cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

یوسفے|روزنه‌اندیشه

اندیشکده‌ی مجازی... کتاب و مطالب.... ارتباط با ادمین: @alizafaryosufi وب http://www.alizaferyosufi.blogfa.com

Show more
Iran293 432The language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
200
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from گلچين
02:15
Video unavailableShow in Telegram
🌹🌷صحبت‌های شنیدنی مريم ميرزا خاني با دخترش http://telegram.me/bavarh
Show all...
تصاویر از انفجار امروز کابل @online_herat
Show all...
Repost from ԼαԼαԼαɴƊ™
04:48
Video unavailableShow in Telegram
یک عمر آزگار همه پزشکان و متخصصان با قاطعیت می گفتند در حین و بعد غذا آب ننوشید که در حکم سمّی کشنده برای بدن است، اما همه اشتباه می کردند و یک عمر نمی دانستیم هیچ ضرری ندارد! 🆑 @LaLaLandTel
Show all...
علامه‌ی مجلسی، و جواب رندانه‌ به فتوای تحریم تنباکو علامه‌ی محمد باقر مجلسی، قلیان‌کشی قهّار بود، و حتّی مطالعه‌ی خود را برای کشیدن قلیان رها می‌کرد. آورده‌اند که او بالای منبر نیز قلیان می‌کشید، و در این کار اندازه نگه نمی‌داشت. در مقابل، برخی از علمای شیعه تدخین توتون و تنباکو را به طور مطلق حرام می‌دانستند. ملا خليل قزوينى (۱۰۰۱-۱۰۸۹ ق)، محدّث و فقیه شیعی، و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد، یکی از این شمار بود. قزوینی، رساله‌ای در این باب نوشت با عنوان رسالة فی‌ حرمة شرب التتن، و با استناد به آیات و روایات بر حرمتِ شرعیِ دودکردن استدلال کرد. میرزا محمدباقر خوانساری، از قول «نائب الامام»، «حجة الاسلام» شفتى اصفهانى، می‌نویسد، چون ملاخلیل قزوینی، رساله‌ی خود را در حرمت توتون‌کشی به فرجام رساند، از آن نسخه‌اى زیبا و نفیس، میان جلدی نازک، و پوشیده در پارچه‌ای مرغوب، پرداخت؛ تا نزد علامه‌ی مجلسى در اصفهان بفرستد، به امید آن‌که علّامه با مطالعه‌ی رساله‌ی وی، کشیدنِ قلیان را ترک گوید. مجلسی، پس از دریافت رساله‌ی قزوینی، و آگاهی از مضمون آن، غلافِ کتاب را پر از تنباکوی مرغوب کرد، و همراه یادداشتی کوتاه، به سوی نویسنده‌ی رساله بازش فرستاد: «ما این رساله را مطالعه کردیم، هیچ کارآیی‌ای در آن ندیدیم، جز آن‌که کیسه‌‌اش در خورِ جای تنباکو است. آن‌ را از تنباکو آکَندَم، و به جانب جناب تو فرستادم، تا مگر تاوان زحمتی باشد که در اثبات این مقصود بر خود هموار کرده‌ای!» الميرزا محمد باقر الموسوي الخوانساري الإصبهاني، روضات الجنّات فی احوال العلماء و السادات،، قم، مکتبة اسماعیلیان، ۱۳۹۱ هجری قمری، ج ۳، ص ۲۷۱. t.me/yosufibamyani
Show all...
یوسفے|روزنه‌اندیشه

اندیشکده‌ی مجازی... کتاب و مطالب.... ارتباط با ادمین: @alizafaryosufi وب http://www.alizaferyosufi.blogfa.com

Repost from زود نیوز
02:25
Video unavailableShow in Telegram
نسخه طالبیزاسیون شده زود نیوز. @zood_newss
Show all...
Repost from سروش دباغ
«‌ میانِ بنده و حق حجاب همین دو است و باقیِ حُجُب از این دو ظاهر می شود: و آن صحّت است و مال. آن کس که تندرست است، می گوید« خدا کو؟ من نمی دانم و نمی بینم». همین که رنجش پیدا می شود، آغاز می کند که « یا اللّه! یا الله!» و به حق همراز و همسخن می گردد. پس دیدی که صحّت حجابِ او بود و حق زیرِ آن درد پنهان بود؟‌ و چندان که آدمی را مال و نوا هست، اسبابِ مُرادات مهیّا می کند و شب و روز به آن مشغول است. همین که بی نواییش رو نمود، نفس ضعیف گشت و گِردِ حق گردید.» این فقره نغزِ « فیه ما فیه» مولانا، از دو نعمتی پرده برمی گیرد که مانع از لمس کردنِ ضعف های بنیادینِ انسان و دیدن عجالی بودنِ داشته هایش می شوند: صحت و مکنت، سلامتی و مال. انسان، اهل نسیان و فراموشی است و روزگاری که سالم است و برخوردار؛‌ فراموش می کند که این امور، همیشگی نیستند و به طرفه العینی ممکن است از میان رخت بربندند و نابود شوند. هیچ ضمانتی نیست که من و تو، در ماه ها و سالیان پیش رو، به لحاظ جسمانی و معیشتی، گیر و گرفتی پیدا نکنیم و دچار مشکلی جدی نشویم. به داشته هایمان در درازنای زندگی و مسیر پر پیچ و خمش، از جمله صحت و مکنت، ابدا اعتباری نیست؛ هر چند از این مهم عموما غفلت می ورزیم: افسانه حیات دو روزی نبود بیش آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت یک روز صرفِ بستن دل شد به این و آن روز دیگر به کندن دل زین و زان گذشت و : بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیاد عمر بر باد است هر چند به تعبیر بودا، اسّ و اساس دنیا بر رنج بنا شده و « ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم»؛ در عین حال کسانی که سرمه ای بر چشم می کشند و به تعبیر سپهری عجالی بودنِ انسان را به عیان می بینند و می چشند، به داشته های خود چندان دل نمی بندند و با آنها رابطه واقع بینانه ای برقرار می کنند و چند صباحی که از عمرشان بر جای مانده، احیانا رنج کمتری را نصیب می برند.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
مـردی نـزد عالمی از پدرش شکایت کرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر میگوید پنبه بکار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌ هایش خسته کرده است... بگو چه کنم؟ عالم گفت: با او بساز. گفت: نمی‌توانم.! عالم پـرسید: آیا فرزنـد کوچکی در خانه داری؟ گفت: بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میکنی؟ گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و ... گفت؛ میدانی چرا با فـرزندت چنین برخورد میکنی؟! گفت: نه. گفت: چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و میدانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی!! "در پـیـری انـسـان زود رنج میشود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میکند و ... "پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست." ‌🆔 @RADEPAYETARIKH 👈
Show all...
00:41
Video unavailableShow in Telegram
درود بر بانوان شجاع بامیانی👌💪
Show all...
01:33
Video unavailableShow in Telegram
کنایه پسر افغانستانی به یک دقیقه سکوت مقام‌های بین‌المللی: خیلی تاثیرگذار بود! 🔹گاهی آرزو می‌کنم کاشکی موهای ما هم طلایی و چشمانمان آبی بود، شاید دنیا به ما توجه می‌کرد! @TasnimNews
Show all...
07:45
Video unavailableShow in Telegram