abdiazar_football

اصول مربیگری فوتبال: ✍🏻دکتر ذوالاکتاف: ژابی آلنسو خواستنی ترین مربی فوتبال! مربی که توانست با یک تیم ته جدولی، بایر لورکوزن، به سلطه بایرن مونیخ پایان ده! در جهانی که بیش از همیشه مربیگری به نوعی مدیریت با ابعاد مختلف راونشناسی، جامعه شناسی، تکنولوژی، صنعت، و اقتصاد تبدیل شده است، ژابی مدیری تواناست که می داند چگونه زیر فشار رقابت های فزاینده به همکاران و شاگردانش انگیزه دهد تا دوام بیاورند، بطور مستمر رشد کنند، به اوج اجرا برسند، و برای هر باشگاه و هواداری خواستنی ترین ها شوند. ژابی به عناون یک کاپیتان میدفیلدر بسیار موفق از رئال سوسیداد (۵ سال) شروع کرد و در لیورپول (۵ سال)، رئال (۵ سال)، و بایرن (۴ سال) ادامه داد .و از این فرصت ها استفاده کرد تا به سه زبان اسپانیایی، انگلیسی، و آلمانی مسلط شود. سه راز موفقیت او عبارتند از اعتبار، صبوری، و سرمایه گذاری انسانی. رازهای موفقیت ژابی آلنسو اعتبار، صبوری، و سرمایه گذاری انسانی ۱. اعتبار اعتبار او از عشق، هنر و تخصصش می آید. عشق به فوتبال را از پدری گرفت که در بالاترین سطح فوتبال بازی و مربیگری کرده بود. هنرش در برقراری ارتباط و توانایی اش در بسیج نیروهای در اختیار، مربیش در رئال سوسیداد، جان توشاک را قانع کرد تا او را در ۲۱ سالگی کاپیتان کند تا تیم را از خطر سقوط برهاند. او سابقه بهره گیری از مربیانی چون مورینیو، گواردیولا، رافائل بنیتز، زیدان، و آنجلوتی را در کارنامه دارد. پس بخشی از تخصص او از سابقه درخشان فوتبالیش آمده، چیزی که مربیگری او را برای بازیکنان معمولی تا فوق ستاره جذاب می کند . چیزی که مربیانی نظیر یولیان ناگلزمان ندارند و شاید همین موجب شد تا علیرغم دانش و تجربه خوب مربیگری نفوذ کلام خود را بر ستارگان بایرن مونیخ از دست بدهد. از طرف دیگر، بازیکنان بزرگی مثل لمپارد و جرارد هم آن سابقه درخشان را داشتند، اما در مربیگری موفق نبودند. چرا که آلنسو، برای تخصص، فقط به سوابق بازیکنی خود اکتفا نکرد. او با حوصله ۲ سال مطالعه کرد تا علم مربیگری را بیاموزد. بعد ۳ سال، به عنوان کارورزی، این علم را در تیم ب رئال سوسیداد با عمل در هم آمیخت و بطور همزمان سوالات فراوانش را از بزرگانی چون پپ و همکارانش پرسید و نزد آنها شاگردی کرد. او این مسیر سخت ۵ ساله را پیمود و پس از آن در ۲۰۲۲ به خود اجازه داد تا با یک تیم ته جدولی به نام بایر لورکوزن قرار داد بسته و سپس تا ۲۰۲۶ قرارداد آن را تمدید کند. یک پلن صبورانه بلند مدت که تخصصش را تضمین کرد و آن را به عشق و هنرش افزود! ۲. صبوری او می داند که رشد و شکوفایی واقعی تدریجی است و درخشیدن به زمان و مکان خاص خود نیاز دارد. او می توانست خیلی زود با باشگاه های بزرگ کار مربیگری را آغاز کند. اما از این وسوسه گذشت و چنین نکرد. چون می دانست که هنوز به عنوان یک مربی بزرگ آماده نیست و باشگاه های بزرگ هم برای فتح جام های بیشتر همیشه در شتاب هستند. او در زمان بازیکنی نیز فرق سرعت با تعجیل را می دانست. مربیانش ابتدا فکر می کردند که او کند است و برایش دوها و تمریناتی با مانع سرعتی را تجویز می کردند. اما کم کم متوجه شدند که او کند نیست و آگاهانه سرعت مطلوب به خود می گیرد، چون به دلیل هوش فضایی بالا ، قبل از تصمیم به عمل، محیط را خیلی خوب اسکن می کند و این فرایندی ست که کمی سرعتش را می گیرد، اما در عوض، به او با تسلط بی نظیری می دهد تا همه گزینه ها را بطور کامل چک کند، و گزینه های دقیق تر و کم ریسک تر را انتخاب می کند. در مجموع، این مطالعه قبل از عمل،عملا او را در نیل به مقصدسریع ترین کرده و می کند. بنابراین گرچه ممکن است در نگاه اول، او کند به نظر آید، ولی قادر است که در عمل سریع ترین راه مطمئن برای رسیدن به هدف را انتخاب و عملیاتی کند. ادامه 👇 ۳. سرمایه گذاری انسانی کارشناسان به دنبال شناسایی سبک فوتبالی او هستند. سبکی که معجونی از کنترل (اسپانیایی)، انسجام (آلمانی)، و خلاقیت (برزیلی) می¬باشد. کنترل به معنای حفظ مالکیت توپ، انسجام به معنای حفظ هماهنگی تیمی، و خلاقیت به معنای حفظ آزادی عمل بازیکنان. خلاقیت: برای او بسیار مهم است که بازیکنانی داشته باشد که مثل رباط توسط مربی کنترل نشوند، بلکه قادر باشند بطور مستقل و با بالاترین سرعت بهترین تصمیم که در خدمت پلن تیم است را گرفته و عملیاتی نمایند. او علیرغم داشتن اختیارات کامل، ترجیج می دهد بجای آنکه به بازیکنانش بگوید چه کنند، زمینه ¬های آموزش، تمرین، و مسابقه را طوری فراهم کند که آنها خودشان یاد بگیرند چه کنند. او به اعضای تیمش کمک کرد از پای قله به بام قله رفته و پرچم خود را بر آن بنشانند. توجه کنیم که او آنها را به قله نبرد، یادشان داد خودشان به قله بروند!

دادن فرصت درخشیدن به همه: او به ترکیب متغییر اعتقاد دارد و به همه بازیکنان خود فرصت بازی می دهد. در فصل جاری،در تیم او ۱۶ نفر از یک تا ده گل زده اند. شانزده گل زن، رکوردی ست که در سایر تیم ها سابقه ندارد. بایرن مونیخ هم ۱۴ گلزن داشته، ولی نیمی از گل هایش را فقط هری کین زده است. در تیم لورکوزن نه تنها تک تک بازیکنان، که حتی تک تک کارمندان هم مهم هستند. پس از پیروزی ۳-۰ مقابل بایرن، نه تنها از تک تک بازیکنان، که حتی از تک تک کادر مربیگری و خدماتی نیز برای شرکت در زدن دور پیروزی دعوت کرد. تفویض اختیار: او در تفویض اختیار و واگذاری امور به همکارانش نیز سرآمد است و در تیم به خوبی تقسیم کار کرده است. برای مثال، نوبت به ضربات تمرین شده ایستگاهی که می رسد، می گذارد که کمک هایش امور را به پیش برند. او در زمینه تفویض اختیار به دو اصل و ارزش مهم مدیریتی پایبند است: ۱. می داند که چه چیزی را در چه زمانی و به چه کسی واگذار کند، و ۲. می داند که هر یک از اعضای تیم او باید خودش توانایی حل مسائل خودش را داشته باشند. او می داند که اتکا به زامبی های بی خرد و وابسته که برای حل مساله خود نیاز به راهنمایی مداوم داشته باشند به هیچ جا نمی رسد. این ظاهرا پدیده ای عجیبی است که بازیکنی که بخاطر کندی مورد انتقاد بود، اکنون تمامی بازیکنان هم دوره ای خودش را در مربیگری پشت سر گذاشته است! در اینجا دوباره یادآوری می کنیم که آلنسو فوتبال را به مثابه یک دوی سرعت در یک مسیر مستقیم و با چشم بسته نمی بیند، بلکه فوتبال را به مثابه دویدن در یک ماز می بیند که بیش از سرعت، به مطالعه، پیش بینی، و دقت برای شناخت بهترین و درست ترین مسیر نیاز دارد. در دنیایی که همه در وسوسه جایزه بزرگ بعدی هستند، او داستانی ساخته که قهرمانش صبورانه روی خود، همکاران خود، و شاگردان خود سرمایه گذاری انسانی، اجتماعی، و علمی کرده تا شاهدی بیافریند که صبر و ظفر یاران دیرینه اند، چو صبر آید نوبت ظفر هم می رسد.