cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

شندآباد_بیرلیگی🌹🌹

در این کانال تلاش خواهیم کرد علاوه بر اخبارمهم مطالبی مطرح شود که به پیشرفت شهرمان کمک میکند،اعتقاد داریم راه درست کوتاهترین راه است لطفا ایده های خود را برای بهبود کانال و همچنین آبادتر شدن شهرمان ، با ما در میان بگذارید ادمین @Giyasi

Show more
Advertising posts
229
Subscribers
No data24 hours
+37 days
-130 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
😔💔 یا کریم (قمری) قربانی تگرگ مشهد 🗓 شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴٠۳ 📱 Telegram 📸 Instagram
240Loading...
02
قصه شب حکایت بسیار زیبای یعقوب لیث 💢 یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد، خوابش نبرد؛ غلامان را گفت: حتما به کسی ظلم شده، او را بیابید... پس از کمی جست‌وجو، غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد، دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد؛ پس خود برخواست و با جامه‌ی مبدل، از قصر بیرون شد. در پشت قصر خود، ناله‌ای شنید که می‌گفت: خدایا یعقوب هم‌اکنون به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش این‌چنین ستم می‌شود. سلطان گفت: چه می‌گویی؟ من یعقوبم و از پی تو آمده‌ام؛ بگو ماجرا چیست؟ آن مرد گفت: یکی از خواصِ تو که نامش را نمی‌دانم، شب‌ها به خانه‌ی من می‌آید و به زور، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار می‌دهد. 🆔 @tallkhvshirin سلطان گفت: اکنون کجاست؟ مرد گفت: شاید رفته باشد. شاه گفت: هرگاه آمد، مرا خبر کن و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و ادامه داد: هر زمان این مرد، مرا خواست، به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم. شبِ بعد، باز همان شخص به خانه آن مرد بینوا رفت و مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت. یعقوب لیث سیستانی با شمشیر برهنه به راه افتاد، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید. دستور داد تا چراغ‌ها و آتشدان‌ها را خاموش کنند، آن‌گاه ظالم را با شمشیر کُشت پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کُشته نگریست؛ پس در دم سر به سجده نهاد؛ سپس صاحب‌خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه‌ام. صاحب‌خانه گفت: پادشاهی چون تو، چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کرد؟ شاه گفت: هر چه هست، بیاور. مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید. سلطان در جواب گفت: آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم، با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من، کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم؛ پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری، مانع اجرای عدالت نشود. چراغ که روشن شد، دیدم بیگانه است، پس سجده‌ی شکر گذاشتم. اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم، با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا دادِ تو را از آن ستمگر بستانم. اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده‌ام...
140Loading...
03
اشکان دژاگه رسما از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. 🆔 @Tiracturclub
520Loading...
04
مردم فکر میکنند اگر چیزی از خدا بخواهند و او فورا به آنها بدهد پس او وجود دارد وگرنه وجود ندارد! خدا را باید بدون چشمداشت دوست داشت تو در این اقیانوس غرق شو، اقیانوس خود میداند که چگونه بر سر دستت بگیرد و به ساحل برساند. تو نگران خویش نباش. کسی که ذات عاشقانه ی هستی را شناخت به هستی توکل میکند. وظیفه ی تو اعتماد و نجوای عاشقانه است و بس. در بند آن مباش که هستی آنرا شنید یا نشنید. قلب منزلتی برتر از سر دارد، اما معمولا آدم ها عاقلانه زندگی میکنند نه عاشقانه. تو برای دوست داشتن خدا نباید دنبال دلیل و بهانه بگردی. چنین عشقی جاودانه است اوشو ‌‎‌
510Loading...
05
وقتی در رسانه ملی سوالی را منطقی جواب بدهید محکوم به شکستید ،،،، یک سوال به نسبت ساده ،،،،(نظرتان در مورد فرزند آوری و افزایش جمعیت چیست ؟)،،،، تو حالت عادی باید به به چه چه کنی که فرزند آوری خوبه باعث افرایش جمعیت میشه باعث جوان گرایی میشه و کلی تعریف و تمجید و….،،، ولی تو حالت منطقی ،، وقتی جواب می دی (افزایش جمعیت مستلزم به افزایش زیر ساخت می باشد ،،،یعنی وقتی کلاس درس ۵۰ نفره داریم ،،فکر به افزایش جمعیت خنده دار هست ،،،یا وقتی آمار مهاجرات جوانان و نخبه های ایرانی در سال ۲۰۲۳ از مرز ۱۵۰ هزار نفر فراتر رفت ،،یعنی ۱۵۰ هزار سرمایه ایران که برای تک تکشون از کودکی تا سن ۲۵ سالگی کلی هزینه شده مفت مجانی صادر کردیم به اروپا و کانادا ،،، باید ابتدا مسکن کافی و شرایط اشتغال ازدواج برای جوانان فعلی محیا شود و آن موقع خود به خود جمعیت زیاد می شود چون جوانان در وطن مانده اند و ازدواج هم کرده اند و در پی آن زاد و ولد و فرزند آوری با رویه کنونی ایران در حال افزایش پناهنده و آواره هستیم تا افزایش جمعیت کشور ایران متاسفانه این طور پاسخگویی از دید بعضی ها محکوم به شکست می‌باشد در یک ماه اخیر دو فرزند تحصیل کرده نماینده اسبق شبستر به همراه عروس و داماد و نوه ها به کشور فنلاند پناهنده شدن و ما هنوز حرف از ازدیاد جمعیت می زنیم ،،،،، یا همین بچه های آقای طاهری زندگی در ترکیه را به زندگی در ایران ترجیح دادند ،،،،و ایشان خودشان درجواب همان سوال به به چه چه کردند ،،،، هرچقدر رهبری گفتند راه پیشرفت در حمایت از جوانان و اقتصاد دانان هست ،،،به گوش بعضی ها نرفت که نرفت ،،،و با حمایت کورکورانه سکان شهرستان رو به کسی سپرده اند که سی ساله پشت صندوق داروخانه نشسته اند ،شربت گلو درد ،پودر بچه و انواع شامپو خارجی عرضه می کنند (با احترام به داروخانه دارها ) و بعد از شصت چند سال عمر درصورتی که هنوز نمیداند واژه فقط فقید به کسانی اطلاق می شود ،،،،آمده اند که در صحن مجلس نطق طوفانی کنند و مشکلات شهرستان را بیان کنند!!!!!!!!!!
171Loading...
06
ویدئویی از معلم لوتی و بامرام دبستان پسرانه شهید میراب طرقی مشهد در حاشیه سیل اخیر: @Pussy_tel |کسشر خبری 🗣⚠️
720Loading...
07
تعطیلی جمعه و شنبه تصویب شد
820Loading...
08
نائب رئیس اتحادیه مهندس سید احمد طباطبایی در پیامی تشکر و اعتذار خود را در قبال لطف و محبت اعضای محترم صنف بزرگ لوازم یدکی خودرو در پی ترحیم مرحومه طباطبایی ابراز داشت در این پیام آمده است:                                     ( بسم الله الرحمن الرحیم) 《من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق》 ایزدمنان راسپاسگزاریم که در روزهای سخت و اندوه  زندگیمان ما را ازنعمت حضور دوستان وسرورانی گرامی بهره مند ساخت که همدردیشان التیامی است بر دلهای داغدیده ما. ابراز همدردی وبذل محبت همه همشهریان. ،دوستان وآشنایان و همسایگان بخصوص اهالی شریف و قدرشناس شهرشندآباد  ،همشهریان عزیز مقیم تهران عزیزانی که از کیلومترها مسافت قدم بر دیده ما گذاشته بودند مدیران و پرسنل محترم بانک مرکزی ریاست  و هییت مدیره و کارکنان اتحادیه لوازم خودرو تهران هییت مدیره مجمع خیرین شند اباد هیت مدیره مجمع خیرین بلبرینگ تهران کسبه محترم صنف لوازم خودرو تهران اعضا و ریاست کمسیونهای  ده گانه اتحادیه لوازم خودرو تهران کسبه و هییت مدیره محترم شورا پاساژ کاشانی و جمعی از شرکتها و برندهای محترم  که ذکر اسامی آنها در این سطور  گنجایش ندارد و با حضورخود درمراسم تشییع ،تدفین ومجالس ترحیم مرحومه معفوره خدیحه سادات طباطبایی با ارسال تاج گل،بنر،تماس های تلفنی  ،تابلووپیام های تسلیت موجبات افتخار وتسکین آلام وتسلی خاطر خانواده ی معزا   رافراهم نمودندسزاوار قدردانی وسپاسگزاری است. آرزو می کنیم  درمجالس ومحافل شادی همه ی عزیزان شرکت نموده تاجبران زحمت نماییم  وتلاش می کنیم تا حضورأ   توفیق عرض تشکر داشته باشیم ،چنانچه بدلیل تألمات روحی امکان ادای  دین و وظیفه فراهم نگردید تقاضای عفو وبخشش مسئلت داریم . با تقدیم احترام از طرف خانواده های معزا طباطبایی و نوری  و سایر بستگان سببی و نسبی
960Loading...
09
کارت ملی آقای جلیل خداپرست دست ب دست شده اگ کسی میدونه کجاست حتما برگردونه
1 5101Loading...
10
♥️ نمیدانم اگر غیاثی پیروز میشد دکتر طاهری به خانه اش برای تبریک می آمد یا نه که البته با شناختی که از اخلاقش به دست آوردم مطمئنم می آمد ولی خوشحالم که اسوه های ادب و اخلاقی در انتخابات این دوره رقابت کردند که برای اولین بار در تاریخ شهرستان بعد از یک رقابت سخت و نفسگیر ، چنین با محبت در کنار هم حاضر شده و رفاقت را آغاز کرده اند ، که در دوره های قبل چنین اتفاقی رخ نداده و حتی متاسفانه پس از رقابت بازنده و برنده حتی حاضر به حضور در کنار هم نبودند چه برسد به هم تبریک بگویند ، این است فرهنگ والای منطقه که به خق این دوره دکتر حسین غیاثی و دکتر محمود طاهری به رخ کشیدند تا به همگان نشان دهند هر چه بود یک رقابت انتخاباتی بود و با پایان آن و اعلام نتایج دیگر برادری و رفاقت آغاز میشود و باید دست در دست هم و در کنار هم برای شهرستان تلاش کنیم ، مرحبا به هر دو بزرگوار ... #شهروز_صبوری @shabestartown
1081Loading...
11
دکتر حسین غیاثی مرادی در شعبه اخذ آرا مدرسه بیاضیان شهر وایقان حاضر شدند و رای شان را داخل صندوق انداختند .
1940Loading...
12
پینو کیو های خبری که در شوک اتفاقات جبهه پایداری هستند ، با جریان سازی و دروغ پردازی و تحریف اتفاقات سعی دارند آب رفته را به جوی باز گردانند #فیلترینگ_تلگرام #فیلترینگ_اینستاگرام #قطع_اینترنت_جهانی #جداسازی_سلفهای_دانشجویی #جداسازی_صف_غذای_پسران_بادختران #جریان_سازی 💥دنیزسسی💥 @amilii
1540Loading...
13
اعلام حمایت قاطع از طرف جمعی از نمایندگان صنعت بیمه شهرستان شبستر از جناب آقای دکتر حسین غیاثی با سلام و احترام کاندیدای ما دکتر حسین غیاثی برای مجلس با تعهد به توسعه اقتصادی، اصلاحات اجتماعی و ارتقاء آموزش، آماده ی خدمت به شما و کشور است. با حمایت از او، به شهرستان و کشور عزیزمان کمک کنید به آینده‌ای روشن و پیشرفته دست یابد. رأی شما مهم است . از طرف نمایندگان صنعت بیمه شهرستان شبستر حمید طایفه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ #شندآبادسسی @shendi59
1930Loading...
14
#رژه_خیابانی 📣همه دعوت هستید. 🏴ظهرشهادت حضرت امام جعفرصادق علیه السلام ♦️ درشهرشندآباد 🔺️لطفابرای اطلاعات بیشترپوستربازشود.
2130Loading...
15
دکتر طاهری دو روز هست همه جا بنر و پوستر و هرچیزی میزنه😂😂😂
1960Loading...
16
⭐️اطلاعیه⭐️ طبق اعلام ستاد انتخاباتی دکتر محمود طاهری٫ ستاد ایشان از هرگونه دیوارنویسی و زدن بنر یا پوستر بر روی منازل و دیوارهای شخصی و دولتی و تابلوها و علائم عمومی اجتناب خواهد کرد و هرگونه عملی غیر از این خیانت در امانت و اجحاف در حق شخصی و عمومی مردم عزیز شهرستان بوده و مورد تایید نیست. «ستاد مردمی دکتر طاهری»
1810Loading...
17
قصه شب 🌸🍃🌸 بسیار زیبا 🌸🍃🌸 پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش. پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم... "دوست خدا بودن سخت نيست"
2260Loading...
18
اطلاعیه هم وطن عزیز  صرف حجم بالای کاغذ برای تبلیغات، آسیب زیادی به محیط زیست وارد می کند با توجه به رونق فضای مجازی اینجانب تصمیم گرفته ام در راستای فرهنگ سازی از تبلیغات بصورت کاغذی و چسباندن کاغذ به در و دیوار و جداول شهر و آسیب رساندن به محیط زیست و سیمای شهری و روستایی ، خود داری نمایم و هزینه آن را به امور خیریه پرداخت نمایم . امروز روز ارائه برنامه است شاید در ۴۰ سال پیش چسباندن کاغذ مفید بود زیرا آن زمان رسانه و فضای مجازی وجود نداشت . منتظر انتشار کلیپ و صحبت های من در فضای مجازی باشید . با تقدیم احترام حسین غیاثی
1301Loading...
19
♦️پایان بازی تراکتور ۰ _ ۰ استقلال 🔹لغزش استقلال صدر را در دسترس پرسپولیس قرار داد 🔰آوای بنیس رسانه ای برای اطلاع و آگاهی👇👇 https://t.me/avaye_benis 👈👈 🆎با لمس لینک زیر از پست های جذاب و متفاوت پیچ #اینستاگرامی_آوای_بنیس لذت ببرید👇👇 📺: instagram.com/avaye_benis2010 👈👈👈
1560Loading...
20
#نوستالژی روزی که استادیوم آزادی را تسخیر کرده بودیم گل زیبای مهرداد پولادی به استقلال #وررش_خبرلری
1420Loading...
21
💐🌷💐🌷💐🌷 ❤️ انسان دو نوع معلم دارد آموزگار و روزگار هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می‌آموزد اولی به قیمت جانش دومی به قیمت جانت ❤️ روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباخته‌ای است که در طول تاریخ در عرصه تعلیم و تربیت زیباترین جلوه‌های عشق و ایثار را به نمایش گذاشته‌اند معلمین عزیزم. قدردان تمام زحماتی هستم که برای من کشیده اید. روز معلم بر شما مبارک 🌺🌺🌺 هر لحظه دعا گویتان هستم. شاگرد کوچک شما. محسن نجاتی شندی
1210Loading...
22
من ، معـــــــــلم هستم زندگی پشت نگاهم جاريست سرزمين كلمات تحت فرمان منست قصر پنهان منست قاصدك های لبانم هرروز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد من معلم هستم آخرين دغدغه هايم اينست : نكند حرف مرا هيچ كس امروز نفهميد اصلا نکند حرفی ماند ؟ نكند مجهولی روی رخساره ی تن سو خته ی تخته سياه جا مانده ست ؟ من معلم هستم هر شب از آينه ها می پرسم : به كدامين شيوه ؟ وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس ؟ بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق ؟ غرق دريای تفكر بكنم ؟ با تبسم يا اخم ؟ با یکی بود و نبود ؟ زیر یک طاق کبود ؟ يا كلاغی كه به خانه نرسيد قصه گویی بكنم ؟ تك به تك يا با جمع ؟ بدوم يا آرام ؟ من معلم هستم نيمكت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند بالهای قلم و تخته سياه رمز پرواز مرا می دانند سيب ها دست مرا می خوانند من معلم هستم درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست ، من معــــــــــــــلم هستم …
1140Loading...
23
قصه شب درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند.  شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به مسجد رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسه‌هایی عسل و بادام ریخته و به درویش‌های مسجد می‌داد. به هر یک از آنها هم کاسه‌ای داد.  درویش از بازرگان پرسید: «این هدیه‌ها برای چیست؟» بازرگان گفت: «هفت روز پیش مال‌التجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا می‌آوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبان‌ها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهی‌های دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است. درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین می‌فرستد بعد فرو می‌نشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان دست او روزی رساندن سخت نیست.»     
1340Loading...
24
قصه شب "گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری" در روزگاری دور آهنگری در بلخ می زیست که مثل همه ی آهنگران داستان های ایرانی تنش می خارید و هِی بینی در کار حاکم وقت می کرد! حاکم محلی، که از دست او به تنگ آمده بود نامه ای به مرکز می نویسد و شرح حال می گوید و درخواست حکم حکومتی برای کشیدن گوشش می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ چهل کلاغ می کند! پادشاه که نه وقت بررسی داشت و نه حال بررسی، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان می نویسد مبنی بر اینکه به محض دریافت حکم گردن آهنگر را بزنید تا درس عبرتی برای همه باشد و بدانند جریمه ی تمرّد و سرکشی چیست! حکم صادره را به پای کبوتری بسته روانه می کنند؛ کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند! خلاصه اینکه حاکم شوشتر نامه را می خواند و اطرافش را خوب نگاه می کند و می بیند در شهرشان آهنگری نیست و از طرفی حکم حاکم است و کبوتر نامه بر هم که وظیفه شناس است و کار درست! نتیجه می گیرد شاید در مرکز به مس، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را احضار و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کنند!
1240Loading...
25
من هرگز انتخاب نمی‌کنم... مرا انتخاب کرده‌اند.نُه ماه قبل از تولدم، اسمم را، کارم را، اخلاقم را، سرنوشتم را دیگران انتخاب کردند... ژان_پل_سارتر
1020Loading...
26
‍ 🔻پاشینیان خطاب به معترضان ارمنی؛ از شما می پرسم چه می خواهید؟ می خواهید مناطقی که متعلق به ما نیستند برنگردانیم، تا دوباره به ما حمله کنند و فرزندان شما هلاک شوند؟ مقامات قبلی شما را فریب دادند، به شما این باور را دادند که آنچه متعلق به شما نیست، مال شماست، ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، مرزها وجود دارد، باید بر اساس آن زندگی کنیم، باید در این مسیر در جهت صلح گام برداریم. بس است دیگر. باید خونریزی، مرگ و میر و تلفات را متوقف کنیم، ما باید قفقاز را به منطقه صلح، رفاه و همکاری دائمی تبدیل کنیم. "ما هرگز مستقل نبودیم، زیرا به چیزی که متعلق به ما نبود چسبیده بودیم، به دیگران وابسته شدیم، کشورهای دیگر برای ما تصمیم گرفتند. وقت آن است که مستقل و آزاد باشیم. ‌ تنها راه برای این کار برقراری روابط عادی، قابل محاسبه، دوستانه و همکاری با کشورهای همسایه است. ما اینجا هستیم و آنها همیشه اینجا خواهند بود. جای دیگری نداریم که برویم. با درک این موضوع، ما باید یک رابطه عادی با این کشورها برقرار کند پاشینیان ادامه داد : "ما زمین های خود را به هیچ کس نمی دهیم. همه مرزهای شناخته شده بین المللی دارند، همه باید در این مرزهای شناخته شده بین المللی زندگی کنند و مراقب توسعه خود باشند. باید از مرزهای خیالی و غیرواقعی دست برداریم. ما باید از ارمنستان خیالی به ارمنستان واقعی گذر کنیم. وگرنه به خاطر همین ارمنستان خیالی ممکن است ارمنستان واقعی را هم از دست بدهیم. تا به حال کسانی که می خواستند ارمنستان واقعی را برای شما تعریف کنند، جان خود را فدا کردند و اکنون زمان آن رسیده است که به خاطر ارمنستان واقعی، ارمنستان خیالی را رها کنید. این امر از فرزندان ما محافظت می کند و در نهایت ارمنستان را به کشوری مستقل، دموکراتیک و آزاد تبدیل می کند. 🔰آوای بنیس رسانه ای برای اطلاع و آگاهی👇👇 https://t.me/avaye_benis 👈👈 🆎با لمس لینک زیر از پست های جذاب و متفاوت پیچ #اینستاگرامی_آوای_بنیس لذت ببرید👇👇 📺: instagram.com/avaye_benis2010 👈👈👈
1290Loading...
27
Media files
1220Loading...
28
📣 نظرلو دوازدهمین شهر شهرستان شبستر بنا به گزارش روابط عمومی فرمانداری شهرستان شبستر طبق  تصویب هیات وزیران روستای نظرلو از بخش صوفیان شهرستان شبستر به شهر نظرلو تبدیل شد. ┄┅══✧❁🇮🇷❁✧══┅┄ 🔰روابط عمومی فرمانداری شهرستان شبستر
1320Loading...
29
امـروز پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 💪..  ممکن و غیر ممکن ها.. 💪 👆💧👆 ‌با خودت تکرار کن هر روز☺️ امروز آگاهانه فقط افکار مثبت و شاد🥳 را انتخاب میکنم و با انتخاب افکار مثبت،امروزم را تبدیل به روزی عالی و شاد🥳 میکنم. خدایااااا شکرت.🤲🥰 زندگی به من آموخت آنکه کام دیگری را تلخ می کند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد… غیر ممکن ، در برابر یک اراده ی قوی چاره ای جز تسلیم ندارد … اگه خدانخواهد هیچ برگی ازدرخت نمی افتداگر خدابخواهد غیرممکن را ممکن میکند……. هر ان چه در دعاهایتان درخواست می کنید باور داشته باشید که حتما به اذن خدا به آن می رسید. 🌸@sfiyeh_nuri_moshaver
1450Loading...
30
Media files
1260Loading...
31
خندید ولی معلومه پشت خندش کلی غـ..ـم داشت💔 @royaekhiss
1480Loading...
32
آخ شما جانِ منـی 🥰💕 🔊 👏❤️‌‌‎‌             ‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ ‌‌‎  
1021Loading...
33
Media files
980Loading...
34
احسان مبلغ سه میلیون ریال به مجمع خیرین شندآباد از طرف مدیریت محترم شرکت آسانسور لیفت آذر (آقای محمدزاده) بعنوان هزینه تاج گل مراسم درگذشت شادروان حاجی احمد قاسمپور (پدر خانم گرامی جناب آقای حاجی علی حسین محمدی) روحشان شاد یادشان گرامی 🙏🌸 @majshend
800Loading...
35
قصه شب جنازه را که توی قبر می گذارند، باید یک نفر  برود آن تو، دست بگذارد روی دوش راست و چپ میت، آرام آرام تکانش بدهد و بعد چیزهایی به مرده بگوید که گوش کند و بیاموزد و یادش بماند.  اعتقاد بر اینست که این کالبد بدون جان، این تنِ سرد خشکیده، این اندامِ برهنه پیچیده شده لای کفن سفید، هنوز می تواند ببیند و بشنود و بخاطر بسپارد. این ها از یک سو، از سوی دیگر، حال آن آدمیست که باید پا بگذارد توی قبر؛ با ترس و دلتنگی. لمس صورت سرد و نم دار جانان بی جان، عجیب ویران کننده است. از همان ثانیه اول که می گویند بفرمایید تشریف ببرید داخل قبر؛ تلقین بخوانید، و آن لحظه که آرام خودت را خم می‌کنی تا کف دستت برسد به شانه های تازه گذشته، هر ثانیه اش، هر لمسش و هر تکانش، تجربه هزار بار مردن و دفن شدن و دوباره زنده شدن است. آدمی که می رود توی قبر، هیچ گاهِ دیگری بیرون نمی آید. حتا آن لحظه ای که دستش را می گیرند و می کشند بالا، کس دیگری از گور خارج می شود. آدمی که موی کنار شقیقه‌هایش، سیاه بوده و حالا جوگندمی شده. این‌ها را نوشتم که بگویم این چیدمان غریب و ویران کننده کلمات داستان‌ها، این تکرار بی پایان بازگشت به گذشته، و این دست گذاشتن روی صورت و قلبِ نداشته ها و خوابیدن بر بستر دلشوره های پیش از این، کم از پا گذاشتن توی قبر نیست. ماها نمی نویسیم برای لایک، برای مرحبا، برای دیده شدن یا به زعم عزیزی جمع کردن شیفتگان ادبیات به دور خود. می نویسیم چون امید داریم. امید داریم که این مرده هشیارِ توی قبر، این کالبدِ ترسیده از فشار و عذاب و این باور آرزومند و مشتاق بازگشت به زندگی، بفهمد و بداند. هی دست می‌گذاریم روی شانه هایش. خودمان را می خوریم و غُصه مان را می ریزیم لای کلمات  ، یعنی رفیقِ جان‌ها، قدر پدر و مادرهایتان را بدانید. نگاه کنید به حسرت چشم های ما آدم های خیره به سنگ های قبرِ یک اندازه و خاک گرفته. به ماتم مان وقتی نوشته نستعلیق را می خوانیم که : پدری دلسوز و مادری مهربان. و می خواهیم توی گوشتان بگوییم که دوست داشتن حق است. دیوانگی کردن حق است. رستاخیز حق است. انقدر تکانتان می دهیم تا بیدار شوید.
1030Loading...
36
یکی اهل اردبیل است و آن یکی دیگر اهل زنجان اما هر دو به زبان فارسی با یکدیگر صحبت می کنند. این نمایی از الیناسیون یعنی خودباختگی فرهنگی ملتهای غیر فارس در ایران است. حاصل سیستمی که حتی برای پذیرفته شدن باید به اصل خود پشت کنی... ورزشکار، هنرمند، شاعر یا متفکری که بی هویت باشد و برای صعود از نردبان شهرت و ثروت در سیستم حاکم، علیه زبان و فرهنگ خود موضع بگیرد یا مادر و زبان مادری خود را مهجور کند، مثل کارتونی است که کشیدم. در درون مفلوک و افسرده اما در ظاهر موفق و خوشحال... می دانم این کارتونم ممکن است باب طبع برخی همزبانان خصوصا اردبیلی های از جان عزیزترمان نباشد اما نگاه من به همشهری خودم مثل آقای کریم باقری هم عینا همین است... مسئله تورکان و هویتشان است هر جای ایران که باشند. رحیم آغ بایراق @gyubv
790Loading...
37
🥀🌑🥀🌑🥀🌑🥀🌑🥀🌑 ((انا لله و انا الیه راجعون)) جناب آقای حاج علی حسین محمدی (رئیس محترم هیات مدیره مجمع خیرین شندآباد) 🌑با نهایت تاثر و تاسف درگذشت ابوالزجه گرامیتان مرحوم حاج احمد قاسمپور محضر جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت و تعزیت عرض نموده، از خداوند تبارک و تعالی برای آن مرحومه علو درجات و رحمت واسعه و برای شما و سایر بازماندگان صبر و بردباری مسئلت داریم روحشان شاد و یادشان گرامی🌑🙏 «هیات مدیره و مدیر عامل مجمع خیرین شندآباد» @majshend
940Loading...
38
واقعیت‌های یک رابطه.... بحث مالی جزئیات رابطه رو نباید به هرکسی گفت حتی خانوادهاتون 💞 موندن دریک رابطه فقط به دلیل دوست داشتن مهم نيست 💞 احترام،مسئولیت پذیری،حمایت،تعهد،توجه حدومرز داشتن ودادن حس امنیت همشون مهمه💞
1240Loading...
39
Media files
1300Loading...
40
قصه شب " تجربه شکست " تاجری بود که ورشکست شده بود، روزی یکی از بزرگان برای تصمیم‌گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور داشت، از خدمتکاران خود خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از خدمتکاران به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی‌توان به مشورتش اعتماد کرد. وی پاسخ داد: شکست یک اتفاق است، یک شخص نیست! کسی که شکست خورده در مقایسه با کسی که چنین تجربه‌ای نداشته است، هزاران قدم جلوتر است. او روی دیگر موفقیت را به وضوح لمس کرده است و تارهای متصل به شکست را می‌شناسد، او بهتر از هر کس دیگری می‌تواند سیاه‌ چاله‌های منجر به شکست را به ما نشان دهد. وقتی کسی موفق می‌شود بدانید که چیزی یاد نگرفته است! اما وقتی کسی شکست می‌خورد آگاه باشیدکه او هزاران چیز یاد گرفته است که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد می‌تواند به دیگران منتقل کند. وقتی کسی شکست می‌خورد هرگز نگویید او تا ابد شکست خورده است، بلکه بگویید او هنوز موفق نشده است.
1130Loading...
Photo unavailableShow in Telegram
😔💔 یا کریم (قمری) قربانی تگرگ مشهد 🗓 شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴٠۳ 📱 Telegram 📸 Instagram
Show all...
قصه شب حکایت بسیار زیبای یعقوب لیث 💢 یعقوب لیث صفاری شبی هر چه کرد، خوابش نبرد؛ غلامان را گفت: حتما به کسی ظلم شده، او را بیابید... پس از کمی جست‌وجو، غلامان باز گشتند و گفتند: سلطان به سلامت باشد، دادخواهی نیافتیم. اما سلطان را دوباره خواب نیامد؛ پس خود برخواست و با جامه‌ی مبدل، از قصر بیرون شد. در پشت قصر خود، ناله‌ای شنید که می‌گفت: خدایا یعقوب هم‌اکنون به خوشی در قصر خویش نشسته و در نزدیک قصرش این‌چنین ستم می‌شود. سلطان گفت: چه می‌گویی؟ من یعقوبم و از پی تو آمده‌ام؛ بگو ماجرا چیست؟ آن مرد گفت: یکی از خواصِ تو که نامش را نمی‌دانم، شب‌ها به خانه‌ی من می‌آید و به زور، زن من را مورد آزار و اذیت و تجاوز قرار می‌دهد. 🆔 @tallkhvshirin سلطان گفت: اکنون کجاست؟ مرد گفت: شاید رفته باشد. شاه گفت: هرگاه آمد، مرا خبر کن و آن مرد را به نگهبان قصر معرفی کرد و ادامه داد: هر زمان این مرد، مرا خواست، به من برسانیدش حتی اگر در نماز باشم. شبِ بعد، باز همان شخص به خانه آن مرد بینوا رفت و مرد مظلوم به سرای سلطان شتافت. یعقوب لیث سیستانی با شمشیر برهنه به راه افتاد، در نزدیکی خانه صدای عیش مرد را شنید. دستور داد تا چراغ‌ها و آتشدان‌ها را خاموش کنند، آن‌گاه ظالم را با شمشیر کُشت پس از آن دستور داد تا چراغ افروزند و در صورت کُشته نگریست؛ پس در دم سر به سجده نهاد؛ سپس صاحب‌خانه را گفت قدری نان بیاورید که بسیار گرسنه‌ام. صاحب‌خانه گفت: پادشاهی چون تو، چگونه به نان درویشی چون من قناعت توان کرد؟ شاه گفت: هر چه هست، بیاور. مرد پاره ای نان آورد و از شاه سبب خاموش و روشن کردن چراغ و سجده و نان خواستن سلطان را پرسید. سلطان در جواب گفت: آن شب که از ماجرای تو آگاه شدم، با خود اندیشیدم در زمان سلطنت من، کسی جرأت این کار را ندارد مگر یکی از فرزندانم؛ پس گفتم چراغ را خاموش کن تا محبت پدری، مانع اجرای عدالت نشود. چراغ که روشن شد، دیدم بیگانه است، پس سجده‌ی شکر گذاشتم. اما غذا خواستنم از این رو بود که از آن شب که از چنین ظلمی در سرزمین خود آگاه شدم، با پروردگار خود پیمان بستم لب به آب و غذا نزنم تا دادِ تو را از آن ستمگر بستانم. اکنون از آن ساعت تا به حال چیزی نخورده‌ام...
Show all...
02:15
Video unavailableShow in Telegram
اشکان دژاگه رسما از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. 🆔 @Tiracturclub
Show all...
مردم فکر میکنند اگر چیزی از خدا بخواهند و او فورا به آنها بدهد پس او وجود دارد وگرنه وجود ندارد! خدا را باید بدون چشمداشت دوست داشت تو در این اقیانوس غرق شو، اقیانوس خود میداند که چگونه بر سر دستت بگیرد و به ساحل برساند. تو نگران خویش نباش. کسی که ذات عاشقانه ی هستی را شناخت به هستی توکل میکند. وظیفه ی تو اعتماد و نجوای عاشقانه است و بس. در بند آن مباش که هستی آنرا شنید یا نشنید. قلب منزلتی برتر از سر دارد، اما معمولا آدم ها عاقلانه زندگی میکنند نه عاشقانه. تو برای دوست داشتن خدا نباید دنبال دلیل و بهانه بگردی. چنین عشقی جاودانه است اوشو ‌‎‌
Show all...
وقتی در رسانه ملی سوالی را منطقی جواب بدهید محکوم به شکستید ،،،، یک سوال به نسبت ساده ،،،،(نظرتان در مورد فرزند آوری و افزایش جمعیت چیست ؟)،،،، تو حالت عادی باید به به چه چه کنی که فرزند آوری خوبه باعث افرایش جمعیت میشه باعث جوان گرایی میشه و کلی تعریف و تمجید و….،،، ولی تو حالت منطقی ،، وقتی جواب می دی (افزایش جمعیت مستلزم به افزایش زیر ساخت می باشد ،،،یعنی وقتی کلاس درس ۵۰ نفره داریم ،،فکر به افزایش جمعیت خنده دار هست ،،،یا وقتی آمار مهاجرات جوانان و نخبه های ایرانی در سال ۲۰۲۳ از مرز ۱۵۰ هزار نفر فراتر رفت ،،یعنی ۱۵۰ هزار سرمایه ایران که برای تک تکشون از کودکی تا سن ۲۵ سالگی کلی هزینه شده مفت مجانی صادر کردیم به اروپا و کانادا ،،، باید ابتدا مسکن کافی و شرایط اشتغال ازدواج برای جوانان فعلی محیا شود و آن موقع خود به خود جمعیت زیاد می شود چون جوانان در وطن مانده اند و ازدواج هم کرده اند و در پی آن زاد و ولد و فرزند آوری با رویه کنونی ایران در حال افزایش پناهنده و آواره هستیم تا افزایش جمعیت کشور ایران متاسفانه این طور پاسخگویی از دید بعضی ها محکوم به شکست می‌باشد در یک ماه اخیر دو فرزند تحصیل کرده نماینده اسبق شبستر به همراه عروس و داماد و نوه ها به کشور فنلاند پناهنده شدن و ما هنوز حرف از ازدیاد جمعیت می زنیم ،،،،، یا همین بچه های آقای طاهری زندگی در ترکیه را به زندگی در ایران ترجیح دادند ،،،،و ایشان خودشان درجواب همان سوال به به چه چه کردند ،،،، هرچقدر رهبری گفتند راه پیشرفت در حمایت از جوانان و اقتصاد دانان هست ،،،به گوش بعضی ها نرفت که نرفت ،،،و با حمایت کورکورانه سکان شهرستان رو به کسی سپرده اند که سی ساله پشت صندوق داروخانه نشسته اند ،شربت گلو درد ،پودر بچه و انواع شامپو خارجی عرضه می کنند (با احترام به داروخانه دارها ) و بعد از شصت چند سال عمر درصورتی که هنوز نمیداند واژه فقط فقید به کسانی اطلاق می شود ،،،،آمده اند که در صحن مجلس نطق طوفانی کنند و مشکلات شهرستان را بیان کنند!!!!!!!!!!
Show all...
00:49
Video unavailableShow in Telegram
ویدئویی از معلم لوتی و بامرام دبستان پسرانه شهید میراب طرقی مشهد در حاشیه سیل اخیر: @Pussy_tel |کسشر خبری 🗣⚠️
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
تعطیلی جمعه و شنبه تصویب شد
Show all...
نائب رئیس اتحادیه مهندس سید احمد طباطبایی در پیامی تشکر و اعتذار خود را در قبال لطف و محبت اعضای محترم صنف بزرگ لوازم یدکی خودرو در پی ترحیم مرحومه طباطبایی ابراز داشت در این پیام آمده است:                                     ( بسم الله الرحمن الرحیم) 《من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق》 ایزدمنان راسپاسگزاریم که در روزهای سخت و اندوه  زندگیمان ما را ازنعمت حضور دوستان وسرورانی گرامی بهره مند ساخت که همدردیشان التیامی است بر دلهای داغدیده ما. ابراز همدردی وبذل محبت همه همشهریان. ،دوستان وآشنایان و همسایگان بخصوص اهالی شریف و قدرشناس شهرشندآباد  ،همشهریان عزیز مقیم تهران عزیزانی که از کیلومترها مسافت قدم بر دیده ما گذاشته بودند مدیران و پرسنل محترم بانک مرکزی ریاست  و هییت مدیره و کارکنان اتحادیه لوازم خودرو تهران هییت مدیره مجمع خیرین شند اباد هیت مدیره مجمع خیرین بلبرینگ تهران کسبه محترم صنف لوازم خودرو تهران اعضا و ریاست کمسیونهای  ده گانه اتحادیه لوازم خودرو تهران کسبه و هییت مدیره محترم شورا پاساژ کاشانی و جمعی از شرکتها و برندهای محترم  که ذکر اسامی آنها در این سطور  گنجایش ندارد و با حضورخود درمراسم تشییع ،تدفین ومجالس ترحیم مرحومه معفوره خدیحه سادات طباطبایی با ارسال تاج گل،بنر،تماس های تلفنی  ،تابلووپیام های تسلیت موجبات افتخار وتسکین آلام وتسلی خاطر خانواده ی معزا   رافراهم نمودندسزاوار قدردانی وسپاسگزاری است. آرزو می کنیم  درمجالس ومحافل شادی همه ی عزیزان شرکت نموده تاجبران زحمت نماییم  وتلاش می کنیم تا حضورأ   توفیق عرض تشکر داشته باشیم ،چنانچه بدلیل تألمات روحی امکان ادای  دین و وظیفه فراهم نگردید تقاضای عفو وبخشش مسئلت داریم . با تقدیم احترام از طرف خانواده های معزا طباطبایی و نوری  و سایر بستگان سببی و نسبی
Show all...
کارت ملی آقای جلیل خداپرست دست ب دست شده اگ کسی میدونه کجاست حتما برگردونه
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
♥️ نمیدانم اگر غیاثی پیروز میشد دکتر طاهری به خانه اش برای تبریک می آمد یا نه که البته با شناختی که از اخلاقش به دست آوردم مطمئنم می آمد ولی خوشحالم که اسوه های ادب و اخلاقی در انتخابات این دوره رقابت کردند که برای اولین بار در تاریخ شهرستان بعد از یک رقابت سخت و نفسگیر ، چنین با محبت در کنار هم حاضر شده و رفاقت را آغاز کرده اند ، که در دوره های قبل چنین اتفاقی رخ نداده و حتی متاسفانه پس از رقابت بازنده و برنده حتی حاضر به حضور در کنار هم نبودند چه برسد به هم تبریک بگویند ، این است فرهنگ والای منطقه که به خق این دوره دکتر حسین غیاثی و دکتر محمود طاهری به رخ کشیدند تا به همگان نشان دهند هر چه بود یک رقابت انتخاباتی بود و با پایان آن و اعلام نتایج دیگر برادری و رفاقت آغاز میشود و باید دست در دست هم و در کنار هم برای شهرستان تلاش کنیم ، مرحبا به هر دو بزرگوار ... #شهروز_صبوری @shabestartown
Show all...