cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

شندآباد_بیرلیگی🌹🌹

در این کانال تلاش خواهیم کرد علاوه بر اخبارمهم مطالبی مطرح شود که به پیشرفت شهرمان کمک میکند،اعتقاد داریم راه درست کوتاهترین راه است لطفا ایده های خود را برای بهبود کانال و همچنین آبادتر شدن شهرمان ، با ما در میان بگذارید ادمین @Giyasi

Show more
Advertising posts
228
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

قصه شب 🌸🍃🌸 بسیار زیبا 🌸🍃🌸 پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش. پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم... "دوست خدا بودن سخت نيست"
Show all...
اطلاعیه هم وطن عزیز  صرف حجم بالای کاغذ برای تبلیغات، آسیب زیادی به محیط زیست وارد می کند با توجه به رونق فضای مجازی اینجانب تصمیم گرفته ام در راستای فرهنگ سازی از تبلیغات بصورت کاغذی و چسباندن کاغذ به در و دیوار و جداول شهر و آسیب رساندن به محیط زیست و سیمای شهری و روستایی ، خود داری نمایم و هزینه آن را به امور خیریه پرداخت نمایم . امروز روز ارائه برنامه است شاید در ۴۰ سال پیش چسباندن کاغذ مفید بود زیرا آن زمان رسانه و فضای مجازی وجود نداشت . منتظر انتشار کلیپ و صحبت های من در فضای مجازی باشید . با تقدیم احترام حسین غیاثی
Show all...
♦️پایان بازی تراکتور ۰ _ ۰ استقلال 🔹لغزش استقلال صدر را در دسترس پرسپولیس قرار داد 🔰آوای بنیس رسانه ای برای اطلاع و آگاهی👇👇 https://t.me/avaye_benis 👈👈 🆎با لمس لینک زیر از پست های جذاب و متفاوت پیچ #اینستاگرامی_آوای_بنیس لذت ببرید👇👇 📺: instagram.com/avaye_benis2010 👈👈👈
Show all...
#نوستالژی روزی که استادیوم آزادی را تسخیر کرده بودیم گل زیبای مهرداد پولادی به استقلال #وررش_خبرلری
Show all...
💐🌷💐🌷💐🌷 ❤️ انسان دو نوع معلم دارد آموزگار و روزگار هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی، دومی با تلخی به تو می‌آموزد اولی به قیمت جانش دومی به قیمت جانت ❤️ روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباخته‌ای است که در طول تاریخ در عرصه تعلیم و تربیت زیباترین جلوه‌های عشق و ایثار را به نمایش گذاشته‌اند معلمین عزیزم. قدردان تمام زحماتی هستم که برای من کشیده اید. روز معلم بر شما مبارک 🌺🌺🌺 هر لحظه دعا گویتان هستم. شاگرد کوچک شما. محسن نجاتی شندی
Show all...
من ، معـــــــــلم هستم زندگی پشت نگاهم جاريست سرزمين كلمات تحت فرمان منست قصر پنهان منست قاصدك های لبانم هرروز سبزه ی نام خدا را به جهان می بخشد من معلم هستم آخرين دغدغه هايم اينست : نكند حرف مرا هيچ كس امروز نفهميد اصلا نکند حرفی ماند ؟ نكند مجهولی روی رخساره ی تن سو خته ی تخته سياه جا مانده ست ؟ من معلم هستم هر شب از آينه ها می پرسم : به كدامين شيوه ؟ وسعت ياد خدا را بكشانم به كلاس ؟ بچه ها را ببرم تا لب درياچه ی عشق ؟ غرق دريای تفكر بكنم ؟ با تبسم يا اخم ؟ با یکی بود و نبود ؟ زیر یک طاق کبود ؟ يا كلاغی كه به خانه نرسيد قصه گویی بكنم ؟ تك به تك يا با جمع ؟ بدوم يا آرام ؟ من معلم هستم نيمكت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند بالهای قلم و تخته سياه رمز پرواز مرا می دانند سيب ها دست مرا می خوانند من معلم هستم درد فهميدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال منست ، من معــــــــــــــلم هستم …
Show all...
قصه شب درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند.  شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به مسجد رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسه‌هایی عسل و بادام ریخته و به درویش‌های مسجد می‌داد. به هر یک از آنها هم کاسه‌ای داد.  درویش از بازرگان پرسید: «این هدیه‌ها برای چیست؟» بازرگان گفت: «هفت روز پیش مال‌التجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا می‌آوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبان‌ها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهی‌های دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است. درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین می‌فرستد بعد فرو می‌نشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان دست او روزی رساندن سخت نیست.»     
Show all...
قصه شب "گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری" در روزگاری دور آهنگری در بلخ می زیست که مثل همه ی آهنگران داستان های ایرانی تنش می خارید و هِی بینی در کار حاکم وقت می کرد! حاکم محلی، که از دست او به تنگ آمده بود نامه ای به مرکز می نویسد و شرح حال می گوید و درخواست حکم حکومتی برای کشیدن گوشش می خواهد و طبق معمول داستان را یک کلاغ چهل کلاغ می کند! پادشاه که نه وقت بررسی داشت و نه حال بررسی، نخوانده و ندانسته یک خط فرمان می نویسد مبنی بر اینکه به محض دریافت حکم گردن آهنگر را بزنید تا درس عبرتی برای همه باشد و بدانند جریمه ی تمرّد و سرکشی چیست! حکم صادره را به پای کبوتری بسته روانه می کنند؛ کبوتر نامه بر بجای اینکه به بلخ پرواز بکند بطرف شوشتر حرکت می کند! خلاصه اینکه حاکم شوشتر نامه را می خواند و اطرافش را خوب نگاه می کند و می بیند در شهرشان آهنگری نیست و از طرفی حکم حاکم است و کبوتر نامه بر هم که وظیفه شناس است و کار درست! نتیجه می گیرد شاید در مرکز به مس، آهن می گویند و برای همین تنها مسگر شهر را احضار و حکم حاکم را در مورد او اجرا می کنند!
Show all...
من هرگز انتخاب نمی‌کنم... مرا انتخاب کرده‌اند.نُه ماه قبل از تولدم، اسمم را، کارم را، اخلاقم را، سرنوشتم را دیگران انتخاب کردند... ژان_پل_سارتر
Show all...
🔻پاشینیان خطاب به معترضان ارمنی؛ از شما می پرسم چه می خواهید؟ می خواهید مناطقی که متعلق به ما نیستند برنگردانیم، تا دوباره به ما حمله کنند و فرزندان شما هلاک شوند؟ مقامات قبلی شما را فریب دادند، به شما این باور را دادند که آنچه متعلق به شما نیست، مال شماست، ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم، مرزها وجود دارد، باید بر اساس آن زندگی کنیم، باید در این مسیر در جهت صلح گام برداریم. بس است دیگر. باید خونریزی، مرگ و میر و تلفات را متوقف کنیم، ما باید قفقاز را به منطقه صلح، رفاه و همکاری دائمی تبدیل کنیم. "ما هرگز مستقل نبودیم، زیرا به چیزی که متعلق به ما نبود چسبیده بودیم، به دیگران وابسته شدیم، کشورهای دیگر برای ما تصمیم گرفتند. وقت آن است که مستقل و آزاد باشیم. ‌ تنها راه برای این کار برقراری روابط عادی، قابل محاسبه، دوستانه و همکاری با کشورهای همسایه است. ما اینجا هستیم و آنها همیشه اینجا خواهند بود. جای دیگری نداریم که برویم. با درک این موضوع، ما باید یک رابطه عادی با این کشورها برقرار کند پاشینیان ادامه داد : "ما زمین های خود را به هیچ کس نمی دهیم. همه مرزهای شناخته شده بین المللی دارند، همه باید در این مرزهای شناخته شده بین المللی زندگی کنند و مراقب توسعه خود باشند. باید از مرزهای خیالی و غیرواقعی دست برداریم. ما باید از ارمنستان خیالی به ارمنستان واقعی گذر کنیم. وگرنه به خاطر همین ارمنستان خیالی ممکن است ارمنستان واقعی را هم از دست بدهیم. تا به حال کسانی که می خواستند ارمنستان واقعی را برای شما تعریف کنند، جان خود را فدا کردند و اکنون زمان آن رسیده است که به خاطر ارمنستان واقعی، ارمنستان خیالی را رها کنید. این امر از فرزندان ما محافظت می کند و در نهایت ارمنستان را به کشوری مستقل، دموکراتیک و آزاد تبدیل می کند. 🔰آوای بنیس رسانه ای برای اطلاع و آگاهی👇👇 https://t.me/avaye_benis 👈👈 🆎با لمس لینک زیر از پست های جذاب و متفاوت پیچ #اینستاگرامی_آوای_بنیس لذت ببرید👇👇 📺: instagram.com/avaye_benis2010 👈👈👈
Show all...