cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

مُداخِلات

اظهارات و مکتوبات یک جامعه‌روزشناس‌نامه‌شعرنگار

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
265
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from مُداخِلات
به گمانم بهمن سال ۱۳۸۷ بود که این یادداشت کوتاه را برای مجله «سرپیچ» نوشتم؛ یادداشتی قدیمی است اما با ایده‌های اصلی‌اش هنوز هم همدلم، به‌ویژه این‌که شکل برخورد برآیند نیروها در انقلاب با مسأله‌ی زن است که چشم‌اندازهای بعدی آن را تعیین می‌کند. #هشت_مارس @interventions https://bit.ly/3tBSn6I
Show all...
انقلاب و جنسیت

 

Repost from مُداخِلات
دختر / زن / «مادر تنها»ی خیابان انقلاب «درست یک روز قبل از رویدادهایی که بعدها به اسم رویدادهای دی ۹۶ شناخته شدند، در خیابان انقلاب که تاریخاً مرکز و صحنه‌ی دگرگونی‌های اجتماعی‌سیاسی در هفتاد سال اخیر بوده، «زن»ی/«مادر»ی به شکلی عجیب به حجاب اجباری اعتراض کرد: او روسری سفیدش را روی چوب بست و آن را در هوا تکان داد. ویدا موحد چه کرد و این کنش او چگونه ممکن شد؟» @interventions https://bit.ly/3qsgx22
Show all...
دختر / زن / «مادر تنها»ی خیابان انقلاب 

این یادداشت تقدیم می‌شود به زهرا و نفیسه و نفیسه مادران تنهای بی‌نظیر دیروز «روز دختران خیابان انقلاب» بود؛ ششم دی هزار و سیصد و نود و شش که ویدا موحد در تقاطع خیابان انقلاب و وصال روی پست برق رفت و روسری‌اش را بر سر چوب گذاشت و تکان‌اش داد. این کنشِ خیابانی ابعاد گوناگونی داشت و دارد و نه فقط توانست سخنی تازه را درباره‌ی «حجاب اجباری» بسازد بلکه در پرتو خودش لایه‌های دیگری را نیز آشکار کند. هنوز مانده است که اهمیت تاریخی این کنش و پیامدهای گوناگون‌اش به‌درستی واکاوی شوند و دقیقاً نشان داده شود که چگونه…

هایک و بیمه‌ی تأمین اجتماعی نوشتار بالا درباره‌ی استفاده‌ی هایک، اسطوره‌ی لیبرالیسم ایرانی، از بیمه‌ی تأمین اجتماعی است 😁 و خواندن‌اش لذت خاصی دارد چرا که «این اسناد نگاهی اجمالی و استثنایی به احساس واقعی این دو حواریِ بزرگِ بازار آزاد به برنامه‌ی کمک‌های دولتی است، آن هم درست زمانی که به خلوت می‌روند؛ این اسناد در عین حال نشان‌دهنده‌ی بدبینی تکان‌دهنده‌ و خیانت تصورناپذیر آنان به اندیشه‌هایی است که خود به مردم امریکا و جهان حقنه کرده‌اند». البته که باید در آن زمان کسی پیدا می‌شد و به هایک می‌گفت چرا نمی‌ری اونجایی که از بیمه و این مزخرفات خبری نیست؟ این مقاله درباره‌ی فضاحت فکری این لیبرال بزرگ است. یا درواقع وقتی اسطوره‌ی مخالفت دیوانه‌وار با سوسیالیسمْ نانِ سوسیالیسم را می‌خورد. @interventions
Show all...
نگاهی اجمالی و استثنایی به مکاتبات خصوصی چارلز کُک، لیبرترین میلیاردر و فریدریش هایک، اقتصاددان نولیبرال، نشان‌دهنده‌ی احساس واقعی این دو حواریِ بزرگِ بازار آزاد به برنامه‌ی کمک‌های دولتی است، آن هم درست زمانی که به خلوت می‌روند؛ این اسناد در عین حال نشان‌دهنده‌ی بدبینی تکان‌دهنده‌ و خیانت تصورناپذیر آنان به اندیشه‌هایی است که خود به مردم امریکا و جهان حقنه کرده‌اند. _____________ 👈متن کامل
Show all...
امروز میخاییل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سوسیالیستی، درگذشت. در این یادداشت با بهره‌گرفتن از استعاره‌ای آشنا، شباهتی ناآشنا میان او و استالین، رهبر مشهور شوروی، را برجسته کرده‌ام؛ شباهتی که فهم و اجتناب از آن می‌تواند برای امروز ما هم راهگشا باشد. @interventions https://bit.ly/3RjZvPt
Show all...
گورباچف و استالین: دو چهره‌ی ژانوسی کمونیسم

هیچ چیز عجیب‌تر از آن نیست که کسی مانند میخايیل گورباچف را با ژوزف استالین مقایسه کنی و بگویی که این دو شباهت‌های عمیقی با هم دارند. عده‌ای دادشان به هوا می‌رود که چطور جرئت می‌کنی این موش کثیف خائن را با معمار کبیر ساختمان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مقایسه کنی. و عده‌ای دیگر البته با چهره‌ای نیمه‌برافروخته اما صدایی وکیل‌وار می‌گویند آخر چطور می‌شود آزادیخواهی، گیرم شبه‌دموکرات، را با دیکتاتوری خون‌آشام که میلیاردها انسان را کشته است مقایسه کرد. اما در این یادداشت نشان می‌دهم که این دو چهره (فیگور) یا ژست، ازقضا، بازنمایانگر دو ویژگی مهم در تاریخ کمونیسم‌اند؛ دو چهره و ژستی که هر چند می‌توانند در یک جا جمع نشوند اما درهم‌روی‌ها و همگونی‌های انکارناپذیری با هم دارند. درواقع از یک موضع خاص می‌توانی این درهم‌روی‌ها و همگونی‌ها را تشخیص بدهی؛ موضعی که نه کورکورانه چشم به پیپ استالین دارد و نه ذوق‌زده برای «کبوتر صلح» گورباچف اشک می‌ریزد و هورا می‌کشد.

درباره‌ی برجام و امکان و عدم امکان آن. سی دقیقه‌ی دقیق و بسیار شنیدنی از «پویا ناظران» که فقط می‌دانم کانال تلگرام «وقایع اقتصادیه» را دارد. @interventions
Show all...
در وین چه خبره؟ توافق میشه؟ چرا داره طول میکشه؟ مشکل کجاست؟ کی مذاکرات به نتیجه میرسه؟ ۲۹ دقیقه - ۱۲ مگ @Economics_and_Finance
Show all...
بخش‌هایی از متن پاسخ‌های #بوریس_کاگارلیستکی به پرسش‌ها. بوریس کاگارلیتسکی نظریه‌پرداز مارکسیست، استاد جامعه‌شناسی در دانشکده‌ی علوم اجتماعی و اقتصادی مسکو و سردبیر رابکور است. برخی کتاب‌هایش عبارتند از: «میان طبقه و گفتمان: روشنفکران چپ در دفاع از سرمایه‌داری» (راتلج، 2020)، «امپراتوری پیرامون: روسیه و سیستم جهانی» (پلوتو، 2007) و «بازسازی در روسیه: چرا سرمایه داری شکست خورد» (ورسو، 1995). «در مقام جامعه‌شناس، می‌توانم تأیید کنم که، از آغاز جنگ، تعداد افرادی که موافقت می‌کنند به نظرسنجی‌ها پاسخ دهند به سطحی کاهش یافته که اصلاً معرف جامعه نیست. قبل از جنگ زیر 30 درصد بود که .اصلاً کفاف نمی‌داد. اکنون، زمانی که 10 درصد موافق پاسخ دادن باشند، موفقیت بزرگی محسوب می‌شود. الان معمولاً 5 تا 7 درصد در نظرسنجی‌ها مشارکت می‌کنند. از این 5 درصد، حدود 65 تا 70 درصد از جنگ حمایت می‌کنند. دو تفسیر از این داده‌ها وجود دارد. یکی از آنها که اکثراً در اپوزیسیون لیبرال به اشتراک گذاشته می‌شود، این است که مردم صرفاً از پاسخ دادن می‌ترسند. فکر می‌کنم که قضیه دقیقاً این نیست. در میان آن 95 درصدی که از پاسخ دادن امتناع می‌کنند، ممکن است بسیاری باشند که مخالف جنگ‌اند اما جرات نمی‌کنند آن را بیان کنند. با این حال، گمان من – که البته نمی‌توانم آن را اثبات کنم – این است که اکثر مردم اصلاً نظری ندارند.» «بیشتر مردم نه برنامه‌های سیاسی تلویزیون را تماشا می‌کنند و نه برنامه‌ی رسانه‌های مخالف را در اینترنت. آنها اصلاً علاقه به هیچ نوع سیاستی ندارند. مجموع دیدگاه‌های سیاسی – از جمله وفاداران به حکومت و مخالفان، خواه چپ باشند یا فاشیست، لیبرال باشند یا محافظه کار – شاید 15 تا 20 درصد جمعیت و احتمالاً کمتر از 10 درصد مردم را تشکیل می‌دهند. بقیه‌ی مردم کاملاً غیر سیاسی هستند. از یک سو، این مزیت بزرگی برای رژیم است، اما در عین حال بزرگترین مشکل رژیم هم است. هیچ کس علیه دولت کاری نمی‌کند، اما کسی هم به نفع آن حرکت نمی‌کند. به همین دلیل است که کارزار واکسیناسیون کرونا شکست خورد و از این روست که پوتین نمی‌تواند بسیج عمومی اعلام کند. ولودیمیر زلنسکی دیروز اعلام کرد که می‌خواهد یک میلیون نفر را بسیج کند. روسیه نمی‌تواند دویست هزار نفر را بسیج کند زیرا همه فرار می‌کنند.» «هنوز در عمل مشکلاتی برای ما وجود دارد. به‌عنوان مثال به من برچسب «عامل بیگانه» می‌زنند، بنابراین وقتی برای عموم صحبت می‌کنم، مجبور می‌شوم جملات احمقانه‌ی تکراری در مورد عامل بیگانه بگویم یا جریمه‌ای بپردازم. اما مردم همچنان به مقامات می‌خندند، که این یکی دیگر از خوبی‌های روسیه است. مردم را به زندان می‌اندازند، دستگیر می‌کنند و جریمه می‌کنند، اما مردم کماکان به آنها می‌خندند.» «[پرسش] اگر اکثر روس‌ها موضعی در قبال جنگ نمی‌گیرند، چه نوع نگرانی‌هایی دارند؟ قطعاً نگران تأثیر تحریم‌های اقتصادی هستند؟ [پاسخ] وضعیت اقتصادی رو به وخامت است و ما از اواخر اوت یا سپتامبر به طور جدی این وخامت را حس خواهیم کرد. این روندی تدریجی است. یک شرکت تعطیل می‌شود، مردم باید به دنبال شغل جدید باشند، سپس دیگری تعطیل می‌شود و به همین ترتیب. برخی اجناس ناپدید می‌شوند، اما نه همه‌ی اجناس. همانطور که گفتم، اکثر روس‌ها غیرسیاسی هستند. آنها دل‌مشغول کار، خانواده، نزدیک‌ترین دوستان و شاید خانه و حیوانات خانگی خود هستند. روس‌ها خیلی مذهبی هم نیستند، اگرچه کلیسا به عنوان یک نهاد سیاسی نقش مهمی ایفا می‌کند. آنچه مهم است این است که زندگی خانوادگی شما دست‌نخورده باشد، آن‌گاه می‌توانید بقیه‌ی چیزها را تحمل کنید.» «پوتین یگانه تصمیم‌گیرنده است، اگرچه این روزها به شدت منزوی شده است. اطراف پوتین گروه کوچکی است که حتی درون الیت نیز به‌شدت منزوی‌اند. به نظر نمی‌رسد که ارتش دل خوشی از قضایا داشته باشد. احتمالاً در ارتش اختلاف‌هایی وجود دارد، ما نمی‌دانیم، اما نشانه‌هایی از شکاف‌های بزرگ وجود دارد. آنچه کماکان پای پوتین ایستاده است عمدتاً نیروی پلیس و گروهی از ممتازترین الیگارش‌ها هستند. این گروه بسیار کوچکی در طبقه‌ی سرمایه‌دار است، و به همین دلیل است که فکر نمی‌کنم خیلی طولانی دوام بیاورند، چون با منطق درازمدت جامعه‌ی سرمایه‌داری در تناقض‌اند. شما، حداقل درون طبقه‌ی حاکم، برای اداره‌ی کشور به پایگاه وسیع‌تری نیاز دارید.»
Show all...
«پوتین بارها وعده کرد که روند انتقال را آغاز کند، اما هرگز به این کار دست نزد، زیرا وقتی جانشینی را معرفی کند، دیگر کنترلی بر اوضاع نخواهد داشت. طرح اولیه‌ی تغییر قانون اساسی در سال 2020 که خود پوتین تصویب کرد، در مورد سازماندهی دوره‌ی انتقال به گونه‌ای بود که پوتین مانند ایران به‌نوعی آیت‌الله‎العظمی بدل می‌شود. سپس ناگهان در همان روزی که دوما قصد داشت به این اصلاحیه رای دهد، والنتینا ترشکووا [نماینده‌ی طرفدار پوتین در دوما] ناگهان خواستار طولانی شدن دوره‌ی ریاست جمهوری پوتین شد و البته همه در عرض بیست دقیقه نظر خود را تغییر دادند و به چیز دیگری رأی دادند. آنها نهادهایی را که برای مدیریت دوره‌ی انتقال طراحی شده بود، نابود کردند، بنابراین اکنون آنها انتقالی بدون هیچ قانون و قاعده‌ای دارند که خود پوتین مدیریت می‌کند. برای این کار به اختیارات فوق‌العاده نیاز دارید. چگونه اختیار فوق‌العاده به دست می‌آورید؟ با جنگ.» «جنبش مستقل اتحادیه‌ای در روسیه بسیار ضعیف است. اتحادیه‌های رسمی صرفاً بخشی از دولت‌اند و ربطی به جنبش کارگری ندارند. در مورد حزب کمونیست فدراسیون، اساساً سه گرایش وجود دارد. اول، رهبران حزب کمونیست. آنها کاملاً در سیستم ادغام شده‌اند و هر کاری که به آنها گفته شود انجام می‌دهند. سپس شما اعضای عادی حزب را دارید که عمدتاً با جنگ مخالف‌اند – افرادی مانند آندری دانیلوف. و مثل همیشه نوعی جناح میانه وجود دارد، سیاستمدارانی که خاموش و منتظرند ببینند چه کسی برنده می‌شود. دیگر حزب سوسیال دموکرات، روسیه‌ی عادلانه، حتی بدتر است. آن‌ها اظهارات فوق‌العاده جنگ‌طلبانه و تقریباً فاشیستی می‌کنند، اما تعداد زیادی از افراد حزب را ترک کرده‌اند، و بدنه‌ی این حزب عملاً از دست رفته است. من اعضایی را می‌شناسم که بسیار منتقدند، اما ترجیح می‌دهند سکوت کنند. فراتر از آن، البته چپ مستقلی هم وجود دارد که بیشتر در یوتیوب و تلگرام فعال است.» @interventions
Show all...
گفت‌وگو با نظریه‌پرداز مارکسیست و جامعه‌شناس مقیم مسکو _________________ آنچه کماکان پای پوتین ایستاده است عمدتاً نیروی پلیس و گروهی از ممتازترین الیگارش‌ها هستند. این گروه بسیار کوچکی در طبقه‌ی سرمایه‌دار است، و به همین دلیل است که فکر نمی‌کنم خیلی طولانی دوام بیاورند، چون با منطق درازمدت جامعه‌ی سرمایه‌داری در تناقض‌اند. شما، حداقل درون طبقه‌ی حاکم، برای اداره‌ی کشور به پایگاه وسیع‌تری نیاز دارید. _________________ 👈متن کامل
Show all...