cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

ازنامهلمک

ارتباط با مدیر 👈 @piyaka رسانه ی مجازی مردم خوب ازنامهلمک شروع فعالیت کانال ۱۳۹۶/۱۰/۱ #ازنامهلمک روستایی سرسبز و زیبا در دامنه کوه #تمندر،شهرستان الیگودرز گروه مرتبط با کانال(کامنتها)👈https://t.me/aznaeeha

Show more
Advertising posts
626Subscribers
+124 hours
+37 days
+630 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViewsSharesViews dynamics
01
Media files
1886Loading...
02
Media files
2782Loading...
03
Media files
1892Loading...
04
Media files
2050Loading...
05
‌ ‌*فرش پازیریک قدیمی ترین فرش جهان که توسط قوم لر بافته شده است.* قالی پازیریک قدیمی‌ترین فرش دنیا است که در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) توسط سرگی رودنکو، باستان‌شناس روس در دره پازیریک در کنار اشیاء باستانی دیگری در گور یخ‌زدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی کشف شد. نتایج آزمایش رادیواکتیو قدمت گورهای دره پازیریک را تا سده‌های پنجم و چهارم پیش از میلاد نشان داده‌است. دره پازیریک دره‌ای کوچک در شمال کوهستان آلتایی (در جنوب سیبری مرکزی) است. پژوهشگران روس میگویند: *نشانه‌های زیادی وجود دارد که بافت و طرح این فرش را به قوم لر نسبت می‌دهد از جمله نوع گره‌های فرش و همچنین یک ردیف ستاره‌های چهارپر نقش شده در قسمت مرکزی این فرش که روی اشیای مکشوف در لرستان نیز دیده می‌شود.* این اثر گرانبها هم اکنون در موزه ارمیتاژ روسیه نگهداری می شود و به عنوان قدیمی ترین فرش جهان و میراث قوم لر ثبت گردیده و مورد بازدید میلیونها نفر از سراسر جهان قرار می گیرد. در مسکو مستندی بنام *«زیبا؛ بافته اسرار»* در همایش بین المللی سن پترزبورگ در خصوص این فرش به نمایش درآمد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje ◈ ━━━━━━━ ⸙
2722Loading...
06
تومـــاج،پسرِ سرزمینِ آفتاب و آویشن.. ------------------------------------ هوایِ حرف هایِ تازه ی تو،هوش از سرِ مردمان می برد..تو راویِ قصه هایی از اندوهِ آدمی هستی..آدمهایی که زیرِ بارِ زندگی له شده بودند..بچه هایِ کار،کارگران روزمزد..دخترکانِ کوچکِ به خانه ی بخت رفته از سرِ فقیریِ ..پدرهایِ بازگشته به خانه با دست های خالی.. روزهاست که تو در گوشه ی زندان،دیگر نمی خوانی..پرنده ی پاییزی.. تو از اجاقی که رو به سویِ خاموشی داشت حرف میزدی..از اسب هایِ نفس بریده در دشت های مه گرفته..از طوفانِ بزرگ..می گفتی خانه جایِ ماندن نیست..باید زد بیرون..باید ردِ گریه های مادرانِ پسر مرده را گرفت و رفت..تا از پشتِ هفت کوهِ سیاه..شادی را باز آورد.. تومــــاجِ عزیز.. وقتی شب است،وقتی تاریکی به آفتاب مهلتِ طلوع نمی دهد..خروس باید بخواند..پدران و مادرانِ ما که ساعت هایِ شماطه دار نداشتند..بانگِ بیدار باشِ خروس بود بر پرچینِ سحر،که نوید روز میداد..نوید روشنایی...تا آتشِ زندگی در جانها"بِلاز"شود.. تاریکی هزاران ستاره را به گروگان گرفته است..و تو خواب می دیدی..خوابِ پسینی پر از پروانه..خوابِ می دیدی سایه ها کوتاه می شوند..تو حنجره ات را آتش زدی تا سیاهی خیالِ باز آمدن،بَرَش ندارد.. سرت را بالاتر بگیر..پسرِ سرزمینِ آفتاب و آویشن..من ایمان دارم..به آفتاب..به آفتابی که در صدایت متولد شده.. من ایمان دارم..که سرزمینِمان پر ازدوایِ "دوالالی"خواهد شد..و تو"سرچوپیِ" آزاد فردا خواهی بود.. چشم هایم را می بندم..و یادم هست..پیرمردی با موی سپید که زیرِ سایه ی بلوطی نشسته بود..و حزن انگیز،اما پر امید، زمزمه می کرد.. "سُواری ز دیر ایا،اُردیس به دیندا.. لامردونِ فرش کونین،بُگوینِس بفرما. --------------------------------------------- آرش صبا https://t.me/chaykhanehLALI
1841Loading...
07
Media files
2103Loading...
08
#ارسالی ب ای لیوه آلشتی بگو خندزاریمون وندی د ول کو😂😂😂😂😂
2280Loading...
09
Media files
2731Loading...
10
ما نسلی بودیم که از دوربین عکاسی هم به اندازه آمپول زدن میترسیدیم😭😂 #لیوه_آلشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2602Loading...
11
اوایل دهه‌ی هفتاد. من و برادرم هر دو دانش‌آموز هستیم و شیفت بعدازظهر. می‌خواهیم ناهار بخوریم که راه بیفتیم به طرف مدرسه. برادرم به ساعت نگاه می‌کند، دیر شده‌، رنگش می‌پرد، هول‌هول کیفش را برمی‌دارد و می‌دود سمت در. از دیر کردن می‌ترسد و طوری عجله دارد که کاپشنش را جا می‌گذارد. زنگ مدرسه‌ی ما نیم‌ساعت دیرتر می‌خورد. ناهار و کاپشنش را برمی‌دارم تا سرِ راه مدرسه‌ی خودم، ببرم مدرسه‌شان تا غروب گرسنه و یخ‌کرده برنگردد خانه‌‌. از درِ باز که وارد می‌شوم، حیاطِ مدرسه ساکت و تقریبا خلوت است. صف‌ها رفته‌اند سرِ کلاس و فقط هفت‌هشت دانش‌آموزِ پسر، کچل و لاغر، ایستاده‌اند و روبرویشان، ناظم مدرسه دارد ادبشان می‌کند. این‌ها همان‌هایی هستند که دیر، بعد از زنگ مدرسه، رسیده‌اند. شیلنگی که دست ناظم است، قبلا، از شب قبل، خیس شده و در جایخیِ یخچال مانده تا خوب خشک و خشن و شلاقی شود. این را بعدا برادرم گفت. ناظم، خودش سرِ صف با جزئیات توضیح داده بوده که چطور شیلنگ را آماده‌ می‌کند. شیلنگ می‌رفت بالا، هوا را می‌شکافت، می‌آمد پایین، می‌خورد روی انگشت‌ها، کف دست‌ها، پاها، پهلوها، کمر... هرکه شیلنگ می‌خورد، همین‌طور که داشت سعی می‌کرد اشکش نریزد و غرورش بیشتر از این نشکند، باید راه می‌افتاد، می‌رفت دستش را فرو می‌کرد توی کپه‌ی برف کنار باغچه‌ی مدرسه و برمی‌‌گشت برای دورِ بعدیِ تنبیه‌. بعدها فهمیدم اینطوری پوست دوهوا می‌شود، سردوگرم می‌شود، ترَک می‌خورد! گوشه‌ی کاپشن را مشت کردم، دستم می‌سوخت و گزگز می‌کرد انگار. این علم‌الشکنجه را از کجا آورده بودند؟ چشم گرفتم از پسرها. نمی‌خواستم دردِ کتک خوردن، درد هتاکی‌های ناظم، با دردِ دختر تماشاچی داشتن مکرر شود. حالا می‌فهمیدم چرا برادرم آن‌طور دوید، سکندری خورد، ترسید از دیر رسیدن. بعدها، چند سال بعد، شنیدم چند جوان، تهِ خط، ریخته‌اند سرِ ناظمِ حالابازنشسته و تا می‌خورده زده‌اندش؛ طوری که با دنده‌ی شکسته رسیده به بیمارستان. راستش آرزو کردم کاش وقت زدنش، برف هم می‌داشتند و حسابی سردوگرمش می‌کردند! طعم تلخ ظلم، همیشه‌ تهِ حلق آدم می‌ماند و بالاخره یک روز زهرآبش بالا می‌آید، یک روز، یک جایی، بی‌سوخت‌وسوز، به فاصله‌ی چند سال شاید‌. ✍ #سودابه_فرضی_پور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀‌──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2551Loading...
12
Media files
2491Loading...
13
Media files
2651Loading...
14
Media files
2424Loading...
15
Media files
2324Loading...
16
‏تا 35 سالگی برات مهمه بقیه در موردت چی فکر میکنن. از 35 تا 50 سالگی دیگه خیلی برات مهم نیست بقیه در موردت چی فکر میکنن. بعد از 50 سالگی میفهمی اصولا هیشکی در موردت فکر نمیکرده (((: #لیوه_آلشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀‌──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2511Loading...
17
مادران بی تکرار ما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2402Loading...
18
Media files
2303Loading...
19
Media files
2193Loading...
20
دُهدر گلِ باوینه🌼 🎶 الله اکبر 🎙 برادران احمدی و اشکان محبی #لری_جنوبی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2324Loading...
21
Media files
2454Loading...
22
خدا بیامُرزه رفتگونه .. نقل اِکُنن ، منه یه آبادی زینه و میره ای زندئی اِکه . یه رُو مهمون حوال اِیا سی پیا . بزینه گو : ویرت بُو ، اَمشو مهمون داریم  اِخوم هیچ کمُوکرسی نبو . زِ ره دیر ایاهن . نبینم کوتاهی کنی پیا بُرشداری بی ؛ یونه به زینه گو  رَهوست سی پآریو .. تا پَسین کد وآ راست نکه ، تولک اِکرد ، آوُنه بُری سَرِ چلتُک ،  تروکِست سی حونه . دم دم تارکی  رَسی ، تا اِبینه زینه ونده لا جا تخت خوسیده سی خوس ، هیچ نکرده . نه آوُی ، نه دونی . نه رُفتی نه رُوی ، چاله سرد ، کماچ پتی .. پیا جوشی اِبو ، ز داغ زینه که هیچ نکرده  ، به گَلاک بایومی ، هَف هَشتا  خُو آورد ری مازه س . منه چُو بُریدن وِ زینه ، هی اِقارنی : مِی نگُدومت ، شُم راست اِکُنی هیچ کموکرس نبو ، پَ یو چه دآرو دُکُونیه راسد کِردی ، یو چه حونه زندئی نهادِنِه سیم .. زِ لیک و چِر زینه سرافت بُرد زینه خوس نی ، تا خُو اِینیَره ، یو زینه هُمسایِ .. زِ خجالتی خوس سرِ وَند وآ زیر ، تُند که وِ پا جِست صحرا .. هی خُونه اِخرد که یو چکاری بی مو کردوم؟! هی خونه تُف و لَهنت اِکِه ، رَهد بحونه خوس . ابینه مهمنون وِ رُقات نشسته ، مندیر پیاهن .. دَستَمِنا دادن ، زینه هم جور پرپروک سُرفنه وَند ، مُوکیش پیایل که ، گِرهدن به تعریف دادِه و شُوم خَردِن .. اما پیا هیچ و رِگال خوس نبی ، احتمال ایدا تازه پیا زینه کُتک خرده بیاهه وِ دآردشنوم نهادِن  .. اما خوری نبی . میونه دُو سه رو گُودشت ، هَم هیچ خَوری نوآبی ، دی طاقتس بُهرِست ، رهد یه تیکه طلا نِها سرنیفه وآ شرمنده ای اِره تی میره همسا .. حال حکایته گو ، که ماجرا یو بی . حَلا یونه بِستوُ بده  زینه ت ، بلا ز خجالتزیده ای خُم رَهدوم وِ در .. پیا گو : چه! چه کِردی ؟! وُ نِها بحنده ، سیرِ دِل حندست گُو : " ای جونُم با همو که سر گُرزه تراشی " ، مو اِبینم یو چند روزه زینه زرنگابیده ؛ بی نگفت کارانه کُنه ، یه شُمو شُو راسد اِکُنه سیم ، حونه تمیسه . پ بگو کار توبی .. زِ کُویر گو : کاکا  زِ طرف مو التزوم ؛ هفته ای یه کِرَت چونه بِوُر وِس 😂 #محمد_گُل گیری
2462Loading...
23
Media files
3314Loading...
24
Media files
3573Loading...
25
دُهدر گلِ باوینه🌼 🎶 الله اکبر 🎙 برادران احمدی و اشکان محبی #لری_جنوبی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2781Loading...
26
.      «شما را، خدارا... کوگ تاراز» اگر از منِ قرمطیِ تپورستانی بپرسند: کدام نغمه و‌نوای لُری یا بختیاری به فوادت نشست و در ژرفای جانت کارگر افتاد؛ بی‌‌تردید ترانه‌ی فولک "رسم نو" کورُش اسدپور را انتخاب خواهم کرد. چه زیبا و غمگنانه، نغمه را از حنجره‌ برون رانده؛ و هم‌تباران را به نهادینه‌کردنِ طرحی نو و بنیان‌نهادنِ رسمی تازه فرا خوانده و می‌گوید: #برنو را برای کار دیگری بکار ببندیم. شاخه‌های بلیط (بلوط) زردکوه و جهان‌بین را نشکنیم و به آتش نکشیم و کوگ(کبک) کوه‌های تاراز و بُزلَر را هدف گلوله‌های نابخردی‌هایمان قرار ندهیم و به‌جای برنو به پسران‌مان قلم دهیم. و دختران‌مان را، دختران‌مان را، باری، دختران‌مان را تحقیر نکنیم و سرکوفت نزنیم. 📝تاملات نابهنگام عصرگاهی: غلامرضا علیزاده @tahlilvarasad
2942Loading...
27
Media files
2790Loading...
28
Media files
3343Loading...
29
جونوم خالَک نوفتِس شیرینه گفت و لوفتِس 🎶 چوپی آخر 🎙 #لیدا_طاهری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2943Loading...
30
#سمندر_لرستان(حاجی باریکو در زبان لری) این گونه نادر که فقط در طبیعت لرستان دیده شده بشدت در خطر انقراض قرار دارد در صورت مشاهده خرید و فروش در هرجای ایران به سامانه 1540 اطلاع دهید. #طبیعت_لرستان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
2881Loading...
31
روزت را به خدا می‌سپارم به او که گاه و بی‌گاه دستانش را بر روی قلبت می‌گذارد تا طلب کنی و هدیه کند ؛ اکنون من برایت طلب می‌کنم همه اتفاقات خوب را ... صبح بخیر 🌹 🖼جاده لالی،اندیکا #ولات_بختیاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
3182Loading...
32
#ماشین_نوشته ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje ◈ ━━━━━━━ ⸙
3201Loading...
33
ما نسلی بودیم که موهای سرمونو این شکلی اصلاح میکردن میفرستادن مدرسه ظلم چنی آخه😢😂 #لیوه_آلشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
3685Loading...
34
Media files
2955Loading...
35
Media files
3074Loading...
36
Media files
2852Loading...
37
📚روزشمار تاریخ بختیاری: 19 آذر ♦️تشدید قحطی ایران و کمک های انسانی سردار مریم بختیاری به فقرا ✨نویسنده: محسن حیدری 19 آذر 1296 ش، آوازه قحطی ایران به جهان رسید. «جان لارنس كالدول» وزيرمختار آمريكا در ايران در این روز، در تلگرامی به كشورش نوشت: «به دليل قحطی افسارگسيخته ای كه در سراسر ايران در اثر جنگ و نبود غله به وجود آمده، بسياری از مردم گرسنه اند، مواد غذايی بسيار كمياب و قيمتهای آنها باورنكردنی است». اسناد و بررسی های تاریخی نشانگر کمک مالی سردار مریم بختیاری به فقرا در شهر اصفهان در روزهای قحطی جنگ جهانی اول است. در واقع، مردم اصفهان در سال 1296 تا 1298 ش در جریان جنگ جهانی اول، همچون مردم بسیاری از شهرهای ایران، یک قطحی بزرگ را از سر می گذراندند؛ بی ثباتی سیاسی همراه با حضور نیروهای بیگانه در ایران و سوداگری بورژوازی تجاری ایرانی، با یک خشکسالی طبیعی درآمیخته و یک فاجعه انسانی رقم زده بود. روزنامه های چاپ اصفهان و تهران در گزارش هایی از هجوم مردم به حیوانات نیمه جان و مردار جانداران در خیابانها برای رفع گرسنگی خود خبر داده است. در چنین شرایطی که قحطی و خشکسالی و جنگ مردم را در تنگنای سخت معیشتی قرار داده بود، سردار مریم بختیاری برای شکستن محاصره اقتصادی اشغالگران و بیگانگان، اقدام به کمک به نیازمندان کرد تا این شهر به مقاومت خود در برابر استعمارگران و اشغالگران روس و انگلیس ادامه دهد. در کتاب «زندگی و اندیشه سردار مریم بختیاری» تالیف محسن حیدری برای نخستین بار اسنادی از کمک های انسانی بی بی مریم بختیاری در طول جنگ جهانی اول منتشر شده است. از جمله این سند که روزنامه «مفتش ایران» چاپ اصفهان در گزارشی با عنوان «همت مردانه» می نویسد: «مطابق راپورت واصله، حضرت علّیه بی بی مریم - دامت عظمتها - به طور شهریه هر ماهی مبلغ پانصد تومان به عنوان اعانه به شرکت [خیریه] عمومی از برای مخارج شهر نو [عباس آباد اصفهان] مرحمت می نمایند و به علاوه در شهر [کهنه اصفهان] هم پنجاه فقیر را متکفل مخارج و اصلاح هرگونه امورات می باشد. ما موفقیت حضرت معزی الیها را در جمیع موارد، خاصه نسبت به آسایش فقرا از حضرت احدیت خواستاریم». آنچه در روزنامه مذکور قید شده، کمک های مالی بی بی مریم در شهر اصفهان می باشد لیکن باید توجه داشت که بخش عمده کمک های مالی وی در غرب استان فعلی اصفهان و نیز استان فعلی چهارمحال بختیاری بوده است که به علت دوری از مرکز فعالیت روزنامه نگاران، قید نشده است. بنابراین کمک های مالی بی بی مریم به نیازمندان در جنگ جهانی اول را باید چند برابر مبلغ مذکور دانست. گفتنی است منزل بی بی مریم بختیاری واقع در اصفهان، چهارراه قصر، ابتدای خیابان شیخ بهایی محل اجتماع نیک اندیشان برای چاره اندیشی در حل مشکلات شهر و کشور بوده است. منزل سردار مریم بعدها تبدیل به مدرسه رودابه شد و امروزه مدرسه ایثارگران شهدای محراب نامیده می شود. بی بی مریم بختیاری در شکل گیری یکی از نخستین نهادهای خیریه مدرن ایران یعنی «شرکت عمومی اصفهان» نقش موثر داشت و فرزندش مصطفی قلی خان ارشد بختیاری که در ان زمان 19 سال داشت، به عنوان نماینده وی در هیات مدیره پنج نفره آن موسسه عضویت داشت. فرزندان مصطفی قلی خان ارشد بختیاری امروزه با نام فامیلی «ارشد بختیاری» در اصفهان زندگی می کنند. (یک خانواده بختیاری دیگر نیز فامیل «ارشد بختیاری» دارند که فرزندان رحیم خان ارشد الدوله بختیاری بهداروند از سرداران مشروطه خواه بختیاری هستند). منبع: زندگی و اندیشه سردار مریم بختیاری، به کوشش محسن حیدری، نشر تمتی، 1393 عضویت در کانال روزشمار تاریخ بختیاری 👇 t.me/tarikhebakhtiari
360Loading...
38
Media files
2961Loading...
39
فئودالیسم نوین | رنج بی‌وَر زنان و نوجوانان لُر 📸 عکس از زنان کارگر شهرستان ازنا - لرستان 📕 دیار @Lurishsongs
2410Loading...
40
فئودالیسم نوین آنچه در ادامه می آید روایت رنج زنان و کودکان و نوجوانان لُر در شهرستان‌های ازنا، الیگودرز، دورود، بروجرد، دزفول، اندیمشک و شوشتر است. [نویسنده از مناطق دیگر اطلاع کافی ندارد] این قصه رنج زنان و نوجوانانی‌ست که فئودالیسم عصر تاریکی را در قرن ۲۱ تجربه میکنند. نخست: مردانِ ولاته‌ور در شهرهای نام برده، مردان بسیاری به علت فقدان کار به مرکز و جنوب ایران جهت کارگری رفته‌اند و طبقه کارگران فصلی را تشکیل میدهند. این مردان به سبب آنچه توسعه نامتوازن نامیده میشود، شغلی در سرزمین خود نمیابند و ناچارا تبدیل به کارگر مهاجر و شوتی میشوند. دوم: فئودال های عصر حاضر در اینجا با سه گروه زمین دار روبه‌رو هستیم. 1. مالکان دزفولی که به سبب نفرت حکومت پهلوی از لُرها و نیز همکاری‌شان با حکومت ج.ا بخش وسیعی از زمین‌های کشاورزی دزفول و اندیمشک را تصرف کرده اند. 2. خرده مالکان لُر 3. سرمایه‌داران اصفهانی که صدها هکتار زمین را از کشاورزان گروه دوم که توانایی مالی کشت زمین خود را ندارند اجاره میکنند و اقدام به کشت پیاز، هندوانه و سیب زمینی در مناطق یاد شده میکنند. سوم: زنان و نوجوانان کارگر کارگرانی که در تمام مراحل کشاورزی شامل کاشت، داشت و برداشت در این زمین‌ها کار میکنند زنان لُر و پسران نوجوان هستند. شاید در وهله اول فکر کنید مردان منطقه علاقه‌ای به این سبک کار ندارند اما در اشتباه هستید. از آنجا که خود در نوجوانی به این کار مشغول بوده‌ام باید بگویم زمیندار دسته‌ای که تعدادی مرد بالغ در آن مشغول باشند را نمیپذیرد و کار را به آن‌ها نمیدهد. علت کاملا اقتصادی است. اینجاست که ستم به زن و کودک در عصر فئودالیسم نوین آغاز میشود. هدف از علاقه زمینداران به کارگران زن و نوجوانان اینست که در فقدان نظارتِ وزارت کار آنها معمولا دستمزد کمتری به این قشر میدهند. دستمزدی که معمولا ⅔ مصوب وزارت یا در برخی موارد ½ آن نیز هست. دستمزد پایین اما تنها بخشی از ستمِ مد نظر است. در شغل یاد شده ساعت کار مشخص تعیین نشده است. از طلوع آفتاب تا هر وقت زمیندار صلاح بداند تایم کاری است. گاهی ۴ بعد از ظهر گاهی ۵ بعد از ظهر زنگ اتمام کار است‌. روز تعطیل نیز در این شغل معنا ندارد. در بهترین حالت اگر زمیندارانی که سرکارگر با آنها کار میکند زمینشان را آب داده باشند یا تراکتورشان خراب باشد یا صلاح ندانند محصول برداشت کنند، کارگر در خانه خواهد ماند. تعطیلی‌ اجباری که خود نوعی ضرر اقتصادی برای کارگر است. بیمه کارگری نیز در اینجا معنی ندارد‌. تاکنون نه زمینداری اقدام به بیمه کردن کارگران کرده است و نه کارگران اعتراضی ترتیب داده‌اند. ایمنی هم معنا ندارد. ابتدائا باید دانست که زنان و نوجوانان با وانت‌بار به محل کار منتقل میشوند. تاکنون چندین بار افتادن کارگر از خودرو و آسیب دیدن آنان گزارش شده است. در محل کار نیز نویسنده چند مورد حادثه جدی را مطلع شده است از جمله کشته شدن فرزند نوزاد یکی از زنان کارگر که او را در جوب خوابانده بود و خودروی حمل محصول او را ندیده و زیرش گرفته است‌. کودک جان باخت و از اتفاقات پس از آن بی اطلاعم. پرداخت حقوق نیز نظم مشخصی ندارد‌. این نکته را فراموش کردم بگویم که همان حقوق ⅔ یا ½ هم در ابتدا با کارگران توافق نمیشود و پس از پایان فصل کار زمیندار با در نظر گرفتن سود و زیان خود از کشت فصل حقوق کارگر را تعیین میکند‌. به طور مثال اگر در یک فصل قیمت محصول پایین باشد حقوق کارگر را کمتر در نظر میگیرد اما اگر در فصلی دیگر سود هنگفتی کند حقوق کارگر افزایش چندانی نخواهد داشت. همه این کم و زیاد های دستمزد هم زیر کِف حقوق مصوب وزارت است. یعنی کف حقوق مصوب وزارت، سقف حقوق زنان و کودکان کارگر لُر در منطقه یاد شده است. وقتی دستمزد تعیین شد هم پرداخت حقوق عمدتا به صورت یک چک چند ماهه صورت میگیرد و در تمام فصل کار و فاصله میان پایان فصل و گرفتن دستمزد، زن کارگر و کودکان و نوجوانانش که پدرشان و فرزندان ذکور بالغ برای کار به مرکز و جنوب کشور رفته‌اند یا در زندان هستند، با قرض و یارانه زندگی میکنند‌. امیدوارم این مسئله را به خوبی توضیح داده باشم. اگر این مطلب کم و کاستی داشت مدیون زنان و نوجوانان ستمدیده همتبارم هستم. بیاید راوی رنجی باشیم که در بازنمایی جریانات مدرن ایرانی از واقعیت جایی ندارند. رنج بی‌ وَر زنان و نوجوانان لُر • دیار @Lurishsongs
2530Loading...
👍 2🤔 2
🥰 1😍 1
👍 4 3
‌ ‌*فرش پازیریک قدیمی ترین فرش جهان که توسط قوم لر بافته شده است.* قالی پازیریک قدیمی‌ترین فرش دنیا است که در سال ۱۳۲۸ (۱۹۴۹) توسط سرگی رودنکو، باستان‌شناس روس در دره پازیریک در کنار اشیاء باستانی دیگری در گور یخ‌زدهٔ یکی از فرمانروایان سکایی کشف شد. نتایج آزمایش رادیواکتیو قدمت گورهای دره پازیریک را تا سده‌های پنجم و چهارم پیش از میلاد نشان داده‌است. دره پازیریک دره‌ای کوچک در شمال کوهستان آلتایی (در جنوب سیبری مرکزی) است. پژوهشگران روس میگویند: *نشانه‌های زیادی وجود دارد که بافت و طرح این فرش را به قوم لر نسبت می‌دهد از جمله نوع گره‌های فرش و همچنین یک ردیف ستاره‌های چهارپر نقش شده در قسمت مرکزی این فرش که روی اشیای مکشوف در لرستان نیز دیده می‌شود.* این اثر گرانبها هم اکنون در موزه ارمیتاژ روسیه نگهداری می شود و به عنوان قدیمی ترین فرش جهان و میراث قوم لر ثبت گردیده و مورد بازدید میلیونها نفر از سراسر جهان قرار می گیرد. در مسکو مستندی بنام *«زیبا؛ بافته اسرار»* در همایش بین المللی سن پترزبورگ در خصوص این فرش به نمایش درآمد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje ◈ ━━━━━━━ ⸙
Show all...
👍 3🥰 1
Repost from N/a
تومـــاج،پسرِ سرزمینِ آفتاب و آویشن.. ------------------------------------ هوایِ حرف هایِ تازه ی تو،هوش از سرِ مردمان می برد..تو راویِ قصه هایی از اندوهِ آدمی هستی..آدمهایی که زیرِ بارِ زندگی له شده بودند..بچه هایِ کار،کارگران روزمزد..دخترکانِ کوچکِ به خانه ی بخت رفته از سرِ فقیریِ ..پدرهایِ بازگشته به خانه با دست های خالی.. روزهاست که تو در گوشه ی زندان،دیگر نمی خوانی..پرنده ی پاییزی.. تو از اجاقی که رو به سویِ خاموشی داشت حرف میزدی..از اسب هایِ نفس بریده در دشت های مه گرفته..از طوفانِ بزرگ..می گفتی خانه جایِ ماندن نیست..باید زد بیرون..باید ردِ گریه های مادرانِ پسر مرده را گرفت و رفت..تا از پشتِ هفت کوهِ سیاه..شادی را باز آورد.. تومــــاجِ عزیز.. وقتی شب است،وقتی تاریکی به آفتاب مهلتِ طلوع نمی دهد..خروس باید بخواند..پدران و مادرانِ ما که ساعت هایِ شماطه دار نداشتند..بانگِ بیدار باشِ خروس بود بر پرچینِ سحر،که نوید روز میداد..نوید روشنایی...تا آتشِ زندگی در جانها"بِلاز"شود.. تاریکی هزاران ستاره را به گروگان گرفته است..و تو خواب می دیدی..خوابِ پسینی پر از پروانه..خوابِ می دیدی سایه ها کوتاه می شوند..تو حنجره ات را آتش زدی تا سیاهی خیالِ باز آمدن،بَرَش ندارد.. سرت را بالاتر بگیر..پسرِ سرزمینِ آفتاب و آویشن..من ایمان دارم..به آفتاب..به آفتابی که در صدایت متولد شده.. من ایمان دارم..که سرزمینِمان پر ازدوایِ "دوالالی"خواهد شد..و تو"سرچوپیِ" آزاد فردا خواهی بود.. چشم هایم را می بندم..و یادم هست..پیرمردی با موی سپید که زیرِ سایه ی بلوطی نشسته بود..و حزن انگیز،اما پر امید، زمزمه می کرد.. "سُواری ز دیر ایا،اُردیس به دیندا.. لامردونِ فرش کونین،بُگوینِس بفرما. --------------------------------------------- آرش صبا https://t.me/chaykhanehLALI
Show all...
4
👍 4😍 1
#ارسالی ب ای لیوه آلشتی بگو خندزاریمون وندی د ول کو😂😂😂😂😂
Show all...
🤣 5
👍 4👏 3 2
ما نسلی بودیم که از دوربین عکاسی هم به اندازه آمپول زدن میترسیدیم😭😂 #لیوه_آلشتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┌˚❀̥──◌─ ✵ ☞‌𝒄𝒉𝒂𝒏𝒏𝒆𝒍  ⇶@aznakhaje
Show all...
🤣 9😁 1