cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

آسمانه

آسمانه: در تاریخ و تئوری معماری و هنر ــــــــــــــــــــــ با این نشانی با ما تماس بگیرید: [email protected] ــــــــــــــــــــــ نقل مطالب آسمانه در صورت ذکر نام این کانال و درج پیوند (لینک) آن مجاز است.

Show more
Advertising posts
2 414
Subscribers
No data24 hours
+147 days
+4730 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
🎙 پای درس استاد پیرنیا: معماری اورارتویی ستاره صابری‌نژاد #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
1995Loading...
02
🎙 پای درس استاد پیرنیا: معماری اورارتویی ستاره صابری‌نژاد در شمال غرب ایران یعنی از قفقاز تا جنوب آذربایجان مردمی می‌زیستند که به اورارتوها معروف بودند. مشخص نیست اورارتوها آریایی هستند یا نه، اما به نظر می‌رسد آریایی باشند. از اورارتوها در این منطقه‌ی سرد کوهستانی آثار معماری باشکوه و متناسب با اقلیم به جای مانده است. در این منطقه، سنگ و چوب فراوان بود به همین دلیل دیوارها را از سنگ و سقف‌ها را با استفاده از چوب به‌صورت تخت و تیرپوش می‌ساختند. آثاری از اورارتوها در بسطام نزدیک قره ضیاءالدین در نزدیکی آذربایجان وجود دارد که در آنها نیز از چوب استفاده شده است. تداوم شیوه‌های معماری اورارتوها در دوره‌ی هخامنشیان نیز وجود دارد. آنها با ورودشان از شمال‌غرب به ایران و آشنایی با شیوه‌های ساخت بنا در این منطقه، با برساو کردن معماری اورارتوها در نواحی گرم جنوب از معماری این منطقه بهره گرفتند، به طوری که ستون‌ها را از سنگ و اسپرها یعنی دیوارهای جداکننده را به ستبرای ۵ گز از خشت خام ساختند. ضخامت زیاد دیوار در گرمای جنوب هم عایق حرارتی و هم عایق صوتی بود. سازندگان بناهای هخامنشیان دیوارهای خشتی را از داخل با کاشی لعاب‌دار و از بیرون با سنگ‌تراش آمود، آمود یعنی روکار دیوار، می‌کردند. #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
2031Loading...
03
📢هفتصد و چهلمین شب از شب‌های مجله‌ی بخارا با همکاری انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند‌: نمایش و نقد و بررسی فیلم «رادیو گرافی یک خانواده» 🔹با سخنرانی: فیروزه خسروانی، زیبا جلالی نائینی، محمد فاضلی، مهرداد زاهدیان، مجید برزگر، مرتضی احمدوند و علی دهباشی «راديوگرافی يک خانواده» نگاهی به تاریخ غيررسمی يک خانواده و يک دوران است؛ نگاهی غیررسمی به انقلاب در دلِ خانه‌ای كه هم‌زمان با انقلابی بیرون از خانه، درهایش به روی تحولات معاصر ایران گشوده شده است. فیروزه خسرُوانی در تهران به دنیا آمد. بعد از دیپلم به ایتالیا رفت و تحصیلاتش را در آکادمی هنرهای زیبای میلان ادامه  داد. پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۲۰۰۳ به ایران بازگشت و دوره‌ی روزنامه‌نگاری را در مرکز رسانه‌ها گذراند. با مجلات و روزنامه‌های متعدد ایتالیایی نیز همکاری کرده و اولین مستندش را در سال ۲۰۰۴ در شهر بم پس از زلزله ساخت. «رادیوگرافی یک خانواده» هشتمین ساخته‌‌ی فیروزه خسروانی است. 🔸زمان: چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ 🔸مکان: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، خانه‌ی هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز https://t.me/bukharamag #خبر @asmaaneh
2403Loading...
04
🔖دست‌خط آدمی گزیده‌ای از «وعده‌ی دیدار در تاریخ؛ شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، نوشته‌ی سیدفرزام حسینی «دست‌خط آدمی، امضای او، برای من نشانی از حیات است، حیاتِ کتاب و لمس دستی از گذشته، که وقتی کتاب را ورق می‌زنم، یقین پیدا می‌کنم پیش از من دست‌کم یک نفر این کتاب را اگر نخوانده، حداقل تورق کرده، و این حیات فرضی اما حتماً حقیقی، ماشین تخیلم را به راه می‌اندازد. زمان را برش می‌زنم و مکان را می‌گردم در گذشته به دنبال کسی که این کتاب دستش بوده و هم‌زمان آینده را هم خیال می‌کنم که این کتاب در دستِ دیگری خواهد بود و آیا او هم به من فکر خواهد کرد؟ او نیز می‌کوشد تا مرا و آدم قبل از مرا تخیل کند که کجا و چطور این کتاب را دست گرفته‌ایم؟ او نیز حتی برای دقیقه‌ای ما را به یاد خواهد آورد و جای تاریخی ما را در سرزمین این خیال تصور خواهد کرد؟ آیا می‌کوشد تا تصور کند که من این کتاب را کنج کافه‌ای در رشت یا تهران دستم گرفته‌ام و در جهانِ کلماتش غرق شده‌ام یا پشت میز اتاقم، در پناهِ کتابخانه‌ی کوچکم نشسته‌ام و این کتاب را به‌تفنن تورق کرده‌ام؟ کتاب چنگیزخان، چاپ دهه‌ی ۱۳۵۰، از انتشارات پروگرس را دست گرفته‌ام، جلد پارچه‌ای‌اش را باز می‌کنم، در پیشانیِ صفحه‌ی اول کتاب، با مداد نوشته شده: {در ۶۵/۱۱/۲۴ شهر رشت بمباران شد در مناطق علی‌آباد، جاده‌ی انزلی (پهلوی) و اتوبان سعدی و گلسار.} این دست‌خط صاحب چندم کتاب بوده؟ کتاب را خودش در دهه‌ی پیش از پیشانی‌نوشت خریده یا هدیه گرفته و یا صاحب دوم یا سومش بوده و او نیز در بساطی یا گوشه‌ی کتاب‌فروشی دست‌دومی این کتاب را پیدا کرده و خریده؟ هرچه بوده، نشانه‌شناسی به من می‌گوید صاحب این دست‌خط و احتمالاً صاحب اصلی کتاب، مرد یا زنی بوده که در سال‌های دهه‌ی ۱۳۶۰ از مرز جوانی گذشته است، زیرا بر پهلوی بودنِ انزلی تأکید داشته، و پس یعنی برای او، انزلی هنوز در معنای پهلوی، در معنای گذشته‌ی آن مکان است که معنا دارد. اما اصلاً چرا باید چنین جمله‌ای را در پیشانیِ کتاب ثبت کند؟ چرا باید گزاره‌ی خبری را این‌چنین حک کند؟ احتمالاً اتفاق بمباران یک یا دو روز قبل رخ داده و او در همان روزها مشغول خواندن این کتاب بوده و لحظه‌‌ای از نظرش گذشته که با ثبت این خبر، شاید سال‌ها بعد وقتی به این کتاب رجوع می‌کند، به یاد بیاورد که در روز بمباران، مشغول خواندن این کتاب بوده یا نه، شاید می‌خواسته این خبر را بر پیشانی این کتاب ثبت کند، تا اگر سال‌ها بعد، سال‌های پس از نبودن او، این کتاب به دست کسی مثل من رسید، بداند که در سال ۱۳۶۵، در سال‌های جنگ، رشت بمباران شده و او از این بمباران جان سالم به در برده و زنده مانده و فکر می‌کرده ممکن است این بمباران‌ها تکرار شود و او از بارشِ بعدی، جان سالم به در نبرد. اهمیت دست‌خط و حاشیه‌نویسی در کتاب دست‌چندم این‌چنین برایم دو چندان می‌شود و راستش هرچه آن آدم قبلی ناشناس‌تر باشد، برایم مهم‌تر و خوشایندتر است، چون هیچ‌چیز از او نمی‌دانم و همه‌ی دانسته‌هایم در دست‌خط، امضا یا حاشیه‌نویسی‌اش خلاصه می‌شود و از روی همین خطوط می‌توانم خطوط وجودی او را تخیل کنم و این یعنی گشودگی عرصه‌ی خیال، و نیز گشایش ایده‌ها. بر اساس این دست‌خط‌هاست که می‌توانم ذهن را بپرورانم به سال‌ها و لحظه‌هایی که نبودم و ندیدم و همه‌شان را تصور کنم و در زمان سفر کنم و سرک بکشم به مکان‌هایی که نمی‌دانم کجا بوده‌اند و چطور بوده‌اند و خودم باید جغرافیایشان را بسازم.»[...] 🔹مشخصات منبع: سیدفرزام حسینی، «وعده‌ی دیدار در تاریخ؛ شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، در ماهنامه‌ی اجتماعی و فرهنگی تراژدی، شمـ ۱۲، اسفند ۱۴۰۲، صص ۲۳-۲۵ #گزیده @asmaaneh
3916Loading...
05
📢نشست‌های پژوهشی موزه‌ی شیعه(۵): در جستجوی تربت‌خانه‌ی ایلخانی کاشان؛ از رؤیانگاری بر کاشی‌های زرین‌فام تا ساخت بنای قدمگاه امام علی 🔸با حضور: دکتر حمیدرضا جیحانی دانشیار مرکز مستندنگاری، مطالعات معماری و مرمت، دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی دکتر محمد مشهدی نوش‌آبادی دانشیار گروه ادیان و فلسفۀ دانشگاه کاشان 🔹زمان: چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴-۱۶ 🔹مکان: تهران، خیابان انقلاب، خیابان قدس، خیابان پورسینا، پلاک ۱۳، مؤسسه‌ی باستان‌شناسی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران #خبر @asmaaneh
3286Loading...
06
📢تور بازدید از نادیده‌های یک موزه در کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک این برنامه در چارچوب بازدید از تالارها و پشت صحنه‌ی موزه نگاهی به نادیده‌های موزه‌ای خواهد داشت که می‌کوشد نمایی نو پیش روی گردشگران بگذارد. کارگاه‌های مرمت و مستندنگاری، آزمایشگاه آثار و صحافی، بخش‌هایی از یک موزه به شمار می‌آیند که به شیوه‌ی معمول در برنامه‌ی بازدید گردشگران و بازدیدکنندگان موزه گنجانده نمی‌شوند. این بخش‌ها پشتوانه‌ی فنی و تکنیکی نگهداری و حفاظت اشیای تاریخی‌اند که یک موزه بدون آنها با مسئله‌ها و دشواری‌های گوناگون روبه‌رو خواهد شد. شرکت‌کنندگان در این تور فرصت می‌یابند بخش‌هایی را به تماشا بنشینند که در زمان‌های دیگر ممکن نیست. این تجربه‌ی نو به گردشگران امکان می‌دهد دریابند موزه‌ها بر پایه‌ی چه توانمندی‌ها و پشتوانه‌های فنی و تخصصی فعالیت می‌کنند. 🔹زمان: ۲۴ و ۲۵ و ۲۹ و ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۰-۱۳ 🔹مکان: تهران، خیابان امام خمینی، سردر باغ ملی، خیابان ملل متحد (میدان مشق)، کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک 🔹علاقه‌مندان به حضور در این برنامه می‌توانند با شماره‌ی زیر تماس بگیرند: ۰۲۱-۶۶۷۲۶۶۱۳ | داخلی ۱۳۲ #خبر @asmaaneh
37611Loading...
07
📢نشست نمایش و نقد فیلم‌های میراث فرهنگی(۵): ــ میراث اردشیر ــ مشی و مشیانه 🔸با حضور: کارگردان (حسن نقاشی) دکتر ناصر نوروززاده چگینی پژمان مظاهری‌پور 🔹زمان: سه‌شنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۵-۱۷ 🔹مکان: خیابان امیرکبیر، خیابان جاویدی، شماره‌ی ۱۰۷، دفتر مؤسسه‌ی فرهنگی ایکوموس ایران #خبر @asmaaneh
3803Loading...
08
📝واژه‌ی هفته: penthouse 🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ▪️penthouse 1 ▫️پاتیس ـ تعریف: خانه یا سراچه‌ای بر آخرین طبقه‌ی بناهای چند طبقه که معمولاً مابقی بامِ طبقه‌ی زیرینْ همچون حیاط آن است ـ مثال کاربرد واژه در جمله: برج‌های مسکونی در شهرهای بزرگ معمولاً یک یا چند پاتیس دارد که زیباترین و گران‌بهاترین جای آنهاست. ▪️penthouse 2 ▫️پاتیسه - تعریف: ساخته‌ای پاتیس مانند که برای تأسیسات بر بام بنا می‌سازند - مثال کاربرد واژه در جمله: برای اینکه برج خنک‌کن جلوه‌ی بنا را زشت نکند، آن را در پاتیسه‌ای جا داده‌اند. ▪️penthouse 3 ▫️سرسایه - تعریف: سایه‌بانی، معمولاً شیب‌دار، که به وجهی از بنا چسبیده یا از امتداد بام یا کازه‌ی بنا حاصل شده باشد - مثال کاربرد واژه در جمله: سرسایه سایه‌بانی مستقل نیست؛ بلکه همواره به بنایی متصل است و کار اصلی‌اش محفوظ داشتن از آفتاب و باران است. 🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهده‌ی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید: https://vazhgar.com/lexicon/word/12128 #واژه_هفته #واژگار #نوروزگان @asmaaneh
3980Loading...
09
Media files
3900Loading...
10
📢پنجاه و هشتمین نشست عصر شنبه‌های مجله‌ی بخارا: «تاریخ بخارای صغیر» کتاب تاریخ بخارای صغیر مشتمل بر سه کتاب و رساله در تاریخ کاشغر و یارکند است. از آن روی که این ناحیه در متون تاریخی همواره «بخارای صغیر» نامیده می‌شد، لذا مصحح این نام را برای مجموعه‌ی حاضر برگزیده است. نخستین کتاب از این مجموعه، «ت‍اری‍خ‌ ک‍اش‍غ‍ر» اثر م‍ح‍م‍د ع‍اطف ‌ب‍ی‍گ ‌از م‍س‍ت‍وف‍ی‍ان‌ ت‍وپ‍خ‍ان‍ه‌ی ع‍ث‍م‍ان‍ی است که حدود سال ۱۸۸۵ م ب‍ه زب‍ان‌ ت‍رک‍ی ‌ع‍ث‍م‍ان‍ی ‌نگاشته شده است. این کتاب تاریخ‌ ک‍اش‍غ‍ر در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی همراه با م‍طال‍بی درباره‌ی م‍ردم‌ش‍ن‍اس‍ی ‌و م‍ع‍ادن‌ و ج‍غ‍راف‍ی‍ای‌ کاشغر است. دومین اثر، کتاب «کاشغریه» تألیف الکسی نیکولایویچ کوروپاتکین ژنرال خبره‌ی نظامی روس است که بعدها وزیر جنگ روسیه شد. آخرین بخش این اثر، کتاب «یارکند» خلاصه‌ی گزارش مأموریت نخست داگلاس فورسیت دیپلمات انگلیسی به یارکند در سال ۱۸۷۰م است. 🔹زمان: شنبه، ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، ساعت۱۷ 🔹مکان: بلوار کشاورز، خیابان وصال شیرازی، کوچه‌ی اسلامی ندوشن، کافه مانا #خبر @asmaaneh
3621Loading...
11
📢برگزاری همایش سالانه‌ی «معنای ایران»: ایران قاجاری بر قله‌ی تجددگرایی The Idea of Iran: Qajar Iran on the cusp of modernity 🔸میزبان: مرکز مطالعات ایرانی مدرسه‌ی مطالعات شرقی و افریقایی دانشگاه لندن 🔸تاریخ برگزاری: ۱۱ و ۱۲ مه ۲۰۲۴| ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ The nineteenth century saw the consolidation of the Qajar State and changed relations with the European powers that had been transformed by political, industrial and agricultural revolutions, among them the loss of Britain’s American colonies and the rise of an independent power on the global scene. When Iran emerged from its own turbulent eighteenth century, it entered a new world dominated by expanding colonial and imperial forces, notably Britain and Russia. Among the many consequences were the remorseless losses of territories in the North and East, by the end of which Iran took on the outlines of its present borders. At the same time, the encounter with the West gave rise to dissatisfaction, realisations of weakness, many calls for change and ultimately, revolution. What does the Idea of Iran mean at this period? Can we discern the ways that the Iranians viewed their traditions and their environment (natural and built), their own literature and history, their religious identities, their relations with the increasing number of foreigners? And what was the view of these outsiders, in this period that was so formative of the West’s idea of Iran? What did Iran look like? How does modern scholarship define the distinctive aspects of the period? These are some of the questions we hope to explore in the symposium dedicated to this complex and difficult period from which Iran emerged with a new, secular and nationalist regime that sought to bring the country into line with these outside forces in the twentieth century. ▫️فهرست سخنرانان: Lindsay Allen Alyson Wharton-Durgaryan David Motadel Charles Melville Maryam Ekhtiar Layla Diba Mira Schwerda Charlie Gammell Sabri Ateş Houri Berberian Alexander Jabbari William Bullock Jenkins Ali Gheissari Stephanie Cronin Jennifer Jenkins Robert Gleave ▫️Organiser: SOAS Shapoorji Pallonji Institute of Zoroastrian Studies SOAS Centre for Iranian Studies SOAS Middle East Institute Shahnama Centre for Persian Studies Pembroke College, University of Cambridge 🔸برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به پیوند زیر مراجعه کنید: https://www.soas.ac.uk/about/event/idea-iran-qajar-iran-cusp-modernity #خبر @asmaaneh
80515Loading...
12
🎥 سخنرانی حمیدرضا ولی‌پور در آیین نکوداشت دکتر حکمت‌الله ملاصالحی #آسمانه #حمیدرضا_ولی‌پور @asmaaneh
3432Loading...
13
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۲) [ص ۴ از ۴] 🔺همچنین می‌توان هر دوره را از نظری زمانی و کیفی به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کرد، مثلاْ متقدم و متعالی و متأخر یا عالی و نازل.[۵۰] تاریخ‌نگاری در «ایران» باستان بیشتر به احوال شاهان، با هدف پندآموزی و حکمت عملی، اختصاص داشت.[۵۱] در دوره‌ی اسلامی، تحت تأثیر دین، هدف اصلی تاریخ‌نگاری تشویق مردم به سفر در زمین و تفکر در احوال اقوام گذشته و عبرت‌گیری از آن شد.[۵۲] همچنین پروین ترکمنی آذر می‌گوید که «مورخان ایرانی پیوستگی در تاریخ را از شاخصه‌های اصلی تاریخ‌نویسی دانسته‌اند. در عامل پیوستگی وقایع تاریخی دو نکته مهم می‌نماید: اول آن‌که پیوستگی وقایع تاریخی به ذکر زمان دقیق وقوع رویدادهای تاریخی وابسته است؛ دوم آن‌که تاریخ‌نویسان فقط با نشان دادنِ پیوستگی میان امور می‌توانند تجارب گذشتگان را منتقل کنند. پیوستگی در تاریخ گویای تداوم تجارب بشری است. این پیوستگی به تاریخ مفهوم وحدت، علیت، و قانون‌مندی می‌بخشد.»[۵۳] قیومی در پژوهشی که در متون نثر فارسی سده‌های نخست هجری کرده، به این نتیجه رسیده که پیشینیان به تاریخ، به مثابه‌ی رویدادها، «زمانه» و «دهر» می‌گفتند و معتقد بودند که «اولاً بر تاریخ قوانینی کلی حاکم است و می‌توان از وجود طرحی کلی در تاریخ سخن گفت؛ ثانیاً تاریخ موجودیتی حقیقی دارد نه اعتباری؛ ثالثاً چون تاریخ موجودی حقیقی است و از هستی بهره دارد، از صفات هستی هم به میزان حصّه‌اش بهره‌مند است، از جمله حیات و شعور.»[۵۴] از این رو، او پیشنهاد می‌کند که با شناخت حال هر دوره از زمانه، امکان دارد که به دوره‌بندی دیگری از تاریخ معماری ایران دست یابیم.[۵۵] در مطالعه‌ی تاریخ معماری ایران نیز، مانند دیگر پژوهش‌های تاریخی، به مراجعی قابل اعتماد نیاز داریم. منابع درجه‌ی اول مواردی چون بناها، منابع مکتوب، منابع شفاهی، منابع تصویری، و اشیاء را در بر می‌گیرد. منابع درجه دوم شامل گزارش‌های باستان‌شناسی و مرمت و مردم‌نگاری، تک‌نگاری‌ها، تاریخ‌های عمومی، و پژوهش‌های مرتبط با معماری و امور وابسته است. در این میان پژوهشگران غربی، که به معماری ایران پرداخته‌اند، کمتر از متون تاریخی کمک گرفته‌اند. قیومی درباره‌ی اهمیت این متون و چگونگی بهره‌مندی از آن‌ها، افزون بر مسائلی که عموماً در مطالعه‌ی متون تاریخی با آن مواجهیم، می‌گوید که «استعداد هر متن برای مطالعه‌ی تاریخ معماری، با فرض روشن بودنِ هدف و موضوع تحقیق، از سه طریق مشخص می‌شود: شمّ محقق، که از ممارست به دست می‌آید؛ گمانه زدن؛ حدس زدن بر مبنای قراین.»[۵۶] سخن پایانی آن‌که امروزه در مطالعه‌ی آثار باقیه‌ی معماری ایران، اسناد و متون تاریخی در میان منابعِ درجه اول اهمیت بیشتری دارند، زیرا از یک سو، غالباً با بقایایی ویران مواجهیم و از سوی دیگر، تاکنون مطالعه‌ی این آثار بیشتر بر اساس کاوش‌های باستان‌شناختی بوده است. با این همه، هنگام بررسی این متون باید هم با آداب جست‌وجو در آن‌ها و هم با زبان‌شان آشنایی داشته باشیم. همچنین تلاش کنیم که خطاهای احتمالی راویان را تشخیص دهیم، به ویژه هنگامی که بر پایه‌ی تاریخ‌نامه‌های پیشینیان خود مطالبی را ذکر کرده باشند. 🔹پی‌نوشت‌ها: [۳۳] نسرین گلیجانی‌مقدم، تاریخ‌شناسی معماری ایران، ص ۳۳. [۳۴] همان، ص ۲۲. [۳۵] هیزل کانوی و راوئن رونیش، «تاریخ معماری چیست؟»، ص ۲۹. [۳۶] استنفورد ، همان، ص ۳۹۲. [۳۷] شهرام پازوکی، «تاریخیگری و نسبت آن با بنیادهای نظری تاریخ هنر»، ص ۵ـ ۷. [۳۸] همان، ص ۵ـ ۶. [۳۹] همان، ص ۱۰ـ ۱۱. [۴۰] استنفورد ، همان، ص ۴۲۴. [۴۱] دیوید ونگ، «تحقیق تفسیری ـ تاریخی در معماری»، ص ۶۸ـ ۷۱. [۴۲] کانوی و رونیش، همان، ص ۲۹. [۴۳] همان، ص ۲۹ ـ ۳۰. [۴۴] مهرداد قیومی، «سخنی در منابع مکتوب تاریخ معماری ایران و شیوۀ جست‌وجو در آن‌ها»، ص ۱۳۴. [۴۵] میترا هاشمی، مقدمه‌ای بر تاریخ شفاهی معماری ایران، ص ۳۸. [۴۶] همان، ص ۳۹ـ ۴۰. [۴۷] آرنولد توین‌بی، همان، ص ۴۵. [۴۸] دییِتریچ گرهارد، «دوره‌بندی در تاریخ»، ص ۶۱. [۴۹] همان‌جا. [۵۰] همان، ص ۶۳. [۵۱] پروین ترکمنی آذر، تاریخ‌نگاری در ایران، ص۲۳. [۵۲] همان، ص ۳۰. [۵۳] همان، ص ۱۴۵ ـ ۱۴۶. [۵۴] قیومی، «مزاج دهر: نظریۀ حیات زمانه در دوره‌بندی تاریخ معماری ایران»، ص ۶۰ـ ۶۱. [۵۵] همان، ص ۶۷. [۵۶] همان، ص ۱۵۸. *برای مشاهده‌ی نیمه‌ی نخست یادداشت به پیوند زیر مراجعه کنید: https://asmaneh.com/posts/k2kvh/ #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3942Loading...
14
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۲) [ص ۳ از ۴] 🔺«تاریخ معماری ایران» ترکیبی است از کلماتی که هر کدام به تنهایی و نیز با ترکیب‌های دوتایی معنا دارند. نخست باید مشخص کنیم که در تاریخ معماری در پیِ مطالعه‌ی چه چیزها هستیم. مهرداد قیومی معتقد است که «منظور از بررسی معماری، مطالعه‌ی فعل معماری و اثر معماری و معمار است. «فعل معماری» پیشه‌ی معماری و آموزش معماری و روند طرح و ساخت و دیدگاه و اندیشه و خیال و نظر معماری را شامل می‌شود؛ «اثر معماری» هم خودِ ساخته‌ها را در بر می‌گیرد و هم مکتب‌ها و دوره‌ها را؛ «معمار» هم تک‌تک معماران را شامل است و هم خلق و خوی و خیال معمار را و هم صنف مشاغل آنان و هم بانیان و حامیان آثار را.»[۴۴] میترا هاشمی موضوع کلی پژوهش تاریخ معماری را واقعه‌ی عمارت یا رویداد ساختن و آباد کردن، که به آن «واقعه‌ی معماری» می‌گوید، می‌داند و بر این باور است که «در تاریخ‌نامه‌های معماری، کمتر به واقعه‌ی معماری به این معنی توجه کرده‌اند موضوع بسیاری از تواریخ معماری پیشین یا اثر معماری است یا معمار. در این تاریخ‌نامه‌ها به خودِ معماری، به معنی «علم و عمل معمار»، کمتر پرداخته‌اند.»[۴۵] از این رو، در تاریخ معماری ایران می‌توان از وجوه مختلف واقعه‌ی معماری، که در محدوده‌ی ایران فرهنگی روی داده است، پرسش کرد. «مثلاً می‌توان از عاملان واقعه پرسید: از خیال معمار، علوم و فنونی که نزد اوست و شیوه‌ی تعلّم، نفس و خلق و خوی، تعلقات اجتماعی و صنفی، ابزارها و فنون کار، و هر آن‌چه روشنگر وجهی از واقعه‌ی معماری باشد. در واقعه‌ی معماری کسانی چون بنّا، طیّان، ناوه‌کش، گچ‌کار، کاشی‌ساز و کاشی‌تراش، مقرنس‌بند، نقاش و مانند این‌ها نیز با معمار همکاری کرده‌اند، آنان نیز در شمار عاملان واقعه‌ی معماری‌اند، ولو این‌که نقشی جزئی در آن واقعه داشته‌اند. حامیان یا کارفرمایان نیز همواره نقشی بنیادین در کار معماری داشته‌اند. می‌توان از سیاقی پرسید که واقعه‌ی معماری در آن روی داده؛ از جای و گاه وقوع واقعه و این‌که چرا در آن‌جا و آن‌گاه روی داده است. همچنین می‌توان از محصول واقعه‌ی معماری، یعنی اثر معماری، پرسید. در تاریخ معماری، همچنین می‌توان از غایت واقعه‌ی معماری پرسید. مقصود از ساختن هر جای سکونت مردم در آن است. بنا بر این، شناخت وضعیت سکونت مردمان در هر جا روشنگر وجهی از واقعه‌ی ساخته و آبادان شدنِ آن جای است.»[۴۶] یکی از فرضیاتی که در شناخت معماران، بانیان، حامیان، و تفکر و خیال آنها به ما کمک می‌کند این است که ذات انسان را در طول تاریخ تقریباً بدون تغییر تصور کنیم، چنان‌که توین‌بی می‌گوید: «از نخستین تاریخی که اجداد ما قیافه‌ی انسانی یافتند، سرشت آدمی تغییر نکرده است. تردیدی نیست که سرشت انسان، مانند هر چیز دیگری در جهان، همواره در حال دگرگونی است، اما این تغییر از زمان انسان شدنِ اجداد ما تا به امروز آن‌قدر ناچیز بوده که در عمل بایستی سرشت آدمی را از آغاز تا کنون، و نیز در آینده‌ی قابل پیش‌بینی، ثابت انگاشت.»[۴۷] در پیِ مطالعه‌ی تحولات معماری ایران مهم‌ترین بحثی که با مواجه می‌شویم، موضوع «دوره‌بندی» است. در غرب، دوره‌بندی غیر دینی و کیهان‌شناسانه‌ از زمان رنسانس آغاز شد و اصطلاحاتی چون دوره و سده چند قرن بیشتر قدمت ندارد. از نظر دییِتریچ گرهارد، «آن‌چه دوره‌بندی تاریخ می‌خوانند، لزوماً در بر دارنده‌ی عنصری اختیاری است و در بیشترِ مواقع، تاریخ‌دار می‌نماید، زیرا واجد خصوصیت زمان خاستگاه خود است. برترین تاریخ‌دانان به ما هشدار داده‌اند که زندانی واژگان دوره‌بندی نشویم و ما از این‌که به سلطه‌ی نشانه‌‌ها بر معنای‌شان تن دهیم، بر حذر داشته‌اند.»[۴۸] او در ادامه سه نوع دوره‌بندی گاه‌شمارانه، تکاملی، و ماهوی را پیشنهاد می‌دهد: «نخستینِ آن‌ها صرفاً گاه‌شمارانه است، یعنی بر اساس شمارش سده‌ها و سال‌ها (ق‌م، م، قبل و بعد از هجرت و غیره). مبدأ این‌گونه دوره‌بندی، یعنی شروع دوره‌ای (یهودی، مسیحی، اسلامی، و غیره)، الهیات تاریخ یا فلسفه‌ی تاریخ زیربنای آن را آشکار می‌کند. گونه‌ی دوم دوره‌بندی از یکی از دو مفهوم اصلی تفکر تاریخی، یعنی تکامل، ناشی شده است. در این گونه، به هر دوره‌ چون مرحله‌ای درون تحولی بزرگ‌تر می‌نگرند؛ خواه مربوط به یک ملت، یک تمدن، یا به طور کلی مربوط به تاریخ بشریت باشد. مفاهیم رشد و انحطاط (یا چرخه‌های پیشرفت و پسرفت) ذاتیِ این گونه دوره‌بندی است. سومین گونه ویژگی‌های دیگر مفهومِ پایه‌ای تفکر تاریخی، یعنی فردیت تاریخی، را در بر دارد. قائلان به این گونه دوره‌بندی مدعیِ خلاصه کردنِ ماهیت هر دوران‌اند؛ و لازمه‌ی این نوع آن است که هر دوره معنایی درونش داشته باشد.»[۴۹]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3142Loading...
15
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۲) [ص ۲ از ۴] 🔺در مقابل تاریخیگری، تلقی «هرمنوتیکی» و «پدیدارشناسانه» نیز از تاریخ وجود دارد که از نظر پازوکی با تفکر هنری و عرفانی متناسب‌تر بوده و پیش‌تر در ادیان و سنن شرقی وجود داشته است. «بنا بر تلقی هرمنوتیکی، تاریخْ نفسی یا انفسی است؛ یعنی تاریخ در ما است، نه ما در تاریخ. تاریخ حقیقتی است که با بشر آغاز می‌شود و با بشر پایان می‌گیرد و اصلاً نحو خاصی از وجود بشر است. چنین نیست که تاریخ و بشر دو امر مجزا باشند و بشر واقع در تاریخ باشد؛ بلکه سنخ وجود آدمی تاریخی است. [...] پس طریق پدیدارشناسی نوعی گذر از تاریخیگری است، یعنی پشت سر گذاشتن تاریخ و اعتبار نکردن آن. اگر تاریخ را اعتبار نکنیم و صولت زمان را از میان برداریم، به بی‌زمانی یا اول‌الزمان می‌رسیم. اول‌الزمان به اسطوره برمی‌گردد. در پدیدارشناسی، موقعیت‌های مربوط به زمان و مکان و هر چه به وجود خارج ابژه‌ها مربوط می‌شوند به محاق تعلیق می‌گذارند و اعتبار نمی‌کنند. [...] در تاریخ انفسی به وجه‌الربّی پدیده‌ها توجه می‌وشد؛ از این رو، زمان افقی و متوالی شکسته می‌شود و همه هم‌زمان می‌شوند. پیداست که چنین تاریخی را کسی می‌تواند بنویسد که اهل تذکر باشد و از وجه‌الربّی پدیده‌ها خبر داشته باشد.»[۳۹] استنفورد درباره‌ی عملکرد اسطوره‌ها را چنین توضیح می‌کند: «یک اختلاف میان اسطوره و تاریخ آن است که اسطوره سرشار از معناست، اما حقیقتِ تاریخی اندکی در خود دارد یا حتی حقیقت تاریخی‌ای در بر ندارد، در حالی‌که تاریخ، بنا بر فرض، در بر دارنده‌ی حقیقت است، اما غالباً معنای اندکی برای ما دارد. اسطوره‌ها ممکن است در خدمت بیان ارزش‌های یک جامعه باشند، ممکن است مرجعیت یک پادشاه یا روحانیت را زنده نگه دارند، ممکن است برخی پدیده‌های جهان طبیعی را توضیح دهند؛ ممکن است به برخی رسوم، شعایر یا تشریفات ارزش بخشند؛ یا آن‌که هر چه را نامعقول یا نامفهوم به نظر می‌رسد، توجیه کنند. [...] آن‌ها غالباً چکیده‌ی تاریخ‌اند.»[۴۰] برخی پژوهشگران مطالعه‌ی تاریخ معماری را نوعی تحقیق کیفی دانسته و روش آن را «تفسیری ـ تاریخی» نامیده‌اند. دیوید ونگ معتقد است که این نوع تحقیق «مستلزم جستن قراین و گرد آوردن و سامان‌دهی آن قراین، ارزیابی آن‌ها، و ساختن روایتی از آن قراین است که کل‌نگرانه و باور کردنی باشد. کلید همه‌ی این مسیر تفسیر است. [...] تفسیر کاری خلاقانه است، خواه کاری که انجام می‌گیرد، گردآوری قراین باشد یا ارزیابی یا روایت. [...] حداقل اعتبار گزارش تاریخی این است که رویدادهایی که در آن آمده، در توالی زمانیِ واقعی قرار گیرد. روایت تاریخی نباید ترتیب اجزای مسیر یا پیوند متقابل و انسجام آن‌ها را، که کالینگوود «جهان واحد تاریخی» می‌خواندش، نقض کند.»[۴۱] مورخ معماری معمولاً هنگام بررسی تحولات معماری در جست‌وجوی علل است و می‌خواهد با «تبیینی» منطقی نظرات خود را توجیه کند. کانْوِی و رونیش تبیین‌ها در چهار دسته‌ی عقلی و فناوارانه و ساختمانی، اجتماعی و دینی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی، و روح زمانه قرار داده‌اند.[۴۲] آنان در ادامه تبیین‌ها را چنین توضح می‌دهند: «در تبیین فناوارانه و عقلی، تحولات معماری بر اساس دستاوردهای جدید فناوری و ساختمانی توجیه، و گاه این تحولات را به مثابه نتیجه‌ی منطقی مسائل فناورانه و عملی معرفی می‌کنند. [...] تبیینی که مطابق آن، معماری مظهر اوضاع اجتماعی و اخلاقی و فلسفی دوره است، متضمن این است که با کسب دانش کافی از آن اوضاع می‌توان احوال معماری آن دوره را دریافت. [...] قائلان به تبیینی که مطابق آن، معماری بازتاب مصالح ساختمانی و اوضاع و احوال اقتصادی و فرهنگی زمان خود است، در پی آن‌اند که معماری را، به معنای وسیع کلمه، در بستر مادی‌اش قرار دهند. [...] تبیین که به موجب آن، معماری بازتاب روح زمانه است، متأثّر از آرای هگل است. [...] تلقی تاریخ به روندی رو به ترقی، اندیشه‌ی اصلیِ مندرج در اصطلاح روح زمانه است. [...] شباهت‌هایی که میان آثار معماران و نقاشان و طراحان و نویسندگان وجود دارد، نتیجه‌ی زندگی آنان در یک دوره‌ی زمانی مشترک است. تعبیر دیگر این مطلب می‌تواند چنین باشد: هر دوره و مکانی، با مصالحی که در اختیار می‌گذارد و با اوضاع روحی و معنوی‌ای که به وجود می‌آورد، به گسترش اَشکال فرهنگیِ محصر به فردی میدان می‌دهد؛ و با آن‌که سبک‌های دیگری در حاشیه‌ی آن وجود دارند و با آن هم‌زیستی می‌کنند، فقط یک سبکِ راستینِ بزرگ مظهر روح زمانه می‌شود.»[۴۳]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
2572Loading...
16
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۲)* احسان طهماسبی ۳. نسبت معماری ایران و تاریخ معماری دانشی میان‌رشته‌ای است، از این رو، روش تحقیق در این حوزه بسته به موضوع و رویکرد می‌تواند کمّی یا کیفی یا ترکیبی از این دو باشد. هنگامی که موضوع تاریخ معماری است، رویکردها به حوزه‌ی تاریخ، باستان‌شناسی، و هنر نزدیک می‌شود. برای مثال، نسرین گلیجانی مقدم پنج نوع نگرش را در تعریف تاریخ معماری بیان می‌کند: تاریخی، معمارانه، هنرشناسانه، باستان‌شناسانه، و تشبیهی.[۳۳] از نظر وی تعریف رویکرد تاریخی گستره‌ی وسیعی را شامل می‌شود «از تعریفی که تاریخ معماری را بررسی معماری گذشته بر اساس تحولات تاریخی می‌داند و راه را برای تجزیه و تحلیل تحولات تاریخی از دیدگاه‌ها و ایدئولوژی‌های مختلف باز می‌گذارد تا این تعریف که تاریخ معماری را مطالعه‌ی جنب‌های کمّی تحول و تطوّر معماری گذشته می‌داند که به وسیله‌ی آن انسان درباره‌ی یکی از مظاهر گذشته به آگاهی و شناخت می‌رسد.»[۳۴] هِیزل کانْوِی و راوئن رونیش سه دسته رویکرد را پیشنهاد می‌دهند: «رویکرد عملی، رویکرد تاریخی، و رویکرد زیباشناسانه. هدف رویکرد عملی آن است که معلوم کند چه چیزی ساخته، به چه هنگام برپا، و به دست چه کسی یا کسانی ساخته شده است. در رویکرد تاریخی درباره‌ی سبب ساختن بنا و نسبت آن با اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و دینی تحقیق می‌شود. با رویکرد زیباشناسانه ویژگی‌ها و مشخصه‌های بصری و سبکی بیان می‌شود و طرز تغییر سبک‌ها و علل آن روشن می‌شود.»[۳۵] رویکرد تاریخی معنای نزدیکی با اصطلاح «تاریخیگری» یا تاریخ‌گرایی در نزد مورخان دارد. استنفورد می‌گوید که «تاریخ‌گرایی عبارت از این فهم است که همه‌ی پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی به نحوی تاریخی تعیّن یافته‌اند. این امور به عصر خود و مجموعه‌ی اجتماعی ـ فرهنگی خودشان تعلق دارند.»[۳۶] شهرام پازوکی تاریخیگری یا مکتب اصالت تاریخ را یکی از رویکردهایی می‌داند که از دوره‌ی مدرن وارد تاریخ هنر شده و ویژگی‌های آن را چنین برشمرده است: «مطابق این نگرش هر چیزی را فقط با شناختن بستر یا زمینه‌ی تاریخی‌ای که در دل آن پدید آمده است، می‌توان شناخت. [...] بنا بر تاریخیگری، هیچ تفکری خود هویت و حقیقتی ندارد، بلکه تابع اوضاع خاصی از قبیل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و غیره است. ما با ماهیت امور سر و کار نداریم؛ اصولاً اشیاء و امور ماهیتی ندارند؛ آن‌چه با آن‌ها سر و کار داریم، جز همین عوارض و آثار اشیا نیست. [...] تاریخ همواره سیری رو به جلو، یعنی رو به ترقی دارد. [...] یکی دیگر از اجزای تاریخیگری این است که گذشته امری ابژکتیو است؛ یعنی ابژه‌ای علمی است که می‌توان با روش‌های علمی درباره‌اش تحقیق کرد. کافی است ابزار لازم را داشته باشیم تا بتوانیم به گذشته راه یابیم و در آن تصرف کنیم. مهم‌ترین ابزار این‌کار منبع یا متن است.»[۳۷] از نظر وی، در فرهنگ دینی و سنتی، رویکرد تاریخیگری به حقیقت هنر راه نمی‌برد: «در همه‌ی فرهنگ‌ها در عالم سنتی، ماهیت هر چیز مستقل از ظهور آن در زمان و مکان است. بنا بر این، پدیده‌ها و رویدادها هم حقیقتی فارغ از زمان و تاریخ مادی دارند و هم پی‌گیری آن‌ها در طول زمان به حقایق بی‌زمان منجر می‌شود. [...] مبنای تاریخیگری پوزیویتیسم و عقلانیت خشک عصر روشنگری است؛ [...] بنا بر پوزیویتیسم، آن‌چه ورای پوزیتیو است، مثل راز، ساحت قدس، سرّ، عالم معنا، و بالاخره عالم هنری به کلی منتفی است.»[۳۸]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3072Loading...
17
📢بیستمین سالگرد تأسیس انجمن تاریخ شفاهی ایران: چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی ایران؛ تاریخ شفاهی در ترازو بیست سال پیش به تاریخ  ۲۴ و ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۳، نشست علمی‌ با عنوان «تعاریف، مبانی نظری و ‏کارکردهای ‏تاریخ شفاهی» در دانشگاه اصفهان برگزار شد و برای نخستین‌بار تاریخ شفاهی در ‏ایران راه به‌سوی دانشگاه گشود و به دنبال آن انجمن تاریخ شفاهی ایران پا به عرصه گذارد.‏ 🔸محورهای همایش:‏ ‏۱.ارزیابی دستاوردهای سیزده همایش پیشين از سال ١٣٨٣ تا ١٤٠٢ خورشيدی ‏۲.مرجعیت علمی ـ صنفی در عرصه‌ی تاریخ شفاهی ‏۳.دانشگاه‌ها و آینده‌ی توسعه‌ی تاریخ شفاهی ‏۴.آسیب‌شناسی تولیدات تاریخ شفاهی ۵.چشم‌اندازهای راهبردی پیش روی تاریخ شفاهی ‏۶.گرامیداشت یاد و خاطره‌ی مرحوم دکتر رحیم نیکبخت 🔹زمان: ۲۵اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۸-۱۲ 🔹مکان: دانشگاه اصفهان، دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی، تالار ربانی https://t.me/oralhistoryOHA #خبر @asmaaneh
3882Loading...
18
📖 ۱۲. آرمان‌ها و بت‌ها: مقالاتی درباره‌ی ارزش در تاریخ و هنر [ص ۳ از ۳] ‌‌▫️ترجمه‌ی فهرست کتاب پیش‌گفتار ارزش‌ها در تاریخ سنت اطلاعات عمومی درجست‌وجوی تاریخ فرهنگی منطق «خودنمایی پوچ»: معرفی امکاناتی برای تاریخ‌باوری در زمینه‌ی مطالعه‌ی مُد، سبک و ذائقه اسطوره و واقعیت در رسانه‌های آلمان در زمان جنگ پژوهشی در زمینه‌ی علوم انسانی: آرمان‌ها و بت‌ها ارزش‌ها در هنر هنر و تعالی شخصی تاریخ هنر و علوم اجتماعی ملاک‌ها و ارزش‌ها در هنرهای بصری: با همکاری کوئنتیل بل نیاز به کثرت‌گرایی موزه: گذشته، حال و آینده جایگاه عقل و عاطفه در مطالعه‌ی تاریخ هنر پی‌نوشت‌ها یادداشت‌های کتاب‌شناختی مآخذ عکس‌ها نمایه ▫️مشخصات منبع مهرداد قیومی بیدهندی و دیگران، کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر، تهران: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۹۴، فصل۳. ▪️برای مشاهده‌ی نسخه‌ای از کتاب آرمان‌ها و بت‌ها: مقالاتی درباره‌ی ارزش در تاریخ و هنر به پیوند زیر مراجعه کنید: https://archive.org/details/idealsidolsessay0000gomb #مهرداد_قیومی #گزیده @asmaaneh
3801Loading...
19
📖 ۱۲. آرمان‌ها و بت‌ها: مقالاتی درباره‌ی ارزش در تاریخ و هنر [ص ۲ از ۳] 🔺موضوع مقاله‌ی نهم، «نیاز به کثرت‌گرایی»، که با نگاهی به کتاب ساختار انقلاب‌های علمی توماس کوهْن آغاز می‌شود، نیاز به «دانش انقلابی» در مقابل «دانش معمولی» است و این که دانشجویان باید در پی کشف چهارچوب‌های ذهنی جدید برای پیش نهادن پرسش‌های جدید در تاریخ هنر باشند. این کار جز از طریق مطالعه‌ی علوم دیگر و تصحیح نظام دانشگاهی میسر نمی‌شود. موزه، که از مهم‌ترین موضوعات علاقه‌ی نظریه‌پردازان تاریخ هنر است، موضوع مقاله‌ی دهم گومبریش است. او در این مقاله به جایگاه موزه و تبیین این اندیشه می‌پردازد که موزه چگونه می‌تواند نهادی در حال تعالی باشد و میان مفاهیمی چون «سودمندی» و «لذت‌بخشی» تعادل برقرار کند. در مقاله‌ی یازدهم، «عقل و عاطفه در مطالعه‌ی تاریخ هنر»، نویسنده عاطفه‌ی خود را از اثر هنری در کنار رویکرد خردگرایانه به آن قرار می‌دهد و در سهم عقل و عاطفه در ایجاد و فهم اثر هنری بحث می‌کند. هدف او روشن کردن این موضوع است که آنچه در هنر از تکنیک و مطالعات تاریخی به دست نمی‌آید، چگونه نقشی بسیار مهم در ایجاد شاهکار هنری ایفا می‌کند. موضوع عموم مقالات این کتاب هنجارها و کمال‌های ذهنی خودساخته در تاریخ هنر و حوزه‌ها و فعالیت‌های مرتبط با آن و تلاش برای بر هم زدن آنها است. از این بابت، دوگانه‌ی دانش و ارزش در تاریخ هنر را می‌توان درون‌مایه‌ی کتاب دانست. با عنایت به اهمیت ارنست گومبریش در اندیشه‌های تاریخ هنر، این کتاب از نظر آشنایی با افکار او، به‌ویژه پیشگامی‌اش در نقد تاریخ متعارف هنر مغرب‌زمین، مفید است. فهم عمیق کتاب مستلزم آشنایی پیشین با گومبریش و با برخی از اندیشمندانی است که او در مقالات کتاب از اندیشه‌های آنان سخن می‌گوید. ▫️ فهرست کتاب Preface Values in History The Tradition of General Knowledge In Search of Cultural History The Logic of Vanity Fair: Alternatives to Historicism in the Study of Fashions, Style and Taste Myth and Reality in German Wartime Broadcasts Research in the Humanities: Ideals and Idols Values in Art Art and Se1f-Transcendence Art History and the Social Sciences Canons and Values in the Visual Arts: A Correspondence with Quentin Bell A Plea for Pluralism The Museum: Past, Present and Future Reason and Feeling in the Study of Art Notes Bibliographical Note Sources of Photographs Index 🔻 #مهرداد_قیومی #گزیده @asmaaneh
3091Loading...
20
📖 ۱۲. آرمان‌ها و بت‌ها: مقالاتی درباره‌ی ارزش در تاریخ و هنر (پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر) ‌▫️مشخصات کتاب Gombrich, E. H. (1994). Ideals & Idols: Essays on values in history and in art. London: Phaidon, 224 pages. گومبریش، ارْنْست. آرمان‌ها و بت‌ها: مقالاتی درباره‌ی ارزش در تاریخ و هنر. ‌▫️بررسی کتاب این کتاب مجموعه‌ای از مقاله‌های ارنست گومبریش (گامبریچ) درباره‌ی برخی از مباحث نظری تاریخ هنر است. گومبریش از نظریه‌پردازان برجسته‌ی تاریخ هنر و نیز از مورخان شاخص هنر در روزگار ماست. از نظر نویسنده، آرمان‌هایی که به صورت مطلق (بت) درمی‌آیند امکان پژوهش و درک حقیقت درباره‌ی ارزش‌های موجود در تاریخ هنر را سلب می‌کنند. موضوع کتاب، «تاریخ هنر»، در دو بخش آن، یعنی «تاریخ» و «هنر»، ظهور یافته است. نویسنده در بخش نخست به نسبت میان ارزش‌ها و تاریخ؛ و در بخش دوم به نسبت میان ارزش‌های انسان و هنر و تاریخ هنر می‌پردازد. کتاب در مجموع یازده مقاله دارد. در مقاله‌ی اول، «سنت اطلاعات عمومی»، سخن از تغییر سنت‌های موجود در زمینه‌ی کسب دانش است. در روزگار ما، برخلاف گذشته، داشتن اطلاعات عمومی را ارزش نمی‌شمارند. این نمونه‌ای از تحول در خصوص ارزش دانش در روزگار ماست. گومبریش تاریخ را از این نظر مرور می‌کند و مسیر تغییر نگاه به دانش را، بر اساس تحول در منابع و میزان دسترس به آنها، برمی‌رسد. او در خصوص رابطه‌ی ارزش‌های مشترک با دانش‌های مشترک بحث می‌کند، تا روشن کند که رویکردهای مختلف به علوم چگونه در ماهیت ارزش‌ها تأثیر می‌گذارند. به نظر نویسنده، توجه به حفظ این سنت در دوره‌ی معاصر (دوره‌ی تخصص‌گرایی) برای حفظ زبان و فرهنگ ضروری است. در مقاله‌ی دوم، «در جستجوی تاریخ فرهنگی»، گومبریش فلسفه‌ی هگل درباره‌ی تاریخ و تأثیر آن در تفسیر ما از فرهنگ را نقد کرده و با بیان مثال‌هایی از تاریخ، از ضرورت پرداختن به تاریخ فرهنگی سخن گفته است. گومبریش در مقاله‌ی سوم، «منطق بازار مکاره‌ی خودبینی»، می‌گوید مکتب تاریخ‌باوری فرضیه‌های قابل آزمون کافی و چهارچوبی مشخص برای مطالعه و تدریس در زمینه‌ی تاریخ هنر ندارد و باید برای به‌دست آوردن آنها تلاش کرد. برای ورود به این حیطه، به مطالعه‌ی «ایجاد ارزش‌های جدید با ایجاد چیزهای جدید» با دیدگاهی ‌تاریخ‌باورانه می‌پردازد. هدف او کشف این است که چگونه با ظهور جریان‌های جدید، سبک‌های جدید ایجاد می‌شود، ذائقه‌ی مردم تغییر می‌کند و، در کل، ارزش‌های جدید شکل می‌گیرد. در مقاله‌ی چهارم، «اسطوره و واقعیت در رسانه‌های آلمان در زمان جنگ»، نویسنده درباره‌ی تجربه‌ی خود در ترجمه‌ی متون رسانه‌های آلمان نازی سخن می‌گوید و در این بحث می‌کند که چگونه با تبلیغات می‌توان ارزش‌هایی تازه برای مردم ایجاد کرد، یا به چیزی بالید که تا آن زمان ضدارزش بوده است. پرسش اصلی این است که آیا تاریخ چون الهه‌ای مطلق است که سزای بدکاران را خواهد داد، یا بنده‌ی اقتصاد و سیاست است. موضوع مقاله‌ی پنجم، «آرمان‌ها و بت‌ها»، نقد روش‌های دانشگاهی در حوزه‌ی علوم انسانی و لزوم حفظ پویایی این علوم است. نویسنده اشکالات نظام آموزشی را مطرح می‌کند. در این نظام، چندین «بُت» ایجاد شده که حاصل آرمان‌گرایی و جزم‌اندیشی است و موجب پرهیز دانشجویان از تحقیق به معنای حقیقی آن می‌شود. در مقاله‌ی ششم، «هنر و تعالی شخصی»، به جایگاه هنرمند و مخاطب در تاریخ هنر می‌پردازد. پیش از دوران مدرن، هنر جزو سنت و در خدمت دین بود؛ اما انسان مدرن، که چون گذشته بنیادی دینی ندارد، چگونه می‌تواند هنر پیشامدرن را بشناسد و ارزش‌های آن هنر و طرز تعالی شخصی هنرمند در طی آفرینش هنری را درک کند. در مقاله‌ی هفتم، «تاریخ هنر و علوم اجتماعی»، نویسنده به تبیین جایگاه تاریخ هنر در بین علوم اجتماعی و ارتباط آنها می‌پردازد. این پرسش را پیش می‌کشد که آیا اساساً مورخ هنر اجازه و امکان ارزش‌گذاری آثار را دارد؟ هدف این مقاله اثبات این مدعاست که همه‌ی علوم اجتماعی در خدمت فهم تاریخ هنرند و قضاوت در تاریخ هنر بدون این علوم ممکن نیست. مقاله‌ی هشتم، «ملاک‌ها و ارزش‌ها در هنرهای بصری»، مجموعه‌ای از مکاتبات گومبریش و یکی از همکارانش، کوئنتین بل، درباره‌ی مقاله‌ی قبل است. موضوع نامه‌ها نقد آن مقاله و روشن کردن وجوه بیشتری از موضوع ملاک‌های ارزش‌گذاری آثار و پدیدآورندگانشان در تاریخ هنر است.🔻 #مهرداد_قیومی #گزیده @asmaaneh
2942Loading...
21
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۱) [ص ۴ از ۴] 🔺مسئله‌ی مهم دیگر درباره‌ی منابع، میزان «اعتبار» آنها است. دو روش برای شناخت اعتبار مدارک و اخبار وجود دارد: «الف) ترجیح به «سند»: بررسی اصالت و اعتبار روایت؛ ب) ترجیح به «راوی»: بررسی صداقت راوی یا مورخ. در قسمت ترجیح به سند، اگر خبر یا روایتی در چند منبع مختلف ذکر شده باشد، معتبرتر از خبری است که صرفاً در یک منبع نقل شده است؛ اخباری که تعداد واسطه‌ی نقلشان کم‌تر باشد، اعتبار بیشتری دارند؛ عقلانی‌بودن و طبیعی‌بودن یک واقعه با مقتضیات و واقعیت‌های زمان وقوع حادثه می‌تواند معیاری مهم در پذیرش صحّت اخبار باشد. در قسمت ترجیح به اعتبار راوی، باید به بررسی شخصیت، احوال، تعلقات، تنگناها، ملاحظات سیاسی و مذهبی، اعتبار، و شهرت نویسنده پرداخت. نزدیکی زمانی و مکانی راوی در مشاهده‌ی یک رخداد بر اعتبار روایت آن می‌افزاید، اما از سوی دیگر راوی ممکن است دچار حجاب معاصر بودن شود.»[۳۱] نقد یا ارزشیابی منابع تاریخی به دو شیوه امکان‌پذیر است: « الف) «نقد بیرونی» که ماهیت منابع را ارزشیابی می‌کند. تحلیل بیرونی به جایگاه سند در متن مورد مطالعه نظر دارد تا درجه‌ی اعتبار آن را با دقت نشان دهد. در این‌جا، پژوهشگر می‌کوشد که صحت و اصالت اسناد و منابع تاریخی را روشن کند: نوع خط، کاغذ، مؤلف، زمان تدوین، مکان. [...] بررسی عدالت و صداقت راویان نیز مهم است. ب) «نقد درونی» که محتوای منابع را بررسی می‌کند. هدف از نقد درونی یا محتوایی دستیابی به حقایق و اطلاعات تاریخی در متن اسناد و منابع موجود است و به دو صورت ایجابی و سلبی انجام می‌گیرد. در بخش ایجابی، منبع تاریخی برای تفسیر و درک معنا تحلیل می‌شود که خود دارای دو مرحله است: نخست، تفسیر ظاهر متن و درک معنای لفظی آن؛ دوم، فهم معنای حقیقی متن و شناخت غرض مؤلف. بنابراین بررسی ساختار زبانی و مفهومی و سبک و شیوه و روش و هدف نگارنده باید مد نظر قرار گیرد. [...] وجه سلبی شناخت کذب و خطا در منابع و حذف امور غیر واقعی است.»[۳۲] [ادامه دارد] 🔸پی‌نوشت‌ها: [۱] علی‌رضا ملائی توانی، درآمدی بر روش‌های پژوهش در تاریخ، ص ۱۷. [۲] رابین جورج کالینگوود، مفهوم کلی تاریخ، ص ۹. [۳] ملائی توانی، همان، ص ۱۹ـ ۲۱. [۴] مایکل استنفورد، درآمدی بر تاریخ‌پژوهشی، ص ۱۹۹. [۵] ادوارد هالت کار، تاریخ چیست؟ ص ۱۴. [۶] همان، ص ۳۲. [۷] آرنولد توین‌بی، مورخ و تاریخ، ص ۲۷. [۸] ملائی توانی، همان، ص ۱۵۹ [۹] استنفورد، همان، ص ۱۸۲ـ ۱۸۳. [۱۰] همان، ص ۱۸۰. [۱۱] کالینگوود، همان، ص ۲۷۳. [۱۲] همان، ص ۲۷۰. [۱۳] سی. بی‌ین مکالا، بنیادهای علم تاریخ، چیستی و اعتبار شناخت تاریخی، ص ۲۴. [۱۴] استنفورد، همان، ص ۲۰۹ [۱۵] ملائی توانی، همان، ص ۴۶ـ ۴۷. [۱۶] کار، همان، ص ۱۲۹. [۱۷] ملائی توانی، همان، ص ۱۶۷. [۱۸] مکالا، همان، ص ۲۵۸. [۱۹] کار، همان، ص ۱۳۱ـ ۱۳۲. [20] cause [21] explanation [۲۲] استنفورد، همان، ص ۳۰۳. [۲۳] همان، ص ۳۲۷ـ ۳۲۸. [۲۴] همان، ص ۳۴۳ـ ۳۴۵. [۲۵] کالینگوود، همان، ص ۳۱۸. [۲۶] استنفورد، همان، ص ۲۱۱. [۲۷] همان، ص ۲۱۴. [۲۸] همان، ص ۲۲۴. [۲۹] همان، ص ۲۵۵. [۳۰] مکالا، همان، ص ۴۳. [۳۱] ملائی توانی، همان، ص ۱۳۱ـ ۱۳۳. [۳۲] همان، ص ۱۴۳ـ ۱۴۴. #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3744Loading...
22
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۱) [ص ۳ از ۴] 🔺برخی محققان صحبت از علت در تاریخ نکرده، بلکه به باورِ ا. کار، «از توضیح یا تفسیر یا منطق موقعیت یا منطق درونی حوادث سخن می‌رانند، یا این‌که برداشت علّی (چرا اتفاق افتاد) را به سود برداشت فعلی (چگونه اتفاق افتاد) طرد می‌کنند، اگر چه این خود به ناچار مشمول پرسش چه شد که اتفاق افتاد، می‌شود، و مجدداً ما را به سؤال چرا باز می‌گرداند.»[۱۹] میان «علت»[۲۰] و «تبیین»[۲۱] تمایز وجود دارد، گرچه این دو مفهوم غالباً با یکدیگر مرتبطند، زیرا در بیشترِ تبیین‌ها محقق در پی علت است. از نظر استنفورد «علّیت رابطه‌ای است که در جهان طبیعت برقرار است، اما تبیین رابطه‌ای فکری یا عقلی است. [...] بنابراین علت چیزی است که در جهان واقعی عمل می‌کند، [...] و تبیین به قلمرو اندیشه‌ها تعلق دارد.»[۲۲] به بیانی روشن‌تر، علت متعلق است به تاریخ به مثابه‌ی رویداد و تبیین به تاریخ در مقام علم مطالعه‌ی رویدادها. نکته‌ی دیگر آن‌که همه‌ی رویدادها را با ذکر علت تبیین نمی‌کنند، بلکه گاهی وابستگی‌های ریاضی، منطقی، قراردادی و غیره برقرار است. همچنین مورخان در بررسی رخدادها افزون بر تبیین «چرا»، گاهی به پرسش‌های «چه»، «چگونه»، «کجا»، «کِی» و «کی» نیز می‌پردازند.[۲۳] صورتی دیگر از تبیین از راه «همدلی» است. یعنی همراه شدن با روایت و دیدن شخصیت‌ها از درون. میزان اعتبار این گونه تبین این است که تا چه اندازه به سرشت مشترک انسان‌ها باور داشته باشیم.[۲۴] ۲. مراجع تاریخ‌نگاری در پژوهش‌های تاریخی نیز، مانند سایر علوم، به داده‌ها و شواهدِ قابل تفسیر نیاز است. چنان‌که کالینگوود تاریخ را علمی می‌داند که «کار آن مطالعه‌ی رویدادهایی است که در معرض مشاهده‌ی ما نیستند. مطالعه‌ی این رویدادها استدلالی است و مورخ باید با برهان از چیزی که قابل مشاهده‌ی ما است، و او آن را مدرکِ رویدادهای مورد توجه‌اش می‌نامد، به آن‌ها برسد.»[۲۵] استنفورد در این باره می‌گوید که «ما گذشته را از آن‌چه تا زمان حال باقی مانده است، استنتاج می‌کنیم. چنین آثاری ممکن است انسان، شئ فیزیکی، و اندیشه باشد. چنین چیزهای را که از گذشته برجا مانده‌اند، می‌توان «آثار باقیه» نامید.»[۲۶] وی در ادامه «شاهد» را چنین تعریف می‌کند: «مبنایی برای باور؛ آن‌چه متوجه اثبات یا رد نتیجه‌ای ‌است. [...] گزاره‌هایی که خودشان بدیهی نیستند، نیازمند تأیید شاهدند.»[۲۷] سپس دو دسته منبع را معرفی می‌کند: «منبع دست اول آن فقره شاهدی است که مبدأ آن هم‌عصر دوره‌ی مورد نظر است. [...] منبع دست دوم پژوهشی است که معمولاً مورخ درباره‌ی دوره‌ی مورد بررسی یا جنبه‌ای از آن انجام می‌دهد.»[۲۸] توصیه‌ی او برای این‌که مورخ در بررسی «اسناد» و شواهد گرفتار مفروضات خود نشود، این است: «نیت نویسنده‌ی فلان سند چه بود؟ نیروهای سیاسی و اجتماعی‌ای که در آن زمان بر او تأثیر گذاشتند، چه بودند؟ خواننده‌ی مورد نظر آن سند احتمالاً چه چیزی باید از آن می‌فهمید؟ [...] بالاتر از این‌ها، مورخ به باید به خاطر داشته باشد که آن سند موقعیت آن روزگار را نه تنها به انحایی که نویسنده دیده و فهمیده، بلکه همچنین در قالب کلماتی که نویسنده برای توصیف آن به کار برده است، ثبت می‌کند. آن‌چه مورخ در مقابل خود دارد، بازنمود کلامی نویسنده است، همین کلمات ممکن بود، واقعیت متفاوتی را برای او ترسیم کند.»[۲۹] در این‌باره مکالا می‌‌گوید که «برای فهم معنای متعارف یک متن، بدیهی است که مورخان باید زبان متن را بدانند و از بستر جملات آگاه باشند. [...] اگر متن به فرهنگی متعلق باشد که مورخ تقریباً چیزی درباره‌ی آن نمی‌داند، تفسیر متن بسیار دشوار خواهد بود. [...] مورخ متعهد خواهد کوشید که جهان‌بینی پدیدآورندگان سند را تبیین کند و تعیین اهمیت کنونی آن را به خوانندگان واگذارد.»[۳۰]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3193Loading...
23
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۱) [ص ۲ از ۴] 🔺«معرفت» یا «شناخت تاریخی» موضوعی کلیدی است که پژوهشگرانِ حوزه‌ی تاریخی معمولاً درباره‌ی آن نظر داده‌اند. به گفته‌ای، شناخت تاریخی به همه‌ی تلاش‌هایی اطلاق می‌شود که برای پر کردنِ شکاف میان واقعیت و باور صورت می‌گیرد.[۸] مایکل استنفورد سه نوع معرفت را در حوزه‌ی دانش معرفی می‌کند: معرفت دست اول بر پایه‌ی تجربه‌ی مستقیم و عمدتاً حسّی، معرفت دست دوم یا غیر مستقیم که غالباً با معرفت دست اول تأیید می‌شود، و معرفت تعمیم‌ یافته مانند قوانین علوم تجربی.[۹] او معرفت تاریخی را بیشتر از نوع دست دوم می‌داند، همچنین می‌افزاید که این شناخت همواره مستلزم زمان و مبتنی بر تفسیر شواهد است.[۱۰] رابین جورج کالینگوود همه‌ی تاریخ را تاریخ اندیشه می‌داند یا به به سخن دیگر «همه‌ی تاریخ عبارت است از بازآزمودن اندیشه‌ی گذشته در ذهن خودِ مورخ.»[۱۱] از نظر وی معرفت تاریخی عبارت است از «شناخت چیزهایی که ذهن در گذشته انجام داده و در حال انجام مجدد آنهاست؛ تداوم افعال گذشته در حال است. بنا بر این، موضوع فکر چیزی خارج از ذهنی که آن را می‌داند، نیست؛ فعالیت فکر است که فقط تا جایی می‌توان آن را دانست که ذهن دانا بار دیگر آن را فعلیت ببخشد و خودش بداند که دارد چنین می‌کند.»[۱۲] سی. بی‌ین مکالا شناخت تاریخی را بسیار پیچیده می‌داند و معتقد است که «کار مورخان کشف واقعیت‌هایی درباره‌ی گذشته نیست، بلکه برساختنِ آن‌ها است. حداکثر چیزی که می‌توانیم ادعا کنیم این است که باورهای ما درباره‌ی گذشته با دیگر باورهای ما درباره‌ی ماهیت جهان به خوبی سازگار است.»[۱۳] استنفورد این نظر را به بیان دیگر گفته است: «شاید بهتر باشد معرفت تاریخی را متشکل از داده‌های هم‌گرایی که قریب به حقیقت‌اند، بدانیم. یعنی نسبت به آن‌چه اتفاق نیفتاده است، یقینی فزاینده وجود داشته باشد.»[۱۴] اگر در تاریخ را به مثابه‌ی علم بدانیم، به روش‌هایی برای تحقیق در آن نیازمندیم. «روش‌شناسی» علمی نظامی از قواعد و روش‌ها است که پژوهش بر پایه‌ی آن استوار است و با استفاده از آن‌ها ادعاهای معرفت ارزیابی می‌شوند. از نظر ملائی توانی در پژوهش‌های تاریخی دو روش‌شناسی و جریان شکل گرفته است: «۱. «پوزیتویسم» (تجربه‌گرایی، اثبات‌گرایی، فلسفه‌ی تحصّلی): مطالعه‌ی عینی پدیده‌های تاریخی و نگاه بیرونی به آن‌ها و شناخت بی‌طرفانه‌شان به روش علت و معلولی کاملاً امکان‌پذیر است، زیرا ذهن آدمی به مثابه‌ی آینه‌ای است که می‌تواند به واقعیات جهان خارج بنگرد و به صورت روش‌مند و عینی رخدادهای تاریخی را منعکس کند؛ ۲. «ایده‌آلیسم» (اصالت معنا، ذهن‌گرایی، درون‌بینی): ذهن آدمی همچون آینه‌ی صاف نیست تا واقعیات جهات هستی را عیناً بازتاب دهد، بلکه اساساً معرفت از ما و از ذهن ما آغاز می‌شود نه بیرون از ذهن ما. برای شناخت پدیده‌های تاریخی هیچ‌گاه نمی‌توان صرفاً تماشاگر بود، بلکه باید بازیگر بود. پدیده‌های تاریخی به خودی خود فاقد معنا‌اند و این مورخ است که آن‌ها را ابتدا فهم و سپس معنادار می‌کند. منظور از بازیگری این است که باید به درون رخدادها رفت و با تاریخ‌سازان همراه شد، فضا و دوران‌شان را درک کرد و با آن‌ها هم‌نوا شد تا بتوان شناختی نسبی حاصل کرد. باید از دایره‌ی تنگ روابط علت و معلولی گذر کرد و از روش‌های دیگری چون همدلی، درون‌فهمی، کشف و شهود و هر آن‌چه بتواند در فهم گذشته به ما یاری دهد، استفاده کرد.»[۱۵] موضوع «علیت» در تاریخ در نظر مورخان و پژوهشگران بسیار مهم بوده، چنان‌که ادوارد هالت کار گفته که «مطالعه‌ی تاریخ مطالعه‌ی علل است.»[۱۶] در استدلال و شناسایی علل، تقدم و تأخّر آنها نقشی اساسی دارد. در رخدادهای بزرگ تاریخی دو نوع علت متفاوت قابل بازشناسی است: «الف) علل دور (ساختاری، محوری، اصلی، بنیادین) بسترها و مقدمات را طی زمان فراهم می‌آورد. ب) علل نزدیک (مُعِده، فوری) در حکم جرقه‌هایی‌اند که پس از فراهم آمدنِ مقدمات و در آستانه‌ی یک تحول تاریخی رخ می‌دهند.»[۱۷] مکالا معتقد است که «مورخان هنگام ارزیابی گزاره‌های علّی به چند چیز توجه می‌کنند: الف) آنان بررسی می‌کنند که آیا موجه است باور کنیم که رویدادهای مورد اشاره در گزاره‌ی علّی واقعاً اتفاق افتاده است؟ ب) آیا ویژگی‌های منطقیِ این ادعای علّی را می‌توان توجیه کرد: در شرایط معيّن، آیا علت برای معلول ضرورت داشته است؟ یعنی آیا بدون آن علت معلول شکل متفاوتی می‌گرفته؟ ج) آیا علت احتمال معلول را افزایش داده است؟»[۱۸]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
2823Loading...
24
✏️نظری اجمالی بر کاربردِ دانشِ تاریخ در مطالعه‌ی آثارِ باقیه‌ی معماریِ ایران (۱) احسان طهماسبی برای تحقیق در معماری ایران، فقط اتکاء به شناخت کالبدی آثار کافی نیست و به برخی دیگر از حوز‌ه‌های دانش نیز نیازمندیم. به ویژه، هنگامی که موضوعِ مطالعه آثاری متعلق به سده‌های دور باشد، مسائل پیچیده‌تر خواهد شد، زیرا از یک سو، معمولاً با بناهایی متروک یا ویران مواجه‌ایم که خواندنِ همه‌ی ویژگی‌های معماری آن دشوار است و از سویی دیگر، مستندات و شواهد فراوانی از آن‌ها به‌جا نمانده. مورخان نیز برای ساخت روایت خود با این مسئله مواجه‌اند که گذشته دیگر وجود ندارد، از این رو، ناگزیرند که با روش‌هایی و با استفاده از مدارک و شواهد، گذشته را تفسیر کنند تا به روایتی باورپذیر دست یابند. از این رو، پرسشمان این است که دانش تاریخ چه ابزار و روش‌هایی برای شناخت آثار معماری ایران، به ویژه ویرانه‌ها، در اختیار ما می‌گذارد؟ ۱. دانش تاریخ و روش‌‌های آن از نظر «هستی‌شناسی»، تاریخ به معنی رخدادها، تحولات، و اعمال واقعی انسان‌ها است که در گذشته در جهان روی داده. معنی دیگرِ تاریخ مطالعه‌ی رویدادهای گذشته است که به علم تاریخ و حوزه‌ی «معرفت‌شناسی» آن مرتبط می‌شود. علم تاریخ می‌کوشد که اجزاء و ابعاد پدیده‌های تاریخی را شناسایی، ارزیابی، و تحلیل کند که فراورده‌ی آن پژوهش‌های تاریخی و حوزه‌ی عمل مورخ است.[۱] فیلسوفان نیز درباره‌ی تاریخ اندیشیده‌اند. فیلسوف از خود می‌پرسد: مورخان چگونه به شناخت می‌رسند؟ به این ترتیب، فیلسوف باید درباره‌ی ذهن مورخ بیندیشد، اما در این کار عمل روانشناس را تکرار نمی‌کند، زیرا برای او اندیشه‌ی مورخ مجموعه‌ای از پدیده‌های ذهنی نیست، بلکه یک نظام معرفتی است.[۲] «فلسفه‌ی تاریخ» به دو شاخه تقسیم می‌شود: از نظر هستی‌شناسی، «فلسفه‌ی نظری تاریخ» (فلسفه‌ی جوهری تاریخ ) درباره‌ی کلّ تاریخ جهان به مثابه‌ی یک موجود زنده گفت‌وگو می‌کند. شالوده‌ی اساسی فلسفه‌ی نظری تاریخ بر این فرض نهاده شده که موجود حیاتمندی به نام تاریخ روبه‌رو است که هویتی مشخص، قانونمند، متحرک، و نیز انگیزه‌هایی برای حرکت دارد. انسان‌ها و موجودات و رخدادها پیکره‌ی این موجود را شکل می‌دهند. بنا بر این، تاریخ مجموعه‌ی حوادث پراکنده نیست، بلکه موجود زنده‌ای است که آهنگ حرکت، نظم، قانون، و هدف دارد و به سوی سرمنزل خاصی در حرکت است. از نظر معرفت‌شناسی، «فلسفه‌ی علم تاریخ» (فلسفه‌ی انتقادی یا تحلیلی تاریخ): به بررسی و ارزیابی تحلیلی علم تاریخ می‌پردازد و در حوزه‌ی فلسفه‌ی علم قرار می‌گیرد. این دانش می‌کوشد که روش‌های علم تاریخ و منطق علمی تاریخ را نقد کند و به این پرسش‌ها پاسخ دهد: علم تاریخ چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با دیگر علوم دارد؟ مورخان چگونه به بررسی پدیده‌های تاریخی می‌پردازند؟ آیا می‌توان تاریخ واقعی یک رخداد را نگاشت؟ روش‌های تحلیل و تفسیر تاریخ چیست؟ آیا مورخ می‌تواند بی‌طرف باشد؟ عینیت در تاریخ چیست؟ آیا تبیین‌های تاریخی از قوت لازم برخوردارند؟ مباحث روش تحقیق در این حوزه جای می‌گیرد. روش تحقیق ابزارها و شیوه‌های مطالعه‌ی روشمند تاریخ، به مفهوم هستی‌شناسی، را فراهم می‌آورد که دستاورد آن علم تاریخ است. همچنین روش تحقیق بخشی از مباحث فلسفه‌ی علم تاریخ را شکل می‌دهد و حلقه‌ی واسط میان تاریخ، علم تاریخ، و فلسفه‌ی علم تاریخ است و با کمک آن‌ها می‌توان فلسفه‌ی نظری تاریخ را نیز ارزیابی کرد.[۳] یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها این است که «واقعیت تاریخی» چیست؟ یک دسته از واقعیات یا امور واقع «مطابق با حکمی درباره‌ی گذشته‌ است که مورخان در خصوص آن توافق دارند.»[۴] اما بحث علم تاریخ بیشتر درباره‌ی وقایعی است که نیاز به شناخت دارند. در این‌جا «واقعیات فقط موقعی لب به سخن می‌گشایند که مورخ به سراغ آن‌ها رود: اوست که تصمیم می‌گیرد به کدام‌یک از واقعیات، به چه ترتیب یا در چه زمینه‌ای، اجازه صحبت دهد.»[۵] ‌به سخن دیگر واقعیات تاریخ دست‌نخورده به ما نمی‌رسد، زیرا همواره از ذهن وقایع‌نگار ترشح می‌کند.[۶] آرنولد توین‌بی از کروچه، فیلسوف ایتالیایی، نقل قولی دارد که می‌گوید «همه‌ی تاریخْ تاریخِ معاصر است. مقصودش این است که هر فرد بشر در یک نقطه ـ لحظه‌ی زمانی قرار گرفته و در عمر بسیار کوتاه خود جهان هستی را فقط از این «نقطه ـ لحظه‌ی گذرا» می‌تواند ببیند. این در واقع، کاربست شایسته‌ی نسبیت، نه تنها به طبیعت مادی، بلکه به امور بشری است. انسان نمی‌تواند از موقعیت زمانی ـ مکانی خویش بیرون جهد و خارج از زمان، به دیده‌ی خدای فرضی، به چیزها بنگرد.»[۷]🔻 #یادداشت #احسان_طهماسبی @asmaaneh
3063Loading...
25
🎙 پای درس استاد پیرنیا: عیلامی‌ها #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
32710Loading...
26
🎙 پای درس استاد پیرنیا: عیلامی‌ها ستاره صابری‌نژاد سرزمین ایران پیش از ورود آریایی‌ها مرکز چندین تمدن بود. یکی از مهمترین آنها تمدن عیلام است که حوزه‌ی جغرافیایی آن از نزدیکی کرمانشاه آغاز می‌شد و تا خوزستان و قسمتی از جنوب فارس و کرمان ادامه می‌یافت. در معماری عیلامی آثار باشکوه و بزرگی با تمام ویژگی‌های یک ساختمان خوب وجود دارد. یکی از بناهای معروفشان چغازنبیل است که در حدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد ساخته شد. چغازنبیل به معنی تپه‌ی مطبق است، چغا به معنی تپه و زنبیل به معنی مطبق است. این بنا از خشت ساخته شد و از آجر در نمای آن استفاده کرده‌اند. طبقات این بنا روی یکدیگر ساخته نشده و هر طبقه از سطح زمین ساخته شده است که این کار از ایجاد ترک در ساختمان جلوگیری می‌کرد. این بنا در میانسرای معبدی قدیمی بنا شده است و طبقه‌ی اول آن را با آجرهایی که از تخریب بنای قدیمی به جا مانده بود ساختند. در این بنای مجلل در اتاق‌های اشکوبه‌ی همکف تمامی چفدها و طاق‌های باقی‌مانده، چفد مازه‌ای و تیزه‌دار هستند. به طور کلی چفدها دو دسته هستند. یکی مازه‌دار که نوک این چفدها تیز نیست و دیگری چفدهای تیزه‌دار که نوک‌تیز هستند. در فن ساختمان پوشش طاقی شکل را با روش ضربی یا رومی می‌پوشانند. اگر در نمای سقف بزرگترین سطح خشت یا آجر قابل مشاهده باشد آن سقف ضربی است و اگر قسمت باریک خشت یا آجر در نما دیده شود آن طاق رومی یا هره است. در نگاه اول به نظر می‌رسد طاق‌های رومی به کار رفته در چغازنبیل تقلیدی از روش طاق‌بندی رومی‌ها بود. در صورتی که در زمان ساخت چغازنبیل در ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد، رومی‌ها از طاق رومی استفاده نمی‌کردند. همچنین در خارج از حصار شهر بزرگ دوراونتاش، جایی که چغازنبیل در آن بنا شد، چند آرامگاه بزرگ زیرزمینی وجود دارد که با آجرهای نیم گز و ملات قیر طبیعی ساخته شده‌اند که در پوشش این آرامگاه‌ها نیز از طاق رومی استفاده کرده‌اند. پیش‌تر نیز، حدود ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، در هفت تپه نیز این روش طاق‌زنی هچنین طاق ضربی وجود دارد. بنابراین سازندگان چغازنیبل از رومی‌ها تقلید نکردند و ‌استفاده از انواع روش‌های طاق‌زنی در ایران سابقه‌ی طولانی دارد. #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
4177Loading...
27
Media files
3601Loading...
28
Media files
3451Loading...
29
Media files
2810Loading...
30
Media files
2620Loading...
31
Media files
2420Loading...
32
Media files
2411Loading...
33
Media files
2211Loading...
34
✏️پل کماکان معلق؛ متن گفتار در نشست «پل سفید از قاب تاریخ و هویت شهری» [ص ۳ از ۳] 🔺موریس هولباخ، فیلسوف و جامعه‌شناس مشهور فرانسوی که عمده‌ی شهرت خود را مرهون تدوین مفهوم «حافظه جمعی» است، زمانی در کتابی با همین نام نوشت: «اگر سنگ‌ها را می‌توان به جایی دیگر برد، به همان آسانی نمی‌توان رابطه‌ای را که میان انسان‌ها و سنگ‌ها برقرار شده، تغییر داد ... شما این خانه‌ها، کوچه‌ها و معابر را تخریب کنید. جهت‌شان را، شکل‌شان را تغییر دهید، یا فقط جایی را که نسبت به یکدیگر اشغال کرده‌اند، عوض کنید. سنگ‌ها و مصالح در برابر شما مقاومت نخواهند کرد، اما گروه‌های انسانی مقاومت می‌کنند»؛ [۳] به نظر می‌رسد مدیران شهری ما در اهواز نیاز به تأمل جدّی بر این گزاره دارند. ممکن است کماکان بتوان در طرح‌ها و نقشه‌ها و برنامه‌ریزی‌های شهری پل سفید را گذرگاهی سواره قلمداد کرد، احتمالاً سنگ و آهنِ پل مقاومتی در برابر این اراده به خرج نخواهند داد (البته فقط احتمالاً)، اما مردم با رفتار و انتخاب خود این اراده را به چالش خواهند کشید. در فصل حضور پرندگان از فراز پل برای مرغکان دریایی آذوقه خواهند ریخت و در صبح‌های زمستان و شب‌های تابستان عرشه‌ی پل را به مکانی برای پیاده‌روی و خاطره‌سازی بدل خواهند کرد. البته اگر رفتارهای شهروندی در همین حدّ متوقف می‌ماند شاید صحبت از تعلیق بیهوده بود و می‌شد از نوعی تعامل در فضای حیاتی پل سخن گفت؛ اما متأسفانه در غیاب برنامه‌ریزی‌های مدیریتی صحیح، شهروندان صرفاً به انتخاب‌های درست رو نمی‌آورند. در چنین شرایطی رفتارهای پرخطر، چون حرکت بر هلال‌های پل (تصویر ۵)، نمایش‌های دون شأن، چون همبرگر پختن فعالان تبلیغاتی فضای مجازی بر جدار کوتاه میان نرده‌های پل (تصویر ۶)، و کنش‌های ناآگاهانه شهروندی، چون رنگ‌آمیزی و نقاشی کودکانه‌ی یک تشکل مردم‌نهاد بر بخشی از عرصه‌ی پل (تصویر ۷)، نمونه‌هایی از تعاملات غلط میان شهروندان و پل است که هریک بحث‌هایی را نیز در فضاهای حقیقی و مجازی برانگیخته و پلی را که پاره‌ی مهمی از هویت شهر و گردآورنده‌ی خاطرات و تعلقات شهروندان آن بوده، به محلی برای نزاع و رودررویی شهروندان مبدل ساخته است. ریشه‌ی چنین نزاع‌هایی معلق ماندن هویت پل میان «فضای حیاتی» شهری و «شریان ترافیکی» است و رفع این تعلیق جز با به رسمیت شناختن هویت جدید پل و کرانه‌های آن، به عنوان یک فضای فعال پیاده‌محور شهری و برنامه‌ریزی فعال و مشارکت آگاهانه مدیران شهری، متخصصان و شهروندان برای گذار به چنین فضایی ممکن نیست. امیدوارم که نمایشگاه «پل سفید؛ نقطه‌ی آغاز» آغازی باشد بر چنین روندی. 🔹پی‌نوشت‌ها: 1- یانکل فیالکوف، ۱۳۸۳، جامعه‌شناسی شهر، ترجمه‌ی عبدالحسین نیک‌گهر، تهران: آگه، ص ۱۶. 2- محمدحسن ضیاتوانا، ۱۳۸۳، «جغرافیای اجتماعی؛ تجلیگاه تعامل میان دانشی»، فصلنامه‌ی پل فیروزه، شماره‌ی ۱۱، ص ۱۲۷. 3- فیالکوف، ص ۴۱. #یادداشت #روح_الله_مجتهدزاده @asmaaneh
2300Loading...
35
✏️پل کماکان معلق؛ متن گفتار در نشست «پل سفید از قاب تاریخ و هویت شهری» [ص ۲ از ۳] 🔺در قدیمی‌ترین نقشه‌های شهری اهواز، که مقارن با سال‌های آغازین ساخت پل تهیه شده، این پل با نام «پل جدید سواره» یا «پل شوسه» نامیده شده است (تصویر ۱ و ۲). در نقشه‌های بعدتر نیز، همانگونه که اشاره شد، از نام «پل معلق» استفاده شده است (تصویر ۳ و ۴). پس نام «سفید» بر این پل از کجا آمده؟ اساساً از کی پل را به این نام نامیده‌اند؟ برای این پرسش جواب سرراستی نداریم، اما در مجموعه‌ای از مهم‌ترین اسناد هویت اجتماعی اهواز معاصر، یعنی داستان‌های احمد محمود و از جمله رمان مشهور او همسایه‌ها، از این پل همواره با نام پل سفید یاد شده است. این مهم نشان می‌دهد در تمام سال‌هایی که اسناد رسمی و حکومتی در کار نامیدن پل با نام‌هایی چون «جدید» و «شوسه» و «معلق» بوده‌اند، اذهان شهروندان اهوازی دست‌اندرکار ساختن نامی دیگر برای این پل بوده که احتمالاً از تضاد میان این پل و نیای سیاه‌رنگ آن برآمده است. از این روست که این نام را می‌توان سرنخ مهمی در تبدیل این پل از عنصری سازه‌ای به عنصری هویتی در تاریخ شهر اهواز دانست. در مباحث مربوط به هویت شهری، ما با دو مفهوم مواجه‌ایم که درک آنها در فهم جایگاه هویتی پل سفید و سرنوشت امروز آن بسیار حائز اهمیت است. مفهوم اول که با بحث ما در رابطه با نام «پل سفید» در ارتباط است، مفهوم «شعور فضایی» یا «تخیل جغرافیایی» است. این مفهوم را می‌توان معادل هویتی «موقعیت شهری» یا «مختصات جغرافیایی» در ادبیات شهرسازی دانست و به تعبیر فیالکوف تخیلی است که فرد را قادر می‌سازد تا نقش فضا و مکان را در زندگی خود دریابد و آدمی را از وجود رابطه‌ای میان او با محله و سرزمینش مطلع می‌سازد [۱]. تخیل جغرافیایی درواقع نوعی سازوکار دخل و تصرف ذهنی انسان در محیط جغرافیایی است تا به‌واسطه‌ی آن راهی برای انس انسان و محیط فراهم آید. به نظر می‌رسد چنین سازوکاری است که از سازه‌ی معلق آویخته بر فراز کارون پلی سفیدرنگ ساخته و به‌تدریج آن را به مکان گردآوری و فراخوانی خاطرات مردم شهر تبدیل کرده است. اما تخیل جغرافیایی تنها به دخل و تصرف ذهنی در محیط پیرامون اکتفا نمی‌کند؛ بلکه به‌تدریج در راستای اثرگذاری بر واقعیات فیزیکی محیط نیز گام برمی‌دارد و همین امر است که دومین مفهوم مهم مرتبط با هویت شهری، یعنی «فضای حیاتی»، را رقم می‌زند. «فضای حیاتی» که می‌توان آن را معادل هویتی «فضای کالبدی» دانست، «تأثیر آگاهانه‌ی اشکال، شیوه‌های زندگی و روابط اجتماعی در ساخت یک مکان» را نمایندگی می‌کند.[۲] به عبارت دیگر مردم پس از آنکه مکانی را از منظر ذهنی تصرف کردند، شروع به مداخله‌ی فعال اجتماعی در آن مکان می‌کنند و البته این مداخلات شمشیری دو لبه است. اگر مداخلات با برنامه‌ریزی، آگاهانه و در امتداد حیات تاریخی مکان صورت گیرد، می‌تواند به ارتقای حیات اجتماعی و تداوم «حس مکان» بینجامد؛ اما اگر مسیری خلاف آن پیموده شود، می‌تواند به آشفتگی و هرج و مرج منجر شود و متأسفانه این مسیری است که در سال‌های اخیر برای پل سفید رقم خورده و حیات آن را به عنوان پاره‌ای مهم از هویت شهری اهواز و یکی از آثار ثبت ملی تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران تهدید می‌کند. پل سفید، علی‌رغم تمام تحولاتی که پشت سر نهاده و جایگاه منحصربه‌فردی که در سیمای ذهنی شهروندان اهوازی کسب کرده، از منظر مدیران شهری کماکان همان سازه‌ی معلق آغازین است که مهم‌ترین، و بلکه تنها نقش آن، انتقال ترافیک از سویی به سوی دیگر است. این امر که در تضاد کامل با ادراک و رفتار شهروندان در مواجهه با پل قرار دارد، به تعلیقی در «فضای حیاتی» پل انجامیده، تعلیقی که اگر تا یک دهه قبل قابل تحمل و چشم‌پوشی بود، به‌تدریج غیر قابل تحمل می‌گردد.🔻 #یادداشت #روح_الله_مجتهدزاده @asmaaneh
2210Loading...
36
✏️پل کماکان معلق؛ متن گفتار در نشست «پل سفید از قاب تاریخ و هویت شهری» روح‌الله مجتهدزاده از دوست و همکار خوبم جناب دکتر بحرانی‌پور تشکر می‌کنم که دعوت ما را پذیرفتند و در آخرین نشست از مجموعه نشست‌های نمایشگاه «پل سفید؛ نقطه‌ی آغاز» همراه و یاریگرمان بودند. صحبت‌های جناب دکتر از این جهت که بسیار عالمانه و دقیق ایراد شد کار بنده را مشکل ساخت، چون گمان نمی‌کنم بتوانم با عمق و دقتی که ایشان سخن گفتند، سخن بگویم؛ اما از جهتی هم کار را برای من آسان ساخت، چون به‌خوبی بستر تاریخی موضوع و اهمیت پدیده پل در تاریخ اهواز را تبیین کردند و نشان دادند که هویت شهری اهواز چگونه از دیرباز با پدیده‌ای چون پل گره خورده است. لذا بنده سعی خواهم کرد صحبتم را بر پل سفید و اهمیت آن از منظر هویت شهری، در میان تمام پل‌های معاصر اهواز، متمرکز کنم؛ خاصه آنکه می‌دانیم ـ و از عکس‌های نمایشگاه هم که در معرض دید است کاملاً پیداست ـ که در میان پل‌های معاصر اهواز پل سیاه، مقدم بر پل سفید است، اما علی‌رغم این تقدم و اهمیت ملی و حتی جهانی آن (در جریان جنگ جهانی دوم) هرگز جایگاهی چون پل سفید در هویت شهر اهواز نیافت. جایگاهی که نه تنها در ذهنیت شهروندان اهوازی بلکه، آنگونه که در نشست‌های روزهای گذشته‌ی این نمایشگاه دیدیم، در انعکاس تصویر اهواز در عکاسی و گرافیک و سینما و ادبیات نیز منحصربه‌فرد است. اما چرا پل سفید مهم است؟ هایدگر فیلسوف آلمانی در یکی از آثار مشهور خود، شاید در سرچشمه‌ی اثر هنری، جایی به پل می‌پردازد و از این سخن می‌گوید که یک پل نقشی فراتر از ارتباط دو سوی رودخانه بازی می‌کند؛ از اینکه پل چگونه لبه را به کرانه و زمین را به سرزمین تبدیل می‌کند و اگر عنصری چنین نقشی ایفا نکند، اساساً نمی‌توان از آن با نام پل یاد کرد. زمانی که این توصیف هایدگر را در کنار این تصاویر و آنچه در طول زمان با محوریت پل سفید در اهواز شکل گرفته می‌گذاریم، به‌خوبی می‌توانیم دریابیم که پل سفید، در عمیق‌ترین معنایی که هایدگر توصیف می‌کند، یک پل است. همانگونه که در عکس‌ها هم می‌بینیم در زمان ساخت پل سفید در غرب کارون، جز چند کوشک حکومتی، هیچ بنای دیگری موجود نیست. درواقع ما با بیابانی برهوت در یک سو و بندری نیمه‌آباد در سوی دیگر مواجه‌ایم. حتی حاشیه‌ی رودخانه نیز در این تصاویر، و معدود تصاویر دیگر موجود از ناصری، جز لبه‌ای جداکننده میان شهر و آب نیست. اما به محض آنکه پل قدم به عرصه می‌گذارد، همه‌چیز رو به تغییر می‌نهد. درواقع با ظهور پل ارضی پراکنده‌ی حاشیه‌ی رودخانه بهانه‌ای برای «به هم پیوستن» می‌یابد و از پیوند این زمین‌هاست که شهری جدید، یعنی اهواز نوین، متولد می‌شود. این کاری است که پلِ مقدم بر پل سفید، یعنی پل سیاه، به هر دلیل نتوانسته بود انجام دهد؛ اما به نظر می‌رسد پل سفید از همان بدو ساخت در برآوردن آن کامیاب بود و حتی نام ناصری نیز، در خلال ساخت پل، به اهواز تغییر یافت تا پیاپیش نشان دهد خبری در راه است. همزمان با ساخت پل، در غرب رودخانه در اهواز ـ که از عصر ساسانی به بعد فاقد سکونتِ قابل ذکر بود ـ بنیاد محله‌ی شهری نوین و مدرن پی‌ریزی گشت که تا به امروز نیز، با نام امانیه، از شاخص‌ترین محلات شهر اهواز است. پل در کرانه‌های رودخانه نیز موجب تحول گشت و تا سال‌ها بعد تنها فضاهای شهری حاشیه‌ی کارون در اهواز، یعنی ریورساید یا رودکنار، در دوسوی این پل قرار داشت. به این ترتیب پل جدید بسترساز تحولاتی گشت که می‌توان آن را مصداق تامّ و تمام تبدیل «لبه به کرانه» و «زمین به سرزمین» دانست. در آغاز، براساس اسناد موجود، پل را با نام‌هایی چون «پل شوسه»، «پل کارون» و «پل معلق» می‌نامیدند که از میان آنها «پل معلق» ـ که اشاره‌ای به ویژگی خاص سازه‌ی پل بود ـ ماندگارتر شد و رواج بیشتری یافت؛ طوری‌که تقریباً در تمام نقشه‌های عصر پهلوی دوم، پل به این نام ثبت شده؛ اما نامی که در طول زمان اقبال بیشتری یافت و امروز رایج‌ترین نام پل است، هیچیک از نام‌های پیش‌گفته نیست؛ بلکه «پل سفید» است و البته همه می‌دانیم که پل دقیقاً هم سفید نیست! پس چرا و چگونه این نام رواج یافت؟🔻 #یادداشت #روح_الله_مجتهدزاده @asmaaneh
3504Loading...
37
📢رونمایی از ویژه‌نامه‌ی شکوه هرات برگزارکننده: موسسه‌ی دایرة‌المعارف ایرانشناسی با همکاری هفته‌نامه‌ی نیم‌روز 🔸با حضور: فریدون مجلسی عسگر موسوی کابلی مرتضی رضوانفر حسن امین 🔹زمان: چهارشنبه، ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۷-۱۹ 🔹مکان: خیابان فلسطین، نبش انقلاب، ساختمان مهر، طبقه‌ی سوم، دایرة‌المعارف ایرانشناسی #خبر @asmaaneh
3643Loading...
38
📢بیست‌ونهمین نشست مرکز تهران‌پژوهی همشهری: تهران به روایت اسناد 🔸سخنرانان حامد ایرانشاهی گودرز رشتیانی اردشیر آل عوض 🔹زمان: دوشنبه ۱۷ اردیبهشت۱۴۰۳، ساعت ۱۴ 🔹مکان: تهران، خیابان ولیعصر، کوچه‌ی شهید قریشی، شماره‌ی ۱۴، سالن جلسات #خبر @asmaaneh
4284Loading...
39
📢 به مناسبت روز اسناد ملی و میراث مکتوب: سندپژوهی و سندشناسی؛ چالش‌ها و چشم‌اندازها 🔸سخنرانان: عمادالدین شیخ‌الحکمایی سوسن اصیلی رضا فراستی   🔹زمان: دوشنبه ۱۷ اردیبهشت۱۴۰۳، ساعت ۹ 🔹مکان: سازمان اسناد و کتابخانه‌ی ملی ایران، آرشیو ملی ایران، سالن اجتماعات #خبر @asmaaneh
30Loading...
40
🖋مقاله‌ی تازه: «شمال آفریقا یا مرکز ایران؟ جستجویی در بازشناسی محل تولید پاره‌قرآنی در موزه‌ی گتی» مهدی صحراگرد Northern Africa or Central Iran? An Investigation into the Production Place of a Fragmentary Kufic Qur'an at the J. Paul Getty Museum توضیح تصاویر: تصویر ۱. دو صفحه از قرآن موزه‌ی گتی به قلم کوفی اولیه، برگ 1ر و 10پ. تصویر ۲. صفحات آغازین قرآن کوفی شرقی کتابت شده در اصفهان، مورخ ۳۲۷ق، کتابخانه‌ی آستان قدس رضوی، ش ۳۰۱۳، برگ ۱پ و ۲ر. تصویر ۳. صفحات آغازین جزوی از قرآن به خط عباس بن محمد قزوینی، نیمه‌ی دوم سده‌ی چهارم، احتمالاً ری. تصویر ۴. قرآنی به قلم کوفی شرقی، منسوب به ری یا اصفهان، با سرسورهای مشابه با خط قرآن موزه‌‌ی گتی، ش ۵۰۱۵، برگ ۱۶ر. #مقاله‌ی_تازه @asmaaneh
4602Loading...
🎙 پای درس استاد پیرنیا: معماری اورارتویی ستاره صابری‌نژاد #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
Show all...
🎙 پای درس استاد پیرنیا: معماری اورارتویی ستاره صابری‌نژاد در شمال غرب ایران یعنی از قفقاز تا جنوب آذربایجان مردمی می‌زیستند که به اورارتوها معروف بودند. مشخص نیست اورارتوها آریایی هستند یا نه، اما به نظر می‌رسد آریایی باشند. از اورارتوها در این منطقه‌ی سرد کوهستانی آثار معماری باشکوه و متناسب با اقلیم به جای مانده است. در این منطقه، سنگ و چوب فراوان بود به همین دلیل دیوارها را از سنگ و سقف‌ها را با استفاده از چوب به‌صورت تخت و تیرپوش می‌ساختند. آثاری از اورارتوها در بسطام نزدیک قره ضیاءالدین در نزدیکی آذربایجان وجود دارد که در آنها نیز از چوب استفاده شده است. تداوم شیوه‌های معماری اورارتوها در دوره‌ی هخامنشیان نیز وجود دارد. آنها با ورودشان از شمال‌غرب به ایران و آشنایی با شیوه‌های ساخت بنا در این منطقه، با برساو کردن معماری اورارتوها در نواحی گرم جنوب از معماری این منطقه بهره گرفتند، به طوری که ستون‌ها را از سنگ و اسپرها یعنی دیوارهای جداکننده را به ستبرای ۵ گز از خشت خام ساختند. ضخامت زیاد دیوار در گرمای جنوب هم عایق حرارتی و هم عایق صوتی بود. سازندگان بناهای هخامنشیان دیوارهای خشتی را از داخل با کاشی لعاب‌دار و از بیرون با سنگ‌تراش آمود، آمود یعنی روکار دیوار، می‌کردند. #پیرنیا #ستاره_صابری‌نژاد #صداهای_آسمانه @asmaaneh
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
📢هفتصد و چهلمین شب از شب‌های مجله‌ی بخارا با همکاری انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند‌: نمایش و نقد و بررسی فیلم «رادیو گرافی یک خانواده» 🔹با سخنرانی: فیروزه خسروانی، زیبا جلالی نائینی، محمد فاضلی، مهرداد زاهدیان، مجید برزگر، مرتضی احمدوند و علی دهباشی «راديوگرافی يک خانواده» نگاهی به تاریخ غيررسمی يک خانواده و يک دوران است؛ نگاهی غیررسمی به انقلاب در دلِ خانه‌ای كه هم‌زمان با انقلابی بیرون از خانه، درهایش به روی تحولات معاصر ایران گشوده شده است. فیروزه خسرُوانی در تهران به دنیا آمد. بعد از دیپلم به ایتالیا رفت و تحصیلاتش را در آکادمی هنرهای زیبای میلان ادامه  داد. پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۲۰۰۳ به ایران بازگشت و دوره‌ی روزنامه‌نگاری را در مرکز رسانه‌ها گذراند. با مجلات و روزنامه‌های متعدد ایتالیایی نیز همکاری کرده و اولین مستندش را در سال ۲۰۰۴ در شهر بم پس از زلزله ساخت. «رادیوگرافی یک خانواده» هشتمین ساخته‌‌ی فیروزه خسروانی است. 🔸زمان: چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ 🔸مکان: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، خانه‌ی هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز https://t.me/bukharamag #خبر @asmaaneh
Show all...
🔖دست‌خط آدمی گزیده‌ای از «وعده‌ی دیدار در تاریخ؛ شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، نوشته‌ی سیدفرزام حسینی «دست‌خط آدمی، امضای او، برای من نشانی از حیات است، حیاتِ کتاب و لمس دستی از گذشته، که وقتی کتاب را ورق می‌زنم، یقین پیدا می‌کنم پیش از من دست‌کم یک نفر این کتاب را اگر نخوانده، حداقل تورق کرده، و این حیات فرضی اما حتماً حقیقی، ماشین تخیلم را به راه می‌اندازد. زمان را برش می‌زنم و مکان را می‌گردم در گذشته به دنبال کسی که این کتاب دستش بوده و هم‌زمان آینده را هم خیال می‌کنم که این کتاب در دستِ دیگری خواهد بود و آیا او هم به من فکر خواهد کرد؟ او نیز می‌کوشد تا مرا و آدم قبل از مرا تخیل کند که کجا و چطور این کتاب را دست گرفته‌ایم؟ او نیز حتی برای دقیقه‌ای ما را به یاد خواهد آورد و جای تاریخی ما را در سرزمین این خیال تصور خواهد کرد؟ آیا می‌کوشد تا تصور کند که من این کتاب را کنج کافه‌ای در رشت یا تهران دستم گرفته‌ام و در جهانِ کلماتش غرق شده‌ام یا پشت میز اتاقم، در پناهِ کتابخانه‌ی کوچکم نشسته‌ام و این کتاب را به‌تفنن تورق کرده‌ام؟ کتاب چنگیزخان، چاپ دهه‌ی ۱۳۵۰، از انتشارات پروگرس را دست گرفته‌ام، جلد پارچه‌ای‌اش را باز می‌کنم، در پیشانیِ صفحه‌ی اول کتاب، با مداد نوشته شده: {در ۶۵/۱۱/۲۴ شهر رشت بمباران شد در مناطق علی‌آباد، جاده‌ی انزلی (پهلوی) و اتوبان سعدی و گلسار.} این دست‌خط صاحب چندم کتاب بوده؟ کتاب را خودش در دهه‌ی پیش از پیشانی‌نوشت خریده یا هدیه گرفته و یا صاحب دوم یا سومش بوده و او نیز در بساطی یا گوشه‌ی کتاب‌فروشی دست‌دومی این کتاب را پیدا کرده و خریده؟ هرچه بوده، نشانه‌شناسی به من می‌گوید صاحب این دست‌خط و احتمالاً صاحب اصلی کتاب، مرد یا زنی بوده که در سال‌های دهه‌ی ۱۳۶۰ از مرز جوانی گذشته است، زیرا بر پهلوی بودنِ انزلی تأکید داشته، و پس یعنی برای او، انزلی هنوز در معنای پهلوی، در معنای گذشته‌ی آن مکان است که معنا دارد. اما اصلاً چرا باید چنین جمله‌ای را در پیشانیِ کتاب ثبت کند؟ چرا باید گزاره‌ی خبری را این‌چنین حک کند؟ احتمالاً اتفاق بمباران یک یا دو روز قبل رخ داده و او در همان روزها مشغول خواندن این کتاب بوده و لحظه‌‌ای از نظرش گذشته که با ثبت این خبر، شاید سال‌ها بعد وقتی به این کتاب رجوع می‌کند، به یاد بیاورد که در روز بمباران، مشغول خواندن این کتاب بوده یا نه، شاید می‌خواسته این خبر را بر پیشانی این کتاب ثبت کند، تا اگر سال‌ها بعد، سال‌های پس از نبودن او، این کتاب به دست کسی مثل من رسید، بداند که در سال ۱۳۶۵، در سال‌های جنگ، رشت بمباران شده و او از این بمباران جان سالم به در برده و زنده مانده و فکر می‌کرده ممکن است این بمباران‌ها تکرار شود و او از بارشِ بعدی، جان سالم به در نبرد. اهمیت دست‌خط و حاشیه‌نویسی در کتاب دست‌چندم این‌چنین برایم دو چندان می‌شود و راستش هرچه آن آدم قبلی ناشناس‌تر باشد، برایم مهم‌تر و خوشایندتر است، چون هیچ‌چیز از او نمی‌دانم و همه‌ی دانسته‌هایم در دست‌خط، امضا یا حاشیه‌نویسی‌اش خلاصه می‌شود و از روی همین خطوط می‌توانم خطوط وجودی او را تخیل کنم و این یعنی گشودگی عرصه‌ی خیال، و نیز گشایش ایده‌ها. بر اساس این دست‌خط‌هاست که می‌توانم ذهن را بپرورانم به سال‌ها و لحظه‌هایی که نبودم و ندیدم و همه‌شان را تصور کنم و در زمان سفر کنم و سرک بکشم به مکان‌هایی که نمی‌دانم کجا بوده‌اند و چطور بوده‌اند و خودم باید جغرافیایشان را بسازم.»[...] 🔹مشخصات منبع: سیدفرزام حسینی، «وعده‌ی دیدار در تاریخ؛ شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، در ماهنامه‌ی اجتماعی و فرهنگی تراژدی، شمـ ۱۲، اسفند ۱۴۰۲، صص ۲۳-۲۵ #گزیده @asmaaneh
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
📢نشست‌های پژوهشی موزه‌ی شیعه(۵): در جستجوی تربت‌خانه‌ی ایلخانی کاشان؛ از رؤیانگاری بر کاشی‌های زرین‌فام تا ساخت بنای قدمگاه امام علی 🔸با حضور: دکتر حمیدرضا جیحانی دانشیار مرکز مستندنگاری، مطالعات معماری و مرمت، دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی دکتر محمد مشهدی نوش‌آبادی دانشیار گروه ادیان و فلسفۀ دانشگاه کاشان 🔹زمان: چهارشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۴-۱۶ 🔹مکان: تهران، خیابان انقلاب، خیابان قدس، خیابان پورسینا، پلاک ۱۳، مؤسسه‌ی باستان‌شناسی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران #خبر @asmaaneh
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
📢تور بازدید از نادیده‌های یک موزه در کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک این برنامه در چارچوب بازدید از تالارها و پشت صحنه‌ی موزه نگاهی به نادیده‌های موزه‌ای خواهد داشت که می‌کوشد نمایی نو پیش روی گردشگران بگذارد. کارگاه‌های مرمت و مستندنگاری، آزمایشگاه آثار و صحافی، بخش‌هایی از یک موزه به شمار می‌آیند که به شیوه‌ی معمول در برنامه‌ی بازدید گردشگران و بازدیدکنندگان موزه گنجانده نمی‌شوند. این بخش‌ها پشتوانه‌ی فنی و تکنیکی نگهداری و حفاظت اشیای تاریخی‌اند که یک موزه بدون آنها با مسئله‌ها و دشواری‌های گوناگون روبه‌رو خواهد شد. شرکت‌کنندگان در این تور فرصت می‌یابند بخش‌هایی را به تماشا بنشینند که در زمان‌های دیگر ممکن نیست. این تجربه‌ی نو به گردشگران امکان می‌دهد دریابند موزه‌ها بر پایه‌ی چه توانمندی‌ها و پشتوانه‌های فنی و تخصصی فعالیت می‌کنند. 🔹زمان: ۲۴ و ۲۵ و ۲۹ و ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۰-۱۳ 🔹مکان: تهران، خیابان امام خمینی، سردر باغ ملی، خیابان ملل متحد (میدان مشق)، کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک 🔹علاقه‌مندان به حضور در این برنامه می‌توانند با شماره‌ی زیر تماس بگیرند: ۰۲۱-۶۶۷۲۶۶۱۳ | داخلی ۱۳۲ #خبر @asmaaneh
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
📢نشست نمایش و نقد فیلم‌های میراث فرهنگی(۵): ــ میراث اردشیر ــ مشی و مشیانه 🔸با حضور: کارگردان (حسن نقاشی) دکتر ناصر نوروززاده چگینی پژمان مظاهری‌پور 🔹زمان: سه‌شنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۵-۱۷ 🔹مکان: خیابان امیرکبیر، خیابان جاویدی، شماره‌ی ۱۰۷، دفتر مؤسسه‌ی فرهنگی ایکوموس ایران #خبر @asmaaneh
Show all...
📝واژه‌ی هفته: penthouse 🔸برگرفته از مصوبات کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ▪️penthouse 1 ▫️پاتیس ـ تعریف: خانه یا سراچه‌ای بر آخرین طبقه‌ی بناهای چند طبقه که معمولاً مابقی بامِ طبقه‌ی زیرینْ همچون حیاط آن است ـ مثال کاربرد واژه در جمله: برج‌های مسکونی در شهرهای بزرگ معمولاً یک یا چند پاتیس دارد که زیباترین و گران‌بهاترین جای آنهاست. ▪️penthouse 2 ▫️پاتیسه - تعریف: ساخته‌ای پاتیس مانند که برای تأسیسات بر بام بنا می‌سازند - مثال کاربرد واژه در جمله: برای اینکه برج خنک‌کن جلوه‌ی بنا را زشت نکند، آن را در پاتیسه‌ای جا داده‌اند. ▪️penthouse 3 ▫️سرسایه - تعریف: سایه‌بانی، معمولاً شیب‌دار، که به وجهی از بنا چسبیده یا از امتداد بام یا کازه‌ی بنا حاصل شده باشد - مثال کاربرد واژه در جمله: سرسایه سایه‌بانی مستقل نیست؛ بلکه همواره به بنایی متصل است و کار اصلی‌اش محفوظ داشتن از آفتاب و باران است. 🔸برای اطلاعات بیشتر و مشاهده‌ی روابط زبانی این واژه به پیوند زیر در واژگار مراجعه کنید: https://vazhgar.com/lexicon/word/12128 #واژه_هفته #واژگار #نوروزگان @asmaaneh
Show all...
واژگار :: penthouse

خانه یا سراچه‌ای بر آخرین طبقه‌ی بناهای چند طبقه که معمولاً مابقی بامِ طبقه‌ی زیرینْ همچون حیاط آن است

Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
📢پنجاه و هشتمین نشست عصر شنبه‌های مجله‌ی بخارا: «تاریخ بخارای صغیر» کتاب تاریخ بخارای صغیر مشتمل بر سه کتاب و رساله در تاریخ کاشغر و یارکند است. از آن روی که این ناحیه در متون تاریخی همواره «بخارای صغیر» نامیده می‌شد، لذا مصحح این نام را برای مجموعه‌ی حاضر برگزیده است. نخستین کتاب از این مجموعه، «ت‍اری‍خ‌ ک‍اش‍غ‍ر» اثر م‍ح‍م‍د ع‍اطف ‌ب‍ی‍گ ‌از م‍س‍ت‍وف‍ی‍ان‌ ت‍وپ‍خ‍ان‍ه‌ی ع‍ث‍م‍ان‍ی است که حدود سال ۱۸۸۵ م ب‍ه زب‍ان‌ ت‍رک‍ی ‌ع‍ث‍م‍ان‍ی ‌نگاشته شده است. این کتاب تاریخ‌ ک‍اش‍غ‍ر در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی همراه با م‍طال‍بی درباره‌ی م‍ردم‌ش‍ن‍اس‍ی ‌و م‍ع‍ادن‌ و ج‍غ‍راف‍ی‍ای‌ کاشغر است. دومین اثر، کتاب «کاشغریه» تألیف الکسی نیکولایویچ کوروپاتکین ژنرال خبره‌ی نظامی روس است که بعدها وزیر جنگ روسیه شد. آخرین بخش این اثر، کتاب «یارکند» خلاصه‌ی گزارش مأموریت نخست داگلاس فورسیت دیپلمات انگلیسی به یارکند در سال ۱۸۷۰م است. 🔹زمان: شنبه، ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، ساعت۱۷ 🔹مکان: بلوار کشاورز، خیابان وصال شیرازی، کوچه‌ی اسلامی ندوشن، کافه مانا #خبر @asmaaneh
Show all...