حالا چی ژوزه؟

نیاز به یک کلمه‌ دارم؛ کلمه‌ای که مرا از روی زمین بردارد.

"شهرام شیدایی."

دردم این است که من بی تو دگر، از جهان دورم و بی‌خویشتنم.

"مهدی اخوان‌ثالث."

من دوست دارم از تو بگویم را ای جلوهٔ از به آرامی من دوست دارم از تو شنیدن را تو لذت نادر شنیدن باش تو از به شباهت از به زیبایی بر دیده تشنه‌ام، تو دیدن باش.

"یدالله رویایی."

پا برهنه تا کجا دویده‌ای؟ که این همه، گل شکفته است؟

"کیکاووس یاکیده."

نگاه کن که به پایان نرسیدیم، پایان به ما رسید. نگاه کن که از نگاه آهی بیش نمانده نگاه کن چگونه دست‌هایت را به باد دادی. نگاه کن چگونه گوشه‌ای افتاده‌ام با دست‌های باد ورق می‌خورم گاه دیروزم، گاه امروز، گاه فردا.

"علیرضا قاسمیان خمسه."

ما الَذي سَأَفعلهُ غداً بِأَيامي، حِينَ لا أَجِدُكِ؟ با روزهای پیش رو چه کنم، وقتی تو را نیابم؟

"عدنان الصائغ."

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن‌ دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود.

"افشین یداللهی."