آرشیو داستان پنج‌شنبه ولنجک

کارگاه نویسندگی رمان کوتاه زیر نظر کیهان خانجانی

اندر احوالات ما ایرباسِ سیصد و هشتاد در حال عبور از اقیانوس اطلس است. سرعت روی هشتصد کیلومتر در ساعت. خلبان ایرباس یک جنگنده را می‌بیند که از کنارش می‌گذرد. سرعت جنگنده‌ کاهش می‌یابد. ایرباس به جنگنده می‌رسد. از بی‌سیم ایرباس صدای خش‌خش می‌آید و صدای خلبان جنگنده: «با ایرباس، پرواز خیلی خسته‌کننده‌ست نه؟ حالا یه نگاه به من بنداز.» دماغه‌ی تیز جنگنده بالا می‌رود، با سرعت به ارتفاع گیج‌کننده‌ای می‌رسد و تا نزدیک دریا در شیرجه‌ای نفس‌گیر فرود می‌آید. بعد بالا می‌آید، کنار ایرباس می‌چرخد و می‌پرسد: «خب، چطوره؟» خلبان ایرباس پاسخ می‌دهد: «بسیار چشم‌گیر و عالی بود، لذت بردم. اما حالا تو نگاه کن.» خلبان جت، ایرباس مسافربری را تماشا می‌کند. ایرباس به مسیر مستقیم با همان سرعت ادامه می‌دهد. پس از یک ربع خلبان ایرباس به خلبان جت می‌گوید: «خب، چطور بود؟» خلبان جت می‌پرسد: «اما تو که کاری نکردی.» خلبان ایرباس می‌گوید: «کمی شعر خوندم. یه فنجون چای با شکلات خوردم، و بعدش هم برای شاشیدن به عقب هواپیما رفتم و برگشتم.»

💢تندیس نهمین دوسالانه‌ داستان کوتاه نارنج به گیلان آمد 🖌#کادوس_آوا 🔹دبیر نهمین دوسالانه‌ داستان کوتاه نارنج از برگزاری آیین پایانی این رویداد ادبی با شرکت داوران، معرفی برگزیدگان و با حضور پرشور اهالی هنر و علاقه‌مندان جهرم و سایر شهرستان‌ها در تالار فردوسی شهرستان جهرم خبر داد. 🔸محمد بادپر در گفت‌وگو با خبرنگاران بیان کرد: با داوری نهایی نهمین دوسالانه‌ داستان کوتاه نارنج که به‌وسیله محمد طلوعی، آذردخت بهرامی و آرش آذرپناه انجام گرفت داستان‌های؛ «آمبولانس صورتی» نوشته اسماعیل سالاری از رشت و «سیرخون» نوشته علی جلائی از تهران و «مورچه زرد، مورچه سرخ، مورچه سیاه» نوشته عباس سعیدی از اهواز به ترتیب اول تا سوم شدند. برای مطالعه گزارش روی لینک کلیک کنید: 👇 🖥 https://kadusava.ir/biennial-narenj-short-story-award-came-to-gilan/ به کانال #کادوس_آوا بپیوندید @kadusava نشانی سایت www.kadusava.ir

. مجله‌ی ادبی #آوانگارد برگزار می‌کند: نشست‌های تخصصی شعر و داسـتان #عصر_آوانگارد . عصر چهاردهم: پاس‌داشت #محمدرضا_صفدری جمعه، هشتم دی ماه | ۰۸/ ۱۰ / ۱۴۰۲ | ساعت ۱۵ محل برگزاری: موسسه بهاران آدرس: تهران، میدان فاطمی (جهاد)، خیابان جویبار، خیابان نوربخش، پلاک ۲۱ ـــــــــــــــــــــــــ ســــــــــــــــخنرانان: #ابراهیم_دمشناس #مهدی_معرف ــــــــــــــــــــــــ حضور برای همگان، رایگان است.

فایل صوتی داستان کوتاه «مُلابانگ» به قلم و صدای «محسن زهتابی» یادمانی برای درگذشتگان سال ۱۴۰۱ بندرعباس/۲۹ آذرماه هزار و چهارصد و دو

گفتگوی شبنم کهن‌چی با غلامرضا رضایی درباره‌ی کتاب «شب بی‌مهتاب» (نقدوبررسی آثار بهرام صادقی) نشر نیماژ ۱۴۰۲ روزنامه‌ی اعتماد ۲۹ آذر ۱۴۰۲ @kanoondastanchaharshanbehrasht

کارگاه‌های داستان دوره‌ی زمستان ۱۴۰۲ زیر نظر کیهان خانجانی 🟠نشانه‌گذاری در داستان ۱۴جلسه در اسکایپ دوشنبه‌ی هرهفته ۱۳-۱۰صبح شماره‌ی دبیر گروه برای ثبت نام: فرزانه نوری۰۹۱۱۱۸۴۳۹۵۷ ‏ بررسی ۱۴داستان فارسی به‌همراه بررسی داستان اعضا. منابع (فعلا ۷داستان): - شاخه‌ای بنفشه برای عدید - نسیم خاکسار - باران‌های عیش ما - رضا فرخفال - بازنشستگی - محمد محمدعلی - مایلم دلایل... - شهلا شفیق - دریچه - به‌روژ آکره‌ئی - نمایش - غلامرضا رضایی - زنی که شوهر داشت - فریبا وفی 🟠رمان کوتاه ۷جلسه در اسکایپ دوشنبه، یک‌هفته درمیان ۱۱-۸شب شماره‌ی تماس دبیر گروه برای ثبت‌نام: اسماعیل سالاری ۰۹۱۱۲۴۱۱۷۱۲ بررسی ۷اثر به‌همراه بررسی داستان اعضا. منابع: جلسه‌ی اول ۴دی‌: بازگشت - احمد محمود جلسه‌ی دوم ۱۸دی‌: من و سیمین و مصطفی - شیوا ارسطویی جلسه‌ی سوم ۲بهمن: سه‌نامه‌ی عاشقانه - شمیم بهار جلسه‌ی چهارم ۱۶بهمن: من و اتاق‌های زیر شیروانی - طاهره علوی جلسه‌ی پنجم ۳۰بهمن: فیل در تاریکی - قاسم هاشمی نژاد جلسه‌ی ششم ۱۴اسفند: لبخند مریم - قاضی ربیحاوی جلسه‌ی هفتم ۲۸ اسفند: حکایت هیجدهم اردیبهشت بیست‌وپنج - علیمراد فدایی نیا 🟠داستان فراواقع ۶جلسه در اسکایپ چهارشنبه، یک‌هفته درمیان۱۰-۷ شب شماره‌ی تماس دبیر گروه برای ثبت‌نام: کیوان رشادی‌پور ۰۹۱۹۲۵۳۱۱۶۳ بررسی ۶داستان به‌همراه بررسی داستان اعضا. منابع: جلسه‌ی اول ۶دی‌: میخچه - بهناز علیپور گسکری جلسه‌ی دوم ۲۰دی‌: او - محمد کلباسی جلسه‌ی سوم ۴بهمن: تثلیث - حمید حمزه جلسه چهارم ۱۸بهمن: تالار طربخانه - رضا جولایی جلسه‌ی پنجم ۲ اسفند: حاج عیسی - عدنان غریفی جلسه‌ی ششم ۱۶ اسفند: پل سیاه - غلامرضا رضایی 🟠داستان و پیشنهاد فرم تازه ۶جلسه در اسکایپ جمعه، یک‌هفته درمیان ۱:۳۰-۱۰:۳۰ظهر شماره‌ی تماس دبیر گروه برای ثبت نام: حمیده علیزاده۰۹۱۲۳۰۲۵۴۳۳‏ بررسی داستان‌های کتاب خیمه‌شب‌بازی (چاپ 1324) نوشته‌ی صادق چوبک، به‌همراه بررسی داستان اعضا. 🟠کارگاه‌های حضوری: - رشت، داستان‌کوتاه، یک‌هفته درمیان، چهارشنبه ۲۰:۰۰تا۱۷:۰۰ خانه‌ی فرهنگ گیلان شماره‌ی تماس دبیر گروه برای ثبت‌نام: سعید جوزانی۰۹۱۱۱۸۱۳۱۸۶ - تهران، رمان کـوتاه، یک‌هفته درمیان موسسه‌ی برگ شماره‌ی تماس دبیر گروه برای ثبت‌نام: هومن طالبی۰۹۱۲۷۳۰۶۰۴۸

وقتی به کتاب «ژرمينال» اميل زولا حمله شد و او را هرزه‌ترين نويسندگان قرن نوزدهم خواندند، زولا در کافه‌ی «باتينيول» (کافه‌ای در اول خيابان کليشی پاريس) در جمع نقاشان امپرسيونيسم شامل «ژرژ سورا»، «گوگن»، «سزان»، «تولوز لوترک»، «ونسان ونگوگ و برادرش تئو» ، بيانيه‌ای در مورد سبک‌شان به اين شرح ارائه داد و گفت: اين‌ها کتاب‌های مرا هرزه می‌دانند و نقاشی‌های شما را مردود می‌شمارند. علت اين هر دو يکی است؛ جامعه قادر نيست بفهمد که هنر نمی‌تواند بار اخلاقيات را به دوش بکشد. هنر دور از اخلاق است. همانگونه که زندگی دور از اخلاق است. برای من نه کتاب هرزه وجود دارد و نه تابلوی هرزه. بدی آثار هنری در ضعف و فقر آن‌هاست. فاحشه‌ای که «تولوزلوترک» نقاشی کرده سراپا اخلاق است برای آنکه زيبايی درونی او را روی پرده آورده. زن روستايی را که «بوگرو» نقاشی کرده، هرزه و منافی اخلاق است، برای اينکه خشک و رئاليست است و همان ديدنش کافی است که استفراغ به آدم دست بدهد.غالب مغزها فقط گنجايش دو فکر دارند که در دو قطب هستند: سايه و روشنايی ؛ خير و شر. اين دوگانگی وجود ندارد. در طبيعت نه خير هست و نه شر. در طبيعت جز خلاقيت و زندگی نيست. هنگامی که زندگی را متصف به تقوا يا هرزگی می‌کنيم، وارد عالم خواب و خيال می‌شويم.بدون شک ما بايد به بعضی اصول احترام بگذاريم. خير عام محتاج به فداکاری هايی از طرف فرد است. من مخالف با اخلاق نيستم. مخالفت من با آن رياکاری است که بر تابلو «المپيا» تُف می‌اندازد و می‌خواهد آثار « موپاسان» را ممنوع کند. بگذاريم مردم با هرکس که دلشان خواست، بخوابند، بالاترين نوع اخلاق اين است. امیل زولا ادامه داد: وقتی ويکتور هوگو مرد، تمدن خاص او ناپديد شد. تمدنی که پايه‌ی آن برظرافت و افسانه‌های قهرمانی، دروغ‌های زيرکانه و فرار از واقعيت بود. کتاب های من آيت تمدن جديداند. تمدن بی‌اخلاقی قرن بيستم. نقاشی شما هم همينطور است. روزی که «ادوارد مانه» تابلو «صبحانه روی علف» را به معرض نمايش گذاشت، «بوگرو» مريض شد. روزی که مانه «المپيای» خود را تمام کرد، بوگرو مُرد. مانه و دوميه مردند ولی «دگا» و «لوترک» و «گوگن» زنده‌اند که مأموريت آن‌ها را ادامه دهند.»آنگاه زولا فرياد کشيد:« آقايان! پس بيانيه‌ی ما اين شد: ما عقيده داريم که هر حقيقتی گر چه زشت باشد، زيباست. ما همه چيز را از طبيعت قبول می‌کنيم بدون اينکه هيچ چيز را از آن به دور افکنيم. ما عقيده داريم که در «حقيقت» هر چند که خشونت آميز باشد، بيشتر زيبايی وجود دارد تا در دروغی زيبا و در هر چه به زمين مربوط می‌شود، بيشتر شعر است تا در مجلل ترين سالن‌های پاريس. رنج زيباست برای آنکه عميق ترين احساس روح آدمی است. مرد و زن زيبا هستند، حتا اگر دلال محبت يا فاحشه‌ای باشند. ما زندگی را دربست قبول می‌کنيم و به قضاوت‌های مبنی بر اخلاق اعتنايی نداريم. فاحشه، همپايه‌ی بانوی متعين است. سرايدار به همان اندازه ارزش دارد که سپهبد.ارزش دهقان کمتر از وزير نيست. همه‌ی اينها نماينده‌ی طبيعت‌اند و در جريان پهناور زندگی کشيده شده اند... آنگاه تولوز لوترک بانگ زد: آقايان جام هاي‌تان را بلند کنيد! بنوشيم به سلامتی بی‌اخلاقی و پرستش زشتی‌ها. باشد که ما دنيا را زيبا کنيم و از نو بسازيم! شور زندگی ایروینگ استون ترجمه:مارینا بنیاتیان