رهآ ... 🍃
می خواهم خودم باشم و این نهایت تمام خواسته هاست ... اینجا خودم هستم ، بی پروا ... #ساجده_شیرین_فرد + از اینجا می توانیم با هم صحبت کنیم 🍉 @Talktosajede_bot
Show more229
Subscribers
No data24 hours
-17 days
+930 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 بعضی زخمها هستند که کهنه نمیشوند. همیشه تازه اند. همیشه باز اند.
اصلا خشک نمیشوند که کهنه شوند که ردشان آزارت دهد. همیشه زخماند. | 17 | 0 | Loading... |
02 ای جای زخم کهنه از جانم چه میخواهی؟ | 15 | 0 | Loading... |
03 توت فرنگی ، در میان انواع گونه های مختلف گیاهی ، یکجور دیگر در دلم دلبری می کرد ... همان روی سرخ و سایبان پهن برگ برای عجیب دلنشین بود ... . توت فرنگی را دوست داشتم ، مخصوصا از همان وقتی که در زیست گیاهی فهمیدم که توت فرنگی هرجا قامت خم کند و پشتش به خاک بگیرد ، درست از همانجا ریشه می دواند ، گل می دهد ، سبز می شود و می روید و می روید و می روید ... عجیب احساس نزدیکی می کردم با او ... او هم پشتش به خاک می کشید ، او هم زخم می خورد ، زمین می خورد ، قامتش می شکست درست مثل من ... اما او هرکجا که زانوانش تاب ایستادن نداشتند ، دوباره ریشه می داد ، بیشتر می شد ... زیاد می شد ... گل می داد ... می رویید ... سبز می شد ... از نسل خود پر می کرد دل خاک را ... راستش یکجور هایی به دختری زخم خورده می ماند که مردانه ایستاده بود در مقابل طوفان ها و ریشه محکم می کرد و با چشم های خسته اش و مردانگی ِ در اوج زنانگی اش ، دلبری می کرد از زمین و زمان ...
شیفته اش شده بودم ، دوست داشتم همیشه یک گلدان توت فرنگی گوشه ی اتاقم باشد ، یقین داشتم این گلدان ، مثل شمعدانی ها در برابر اشک هایم جا نمی زند ، پژمرده نمی شود .. مثل بنفشه ها رو زرد نمی کند ، مثل حسن یوسف قهر نمی کند و مثل شب بو رو بر نمی گرداند ، مثل ِ ...
یقین داشتم هرکجا دردهایم روی شانه اش سنگینی کند ، درست همانجا خودش را پرت می کند در آغوش خاکی ِ زمین خورده ی زخم خورده ام و درست از همانجا شروع می کند به ریشه دواندن ... می پیچد دور قامت خونینم ... ، خون دل می خورد و رو سرخ می کند ... سبز می کند ، جان واژه های خون آلود را ... همیشه دوست داشتم دختری باشد کنارم ، تا حرف های همدیگر را با جان بتوانیم بفهمیم ...
خوش آمدی ، گلی جان .. !
ـــــ
+ امروز ، بابا قشنگ ترین هدیه رو بهم داد ... یه دوست خوب و شاید خود ِ زندگی ...
#ساجده_شیرین_فرد | 19 | 1 | Loading... |
04 اصلا می دانی چیست ؟!
اپی فیز ، اتاقک دلتنگی هاست ...
درست شنیدی ، جای همان گوشه کنار های هیپوفیز ، اتاق کوچکی است که چنان معماری منحر به فردی دارد و چنان جا دار است که می تواند غم سال های سال را در زیر همان قامت عدس مانندش ، پنهان کند ... نقشه ی خانه هم قابل تامل است ... این همه عرصه ی کم و عیان ... عیان را ز چشم هایت بپرس ... !
نقشه ای با معماری لحظه لحظه ی دل گرفتگی ها چنان نقشه می کشد که آشپزخانه ای به وسعت یک دل داشته باشد و هی غم خرد کند و غم سرخ کند و غم طبخ کند و تو چشم هایت بسوزد از این همه زخم مانده به انگشتان کار کرده ات ...
می دانی چیست ؟! هنوز هم که هنوز است ، دانشمندان نمی توانند درست بفهمند که کار اپی فیز دقیقا چیست ! و در مقابل اپی فیز تنها دو کلمه می نویسند : ترشح ملاتونین !
حالا خود این ملاتونین چیست هم شده است معما ... ! معمایی که جوابی مبهم تر از خودش دارد ؛ تنظیم ریتم شبانه ... !
خب از اسمش هم پیداست که شب ها آرام آرام کوله بارش را بر می دارد و می آید بیرون ... شیفت شب است و شب کار اما حالا این ریتم شبانه چیست را هم خودشان نمی دانند و در مقابلش سه نقطه می گذارند و شاید هم یک مشت اراجیف علمی ردیف کنند که خود قانع نشده ات را قانع شده نشان دهی و کنار بکشی ...
اما ..
من با همه ی این سواد نداشته ام ؛ یک چیز را خوب می دانم ...
شب که می شود هجوم تمام حرف های ناگفته ، گواه می شوند بر همین تنظیم ریتم شبانه بر قاعده ی دل تنگی !
+ با همه ی سواد نداشته ام فقط این را می دانم که چه شب هایی داشته ام ... و واضح است ، متهم ردیف اول !
#ساجده_شیرین_فرد | 28 | 0 | Loading... |
05 بعد الان اینقدر سر این مجموعه جون گذاشتم که دلم نمیاد بدم گرافیست. زیبا نیست ؟! | 29 | 0 | Loading... |
06 پیر شدم سر گیر آوردن یه سری فونت های خاص از جمله فونت هایی که دادم ساختن (بله عزیزان! ذهنم اینقدر بین بیولوژی و گرافیک در رفت و آمده که اومدم بگم فونتایی که دادم سنتز کردن 😐 ) | 30 | 0 | Loading... |
07 دارم برای گرافیست های تیمم یه مجموعه ای ده هزار فونت مختلف فارسی جمع میکنم و باید بگم آآآآآخ گردنم 😐 | 29 | 0 | Loading... |
08 این بچه جلوی من یه جوری خوابیده یه جوری خوابیده که من دیگه نمت دارم میرم بیدارش کنم بچلونمش | 33 | 0 | Loading... |
09 وای خدا من دیگه نمت | 32 | 0 | Loading... |
10 اعتماد به نفس نیست این دیگه رسما
خودشو میپرسته ! | 32 | 0 | Loading... |
11 داداش! من یکی از کارشناسای تیمم دکتری عمومی داروسازی داره و تخصص بالینی نمیاد توی معرفی خودش بنویسه جناب آقای دکتر فلانی. این بزرگوار فقط بعد اسمش برای سلامتیش صلوات نفرستاده. | 32 | 0 | Loading... |
12 شما اینو دقت کن
دوازده ساعت وقت کذاشته
یعنی اگه این مدت برای من کار میکرد من چهار ساعت اضافهکاری هم باید باهاش محاسبه میکردم | 32 | 0 | Loading... |
13 درمورد این سه نفر مدت زمانی که صرف پر کرذن فرم اولیه که در حد نام و نام خانوادگیه کردن خودش برای من سواله. به قرآن سر جلسه کنکورشون اینقدر نشسته باشن !! | 31 | 0 | Loading... |
14 این یکی از بین یک تا پنج تسلطش به فتوشاپ رو زده 5.
باور بفرمایید برنامه نویسای فتوشاپ با اکراه سه رو انتخاب می کنن.
بی صبرانه مشتاق روز آزمون عملیشونم که ببینم چطوری داره دنبال پن می گرده. | 28 | 0 | Loading... |
15 بیشتر از اینکه رها باشم این روزها همین عنوانم. | 29 | 0 | Loading... |
16 یا اسم همینجا رو عوض کنم ؟! | 30 | 0 | Loading... |
17 بزنم ؟! | 31 | 0 | Loading... |
18 آقا دلم میخواد یه کانال بزنم "کمی همراه با روزهای موسس پارهی یک برند دانشینیان" و اونجا فقط از وقایع نتراسوری بگم 😐 | 30 | 0 | Loading... |
19 به خدا مردم جالبی داریم. طرف اومده برای سرمایهگذاری صحبت کنه هم میخواد رو آیندهی نتراسور حساب باز کنه و موفقیتش رو برای خودش بگیره هم میخواد ریسک نکنه. اومده میگه در این بازهی زمانی فعلا سرمایه نمیذارم. خب بزرگوار در بازهی زمانی بعدی که بنده سودم چندین برابر شده چه نیاز به سرمایه دارم اصلا ؟! نذر کردم خیرات کنم ؟! پول میخوام حیف و میل کنم ؟! نیت کردم شما رو به نون و نوا برسونم ؟!
شما یا ریسک میکنی در شکست و پیروزی سهیمی یا نمیکنی. | 30 | 0 | Loading... |
20 اینی که اینجا داغ می کنن خره عزیزم! خر ! | 28 | 0 | Loading... |
21 اینایی که واسه نتراسور فرم مصاحبه دادن ؟!
بزرگواران یه سوال داشتن که چقدر دستمزد با توجه به زمانی که میذارن و مهارتشون منصفانه است. فکر کنم من ذکر نکردم ولی به صورت خودکار دارن دیهی پدرانشون رو باهامون حساب میکنن.
مومن! کار حرفهای نکردی ! دیجیتالم بلد نیستی! رشتهات هم فیزیک محض بوده! شوهرت هم نمیذاره بیشتر از پنج ساعت در هفته وقت بذاری اونوقت حداقل ۱۵ تومن ؟!
الله اکبر 😐
ایشالا که ریال نوشته :| | 27 | 0 | Loading... |
22 اینکه برای ساخته شدن این مدرسه، این درخت قطع نشده یعنی اینجا کلی درس برای دادن داره !
+از مکانهای مورد علاقهام. | 28 | 0 | Loading... |
23 به یکی از اساتید و برجستگان حیطهی هنر، ریاست مرکزی هنری سپرده شد که در ایران به نوعی نقطهی فرماندهی هنره !
این بندهی خدا تازه از امریکا اومده بود و بسیار آدم متبحر و دانا و آگاهی است.
خب؛
این مرکز جدای اهمیتش برای هنر، اهمیت دیپلماتیک هم داره. یعنی چی ؟! یعنی اینکه در پشت پرده باید باجخواهی خیلیها رو جواب بده که در لوای قانوناند و باید طریق بله قربانگویی پیش بگیره. سیاستهای کلیش با هنر زمین تا آسمون تفاوت داره.
از طرفی نمیشد نه گفت ! نه بابت دستمزد، جایگاه، رودروایستی یا ...
پیشنهاد ریاست این مراکز توسط افرادی داده میشه که خیلی خوششون نمیاد نه بشنون. نه گفتن همانا و خداحافظی با زندگی نُرم همانا.
این استاد بزرگوار چه کرد ؟!
قبول کرد. صبح روز معارفه یک ویدیو کلیپ از موفقیتهاش به نماد خوشحالی سمت جدید تعمدا با آهنگ هایده پست کرد.
به ثانیه نکشید زنگ زدند و گفتند کس دیگری انتخاب شده.
مهارت بزرگوار رو در حل مسئله میستایم 🚶🏻♀️🤌🏻 | 26 | 0 | Loading... |
24 حرف دلمو بعد مدت ها زدم ... | 24 | 0 | Loading... |
25 🤝🏻 | 25 | 0 | Loading... |
26 این پذیرششون فیش منو زد
من رفتم نشستم رو صندلی جلوی در ورودی
چایش رو خورد پنج دقیقه بعد از پشت کانتر اومد بیرون یهو رو به من با ذوق گفت سلااااااااام سلاام خوبی ؟
منم سرخ و سفید شدم تا اومدم بگم علیک سلااااام شما خوبی ؟ یهو دکترشون از پشت سرم اومد بیرون 😂🤝🏻
هیچی دیگه
نه تنها به نظر من که به نظر کل پرسنل اینجا الان من خوب نیستم | 29 | 0 | Loading... |
27 دکتر: عصبی شدی ؟
من: نههههههههه | 29 | 0 | Loading... |
28 مجسمهی سرامیکی ۱۵۰۰ مایایی که کلاهخودش جدا میشه؛ اکشن فیگور داشتن وقتی مد نبود!
• 卩-フ 隠 ſ-Ԁ •
@OfficialPersianTwitter | 23 | 0 | Loading... |
29 این قشنگ ترین چیزی بود که امروز روی شیشه یک کافی نت تو رشت دیدم، خیلی حس خوبی داشت=))))
• Sinaarahbar •
@OfficialPersianTwitter | 27 | 0 | Loading... |
30 گردنمو نمیتونم تکون بدم
و مناللهالتوفیق :| | 32 | 0 | Loading... |
31 - نه نمیرسم به موقع بیام. یه ذره از گریههام مونده که نکردم. باید بکنم. | 32 | 0 | Loading... |
32 پایاننامه ؟!
دختر جان من برای جذب نیروی برندم پرسشنامه گذاشتم و تازه دارم میفهمم ربطی به استاندارد اینا نداره. یه عده شعور برخورد با پرسشنامه ندارن. | 34 | 0 | Loading... |
33 درس زندگی:
پایاننامه تون رو پرسشنامه ای برندارید، مگر زمانی که یک پرسشنامه ی استانداردسازی شده ی فارسی براش موجود باشه. | 29 | 0 | Loading... |
34 بهتر از آنچه که از شما گرفته؛ به شما میدهد.
- انفال / ۷۰ ✨ | 36 | 1 | Loading... |
35 اسمش هر چیه، خیلی زیباست.خیلی شکل بهاره.
*سین*
@OfficialPersianTwitter | 33 | 0 | Loading... |
36 سلام بمبیی رو عرض می کنم. چهارمین نقطه ی شوک دست گذاشتن رو عشق دیرین ایران و ایرانی، پزشکی بود 😐 | 31 | 0 | Loading... |
37 آخ اون دوره ای که گلزار رفته بود هند فیلم ایرانی بازی کرد. خود جمله سه چهار تا نقطه شوک داره. گلزار! هند! سریال ایرانی! | 29 | 0 | Loading... |
بعضی زخمها هستند که کهنه نمیشوند. همیشه تازه اند. همیشه باز اند.
اصلا خشک نمیشوند که کهنه شوند که ردشان آزارت دهد. همیشه زخماند.
👌 1
توت فرنگی ، در میان انواع گونه های مختلف گیاهی ، یکجور دیگر در دلم دلبری می کرد ... همان روی سرخ و سایبان پهن برگ برای عجیب دلنشین بود ... . توت فرنگی را دوست داشتم ، مخصوصا از همان وقتی که در زیست گیاهی فهمیدم که توت فرنگی هرجا قامت خم کند و پشتش به خاک بگیرد ، درست از همانجا ریشه می دواند ، گل می دهد ، سبز می شود و می روید و می روید و می روید ... عجیب احساس نزدیکی می کردم با او ... او هم پشتش به خاک می کشید ، او هم زخم می خورد ، زمین می خورد ، قامتش می شکست درست مثل من ... اما او هرکجا که زانوانش تاب ایستادن نداشتند ، دوباره ریشه می داد ، بیشتر می شد ... زیاد می شد ... گل می داد ... می رویید ... سبز می شد ... از نسل خود پر می کرد دل خاک را ... راستش یکجور هایی به دختری زخم خورده می ماند که مردانه ایستاده بود در مقابل طوفان ها و ریشه محکم می کرد و با چشم های خسته اش و مردانگی ِ در اوج زنانگی اش ، دلبری می کرد از زمین و زمان ...
شیفته اش شده بودم ، دوست داشتم همیشه یک گلدان توت فرنگی گوشه ی اتاقم باشد ، یقین داشتم این گلدان ، مثل شمعدانی ها در برابر اشک هایم جا نمی زند ، پژمرده نمی شود .. مثل بنفشه ها رو زرد نمی کند ، مثل حسن یوسف قهر نمی کند و مثل شب بو رو بر نمی گرداند ، مثل ِ ...
یقین داشتم هرکجا دردهایم روی شانه اش سنگینی کند ، درست همانجا خودش را پرت می کند در آغوش خاکی ِ زمین خورده ی زخم خورده ام و درست از همانجا شروع می کند به ریشه دواندن ... می پیچد دور قامت خونینم ... ، خون دل می خورد و رو سرخ می کند ... سبز می کند ، جان واژه های خون آلود را ... همیشه دوست داشتم دختری باشد کنارم ، تا حرف های همدیگر را با جان بتوانیم بفهمیم ...
خوش آمدی ، گلی جان .. !
ـــــ
+ امروز ، بابا قشنگ ترین هدیه رو بهم داد ... یه دوست خوب و شاید خود ِ زندگی ...
#ساجده_شیرین_فرد
❤🔥 1
اصلا می دانی چیست ؟!
اپی فیز ، اتاقک دلتنگی هاست ...
درست شنیدی ، جای همان گوشه کنار های هیپوفیز ، اتاق کوچکی است که چنان معماری منحر به فردی دارد و چنان جا دار است که می تواند غم سال های سال را در زیر همان قامت عدس مانندش ، پنهان کند ... نقشه ی خانه هم قابل تامل است ... این همه عرصه ی کم و عیان ... عیان را ز چشم هایت بپرس ... !
نقشه ای با معماری لحظه لحظه ی دل گرفتگی ها چنان نقشه می کشد که آشپزخانه ای به وسعت یک دل داشته باشد و هی غم خرد کند و غم سرخ کند و غم طبخ کند و تو چشم هایت بسوزد از این همه زخم مانده به انگشتان کار کرده ات ...
می دانی چیست ؟! هنوز هم که هنوز است ، دانشمندان نمی توانند درست بفهمند که کار اپی فیز دقیقا چیست ! و در مقابل اپی فیز تنها دو کلمه می نویسند : ترشح ملاتونین !
حالا خود این ملاتونین چیست هم شده است معما ... ! معمایی که جوابی مبهم تر از خودش دارد ؛ تنظیم ریتم شبانه ... !
خب از اسمش هم پیداست که شب ها آرام آرام کوله بارش را بر می دارد و می آید بیرون ... شیفت شب است و شب کار اما حالا این ریتم شبانه چیست را هم خودشان نمی دانند و در مقابلش سه نقطه می گذارند و شاید هم یک مشت اراجیف علمی ردیف کنند که خود قانع نشده ات را قانع شده نشان دهی و کنار بکشی ...
اما ..
من با همه ی این سواد نداشته ام ؛ یک چیز را خوب می دانم ...
شب که می شود هجوم تمام حرف های ناگفته ، گواه می شوند بر همین تنظیم ریتم شبانه بر قاعده ی دل تنگی !
+ با همه ی سواد نداشته ام فقط این را می دانم که چه شب هایی داشته ام ... و واضح است ، متهم ردیف اول !
#ساجده_شیرین_فرد
❤ 2
بعد الان اینقدر سر این مجموعه جون گذاشتم که دلم نمیاد بدم گرافیست. زیبا نیست ؟!
👀 2
پیر شدم سر گیر آوردن یه سری فونت های خاص از جمله فونت هایی که دادم ساختن (بله عزیزان! ذهنم اینقدر بین بیولوژی و گرافیک در رفت و آمده که اومدم بگم فونتایی که دادم سنتز کردن 😐 )
دارم برای گرافیست های تیمم یه مجموعه ای ده هزار فونت مختلف فارسی جمع میکنم و باید بگم آآآآآخ گردنم 😐
👀 2
این بچه جلوی من یه جوری خوابیده یه جوری خوابیده که من دیگه نمت دارم میرم بیدارش کنم بچلونمش
❤ 2