Writer of her soul
وانگه شبی به خود آمدم،بدیدم نویسنده وجودش شده ام
Show more815
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Show all...
Wtf
Hug me? 522 http://t.me/HidenChat_Bot?start=1358157586
Repost from fourth of november .
Photo unavailableShow in Telegram
🌨,, scorpio and aquarius
imwtfuck.t.me .
همه چیز از یک نوامبر شروع شد همه غم به پایان رسیدن ماه اکتبر داشتند اما من و او اتفاق غم انگیز آخرین روز نوامبر را داشتیم...
آن روز هم همانند حال باران میبارید
صدایش بی جون بود ،
آغوشش ویران شده بود اما او با همان ویرانه آغوش خودش به من پناه داد
او گذاشت که بر دیوار آغوش ویران شده اش اشک بریزم
بدون هیچ قضاوتی یک سال هربار غمگین بودم به آغوشش پناه میبردم
آغوشش همانند یک خانه بود که بر آجرهای خانه اش پر از خاطرات و درد ها بود
او با کلماتش زندگی را به من هدیه داد
با جمله های دیگران زندگی را از من پس گرفت
اما بازهم با رفتار هایش یا کلماتی که ناگهان از دهانش بر روی زمین میوفتاند
بخشی از زندگی را دوباره به من هدیه میداد...
ولی این بار به یاد پارسال
"میم حا همیشه جمعی از من و خیالش میماند"
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.