cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

『𝗚𝗼𝗹𝗱𝗲𝗻 𝗕𝗹𝗼𝗼𝗱✨️

💠رمان ها : ࡅߺ߲ܠߊ‌‌ܥ‌ ܩߊ‌‌ࡅ࣪ߺܝ‌ܭ🩸 (تکمیل شده) ࡏަࡋܥ‌ࡍ߭ ࡅߺ߲ࡋߊ‌‌ܥ✨ (در حال پارت گذاری) 💠رمان دیگه مون : https://t.me/+SGSUxSzwv_45MTZk 💠به قلم ✍🏻 ܣߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺ❟ر 💠روزانه دو پارت بجز روزای تعطیل🌱 تایم پارت گذاری ←  10 am ⏳ تبلیغات: @tablighat_hash

Show more
Advertising posts
13 936
Subscribers
-3624 hours
+7727 days
+25330 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
#گی _زیر دستات اینجوری ببیننت چی میشه حسام خان؟ هوم؟ من که میگم دیگه تخمشونم حسابت نمیکنن😈♨️ جری شده سرشو به گوش مسیح نزدیک کرد و پچ زد... +فکر کردی همین الانش که بیرون این در وایسادن نمیدونن داری با رئیسشون چیکار میکنی؟ اونا بهتر از هرکسی میدونن رئیسشون رو چجوری زیر خودت کشیدی ارباب!🤤💢 به گلوش چنگ زد و پستشو محکم به زمین کوبید و غرید... _پس بیا بهشون نشون بدیم رئیسشون چه ناله های سکـ*ـسی ای داره وقتی سوراخ تنگش زیر من داره به فاک میره👅💦💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk مرد خشنی که رئیس مافیا رو اسلیو خودش کرده و هربار جلوی زیر دستاش جوری تنبیهش میکنه که....🍑🔥🫦
10Loading...
02
پسر حشـ×ـری ‌ای که توی مستی به عموی ناتنیش تجاوز و سوراخ تنگشو حسابی گشاد میکنه🍑❌😱 گـ🏳️‍🌈ـی خشـ⛓ـن هـ🔥ـات _لعنتی خیلی تنگی شل کن تا جر نخوردی! +ولم کن داری چه غلطی میکنی توجهی نکرد و با چنگ زدن به #تخمای مرد خودشو تاته داخل #سوراخ تنگش کوبوند🍑💦 و با لذت خیره شد به چهره سرخ از درد مرد و زیر گوشش لب زد _از این به بعد فقط #زیرخواب منی و هرشب زیرم #جر میخوری وگرنه ابروتو میبرم عموجون👅💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk
1250Loading...
03
💯 چون پلیسم دلیل نمی شه سکو سینه تو واسم بریزی بیرونو کاری نکنم توله وحشی💯 آلما خمار و عصبی چونه شو بالا برد : دارم گلوله از بدنت در میارم حسش نمی کنی!؟ جذاب و خش دار خندید _ نه تا وقتی اینجوری خیمه زدی روم خانوم دکتر فشار دست آلما با فرو رفتن پنجه های یزدان تو رون سفیدش یکی شد 😈 https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
1940Loading...
04
_ الهی تب كنم شاید پرستارم تو باشی😈 زمزمه زیر لب یزدان همه رو شوکه کرد سرهنگ هخامنش و این حرفا!؟ آلما قرمز از خجالت سوزنو محکم تو دستش فرو کرد تا هوشیار شه صدای آخش با خنده بقیه یکی شد : ولش کن خانوم دکتر سرهنگ ما حالش خوب نی یچی گفت شما به بزرگی خودت ببخش https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
4940Loading...
05
- شورت منو پوشیدی؟ آروم سر سمتش چرخوندم و گفتم: - وقتی منو سه بار پشت سر هم میمالی شورتام کثیف میشه. عصبی گردنمو گرفت و انگشتش رو گذاشت روی لبم. - هیس..می خوای همه بفهمن حاجی محل یه دخترسر راهی رو صیغه کرده؟ نیشخندی زدم و گفتم: - صیغه نکردی که، حروم حروم تو شورتم چرخ میزنی. معید عصبی فشاری به گردنم داد: - تو مرام من نیست صیغه نکردن ضعیفه های دورم، دیگه تو که جای خود داری عروسک. تنمو محکم چسبوند به خودش و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0 معید مذهبی مون یه شب با یه دختر ناناز تصادف میکنه🙂 قرار بود براش بشه تکیه گاه ولی شد تلمبه زنش و...
1 0450Loading...
06
رابطه‌ رییس سکسی و راننده‌ی شرکتش که برای بدهی‌اش مجبوره براش کار کنه🔥💦👅🔞 سوار ماشین میشه و در رو محکم می‌کوبه. - سریع شلوارتو در بیار. متعجب می‌پرسم. -ا..اقا اینجا؟؟ -زود باش.  صد میلیون خرج بدهیات نکردم که نه و نو بیاری. تکون بخور بکش پایین. دودل به اطراف نگاه می‌کنم که داد بلندی میکشه. -گفتم تکون بخور اراز! بجنب. بالام با ترس به پشت میرم و روی پاهاش می‌شینم. -ا..اقا  توروخد یه دقه امون بدین. دم گوشم لب میزنه: -من امون میدم عزیزم. د*یکم امون نمیده.🔥 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0
1 4900Loading...
07
مرد حشـ♨️ـری‌ای که رفیق بچگیشو توی دفتر کارش گیر میندازه و روی میزکار ترتیبشو میده😈👅 باکسر و شلوارشو یک ضرب پایین کشید که صدای پر #التماش بلند شد _ولم کن چیکار میکنــی😱🍑 +هیـــش بدجور #شـ*ـق کردم قول میدم #دردت نیاد _دیوونه شدی گمشو عقــــب سر #عضوشو روی #سوراخش گذاشت و گفت _میخواستم #مراعات کنم ولی حالا که زیادی دست و پا میزنی نیازی بهش نداری👅💯 #یه‌ضرب خودشو تا ته #فرو کرد و.....🍑♨️ https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk
1 5780Loading...
08
- انگشت فاکتم واسه سوراخ من بزرگه چه برسه به مردونگیت حاجی‌. پوزخندی زد و گفت: - یعنی اینقدر تنگی؟ دستم و لای پام رسوندم محکم روی واژنم زدم . لنگام و براش وا کردم و گفتم: - می‌خوای بیا امتحان کن حاجی. تنگِ تنگ... اوم... دستم و از لای پام جمع کرد و بالا سرم برد. شورتم و پس زد و با دیدن لای پام، تو چشم‌زل زد و گفت: - می‌بینم لاپاتم رنگ لبات صورتیه... نیشخندی زدم و نیشخند زد. شلوار و شورت وپایبن کشید. چشمم به مردونه‌ش که خورد کپ کردم‌. کلفت بود و با رگه هایی برجسته. چشمام و بستم . منتظر یک حرکت عاشقونه بودم اما با ورود یک دفعهایش داخل واژنم نفسم رفت و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0
3940Loading...
09
-می خوام از پشت بکنمت...! دختر رنگش پرید و با دیدن الت کلفت شق شده مرد کم مونده بود غش کنه... -این تو سوراخ جلوم با زور میره... تو سوراخ پشتم فک نکنم اصلا فرو بره...! -من فروش می کنم، فقط مثل یه دختر خوب بخواب تا من بکنم توش...! رستا قدمی عقب برداشت. -نه نمی خوام درد داره... مچ پای دختر رو گرفت و سمت خودش کشید که دخترک جیغ کشید. لای پاش رو باز کرد و لبش رو روی بهشت دخترک گذاشت و انگشتش رو هم دم سوراخ پشتش... https://t.me/+eU5SoffzIA5kM2I0
1 5670Loading...
10
خانوم روانشناسی که با بیمارش وارد رابطه میشه ...👅🔥 #سریع ازش جدا شدم. _ اردلان ... آروم باش! با حرص سی.نم رو فشرد و غرید: _ نمیتونم! مردون*گیش رو که هر #لحظه بزرگ تر می شد رو روی به*شتم #احساس می کردم. من رو روی مبل پرت کرد و پیراهنش رو در آورد و به سمتم #حمله ور شد ...👅💦 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 رمان دارای صحنه های باز و بدون سانسور ورود افراد زیر 20 سال به شدت ممنوع❌🔞
1 5930Loading...
11
تفنگ سیاهو با لذت دور ناف سفید آلما کشید🔥 : چقد سفیدی سیب خانوم آلما دست شو چنگ زد : نکن دیوونه شدی!؟ اینجا اداره پلیسه نه تخت خوابت یزدان🫦 خمارو وحشی خیز برداشت _ هرجا من باشمو تو باشی می شه تخت خواب مون خانوم دکتر https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
1 4070Loading...
12
#گی -من توی #سکـ*ـس خیلی خشنم مطمعنی میتونی تحمل کنی جوجه؟😏🔥 با غرور بهش زل زدم... _ بله ارباب، امتحانم کنید پوزخندی گوشه لبش زد و شلوارشو پایین کشید و با دیدن اون #د*یک کلفت و دراز چشمام از حدقه بیرون زد😱🍑 -دست به مهره حرکته جوجه👅💦💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk اسلیو بوی مغروری که عاشق یه مستر خشن میشه و هرکار میکنه تا اونو به عنوان اسلیوش قبول کنه🔞💢💢
5570Loading...
13
حس خوشایند مردونگیش تو رحمم و برخوردش با دیواره های وا*ژنی که به شدت قصد جر خوردن داشت، برام اونقد لذت بخش بود که جیغ کشیدم. -بکن، تندتر بکن، جرم بده امیر... اره خودشه... اه مردونه ای کشید و موهام رو گرفت و تند تند توم تلمبه میزد.... -چقدر تنگ و داغی لامصب... التم داره می ترکه....دارم میشم جنده خانون.... یه دفعه با حس رهایی و ارضا شدن تنم لرزید... خمار نکاه امیر که اونم دم ارضا شدنش کیرش رو ازم بیرون کشید و توی صورتم خودش رو خالی شد.... ♨️🔥💦💦 https://t.me/+eU5SoffzIA5kM2I0
6540Loading...
14
#پارت۱ -یمنا امشب سوییچ پارتیه، میدونی چجوریه دیگه؟ نریم اونجا آبرو حیثتمونو ببری! بی توجه به حرفش ، الکی سرمو تکون دادم فقط. -شلوارتو نیمه بکش پایین . لعنتی برای اینکه منو ببره مهمونی ، قول دادم هرچی میگه بگم چشم. با خجالت کاری که گفتو انجام دادم. فرصت طلبانه دستشو برد لای بهشتم و گرفت تو مشتش. -جووون چقدر گوووشت داری تو دختر، چه تپلهههه. خجالت زده گفتم: -امیر لطفا دستتو‌ بردار، من نمیخوام . دست نزن بهم بدم میاد ، ما نامحرمیم. یهو دستشو‌ کشید عقب و‌ ماشینو‌ زد کنار: -یالا پیاده شو. من وقت مسخره بازی ندارم. دارم میبرمت #سوییچ_پارتی ، بعد تو میگی نامحرمی؟ اسکلی مگه؟ پیاده شو ، زود باش. با فکر اینکه منو نمیخواد ببره چشمام پر اشک شد. خودم دستشو گرفتم و گذاشتم رو تپلم و فشار دادم‌ بهش: -اصلا بیا بگیر، تروخدا ناراحت نشو منو پیاده نکن، باشه؟ مرموز خندید و تو یه حرکت....🙈🍑❌ https://t.me/+6IunYZgLJPM0NmIx
6640Loading...
15
یمنا دختر باکره ای که وارد یه #سوییچ_پارتی میشه! جایی که باید همه پارتنرا جا به جاشن و همون شب سک**س داشته باشن! یمنا باید با کوروشی باشه که فقط با سک*س خشن و شکنجه، ارض‌ا میشه❌ کوروش بعد پاره کردن بهشت یمنا تازه میفهمه که دختر بوده و.....😱🔥💦 https://t.me/+6IunYZgLJPM0NmIx رمان ممنوعه و آب اور میخوای اصلاااا از دستش نده🙈💦👆🏼 #براساس_واقعیت
5110Loading...
16
- خودتو نمال بهم تخم سگ😈 نرم خندیدم : جناب سرهنگ داره کنترل شو از دست میده!؟ چشماش پر از خون شد کمرمو چنگ زد - نکن آلما دیوونم کنی نگا نمی کنم بیمارستانه ها همین وسط می کشم پایین... ادامه حرفش تو صدای ناله بلندم گم شد https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
1 5550Loading...
17
هَمه آهَنگای گنگ و خیابونی که میشنَوی وَلی پِیدا نمیکُنی🚗👽 https://t.me/+Q9TbNRps-c1iZjlk https://t.me/+Q9TbNRps-c1iZjlk موزیکاش مهمونیا و خیابونارو ترکونده 🚗🍷‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌
1 5810Loading...
18
#گی #عاشقانه #هات👅💦 داستان پسر لاتی که به خاطر یه دعوای ناگهانی، دستگیر میشه و مجبوره در عوض آزادی، به قید شرط توی کارواش یه رئیس پولدار اتوکشیده کار کنه.🍑😈 چی میشه اگه اقاقیا و عطرش، یه محرک برای عوض شدن دوتا آدم از دو تا دنیای متفاوت باشه و همه‌ی قوانین زندگی یه لات رو درگیر زندگی آدم وسواسیِ زیادی مبادی قانون کنه؟🔥🔞 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0
1 9940Loading...
19
🚫آخرین وضعیت پروندۀ تتلو🚫حکم تتلو صادر شد👇 مشاهده جزییات....👉👉
2 3410Loading...
20
⭕میل جنسی خود را بسنجد خیلی خوبه ⭕من انجام دادم عالیه واقعا... https://t.me/+0HN3ZVb9Q2o1N2Fk
4100Loading...
21
آیا شما یک فرد درونگرا هستید یا برون گرا؟؟ فقط با انجام این تست میتونید بفهمید که شما درون گرا هستید یا برون گرا: https://t.me/+0HN3ZVb9Q2o1N2Fk
6160Loading...
22
از لحاظ روانشناسی سینگل موندن و تنها بودن خوب نیست چیکار کنیم که دیگه سینگل نباشیم فقط کافیه این روش ها رو انجام بدین💗 +روش های جذب کراش
1 2550Loading...
23
#سک‌*س‌هات‌وسط‌پارتی 😱❌ داشتم وسط #پارتی بین مردای اطرافم #دستمالی میشدم ولی اینقدر #مست بودم که هیچی حالیم نبود. یکی #سینم رو میمالید و اون یکی دستشو از زیر #دامن لباسم رد کرده بود و مشغول مالیدن #بهشت خیس و #تپلم بود. سرم داشت گیج میرفت و فقط میتونستم #آهه #شهوتی بکشم! داشتم کم کم به #ارضا نزدیک میشدم که یکدفعه در ویلا باز شد و.... https://t.me/+6IunYZgLJPM0NmIx دختره رو چیزخور کردن که #گروهی بهشت باکرشو فتح کنن ک.... 🙈👅❌
2 3820Loading...
24
-میدونستی باسن بزرگی داری؟ معلومه نرمم هست! با دیدن بابای دوستم چشمام چهارتا شد: -چیکار میکنین اقا شهریار. برید اونور لطفا. دستشو گذاشت رو باسنم: -چرا دوسم نداری؟دوست پسرت که دخترمو شبا یجوری جر میده که صداش تا اتاق منم میاد! بزار منم طعم تورو بچشم. طعم این بهشت تپل و پفکیتو... https://t.me/+QEs8R4_S6EFmOTE0 https://t.me/+QEs8R4_S6EFmOTE0
2 8280Loading...
25
- لای سینه هات بوی فلفل میده. دستمو روی سینه هام گذاشتم. - من؟ نمیدونم اقا. اخماشو توی هم کشید. - میخوای دهن منو بسوزونی پدر سگ؟ ترسیده نگاهش کردم که رونمو چنگ زد و دم گوشم غرید. - یه سوزوندنی نشونت بدم. دستش لای پام رفت و... https://t.me/+DPH8zSRfYelmMTk0 ❌💦رابطه هات فرمانده جنگ و دختر فلفل فروش👅
2 9570Loading...
26
💯 چون پلیسم دلیل نمی شه سکو سینه تو واسم بریزی بیرونو کاری نکنم توله وحشی💯 آلما خمار و عصبی چونه شو بالا برد : دارم گلوله از بدنت در میارم حسش نمی کنی!؟ جذاب و خش دار خندید _ نه تا وقتی اینجوری خیمه زدی روم خانوم دکتر فشار دست آلما با فرو رفتن پنجه های یزدان تو رون سفیدش یکی شد 👅 https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
2 4340Loading...
27
#گلدن‌بلاد✨ #part651 _ برعکس بوکالیوس من چشمای طلاییتو خیلی دوست دارم! بیشتر شبیه ما میشی! شبیه جفت ما! ┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄ با صدای بلند زنگ گوشیم که انگار خیال قطع شدن هم نداشت نقی زدم و جا به جا شدم چشمانو باز نکردم و بدون توجه بهش سعی کردم دوباره بخوابم که قطع شد بین خواب و بیداری بودم که دوباره شروع کرد زنگ زدن! با حرص و عصبی غلتی روی تخت زدم که به طرز وحشتناکی پخش زمین شدم! شوکه توی همون حالت به اطرافم نگاه می‌کردم که کمر دردم سریع اعلام حضور کرد! به سختی از جام بلند شدم که متوجه بدن لختم شدم محض رضای خدا یه شورت هم تنم نکرده بودن؟! با گذاشتنِ زانوم روی تخت گوشیمو از روی عسلی چنگ زدم و با حرص تماسو وصلش کردم : چیه؟؟؟! دقیقا چی مهمتر از خواب صبحگاهی منه که مزاحمم شدی؟! لای گردنش رفتم و نفس نفس زدم‌‌. تو یه لحظه قلاده ی سنگینیو دور گردنش انداختم ،سرشو سمت #بهشنم فشار دادم . #حشری وار ادا کردم: _تا زمانی که مث یه سگ  #بهشتمو نلیسی و #آبمو نیاری نمیتونی از این اتاق خارج شی.‌.💦👅 دختری از جنس آتش که پسر ایرانیو تو یه اتاق بدون در زندانی کرده و فیتیشای عجیبی داره.. https://t.me/+iLAEA6fNcdowYzI0 قاسم پسری کنجکاو و ماجراجو که همراه استادش دور تا دور دنیا رو می‌گرده و یک روز ناخواسته وارد روستایی عجیب و سرسبز میشه و دختر موآبی و لختی رو می‌بسته و عاشقش میشه، وقتی با دختر مو آبی می‌خوابه متوجه میشه که.. ✍🏻 ܣߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺ✞ــפּر
3 9390Loading...
28
#گلدن‌بلاد✨ #part650 بوکالیوس تکونم داد : هی هی قایم نشو تازه شروش کردیم! آلیفروس کمی خودشو عقب کشید و خم شد روی صورتم : میخوام ببوسمت! لبمو گاز گرفتم و سرمو تکون دادم که لباش روی لبام نشستن هنوز لباشو تکون نداده بود که کلفتی چیزی رو روی سوراخم حس کردم شوکه نیمچه تکونی خوردم که بوکالیوس مثل همیشه بدون مقدمه تا دسته واردم کرد!!! با درد خودمو عقب کشیدم که آلیفروس لبهامو محکم گزید و بلافاصه مکیدش همیشه جوری درعین آرامش ، با خشونت میبوسیدم که دوست داشتم همیشه لبام توی دهنش باشه!! با ضربه ی اولی که بوکالیوس داخلم زد موهای آلیفروسو چنگ زدم و اهی داخل دهنش کشیدم بخاطر داغ بودن سرم اندازه قبلتر ها درد حس نمی‌کردم و فقط لذت بود که به وجودم تزریق می‌شد! بعد از چند دقیقه آلیفروس سرشو عقب کشید و از فاصله خیلی نزدیک خیره شد به چشمام ✍🏻 ܣߊ‌‌ܝܝ݅ܝߺ✞ــפּر سلام قشنگای من♥️💅🏻 بالاخره تو vip گلدن بلاد رمان تموم شد😍💖 رمان بعد از اتمام ، تمامی پارت هاش از چنل اصلی پاک و فایلش هم فروشی میشه و با خرید vip میتونین رمانو برای همیشه داشته باشینش😇 برای خریدشم کافیه به ادمینمون پیام بدین♥️ @admiin_vip قیمت :  40t
3 8850Loading...
29
#رقاص‌شب🩰 #part130 با شنیدن صدای آشنای کوین، تونست قیافه‌ی درهمش رو تصور کنه. لبخندی به سوالش زد و دستی به موهاش کشید و خودش رو مرتب کرد: _من خوبم...چیزی نشده...می‌خوام...یکم بخوابم... تن صداش با هر کلمه پایین‌تر اومد و از در رو گرفت و به آینه‌اش که نصف شده بود، نگاه کرد. چند تیکه شیشه خورد شده هم پایین افتاده بود که از ترس دوباره فرو رفتنش تو پاش، جلو رفت. خم شد تا جمعشون کنه که حس کرد پوست کمرش کشیده شد و سوزشی پشتش حس کرد. با آخ آرومی مشغول جمع کردن شیشه‌ها شد که یک‌دفعه چشمش به پاش افتاد. با دیدن انگشت‌های خونیش، متعجب سرش رو چرخوند.‌ رو تختیش کاملا بهم ریخته بود و نه تنها از فعالیت شب قبلشون خیس بود، حتی پر از لکه‌های خون هم شده بود! آه کشید و شیشه‌ها رو گوشه‌ای گذاشت و به سمت تخت رفت و روتختیش رو کشید و بدون روتختی، روش خوابید... نگاهش به سقف بود و امیدوار بود، دیگه هیچ‌وقت، هیچ‌کس به سراغش نیاد... ༺‌༻ دردناک بود، زندگی کردن همیشه دردناک بود و حتما برای همین بود که همه نوزادها وقتی به دنیا میان گریه می‌کنند...شاید هم از قبل سرنوشتشون رو می‌فهمن که به خاطرش گریه می‌کنن... لیام با حس و حال عجیبی به دیوار جلوش زل زده بود که حس کرد سرش گیج رفت و چشم‌هاش سیاهی رفتند. دو روز بود که بدون هیچ آب و غذایی حبس شده بود و به طرز خنده‌داری هیچ‌کس یادش هم نکرده بود، حتی کوین... خوشحال بود اما، انرژی برای نشون دادنش نداشت. تکیه‌ی سرش از دیوار جدا شد و بی‌تعادل به سمتی کج شد. خسته از این حالش و ضعف شدیدش، روی بالشتش خوابید و لحافش رو به آغوش کشید. این پایان یکم ناعادلانه بود... بچه ها vip رقاص شب هم بالاخره افتتاح شد🤩💥 اونجا خبری از تبلیغات نیست و هفته ای 12 تا پارت جذاب داریم😋✨️ برای خریدشم کافیه به ادمینمون پیام بدین♥️ @admiin_vip قیمت : 35t
3 7360Loading...
30
توی خواب و بیداری بودم که با حس کردن گرمی دستی روی بهشتم از خواب پریدم با دیدن مرد بور و چشم آبی خواستم فرار کنم که مچ دستم رو چنگ زد _کجا لیدی س‌ک*سی؟ دستشو بین پام فرستاد و چنگی لای پام زد _دلت الت کلفت پسر استرالیایی نمی خواد که سوراخاتو پرکنه دختره ایرانی؟ بهشتم از شنیدن حرفاش نبض زد و..👅💦 https://t.me/+VCVUWXnvxFAyMThk پسره استرالیایی دختره ایرانی روتوی جنگل خفتش میکنه و مجبورش میکنه بهش بده👅👅
4950Loading...
31
اینجا یه جنگل بان هات و سک*سی داریم😮🔥 یه مرد خوش هیکل و فول حشری که دختر کوچولوی مارو توی جنگل گیر میاره و بکارتش و جر میده 😂💦 دختر کوچولویی که میخواد ازش فرار کنه، اما موفق نمیشه و آقای سکسی اون و به کلیه خودش می‌بره و هرشب...👅💦❌ https://t.me/+VCVUWXnvxFAyMThk دنیز...دختری شیطون و آتیش پاره🔥🙊 اصالتا ایرانی هست اما ساکن استرالیا!بخاطر یه تحقیق با هم گروهیاش به جنگلهای استرالیا رفتن. اما... با گم شدنش و پیدا شدنش توسط یه مرد غول پیکر که از قضا جنگلبان بود، ربوده شدم!🥲 مردی هیکلی و بشدت جذابِ فول سکسی و داغ که وقتی فهمید دختره باکرست، هرشب...🔥🔞💦 https://t.me/+VCVUWXnvxFAyMThk #دارای‌رده‌سنی۱۸سال🍑#شورت‌خیس‌کن💦
8040Loading...
32
⭕میل جنسی خود را بسنجد خیلی خوبه ⭕من انجام دادم عالیه واقعا... https://t.me/+0HN3ZVb9Q2o1N2Fk
9900Loading...
33
😮😲 سوالات نهایی #دینی قبل جلسه 👍 📕 دریافت سوالات نهایی دینی دهم ➡️ 📗 دریافت سوالات نهایی دینی یازدهم ➡️ 📓 دریافت سوالات نهایی دینی دوازدهم ➡️
1180Loading...
34
از رودخونه بیرون اومدم لخت لخت بودم از به.شتم آب می‌چکید و نوک پستون هام سیخ شده بودن.. حشری شده بودم و زده بودم بالا روی شن ها به پهلو دراز کشیدم و یکی از پاهامو بالا بردم چهارتا از انگشتامو توی به.شتم فرستادم و مشغول جق زدن شدم _اههه..اههههه اوممم کاشکی الان یه کلفت بود به.شتمو جرمیداد اومم اههه با فرو رفتن چیزی کلفت و بزرگ توم چشم هام از شدت درد و لذت بسته شد دست های بزرگ و مردونه ایی دور دهنم حلقه شد و درحالی که جلوی دهنم رو گرفته بود تندتند توگ تلمبه میزد _اخخخ عجب به.شت نابی توی جنگل تور کردم اههه اخخ https://t.me/+VCVUWXnvxFAyMThk https://t.me/+VCVUWXnvxFAyMThk
1 0550Loading...
35
میل جنسی متولدین هر ماه:😈🔥
4980Loading...
36
بچه‌ها اگر میخواید ادمین بشید و از تلگرام یا اینستاگرام ماهی ۸ میلیون درآمد داشته باشید بیاید گروه زیر تا براتون توضیح بدم👇 https://t.me/+N-yp4m6ILKk1MjY0
3850Loading...
37
درون گرایی یا برون گرا؟ درون گرا برون گرا
1 1270Loading...
38
#هات_ترین_رمان_تریسام_گــی💯 دوتا اربـاب هات و خشن که عاشق یه اسـلـیـو بوی کیوت میشن و به زور اونو بدست میارن...🔥🍑 +زود باش دهنت رو باز کن سریع دهنم رو باز کردم #عضوش رو بدون مکث وارد دهنم کرد و تا ته برد😮♨️ +مثله یه پسر خوب مک بزن بهش، دندون بزنی همینجا و رو همین تخت جای دهنت ک*ونـ🔞ـت رو میـ..ـگام پس حواست رو جمع کن. به دین*کش مک میزدم و زبونم رو تو دهنم می‌چرخوندم و روی #رگ های برآمده عضـوش می‌کشیدم که با ناله بلندی تو دهنم #ارضا شد🫦👅 +حتی حق نداری یک #قطرش هم حیف کنی... لازم نبود بهم بگی همیشه یکی از #فانتزیم همین بود پس تمام کامش رو با #لذت قورت دادم💯💦 https://t.me/+ZtsZ6itwHCU1Zjhk https://t.me/+ZtsZ6itwHCU1Zjhk #پـارت_واقعی 🫦🔥
8600Loading...
39
با گریه نگاهش میکردم منو لخت انداخته بود بین مردای ایرانی و روم قیمت میزاشت. _نوید من میترسم توروخدا ولم کن من فقط سیزده سالمه _خفه شو دنیا برو بالا عربی برقص بدو تا میتونی اون قلمبه ها رو بلرزون با ترس رفتم بالا سعی میکردم با دستام قسمتهای حساس بدنمو بپوشونم _یهو یه پیرمرد اومد سمتمو ضربه محکمی به باسنم زد و داد زد: _داداش آکبنده؟ _فقط زیر خودم بوده خیالت راحت تنگه تنگه منو خوابوند رومیزو پاهامو باز کرد خواستم جیغ بزنم که خودشو انداخت روم یهو یه پسره خوشگل از میون جمعیت اومدو دستمو گرفت پیرمردرو انداخت اون ورو گفت: _پولش هر چی هست دوبرابرشو میدم دیگه نترس عروسک https://t.me/+dZCUDm2ae6Y4YzRk #هات_صحنه دار #زنشو_میفروشه_به_دوستاش_تا_باهاش_بخوابن❌👅
1 7670Loading...
40
-داری زیر کیییی پاره میشی جندههه؟ هااا؟ کی داره پاارت میکنه؟ تو زیرخواب کیی؟ تند تند از پشت خودشو بهم میکوبید و سینمو تو دستم فشار میدادم: -آـــی آه توو ، توو. من جن.ده توامم. من زیر تو فقط جرر میخورمم. موهامو از پشت چنگ زد و تند تند سیلی به بهشتم زد: -من کیم هاا؟ با شهوت جیغ زدم: -اخخ تو شوهر دوستمیی https://t.me/+QEs8R4_S6EFmOTE0 #خیانت با شوهر دوستش😱 پسره وقتی داره جرش میده ، زنش سر میرسه
1 9290Loading...
#گی _زیر دستات اینجوری ببیننت چی میشه حسام خان؟ هوم؟ من که میگم دیگه تخمشونم حسابت نمیکنن😈♨️ جری شده سرشو به گوش مسیح نزدیک کرد و پچ زد... +فکر کردی همین الانش که بیرون این در وایسادن نمیدونن داری با رئیسشون چیکار میکنی؟ اونا بهتر از هرکسی میدونن رئیسشون رو چجوری زیر خودت کشیدی ارباب!🤤💢 به گلوش چنگ زد و پستشو محکم به زمین کوبید و غرید... _پس بیا بهشون نشون بدیم رئیسشون چه ناله های سکـ*ـسی ای داره وقتی سوراخ تنگش زیر من داره به فاک میره👅💦💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk مرد خشنی که رئیس مافیا رو اسلیو خودش کرده و هربار جلوی زیر دستاش جوری تنبیهش میکنه که....🍑🔥🫦
Show all...
پسر حشـ×ـری ‌ای که توی مستی به عموی ناتنیش تجاوز و سوراخ تنگشو حسابی گشاد میکنه🍑❌😱 گـ🏳️‍🌈ـی خشـ⛓ـن هـ🔥ـات _لعنتی خیلی تنگی شل کن تا جر نخوردی! +ولم کن داری چه غلطی میکنی توجهی نکرد و با چنگ زدن به #تخمای مرد خودشو تاته داخل #سوراخ تنگش کوبوند🍑💦 و با لذت خیره شد به چهره سرخ از درد مرد و زیر گوشش لب زد _از این به بعد فقط #زیرخواب منی و هرشب زیرم #جر میخوری وگرنه ابروتو میبرم عموجون👅💦 https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk
Show all...
💯 چون پلیسم دلیل نمی شه سکو سینه تو واسم بریزی بیرونو کاری نکنم توله وحشی💯 آلما خمار و عصبی چونه شو بالا برد : دارم گلوله از بدنت در میارم حسش نمی کنی!؟ جذاب و خش دار خندید _ نه تا وقتی اینجوری خیمه زدی روم خانوم دکتر فشار دست آلما با فرو رفتن پنجه های یزدان تو رون سفیدش یکی شد 😈 https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
Show all...
_ الهی تب كنم شاید پرستارم تو باشی😈 زمزمه زیر لب یزدان همه رو شوکه کرد سرهنگ هخامنش و این حرفا!؟ آلما قرمز از خجالت سوزنو محکم تو دستش فرو کرد تا هوشیار شه صدای آخش با خنده بقیه یکی شد : ولش کن خانوم دکتر سرهنگ ما حالش خوب نی یچی گفت شما به بزرگی خودت ببخش https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk https://t.me/+bR286qNKpwg2NTVk
Show all...
- شورت منو پوشیدی؟ آروم سر سمتش چرخوندم و گفتم: - وقتی منو سه بار پشت سر هم میمالی شورتام کثیف میشه. عصبی گردنمو گرفت و انگشتش رو گذاشت روی لبم. - هیس..می خوای همه بفهمن حاجی محل یه دخترسر راهی رو صیغه کرده؟ نیشخندی زدم و گفتم: - صیغه نکردی که، حروم حروم تو شورتم چرخ میزنی. معید عصبی فشاری به گردنم داد: - تو مرام من نیست صیغه نکردن ضعیفه های دورم، دیگه تو که جای خود داری عروسک. تنمو محکم چسبوند به خودش و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0 معید مذهبی مون یه شب با یه دختر ناناز تصادف میکنه🙂 قرار بود براش بشه تکیه گاه ولی شد تلمبه زنش و...
Show all...
رابطه‌ رییس سکسی و راننده‌ی شرکتش که برای بدهی‌اش مجبوره براش کار کنه🔥💦👅🔞 سوار ماشین میشه و در رو محکم می‌کوبه. - سریع شلوارتو در بیار. متعجب می‌پرسم. -ا..اقا اینجا؟؟ -زود باش.  صد میلیون خرج بدهیات نکردم که نه و نو بیاری. تکون بخور بکش پایین. دودل به اطراف نگاه می‌کنم که داد بلندی میکشه. -گفتم تکون بخور اراز! بجنب. بالام با ترس به پشت میرم و روی پاهاش می‌شینم. -ا..اقا  توروخد یه دقه امون بدین. دم گوشم لب میزنه: -من امون میدم عزیزم. د*یکم امون نمیده.🔥 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0 https://t.me/+-lsHDDv7649lMzM0
Show all...
مرد حشـ♨️ـری‌ای که رفیق بچگیشو توی دفتر کارش گیر میندازه و روی میزکار ترتیبشو میده😈👅 باکسر و شلوارشو یک ضرب پایین کشید که صدای پر #التماش بلند شد _ولم کن چیکار میکنــی😱🍑 +هیـــش بدجور #شـ*ـق کردم قول میدم #دردت نیاد _دیوونه شدی گمشو عقــــب سر #عضوشو روی #سوراخش گذاشت و گفت _میخواستم #مراعات کنم ولی حالا که زیادی دست و پا میزنی نیازی بهش نداری👅💯 #یه‌ضرب خودشو تا ته #فرو کرد و.....🍑♨️ https://t.me/+xwpBPnARTwtlMzdk
Show all...
1
- انگشت فاکتم واسه سوراخ من بزرگه چه برسه به مردونگیت حاجی‌. پوزخندی زد و گفت: - یعنی اینقدر تنگی؟ دستم و لای پام رسوندم محکم روی واژنم زدم . لنگام و براش وا کردم و گفتم: - می‌خوای بیا امتحان کن حاجی. تنگِ تنگ... اوم... دستم و از لای پام جمع کرد و بالا سرم برد. شورتم و پس زد و با دیدن لای پام، تو چشم‌زل زد و گفت: - می‌بینم لاپاتم رنگ لبات صورتیه... نیشخندی زدم و نیشخند زد. شلوار و شورت وپایبن کشید. چشمم به مردونه‌ش که خورد کپ کردم‌. کلفت بود و با رگه هایی برجسته. چشمام و بستم . منتظر یک حرکت عاشقونه بودم اما با ورود یک دفعهایش داخل واژنم نفسم رفت و... https://t.me/+vqRnQJYvjrY1Mzk0
Show all...
-می خوام از پشت بکنمت...! دختر رنگش پرید و با دیدن الت کلفت شق شده مرد کم مونده بود غش کنه... -این تو سوراخ جلوم با زور میره... تو سوراخ پشتم فک نکنم اصلا فرو بره...! -من فروش می کنم، فقط مثل یه دختر خوب بخواب تا من بکنم توش...! رستا قدمی عقب برداشت. -نه نمی خوام درد داره... مچ پای دختر رو گرفت و سمت خودش کشید که دخترک جیغ کشید. لای پاش رو باز کرد و لبش رو روی بهشت دخترک گذاشت و انگشتش رو هم دم سوراخ پشتش... https://t.me/+eU5SoffzIA5kM2I0
Show all...
👍 1
خانوم روانشناسی که با بیمارش وارد رابطه میشه ...👅🔥 #سریع ازش جدا شدم. _ اردلان ... آروم باش! با حرص سی.نم رو فشرد و غرید: _ نمیتونم! مردون*گیش رو که هر #لحظه بزرگ تر می شد رو روی به*شتم #احساس می کردم. من رو روی مبل پرت کرد و پیراهنش رو در آورد و به سمتم #حمله ور شد ...👅💦 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 https://t.me/+96jU6EsLdApjNzQ0 رمان دارای صحنه های باز و بدون سانسور ورود افراد زیر 20 سال به شدت ممنوع❌🔞
Show all...