- mot -

میگفت: «من به جز محرم چیز با ارزش دیگری ندارم.» - شبِ چهارم.

نمیدونم گریه هام به خاطر امام‌حسینه یا ال‌سی‌دی گوشیم که به فنا رفته یا چون گرسنمه یا چون خیلی نارحتم یا اتفاقات این هفته ی اخیر.

لپای گل انداختش، روسری بابونه ای مشکی و کیف دستی مشکی کوچیک همه ی اون چیزی بود که از دختر آیندم میخواستم.

«زیر علمت اَمن‌ترین جای جهان است.» -شبِ سوم.

«زیر علمت اَمن‌ترین جای جهان است.» -شبِ سوم.

تو افسرده نبودی؛ تو فقط به محرم نیاز داشتی.

تو در پناه خدایی وخدا هرگز دیر نمیکند🌱

هیاتِ آروم بی‌حاشیه، معقول و خوب.

هیاتِ سالم میخوام بچه ها.

#نوتیف‌های_کارساز