اُکولتیسم باستانی

هر سه جزء تشکیل دهنده یک انسان یعنی کالبد فیزیکی ، روح و روان در هنگام خواب توسط عناصر جوهری ظریف تر از سطح بالاتر نیرو میگیرند و از طرفی در جهان اختری کالبد اختری با توجه به تأثیراتی که از طریق ارتعاشات مادی دریافت میکند نیرومند تر می شود جان می گیرد هنگامی که یک انسان از سطح اختری به سطح فیزیکی تناسخ می یابد بند ناف بین کالبد ذهنی و کالبد اختری وجود خواهد داشت و موجود آنجا میمیرد تا دوباره در این دنیا متولد شود. روند مرگ در جهان اختری نیز مانند زمانی است که کالبد فیزیکی روی زمین می میرد. کالبد اختری دیگر با تاثیرات بر گرفته شده از کالبد ذهنی تغذیه نمی شود .روند تجزیه بدن اختری به طور قابل توجهی کندتر از بدن فیزیکی است مطابق با سنجش زمان یک کالبد اختری میتواند برای سالهای طولانی بدون تنفس و تغذیه توسط یک روح خاص وجود داشته باشد موجودات دیگری مانند دیمون ها این اجساد اختری را تصاحب میکنند تا به وسیله آن مردم را فریب دهنددر بسیاری از جلسه های احضار روح ، کالبدهای اختری افرادی که احضار میشوند در آن بدنها روح شخص خاص وجود ندارد بلکه آن کالبد توسط یک دیمون کنترل میشود و حرکت می کند تنها یک روشن بین با تجربه که حواس معنوی اش را به خوبی پرورش داده باشد میتواند کالبد اختری را از ذهنی تشخیص دهد و حقیقت را افشا کند. دیمون ها دوست دارند به انسانها کلک بزنند و علاقمند به طلسم کردن انسانها هستند. همه ارواحی که انسان ها را تسخیر می کنند مثل ارواحی که صداهای اسرار آمیز از خود تولید میکنند ، فانتومها ، شماتیکها و امثالهم همه از همین شیوه پیروی می نمایند در شرایط عادی یک کالبد اختری تدریجا در عناصر خود حل می شود ، کالبد اختری توسط عناصر جذب میشود و کم کم ناپدید میشود انگارغربال میشود تا زمانی که به طور کامل در مواد عنصری حل شود . علاوه بر کسانی که پس از مرگ جسمانی خود به سمت سطح اختری حرکت می کنند در این منطقه که زمین را در برگرفته است موجودات بسیار دیگری نیز زندگی می کنندجدا از همه موجوداتی که قبلا ذکر کردم . برای مثال موجودات ذهنی , لاروها، شماتیک ها و فانتوم ها و موجودات عنصری نیز در این سطح وجود دارند در فصلی از این کتاب تحت عنوان سلسله مراتب کیهانی من تک تک موجودات عناصر و اصول ارتباط با آنها را با جزئیات بیشتری شرح خواهم دادهر موجودی که بخواهد به نحوی حضور خود را در دنیای فیزیکی آشکار کند صرف نظر از اینکه از کجا آمده است حتی اگر متعلق به بالاترین سطوح باشد بدون استثنا باید از سطح اختری عبور کند زیرا کمربندی که زمین را در بر میگیرد اولین ناحیه ایست که مستقیما در کنار جهان فیزیکی قرار داردمنطقه ای که زمین را احاطه کرده در درخت زندگی کابالا ، مالكوت (Malkuth) يا پادشاهی نامیده میشود خواننده توضیحات بیشتر را در کتاب کلید رمزی کابالای خواهد یافت . فراخوانی ها و احضارات جادویی ( دانش ارتباط با موجودات ماورایی ) فرانتز باردون ترجمه : ژولیت مهرپرور

لوتیفار و مساله خودکشی در منطقه‌ای که زمین را در بر گرفته این هوش وظیفه دشواری را به عهده دارد این وظيفه لوتيفار است که از طریق ندای درون مراقب افراد ناامید باشد که دست به خود کشی نزنند در صورت امکان حتی مانع از انجام آن شود. افرادی که در شرایط خوب به سر نمیبرند و از نظر روحی دچار ناامیدی شده اند به واسطه این هوش یا ارواح خدمتگزارش به آنها الهام میشود که زندگی مقدس است و همه چیز نمی‌تواند ناامیدکننده باشد لوتیفار به واسطه همین شهود و دریافت زندگی میلیونها انسان را از چنین اقدامات نسنجیده نجات میدهد مثلاً شرایط بهتری را برایشان رقم میزند یا اینکه پیامی را به آنها الهام مینماید که در آن موقعیت کمک کند از افکار خودکشی فاصله بگیرند انسانهایی که علیرغم همه این موارد دست به خودکشی می زنند زیر نظر این هوش هستند تا زودتر از موعد در عالم اختری به هوش دست پیدا نکنند. زیرا باید عمر عادی شان در زمین به پایان برسد هنگامی که این بازه به پایان رسید و قربانی خودکشی از این حالت نیمه هوشیاری به هوشیاری کامل رسید این هوش به هنگام تناسخ با این شخص خواهد بود و او را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند آنچه را که از دست داده یعنی آنچه باید از طریق سرنوشتش در آخرین تجسم می‌آموخت به دست بیاورد . هر کس که فکر خودکشی را در سر می‌پروراند باید بداند که در حقیقت این بزرگترین و مزخرف ترین اشتباهی ست که میتواند مرتکب شود که زودتر از موعد و به زور به زندگی خود پایان دهد در واقع این عمل خشونت آمیز هیچ تغییری را در روال سرنوشت او ایجاد نمیکند بر عکس شخص زمان رشد روحی خود را طولانی تر میکند و در عین حال رنج خود را افزایش میدهد. فراخوانی و احضارات جادویی دانش ارتباط با موجودات ماورایی فرانتز باردون ترجمه : ژولیت مهرپرور

ماریا ادعا کرد که پیام فرازمینی¬ها را به دو زبان کاملاً ناشناخته برای او، دریافت کرده بود: 1- یک متن به زبان معابد باستانی آلمان. 2- آناخ که بخشی از آن شبیه اوگاریتی- سومری و آکدی بود. خط میخی و سایر قسمت¬های متون اولیه فینیقیه به شکل خط بیبلوس به نظر می¬رسید. آناخ توسط ساکنان اولیه خاورمیانه و نزدیک، آناتولی و هند به عنوان زبان خدایان آنوناکی در نظر گرفته می¬شد. توجه: من یک مجموعه کتاب سه جلدی با عنوان «آموزش نحوه صحبت کردن به زبان آنوناکی: واژگان و مکالمه » در مورد زبان آنوناکی نوشته¬ام که می¬تواند به شما در درک بسیاری از پیام¬های موجودات فرازمینی کمک کند. لطفاً به آن کتاب مراجعه کنید. در سال 1940 در بیبلوس (جبیل) لبنان و در سال 1937 در اَفکا لبنان لوح¬هایی به زبان آناخ کشف شد که در جلدهای 1 و 2 دانشنامه آنوناکی در مورد آنها صحبت شده است. پیام ها حاوی دو نوع اطلاعات مجزا بودند: 1- مکاشفات عرفانی- باطنی: مکاشفه¬ها و آموزه¬های متافیزیکی در مورد «دوگانگی ب،نین و بِنات (Duality of B’nin and Binat)»، آگاهی کیهانی، روشنگری، منشأ نسل انسان، تاریخ تمدن¬های اولیه زمین، آتلانتیس، لموریا، دنیاهای دیگر، چگونگی خلقت کیهان و... 2- اطلاعات فنی: دستورالعمل¬هایی شامل چگونگی ساخت یک ماشین پرنده¬ی فوق¬العاده، به نام وریل (Vril) که در بابلی، سومری، آکدی، فینیقیه، عبری و عربی به مرکابا یا Merkabah (Merka-vah) یا ارابه شناخته می شد. دستورالعمل-ها شامل داده¬های فنی و علمی دقیق، نقشه¬ها، تقویم (Reez-Mana) و تصاویر ریاضی بود که او فقط می¬توانست در ذهنش ببیند و از طریق تله¬پاتی دریافت کند. ماریا به کمک احتیاج داشت: او به کمک احتیاج داشت زیرا: 1- او نمی¬توانست خطوط معبدی را بخواند و بفهمد. 2- خط میخی آناخ- سومری- اوگاریتی برای او رمزی بود. 3- داده¬های فنی پیچیده و بیش از حد علمی بود. 4- او در ابتدا قادر به درک و پردازش منطقی چیزی نبود، تنها می¬دید و می¬شنید. گرچه توانایی¬های مدیومی و مجراگری او تقریباً عالی بود. بنابراین او از پدرش کمک گرفت و از او پرسید که آیا او می¬تواند حداقل توضیحی در مورد مطالب علمی، داده¬ها و نقشه¬ها و تصاویر فنی (طرح¬ها) که از طریق تله¬پاتی دریافت کرده بود، بدهد زیرا پدرش یک مهندس بود. پدرش به او گفت که همه چیز را بصورت مکتوب روی کاغذ بنویسد و هرچیزی را که در ذهنش می¬بینید بکشد تا بتواند تشخیص دهد که ماریا در مورد چه چیزی صحبت می¬کند. دو روز طول کشید تا ماریا همه چیزهایی را که در ذهنش دیده و شنیده بود، بنویسد. ده¬ها تصویر و طرح از ماشین¬های پرنده، بال¬های دایره¬ای، چرخ-ها، فرمول¬ها، اعداد، جدول¬ها، اندازه¬ها و هرچیزی که شما تصور کنید کشید و نوشت و با عجله به پدرش نشان داد تا ببیند که چه چیزی بدست آورده است. جای تعجب نبود که پدرش گیج شده بود، او نمی¬دانست چه بگوید، اما خوشبختانه در آن مدت بطور موقت در دانشگاه مونیخ کار می¬کرد، جایی که قبلاً پروفسور شومان (W.O. Schumann) که یک دانشمند معروف آن دوران بود و در آنجا تدریس می¬کرد را دیده بود. او به ماریا گفت که با پروفسور شومان صحبت خواهد کرد و از او راهنمایی می¬گیرد. زبان اوگاریتی آخرین بار در حدود 1200 قبل از میلاد استفاده شد. در غرب سوریه بسیاری از کتیبه¬های اوگاریتی به خدایان فرازمینی و همچنین مواردی از خدایان عبرانی اولیه مانند ایل (Il)، ائل (El) و یاو (Yau) "یَه Yah" و یَو-وِه "Yaw-Weh" یا همان یَهوِه کتاب مقدس به چشم می¬خورد. زبان عبری مشتقی از زبان اوگاریتی است. الفبای اوگاریتی 30 حرف دارد. موارد متعددی از حروف اوگاریتی/ کتیبه¬های خط میخی در پیام¬های فرازمینی ماریا اورسیچ ظاهر شد. برخی از آنها توسط زبان¬شناسان متخصص انجمن تئوسوفی رمزگشایی شد. اکولتیسم وریل ( جلد اول ) ماکسیمیلیان دیلافایت ترجمه : هادی ناصری https://t.me/AncientOccultism

نمونه¬ای از خط معبدی که همان خط فرازمینی¬های آلدباران است که ماریا اورسیچ دریافت کرده https://t.me/AncientOccultism

اوکولتیسم وریل ( جلد اول ) تهیه از : @nibiru01 https://t.me/Buyingbook

ادامه فهرست تفصیلی اوکولتیسم وریل یک پیام متحیر کننده¬ی دیگر از ماریا اورسیچ به کاردینال مایکل فون¬فولهابر آنچه ماریا اورسیچ به کاردینال فون¬فولهابر در مورد فرازمینی¬ها، خدا و ادیان گفت آخرین روزهای ماریا اورسیچ در آلمان وداع با دوستش دکتر شومان مشاهدات سرهنگ دوم والتر فلنز (Walter Fellenz) ماریا اورسیچ، اوکولتیسم، عرفان و متافیزیک آلدباران-اَشتری (Ash.Ta.Ri)، آنوناکی (Anunnaki)، سومر (Sumer)، فرازمینی¬ها بیگانگان آلدباران آنوناکی نیستند بلکه سلاله¬های آنوناکی هستند نیبیرو (نِ.بِ.رو Ne.Be.Ru) در متون سومری-آکدی آلدباران و اَشتری در متون باستانی در نسخه¬های خطی علما آنوناکی در سایر زبان¬های باستانی ماریا اورسیچ آلدباران را چگونه توصیف می¬کند؟ پاسخ به برخی پرسشهایی که ممکن است در ذهن شما ایجاد شده باشد پیش¬گویی¬های ماریا اورسیچ نقل قول¬هایی از ماریا اورسیچ ایالات متحده و جنبه ماوراء¬الطبیعه یوفوها و منافع نظامی یوفو بِل آلمان روئسای جمهور اسبق و مقامات ایالات متحده آمریکا در مورد یوفوهای نازی می-دانستند پرزیدنت کارتر از روئیت یوفو خبر داد پرزیدنت ریگان از مشاهده یوفوها خبر داد گفتگوهای ریگان با شواردنادزه (Shevardnadze) و گورباچف (Gorbachev) در مورد یوفوها و تهدیدات بیگانگان 15 سپتامبر1987 دریاسالار کرو (Crowe) با پرزیدنت ریگان و نخست وزیر مارگارت تاچر (Margaret Thatcher) درباره یوفوها گفتگو کرد. اظهارات جکی گلیسون(Jackie Gleason): پرزیدنت نیکسون (Nixon) یوفوها و چیزهای بیشتری را دیده است شیلا مک¬ری (Sheila MacRae): «جکی به من گفت که یوفوها واقعی هستند» ژنرال آر.اودانل (R.O’Donnell): حق با جکی است پرزیدنت جورج بوش پدر (George Bush Sr.) روئسای جمهور آمریکا و سناتورها اجازه دسترسی به پرونده های سرّی را ندارند اظهارات سناتور گلدواتر در شوی تلویزیونی محبوب لری کینگ (Larry King) سرپوش گذاشتن بر موضوع یوفوهای آلمانی توسط پرزیدنت هری ترومن (Harry Truman) ارعاب و پنهان کاری ژنرال هویت اس واندنبرگ (Hoyt S. Vandenberg) پرزیدنت ترومن اولین و آگاه¬ترین رئیس¬جمهور آمریکا در موضوع یوفوها و بیگانگان بود فو فایترز (FOO Fighters) ترومن به هیچ¬کس اعتماد نداشت آیا وزیر دفاع فورستال خودکشی کرد یا کشته شد؟ آیا او اولین قربانی سرپوش گذاشتن بر موضوع یوفوهای آلمانی بود؟ آنها از یوفهای آلمانی و پایگاه¬های مخفی آنها پس از جنگ اطلاع داشتند نفوذ مذهبیون در سرپوش گذاری موضوع یوفوها و بیگانگان اظهارات لنی ریفنشتال (Leni Riefenstahl) روایتی دیگر از ماریا اورسیچ: یک جلسه¬ی واسطه¬گری روحی به همراه رودولف هس آخرین نامه¬ی ماریا اورسیچ به اعضای انجمن وریل ضمیمه رزونانس شومان هیتلر و فرازمینی¬ها معامله رایش سوم و امپراتوری خزندگان سیاکاهر/Ciakahrr بانوی جوان (ماریا اورسیچ) و فرازمینی¬های نوردیک ( Nordic) هیتلر، اس¬اس و غیر نظامیانِ پروژه¬ی اورسیک-نوردیک گروه سوم فرازمینی¬ها ماجرای آنوناکی آلدباران و پایگاه 361 سه گونه از آلدباران/ جَدا (Jada) تاریخ آنوناکی آلدباران اخراج آنوناکی آلدباران از فدراسیون کهکشانی دنیاها فریل (Phryll)، وریل (Vril) نیروی حیات کیهانی ماریا اورسیچ به عنوان ستون پنجم فدراسیون کهکشانی دنیاها مشاهده از راه دور ماریا اورسیچ توسط دیک اَلگیر (Dick Allgire) نازی¬ها، بمب اتم و فرازمینی¬ها ماریا اورسیچ و انجمن وریل از دید پیتر مون https://t.me/thelostbook

فهرست تفصیلی اکولتیسم وریل درآمدی بر اکولتیسم (Occultism) فصل اول: همه¬چیز با جنبش متافیزیکی (اوکولت، مجراگری و مدیوم¬شیپ) ماریا اورسیچ شروع شد. آیا ماریا اوسیچ هرگز وجود داشته است؟ چگونه می¬توانیم تا این حد مطمئن باشیم؟ آیا گواهی تولد او موجود است؟ چرا گواهی تولد ماریا اورسیچ در هیچ کجا وجود ندارد؟ این سوابق اکنون کجا هستند؟ چه اسناد و مدارکی در مورد این بانوی فوق¬العاده داریم؟ ماریا اورسیچ و نیکولا تسلا چه چیز مشترکی داشتند؟ برای ثبت در تاریخ: ماری اورسیچ نازی نبود ماریا اورسیچ و مفتی¬الحسینی (Mufti Al Husseini) ماریا اورسیچ و هیملر نکته¬ای جالب درباره هیملر و ماریا اورسیچ که یک کشیش کاتولیکِ دوست پاپ بندیکت شانزدهم به آن پرداخته است تمام قدیس¬ها کاتولیک نیستند فصل دوم: حکایت ماریا اورسیچ ازدواج تومیسلاو با سابین اوپنهایمر و به دنیا آمدن ماریا کودکی ماریا و دوران مدرسه تماس ماریا اورسیچ با فرازمینی¬های آلدباران شنبه دهم فوریه 1917؛ نخستین تماس تله¬پاتیک در خلسه ماریا یکشنبه 11 فوریه 1917؛ دومین تماس فرازمینی در خلسه¬ی ماریا آلدباران در ادیان باستانی، اساطیر، ستاره¬شناسی و علوم باطنی ستاره آلدباران سوالاتی که ممکن است به ذهنتان برسد دوشنبه 19 فوریه 1917؛ سومین ارتباط ماریا با فرازمینی¬ها نکته¬ای درمورد صحت پیام¬های دریافتی ماریا فصل سوم: پیام بیگانگان پیامهای فرازمینیان به خطوط رمزی معابد آلمان و خط میخی باستانی سومری- اوگاریتی / آناخ ماریا به کمک احتیاج داشت اهمیت حرف ششم در الفبای فینیقیه دروازه¬های ستاره¬ای: پله¬ای به بهشت از نظر زبانی در ادبیات اوگاریتی، فینیقیه و آکدی-سومری وریل (Vril) ماریا اورسیچ همان و،ایل (W’Il) است معرفت شناسی و ریشه شناسی و تعریف توضیحات زبان¬شناسی بیشتر در مورد ایل و با،اَب ایل (Il) در کلمه¬ی بابیلونیا (Babylonia) این ما را به کلمه¬ی عبری الوهیم (Elohim) و کلمه آناخ ایل (Il) رهنمون می-سازد اهمیت و اعتبار متون آلدباران-ماریا اورسیچ (متون فرازمینی¬ها) ارزش علمی متون آلدباران-اورسیچ: ارزش و اعتبار ادبی – زبانی متون آلدباران-اورسیچ چرا از زبان¬شناسان کمک گرفته شد؟ واژه¬نامه¬ی زبان بیگانگان زبان¬شناسانی که بر روی رمزگشایی نمادهای بیگانگان کار کردند زبان¬شناسانی که برای آلمانی¬ها کار می¬کردند زبان¬شناسان و رمزشناسانی که برای بریتانیا کار کردند زبان¬شناسانی که برای روس¬ها کار می¬کردند علاقه و وسواس ماریا اورسیچ به عدد 33.33 دروازه¬ی ستاره¬ای 33،33 درجه در کجا قرار دارد؟ شماره 33،33 (یا 33:33) عهد عتیق، نفیلیم (Nephilim- Nefilim) و هبوط فرازمینی¬ها بر کوه حرمون در مدار 33،33 درجه ماریا انجمن متافیزیک پان¬ژرمن (انجمن وریل) را تشکیل داد. انجمن وریل (Vril Gesellschaft): «کارگاه¬های فناوری¬های ناوبری و هدایت وریل» (Antriebstechnischen Werkstatten Vril) زنجیره (Die Kette) محفل برادران نور (Bruder des Lichts) انجمن تولِ و انجمن وریل خلاصه¬ای از تفاوت¬های عمده فلسفی، معنوی، متافیزیکی و سیاسی بین انجمن وریل ماریا اورسیچ و انجمن تولِ پیاده¬روی هزارتو (Labyrinth Walks) مسیر پر پیچ و خم به سوی روشنایی ماریا اورسیچ، رودولف فون¬سبوتندورف و روحانیینِ (Rouhaniyiin) عارف اشتراکات برخی عقاید رودولف فون¬سبوتندورف و ماریا اورسیچ فرازمینی¬ها برای ماریا 7 موضوع مهم را تشریح کردند پیشنهاد در مورد ملاقات با گروه¬های دیگر پیش¬گویی ظهور آلمان نازی قبل از ملاقات: بازسازی گفتگوهای بانوان وریل (بطور خلاصه) ساخت فضاپیمای آلدباران جلسات بانوان وریل اولین ملاقات سه¬شنبه 16 سپتامبر 1919 ملاقات دوم؛ جمعه 19 سپتامبر 1919 ملاقات سوم؛ چهارشنبه 17 دسامبر 1919 ملاقات¬های چهارم و پنجم اعضای حاضر در ملاقات¬ها یادداشت¬ها و نظرات اولیه دکتر شومان نکاتی در مورد داده¬های فنی ماریا اورسیچ که از فرازمینی¬ها دریافت کرده بود مارس 1922: اولین طرح ماشین پرنده (Jenseitsflugmaschine) مقایسه داده های ماریا با داده های ویکتور شوبرگر و کارل هاوس¬هوفر مارس 1922 اولین آزمایش ماشین پرنده¬ی فوق¬العاده دکتر شومان بدون کمک ماریا نمی¬توانست مشکل را حل کند. دستگاه- نوار مغناطیسی فرمان¬دهی ذهنی دور سر یک سفینه جدید ساخته شد. ژانویه 1924: اولین پرواز موفقیت¬آمیز Jenseitsflugmaschine ماریا: «من اصلاً علاقه¬ای به بمباران مردم و شهرها ندارم» دو ماشین پرنده¬ی کوچکی که بصورت سرّی ساخته شد. روایت تایید شده توسط سرگرد هارتمن گزارش¬های اطلاعاتی اولیه متفقین یوفوهای اولیه¬ی مستند شده آلمانی سر روی فدن و طرح مخفی ماریا انواع و اشکال مختلف یوفوهای آلمانی 1945: خروج از آلمان خروج تجهیزات ساخت یوفوهای آلدباران از مونیخ پیام ماریا به ماگدا گوبلز (Magda Goebbles) گزارش ارنا فلگل (Erna Flegel) پرستار شخصی هیتلر https://t.me/thelostbook

این کتاب ترکیبی از مطالب مهم ۱۶ جلد کتاب درباره انجمن وریل هست که بعلت فراگیربودنش زیر عنوان اوکولتیسم وریل ارائه شده . در واقع اولین و اختصاصی ترین کتاب درباره وریل هست که حاوی نکات بسیار مهمی درباره وریل ، ماریا اورسیچ و رایش سوم هست . ماجرای وریل خود بخشی از اوکولتیسم نازی هست که در جلد دوم این مجموعه به این موضوع هم پرداخته میشه . برای تهیه این کتاب لطفا با آیدی : @nibiru01 در تماس باشید . باتشکر https://t.me/Buyingbook

سزار و دکتر ژین آنها بسیار نگران بودند . بقیه روز را صرف آزمایش روشهای مختلف کردند تا توجه سزار را از نقاشی دور کنند . آنها امیدوار بودند که او را به حالت عادی برگردانند اما کوشش های آنها بی نتیجه ماند . وقتی مزاحم سزار می شدند شروع به داد و فریاد و گریه می کرد که دیگر برای آنها قابل تحمل نبود . آنها در نهایت تسلیم شدند و دست از تلاش برداشتند . برای مدتی طولانی او را تماشا کردند و برایشان قابل باور نبود که چنین پدیده ای هم وجود داشته باشد . اصلاً چطور ممکن بود ؟ فرزند آنها بدون هیچ حرکت و پلک زدنی به نقاشی خیره شده بود . تمام این مدت چیزی نخورده بود و اصلاً تمایلی هم به خوردن از خود نشان نداده بود . هیچ چیز نمی توانست حواس او را از چیزی که رویش تمرکز کرده بود پرت کند . حدود ساعت ده شب بود که نیکلای براد با سرهنگ داکتو تماس گرفت و وضعیت سزار را گزارش داد . سرهنگ داکتو به آنها دستور داد که وحشت نکنید و کاری هم انجام ندهید تا زمانی که خودش به همراه چند نفر از افراد دارای صلاحیت ( مجوز دار) به خانه آنها آمدند . حدود ساعت شش صبح بود که سه مرد با سرهنگ داکتو وارد شدند . مشخص بود که دو تای آنها از اعضاء سکوریتاته هستند . صورت هایی سفت و سخت ، یونیفورم های شیک و نگاههای بی احساس ، نفر سوم اما از همه عجیبت تر بود . او پیرمردی با چهره آسیایی بود . ریش سفید کوتاهی داشت و متمایل به جلو راه می رفت . او با یکی از مردان امنیتی با زبان انگلیسی حرف می زد . سرهنگ داکتو او را دانشمندی از چین معرفی کرد که در چنین مواردی متخصص است و به والدین سزار توصیه کرد که نگران نباشند . دکتر چینی سزار را با دقت تماشا کرد . نبضش را گرفت . کف دستهایش عجیب بود . یکی از دست هایش را روی سر و دو انگشت خودش را وسط پیشانی سزار قرار داد و مراقب بود که جلوی دید کودک را نگیرد . طی تمام این کارها ، سزار کاملاً بی حرکت بود و عمیقاً در نقاشی روبروی خود خیره شده بود . دکتر چینی چیزی به انگلیسی گفت و سپس از خانه خارج شد . یکی از مردان سکوریتاته حرف های او را ترجمه کرد : همه چیز خوب است نباید مزاحم او شوید ! و این مرد در ادامه گفت : ما از طریق سرهنگ داکتو درتماس خواهیم بود . فقط همین و بعد بلافاصله رفتند . سپیده دم ترانسیلوانیان رادو سینامار با همکاری پیترمون ترجمه : مهر https://t.me/AncientOccultism