cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

محمود فرجامی

نوشته‌ها، عکس‌ها، شوخی‌ها و تجربه‌های محمود فرجامی. برای ارتباط مستقیم با من از این شناسه استفاده کنید لطفا @MahmudFarjami

Show more
Advertising posts
5 373
Subscribers
-124 hours
+27 days
-5330 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
Media files
4796Loading...
02
Media files
10Loading...
03
خبر حادثه برای هلیکوپتر ابراهیم رییسی و همراهانش بازار بعضی جکها و شوخ‌طبعی‌ها را داغ کرده. خودم اهل این کار نیستم اما به عنوان دیده‌ای اجتماعی آن را می‌فهمم. از دید فنی هم بعضی از چنین شوخ‌طبعی‌هایی را بسیار تحسین می‌کنم. فعلا تا ببینیم چی شده و چه خبر خواهد شد لطفا هر شوخی و جک و میمی در این زمینه که به نظرتان جالب و بامزه آمده را لطفا در کامنت بنویسید تا ثبت شود.
3 40932Loading...
04
از بخت‌یاری‌هام یکی اینست که دوستان بسیار گرانقدری دارم از افغانستان. یکی از بهترین‌های آنها دکتر صبور سیاسنگ است که از خوبی‌اش هر چه بگویم کم گفته‌ام. برای اجرای لندن صبورجان واسطه فیض شد و چند نفر از دوستان فرهیخته افغان را به اجرای من دعوت کرد. دکتر نادر بیریا یکی از این عزیزان بود. نوشته پایین از اوست و فکر کردم شاید شما هم مثل من از نثر شیرین تاجیکانه‌اش خوش شوید. در تصویر نادر بیریا، ارکیده نادر بیریا، من، عیال (ارکیده‌ای از ارکیده‌های باغ بهشت) را می‌بینید. ------------ ديروز به دعوت دوست عزيز داكتر صبور سياسنگ حوران بهشت را به خود حرام كرده به محفل رونمايي كتاب "طنز در و بر اسلام" دكتور محمود فرجامى عزيز رفتم. كمتر محفل فرهنگى ايرانى را بر وفق توقع يافته ام البته هدفم تنها از غذا نيست؛ و اما اين بالاتر از هرچه فكر ميكردم بود. فرجامى پيغمبرزاده چنان در كار شان ماهر بودند كه همه در چوكى ها ميخ شده، قلب ها تا گلو رسيده، چنان با هيجان همه وجود چشم و گوش شده بوديم كه حتى خوراك و نوشاك را فراموش كرديم. آنچه بالاتر از حوصله دوازده سال نوشتن كتابي به اين ضخامت و استفاده ميتود به مفهوم اصلى ژورناليزم پژوهشى؛ من و ما را مبهوت و ميخكوب كرده بود مهارت مجلس آرايي فرجامى بود كه تجربه بيست و يكسال لكچر دادنم را كمرنگ و بي نمك ساخت. عكس العمل حاضرين مجلس را با ظرافت هاى مسلكى چنان با داشته هاى كتاب گره ميزد كه فكر ميكرديم ما هم در نوشتن كتاب شريك بوديم. از فصل هاى كتاب چنان عالى گذر ما ميداد كه فكر ميكرديم پرنده گان درخت تاريخيم و از شاخه ساينس به اجتماعيات، از طنز به سياست و از مذهب به عقيده پرواز ميكنيم و برگها شور نميخورند. لبخند، خنده، طنز و ظرافت را در چند عكس تشريح كردند و با حركات و استفاده سنتى ترين الفاظ منحصر به فرد؛ ما را به لا لاى صفحات كتاب بردند و آوردند. اميدورام - فرهنگى- هاى زبان فهم هردو سرزمين از تعصب دست برداشته ازين نعمت استفاده كنند و با بدست اوردن كتاب ؛ فلسفه جديد يك عالم عالى را معرفى شوند.
2 41912Loading...
05
سوگند به انجیر و زیتون و طور... (نوشته دکتر صبور سیاسنگ، اندیشمند افغانستانی) دکتر محمود فرجامی نویسندۀ کتاب "طنز در و بر اسلام" این گفتۀ مرا تائید خواهد کرد که کتاب ۸۰۰ برگی او را دو بار - در تموز پارسال و بهار امسال - با سخت‌گیری کین‌توزانه و رشک‌ورزی دشمنانه خوانده‌ام. نخست همین تکه را بکاوم: در نگاه امروزی من - به آگاهی کاذب یا صادق بودنش کار ندارم - هر ایدیولوژی‌ طنز است؛ ولی اگر فردا طنز ایدیولوژی شود، کتاب دکتر فرجامی را "مانیفست" آن خواهم نامید. در سراسر زندگی، کتاب فارسی با این تازگی و پرتوافشانی دارای لایه‌ها و زیرلایه‌های آموزشی نخوانده و نشنیده بودم. ژرف‌نگری موشگافانۀ او، پیش از آن کہ برایم ستودنی باشد، شگفت‌انگیز است. تا کجاها رفته، چه سنگلاخ‌ها و دیولاخ‌ها را چگونه پیموده و از هر فرسنگ چها برچیده باشد تا سپس همه را یکی یکی هنجارمند در هشت‌صد صفحه بیاراید، دم چشم خواننده بگذارد و هنوز نپرسد: "تا کنون اثری با این سوژه دیده بودی"؟ دیگران دیده باشند، من ندیده بودم. عنوانش باشد به تاق بلند، شیرازۀ این بررسی درازدامن بر تهداب بیش از چهل ستون و صدوبیست دیوار فراتر و فروتر از اسلام استوار است: از پرداختن به نازکی‎‌های کیش یهود، ترسایی، هندو و بودایی تا پندار هم‌جنس‌گرایان، افزون‌خواهان و جهان‌چیرگان؛ از آشوب کارتون‌های دانمارکی و شارلی ابدو، کمیدی الهی دانته، اسلام پژوهی خاوری-باختری و آیات ابلیسی سلمان رشدی تا شوخی‌های محتاطانۀ مردمان پاکستان و افغانستان در سه زبان اردو، فارسی و پشتو، از کیمیاترین یادگارهای ساسانی، روند نهان و آشکار نژادپرستی، دگرپنداری، دگرهراسی و دگرپرهیزی تا ویروس کرونا، باکتری نازیزم، جلوه‌های بی‌خردگرایی، خودکامگی هیولاهای معتاد به افیون مگوها/ مپردازها و بیان این ناگفته که چرا زبان فارسی در سطح جهانی از پرترین انبار ریشخند و تمسخر دینی سرشار است. درین کتاب برش‌های نابی از بیولوژی، تاریخ، جغرافیا، تا مشق نستعلیق و شکست در گراف اسلام‌شناسی، نمونه‌های طنز انتقادی دینی و الهیات خندۀ اسلامی، هرچه - ولو نخواسته و گم نکرده باشیم - می‌یابیم. تازه همۀ آنچه برشمردم، اعشاریۀ انبار داشته‌های کتاب به شمار می‌رود. اگر باور نمی‌کنید، برگ پی برگ برگردانید و بیازمایید. تکانۀ چشم‌گیر این اثر، سرگردانی نوسان پیهم آونگ میان دو گوشۀ "طنز در اسلام" و طنر بر اسلام" است: نویسنده در میلان هر رفت‌وبرگشت می‌نمایاند که پرسش‌های برخاسته از پیش‌داوری توهین‌آمیزی چون "آیا طنز در اسلام می‌گنجد؟ آیا مسلمانان به طنز می‌پردازند؟ آیا مسلمان‌ها با شوخ‌طبعی آشنایند؟ و ... را باید ناشنیده گرفت، زیرا هر گونه پاسخ دادن به همچو هرزواره‌ها مشروعیت بخشیدن به ریشه و ساقۀ انواع تبعیض و خوش‌خدمتی نمودن خواسته/ ناخواسته به درگاه نژادپرستی است. دکتر فرجامی دست‌کم در چهارصد برگ آغازین ثابت کرده که هوای برانگیختن هیاهو [بالاتر و ویران‌تر از آنچه برانگیخته شده] و دامن زدن به کلیشۀ "آزادی بیان" در پیرامون ماجرای کارتون‌های محمد، کشتار شارلی ابدو و بازتاب خونین آن در چند کشور اسلامی را ندارد. او با تلاش کارشناسانه پرسش‌های کلیدی و جای تهی چند پاسخ‌ را نشان می‌دهد: آیا می‌توانست این‌گونه نشود؟ حالا که شده، چرا شده است؟ پس از افتادن‌ها و افگار شدن‌های پیهم، چه کنیم که دگرباره نیفتیم و انگیزۀ زمین خوردن زنده و مردۀ دیگران نشویم؟ قرآن پژوهی روزن دیگری برای بررسی طنز انتقادی دینی دربارۀ اسلام و باورمندان راستین یا نمایشی آن است. این مبحث که آغازش به آشنایی آتش و خانۀ زنبور و امتدادش به آشتی کبریت و بنزین می‌ماند، رها کردن خیل مورچگان در آستین و پاچۀ پژوهش‌گران فردا خواهد شد. دکتر فرجامی به جاهایی که شاید بتوان آن را به انگلیسی undecipherable و به فارسی قفل کلید-ناپیدا یا شفر رازگشا-ناپذیر خواند، انگشت نهاده و اگر درست به یادم مانده باشد، کمابیش چنین گفته است: سخن از پارینه‌نگاری و باستان‌زدگی کلمات عتیقه در آیه و سوره و سپاره نیست، دشواری در سردرگمی گیج کنندۀ گنگ بودن افاده است. او می‌افزاید: برگردان فارسی و حتا عربی برخی از سطرهای قرآن ترجمۀ امانت‌دارانه نیست، خوش‌بافی آسمان-ریسمانی آگاهانۀ مفسران برای معجزه‌آمیز نمایاندن آن است. (همین‌جا برای رفع سوءتفاهم احتمالی، باید اعتراف کنم که آن‌چه آوردم، برداشت من پس از خواندن "طنز در و بر اسلام" به زبان خودم بود، نه نقل قول مستقیم از نویسندۀ کتاب. اگر کج دانسته باشم، از نارسایی هوش من است، نه از رسایی بار معنایی نوشتار او.) شنیدم که برگردان انگلیسی این گنجینه نیز زیر کار است. اگر چنان شود، باور دارم موج فراگیر "طنز در و بر اسلام" مانند شبحی اروپا، کانادا، امریکا و آسترالیا را گشت خواهد زد و "سرمایۀ" روزگار خواهد شد.
2 63627Loading...
06
هنگامی که یادداشت کنونی را می‌خوانید، دکتر فرجامی سرگرم اندیشیدن به چون و چگون راه‎‌اندازی برنامۀ رونمایی این اثر در Kensington Central Library/ لندن و فراخواندن چندین مهمان ویژه از میان آوارگان و پناهندگان افغانستان خواهد بود. اگر فردا - هژدهم می 2024 - در کنج‌ترین گوشۀ آن کتاب‌خانه، تصویر جای خالی خود را در برگۀ دوستان ببینم، گناه خوابیدن ستارۀ بختم را به نامهربانی خداوند و ناسازگاری سپهر و ماه و سیاره پیوند نمی‌زنم: می‌دانم وقت تنگ، زمین سخت، آسمان دور، خرما شیرین و شاخۀ نخل خیلی بلند است، حتا اگر دستم کوتاه هم نمی‌بود. کاش "طنز در و بر اسلام" ۱۶۰۰ صفحه می‌داشت.
10Loading...
07
‌ بالاخره ویرایش دوم هم رسید. باز هم کمتر از ۲۴ ساعت مانده به شروع نمایشگاه. اینبار در لندن. این که خودت یک طرف دریا باشی، آنطرف کتابت را بدهی چاپخانه‌ای که همه سیستمش فرق دارد و اصلا راست به چپ نویسی هم برایش تعریف نشده باشد... چقدر استرس و دردسر داشت بماند. بعدا شاید بنویسم. الان ترجیح می‌دهم به چیزهای بد –خصوصا سیل مشهد که بسیار متاسف شدم برای آسیب‌دیدگان– به رونمایی فردا فکر کنم و اجرای پرده‌خوانی کمدی.
1 78410Loading...
08
گفتگو با احمد صدری درباره راه‌ورسم خواندن و درک کردن منطق شاهنامه. کاربردی برای همه فارسی زبان. (شبچراغون با ویرایش و اضافات جدید، انتشار به مناسبت سالروز بزرگداشت فردوسی) https://youtu.be/rBTqlB_I95k?si=oGFYbh7-BLyPZHDJ
2 25319Loading...
09
می‌توان هولناک تلقی کرد؟ #۱۲۷
2 31813Loading...
10
سید در لندن Seyyed Live (insha'Allah) in London فقط دو روز مهلت برای تهیه بلیط http://www.eventbrite.com/e/885542781297
2 1016Loading...
11
بخشی از دیباچه کتاب طنز در و بر اسلام (متن کامل و همینطور منابع و پانویس‌ها را در تصاویر ببینید) عنوان یا جملات آغازین بسیاری از یادداشت‌ها و مقالات و فصولی از کتاب‌ها که به طنز در اسلام یا طنز در میان مسلمان‌ها می‌پردازد این است که آیا مسلمان‌ها شوخ‌طبعی دارند؟ آیا آن‌ها عاری از حس شوخ‌طبعی و ظرفیت پذیرش طنز هستند؟ حتی گاهی یادداشتی معمولی در تبیین چیزی معمولی‌تر بر خود لازم می‌داند به بود و نبود حس شوخ‌طبعیِ مسلمانان (و اسلام!) گریزی بزند. عنوان یک یادداشت منتشرشده در سال ۲۰۰۷ در وب‌سایت بی‌بی‌سی جهانی: «آیا اسلام حس شوخ‌طبعی دارد؟» و سطرآغازین یادداشت: «مسلمانان اغلب به عنوان کسانی که شوخی سرشان نمی‌شود معرفی می‌شوند.» یا جملۀ آغازین کتاب‌فصلِ فاروق حسن: «مسلمانان معمولاً به عنوان مردمی که شوخی نمی‌فهمند تصویر می‌شوند». و نیز زیرتیتر کتاب‌فصل پژوهشگری چون اولریش مارزلف: «آیا مسلمانان حس شوخ‌طبعی دارند؟» تقریباً همۀ این نوشته‌ها و پژوهش‌ها در پی رد چنین ادعاها و پیش‌داوری‌هایی هستند. آن‌ها به‌درستی نشان می‌دهند و اعلام می‌کنند مسلمان‌ها هم مثل سایرین از شوخ‌طبعی و طنز بهره‌مند هستند. اما به باور من، پاسخی درست به پرسشی نادرست می‌تواند مهر تأیید غیر مستقیمی بر نادرستی باشد. من پیش‌تر می‌روم و حتی نفس چنین پاسخی را توهین‌آمیز می‌دانم، هرچند استدلال‌ها درست باشند و در پاسخ یا انتقاد به کسانی باشند که چنان تصورات و پیش‌داوری‌هایی دارند. عجبا! چرا کسی باید پاسخ مستدل، علمی و اخلاقی به تصورات و فرضیه‌هایی نادرست را نابجا بداند چه رسد به توهین‌آمیز؟ پاسخ و رد چنین ادعاها و پیش‌داوری‌ها و تصوراتی همان‌قدر برای من نادلپذیر است که مقالاتی دربارۀ رد ادعاها و پیش‌فرض‌هایی مبنی بر بدبو بودن، احمق بودن، کثیف بودن، وسواسی بودن، حس همدردی نداشتن، و ترسو بودن گروه‌های مختلف قومی و جنسی و ملت‌ها ــ مثلاً فرض کنید یهودیان، زن‌ها، بومیان گینۀ نو، ایرانی‌ها، افراد قبیله سوخو و همجنسگرایان ــ نوشته شود. یک مقاله با این عنوان یا موضوع پژوهش را در نظر بیاورید: «آیا [...]ها فاقد [...] هستند؟» یا: «رد کردن علمی این ادعا که [...]ها [...] می‌باشند طبق نظریۀ فلان و مطالعات میدانی». ... @FarjamiMahmud
2 53220Loading...
12
آخر به که باید گفت که دامی که جمهوری اسلامی و تندروان مذهبی در ایران، دست کم تاکنون، در آن نیفتاده‌اند، یعنی آمیختن و یکی کردن یهودیت در مقام دین با پروژه‌های سیاسی صهیونیسم و عملکرد دولت اسرائیل، امثال محسن کدیور با این نوع «مطالعه تطبیقی قرآن و کتاب مقدس» هم در آن می‌افتند، هم آن را می‌گسترند و به آن دعوت می‌کنند تا درد فجایع منطقه را بی‌درمان‌تر کنند. محسن کدیور مطلبی نوشته است به نام «خدای اخلاقی و قداست زندگی». حاصل و خلاصه و نتیجه‌اش آن که بر خلاف «الله» که خدای اخلاقی است، و قرآن که هر نوع خشونت و تحمیل و جهاد ابتدایی را ممنوع کرده، «یهوه» خدایی است بی‌اخلاق که فرمان به قتل بی‌گناهان می‌دهد و «عهد عتیق» منشور و مجوز آن دستورات است. این از اصل آن. بعد هر برداشت و عمل غیراخلاقی در اسلام ناشی از تفسیر غلط آیات قرآن است، امّا برداشت و تفسیر متألهان و مفسران مسیحی و یهودی از «عهد عتیق» توجیه آن فرمان‌های غیراخلاقی است و مطابق با اصل. مشکل این نیست که این نوع نوشته‌ها از «مطالعه تطبیقی» فقط نامی دارند و معنیش نی، آن است که اصل یهودیت و کتاب مقدس را هدف قرار می‌دهند. چون این نزاع خونین هیزم و نفت کم دارد، روحانی نواندیش، نه آن تندروی تکفیری، که باید راه چاره بجوید و به مثال پیوندهای این دو دین و پیروان آن‌ها را برجسته کند، مایه نزاع مذهبی هم به آن می‌افزاید. آخر با گفتن آن که این جنایات همه از خداوند یهوه و کتاب مقدس برمی‌آید و اصلا در ذات تعالیم کتاب دینی‌شان هست، و تبدیل آن به جنگ الله و یهوه، و قرآن و عهد عتیق، چه سودی حاصل می‌شود؟ حکایت مثنوی است که مادری به کودکش می‌گفت، اگر خیال دیوی زشت دیدی، به او حمله کن و کودک گفت که آخر آن «خیال زشت را هم مادری‌ست». اگر مادر او هم چنین توصیه‌ای بکند چه؟ آخر مطالعه تطبیقی نمی‌آموزاند که «تو بر راه او بر ستیزه مریز، که او خود یکی مایه است در ستیز». اگر نزاع دینی شکل بگیرد، دست آن‌ها خالی است؟ آن ربی یهودی نمی‌تواند ده شاهد دم‌دستی از «اقتلوا» جمع کند؟ و تفاسیر مسلمانان را از تاریخ بیاورد؟ از بنی قریظه و بنی نضیر بگوید؟ مواد کم دارد؟ اصلا این نکته بدیهی مطرح نیست که چه کسی درست می‌گوید، «هر کسی بر ملّت خود عاشق است»، او می‌تواند بنویسد و مخاطب هم بیابد. کدیور با یافتن ریشه این مسایل در عهد عتیق و صفات یهوه، چه باری از مردم تحت ستم برمی‌دارد؟ مشکل چطور حل می‌شود؟ می‌خواهد دین آن‌ها را عوض کند و به خدا و دین اخلاقی خود دعوت کند؟ چقدر تفاوت است بین آن که می‌گوید این جنایات یک دولت تندرو استعمارگر است، یا نظام آپارتاید است، تا آن که اصل دعوا را به کتاب مقدس ببرد. تکلیف شیوخ و تندروهای دینی، بلکه سنتی، روشن است. از روحانی صلاح‌اندیش توقع دیگری می‌رود. مثالی بیاورم ضرری ندارد. من گفتار یکی از این روحانیان یهودی کابالیست اسلام‌پژوه را می‌شنیدم که مسایل ایران و دنیای عرب را تعقیب می‌کند. طبق معمول از او در باب یهودی‌ستیزی در ایران پرسیدند. گفت که اصلا چنین چیزی در ایران نیست و نوع و میزان مطالعات دینی در ایران خاص است بر خلاف بسیاری از کشورهای منطقه. حتی دولت ایران، که خود را انقلابی می‌داند (و تا حدی متاثر است از گفتمان چپ جهانی) در این خصوص حساس است که یهودیت و صهیونیسم را یکی نکند. امّا در همه کشورهای منطقه چنین نیست... مقصودم اینجا فقط نشان دادن تفاوت رویکردهاست و احتراز از افزودن وجه مذهبی به یک نزاع مزمن خونین دردناک. بهانه این نوشته هم آن که دیدم یکی برداشته متن عربی همین یادداشت را در سایت خبری و پرخواننده عربی گذاشته است. ابتدای آن هم نوشته «كل الجرائم الفظيعة... مشرّعة في كتبهم المقدّسة... مذكورة نصاً في العهد القديم». خسته نباشید! برای او نوشتم آخر در چه آتشی می‌دمید؟ این سخنان در گوش فارسی‌زبانان چندان اثر ندارد امّا خبر ندارید آن سو گوش‌های مهیّا و آماده کم نیستند؟ مثال زدم برایش از پرچم حوثی‌ها که فقط «الموت» بر این و آن نیست، لعنت است بر دین آن‌ها... مثالی از آن که گذشتن از این مرز خیلی آسان است. آن‌ها بهانه و نویسندگان خود را دارند. ای کاش دست کم روحانی نواندیش ایرانی به این نوع گفتمان‌ها ندمد.
2 09131Loading...
13
یکی از رفقای فاضل که خیلی به این کتاب اخیر من علاقه دارد و فکر می‌کند کار کم‌نظیری است با لحنی گلایه-توصیه‌آلود می‌گفت چرا همچو کاری را با استندآپ کمدی آغشته‌ای و شانش را پایین آورده‌ای. در دو زمینه با او اشتراک نظر ندارم. اولی این که این کار کم‌نظیر نیست، مطلقا بی‌نظیر است! مطمئن باشید اگر مطمئن نبود با این اطمینان حرف نمی‌زدم. (همینجا هم یک پیام میان‌برنامه‌ای داشته باشم و آن توصیه‌ای است که من همیشه به آقایان ارجمندی که به تلویح و گاهی تصریح لاف توانایی‌های جنسی‌شان را می‌زنند دارم : لاف نزنید که هیچ چیزی ارزش تحقیر آن لحظه‌ای که طرف لبخند می‌زند که «این بود؟!» را ندارد!) خلاصه که الان اگر ادعایی دارم از «این بود؟!»ش خیالم راحت است. این کتاب هست و خوانده و قضاوت می‌شود و ارزشش از من هم جدا شده از همین الان. زبانم لال همان نظریه مرگ من مرگ مولف و اینها. دیگر این که شان کار استندآپ‌کمدی بهیچ وجه از کتاب کمتر نیست. البته همانطور که کلی کتاب سبک یا مزخرف و وقت‌تلف‌کن داریم انبوهی هم از استندآپ‌کمدی‌های سبک یا تکراری و ملال‌آور یا جنسیت‌زده داریم. این نمایش اخیر من صرفا یک استندآپ‌کمدی یا پرده‌خوانی کمدی نیست. داستان این است که من باید راهی پیدا می‌کردم که کلی مطالب مهم را که به راحتی برچسب «توهین به مقدسات» را می‌خورند ارایه کنم. یعنی مثلا کاریکاتور مجله ملانصرالدین در صد سال پیش که در آن عزاداران امام حسین و تقریبا خود حضرت تصویر شده‌اند را نمایش بدهم... و اصرار هم دارم که پرزنتیشن‌هایم بامزه باشند... هوشمندانه‌ترین کار (در حد همین هوش من) این بود که در نقش مخالف فرو بروم. سید اولاد پیغمبری که برای نمایش مظلومیت اجداد طاهرینش اینها را نمایش می‌دهد و بر باعث و بانیش لعنت می‌فرستد. البته این فقط یک بخش خیلی کوچک از یک نمایش هشتاد دقیقه‌ای تک نفره است با محوریت کتابی که حتی اسم و طرح جلدش هم الان کمی توجه‌ها و ظاهرا حساسیت‌ها را برانگیخته. باقی‌اش بماند برای آنها که خواهند دید. ظاهرا علاوه بر لندن که استقبال بالا گرفته یک اجرا هم در بروکسل داشته باشم و بعدش هم به یاری جدم این ذریه زهرا در شهرهای مختلف پرده بگرداند و رد مخالف علی کند!
1 90215Loading...
14
مثل این که همه‌مون سر کار بودیم...
2 07122Loading...
15
Media files
10Loading...
16
نمی‌دانم چرا نماینده اسراییل در سازمان ملل اینقدر از اجماع جهانی برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور عصبانی است و این کار را کرد. نهایتا در شورای امنیت آمریکا، این قیم حقوق بشر و دمکراسی، وتو خواهد کرد. پول یک دستگاه خردکن حرام شد. باهاش می‌شد چند تا گلوله خرید مغز دو کودک دیگر را پکاند.
2 72137Loading...
17
پرده‌خوانی کمیک به سبک استندآپ‌کمدی. با موضوعی بسیار خاص و چالشی. به همراه رونمایی از ویراست دوم «طنز در و بر اسلام» رزرو بلیط در: http://www.eventbrite.com/e/885542781297
2 2003Loading...
18
«پشم‌روی»! آدم نمی‌داند بخندد، گریه کند... یادداشت آبتین گلکار، استاد و مترجم زبردست زبان روسی. این است حال و روز انتشارات دانشگاه تهران، در دست پشم‌رویان!
4 07976Loading...
19
از دوستان کسی هست که ساکن کمبریج (انگلیس) یا حومه آن باشد و بشود زحمتی به او داد؟ بسیار فوری و ضروری است برای من.
9173Loading...
20
دو کلمه حرف حساب از سلامه، اندکی + ۱۸ از هیجان‌انگیزترین چیزهایی که من در جریان نگارش این کتاب* به آن رسیدم بحث شیرین «کیرنج» بود. این کلمه معرب «کیررنگ» است که مشخصا از دو واژه تشکیل شده: اسم بزرگوار + رنگ (به معنای شبیه، مثل کیارنگ). فارسی امروزی‌اش می‌شود دیلدو! خود فارسی بودن واژه هم نشان می‌دهد از اختراعات نیاکان ما بوده که به شام و عراق و حجاز صادرات و به معنی واقعی کلمه «واردات» داشته. نوادری در زبان عربی که این واژه در آنها آمده است تا قرن دوم و سوم قمری مسبوق‌اند. یعنی هزار و دویست سال پیش. و این تازه با نگاه سختگیرانه‌ای است که من در سراسر این کتاب داشته‌ام؛ وگرنه زمانی که بعضی روایتها در آن اتفاق می‌افتد تا قرن نخست عقب می‌رود. فقط تصور کنید که دخترانی از بنی‌امیه به حج می‌آیند با صندوقچه‌ای از کیرنج‌جات! حکایتی دیگر هست که یکی روی همچو چیزی نوشت ادخلواها بسلم آمنین و فرستاد برای ظریفی دیگر او هم ایه‌ای دیگر نوشت که: پس ما آن را به مادرش بازگرداندیم یا چشمش روشن شود و غم نخورد! این دو تا قبلا نوشته بودم این یکی را هم از همان کتاب مستطاب بخوانید که البته پانویس است و مسقیما به طنز در اسلام ربط ندارد ولی به کیرنج در میان مسلمان ربط دارد ؛). به نظر من این کهن‌ترین متن عربی است که به این ابزار مفید مِید این‌ پِرشیا اشاره دارد: زنی دیوانه در مدینه بود به نام سلّامة الخضراء. این را با مخنثی گرفتند که سلامه کیرنج بر او استعمال می‌کرد. نزد والی بردندش، او (سلامه) را بزد و بر شتری نشاند (و به قصد رسوایی در شهر گرداند). مردی بر او نظر افکند و شناختش و گفت: این چیست سلّامة؟ گفت: تو را به خدا ساکت باش که در دنیا از مردان ستمکارتر نداریم. کاری که شما عمری می‌کنید را یک بار ما کردیم می‌خواهید (در جزایش) ما را بکشید. [الرسائل الادبيه الجاحظ (بین ۱۵۰-۲۵۵ق)، جلد: 1، صفحه : 193، مكتبة الهلال، بيروت، 1423هـ 2002م] ---------- * تا اطلاع ثانوی «این کتاب» یعنی همین کتاب طنز در و بر اسلام
3 51591Loading...
21
اگر تکراریست بگویید بردارم. وگرنه داستانش را بنویسم.
2 68843Loading...
22
خبطی کرده ظلمی بر خویش رواداشته و سری به دارالمجانین توییتر زدم. این ویدیو را دیدم. خانمی که نمی‌شناسم به طرفداری از فلسطین در تجمعی شرکت کرده و مزاحمی که خوشبختانه او را هم نمی‌شناسم به کارش مشغول است. فرد مزاحم همان تیپ همیشگی است: تهمت‌زن، نژادپرست، جنسیت‌زده، بی‌ادب، قلدر... خانم هم نسبتا با متانت پاسخ می‌دهد هر چند جواب تهمت را با تهمت می‌دهد. اما چیزی عجیب رخ می‌دهد: کشیدن پای خاتمی به معرکه! آنهم در منسوب کردن آدم مزاحم بی‌ادب تهمت‌زن جنسیت‌زده نژادپرست طرفدار نسل‌کشی اسراییل! واقعا چرا؟!
3 22766Loading...
23
Media files
2 86337Loading...
24
من به بهانه یک سوال و در عین حال گلایه از رفقای لندنی حرفی با همه دارم: در چند سال گذشته چهل پنجاه نفر رودررو و خیلی بیشتر به صورت پیام خصوصی و کامنت از من خواسته‌اند در لندن اجرا بگذارم، و هر کدام تاکید کرده‌اند که چند تا از دوستان و اشنایانشان هم خیلی مشتاقند که برنامه داشته باشم: شما بیا فقط ما خودمون بیست تاییم... خودتان می‌دانید که من شغلم این نیست. و بهتر می‌دانید که جنس کمدی و استندآپ کمدی من، جنس خاصی است. نمی‌گویم بهتر یا بدتر، ولی شما یک کمدین ایرانی نام ببرید بتواند هشتاد دقیقه از نوع کارهای من، بدون یک جمله تقلید از جریان عمومی استندآپ‌کمدی روی صحنه ببرد یا برده باشد. یا یک نفر نام ببرید بیست سال آزگار این همه تولید مفت و مجانی ارایه داده باشد. حالا بد یا خوب یا هر چی، این مخاطب را من نه از راه آگهی دادن در اینستاگرام و فیسبوک، بلکه می‌شود گفت دانه‌دانه جمع کرده‌ام. اصلا خود شما چطور این نوشته را می‌خوانید؟ یکهویی و از راه آگهی؟ توقع خاصی ندارم ولی اینطور بیخیال یکی را دعوت کردن و بعد در استرس گذاشتن تا لحظه آخر زشت است. از یک طرف می‌گویید -مثلا- از سبک فلانی (ترجیح دادم اسم را حذف کنم) خوشتان نمی‌آید، از اینکه بلیط‌های صدپوندی‌اش فروش می‌رود حرص می‌خورید آنوقت با یکی که به قول خودتان می‌پسندید و اصرار دارید برنامه بگذارد این‌طور می‌کنید؟ حرف این نیست که چرا فروش نمی‌رود بلیط در حد رایگان من در سالن کتابخانه کینگز کالج در ناف لندن. آن که می‌رود، حرف این است که چرا من باید استرس این مساله را تا روز آخر داشته باشم؟ یک اشتراک گذاری، یک ارسال برای دوستی آن حوالی، یک کپی پیست لینک، اینقدر کار شاق و پرزحمتی است؟ خلاصه که کار جالبی نیست. می‌دانم آدم عاقل -و بی‌تعارف: صاحب سبک در استندآپ‌کمدی و کمدی تک‌نفره- نباید اینطور بنویسید ولی خب یک بار این آینه را جلوی رویتان باید گرفت تا بدانید چه زشت است سست‌عناصر بودن و توقعات بیجا داشتن. این همه گروه‌های موسیقی درجه یک و تئاترهای کم‌نظیر و کتابهای عالی و ده‌ها محصول فرهنگی که یا محو می‌شوند یا اصلا زاده نمی‌شوند بخاطر همین نیست؟ بعد غر هم می‌زنیم که آه فلان گروه درپیت آمد و سولدآوت شد و زد و برد و برای سلیقه‌ام چیز جالبی پیدا نمی‌کنم. عزیزم حتی پخته‌خواری هم آدابی دارد.
2 7689Loading...
25
دوستان ساکن وین و اطراف (براتیسلاوا، مونیخ...) سه جلد کتاب «طنز در و بر اسلام» از مجموعه‌ای که در نمایشگاه کتاب عرضه شد، مانده است. اگر خواهان هستید می‌توانید سفارش بدهید و امضا شده از دوست من در وین بگیرید. این سه جلد علاوه بر امضا و فلان حاوی «نفس حق سید» هم هستند.
2 47210Loading...
26
Media files
4 01614Loading...
01:00
Video unavailableShow in Telegram
👍 4 1
01:00
Video unavailableShow in Telegram
خبر حادثه برای هلیکوپتر ابراهیم رییسی و همراهانش بازار بعضی جکها و شوخ‌طبعی‌ها را داغ کرده. خودم اهل این کار نیستم اما به عنوان دیده‌ای اجتماعی آن را می‌فهمم. از دید فنی هم بعضی از چنین شوخ‌طبعی‌هایی را بسیار تحسین می‌کنم. فعلا تا ببینیم چی شده و چه خبر خواهد شد لطفا هر شوخی و جک و میمی در این زمینه که به نظرتان جالب و بامزه آمده را لطفا در کامنت بنویسید تا ثبت شود.
Show all...
👎 47👍 42 9👏 5😱 4
Photo unavailableShow in Telegram
از بخت‌یاری‌هام یکی اینست که دوستان بسیار گرانقدری دارم از افغانستان. یکی از بهترین‌های آنها دکتر صبور سیاسنگ است که از خوبی‌اش هر چه بگویم کم گفته‌ام. برای اجرای لندن صبورجان واسطه فیض شد و چند نفر از دوستان فرهیخته افغان را به اجرای من دعوت کرد. دکتر نادر بیریا یکی از این عزیزان بود. نوشته پایین از اوست و فکر کردم شاید شما هم مثل من از نثر شیرین تاجیکانه‌اش خوش شوید. در تصویر نادر بیریا، ارکیده نادر بیریا، من، عیال (ارکیده‌ای از ارکیده‌های باغ بهشت) را می‌بینید. ------------ ديروز به دعوت دوست عزيز داكتر صبور سياسنگ حوران بهشت را به خود حرام كرده به محفل رونمايي كتاب "طنز در و بر اسلام" دكتور محمود فرجامى عزيز رفتم. كمتر محفل فرهنگى ايرانى را بر وفق توقع يافته ام البته هدفم تنها از غذا نيست؛ و اما اين بالاتر از هرچه فكر ميكردم بود. فرجامى پيغمبرزاده چنان در كار شان ماهر بودند كه همه در چوكى ها ميخ شده، قلب ها تا گلو رسيده، چنان با هيجان همه وجود چشم و گوش شده بوديم كه حتى خوراك و نوشاك را فراموش كرديم. آنچه بالاتر از حوصله دوازده سال نوشتن كتابي به اين ضخامت و استفاده ميتود به مفهوم اصلى ژورناليزم پژوهشى؛ من و ما را مبهوت و ميخكوب كرده بود مهارت مجلس آرايي فرجامى بود كه تجربه بيست و يكسال لكچر دادنم را كمرنگ و بي نمك ساخت. عكس العمل حاضرين مجلس را با ظرافت هاى مسلكى چنان با داشته هاى كتاب گره ميزد كه فكر ميكرديم ما هم در نوشتن كتاب شريك بوديم. از فصل هاى كتاب چنان عالى گذر ما ميداد كه فكر ميكرديم پرنده گان درخت تاريخيم و از شاخه ساينس به اجتماعيات، از طنز به سياست و از مذهب به عقيده پرواز ميكنيم و برگها شور نميخورند. لبخند، خنده، طنز و ظرافت را در چند عكس تشريح كردند و با حركات و استفاده سنتى ترين الفاظ منحصر به فرد؛ ما را به لا لاى صفحات كتاب بردند و آوردند. اميدورام - فرهنگى- هاى زبان فهم هردو سرزمين از تعصب دست برداشته ازين نعمت استفاده كنند و با بدست اوردن كتاب ؛ فلسفه جديد يك عالم عالى را معرفى شوند.
Show all...
40👍 21
سوگند به انجیر و زیتون و طور... (نوشته دکتر صبور سیاسنگ، اندیشمند افغانستانی) دکتر محمود فرجامی نویسندۀ کتاب "طنز در و بر اسلام" این گفتۀ مرا تائید خواهد کرد که کتاب ۸۰۰ برگی او را دو بار - در تموز پارسال و بهار امسال - با سخت‌گیری کین‌توزانه و رشک‌ورزی دشمنانه خوانده‌ام. نخست همین تکه را بکاوم: در نگاه امروزی من - به آگاهی کاذب یا صادق بودنش کار ندارم - هر ایدیولوژی‌ طنز است؛ ولی اگر فردا طنز ایدیولوژی شود، کتاب دکتر فرجامی را "مانیفست" آن خواهم نامید. در سراسر زندگی، کتاب فارسی با این تازگی و پرتوافشانی دارای لایه‌ها و زیرلایه‌های آموزشی نخوانده و نشنیده بودم. ژرف‌نگری موشگافانۀ او، پیش از آن کہ برایم ستودنی باشد، شگفت‌انگیز است. تا کجاها رفته، چه سنگلاخ‌ها و دیولاخ‌ها را چگونه پیموده و از هر فرسنگ چها برچیده باشد تا سپس همه را یکی یکی هنجارمند در هشت‌صد صفحه بیاراید، دم چشم خواننده بگذارد و هنوز نپرسد: "تا کنون اثری با این سوژه دیده بودی"؟ دیگران دیده باشند، من ندیده بودم. عنوانش باشد به تاق بلند، شیرازۀ این بررسی درازدامن بر تهداب بیش از چهل ستون و صدوبیست دیوار فراتر و فروتر از اسلام استوار است: از پرداختن به نازکی‎‌های کیش یهود، ترسایی، هندو و بودایی تا پندار هم‌جنس‌گرایان، افزون‌خواهان و جهان‌چیرگان؛ از آشوب کارتون‌های دانمارکی و شارلی ابدو، کمیدی الهی دانته، اسلام پژوهی خاوری-باختری و آیات ابلیسی سلمان رشدی تا شوخی‌های محتاطانۀ مردمان پاکستان و افغانستان در سه زبان اردو، فارسی و پشتو، از کیمیاترین یادگارهای ساسانی، روند نهان و آشکار نژادپرستی، دگرپنداری، دگرهراسی و دگرپرهیزی تا ویروس کرونا، باکتری نازیزم، جلوه‌های بی‌خردگرایی، خودکامگی هیولاهای معتاد به افیون مگوها/ مپردازها و بیان این ناگفته که چرا زبان فارسی در سطح جهانی از پرترین انبار ریشخند و تمسخر دینی سرشار است. درین کتاب برش‌های نابی از بیولوژی، تاریخ، جغرافیا، تا مشق نستعلیق و شکست در گراف اسلام‌شناسی، نمونه‌های طنز انتقادی دینی و الهیات خندۀ اسلامی، هرچه - ولو نخواسته و گم نکرده باشیم - می‌یابیم. تازه همۀ آنچه برشمردم، اعشاریۀ انبار داشته‌های کتاب به شمار می‌رود. اگر باور نمی‌کنید، برگ پی برگ برگردانید و بیازمایید. تکانۀ چشم‌گیر این اثر، سرگردانی نوسان پیهم آونگ میان دو گوشۀ "طنز در اسلام" و طنر بر اسلام" است: نویسنده در میلان هر رفت‌وبرگشت می‌نمایاند که پرسش‌های برخاسته از پیش‌داوری توهین‌آمیزی چون "آیا طنز در اسلام می‌گنجد؟ آیا مسلمانان به طنز می‌پردازند؟ آیا مسلمان‌ها با شوخ‌طبعی آشنایند؟ و ... را باید ناشنیده گرفت، زیرا هر گونه پاسخ دادن به همچو هرزواره‌ها مشروعیت بخشیدن به ریشه و ساقۀ انواع تبعیض و خوش‌خدمتی نمودن خواسته/ ناخواسته به درگاه نژادپرستی است. دکتر فرجامی دست‌کم در چهارصد برگ آغازین ثابت کرده که هوای برانگیختن هیاهو [بالاتر و ویران‌تر از آنچه برانگیخته شده] و دامن زدن به کلیشۀ "آزادی بیان" در پیرامون ماجرای کارتون‌های محمد، کشتار شارلی ابدو و بازتاب خونین آن در چند کشور اسلامی را ندارد. او با تلاش کارشناسانه پرسش‌های کلیدی و جای تهی چند پاسخ‌ را نشان می‌دهد: آیا می‌توانست این‌گونه نشود؟ حالا که شده، چرا شده است؟ پس از افتادن‌ها و افگار شدن‌های پیهم، چه کنیم که دگرباره نیفتیم و انگیزۀ زمین خوردن زنده و مردۀ دیگران نشویم؟ قرآن پژوهی روزن دیگری برای بررسی طنز انتقادی دینی دربارۀ اسلام و باورمندان راستین یا نمایشی آن است. این مبحث که آغازش به آشنایی آتش و خانۀ زنبور و امتدادش به آشتی کبریت و بنزین می‌ماند، رها کردن خیل مورچگان در آستین و پاچۀ پژوهش‌گران فردا خواهد شد. دکتر فرجامی به جاهایی که شاید بتوان آن را به انگلیسی undecipherable و به فارسی قفل کلید-ناپیدا یا شفر رازگشا-ناپذیر خواند، انگشت نهاده و اگر درست به یادم مانده باشد، کمابیش چنین گفته است: سخن از پارینه‌نگاری و باستان‌زدگی کلمات عتیقه در آیه و سوره و سپاره نیست، دشواری در سردرگمی گیج کنندۀ گنگ بودن افاده است. او می‌افزاید: برگردان فارسی و حتا عربی برخی از سطرهای قرآن ترجمۀ امانت‌دارانه نیست، خوش‌بافی آسمان-ریسمانی آگاهانۀ مفسران برای معجزه‌آمیز نمایاندن آن است. (همین‌جا برای رفع سوءتفاهم احتمالی، باید اعتراف کنم که آن‌چه آوردم، برداشت من پس از خواندن "طنز در و بر اسلام" به زبان خودم بود، نه نقل قول مستقیم از نویسندۀ کتاب. اگر کج دانسته باشم، از نارسایی هوش من است، نه از رسایی بار معنایی نوشتار او.) شنیدم که برگردان انگلیسی این گنجینه نیز زیر کار است. اگر چنان شود، باور دارم موج فراگیر "طنز در و بر اسلام" مانند شبحی اروپا، کانادا، امریکا و آسترالیا را گشت خواهد زد و "سرمایۀ" روزگار خواهد شد.
Show all...
👍 41 18👏 10
هنگامی که یادداشت کنونی را می‌خوانید، دکتر فرجامی سرگرم اندیشیدن به چون و چگون راه‎‌اندازی برنامۀ رونمایی این اثر در Kensington Central Library/ لندن و فراخواندن چندین مهمان ویژه از میان آوارگان و پناهندگان افغانستان خواهد بود. اگر فردا - هژدهم می 2024 - در کنج‌ترین گوشۀ آن کتاب‌خانه، تصویر جای خالی خود را در برگۀ دوستان ببینم، گناه خوابیدن ستارۀ بختم را به نامهربانی خداوند و ناسازگاری سپهر و ماه و سیاره پیوند نمی‌زنم: می‌دانم وقت تنگ، زمین سخت، آسمان دور، خرما شیرین و شاخۀ نخل خیلی بلند است، حتا اگر دستم کوتاه هم نمی‌بود. کاش "طنز در و بر اسلام" ۱۶۰۰ صفحه می‌داشت.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
‌ بالاخره ویرایش دوم هم رسید. باز هم کمتر از ۲۴ ساعت مانده به شروع نمایشگاه. اینبار در لندن. این که خودت یک طرف دریا باشی، آنطرف کتابت را بدهی چاپخانه‌ای که همه سیستمش فرق دارد و اصلا راست به چپ نویسی هم برایش تعریف نشده باشد... چقدر استرس و دردسر داشت بماند. بعدا شاید بنویسم. الان ترجیح می‌دهم به چیزهای بد –خصوصا سیل مشهد که بسیار متاسف شدم برای آسیب‌دیدگان– به رونمایی فردا فکر کنم و اجرای پرده‌خوانی کمدی.
Show all...
34👍 13👏 8
گفتگو با احمد صدری درباره راه‌ورسم خواندن و درک کردن منطق شاهنامه. کاربردی برای همه فارسی زبان. (شبچراغون با ویرایش و اضافات جدید، انتشار به مناسبت سالروز بزرگداشت فردوسی) https://youtu.be/rBTqlB_I95k?si=oGFYbh7-BLyPZHDJ
Show all...
راه درک شاهنامه؛ گفت‌وگو با دکتر احمد صدری

دکتر احمد صدری یکی از جامعه‌شناسان برجسته‌ی ایرانی است که علاوه بر جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی، در زمینه ادبیات هم فعال و شناخته شده است. مشهورترین اثر او هم اح...

15👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
می‌توان هولناک تلقی کرد؟ #۱۲۷
Show all...
😢 21👎 3👍 1😱 1
سید در لندن Seyyed Live (insha'Allah) in London فقط دو روز مهلت برای تهیه بلیط http://www.eventbrite.com/e/885542781297
Show all...
Laughing to Death with Seyyed Live in London!

یک نمایش کمدی به سبک‌پرده‌خوانی و نقالی

12