cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

نبات کوچولو ³/ پسری از جنس ماه/

شروع رمان :نبات کوچولو ³ 🍼ژانر ددی لیتل گرل BDSM🍼 رمان های تکمیل شده ماه من هر دوفصل فروشی نبات کوچولو دو فصل فروشی انتقام هر دو فصل «فصل دوم فروشی» جهت خرید vip فایل رمان ها به ایدی زیر مراجعه کنید @Simasht

Show more
Advertising posts
4 077
Subscribers
+6124 hours
+1937 days
+28030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

پریوده ولی میسترسش هوس سک‌س میکنه و..💦 دستی روی بازوهای لختم کشید. -خزر پریودم چرا درک نمیکنی؟🩸⛓ انگشتش رو به زور وارد سوراخ پشتم کرد. -جلوت پریوده پشتت که نیست! بهونه نیار توکا. با بغض نالیدم: ولی من درد.. قبل از اینکه حرفم تموم بشه خزر #انگشت اشاره و وسطش رو همزمان تو سوراخ پشتم فرو کرد. جیغی از درد کشیدم و...🔞 https://t.me/+KlD3HwQfhbY0NDZk https://t.me/+KlD3HwQfhbY0NDZk من توکام! دختری که مجبور شد بدون گرایش برای نجات پدرش با دارک میسترسی که اسمش زبون زد بود تو رابطه بره. اما نمیدونستم اون دراصل...🔥
Show all...
Repost from N/a
#گی_عاشقانه #بیناجنس حاملگی یک مرد🫃👼 سر به زیر ترین پسر شهر توسط رسام مافیای تریاک حامله می شه🫦🤤 https://t.me/+N2mLqZJ_Rp05YzE8 - از کو..ن کردمت از جلو امشب باید بهم بدی! 👠💦 سیگار برگش رو روی با..سنم خاموش کرد بخاطر بستن دهنم فریادم رو نشنید - احمد میخوای اسپرمم رو بریزم تو رِحَمت؟ 💧🍆 نیشخندی به فریادهای خاموشم زد پاهام رو بالا برد دستش رو بین برجستگی پایین تنه‌ام کشید - خودِ جنسه! ناب و بکرِ دقیقا همون چیزی که باید زیر کی*رم گاییده بشه!🔥🔞 دستش رو به سوراخم مالید آروم دیک گنده و تحریک شده‌اش رو دم سوراخم گذاشت - با باکره‌گیت خداحافظی کن احمد چون من کی* رم رفت توت!😈🍑 پاهام رو بالا داد اولین ضربه رو که زد خندید - وقتش رسیده بود هلوتو رو جر بدم و تخممو بکارم توش!👅👶 https://t.me/+N2mLqZJ_Rp05YzE8 ۹ شب پاک شه ث
Show all...
پسره رفته مهمونی اونم نه مهمونی عادی، #سکس پارتی که عشقش میفهمه😱🔞 #گی  #همخونه  #خشن🔥💦 غیاث سیلی به صورتش زد وگفت _مهمونی رفتی خوب باشه به درک باید بطور اتفاقی از ارمان بشنوم رفتی مهمونی اونم نه مهمونی عادی، #سکس پارتی؟! من امشب تورو #میکشم اراد. محکم‌تر خودش رو وارد اراد کرد که  دیواره #مقعد اراد زخم شد و اراد از #درد فریادی کشید. https://t.me/+oeD5f06gJrw5Mzhk https://t.me/+oeD5f06gJrw5Mzhk
Show all...
Repost from N/a
دو آلفا غالب عاشق یه امگای پسر میشن اما فقط یکیشون حق داشتنشو داره ولی طی یه اتفاقی یکی از آلفاها سعی میکنه با تجاوز به سامی اونو مال خودش کنه ولی...🔞 https://t.me/+JAEkeZ8GgQEwNmNk https://t.me/+JAEkeZ8GgQEwNmNk ۶ پاک شه 🌞
Show all...
دختر فقیری که زیرخواب خشن ترین میسترس میشه و بعد میفهمه چه غلطی کرده🔥💦 دستش رو روی سوختگی گردنم کشید. از درد چشمامو بستم. لعنتی بعد این همه مدت هنوزم درد داره! -بهم بگو توکا... تو عروسک کی هستی؟!🩸 بغض کرده به چشمای سرد و بی رحمش خبره شدم. -من عروسک جنسی نیستم... منم آدمم... مثل تو! زیرلب ادامه دادم: چون فقیرم تحقیرم میکنی.. یه دستش رو از زیر لباسم رد و روی نیپلای #سینم قرار داد. با اون یکی دستش فشاری به سوختگیم آورد. دست مشت کردم تا صدای #نالم بلند نشه.. -اونی که التماس کرد بردم بشه تا باباشو نجات بدم تو نبودی توکا؟! سرش رو به گوشم نزدیک و پچ زد: -یعنی اون تو نبودی که جلوم زانو زد و التماس کرد عروسک جنسیم بشه توکا؟!🔞 https://t.me/+KlD3HwQfhbY0NDZk https://t.me/+KlD3HwQfhbY0NDZk #لزبین #میسترس_اسلیو #اجباری #عاشقانه🏳‍🌈
Show all...
🍼💜🍼💜🍼💜🍼 💜🍼💜🍼💜🍼 🍼💜🍼💜🍼 💜🍼💜🍼 🍼💜🍼 💜🍼 🍼 #نبات_کوچولو_ #فصل_سوم_ #part335 رفتم بغلش نشستم بچه ها هم از اتاق رفتن بیرون دستش گرفتم و بوسیدم پلک زد و دستش بالا آورد و رو صورتم کشید - چشمات +جان چشمات قرمزه تو فقط وقتی ددی تو گریه کردی اره؟ ولی چرا؟ انکار نکردم +ترسیده بودم که از دستت بدم -یعنی اینقدر عزیز شدم برات +تو عزیز بودی هستی فسقل تو همه زندگی منی -پس چرا اون روز ..... نزاشتم ادامه بده +بابت اون روز واقعا متاسفم و ازت معذرت میخوام حتی اگه لازم باشه بازم ازت عذرخواهی میکنم یکی یدونم فقط میشه ازت یه خواهشی بکنم -چه خواهشی؟ +میشه اجازه بدی بغلت کنم  چون دیگه طاقت ندارم  دخترم و همین طور هم میتونم ازت  بخوام بهم یه فرصت دوباره بدی قول میدم جبران کنم میدونم باور نداری ولی قول میدم هر چی تو بگی باور کنم از این به بعد مراقبتم قول میدم دخترم نبات بهم نگاه کرد و گفت ....
Show all...
7
پسره حجره داری که داره قالی میبافته وعشقش سرمیرسه و دلش یه شیطونی هات میخواد😈💦 اراد عمدا ÷باسنش رو محکمتر به #دیک غیاث مالوند که غیاث عصبی تمام چیزایی که دستش بود رو پرت یه گوشه و با خشم پهلوی اراد رو چنگ زد. _ادم‌باش اراد مگه نمیبینی دارم کار میکنم؟! اراد برگشت وباچشمای اقیانوسیش نگاش کرد و لب ولوچه‌اویزون کرد و با عشوه گفت _خوب من چیکار کنم #پسرم دلتنگ شده،باباشو میخواد. غیاث پس گردنی به اراد زد. _خوبه مَردی نمیتونی #حامله بشی این چرت وپرتا چیه که میگی. اراد سریع لب غیاث رو بوسید وبا شیطنت توی گوش غیاث گفت _پسرم که سوراخ #تنگمه ودیک تو باباش.🤤 لیسی به گوش غیاث زد که غیاث بی تاب شد و کنترلشو از دست داد وسیلی به باسن اراد زد وشلوارش رو پایین کشید انگشتش رو واردش کرد  که اراد اهی کشید. غیاث نیپل اراد رو به دهن کشید وخشن گفت _جوری رفع دلتنگی کنم که تاچند روز خودت وپسرت گشاد و خودت گشاد گشاد را بری.👿💦🔞 https://t.me/+oeD5f06gJrw5Mzhk https://t.me/+oeD5f06gJrw5Mzhk
Show all...
Repost from N/a
#گی  #امگاورس  #خشن
لبای سامی رو به دندون میگیرم و جلوی چشم های ارسلان با سوراخ تنگش ور میرم. _میبینی ارسلان؟ این امگایی که تشنه وجودشی مال منه همه چیزش دو انگشتمو وارد سوراخش میکنم که با گریه به موهام چنگ میزنه با دندون به جون نوک سینه های حساس و قرمزش میوفتم و به ناله های شیرینش گوش میدم که امیر ارسلان طاقت نمیاره و با عصبانیت...🍑💦 https://t.me/+JAEkeZ8GgQEwNmNk https://t.me/+JAEkeZ8GgQEwNmNk دو آلفا غالب دل میدن به یه پسر امگا اما برای بدست آوردنش... ۵ پاک شه 🌞
Show all...
_پاهاتو کامل باز کن دختر..😈🔞 می‌خوام بهت یاد بدم #ارضا شدن یعنی چی! با خجالت پاهامو کمی باز تر کردم.. یه ضربه محکم با دستش لای پاهام زد که باعث شد بدنم از درد شل بشه و خودش راحت تر بازشون کنه .. منو کشید سمت خودش و شروع کرد با ولع بهشتمو خوردن ..💦🔥 با صدای خفه ای گفتم : _بسه دیگه آقا .. یاد گرفتم چجوری بازی کنم .. که دیدم با سرعت #التشو به سوراخ #نازم چسبوند و تا اومدم بگم نه این کارو نکن من #باکرم ، با یه حرکت دیک کلفتشو .‌..🥺🔞 https://t.me/+vRG8Mkmd1oc5ZWQx https://t.me/+vRG8Mkmd1oc5ZWQx بازیگر باکره ای که سر یه سکانس مهم سر از هم خوابی با یه سکس ورکر معروف در میاره . #هات_ترین_رمان_تلگرام #ممنوعانه🔞
Show all...
👍 1
‌#بادیگارد_و_سیاست_مداری که پنهونی توی دستشویی مجلس همدیگه رو به #فاک میدن......🔞🔞🔥🔥 #امپرگ🫄🏻#گی_لاو🌈#سلطنتی_مدرن✨👑 #مخفیانه❌ _#عـــــــــــــــــعاحــــــــــــــــح🔞🔞.....یه خورده صبرکن.....🔥🔥 از #تنگیش🍑 حالم بدتر شد،دستی که سمتم دراز کرده بود رو گرفتم و بقیه ی #دیکم🍆 رو به داخل فرستادم و با انداختن تموم سنگینم روی بدن اونی که #ناله_های_دردناک سرداد شروع کردم‌به #تلمبه_زدن که......🔞🔞🔥🔥 https://t.me/+UtheJZEGSvhiYjdk https://t.me/+UtheJZEGSvhiYjdk
Show all...