انجمن علمی-دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی
کانال رسمی انجمن علمی-دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی وبلاگ: 🔗 atusocialpolicy.blog.ir اینستاگرام: 📸 Instagram.com/AtuSocialPolicy.
Show more576
Subscribers
No data24 hours
-27 days
-330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
حدود دو ماه پیش، دکتر آرمین امیر، عضو هیئت علمی گروه مطالعات فرهنگی دانشکدۀ علوم اجتماعی، در نتیجۀ افزایش فشارها در سایۀ فضای اختناقآور دانشگاه، از قطع همکاری خود با دانشگاه علامه طباطبایی خبر داد. حال مطلع شدهایم که دکتر محمدمهدی خویی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی، پس از هفت سال تدریس در دانشکدۀ علوم اجتماعی، نامۀ رسمی قطع همکاری (اخراج) را از سوی دانشگاه دریافت نمودهاند.
توالی چنین وقایعی، نگرانیهایی جدی را درباره آینده دانشگاه به وجود آورده است. اتخاد چنین رویهای منجر به کاهش روزافزون سطح علمی دانشگاه شده است و ارزیابی، طرد و حذف اساتید با معیارهای فرادانشگاهی و فراقانونی، راه را برای جذب و تصدی کرسیها توسط افرادی که نه از روی شایستگی و صلاحیت علمی، بلکه به واسطه وابستگیهای سیاسی و برخورداری از امتیازات ویژه به این جایگاه رسیدهاند را، بیش از پیش هموار خواهد ساخت. این مسئله، نتیجهای جز نحیفترشدن پیکرۀ دانش در آکادمی در پی نخواهد داشت. کلاسهای محمدمهدی خویی همواره از پرمخاطبترین کلاسها در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه بوده و از محبوبیت بالایی میان دانشجویان، چه آنان که یک ترم با او گذرانده و چه ادوار این دانشکده، برخوردار بودهاند. نظر به اینکه در نامه قطع همکاری با ایشان هیچ دلیلی برای اتخاد این تصمیم ذکر نشده، معتقدیم که چنین رویهای یادآور اخراج و حذف فراقانونی اساتید در سالهای گذشته است که ضرباتی جدی به اعتبار و وجهه علمی دانشگاه علامه طباطبایی وارد کرد که آثار مخرب آن همچنان و پس از مدتها، احساس میشود.
اتخاد چنین تصمیمات مستبدانهای، به وضوح خلاف قوانین موجود در حیطه جذب و عزل اعضای هیئت علمی دانشگاهها است. از آنجایی که صلاحیت علمی دکتر محمدمهدی خویی برای همگان محرز بوده و ایشان طی سالها همواره اخلاق حرفهای را رعایت نمودهاند، معتقدیم که قطع همکاری بدون ذکر دلیلی موجه، در راستای آمادهسازی بستری است که به واسطه آن با توجیهاتی نامربوط یا ارائه دلایلی خارج از حیطه قانونی، پاسخگویی به دانشجویان نادیده گرفته میشود. این در حالیست که مطابق با ماده ۱۲۷ آییننامه اداری-استخدامی هیئت علمی دانشگاهها، تمام موسسات آموزش عالی باید صرفاً به قوانین مصوب در این حیطه پایبند باشند و دانشجویان در مقام ذینفعان اصلی دانشگاه، تصمیمگیری و سیاستگذاریای طبق رویههای خودسرانه را برنمیتابند.
نظر به موارد یاد شده، ما، دانشجویان دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مصرانه خواستار تجدید نظر در حکم قطع همکاری با دکتر خویی هستیم. امید است جنابعالی و دیگر تصمیمگیران مراتب بازگشت به کار و دلجویی از این استاد گرانقدر را فراهم کرده و مطابق با قوانین موجود، قرارداد ایشان را تمدید کنید.
رونوشت به:
دکتر عباسعلی وفائی، معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه
◻️لینک جهت امضا
درخواست دانشجویان دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی مبنی بر بازگشت به کار و تدریس دکتر محمدمهدی خویی
📍بیانیه انجمن علمی-دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی در اعتراض به اخراج دکتر مهدی خویی:
قریب به یکسال است که دانشگاه زندهتر از همیشه است و زیر چکمه سرکوبگران نفس میکشد. در این مدت همواره تلاششان بر تصفیه دانشگاه از اساتید و دانشجویان اگاه و معترض بوده است و حال در فاصله کمتر از یکماه به بازگشایی دانشگاه، این فضا چنان تنگ میشود که استادی خواستار استعفای خود و نامه قطع همکاری به استاد دیگر داده میشود.
دکتر خویی اخراج شد، استادی که معنی نام استاد را میدانست. او محبوب بود، علوم اجتماعی را در عرصه عمومی به کار میگرفت و همیشه پلی میان دانشگاه و دانشجو بودند. دکتر خویی از معدود اساتیدی بود که راه و روش گفتوگو با دانشجو را به خوبی از بر بود. کلاسهایش پویا بود و دانشجو را تشویق به نوشتن میکرد و در امتحانات این تحلیل دانشجو بود که مورد بررسی قرار میگرفت. دکتر خویی بازتاب دهنده صدای واقعیت جامعه در محیط آکادمیک بود و صلاحیت علمی ایشان برای همه اساتید و دانشجویان اظهر من الشمس است.
نهاد سرکوبگر با حذف اساتید متعهد در تمام این سالها در کنار جذب افراد معلومالحال که صفت استاد را تهی از معنی میکنند آشکار میسازد که هدفی جز اختناق و یکدستسازی دانشگاه ندارند و وای به حال دانشگاهی که استادان از آن اخراج میشوند و نااستادان در آن میمانند.
گمان میبرند با حذف معلمانی که علم و پژوهش خود را بر خلاف جریان قدرت پیش می برند و در تضاد با منافع حاکم و وضعیت موجود عمل می کنند، صدای آنها را تا همیشه از ما گرفتهاند؛ اما علوم اجتماعی برای ما به معنای ایستادگی در برابر قدرت است.
بترسید از اینکه دانشجویان صدای معلمان و معلمان صدای دانشجویان بشوند، بترسید زیرا که با هر اقدام سرکوبگرانهای در محیط دانشگاه، بدنه دانشجویی محکمتر در برابر قدرت میایستد و در برابر باتومهای قدرت سکوت نخواهد کرد.
@atuSocialPolicy
Repost from انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران
Photo unavailableShow in Telegram
انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران برگزار میکند:
حلقهٔ مطالعاتی «دولت رفاه چشماندازهای چپ و راست»
📋محورهای حلقه
🔸هفتهٔ اول مرداد:
«نظریات چپگرایان در باب دولت رفاه»
🔹هفتهٔ دوم مرداد:
«نظریات راستگرایان در باب دولت رفاه»
🔸هفتهٔ سوم مرداد:
(جمعبندی با حضور دکتر امیدی)
گرداننده: سید علی فاطمی (دانشجوی ارشد سیاستگذاری اجتماعی)
تاریخ و زمان برگزاری: یکم، هشتم و چهاردهم مرداد ماه ۱۴۰۲
ساعت: ۱۷
بستر: گوگل میت
برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به آیدی @malekazamani2002 پیام دهید.
@socialplanning_ut
Repost from انجمن علمی-دانشجویی مطالعات فرهنگی
🔷دانشگاه قرار بود تکیهگاهی امن باشد.
✍ص.ق
مینویسم تا بماند، خوانده شود، یاری برساند یا جرئتی ببخشد به شخصی که گمان میکند راهی جز این ندارد که به تنهایی و در خلوت اندوهگین خویش با تعارض، تجاوز و هرگونه آزار کلامی و جسمی دست و پنجه نرم کند. شاید این کلمات قوایی ببخشند به تارهای صوتی درمانده، امید ناامیدشده و دردهای سرکوبشده.
تجربهٔ آزار از طرف استاد، امروزه نه فقط برای مونثها، بلکه برای مذکرها هم مسئلهای ناشناخته و دور از ذهن نیست.
روی صندلی مینشینی، نگاهت را به تخته میدوزی و زمانت را فدای چیزی میکنی که برایش پا در دانشگاه گذاشتهای: علم آموزی.
اما هر کسی لیاقت استاد شدن را ندارد.
کلمهٔ استاد، سرشار از احترام، تواضع و فروتنی است. استاد اگر استاد باشد، کسی برای نشستن سر کلاس او، به اجبار و تهدید به غیبت و حذف احتیاجی ندارد. استاد، استادی میکند.
به بهانهٔ درسدادن، حریم شخصیات را زیر پا نمیگذارد. جلوی حرف زدنت را نمیگیرد و بدون فکرکردن، مخالفت نمیکند.
بیش از این مقدمه نمیچینم.
من با پشتکار، هدف، حس همنوعدوستی و افتخار پا در دانشکدهٔ علوم اجتماعی علامه گذاشتم اما چیزی بهجز تحقیر، تهدید، ناامیدی و مصیبت، نصیبم نشد. روزی که تصمیم گرفتم همین راه را ادامه بدهم و باری دیگر به مسیر پیش رو اطمینان کنم، سرشار از شوق یادگیری بودم. ذهنم لحظهای آرام و قرار نداشت. میخواست بیاموزد و تنها به اجبار سر کلاس استاد ننشیند. پذیرفت که حتی اگر درسی برای او خوشایند به نظر نمیآید، سعی کند حداقل درس زندگیکردن را بیاموزد و به نحوی از حضور استاد و فضای دانشگاهی بهره ببرد. اما پس از گذشت یک سال چیزی جز خشم نصیبش نشد.
حتی در بدترین پیشفرضهای ذهنیام، دانشکده به این اندازه بیدروپیکر نبود.
سر کلاس اندیشهی اسلامی ۲ که نشستم، حتی از انتخاب استاد نیز راضی نبودم اما واحدها و زمانهای ارائه شدهٔ دانشکده - که خود جای ساعتها بحث دارد - من را روی صندلیهای این کلاس نشاند؛ کلاسِ فردی نهچندان استاد به نام «سراج». توقع نداشتم این واحد چیزی به من اضافه کند اما از جلسهٔ اول احساس کردم چیزی از من کم میکند؛ یعنی از میزانِ صبر و تحملم و امیدم به گونهٔ انسان.
کلاس سرشار از تفاوتهاست. تفاوتهای گرایشی، فرهنگی، دینی و مذهبی و... . ظاهراً دانشجویان متوجه شدهاند که چگونه به یکدیگر احترام بگذارند یا اگر کسی را محترم نمیدانند، از فضای درس دور نشوند؛ اما استاد بههیچوجه این موضوع را درک نکردهبود و هر جلسه نیز بیاحترامیهایش را تکرار میکرد. بنا به سخنان او، لسبینها (حتی تلفظ صحیح این واژه را نیز نمیدانستند! ) و گیها عامل انقراض بشر و سرشار از نکبت و کثافت بودند و این ادعاها هر جلسه تکرار میشد؛ البته قضیه تنها به این موضوع ختم نشد. توصیف موبهموی شکنجههای جسمی و جنسی در اروپا، تجاوز به حیوانات، ادیان متفرقهٔ هندی (برای مثال آلتپرستی)، پدوفیلیا و شرح کامل و واضح تکتک جزئیات آن و چیزهایی که حتی در زمان و قلم بنده نمیگنجد. کلاس نام اندیشهای دینی را حمل میکرد، قرار بود که مطالب آن حتی اکر ناخوشایند هم بودند، دلایل و مدارکی دینی به همراه داشته باشند، اما اینگونه پیش نرفت.
کاش مسأله به آزار کلامی و محتوای آلوده ختم میشد! کلاس جلدی از اخلاق و دین داشت اما استاد به حریم شخصی دانشجو تجاوز میکرد. به بهانهٔ تدریس «وحی» در گوش او زمزمه میکرد. آنقدری نزدیک میآمد که میشد گرمای نفسهایش را حس کرد و با وجود این، دم از احترام میزد.
اعتراض؟ بله، اعتراض هم کردم. به محتوای آلودهٔ کلاس معترض شدم. اما استاد با بیشرمی و وقاحت تمام ادامه که داد هیچ، تا آخر کلاس قبل از اینکه مصداقی ناخوشایند را مطرح کند، چشمغرهای به من میرفت و با جملهٔ «بعضی مطالب آزاردهندهان اما من باید بگم. چارهای ندارم؛ برای فهم بهتر درسه. سرورم، ما باید بدانیییم.» برای هر مصداق مدرکی میآورد: «فیلمها و ویدیوهاش رو دارم خواستید بهتون نشون میدم!»
اگر ایرادی محکم به حرفهای او وارد میکردیم یا سوالی میپرسیدیم که قادر به پاسخگویی نبود، میگفت وقت نداریم! اما برای مثالهای آزاردهنده، همیشه وقت بود.
تنها حرف درستی که از این کلاس آموختم این بود که «سرورم اگر آدم خودش نخواد بالا بره، حتی پیامبر خدا هم نمیتونه این کار رو براش بکنه» و درست میگفت. خودش مصداق بارز این سخن خود او بوده و هست. وقتی کسی بر حماقت خود پافشاری کند، هرگز نجات پیدا نخواهد کرد و سرنوشتش چیزی جز فنا نخواهد بود.
آخرین جلسه که حلالیت میطلبید، کاری جز خنده از دستمان برنمیآمد. تنها یک انسان احمق میتواند باور داشته باشد که حلالیت طلبکردن برای جبران فاجعهای که به بار میآورد کافی است.
این متن را به این امید نوشتم که حرفها و رفتارهای تلخ این نااستاد دیگر نتواند شخص دیگری را برنجاند.
@ATUculturalstudies
Repost from انجمن علمی-دانشجویی مطالعات فرهنگی
Photo unavailableShow in Telegram
📌نشست "تخریب بافتهای تاریخی" و گفتوگو پیرامون مستند "نسیان" (با حضور محمد شیخی و محمدمهدی کلانتری)
🗓دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲
انجمن علمی-دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی
@atuSocialPolicy
Photo unavailableShow in Telegram
🔸 نشست تحلیل سیاستهای تخریب بافتهای تاریخی
🔸اکران مستند نسیان
(مستندی مردمنگارانه و انتقادی از مداخلات در بافت پیرامون حرم رضوی)
👤با حضور: محمد شیخی و محمدمهدی کلانتری
🗓دوشنبه، ۸ خردادماه ۱۴۰۲،ساعت ۱۲:۳۰
📍دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی، سالن مطهری
◽️حضور برای عموم علاقهمندان آزاد است.
انجمن علمی-دانشجویی سیاستگذاری اجتماعی
@atuSocialPolicy
در پی انتقال سروناز احمدی برای اجرای حکم ۳ سال و ۳ ماه حبس به زندان اوین جلسات برگزار نمیشود.