بيـــــ ناميـــــ

‏هیچ می‌گویی اسیری داشتم حالش چه شد؟ خسته‌ی من نیم جانی داشت احوالش چه شد؟

رو دست دندونپزشكي واقعا نيست؛ اول منت منشي رو ميكشي كه بهت وقت بده، ته درد رو هم تحمل ميكني، آخر سر هم كارت ميكشي مياي بيرون! درد آخري از همش دردتره!

الله الله الله

🔴 پاتک قسام به یک یگان رژیم صهیونیستی در جبالیا عصر روز شنبه ابوعبیده در بیان یکی از عملیات‌های مقاومت اعلام کرد که رزمندگان فلسطینی عصر روز شنبه در اردوگاه «جبالیا» تعدادی از نظامیان اسرائیلی را درون یکی از تونل‌ها کشانده و تعدادی از آن‌ها را کشته و زخمی و تعدادی نیز به اسارت گرفته‌اند.

مربي باشگاهه نيومده، همش احساس ميكنم تو وضعيت داداچ داري اشتباه ميزني هستم :/

پسره رو فرستادم امتحان رياضي تا حماسه هايي مثل چهار ضرب در چهار مي شود شانزده، خلق كنه و برگرده

از صبح ٦٥٨ مرتبه مسئول بازرسي يه منطقه ي جديد كه تازه بهم سپرده شده، به بهانه هاي مختلف تماس گرفته و التماس دعا داشته، آخرين تماس با خنده گفتم فلاني به نظر مياد شما رو از من خيلي ترسوندن! بنده خدا انگار نفسش تازه دراومد، زد زير خنده كه شديد! فلذا التماس دعا! از اون موقع ذهنم دنبال مصداق ها ميگرده و آدم ها. ناراحت شدم؟ آره . بعد به اين فكر كردم كه تو سطح كوچيك و بي اهميتي، من يه حرفي شنيدم و جمع شد نهايتاً. اين مرد، شهيد رئيسي، چقدر تهمت و ناسزا شنيد، چقدر نامربوط شنيد، چقدر ناسپاسي ديد ولي دلسرد نشد، چقدر بزرگي كرد و گذشت و امثال من حتي نميتونيم بفهميمش ..

دوتا از همكارهاي سابقِ اين خانوم همكار اومدن ديدنش و سه تايي انقدر راحت و بدون محافظه كاري دارن از بدي ها و زشتي ها و ناجوري هاي شوهراشون ميگن كه چهارشاخ موندم. توي جمع، تكرار كردن تحقيرهايي كه ميشن، ( اگر واقعي باشه و يكطرفه حرف نزنن ) چه لطفي داره؟! حداقل جلوي من نگيد، من غريبه م بابا :/