cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

پـی دی اف کـــ🍒ــده

«...کمے زندگے کن میان این همـہ‌ هیاهو🌱...» 🔥رمان های فایل پرطرفدار🦋😻 رمانای ممنوعه جذاب 🤤💜 راه ارتباط @pariyab8 —————————————————

Show more
Advertising posts
967
Subscribers
-424 hours
-177 days
-12230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
هدیه امشب لینک vip درخواستیتون ورود 30 نفر مجاز شروع شد… رمان بدون سانسور♨️🔞 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0
Show all...
Repost from N/a
رمان کلکی و هیجانی، بهترین رمان تلگرام🙊🔞💦 دوتا جراح زیبایی که داخل کلینیک با عشوه گریشون کلی سوتی میدن و ...🤤🤣
ظرفیت فقط 30 نفر دیگه، زود باشین جوین بدین تا لینک باطل نشده✅
https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 کمتر 18سال نیا🙄❌ 22پاک
Show all...
Repost from N/a
پدره مچ دخترش و با دوست پسرش میگیره و...❤️‍🔥🔞💦 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0
Show all...
Repost from N/a
آراد و آیسو دوتا دکتر جراح که قرار است مدیریت کلینیک رو به عهده بگیرند سر این ریاست اتفاقاتی پیش میاد که آراد و ایسو به هم نزدیک میشوند و عشق اتشینی بین شون قرار میگیره اما ایسو نمیداند که آراد همسر داره وترکش کرده و قراره جدا شوند یک روز داخل کلینیک مریض هارو کنسل میکنند تا....🤤🔞💦 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 17پاک
Show all...
Repost from N/a
-هیچی یادت نمیاد؟؟؟...نگام کن، آیسو م..منو یادت نمیاد؟؟؟ با حرص و کلافگی که دلیلش مزاحمت های این چند وقتش بود، کنارش میزنم و همینطور که کارتون وسایل هامو از رو زمین برمیدارم، میگم -واقعا برا خودم متاسفم اگه یه زمانی با یه آدمی عین تو تو رابطه رفتم، اصلا مگه تو همونی نبودی که منو زیر گرفتی؟ پس چجوری روت میشه، هر روز میایی سراغم؟؟؟؟یه بار دیگه مزاحمم شی زنگ میزنم پلیس.. -زنگ میزنی پلیس؟؟؟ خیره تو چشماش که عصبانی به نظر می‌رسید با بی رحمی لب میزنم -نه پس، به عنوان تشکر برت میدارم میبرم خونه خالی! با چشم هایی قرمز شده و براق نگاهم میکنه و برام سر تکون میده -خیلی خوب، خودت خواستی.. و با تمام شدن حرفش منو رو کولش میندازه و بی توجه به داد و بیدادم همراه خودش داخل مطب میبره و در محکم میبنده و قفل میکنه -اینهمه منتظر موندم از کما بیایی بیرون، که آخر منو نشناسی آره؟ نه آیسو از این چیزا نداریم، حق نداری منو خط بزنی! https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 آیسو که شب عروسیش توسط یکی از خاستگار هاش دزدیده و بهش تج.اوز میشه، طی حادثه ای موقع فرار، تصادف میکنه و حالا کسی که قبلا عاشقش بود و به خاطر نمیاره... 12پاک
Show all...
Repost from N/a
ایسو دختری زیبا و چشم رنگی کسی که مجبوره به خاطر ریاست کلینیک باباش برگرده ایران… و با پسری به نام آراد داخل کیلینک اشنا می‌شه، دکتر آراد رادمهر بهترین دکتر جراحی زیبایی ایران… پسری که کل دخترای تهرون میمیرن براش. اما با وارد شدن به کلینیک، عشق آتشینی بینشون شکل می‌گیره... https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 _ببینم خانوم دلدار طعم شکلات گرم چطوره؟ _عووم بزار بخورم ببینم _بح بح عالیهههه عه دلم خواست صبرکن منم امتحان کنم رفتم سمتش و از لباش بوسه ای گرفتم و گفتم: _اووه واقعا خوشمزس.. هول کرده به خودش نگاه کرد و گفت: _ئــــه دیوونه... سرشو خاروند و گفت چیزه بریم اینجا یکم گرم شده نه؟ اره اره گرمه ... اووه. تو گلو خنده ای کردم و گفتم: _نترس کسی ندید ..چند قدم بیشتر سمتش رفتم و گفتم. _تازه امشبم اینجا مهمون منی🤤🫢🔥💦 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 8پاک
Show all...
Repost from N/a
_اون دختر دیگه حق نداره پاشو بزاره تو خونه ی من فهمیدی؟ _بابا اون پاشو قرار نیس اینجا بزاره اون زن منه و میاد خونه خودم بفهم دیگه _زنت؟؟کسی که شب عروسیت زیر خواب یکس دیگه بوده؟؟ عصبی به سمتش رفتم و لیوان دستمو به دیوار کوبیدم و گفتم: _خفه شو اشغال راجب زن من درست صحبت کن.. اون داره گوشه ی خونه به خاطر #تجاو.زی که بهش شده میمیره داغونه اونوقت توعه بی غیرت راجب عروست این حرفو میزنی... عصبی برگشتم که از خونه بیام بیرون که با صورت اشک الود ایسو چشم تو چشم شدم.. همون لحظه صدای بابام بلند شد که گفت: _من ابرومو از تو کوچه جمع نکردم که تو با اون دختره ی خراب بیای ببری فهمیدی؟؟؟ https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 دختره شب عروسیش بهش تجاوز میشه و خونواده عشقش به پسره میگن که باید ازش جدا بشه و...🔞💦 23پاک
Show all...
Repost from N/a
ولم کن آراد تو چی فکر کردی ؟!.هان فکر کردی حالا که منو به دست آوردی اجازه داری هرغلطی بکنی؟! آراد فشاری به مچ دست آیسو داد طوریکه اخم هایش درهم شد و آاراد غرید: کجا؟! تو چی؟! فکر کردی من میزارم با اون نره خرا حرف بزنی؟! بهت گقتم تنها پسر و مردی که حزف میزنی منم ! بفهم من ! بفهم من ااییسو پوزخندی زد گفت: ـخیلی ادای فردین رو در نیار! من با هرکس دلم بخواد حرف میزنم مثل این که یادت رفته مدیره این کلینک منم! ـتوام مثل اینکه یادت رفته صاحبت منم https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 17پاک
Show all...
Repost from N/a
ولم کن آراد تو چی فکر کردی ؟!.هان فکر کردی حالا که منو به دست آوردی اجازه داری هرغلطی بکنی؟! آراد فشاری به مچ دست آیسو داد طوریکه اخم هایش درهم شد و آاراد غرید: کجا؟! تو چی؟! فکر کردی من میزارم با اون نره خرا حرف بزنی؟! بهت گقتم تنها پسر و مردی که حزف میزنی منم ! بفهم من ! بفهم من ااییسو پوزخندی زد گفت: ـخیلی ادای فردین رو در نیار! من با هرکس دلم بخواد حرف میزنم مثل این که یادت رفته مدیره این کلینک منم! ـتوام مثل اینکه یادت رفته صاحبت منم https://t.me/+6SDxO52z_iQzZThl https://t.me/+6SDxO52z_iQzZThl 17پاک
Show all...
Repost from N/a
-هیچی یادت نمیاد؟؟؟...نگام کن، آیسو م..منو یادت نمیاد؟؟؟ با حرص و کلافگی که دلیلش مزاحمت های این چند وقتش بود، کنارش میزنم و همینطور که کارتون وسایل هامو از رو زمین برمیدارم، میگم -واقعا برا خودم متاسفم اگه یه زمانی با یه آدمی عین تو تو رابطه رفتم، اصلا مگه تو همونی نبودی که منو زیر گرفتی؟ پس چجوری روت میشه، هر روز میایی سراغم؟؟؟؟یه بار دیگه مزاحمم شی زنگ میزنم پلیس.. -زنگ میزنی پلیس؟؟؟ خیره تو چشماش که عصبانی به نظر می‌رسید با بی رحمی لب میزنم -نه پس، به عنوان تشکر برت میدارم میبرم خونه خالی! با چشم هایی قرمز شده و براق نگاهم میکنه و برام سر تکون میده -خیلی خوب، خودت خواستی.. و با تمام شدن حرفش منو رو کولش میندازه و بی توجه به داد و بیدادم همراه خودش داخل مطب میبره و در محکم میبنده و قفل میکنه -اینهمه منتظر موندم از کما بیایی بیرون، که آخر منو نشناسی آره؟ نه آیسو از این چیزا نداریم، حق نداری منو خط بزنی! https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 https://t.me/+nRt5OWSVpIY4NGM0 آیسو که شب عروسیش توسط یکی از خاستگار هاش دزدیده و بهش تج.اوز میشه، طی حادثه ای موقع فرار، تصادف میکنه و حالا کسی که قبلا عاشقش بود و به خاطر نمیاره... 23پاک
Show all...