" تبادل شبانه "🎀
315
Subscribers
No data24 hours
+57 days
+730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
00:01
Video unavailableShow in Telegram
فرمانده ای که اسمش تن دشمناش رو میلرزوند چون کشورش جنگ رو باخته مجبوره زیرخواب شاهزاده کشور رقیب بشه...🔞💦🏳🌈
-ده دقیقه دیگه جلسه شروع میشه ، برو زیرمیز موقع اومدن حضار بتونی برام ساک بزنی🥵
اخم کرد و دندوناش رو روی هم سابید... پوزخندی زدم و زنجیر قلاده اش رو محکم تر کشیدم.
از شدت درد چشماش بسته و جلوی پاهام افتاد.
-شایدم میخوای به جای اینکه زیر من بخوابی زیر سربازام بخوابی.. هوم؟🔥🔥
دستاش رو مشت کرده بود.. داشت خودش رو کنترل میکرد تا چیزی بارم نکنه..
با سرگرمی تیرآخرمم بهش زدم:
-فریان کوچولو میدونه اگه به حرف صاحبش گوش نکنه تا یه مدت نمیتونه دستشویی کنه؟🔥🔞
https://t.me/+pcYwYLg91FoyOGE0
https://t.me/+pcYwYLg91FoyOGE0
من فریانم... شاهزاده ای که کشورش جنگ رو به بدنام ترین فرمانده تمام دوران ها باخت...
فکرکردم قراره طبق رسم منو بکشن اما اون نجاتم داد و بلایی بدتر از مرگ رو سرم آورد🔞💦
#گیلاو #عاشقانه #تاریخی #خشن
♨️زبونمو با #شهوت روی پوست براقش میکشم و هرجایی که میرسم رو میک میزنم تا رد #مالکیتم رو بدن پسر زیرم بمونه
با رسیدن به اون دو انگور کوچیک با #لذت به جون نوک سینه هاش میوفتم و لیس میزنم که اخماش تو هم میره
پوزخندی از #حساس بودن بدنش میزنم و کف دستمو روی #آلتش میکشم♨️
_داری تظاهر میکنی بیهوشی نه؟ فکر کنم با شکست مواجه شدی آقازاده کوچولو.
#سیلی روی آلتش میزنم که چشماش تا آخرین حد باز میشه و صدای نعره ش توی اتاق میپیچه
دو انگشتمو روی #سوراخش دورانی میچرخونم و از داغی ش لذت میبرم
با حرفی که میزنه #شوکه ازش جدا میشم و...
🔞پسر وزیر خارجه که طی اتفاقی به دست گروهک های تروریستی میوفته ولی با دیدن رئیسشون🔞💦...
Photo unavailableShow in Telegram
دو طرف لباس زیر امگا رو گرفت و از وسط جر داد..
اونو روی پاش نشوند و در حالی که داشت انگشتای خیس شدشو به #سوراخ متورمش میرسوند زمزمه کرد
+ ورزش مورد علاقت اسب سواری بود درسته؟
- ب.. بله جناب ولیعهد
+خوبه حالا باید هنرت نشون بدی...میتونی رو #دیک منم خوب سواری کنی؟🔥
با گفتن این حرف #ضربه های انگشتش شروع کرد و همزمان لب هاشو روی لب های لرزون پسرش قرار داد.
کمی ازش فاصله گرفت و عضو سیخ شدش رو روی #حفره تنگ و خیـ💦ــسش تنظیم کرد
+خوب ازش سواری بگیر...
https://t.me/+7_PEWMRkxtcxYjJk
https://t.me/+7_PEWMRkxtcxYjJk
Photo unavailableShow in Telegram
ددي هات و هورني پزشكي كه ليتل بوي كيوتشو پوشك ميكنه و بهش شيشه شير ميده و ازش ميخواد….🧸🍼
#Part_104
پوشكو اوردم و #پاهاشو دادم بالا داشت از خجالت اب ميشد و صورتش سرخ تر از هميشه بود و اين #خوردني ترش ميكرد
گازي از لپ #سرخش گرفتم كه اخي زير لب گفت
_پسر #كوچولوم فردا صبح بيدار شدم نبايد پوشكت خشك باشه😋🍯
چشمي زير لب گفت كه #بوسه اي روي چشماش كاشتم
#شيشه شير اوردم و سرشو بين لب هاش قرار دادم كه سريع شروع به #ميك زدن كرد
_خب خب اينهمه پسر كوچولومون #لذت برده حالا وقتي #ددي مگه نه كوچولوي من؟!😈🍑
روش خيمه زدم و بعد به سمت #لب هاش هجوم بردم كه….
https://t.me/+UaBeZ1J0EPZmNzM0
https://t.me/+UaBeZ1J0EPZmNzM0
كيوت ترين رمان ددي ليتلي دنيا پارت واقعي نبود لف بده😍🔥