اتاق شماره ۳
اتاق شماره ۳ بوردا یاواش یاواش دانیشیریق. اصلی فایللاری #سس هشتگینده تاپا بیلرسن. دانیش منیله @alefhamed کست باکس https://castbox.fm/va/3135774 اینستاگرام: instagram.com/room.no3
Show more353
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from Anarchonomy
دو تا کا رو با هم اشتباه گرفتید. تو ایران باید کافکا میخوندید، اما کامو خوندید. دلیلش برتری یکی بر دیگری نبود. دلیلش این بود که نمیخواستید کافکا رو بفهمید. چون نمیخواستید کسی جایی که توش هستید رو بتون معرفی کنه. کافکا معرفیکنندهست، و معرفیکنندهها گزنده هستند.
طبیعتده هئچ بیر زادی گؤرمهدیم اؤزونه افسوس یئسین. کیچیک بیر قوش دونوب (یخ میزند 😊) آغاجدان دوشور اونسوز کی حتتا اؤزونه افسوس یئسین.
دی اچ لارنس
بو کانال و یا هر بیر کسدن پایلاشدیغیم یازیلار لزومن اونون بوتون سؤزلرینی تایید ائلمیر، آمما بو آدامین فرقلی باخیشی منه جذابدی. بو باعث اولور بیر داها دوشوندوخلاریمی آلت اوست ائلهیم.
Repost from Anarchonomy
زمانی که هنوز موتورهای دیزلی کشتیها به صدها سنسور دیجیتال مجهز نشده بودند، وقتی ایرادی پیدا میکرد، مهندسی که شرکت آلمانی میفرستاد، میاومد کنار موتور میایستاد و فقط به صداش گوش میداد، و از همون چیزهایی که از صدا میفهمید، میگفت ایراد از کجاست، یا اوپراتور چه گندی زده.
برای مایی که از رودههای سگ عبور کردهایم و به صدای موتور نظام وقتی که نو بود آشنایی کامل داریم، بد کار کردنش بیشتر به چشم میاد، و باید به آماتورها مدام فرمان بدیم که این رو جدی نگیر، یا اون رو جدی بگیر.. که البته وقعی نمینهند. که شاید حق دارند. ولی اونهایی که دیرتر از همه یادشون افتاد این موتور رو باید خاموش کرد، بیشتر از همه عجله دارند که خفه شدن صداش رو ببینند، و وقتی عجلهشون به بنبست خورد بیشتر از همه مأیوس میشن. همونایی که تازه سه ماهه رادیکال شدن، امروز افسردهتر از بقیه هستند.
ناامیدی، ویتامین ث انقلابه. اگه دچار کمبودش باشی، مثل ملوانان اکیپهای اکتشافی امپراتوری اسپانیا، وسط دریا دندونات میریزه و سپس از پا درمیای. ناامیدی باعث میشه فریب هیچچیز رو نخوری، و کسی که فریب هیچچیز رو نخوره، خطرناک و سرسخت میشه.
اما افسردگی، مثل مخدر روانگردان، برای دورهای خیلی موقت و گذرا، احساس غلیظی از زنده بودن بت میده، و سپس به یک مرده تبدیلت میکنه. خشم، کینه، نفرت، علائم زنده بودن هستند که در اون دوره موقت، حالت غلظتیافته پیدا میکنند. اما سر و صدای قبل از مرگ هستند. برای همین آدم افسرده نمیتونه هیچکاری رو ادامه بده. گول اون پالسهای تند ابتدایی رو میخوره، و فکر میکنه قراره ادامه پیدا کنند، اما ادامه پیدا نمیکنند. به مرور متوجه میشه از همون اول مرده بوده، و اون پالسها مثل تکون خوردن پاهای هشتپایی بودهاند که روی میز رستوران قرار گرفته.
آماتور درگیر تفسیر اینه که هدف اوباش از اعدام چیه. یکی میگه میخوان مردم رو بترسونند. یکی میگه نه میخوان به خودیهاشون روحیه بدن. یکی میگه میخوان از جامعه پزشکی هم خون بریزند تا بگن وامدار هیچ صنفی نیستند. غافل ازینکه تشکیلات پوچگرا، هدف نداره. فقط رفلکس داره. اینبار، بیپروایی مردم در توسل به خشونت، مثل چوبی بود که تا ته حلقشون رفت، و آدمکشی با طناب، مثل حالت تهوع غیرارادی تماس چوب با عصب انتهای دهان بود. این فقط عوق زدن هیولاست، وگرنه حتی با اعدام فلهای هم هنوز از کشتار ۹۸ عقبه. در موقعیتی که هیچکدوم از طرفین حالتی تعریف نمیکنند که پشیمانی رو در بر بگیره، هر اقدامی صرفا رفلکس اقدامات قبلی خواهد بود.
نازیها هرجایی رو که اشغال میکردند، طوری رفتار میکردند که انگار هیچ حالتی وجود ندارد که یک آلمانی مجبور بشه بگه پشیمانم! پس وقتی اون منطقه آزاد میشد، با بدترین شکل ممکن همه کسانی که با نازیها همکاری کرده بودند مجازات میشدند. در مواردی حتی به بچههاشون هم رحم نشد. چون پیام این بود: اگه هیچ حالتی نیست که شما پشیمان بشید، هیچ حالتی هم نیست که ما پشیمان بشیم.
سیکل رفلکس، ادامه پیدا خواهد کرد؛ و فکر و ذکر تازه رادیکالشدهها رو مشغول خواهد کرد.
اما ما ناامیدهایی که افسرده نیستیم، داریم صداهای خوبی ازین موتور زپرتی میشنویم. ازونجایی که این بار ضربهای به حیثیت دستگاه سرکوب وارد شد که سابقه نداشت، به طرز اورژانسی نیاز داشت یک ۹ دی سراسری برای تشییع کشتهشدگانش راه بندازه. حتی میطلبید جنازههاش رو در همه شهرها بچرخونه و دور همه امامزادهها طواف بده. اما طوری برگزار شد که انگار یک جانباز شیمیایی گمنام در یاسوج که شش ماهه در کماست از دنیا رفته. اتفاقا ۹ دیای که الان برای تشییع لازم داشت، از اونی که در ۸۸ لازم داشت خیلی واجبتر، و از تشییعی که برای سلیمانی انجام داد، خیلی خیلی ضروریتر بود. اما نتونست تکرارش کنه.
بچه تازه رادیکالشده داره غر میزنه که «پس چرا موتور هنوز روشنه؟». و مایی که صدای روزای خوبش رو حفظیم، با حالتی که انگار داریم سعی میکنیم احساسمون رو بروز ندیم به همدیگه نگاه میکنیم، و فقط با نگاه از هم میپرسیم «تو هم داری چیزی که من میشنوم رو میشنوی؟».
Show all...
BGDQ (Prod. Touch X Pass)
. BGDQ artist: Sepehrhdi produce: Touchxpass Cover Art: rizashafiei Voice: Mohammad Mokhtari
Repost from شيزوفرن دويغولار
هرگز با اکثریت نخواهیم بود
در ترکیه کرد خواهیم بود
در ایران ترک
در فرانسه الجزایری خواهیم بود
در آمریکا سیاه پوست
در اسرائیل فلسطینی خواهیم بود
داور همیشه با تیم مقابل خواهدبود
ولی ما بازی را هفت نفره خواهیم برد.
Nevzat_çelik#
#شیزوفرن_دویغولار
Repost from Anarchonomy
«خدایا ریشه ظلم رو بکن».
نوچ. خدا نوکر انسان نیست. علاف هم نیست که انسان رو وارد بازی حیات کنه، و بعد یکی از مهمترین قسمتهای این بازی رو حذف و کار خودش رو خراب کنه. تو این بازی هرچیز ارزشمندی وجود داشته باشه، بقیه سعی میکنند ازت بگیرنش. از جانت گرفته، تا خانوادت، تا آرامشت، تا ثروتت، تا استقلالت، تا هویتت، تا حتی آب چشمهای که از دل زمینت میجوشه. و فقط یه جوری میشه پلیاش کرد: نباید بذاری.