✍شعر نویس 🎙

کاش یک کشتی بودی در دریای یمن تا تو رو می‌دزدیدم، و علنی اعلام می‌کردم. #تئبرنی @TMZMM

کارت های تقلب همستر تاریخ امروز 1403/03/15 معتبر تا فردا ظهر برید پنج میلیون توکن همستر هم امروز بگیرین😍 اگر برنامه رو نداری ک اینم لینک برنامه: https://t.me/hamster_komBat_bot/start?startapp=kentId5396199373 اگر کارتی قفل بود زیر همون کارت نوشته چطور میتونی بازش کنی مثلا میگه کارت فلان رو تا لول هفت ارتقا بده تا این کارت هم باز بشه یا چهار نفر از دوستات رو دعوت کن بهتره بین کارت ها چندتا کارت دیگه هم که لول پایین دارن ارتقا بدین که نفهمن یکی بهتون تقلب رسونده و فکر نکنید با خرید کارت سکه هاتون کم میشه میپره تو همستر پروفیت خیلی مهمه

https://t.me/hamster_komBat_bot/start?startapp=kentId1318671927 اینا چیه آقا

#حس‌خوب🌱 تا آینه جمال تو دید و تو حُسن خویش تو عاشق خودی، ز تو عاشق تر آینه #خاقانی @TMZMM

از دو چشمم آب یکسر گشته جاری خون ز یکسو دست و پایم بسته دین از یکطرف قانون ز یکسو قامتم را کوژ دارد خون دل از دیده بارد آن قد موزون ز سوئی و آن رخ گلگون ز یکسو بسته عهد اتفاق اندر پی تاراج دلها غمزه جانان ز سوئی گردش گردون ز یکسو دست و پیمان داده با هم بر سر ویرانی ما اختر کجرو ز سوئی طالع وارون ز یکسو هر زمان نقشی عجب بر چهره ما برنگارد دهر بازیگر ز سوئی چرخ بوقلمون ز یکسو کارمان افتاده با بیمار مهجوری که جانش خسته دارد تب ز سوئی تلخی معجون ز یکسو درد او را چاره نتوان کرد با جلاب و دارو گر ارسطو کوشد از سوئی و افلاطون ز یکسو حاصل از رنج طبیبان نیست کو را کشته دارد دردهای اندرون سوئی غم بیرون ز یکسو آن مریضی را که عزرائیل فرماید عیادت حال دیگر شد ز سوئی کار دیگرگون ز یکسو کی تواند زیست بیماری که جانش را بکاهد طعنه طاعن ز سوئی حمله طاعون ز یکسو چون توان رستم ازین سیلاب بنیان کن که دایم دیده بارد اشک سوئی دل فشاند خون ز یکسو کشتی ما غرقه در دریا و تن محبوس هامون باد در دریا ز سوئی سیل در هامون ز یکسو آفتابا در مدار خویش گردش کن که ترسم مرکزت از یکطرف ویران شود کانون ز یکسو از پی تخریب ناموس تو ای خورشید روشن مشتری از یک طرف طغیان کند نپتون ز یکسو آبی ام ابر کرم افشان بر این آتش که سوزد خیمه لیلی ز سوئی پیکر مجنون ز یکسو ای رسول هاشمی بردار سر اسلام را بین نالد از عیسی ز سوئی وز حواریون ز یکسو بر هلاک شیعه آل محمد گشته جازم لشکر لوقا ز سوئی امت شمعون ز یکسو وز پی نسخ کتاب ما فراز آرد کتائب سفر یوحنا ز سوئی صحف انگلیون ز یکسو دوست از راهی بکین ما و دشمن از طریقی پطر یکسو در کمین ما و ناپلیون ز یکسو باد از جائی خرابم می کند باران ز جائی کنت از سوئی کبابم می کند بارون ز یکسو هر چه در جیب عجائز بود و در کیس ارامل راه آهن از طریقی می برد واگون ز یکسو سرمه یکجا برده هوشم غمزه مشاطه یکجا غازه از یکسو فریبم می دهد صابون ز یکسو پاسبان یکجا دل از کف داده و دربان ز جائی خواجه سوئی مست خواب افتاده و خاتون ز یکسو سامری گوساله را بر تخت بنشاند چو بیند غیبت موسی ز سوئی غفلت هارون ز یکسو وای بر داود از آن ساعت که دید از لشکر خود باغ دین ویران ز سوئی داغ ایسالون ز یکسو ای دریغا رفت آن قصری که بود اندر کنارش دامن قلزم ز سوئی ساحل جیحون ز یکسو ای دریغا رفت آن گنجی که بروی رشک بردی دست موسی یکطرف گنجینه قارون ز یکسو آنچه کالای شرف بد یا متاع آدمیت چرخ دون پرور ز سوئی برد و خصم دون ز یکسو زین تجارت آتشم در دل فروزد چونکه بینم سود سوداگر ز سوئی حسرت مغبون ز یکسو ای دریغا کرد غارت آنچه بود اندر عمارت غاصب مردود یکسو صاحب ملعون ز یکسو مغزهامان را پریشان کرده دلهامان مکدر سبزه روشن ز سوئی شیره افیون ز یکسو چشمها گه مست افیونند و گاهی مست باده گوشها ز افسانه سوئی گرم و از افسون ز یکسو گر فشانم زنده رود از دیده جا دارد که دارم غصه اهواز از سوئی غم کارون ز یکسو گردمان دیواری از بدبختی و غفلت کشیده فقر بی پایان ز سوئی قرض سی ملیون ز یکسو ترسم ای ایرانیان تورانیان را قسمت افتد تخت کیخسرو ز سوئی تاج افریدون ز یکسو بیستون از یکطرف نالد دل فرهاد یکجا تخت شیرین یکطرف غلطد سم گلگون ز یکسو نوعروس ملک را کابین کنند از بهر خصمان اعتدالیون ز سوئی انقلابیون ز یکسو ای امیری بر دو چیز امیدواری منحصر شد همت ملت ز سوئی رحمت بیچون ز یکسو «ادیب الممالک»

‍ می گفت ک: شاعری ک دو تا سه تا غزل عاشقونه توی گنجه ش واسه روز یهو رسیدن قایم نکرده باشه ک شاعر نیس گفتمش: من ک میگم اون روز یهوییه وختی برسه خودش ذوق میاره شوق میاره گفتم اگه جلاد و قصابم باشی ولی خب منتظر رسیدن، بازم شعر خودش میادا ی نگاه عاقل اندر سفیه بم انداخت و گفت: بچه جان، چیزیو ک توی آینه نمیتونی ببینی من توی خشت خام میبینم تا اومدم جواب بدم زد زیر آواز و شروع کرد به خوندن: «گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات ک یکدم مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا ک زدستم نرود ناز چشم تو ب قدر مژه بر هم زدنی» ی کم اینور و اونورو نگاه کردم خواستم مثلا نفهمه که من قانع شدم راستش راستش میخواستم اینجوری فکر کنه شاید لب باز کنه شاید بریزه روی دایره دلیل انزوای اینهمه سالشو تیز بود و آدم شناس، همه میدونستن دوباره شروع کرد ب خوندن: «میترسم دلت چهار فصلو واسم زمستون کنه دلم رو بدزده بخاد خون کنه بازم حالمو حال مجنون کنه ... ته قلبمو تا ابد خون کنه» آچمز شدم بدون کلامی حرف زدن یادم افتاد به اون لحظه ک تو اون فروشگاه یهو دیدمش یادم افتاد نه تنها هیچ شعر دیگه ای نتونستم واسه چشماش بگم بلکه هر چی شعرم یادم بود همش از تو مغزم پرید زدم بیرون در حالی که تصمیم گرفتم حتما سه چهار تا غزل تو گنجه ای واسه خودم دست و پا کنم و با خودم زمزمه میکردم: «گفته بودی که چرا محو تماشای منی آنچنان مات ک یکدم مژه بر هم نزنی مژه بر هم نزنم تا ک زدستم نرود ناز چشم تو ب قدر مژه بر هم زدنی» #خودمون همین الان یهویی 🆔@TMZMM

#حس‌خوب آرزو میکنم در ناباورانه ترین حالت زندگیتون اون اتفاقای قشنگی که فکرشم نمی کنید بیفته🌱 🆔@TMZMM

#ذوق‌نگاهش😇 به عشق در برت آیم اگر اجازه دهی به شوق جان بسپارم اگر اشاره کنی #مهدی‌سهیلی 🆔@TMZMM

تعرفه هامون 👆 👆 یکی از پر سرعت ترین وی پی آن های بازار 😍 پورت 10 گیگابیت دیتاسنتر قدرتمند شاتل 🔥 سرعت فوق العاده بالا پینگ زیر ۵۰۰ مناسب تمامی کار ها ضمانت بازگشت وجه تا یک هفته و تعویض سرویس در صورت ناراضی بودن پشتیبانی تا آخرین روز اشتراکتون ❤️‍🔥 جهت خرید و دریافت اکانت تست کلیک کنید

10GB : 45,000 20GB : 65,000 30GB : 85,000 40GB : 105,000 50GB : 125,000 60GB : 145,000 70GB : 165,000 80GB : 185,000 ♾GB : 230,000