cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

بهمنی قاجار

محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ

Show more
Advertising posts
2 579Subscribers
-124 hours
-107 days
-2330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

قطعه ایی در نستعلیق فاخر منسوب به فتحعلی شاه قاجار درچشم پر خمار تو ، پنهان فسون سحر      وز زلف بیقرار تو ، پیدا  قرار حُسن         مشّق   فتحعلی شاه قاجار نگهداری شده در کتابخانه دکتر محفوظی https://t.me/qajariranhistory
Show all...
👍 16 9👏 5👎 2
شکست جمهوری رضاخانی بخش دوم ۷. مقاومت محمدحسن میرزا ولیعهد بی تردید محمد حسن میرزا ولیعهد نقشی اساسی در شکست رضاخان داشت ، اما چون تاریخ بی رحم است و بازندگان را فراموش می کند و محمد حسن میرزا نیز سرانجام شکست خورد ، مقاومت وی در برابر جمهوری رضاخانی و شکست سنگینی که او به رضاخان در این قضیه وارد کرد نیز بعدها فراموش شد .‌ در یک نتیجه گیری باید گفت ملت ایران به طور عام و مردم تهران به طور خاص ، در برهه شکست جمهوری رضاخانی هنوز احساسات سلطنت طلبی و شاه دوستی داشتند و از سویی دیگر طرفدار ارزش های مشروطیت بودند ، احمد شاه را هم به عنوان شاه خود و هم نماد مشروطیت دوست داشتند به ویژه این که پس از خلع محمد علی شاه در واقع خود مردم احمد شاه را به سلطنت برگزیدند و او را به عنوان شاه مشروطه تربیت کرده و پرورش دادند و سلطنت وی در حقیقت نماد سلطنت مشروطه و حاکمیت ملی بود ، بنابراین بر فرض که از او گلایه هایی هم داشتند نمی خواستند سلطنت او که در واقع حاکمیت نظام مشروطه و خون بهای شهدای مشروطیت بود از میان برود و دیکتاتور مشکوکی که در فضای عمومی آن روزگار همه او را عامل انگلیس می دانستند بر سر کار بیاید و بساط آزادی و مشروطیت را برچیده و در پوشش جمهوریت ، حکومت دیکتاتوری ایجاد کند،  بنابراین قیام تاریخی دوم حمل ( دوم فروردین ) در واقع یک خیزش ملی برای دفاع از مشروطیت در برابر دیکتاتوری بود ، نکته جالب این جاست که پهلویست هایی که خود را مشروطه خواه و پادشاهی خواه می دانند نه تنها هیچ یادی از این خیزش ملی نمی کنند بلکه در صدد تحریف آن بوده و مسببان نابودی نظام شاهنشاهی و مشروطه پادشاهی یعنی پهلوی را که طرف شکست خورده جمهوری خواهی سال ۱۳۰۲ و ۱۳۰۳ بود را تقدیس می کنند . در پایان برای این که جو عمومی نسبت به جمهوری رضاخانی را بیشتر درک کنیم ، شعری از ملک الشعرای بهار درباره جمهوری سردار سپه را که تصویر گر کامل اوضاع است را آورده و یادداشت را با این شعر به پایان می برم : جمهوری سردار سپه مایهٔ ننگ است این صحبت اصلاح وطن نیست که جنگ است از کار قشون حال خوش از ما چه توقع کاین فرقه بر این گله شبان نیست پلنگ است بی‌علمی و آوازهٔ جمهوری ایران این حرف در این مملکت امروز جفنگ است اموال تو برده است به یغما و تو خوابی آن کس که ‌پی حفظ ‌تو دستش به ‌تفنگ است آزادی و مشروطیت افتاده به زحمت این گوهر پر شعشعه در کام نهنگ است در پردهٔ جمهوری کوبد در شاهی ما بی‌خبر و دشمن طماع زرنگ است تا تعزیه‌گردان بود آن هوچی بی‌دین این قافله تا حشر در این بادیه لنگ است افسانهٔ جمهوری ما ملت کودک عیناً مثل ملعبهٔ شهر فرنگ است در کیسهٔ ناهید بود لعل و زر و سیم زین رو کلماتش همگی ‌رنگ‌به‌رنگ است https://t.me/bahmanighajar
Show all...
بهمنی قاجار

محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ

👍 40👎 33
به مناسبت یکصدمین سالگرد خیزش ملی دوم حمل ( فروردین ) ۱۳۰۲ شکست جمهوری رضاخانی بخش اول در رد کلان روایت حاکم درباره شکست جمهوری رضاخان  کلان روایت حاکم درباره شکست جمهوری رضاخانی این است که رضاخان سردارسپه تلاش کرد ایران را جمهوری نماید اما روحانیون مخالفت کردند و با توجه به مخالفت روحانیت ، رضاخان به سراغ تغییر سلطنت رفت ،  این کلان روایت بنا به دلایل گوناگون اشتباه و ناشی از یک نوع زمان پریشی تاریخی است ، روحانیت اگرچه از جمهوری رضاخانی حمایت نکرد اما هیچ مخالفت جدی نیز با حرکت رضاخان برای تاسیس جمهوری در ایران،  سازماندهی نکرد ، اصولا در آن شرایط ، روحانیت فاقد قدرت سیاسی و توان بسیج گری بود و خود نیز داعیه و انگیزه ای برای ورود به معادلات و مجادلات  سیاسی را نداشت ، از همین رو است که در کل پروسه ای که منجر به تاسیس سلطنت پهلوی می گردد ، روحانیت رویکرد بی طرفی توام با رضایت را دارد ،  اقداماتی مانند ارسال شمایل حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام  برای رضاخان سردارسپه از طرف میرزای نائینی و دیدار مراجع و علما با رضاخان بعد از سرکوب خزعل و عدم حمایت آنان از درخواست  ملکه جهان مادر احمد شاه برای غیر شرعی دانستن خلع احمد شاه و انقراض قاجاریه ، همگی نشان دهنده همراهی مراجع و روحانیت با سلطنت رضاشاه است و پس از سلطنت رضاشاه نیز اکثر علما مشهور با ارسال تلگراف ، پادشاهی وی را تبریک گفتند و بدین ترتیب حمایت خود را از وی نشان دادند ، بنابراین مخالفت روحانیت با رضاخان، یک واقعه بعدی است که به اشتباه به زمان پیش از تغییر سلطنت تعمیم داده می شود ، افزون بر عدم مخالفت با قدرت گیری رضاخان ، هیچ نشانه ای از مخالفت فعالانه روحانیت با تاسیس جمهوری به وسیله  رضاخان نیز وجود ندارد ، اعلامیه ۱۲ فروردین مراجع و علما قم در تشکر از لغو جمهوریت به وسیله رضاخان، اولا پس از خاتمه ماجرای جمهوری بود و ثانیا حمایت از رضاخان بود که بعد از شکست جمهوری ، در آستانه برکناری از ریاست وزرایی بود ولی علما و مراجع با تاگید بر این که باید قدر این نعمت( زمامداری رضاخان ) را دانست در واقع با عزل وی از ریاست وزرایی مخالفت کردند،  حال اگر بپذیریم  کل کلان روایت حاکم درباره شکست جمهوری رضاخانی اشتباه است ، پس چه عواملی منجر به شکست این جمهوری شدند ؟! درباره مهمترین عوامل شکست جمهوری رضاخانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد : ۱. مقاومت فراگیر مردم تهران مردم تهران به عنوان میراث داران اصلی سنت مشروطه ، به شدت با تحرکات ایجاد دیکتاتوری در پوشش جمهوری مقابله کردند از ۲۸ اسفند مردم تهران به صورت خود جوش و در دسته جات چند هزار نفری ، چند روز پشت سرهم علیه  جمهوری خواهی رضاخانی اعتراض کردند ، شدت اعتراضات مردم تهران تا حدی بود که در عمل جنگ مغلوبه شد و رضاخان قافیه را باخت و از روز ۲۸ اسفند که جنبش ملی ضد دیکتاتوری رضاخان آغاز شد در عرض ۵ روز ، رضاخان کاملا شکست خورد تا جایی که در روز سوم فروردین ، مردم تهران خواستار عزل و محاکمه رضاخان گردیدند . شعارهای مردم در روز دوم فروردین،  از جمله زنده باد احمد شاه و مرده باد جمهوری بود ‌. ۲. مقاومت ملی مردم شهرستان ها و سایر مناطق اگرچه مانند تهران وارد اعتراض فراگیر نشدند ولی بنا به گزارش های مختلف که خود امرای لشکر برای رضاخان ارسال کردند ، در سرتاسر ایران هیچ استقبال و حمایتی از جمهوری خواهی رضاخان نگردید . ۳.مخالف روشنفکران و ملیون آزادیخواهان و مشروطه خواهان مانند بهار و عشقی و اسکندری و ...... فعالانه با جمهوری خواهی رضاخانی مخالفت کردند و برای مردم تئوریزه کردند که جمهوری رضاخانی در واقع تبدیل نظام سلطنت به جمهوری نیست بلکه سقوط مشروطیت و ایجاد دیکتاتوری در پوشش جمهوری است . ۴. اقلیت پارلمانی نمایندگان اقلیت مجلس شورای ملی به رهبری سید حسن مدرس قهرمان اصلی ناکام گذاشتن جمهوری رضاخانی بودند اما مدرس نه به صفت یک روحانی بلکه در جایگاه نماینده مجلس مشروطه و در راستای دفاع از مشروطیت در برابر دیکتاتوری موفق به این مهم گردید . ۵. بازار نقش بازار تهران در بسیج مخالفان بسیار مهم بود و بازار در آن دوره نقش پیشرو داشت ، چنانچه در صدر مشروطیت هم بازار در پیروزی مشروطیت و نیز در مقابله با افکار ارتجاعی و حتی تصویب اصول عرفی و برابری خواهانه در قوانین اساسی مشروطیت نقش مهم و مفیدی ایفا کرده بود ، پس این جا نیز بازار نه به عنوان یک نهاد سنتی و محافظه کار بلکه در مقام مدافع ارزش های مشروطیت به میدان آمد و از حفظ سلطنت مشروطه دفاع کرد. ۶. عدم وفاق درونی در اردوگاه رضاخان سردارسپه نتوانست در میان اردوگاه خودی وفاق ایجاد کند هنوز حس شاه دوستی در میان بدنه قشون وجود داشت از همین رو است که اخباری مبنی بر مخالفت افرادی مانند یزدان پناه از درون اردوگاه رضاخان نیز منتشر شد. https://t.me/bahmanighajar
Show all...
بهمنی قاجار

محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ

👍 36👎 31 4
باز هم جعلی دیگر برای تخریب و سیاه نمایی علیه قاجاریه کافیست که در یک جایی گندی زده شود فورا معلوم نیست کدام دست های غیبی پیدا می شوند و یک حکایتی منتسب به شاهان قاجار جعل می کنند تا با آن وضعیت اسفناک ، قیاس نمایند ، الان که موضوع زمین خواری در شمیران داغ شده است هم جاعلان و تحریف کنندگان تاریخ بیکار ننشستند و این مزخرف را به ناصرالدین شاه منسوب کردند : خبردار شدیم که رعیت ‎اوشان فشم بلوا به پا کرده اند که ‎امام جمعه تهران نسق زارعین را متصرف شده! به صدراعظم فرمان دادیم  همه بلوا کننده ها را در میدان ‎قورخانه فلک کنند، تا ‎رعیت جماعت  یاد بگیرد حافظ قرق قبله عالم باشد! این ها را از کجا می‌آورید و هدف تان از این دروغ پراکنی ها و سیاه نمایی ها چیست ؟! https://t.me/bahmanighajar
Show all...
بهمنی قاجار

محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ

👍 39👎 6👏 2
ملی شدن نفت  ، عید ملی پایان یکصد و پنجاه سال تحقیر ایران به وسیله بریتانیا ملی شدن نفت صرفا یک حرکت در راستای استیفای حقوق ملت ایران و حاکمیت ایران بر منابع ملی خود نبود بلکه خلع ید از استعمار ۱۵۰ ساله بریتانیا در ایران بود،ملت ایران حدود ۱۵۰ سال به وسیله انگلیس ها استثمار و تحقیر  و نادیده گرفته شده بود  ایران را تجزیه و نفتش را سالها غارت کرده و در امور داخلی ایران دخالت می کردندبا موقوفه اود حتی سعی کردند در روحانیت نفوذ کنند، پاسخ ملت ایران به رهبری دکتر مصدق به همه این تجاوز ها،ملی شدن نفت بود. از خیانت به ایران در جنگ های ایران و روس تا تلاش برای تجزیه افغانستان و هرات ، حتی به بهای جنگ با ایران ، تا حمایت یک جانبه از عثمانی ها در ترسیم مرزهای ایران و عثمانی ، حکمیت گلد اسمید و تجزیه سیستان و بلوچستان ایران و  اشغال بحرین و جزایر سه گانه .....‏تا تلاش برای تجزیه چابهار و بندر عباس و خوزستان و....تا چند بار اشغال ایران و دخالت در امور داخلی ایران و طراحی کودتای سوم اسفند و نابودی مشروطیت و تحمیل دیکتاتوری ۲۰ ساله به ایران و سپس اشغال ایران و اخراج تحقیر آمیز رضاشاه از ایران و.....و همدستی عملی با شوروی برای تقسیم ایران در جریان ماجرای فرقه دموکرات آذربایجان و جمهوری مهاباد، تنها شمه ای از مظالم بریتانیا علیه ایران و ملت ایران است ، ملت ایران به رهبری دکتر مصدق با نهضت ملی شدن تنها منابع اقتصادی ایران را ملی نکرد‏بلکه استعمار بریتانیا را با اراده نیرومند ملی از ایران اخراج کرد و پاسخ همه آن تحقیرها و خیانت ها و جنایت ها را داد، مصدق با ملی شدن نفت در عرصه جهانی هنجار آفرین شد ، اقدام مصدق از آن چنان مشروعیت بین المللی برخوردار بود که تبدیل به یک هنجار نوین در حقوق بین الملل گردید.‏تا جایی که ملی شدن به عنوان یک قاعده عرفی در حقوق بین الملل مورد شناسایی قرار گرفت و به یکی از مظاهر و مصادیق مهم حق تعیین سرنوشت تبدیل شد.‏بدیهی است که ملی شدن نفت و خاطره رهبر ارجمند آن برای همه  بازماندگان و میراث خواران استعمار بریتانیا از منتفعان موقوفه اود گرفته تا توده ای نفتی ها و از ستایشگران دیکتاتوری چکمه تا وارثان دو کودتای انگلیس ساخته و   کار بدستان  آنان،  خاطره ای تلخ باشد،‏از همین رو همواره تلاش کردند تا انتقام این شکست تاریخی استعمار بریتانیا را از مصدق بگیرند تلاشی مذبوحانه و ریاکارانه و چند وجهی ، مقابله هوشمندانه ملت ایران با این تلاش ها و فائق آمدن بر این جنگ روانی چند وجهی و چند بعدی ، رشد و بلوغ ملی ایرانیان را به اثبات می رساند،سالگرد ملی شدن نفت مبارک و خجسته باد. https://t.me/bahmanighajar
Show all...
بهمنی قاجار

محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ

👏 20👎 13 7👍 4🤬 2
روایتی از استقلال هویت ایرانی
Show all...
👍 17 6👎 5
https://t.me/Dadgahmajazi/427 جلسه دادگاهی است که به عنوان وکیل خواهان در آن حاضر بودم و دادگاه به صورت آنلاین پخش شد ، شاید برای دیدن فضای دادگاه‌ها و به خصوص جلسات آنلاین مفید باشد ، تقدیم به همراهان عزیز می کنم.
Show all...
👍 10 6
قطعه ای به خط نستعلیق جلی با شیرین کاری در دوایرباشکسته نویسی تحریری، از محمدعلی شاه قاجار در زمان ولیعهدی     توهمچو صبحیُ من شمع خلوت سحرم .... برای نور چشمی عالیجاه مقرب الحضرت ،فتحعلیخان حفظه اله تحریر شد فی غره شهرجمادی الاولی ۱۳۱۶ https://t.me/qajariranhistory
Show all...
18👍 10👎 4
Repost from Futball Bad Tv ⚫
این کلیپو ببین طارمی،این کلیپو ببین قلعه نویی @FutballBadTv #sadjat
Show all...
اگر در هر تغییر سلطنت آثار پیش را محو کنند، نامِ محوکنندگانِ نامِ گذشتگان هم بدست آیندگان محو میگردد! – 1304 ه.ش. اینجا لازم است بیک قضیه دیگر که بعد از نهم آبان و پس از تغییر سلطنت رویداد اشاره نمایم. نظمیه تهران پس از خاتمه یافتن سلطنت قاجاریه نه آشکارا و بنام خود بلکه شبانه بعنوان تنفر داشتن ملت از نام قجر در بعضی از سردرهای عمارتهای دولتی و یا مؤسسه‌های معارفی و غیره که نام قجر نوشته شده بود آنها را محو کرد و شروع کرد از عمارت مدرسه سادات که در سردر آن نام سیف‌الدوله قجر نوشته شده بود که وقف‌کننده آن بنا بود. نگارنده چنانکه در جلد اول و دوم این کتاب نوشته شد در تأسیس اینمدرسه و در نگاهداری آن رنج بسیار بردم از شکستن و بردن کاشیهای وقفنامه مدرسه دلتنگ شدم خصوصا که دانستم شروع کردن بکاری که در نظر داشتند از اینجا نه تنها محض تملق‌سرائی از شاه پهلوی بوده است بلکه یک غرض شخصی را هم در بر داشته است و اساسا کاری ناشایسته بوده است زیرا اگر در هرتغییر سلطنت آثار پیش را محو کنند و یا نام اثرگذارندگان را بردارند نام محوکنندگان نام گذشتگان هم بدست آیندگان محو میگردد و بهتر این است که محو کردن نام گذشتگان بصورت باقی گذاردن اثر بهتر و خوبتر از خود بوده باشد تا تاریخ مقایسه کرده اثر کوچکتر در مقابل اثر بزرگتر و عالیتر از هرجهت خودبخود محو گردد و قضاوت حقیقی شده باشد. خلاصه پس از آگاهی بر وقوع این واقعه مکتوب سختی بمحمدخان درگاهی رئیس کل نظمیه نوشتم و این بعد از دیده شدن عین کاشیهای شکسته شده سردر مدرسه در عمارت کمیسری محل بود از روی اتفاق بتوسط یکی از کسان نگارنده. در مکتوب مزبور نوشته شد اگر نظمیه تکلیفی در اینکار متوجه خود میدیده است از کسی میترسیده که روز روشن آن تکلیف را ادا کرده باشد و مجبور باشد مانند دزد در شب تاریک باینکار اقدام نماید اگر تصور میکنید اینها خدمت است باعلیحضرت پادشاه پهلوی خیر خدمت نیست بلکه خیانت است. این مکتوب رئیس مزبور را که شخصی خودپسند است سخت عصبانی میکند بطوریکه با تلفون از من میپرسد این مکتوب را بکی نوشته‌اید میگویم برئیس نظمیه، بیشتر عصبانی شده میگوید مگر شما یک نماینده بیشتر هستید جواب میشنود مگر شما یک پاسبان بیشتر هستید و سخن قطع میشود. نگارنده و طرف هردو درصدد هستیم مسئله را تعقیب نمائیم اما عبداللّه‌خان امیرلشگر طهماسبی که اکنون حاکم نظامی تهران است بمیان افتاده از نگارنده میپرسد از کجا بر شما یقین شده است که این کار نظمیه میباشد جواب میدهم از آنجا که کاشیها در عمارت کمیسری در فلان محل در پس پرده‌ئی ریخته است. امیر لشگر که شخص حساسی است و اینگونه کارها را نمیپسندد طوری متأثر میشود که دو کف دست خود را سخت بپیشانی میزند که تا مدتی اثرش در پیشانی او باقیست و افسوس میخورد. بهرصورت امیر لشگر از نگارنده دوستانه تقاضا میکند مسئله را مسکوت عنه بگذارم و کارکنان مدرسه سادات شبانه بروند وقفنامه مدرسه یعنی کاشیهای شکسته را تحویل بگیرند و این کار صورت میگیرد اما کدورت میان نگارنده و رئیس نظمیه تا مدت طولانی باقی میماند و در اثر همین قضیه برای اظهار قدرت کردن قسمتی از کاشیهای سردر مدرسه سپهسالار ناصری را هم که نام ناصر الدینشاه در آن بوده است و با خط جلی زیبای استاد بی‌نظیر میرزا غلامرضای خوشنویس نوشته شده است و در حکم گوهر گرانبها بود و هم قسمتی از کاشیهای سردر مسجد شاه تهران را که باز بخط خوش نوشته شده بود بمناسبت نام فتحعلیشاه قاجار برمیدارند و معلوم نمیشود آنها را چه کردند. (دولت آبادی، 1362: ج4: 2/400) با سپاس از آقای شهرام یاری مأخذ: دولت‌آبادی، یحیی. 1362. حیات یحیی. تهران: عطار: فردوسی. @qajariranhistory
Show all...
12👍 5👏 4🤬 2