آموزشگاه علمی معارج💎 درمقاطع ابتدایی ومتوسطه📚

با سلام ودرود خدمت اولیای گرامی وهمکاران دلسوز : به اطلاع شما عزیزان می رسانیم که آموزشگاه معارج فعلا در روزهای زوج هفته تا برگزاری امتحانات، کلاسهای رفع اشکال و ادامه ترم بهار دارد و البته ده روزی بخاطر برنامه گزینش اداره کل برای همکاران جدید استخدامی از نظر فضا محدودیت دارد ، استدعا داریم همکاران بزرگوار  معارج با سعه صدر و درایت لازم  وهمکاری لازم با دیگر همکاران جهت رفع مشکل همه بچه های مراجعه کننده داشته باشن ،از اولیای محترم هم کمال تشکر وقدر دانی رو بابت همراهی و تحمل  محدودیتهای فضایمان رو داریم ، امید است دانش آموزان عزیزمان بتوانند نتیجه زحمات و تلاششون رو در امتحانات بگیرند ،از همه عزیزان تشکر و قدر دانی داریم ٪ همکاران و کادر دفتر آموزشگاه معارج  🌹

با سلام ودرود خدمت اولیای گرامی وهمکاران دلسوز : به اطلاع شما عزیزان می رسانیم که آموزشگاه معارج فعلا در روزهای زوج هفته تا برگزاری امتحانات، کلاسهای رفع اشکال و ادامه ترم بهار دارد و البته ده روزی بخاطر برنامه گزینش اداره کل برای همکاران جدید استخدامی از نظر فضا محدودیت دارد ، استدعا داریم همکاران بزرگوار معارج با سعه صدر و درایت لازم وهمکاری لازم با دیگر همکاران جهت رفع مشکل همه بچه های مراجعه کننده داشته باشن ،از اولیای محترم هم کمال تشکر وقدر دانی رو بابت همراهی و تحمل محدودیتهای فضایمان رو داریم ، امید است دانش آموزان عزیزمان بتوانند نتیجه زحمات و تلاششون رو در امتحانات بگیرند ،از همه عزیزان تشکر و قدر دانی داریم ٪ همکاران و کادر دفتر آموزشگاه معارج 🌹

روز خوش @Maarej7

پیرمردی بود  که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید،،، دوستی، از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری،،؟؟ پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند، دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام، شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم،، و در خدمتش باشم،، مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست، آن دو باز چشمان منند، که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم،، آن دو خرگوش پاهای منند، که باید مراقب باشم بسوی گناه کشیده نشوند، آن دوعقاب نیز، دستان منند، که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم، آن مار، زبان من است، که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا کلام ناشایستی ازاو، سر بزند، شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا،،کارهای شروری از وی سرزند، و آن بیمار، جسم وجان من است، که محتاج هوشیاری، مراقبت و آگاهی من دارد، این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده .. ✍ @Maarej7

روز خوش @Maarej7

اگر شنیدید یا خواندید : ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾ ( الذاریات/۲۲) و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می‌شود! دست از اهل زمین بردارید ... حاجت شما نزد آنان نیست .. حتی اگر مقام و منصبی داشته باشند .. او نمی خواهد نزد کسی خوار شوید بلکه توجه شما را به خزانه عظیم و رحمت وسیعش جلب می کند که رایگان همه چیز را به شما می بخشد ... @khatme23