|لبیب|
نظامی گنجوی : بردار خِلَل ز راه بینش..! لبیب: خردمند
Show more- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Data loading in progress...
در جواب این سؤال از واکنشها به شهادت رئیسجمهور، یه نفر گفته بود: «به طعنه بهم میگن آدم باید یه جوری زندگی بکنه که کسی از مرگش خوشحال نشه!» پس بر مبنای این دستهبندی، حالا خیلی مسخرهست اگه ما چنین حرفی رو اونم در پوشش نصیحت از کسی بشنویم، نه؟ اگه تو یه طوری زندگی بکنی که هیچکس از مرگت خوشحال نشه، قطعاً یا حزب بادی، یا منافق! تو اگه آدمی بوده باشی که بر مبنای اصول و عقیدهای زیسته باشی، حتماً اصولت مخالفینی خواهد داشت. حتماً دشمنان و بدخواهانی خواهی داشت.
در عالم رازیست• تاریخ ما روایتگر داستانهای تکواژهی بسیاری بوده و ما ملّتی هستیم که با داستانهای خیلی کوتاه میتوانیم بخندیم، اشک بریزیم، متحیّر شویم، طعم نگرانی را بچشیم، و دل ببندیم و هزارانبار زنده شویم و جان بدهیم. ما با فراز و فرود داستانهایی که خواب شب را از چشممان دزدیدهاند، خون را در رگهای تنمان مثل چشمهای به غلیان و جوشش انداخته و قلبمان را متلاطم کردهاند؛ آشنایی دیرینهای داریم و شاید داستانهای بیفرود و مضحک و ساختگی را فراموش کنیم اما هیچوقت، داستانهایی که قهرمانانش تا پای جان خدمتی کردهاند، سلاح اشک را به دستمان دادند، ما را مثل دانههای یاقوتی تسبیح، به هم متصل کرده و وحدت کلمه را نشانمان دادهاند؛ فراموش نمیکنیم. وطن ما، معدن داستان و کلمه است. مأمن شکوفایی مردان بزرگی بوده و برای هرکدامشان در قاموس ادبیات، کلیدواژهای آفریده شده از عزت و فخر. ما با داستانهای خیلی کوتاه و ترکیبهای اضافی آرش کمانگیر، دلیر تنگستان، فرزند روحالله، فرودگاه بغداد، هفتاد و دو تن، حسینیه جماران، حمله تروریستی و ... قد کشیده و بزرگ شدهایم و حالا داستان خیلی کوتاه دیگری متولد شده است: «فرود…