نبات کوچولو ³/ پسری از جنس ماه/
شروع رمان :نبات کوچولو ³ 🍼ژانر ددی لیتل گرل BDSM🍼 رمان های تکمیل شده ماه من هر دوفصل فروشی نبات کوچولو دو فصل فروشی انتقام هر دو فصل «فصل دوم فروشی» جهت خرید vip فایل رمان ها به ایدی زیر مراجعه کنید @Simasht
Show more3 974
Subscribers
-1324 hours
-277 days
+2330 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 #خشونت #شکنجه #پلیسی
پسر 20ساله ای که توسط بدنام ترین گنگستر مورد تجاوز و شکنجه قرار میگیره تا وقتی که موفق به فرار کردن میشه و به هاکان فرمانده نیروهای ویژه پناه میبره کسی که معشوقه همون گنگستر بدنامه...🔞🔞
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0 | 18 | 0 | Loading... |
02 سرشو نزدیک بهشتم کرد و لیسی وسطش زد که از لذت جیغ بلندی کشیدم و خودمو تکون دادم🤤
سرشو فاصله داد و با هوس خیره بهشتم شد.
_ چه تُـپـل پر #آبـی داری توله سگ حشـ*ری😈
چشمام از لذت بالا رفته بود و #سوراخم نبض میزد که لبه های بهشتمو گرفت و از هم فاصله داد♨️
دو انگشتشو سریع واردم کرد و با دست دیگش، چو*چو*لمو محکم مالید که آبم توی دستش ریخت💦
_ چه زود آبت اومد توله، هنوز با هم خیلی کار داریم🍑
با چشمای #خمار نگاهش کردم که ویبراتور رو از داخل کشو برداشت و همونطور که #انگشتاش داخلم بود، روی چو*چو*لم گذاشتش...🫦
https://t.me/+h86uR6rsdZ5hZWJk
https://t.me/+h86uR6rsdZ5hZWJk
۹ شب پاک شه 🌞 | 23 | 0 | Loading... |
03 من ترسام...
بچه بودم که توی تصادف پدرومادرم از دست دادم و بابام قبل اینکه از دنیا بره منو دست رفیق صمیمیش سپرد وازش خواست عین دختر خودش مواظبم باشه اما دست تقدیر یه چیز دیگه ای واسم رقم زد و با اومدن پرهام مغرور و جذابمون همچی بهم ریخت تا اینکه....
پرهام کارخونه دار بزرگی که دل داده بود به دختر بچه ای که ناخواسته دلبری میکرد و یه شب که بحث خواستگار پیش اومد بخاطر اینکه ترسا رو از دست نده بهش تجاوز میکنه اما...😱🔞🔥
https://t.me/+h-HsqrftTgZmMDM0
https://t.me/+h-HsqrftTgZmMDM0 | 37 | 0 | Loading... |
04 گــــ🌈ـــی_هـــ♨️. ــات_مــمــنــ🔞ــوعـه
_اروم بگیر.
ترسیده خودشو عقب کشید و سعی کرد از زیر دستای بزرگ مرد فرار کنه ولی فایده نداشت
#لباساش توی تنش پاره شدن و با حس چیزی روی #سوراخش چشماش گرد شد و خواست فرار کنه که توی یک لحظه درد توی کمرش پیچید و صدای مرد از کنار گوشش بلند شد....
_شروع #هرزگیت برای نایب مبارکت باشه پسر عجم 😈🔥
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
شیخ تروریستایی که با داعش همکاری میکنن از پسره خوشش میاد و سوراخ تنگشو خشک خشک با دیـ*ـکش کلفتش به فـ*ـاک میده🤤💯💯 | 1 | 0 | Loading... |
05 کافه رمان +18 و ممنوعه
بزرگترین چنل 𝒑𝒅𝒇 تلگرام🖇
رمانای تمام شده 𝒍𝒈𝒃𝒕/𝙗𝙙𝙖𝙢 🔞
فایل های بدون سانسور و سکسی💦
داستانک های کوتاه #گی لزبین ۲تخیلی عاشقانه #امگاورس👨❤️💋👨
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
نیاز نیست منتظر پارت جدید رمان های آنلاین باشی اینجا رمان های کامل شده رو بدون سانسور بخون
درخواست رمان داشتی اسم رو برای مالک بفرست بزاره🔥
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۶ پاک شه 🌞 | 26 | 0 | Loading... |
06 یه قاتل روانی که هرم نفس هاش آدم می کشن چه برسه به اسلحهی توی دستش!!
مردی که اومده تا دریای خون رو رون بکنه و خشمش گریبان گیر پسر بی گناهی می شه...
کسی که جز درس خوندن و مطب زدن فکر دیگهای نداشت..
خودش رو به میرکا نزدیک کرد و شروع بازیگری رو آغاز کرد که دل میرکا لرزید...
درست لحظه اعتراف میرکا به عشقش فهمید فراز به بیماری سایکو مبتلاست و تموم رفتارش نقشه بود...
ژانر انتقامی
نویسنده : مهدیار ف
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8 | 26 | 0 | Loading... |
07 نیهاد یه پسر کوچولو مهربون و دوست داشتنی که گیر اورهان سادیسمی میفته که همچی براش تو انتقام خلاصه میشه❤️🔥⛓
#آمپرگ #BDSM
اورهان که از تمام خانواده اش متنفره حالا میخواد با شکنجه و تجاوز به دوست پسر خواهرش انتقامشو کامل کنه...
بخشی از رمان:
تو چهره ی لعنتیش اثری از رحم دیده نمیشد ...
با برداشتن میله داغ از توی کوره و پوزخند مرموزانش وحشت زده ناله خفه ای از پشت گک کردم که بدون توجه بهم پشتم قرار گرفت و نوازش وار دستش و روی سوراخم کشید
_ازش لذت ببر حرومزاده کوچولو
قبل اینکه بخوام حرفش و هضم کنم اون جسم داغ توی سوراخم قرار گرفت و چشمام سیاهی رفت
هشتگ رمان👇👇
#طـعـمـ_شـور_انـتـقـامـ
#Salty_taste_of_vengeance
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0 | 31 | 0 | Loading... |
08 🔞پسرایرانی گیر داعشیا میوفته و هرشب باید به رییس اونا سرویس بده چی میشه اگه این رئیس بد اخلاق و بیرحم عاشق پسرک ایرانی قصه بشه؟؟🔞
#گی
#مستر_اسلیوبوی
#زنجیر دور دست و پاهامو بیشتر کشید انقدر محکم که حس میکردم پاهام داره از تنم جدا میشه
نگاهی به #التم که اسیر اون شی لعنتی بود انداخت..
_نظرت چیه این #دودول فندوقیت رو بکنیم بندازیم دور؟؟
به هرحال که کاربردی هم برات نداره ..
ترسیده سعی کردم خودم #عقب بکشم که بی فایده بود الت بزرگشو در اورد و روی #سوراخم گذاشت..
+توروخدا ..ولم ..کن
..اخخخخ..
خشک و یک #ضرب واردم شد انقدر درد داشتم که حس میکردم دیوارای مقعدم داره #پاره میشه..
_اهه #ناله کن برام بگو خوب توت ضربه میزنم دوست داری نه؟؟
و #تلمبه محکمتری به اون بدن ظریف زد💦💦
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0 | 41 | 0 | Loading... |
09 🍼💜🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼💜🍼
🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼
🍼💜🍼
💜🍼
🍼
#نبات_کوچولو_
#فصل_سوم_
#part353
#ماکان_مهراد
-اگه چیزی هست بگو ثریا خانم ولی همین الان در عوض منم بهت قول میدم برادرم باهات کاری نداشته باشه
*اقا روم سیاه بخدا قسم نمیدونستم من
+چه غلطی کردین
*مهراد
+مهرداد و کوفت بگید چه غلطی کردین
*اقا من من دخترا رو فرستادم داروخونه اون شیر خشک نداشت یه شیر خشک دیگه معرفی کرد ه منم به دخترا به جاش اونو بگیرن
باور کن کنین نمیدونستم بهش نمیسازه
+برو اون شیر خشک بیار زود باش
*چ..شم
#ماهان
*وای وای وای باورم نمیشه خدایا باورم نمیشه این بچه از صبح داره به خودش میپیچه این الان داره میگه شیطونه میگه بزنم به جا خودش دختراش بترکونم
~خیلی خب ماهان اروم باش حرمت موی سفیدش نگه دار حداقل
+همون طور که به حرف دوقلو گوش میدادم با دخترکم حرف میزدم قربون صدقش میرفتم تو کمرش میزدم یه باد گلو زد ولی هنوزم درد داشت چون خیلی نق میزد ناله میکرد که گفتم
+جان نه دورت بگردم جونم بابا دلت درده نفسم بمیرم الهی یهو ماکان گفت
~بچه دلش پیچ برمیداره که ایقد نق میزنه
آره عمویی جان زود خوب میشی
*از کجا میدونی مگه تو دل بچه ای اخه
~مگه نمیبینی اروم قرار نداره یه بند داره نق میزنه
دخترکم بغض داشت فهمیده بود هی قربون صدقش میریم که زد زیر گریه
+روبه بچها گفتم فعلا ادامه ندین تا بعدا خودم
ازشون حساب پس بگیرم دخترکم بغل کردم و نازش کردم
روبه ماکان گفتم
ماکان جان یه کاغذ قلم میاری
*واسه چی
+میخوام برای... | 123 | 0 | Loading... |
10 📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥
از خوندن رمان های آنلاین خسته شدی؟🥺
رمان pdf کمیاب میخوای
رمان های #bdsm و #lgbt بیا هر چقدر دوست داری رمان #هات و #نایاب بخون💃
چنلی پر از رمان های #تکمیل شده با ژانر های مختلف از جمله:
#گی #لزبین #بی_دی_اس_ام 💦🔞
رمان های #جدید با پر از #صحنه های #اسمات و #هات 🔥
ژانر های بی نظیر #تریسام #فورســـــام 💦⛔️
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۵ پاک شه 🌞 | 65 | 0 | Loading... |
11 -با شیشه شیر خود ار..ضایی میکنس توله سگ؟؟🍼🍬💦
با وحشت شیشهشیر لزجو از تو ک...صم در میارم و با لکنت پچ میزنم
-م...مامیی.. من...
با وحشی گری منو به پشت میخوابونه....
-وقتی کو...نتو جر دادم میفهمی به مالِ من دست زدن چه عواقبی داره😱🔞🍑
همچین رمانی که بدون سانسوره و کامل باشه رو میتونین داخل این چنل بخونین
فایل کامل #لیتل_من💦🤤👆
رمانی میخوای که پارت به پارت نباشه و یه جا #خیست کنه؟؟
رمانِ سکسی، گی، lgbt و...
اینجا منبع رمانای کامل و صحنه داره...
بدون سانسور و محدودیت🎀🤤
به خاطر خاک بر سری بودن بعضی فایلاش اخطار فیلترینگ گرفته، پس زود عضو شو🔞😱📚
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۳ پاک شه 🌞 | 80 | 0 | Loading... |
12 #سایکو_اختلالروانیدارک 🌈🤌❤️🩹 #قاتلجنایی🔪🩸 گی لاو
فراز سایکوی بی رحمی که عاشق یکی از قربانی هاش شده و برای نگه داشتنش معتادش میکنه👅💧
سرنگ رو برداشت و از اون مواد لعنتی دستسازش پر کرد نزدیک گردنم آورد
- فقط یه کمش تنت رو در برابرم به زانو درمیاره میرکا!🩸
فرو رفتن سوزن توی تنم باعث شد نعره بکشم دستش رو بین پاهام برد
- آروم باش دکتر قراره روی این تخت حسابی بازی بکنیم! دکتر بازی کنیم؟💦🪡
لب های خشک شدهام رو بهم مالیدم که بین پاهام جا گرفت و دیک بزرگش که حسابی برآمده بود رو دم سوراخم گذاشت
- من نمی ... خوام با تو باش... م... تو کثیفی! حرو
...می من ازت متن....فرم🔞🎀
تنش رو بهم کوبید و بوسهای به لبم زد
- آروم باش گروگان کوچولو فقط یکم درد داره میخوام دخترم رو به دنیا بیاری!🧸⛓💥🫦
مردونگی درازش رو سمت سوراخ واژنم برد و آروم مایع لزج تنش رو به تنم مالید
- نم.یخوام بچه از یه س..ایکو!🥹💔
خشمگین دیکش رو داخل بدنم فرستاد و نعره زد
- خواه یا ناخواهش رو من تایین میکنم! توله منو باید به رحمت بکشی جوجه دکتر!🍑⛈💦
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8 | 96 | 0 | Loading... |
13 ددیلیتلگرل🔥❌ اسمات🌈
#ددی_پولداری_که_یه_لیتل_گرل_مظلوم_میخره_و...🙈💥
نوک #شلاق رو به آرومی روی #نیپل آرمیتا کشید و پرسید:
_ کی بهت #اجازه داد این لباسو بپوشی؟
دخترک با #بغض خواست جواب بده که اولین #ضربه درست وسط پاش نشست و از دردش...
https://t.me/+IBvIroGtfXM5OWVk
https://t.me/+IBvIroGtfXM5OWVk | 26 | 0 | Loading... |
14 #پارت_واقعی💥
#پارت_7💧💦💧
- ددی جونم حیف نیست حالا که #باسن من قرمز شده باسن تو قرمز نشه؟ باید با هم ست بشیم دیگه.
دستاش که تنم رو# لمس میکردن حشریم کرده بودن.
- خوبه بهت گفتم برای #افترکر از این خبرا نیست! قرار نیست جایزه بدم بهت که بیبی.
تو یه حرکت جاهامونو عوض کرد:
- ددی جونم نگو که خودتم نمیخوای! میتونم حس کنم چقدر ارد کوچولو #بلند شده!
ددی ای که تو رابطه زیرخواب لیتلش میشه🤭
BDSM⚠️ Gay❤️🔥
https://t.me/+HGL18MTHbOE5MDA0
https://t.me/+HGL18MTHbOE5MDA0 | 32 | 0 | Loading... |
15 -با شیشه شیر خود ار..ضایی میکنس توله سگ؟؟🍼🍬💦
با وحشت شیشهشیر لزجو از تو ک...صم در میارم و با لکنت پچ میزنم
-م...مامیی.. من...
با وحشی گری منو به پشت میخوابونه....
-وقتی کو...نتو جر دادم میفهمی به مالِ من دست زدن چه عواقبی داره😱🔞🍑
همچین رمانی که بدون سانسوره و کامل باشه رو میتونین داخل این چنل بخونین
فایل کامل #لیتل_من💦🤤👆
رمانی میخوای که پارت به پارت نباشه و یه جا #خیست کنه؟؟
رمانِ سکسی، گی، lgbt و...
اینجا منبع رمانای کامل و صحنه داره...
بدون سانسور و محدودیت🎀🤤
به خاطر خاک بر سری بودن بعضی فایلاش اخطار فیلترینگ گرفته، پس زود عضو شو🔞😱📚
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۳ پاک شه 🌞 | 12 | 0 | Loading... |
16 سر کلاس دانشجوی حشریشو با خودکار ارضا میکنه..🔞💦
روی میزم خم شد و #خودکارو روی چوچولم #گذاشت که اه ریزی از بین لبام بیرون رف💧🌸
-هیشش تو که #نمیخوای بچه ها بفهمن اینجا چخبره هوم؟
سری تکون دادم که شروع کرد به توضیح دادم سوال و #همینجوری سرعت خودکارو بیشتر کرد.
با صدای ارومی #نالیدم:آهه..استاد دارم #ارضا میشم.♨️
نیشخندی زد و با انگشت #مالوندش که ارضا شدم و با #صدای بلند ناله کردم که..🛁🍓
https://t.me/+VZ8CiTBd9UZlMWU8
https://t.me/+VZ8CiTBd9UZlMWU8 | 24 | 0 | Loading... |
17 DADDY❌
Little_girl🍼
#ویبراتور_میذاره_رو_بهشت_دختره_و_کنترل_ارگاسم...💦
🔥🔥🔥🔥
#گردن سفید آرمیتا رو بو کشید و کنار گوشش پچ زد:
_ دخترم حسابی #پوشکشو کثیف کرده
آرمیتا اومی کشید که پشت #پستونک پنهان شد. آرش به آرومی دستش رو زیر پوشک دخترک برد و زمزمه کرد:
_ چقدر #بهشتت خیسه
#ویبراتور رو درست روی #سوراخ بهشت دختر گذاشت و روی پایین ترین درجه گذاشت که دخترک #خیستر شد و...
https://t.me/+IBvIroGtfXM5OWVk
https://t.me/+IBvIroGtfXM5OWVk | 49 | 0 | Loading... |
18 GAY❌
DADDY_little💜
#جنونعشق
#مدل_مشهوری_که_لیتل_صاحب_شرکتش_میشه_و_سر_عکاسی...🙈
پاکان با ظرافت خاصی یقهی لباسش رو #پایینتر کشید و مقابل ارد لبخند #فریبندهای زد و برای دوربین ژست گرفت. ارد کلافه رو به عکاس #داد زد:
_ #گمشو بیرون
و با گامهای بلند به سمت پاکان اومد. نگاه #حشری به #تن بلورینش انداخت و زمزمه کرد:
_ با این #دلبریات میخوام همینجا #ترتیبتو_بدم
پاکان چشمهاش رو #گرد کرد و با مظلومیت لب زد:
_ هرچی شما بخواین #ددی... #سوراخ من همیشه آمادهی #سرویس_دادن به شماست
♨️ #بیدیاسام
🏳🌈 #فانتزی
https://t.me/+HGL18MTHbOE5MDA0
https://t.me/+HGL18MTHbOE5MDA0 | 9 | 0 | Loading... |
19 کارتون #BDSM✨🍑
#پری_کوچولوی_صکصی🧚♀
فلشم و به تلویزیون وصل کردم و تمام وسایل و چیدم کنارم،#ددی سرکار بود و مطمئن بود حالا حالا ها نمیاد.
کارتون مورد علاقم و پلی کردم و با دیدن تینکربل #ج*نده توی کارتون #ک**ص کوچولوم #خیس شد.
دستم توی #شرتم فرو کردم و به صفحه تلویزیون خیره شدم،#دیل*دویی که با خودم آوردم و بودم و توی دهنم فرو کردم و مشغول س**اک شدن بودم که دستی دور س*ینه هام حلقه شد.
سی*نه هامو چنگ زد و کنار گوشم لب زد:
_تا ما هستیم چرا #دلی*دو ج*نده کوچولو؟
با دیدن راننده های #ددیم آب دهنم و صدا دار قورت دادم که....🔞🔥💦
https://t.me/+UVq_m2x5J0RjZDVh
https://t.me/+UVq_m2x5J0RjZDVh
❌‼راننده های ددیش موقع خودارض**اییش می بیننش و ترتیبشو میدن😨⚠️
#اروتیک #ددی_لیتل_گرل #گی
۱۲ ظهر پاک شه🌞 | 65 | 0 | Loading... |
20 پارت جدید | 205 | 0 | Loading... |
21 🍼💜🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼💜🍼
🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼
🍼💜🍼
💜🍼
🍼
#نبات_کوچولو_
#فصل_سوم_
#part352
#مهراد_ماکان
+از وقتی ماهان زنگ زده بود خیلی از خودم عصبانی و نگران دخترکم بودم واسه همین رو به ماکان کردم گفتم
+مگه داری عروس میبری یکم تند تر برو
گاز بده لعنتی کاش تنهاش نمیزاشتم
-داداش چی کار کنم خب با سرعت 120تا دارم میرم همین الانشم سرعتم خیلی زیاده خطرناکه
+خیلی خب
-مهراد خیلی نگران نبات بود و همچنین من برای همین نفهمیدم مسیر یه ساعته رو تو چطوری اومدیم
وقتی رسیدیم دم در هتل مهراد با عجله از ماشین بیرون پرید و رفت سمت هتل منم سریع پیاده شدم سوییچ دادم به نگهبان دویدم دنبالش رفتیم سمت اتاق وی ای پی و با دیدن ماهان که داشت نبات به بغل تو اتاق راه میرفت و نبات جیغ می کشید شوکه شدیم و با صدای ماهان به خودمون اومدیم
*تروخدا به دادم برسید بچه هلاک شد
مهراد سریع نبات از بغل ماهان گرفت و پشت بغلش کرد
+ثریا ثریا
+در اتاق باز شد ثریا خانم با چشمای ترسیده نگام کرد گفت
-جانم اقا
+مگه من نبات به شما و ماهان نسپردممم پس چرا اینطوری شده هانننن
-بب..خشید آقا
+از صبح چی خوردههه هردو باهم گفتن
*-هیچی
+یعنی چی
+جان جانم نه بابا ن دخترم
+میگم یعنی چی
*غیر از یه کمی شیر که صبح زوری بهش دادیم هیچی نخورده همش پس میزد
+اون شیری که گفتم از داروخونه گرفتی دیگه ن ماهان گفت
*اره داداش
-وقتی داداش این حرف زد حس کردم ثریا خانم یکم دست پاچه شد انگار که کاری کرده باشه چون ترس تو چشماش دیدم برای همین رو بهش گفتم
+ثریا خانم
-ب..له اقا
+شما همون شیر درست کردین | 215 | 0 | Loading... |
22 _چقدر نازت تپله ❗️
_آقا میراث نگا نکن زشته 🥹
با خجالت دستشو گذاشت جلوش
از این همه خنگ بودنش خندم گرفته بود
باورم نمیشد منی که با دیدن این همه اندام دخترای جور واجور تحریک نمیشدم الان به خاطر تپلیه سفید و کلوچه ای این دختر بچه سالارم داشت خشتکمو پاره میکرد 🍆🔥🌸
آروم انگشتمو کشیدم رو نازش خیس شد
خودشو جمع کرد و گفت:
_چرا به نازم دست میزنی به مامانم میگما
نشوندمش رو پام و گفتم من دکترم اشکال نداره اگه به نازت دست بزنم
با تعجب نگام کرد زیپ شلوارمو کشیدم پایین که سالارم افتاد بیرون و...
https://t.me/+T814CQifhYI3NmJk
۸ صبح پاک شه 🌞 | 66 | 0 | Loading... |
23 🌐 ─ چنل پارتنریابی تمامی گرایش ها 🏳🌈
🌐 ─ بیا اینجا فرم بده و دو سوته رل بزن بیب
https://t.me/+-VOD_CkPdv9iZDI0 ⚠️
⚠️ https://t.me/+-VOD_CkPdv9iZDI0
پارتنریابی🍏〆 درد و دل 🍎〆 کراش یابی🍏〆 رل یابی 🍎〆 سوالات🍏〆 و ...
──── ﹙𝕡𝖺𝗋𝗍𝗇𝖾𝗋𝕪𝖺𝖻𝗂﹚.
࣪❌❌❌ ʾʾ #𝗟𝗚𝗕𝗧 ،، #𝗕𝗗𝗦𝗠 ،، #𝗔𝗟𝗟 𓄹・!
⚠️ https://t.me/+-VOD_CkPdv9iZDI0
https://t.me/+-VOD_CkPdv9iZDI0
⚠️
🌐 ─ هر فرم پارتنریابی ای که دوست داری از این کانال پیدا کن و باهاش رل بزن 💦❌
۸ صبح پاک شه 🌞 | 61 | 0 | Loading... |
24 ♨️زبونمو با #شهوت روی پوست براقش میکشم و هرجایی که میرسم رو میک میزنم تا رد #مالکیتم رو بدن پسر زیرم بمونه
با رسیدن به اون دو انگور کوچیک با #لذت به جون نوک سینه هاش میوفتم و لیس میزنم که اخماش تو هم میره
پوزخندی از #حساس بودن بدنش میزنم و کف دستمو روی #آلتش میکشم♨️
_داری تظاهر میکنی بیهوشی نه؟ فکر کنم با شکست مواجه شدی آقازاده کوچولو.
#سیلی روی آلتش میزنم که چشماش تا آخرین حد باز میشه و صدای نعره ش توی اتاق میپیچه
دو انگشتمو روی #سوراخش دورانی میچرخونم و از داغی ش لذت میبرم
با حرفی که میزنه #شوکه ازش جدا میشم و...
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
🔞پسر وزیر خارجه که طی اتفاقی به دست گروهک های تروریستی میوفته ولی با دیدن رئیسشون🔞💦... | 69 | 0 | Loading... |
25 دو طرف لباس زیر امگا رو گرفت و از وسط جر داد..
اونو روی پاش نشوند و در حالی که داشت انگشتای خیس شدشو به #سوراخ متورمش میرسوند زمزمه کرد
+ ورزش مورد علاقت اسب سواری بود درسته؟
- ب.. بله جناب ولیعهد
+خوبه حالا باید هنرت نشون بدی...میتونی رو #دیک منم خوب سواری کنی؟🔥
با گفتن این حرف #ضربه های انگشتش شروع کرد و همزمان لب هاشو روی لب های لرزون پسرش قرار داد.
کمی ازش فاصله گرفت و عضو سیخ شدش رو روی #حفره تنگ و خیـ💦ــسش تنظیم کرد
+خوب ازش سواری بگیر...
https://t.me/+rqeZqREdLDo4NGU0
https://t.me/+rqeZqREdLDo4NGU0 | 12 | 0 | Loading... |
26 #ددی 🍼#لیتلگرل 👨🏻🍼♥️
#صحنهدار💦😈
اون عوضی ترین و منفورترین استاد یاد دادن رقص به دخترها بود...
رقاصههای کل دنیا برای اینکه زیر نظرش باشن سر و دست می شکوندن!
تموم دخترهای کلاس مزه تن ش. هوتیش رو کشیدن!
یه کثافت تموم عیار و وحشی...
بخاطر اصرارهای نامزدم توی کلاسهاش شرکت کردم و ازش فاصله می گرفتم...
بخاطر فاصله گرفتن و رد درخواست عذابم می داد...
حریص و طمعی که توی جونش نشست باعث شد یه شب توی کلاس بهم تجاوز بکنه!
https://t.me/+c_X9hKKam2gzNTQ8
https://t.me/+c_X9hKKam2gzNTQ8 | 45 | 0 | Loading... |
27 یه کپسول کردن داخلش که فلجش میکنه😢تنها راهش اینه که مقعدش تحریک شه تا فشارش بده بیرون😢
#گی🌈 #فول_اسمات🔞
کوای داد زد:
_هانزو چکار میکنی؟ لباسمو چرا.. 😥
+کوای.. باید فشارش بدی بیرون.. کپسوله لیزه نمیشه با عمل درش آورد..
زبونشو رو #سور*اخ کوای کشید. کوای ناخواسته جیغ زد:
_عععاااخخ خوبه.. لعنتی😫🤤
هانزو بیشتر #لیس زد و #زبونشو وارد کرد. #آه و #نالههای کوای اتاقو برداشته بود💦نزدیک ار*ضا بود که هانزو دستشو روی #ک*رش گذاشت:
+باید از این پایین ارضا شی تا ازت بیاد بیرون
https://t.me/+uufZ52t3GaRmMjJk
https://t.me/+uufZ52t3GaRmMjJk
دوتا دوست... توی شرایط بدی گیر کردن🤭 | 47 | 0 | Loading... |
28 آدرین ناراحت سعی کرد بغلم کنه که #جیغی از ته دل کشیدم.. ترسیده کمی فاصله گرفت.
-چیشده مت؟ نمیخوای به ددی بگی؟💦
پوزخندی زدم و به دیوار تکیه دادم.. چرا باید میگفتم؟
اول و آخرش این اونا بودن که رئیس بودن.
لیام مداخله کرد: توام عضو خانواده ای.. بگو..
وسط حرفش پریدم:
-من از اینکه همیشه #بات باشم خسته شدم ، دلم میخواد یه سری فول #تاپ باشم!🔥
با حرفی که زدم جفتشون متعجب بهم خیره شدن و وقتی منظورمو فهمیدن کم کم..
https://t.me/+gjGZUGC-ML1mMzE0
#گیلاو #مافیایی #هیجانی #تریسام⛓🩸 | 1 | 0 | Loading... |
29 توی این چنل با هر سلیقه و گرایشی که داری بهت خوش میگذره 🙈😈
پر از فن آرت #انیمه ها و #بازیگرای_مارول و #ارتیست_های_محبوبت و #کیپاپرای دوست داشتنی 🫣🥹✨
اگه هم میخوای نویسنده شی و دنبال اموزش امگاورسی اینجا مخصوص خود خودته 🌒🥀🐺
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
تازه اینم بگم که کلی #هنتای و #انیمه و #مانهوا های مثبت 18 معرفی میکنه 💦🥵
۱۲ شب پاک شه 🌞 | 41 | 0 | Loading... |
30 هیراد خان بزرگ طایفه میرآبادی ها که کل شهر به اسمش قسم میخورن بعد فوت همسرش دل میبنده به نوه کوچیکش و وقتی اون توی حمومه میره و بهش تجاوز میکنه اما نمیدونه که نیاز کوچولو نوه ناتنیشه و حالا ازش بارداره با فهمیدن این موضوع از آلمان برمیگرده و…‼️🔞
https://t.me/+04YPr5W6upUyMDZk
https://t.me/+04YPr5W6upUyMDZk
دارای صحنه های خیلی باز 👆🔞💦 | 20 | 0 | Loading... |
31 #مـدرســه_69🔞🔥#پارت_1
_پوزیشن موردعلاقم 69 نظر تو چیه؟ تا حالا تو دهن هر دختری کردم راضی بوده میتونی از بقیه دانش آموزا بپرسی..
_ولی دخترا میگفتن #زودانزالی داری که منم نمیتونم با پسری که زودی آبش میاد بخوابم.ترجیح میدم پسر #شاگرد اول مدرسه باهام لاس بزنه تا پسری که سه بار مشروط شده و هنوز تو مقطع #دبیرستان گیر گرده.
https://t.me/+2gIofY7Z7xo3NDM0
https://t.me/+2gIofY7Z7xo3NDM0
ریحانه تو مدرسه اسپانیا درس میخونه و خیلی خوشگل و محبوبه و دیان پسر قلدر و چندسال مشروطیِ #مدرسه که با همه سک.س داشته و با دست رد ریحانه به سینه اش یه روز اونو تو دستشویی مدرسه خفت میکنه و...🙊🔞💦 | 14 | 0 | Loading... |
32 پارت جدید | 269 | 0 | Loading... |
33 🍼💜🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼💜🍼
🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼
🍼💜🍼
💜🍼
🍼
#نبات_کوچولو_
#فصل_سوم_
#part351
#ماهان
صبر کن پیشنهادت واسه خودت نگه دار اون گوشی من بیار بعدشم گمشو بیرون
^چشم آقا
رفت از رو پا تختی گوشی منو آورد و به دستم داد
*برو دیگه
*چشم
همون طور که نبات تو بغلم بود حین راه رفتن اروم میزدم پشتش قربون صدقش میرفتمt سریع شماره ماکان گرفتم
گوشی گزاشتم در گوشم و به محض شنیدن صدای الو با عجله گفتم
*الو ماکان سلام کجایید؟چقدر کارتون طول میکشه تابیاین
^چیزی نمونده چطور؟
*نبات اصلا حالش خوب نیس
*چی شده
*زود خودتون برسونید وگرنه بچه هلاک میشه من هر کار بگی کردم اما
*یعنی چی
*یعنی اینکه این بچه درد داره من نمیدونم دیگه باید چیکار کنم
*خیلی خب من و مهراد الان داریم میایم
*باشه فقط زود
*باش عزیزم تو مواظبش باش من دو دقیقه دیگه اونجام
بعد از قطع کردن گوشی اروم پشت نبات نوازش کردم
*جانم عمو الان بابایی با عمو ماکان میان
#مهراد_ماکان
+چی شده ماکان
*نمیدونم انگار نبات حالش خوب نیس ماهان گفت زود خودمون برسونیم
+چیز دیگه ای نگفت؟
*نه فقط گفت حالش خوب نیس
+خیلی خب پس عجله کت | 272 | 0 | Loading... |
34 ᗩᏞᑭᕼᗩ ᝪᗰᗴᏀᗩ ᗷᗴᎢᗩ
یه چنل پر از مانهوا های #بیال و #امپرگ و #بیدیاسام 🙈🍒
یه چنل مخصوصا اوتاکوی ها و انیمه لاور ها 🍓
پر از فن آرت و شیپ آریست های محبوبت مثل #بیتیاس و #هریپاتر و #مارول 🦋✨
یه چنل پر از #فنفیک های امگاورسی 🥀
اینجا مخصوصا #نویسنده هاییه که دنبال اطلاعات #امگاورسی میگردن 🐺
🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔
تازه اینجا همیشه معرفی انیمه ها و مانهوا های 🔞 دارن . پس زود جووین شو 💦
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
۱۱ شب پاک شه 🌞 | 41 | 0 | Loading... |
35 پسره اشتباهی مواد دوتا مافیا رو به فاک اعظم و حالا مجبوره بخاطرش..🏳🌈🔥
آدرین #آلت شق شدشو به کونم چسبوند و خیره به لیام ازش پرسید: یه #راند دیگه بریم؟💦
با #ترس زمزمه کردم:
-خواهش میکنم.. حفرم هنوز درد میکنه.
صدای شیطون لیام که اومد #اشکام باریدن..
-بریم هانی.. تا سه نشه بازی نشه.. مگه نه مت؟
لیام نیپلامو که بخاطر شلاق خوردن سرخ شده بود تو دهنش فرو کرد و آدرین از پشت خودشو بهم مالوند
-هات بوی.. چرا هرچی میکنیمت #سیر نمیشیم؟🔞
قبل از اینکه فرصت تحلیل پیدا کنم #آلت آدرین تو کونم فرو رفت و لیام نیپلامو لیسید...
https://t.me/+gjGZUGC-ML1mMzE0
https://t.me/+gjGZUGC-ML1mMzE0
متیو پسر نوزده ساله ای که توسط دوتا مافیا دزدیده میشه و با گرایش لیتلی مجبوره هرشب شکنجه های فول اسلیو رو تحمل کنه!🥀 | 47 | 0 | Loading... |
36 _شلنگ دستشویی قشنگ اندازه تپل گشادته🌸💧🐚
سر شلنگ رو به نازم چسبوند و شیر آب رو باز کرد که آب با فشار توم رفت و ناله ای از شهو..ت کردم👅🧸
_جوووون چه بهشتت باد کرد دیدی بالاخره تو دستشویی مدرسه دارم میگامت جن..ده
شیر آب رو بست و سر شلنگ رو تو فرو کرد و ناله بلندی کردم👄💦🍓
دستشو به بهشتم برد و با شنیدن صدای پدرش پشت دستشویی از ترس تو دستش جیش کردم...🍼🫧🥺
https://t.me/+2gIofY7Z7xo3NDM0
https://t.me/+2gIofY7Z7xo3NDM0
پسره تو دستشویی مدرسه ناز دختره رو با شلنک پاره میکنه🔞🍬🌈 | 61 | 0 | Loading... |
37 _واسه اینکه خدمتکار باشی خیلی حیفی پسر
بعد از پایان حرفش از پشت خودشو بهم میکشه که کی*رشو روی باسنم حس میکنم
_میدونستی پسر ارباب این عمارت بزرگی گی؟ بابام به این خاطر هیچ وقت خدمتکار گی نمیاره ولی تو فرق داری
لاله گوشمو میک میزنه و دستشو وارد شلوارم میکنه روی سوراخ تنگم میکشه که با صدای پدرش....🔞🍑🔥
https://t.me/+1ZGoBv-5rJhjNzBk
https://t.me/+1ZGoBv-5rJhjNzBk
من پسر ارباب یه عمارت بزرگ عاشق پسر خدمتکاری میشم که از بچگی توی خونمون بزرگ میشه و باعث میشه قوانین خونه رو... | 60 | 0 | Loading... |
38 بالاخره اومده بود آراد احتشام کسی که به سنگدل بودن معروفه ولی عاشق میشه ولی چی میشه این این عشق آتشین و چند ساله نابود بشه ،خیانت اونم ارتین عاشقی که جونش در میره برای ددی ارادش🔥🔞💦
+بابایی
به پسرکم نگاه کردم چه با چشای مظلومش نگام میکرد.
_جونم
+اون اقا کیه داره نگات میکنه
پس پسرکم حسودیش شده بود
با خنده برگشتم که با دیدن اون مرد نفسم رفت آراد بود برگشته بود 🔥🔞
آراد احتشام برگشته باید میرفتم نباید میزاشتم دستش به منو پسرکم برسه🥺🥲
#گی_ددی_لیتل_بوی🍭🥺
#تریسام🔞😈
https://t.me/+F7-FsLZp9L81ZDI0
https://t.me/+F7-FsLZp9L81ZDI0 | 71 | 0 | Loading... |
39 میخوای رمان #امگاورس بنویسی ؟ جات اینجاست
🄾🄼🄴🄶🄰🅅🄴🅁🅂
اینجا پره از فن آرت آرتیست های #محبوبت 🥹🪸
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
#امگاورس دنیاییه که فارغ #کلیشه_های_جنسی عاشق شدن رو نشونت میده🥲🏳🌈
ᗩᏞᑭᕼᗩ ᝪᗰᗴᏀᗩ ᗷᗴᎢᗩ
هر سلیقه و هر #گرایشی داشته باشی اینجا بهت خوش میگذره 🥹 چون همیشه #انیمه ها و #مانهوا های 🔞 بهتون معرفی میکنه😈
https://t.me/+q8jpyGvFb4kzY2Fk
۹ شب پاک شه 🌞 | 40 | 0 | Loading... |
40 #part135
با پوزخند #سوند رو روی #سوراخ آلتش گذاشتم و فشردم که کمی از میله وارد سوراخ #آلتش شد 😱🔥
+ #اوممممم...آخ..هق..عوضی..آهههه🥺😭
آخ...درد.. #درد داره! آههه #ارباب
عصبی فریاد زدم : انقدر وول نخور! ممکنه آسیب ببینی!
+ #هومممممم...هق هق
وقتی همهی #سوند وارد #سوراخ آلتش شد ، دستی به سرش کشیدم و لیسی به #آلتش زدم که یکدفعه #لرزید و آه بلندی کشید : آههه..آخ درش بیار! #التماس میکنم #ارباب 🤤👅😈🔞
#گی #مستر_اسلیوبوی #بیدیاسام💦🔞🔥
رابطه بیدیاسام دوتا پسر گنگستر😱🔞🔥
رئیس مافیا اسلیو زیر دستش میشه😈💦
https://t.me/+anZ1egG2_64zMjdk
https://t.me/+anZ1egG2_64zMjdk | 26 | 0 | Loading... |
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
#خشونت #شکنجه #پلیسی
پسر 20ساله ای که توسط بدنام ترین گنگستر مورد تجاوز و شکنجه قرار میگیره تا وقتی که موفق به فرار کردن میشه و به هاکان فرمانده نیروهای ویژه پناه میبره کسی که معشوقه همون گنگستر بدنامه...🔞🔞
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
1800
Repost from N/a
00:02
Video unavailable
سرشو نزدیک بهشتم کرد و لیسی وسطش زد که از لذت جیغ بلندی کشیدم و خودمو تکون دادم🤤
سرشو فاصله داد و با هوس خیره بهشتم شد.
_ چه تُـپـل پر #آبـی داری توله سگ حشـ*ری😈
چشمام از لذت بالا رفته بود و #سوراخم نبض میزد که لبه های بهشتمو گرفت و از هم فاصله داد♨️
دو انگشتشو سریع واردم کرد و با دست دیگش، چو*چو*لمو محکم مالید که آبم توی دستش ریخت💦
_ چه زود آبت اومد توله، هنوز با هم خیلی کار داریم🍑
با چشمای #خمار نگاهش کردم که ویبراتور رو از داخل کشو برداشت و همونطور که #انگشتاش داخلم بود، روی چو*چو*لم گذاشتش...🫦
https://t.me/+h86uR6rsdZ5hZWJk
https://t.me/+h86uR6rsdZ5hZWJk
۹ شب پاک شه 🌞
2300
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:03
Video unavailable
من ترسام...
بچه بودم که توی تصادف پدرومادرم از دست دادم و بابام قبل اینکه از دنیا بره منو دست رفیق صمیمیش سپرد وازش خواست عین دختر خودش مواظبم باشه اما دست تقدیر یه چیز دیگه ای واسم رقم زد و با اومدن پرهام مغرور و جذابمون همچی بهم ریخت تا اینکه....
پرهام کارخونه دار بزرگی که دل داده بود به دختر بچه ای که ناخواسته دلبری میکرد و یه شب که بحث خواستگار پیش اومد بخاطر اینکه ترسا رو از دست نده بهش تجاوز میکنه اما...😱🔞🔥
https://t.me/+h-HsqrftTgZmMDM0
https://t.me/+h-HsqrftTgZmMDM0
3700
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
گــــ🌈ـــی_هـــ♨️. ــات_مــمــنــ🔞ــوعـه
_اروم بگیر.
ترسیده خودشو عقب کشید و سعی کرد از زیر دستای بزرگ مرد فرار کنه ولی فایده نداشت
#لباساش توی تنش پاره شدن و با حس چیزی روی #سوراخش چشماش گرد شد و خواست فرار کنه که توی یک لحظه درد توی کمرش پیچید و صدای مرد از کنار گوشش بلند شد....
_شروع #هرزگیت برای نایب مبارکت باشه پسر عجم 😈🔥
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
شیخ تروریستایی که با داعش همکاری میکنن از پسره خوشش میاد و سوراخ تنگشو خشک خشک با دیـ*ـکش کلفتش به فـ*ـاک میده🤤💯💯
100
Repost from N/a
کافه رمان +18 و ممنوعه
بزرگترین چنل 𝒑𝒅𝒇 تلگرام🖇
رمانای تمام شده 𝒍𝒈𝒃𝒕/𝙗𝙙𝙖𝙢 🔞
فایل های بدون سانسور و سکسی💦
داستانک های کوتاه #گی لزبین ۲تخیلی عاشقانه #امگاورس👨❤️💋👨
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
نیاز نیست منتظر پارت جدید رمان های آنلاین باشی اینجا رمان های کامل شده رو بدون سانسور بخون
درخواست رمان داشتی اسم رو برای مالک بفرست بزاره🔥
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۶ پاک شه 🌞
2600
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
یه قاتل روانی که هرم نفس هاش آدم می کشن چه برسه به اسلحهی توی دستش!!
مردی که اومده تا دریای خون رو رون بکنه و خشمش گریبان گیر پسر بی گناهی می شه...
کسی که جز درس خوندن و مطب زدن فکر دیگهای نداشت..
خودش رو به میرکا نزدیک کرد و شروع بازیگری رو آغاز کرد که دل میرکا لرزید...
درست لحظه اعتراف میرکا به عشقش فهمید فراز به بیماری سایکو مبتلاست و تموم رفتارش نقشه بود...
ژانر انتقامی
نویسنده : مهدیار ف
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8
https://t.me/+3Sb4VcP6hspjMDY8
2600
Repost from گسترده نگاره سومی😍🧿
00:03
Video unavailable
نیهاد یه پسر کوچولو مهربون و دوست داشتنی که گیر اورهان سادیسمی میفته که همچی براش تو انتقام خلاصه میشه❤️🔥⛓
#آمپرگ #BDSM
اورهان که از تمام خانواده اش متنفره حالا میخواد با شکنجه و تجاوز به دوست پسر خواهرش انتقامشو کامل کنه...
بخشی از رمان:
تو چهره ی لعنتیش اثری از رحم دیده نمیشد ...
با برداشتن میله داغ از توی کوره و پوزخند مرموزانش وحشت زده ناله خفه ای از پشت گک کردم که بدون توجه بهم پشتم قرار گرفت و نوازش وار دستش و روی سوراخم کشید
_ازش لذت ببر حرومزاده کوچولو
قبل اینکه بخوام حرفش و هضم کنم اون جسم داغ توی سوراخم قرار گرفت و چشمام سیاهی رفت
هشتگ رمان👇👇
#طـعـمـ_شـور_انـتـقـامـ
#Salty_taste_of_vengeance
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
https://t.me/+sxKngF3Sn3JkMjk0
3100
Repost from 🐇گسترده نگاره( دومی)🐣
00:08
Video unavailable
🔞پسرایرانی گیر داعشیا میوفته و هرشب باید به رییس اونا سرویس بده چی میشه اگه این رئیس بد اخلاق و بیرحم عاشق پسرک ایرانی قصه بشه؟؟🔞
#گی
#مستر_اسلیوبوی
#زنجیر دور دست و پاهامو بیشتر کشید انقدر محکم که حس میکردم پاهام داره از تنم جدا میشه
نگاهی به #التم که اسیر اون شی لعنتی بود انداخت..
_نظرت چیه این #دودول فندوقیت رو بکنیم بندازیم دور؟؟
به هرحال که کاربردی هم برات نداره ..
ترسیده سعی کردم خودم #عقب بکشم که بی فایده بود الت بزرگشو در اورد و روی #سوراخم گذاشت..
+توروخدا ..ولم ..کن
..اخخخخ..
خشک و یک #ضرب واردم شد انقدر درد داشتم که حس میکردم دیوارای مقعدم داره #پاره میشه..
_اهه #ناله کن برام بگو خوب توت ضربه میزنم دوست داری نه؟؟
و #تلمبه محکمتری به اون بدن ظریف زد💦💦
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
https://t.me/+dnH4t7Qz5F5iZjQ0
4100
🍼💜🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼💜🍼
🍼💜🍼💜🍼
💜🍼💜🍼
🍼💜🍼
💜🍼
🍼
#نبات_کوچولو_
#فصل_سوم_
#part353
#ماکان_مهراد
-اگه چیزی هست بگو ثریا خانم ولی همین الان در عوض منم بهت قول میدم برادرم باهات کاری نداشته باشه
*اقا روم سیاه بخدا قسم نمیدونستم من
+چه غلطی کردین
*مهراد
+مهرداد و کوفت بگید چه غلطی کردین
*اقا من من دخترا رو فرستادم داروخونه اون شیر خشک نداشت یه شیر خشک دیگه معرفی کرد ه منم به دخترا به جاش اونو بگیرن
باور کن کنین نمیدونستم بهش نمیسازه
+برو اون شیر خشک بیار زود باش
*چ..شم
#ماهان
*وای وای وای باورم نمیشه خدایا باورم نمیشه این بچه از صبح داره به خودش میپیچه این الان داره میگه شیطونه میگه بزنم به جا خودش دختراش بترکونم
~خیلی خب ماهان اروم باش حرمت موی سفیدش نگه دار حداقل
+همون طور که به حرف دوقلو گوش میدادم با دخترکم حرف میزدم قربون صدقش میرفتم تو کمرش میزدم یه باد گلو زد ولی هنوزم درد داشت چون خیلی نق میزد ناله میکرد که گفتم
+جان نه دورت بگردم جونم بابا دلت درده نفسم بمیرم الهی یهو ماکان گفت
~بچه دلش پیچ برمیداره که ایقد نق میزنه
آره عمویی جان زود خوب میشی
*از کجا میدونی مگه تو دل بچه ای اخه
~مگه نمیبینی اروم قرار نداره یه بند داره نق میزنه
دخترکم بغض داشت فهمیده بود هی قربون صدقش میریم که زد زیر گریه
+روبه بچها گفتم فعلا ادامه ندین تا بعدا خودم
ازشون حساب پس بگیرم دخترکم بغل کردم و نازش کردم
روبه ماکان گفتم
ماکان جان یه کاغذ قلم میاری
*واسه چی
+میخوام برای...
❤ 5
12300
Repost from N/a
📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥📚🔥
از خوندن رمان های آنلاین خسته شدی؟🥺
رمان pdf کمیاب میخوای
رمان های #bdsm و #lgbt بیا هر چقدر دوست داری رمان #هات و #نایاب بخون💃
چنلی پر از رمان های #تکمیل شده با ژانر های مختلف از جمله:
#گی #لزبین #بی_دی_اس_ام 💦🔞
رمان های #جدید با پر از #صحنه های #اسمات و #هات 🔥
ژانر های بی نظیر #تریسام #فورســـــام 💦⛔️
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
https://t.me/+w5fuCllUoxtkNmQ0
۵ پاک شه 🌞
📚 کافه رمان 📚
♡درخواست رمان های،ناب، عاشقانه، تخیلی، بیدیاسام♡ چنل درخواستی فیلم و آهنگ
https://t.me/CaffeFiilmhttps://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1152350-elMdMhm
6500