انجمن زیرشیروانی
«ما از همان خمیرۀ رویاهاییم.» دربارهٔ ادبیات و تمام روزمرگیهای مربوط به یک دانشجوی ترجمه
Show more4 370
Subscribers
+124 hours
+397 days
+23330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
بگو، ای مرد معمایی، کدام را بیشتر دوست داری، پدرت، مادرت، خواهرت یا برادرت؟
نه پدر دارم نه مادر، نه خواهر و نه برادر.
دوستانت؟
سخنی میگویید که معنایش تاکنون در نظرم ناشناخته مانده.
وطنت؟
نمیدانم در کدام سرزمین جای دارد.
زیبایی؟
او را دوست میداشتم اگر به کمال رسیده و جاودانی بود.
زَر؟
از آن بیزارم همانگونه که شما از خدا بیزارید.
هان، پس چه دوست داری، ای بیگانهی عجیب؟
ابرها را دوست دارم، ابرهایی که در آنجا میگذرند… در آنجا… آن ابرهای شگفتانگیز.
ملال پاریس، شارل بودلر، ترجمه محمدعلی اسلامی ندوشن
بگو، ای مرد معمایی، کدام را بیشتر دوست داری، پدرت، مادرت، خواهرت یا برادرت؟
نه پدر دارم نه مادر، نه خواهر و نه برادر.
دوستانت؟
سخنی میگویید که معنایش تاکنون در نظرم ناشناخته مانده.
وطنت؟
نمیدانم در کدام سرزمین جای دارد.
زیبایی؟
او را دوست میداشتم اگر به کمال رسیده و جاودانی بود.
زَر؟
از آن بیزارم همانگونه که شما از خدا بیزارید.
هان، پس چه دوست داری، ای بیگانهی عجیب؟
ابرها را دوست دارم، ابرهایی که در آنجا میگذرند… در آنجا… آن ابرهای شگفتانگیز.
ملال پاریس، شارل بودلر، ترجمهی محمدعلی اسلامی ندوشن
Repost from مرگ در میان ابرها
Photo unavailableShow in Telegram
You told me I could do anything the way no one ever had, and then, I began to actually "can".