مُداخِلات
اظهارات و مکتوبات یک جامعهروزشناسنامهشعرنگار
Show more- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Data loading in progress...
این یادداشت تقدیم میشود به زهرا و نفیسه و نفیسه مادران تنهای بینظیر دیروز «روز دختران خیابان انقلاب» بود؛ ششم دی هزار و سیصد و نود و شش که ویدا موحد در تقاطع خیابان انقلاب و وصال روی پست برق رفت و روسریاش را بر سر چوب گذاشت و تکاناش داد. این کنشِ خیابانی ابعاد گوناگونی داشت و دارد و نه فقط توانست سخنی تازه را دربارهی «حجاب اجباری» بسازد بلکه در پرتو خودش لایههای دیگری را نیز آشکار کند. هنوز مانده است که اهمیت تاریخی این کنش و پیامدهای گوناگوناش بهدرستی واکاوی شوند و دقیقاً نشان داده شود که چگونه…
هیچ چیز عجیبتر از آن نیست که کسی مانند میخايیل گورباچف را با ژوزف استالین مقایسه کنی و بگویی که این دو شباهتهای عمیقی با هم دارند. عدهای دادشان به هوا میرود که چطور جرئت میکنی این موش کثیف خائن را با معمار کبیر ساختمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مقایسه کنی. و عدهای دیگر البته با چهرهای نیمهبرافروخته اما صدایی وکیلوار میگویند آخر چطور میشود آزادیخواهی، گیرم شبهدموکرات، را با دیکتاتوری خونآشام که میلیاردها انسان را کشته است مقایسه کرد. اما در این یادداشت نشان میدهم که این دو چهره (فیگور) یا ژست، ازقضا، بازنمایانگر دو ویژگی مهم در تاریخ کمونیسماند؛ دو چهره و ژستی که هر چند میتوانند در یک جا جمع نشوند اما درهمرویها و همگونیهای انکارناپذیری با هم دارند. درواقع از یک موضع خاص میتوانی این درهمرویها و همگونیها را تشخیص بدهی؛ موضعی که نه کورکورانه چشم به پیپ استالین دارد و نه ذوقزده برای «کبوتر صلح» گورباچف اشک میریزد و هورا میکشد.
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.