بيـــــ ناميـــــ

كتاباي جلال و مستور و معروفي رو پيدا نكردم

اين عكس هم قصه ي قشنگي داره؛ از گرما و يه درد مزمن، روي صندلي درحال ذوب شدن بودم، كه ديدم يه خانومي قهوه ي سرد اقاي نويسنده رو برداشت، خواستم بگم اين ديگه چه مزخرفيه برداشتي، ولي به جاش بيحال گفتم اين كتاب خوبي نيست! گفت براي دخترم ميخوام، اينم ليستشه، يه نگاه به ليست درب و داغون انداختم و پرسيدم چندسالشه؟ گفت شونزده سال، ميتوني كمكم كني تو انتخاب كتاب؟ با يه انرژيِ يهويي ياعلي گفتم و تر و فرز كتاب ها رو از تو قفسه ها درمياوردم و با يه توضيح مختصر و مفيد ميچيدم روي هم و .. خانومه خودش نفهميد چقد حالمو خوب كرد !

من اگه كتاب[ها] بودم :)

می‌گفت نمیخوای تبلیغ کنی؟ گفتم انقدر واضحه کی اصلحه که حوصله‌م نمیگیره دوباره بحث‌های سه سال پیش رو مطرح کنم. تا اینکه رفتم اینستا و دیدم هنوز بحث‌های سه سال پیش مطرحه و هنوز مردم بجای رئیس جمهور چندبعدی در همه زمینه‌های سیاست داخلی و خارجی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دنبال پیمانکار اجرایی میگردن :)

اصفهانيا جاي منم جيغ و هورا بكشين واسه دكتر

مي زند بر لب من دست ادب قفل خموشي ورنه بسيار سخن هست كه محتاج بيان است

حالا که همه آنلاین‌ید بهتون می‌گم: مدیونید به خاطر انتخابات از عید غدیر غافل بشید.

خود پزشكيان هم به دكتر جليلي راي ميده، چي ميگن اين طرفداراي زبون بسته ي پزشكيان؟!

هرچي هم دانشجوهاش گريه زاري كردن كه توروخدا بگيد به كي راي بديم، فقط درمورد "حضور حداكثري" حرف زد.