cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

وادی|جواد درویش

رشته، مدرک و تحصیلات نه نشانه سواد است و نه عقل و دانش. اما نشانه چیزی که برای ما مهم است و در پی آنیم، هست. کسی که فلسفه میخواند دنبال "حقیقت" است. چه در سیاست، چه در دین و چه در علم. چرا «وادی»؟ https://t.me/vaadie/11 ارتباط با من: @Jdarvish

Show more
Advertising posts
828
Subscribers
No data24 hours
-27 days
-230 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔴 در نکوهش تحریم «تحریم» داغ‌ترین موضوع سیاسی در یک دهه اخیر ایران است. تا سال ۹۹ تصور بر این بود که دو راه وجود دارد: «مقاومت» که ایده اصلی سعید جلیلی در انتخابات ۹۲ بود؛ و «مذاکره» که ایده روحانی بود. راه سوم که یک راه‌حل موقتی بود و در دولت مرحوم رئیسی دنبال شد، «دور زدن تحریم» بود. جلیلی هم در انتخابات اخیر در چند مورد، دور زدن تحریم و خنثی کردن تحریم را به عنوان برنامه خود اعلام کرده است. درمورد تبعات اقتصادی تحریم زیاد گفته شده، من اینجا می‌خواهم درمورد مخاطرات فرهنگی، علمی و هویتی تبدیل شدن «دور زدن تحریم» از یک راه حل موقت، به راه حل دائمی صحبت کنم. 1️⃣ تغییر هویت ملی از میراث‌داران تمدنی باشکوه به باجگیران منطقه تک تک ما هر روز در حال دور زدن تحریم اینترنت هستیم. گذشته از تبعات فنی و اقتصادی، از جمله کاهش سرعت اینترنت، تبعات اخلاقی و حقوقی زیادی هم متوجه استفاده از VPNهاست. هنگام استفاده از VPN، هرکسی در درون خودش یک احساس قانون شکنی دارد. این احساس یا ما را در یک شرایط ناخوشایند روانی ناشی از احساس گناه قرار می‌دهد و یا ما را نسبت به قانون شکنی جسور و لاقید می‌کند. این دقیقا اتفاقی است که برای کشور در شرایط تحریم دائمی ممکن است رخ دهد. به هرحال کشور ناگزیر از تامین نیازهای اولیه خود از بازارهای جهانی است و با وجود تحریم، ناگزیر از قانون شکنی است. این قانون‌شکنی، می‌تواند از کشور، یک هویت جدید که تقیدی به قواعد جامعه جهانی و حتی اصول اخلاقی ندارد، بسازد. رضا امیرخانی این موضوع را در دقایق 53 تا 56 این گفتگو خیلی خوب باز کرده است. او وضعیت ما را با کره شمالی که زندگی در تحریم را برگزیده، مقایسه می‌کند و می‌گوید وقتی ما با نا امن کردن تنگه هرمز یا دریای سرخ، نقش باجگیران منطقه را برای خودمان انتخاب می‌کنیم، از هویت و فرهنگ و تمدن ایران بزرگ دور شده‌ایم. 2️⃣ قیم‌مآبی دولتی یا paternalism دختری را تصور کنید که فرزند یک خانواده متحجرِ سنتی ولی پولدار است. او در سن بیست سالگی می‌خواهد در جامعه برود، کار کند و دستش در جیب خودش باشد. پدر خانواده می‌گوید من همان پول را می‌دهم، تو در خانه بمان و بیرون نرو. من سال قبل به همراه برخی از اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، جلسه‌ای با معاونین وزارت خارجه داشتم. معاون اقتصادی وزیر، درمورد موفقیت دولت در دور زدن تحریم‌ها و فروش نفت صحبت می‌کرد. من به ایشان گفتم شما ممکن است در سطح دولت برای دور زدن تحریم موفق باشید، ولی همین الان من در موسسه‌ای هستم که هر چند ماه یکبار مجبوریم مبالغی را برای افرادی که خارج از کشور هستند، واریز کنیم و تحریم اجازه این کار را نمی‌دهد. مساله فقط تحریم نفت نیست، تحریم بانک و تبادل مالی مهمتر است. ایشان گفت پولتان را به ما بدهید، ما راه‌های آن را بلدیم! این همان پترنالیسم یا قیم‌مآبی است که می‌گوید ما نفت می‌فروشیم پول تو را می‌دهیم. اگر مجبور به تبادل مالی هستی آن را هم ما به جای تو انجام می‌دهیم. اکثر شرکت‌ها و استارتاپ‌هایی که از ایران رفته‌اند، برای این بود که می‌خواستند، بازار خودشان و مشتری خودشان را داشته باشند. ایران، افغنستان و عراق مارکت کافی برای آنها نداشت و از طریق دولت هم نمی‌خواستند مبادله کنند. اخیرا در قطر با مدیر یکی از این شرکت‌ها که از فارغ‌التحصیلان شریف بود صحبت کردم. می‌گفت قطر هنوز شاید محکم‌تر از ما روی اصول دینی خودش هست، ولی چنان شرایط ایده آلی برای رشد شرکت‌ها و رشد افراد ایجاد کرده است که برخی زندگی در هوای گرم اینجا را به اروپا ترجیح می‌دهند. 3️⃣ حصارکشی فرهنگی و علمی شاید شما هم عکس آن گردشگر روس که با یک گونی اسکناس در خیابان‌های تهران بود را در رسانه‌ها دیده باشید. گردشگر خارجی نمی‌تواند اینجا حساب بانکی باز کند، از حساب خارجی خود هم نمی‌تواند پول مبادله کند. ارزش پول ملی هم طوری است که برای یک هفته زندگی و گشت و گذار، باید یک گونی اسکناس همراه خود بکشد. لذا عجیب نیست که چرا صنعت گردشگری ما از بین رفته است. اما گردگشری فقط یک صنعت نیست، یک ضرورت رشد و توسعه فرهنگی برای ملت‌ها هم هست. دیدن تنوع‌ها و تفاوت‌ها به زندگی معنا می‌بخشد و باعث ارتقا فکر و فرهنگ جامعه و خلق ایده و معنا برای اهالی فرهنگ می‌شود. فرهنگ ایزوله شده، هیچگاه نمی‌تواند مولد و افق گشا باشد و برای نویسنده، شاعر و فیلمساز، نمی‌تواند الهام بخش ایده‌های جدید و غنی باشد. شبیه همین مساله را ما در فضای علمی داریم. به نظر من مهمترین آسیب بلندمدت تحریم، آسیب‌های علمی و آکادمیک است. تا 15 سال پیش تبادل علمی در ایران وضعیت خوبی داشت. اساتید خارجی به کنفرانس‌های ما می‌آمدند، مقالات ما مثل بقیه داوری می‌شد، اساتید ما با وابستگی دانشگاهی ایرانی (affiliation) به کنفرانس‌ها و فرصت مطالعاتی می‌رفتند. ولی میزان این تبادل‌ها در سالهای اخیر نزدیک صفر شده.
Show all...
👍 17😁 1
🔴 روایتی فلسفه علمی از انتخابات ریاست جمهوری آیا اعداد واقعیت‌های دنیای ما را بازنمایی می‌کنند؟ اینکه الان تورم ۴۶درصد است و چند سال پیش ۹درصد، به واقعیتی اشاره دارد یا نه؟ آیا عددهای متعلق به شاخص فساد، ضریب جینی، شاخص خوشحالی، آمار مهاجرت، بیکاری، رشد اقتصادی، آمار طلاق، خودکشی، بزه، پرونده‌های قضایی، اعتیاد، شاخص‌های علم‌سنجی، رنکینگ دانشگاه‌ها، شاخص‌های توسعه فرهنگی، آزادی‌های مدنی، مشارکت اجتماعی و...، هیچ و پوچ است؟ همه این اعداد برآمده از نظریات علم اقتصاد، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی و... است. این ماموریت علم است. علم با توصیف دقیق و بی‌طرفانه واقعیت، راهکار تغییر این واقعیت‌ها را در اختیار می‌گذارد. 🔹فکر می‌کنم توجه به این موضوع یعنی در نظر گرفتن ماموریت علم و دانشگاه، در راس موضوعات کشور و انتخابات در مقطع حساس کنونی است! و عدم توجه به علم و دانشگاه، ریشه تاریخی و سیاسی دارد. 🔹در اینجا می‌خواهم به چهار جریان که دیدگاه خاصی را در مواجهه با علم و دانشگاه نمایندگی کرده‌اند، اشاره کنم: 1. جریان ضدعلم دهه شصت به سردمداری مرحوم سید منیرالدین هاشمی و فرهنگستان علوم اسلامی. 2. جریان علم‌گرا و توسعه‌گرای دهه هفتاد با نظریه‌پردازی دکتر سروش. 3. جریان استفاده از اعتبار علم و مدرک آکادمیک اوایل دهه هشتاد به سردمداری راست مدرن محافظه‌کار ( یا همان جریان نوظهور اصول‌گرایی) 4. جریان تکنوکرات‌های طرفدار شبه‌علم دهه ۹۰ و بعد از بیانیه گام دوم انقلاب به سردمداری نهادهای حاکمتی و نظامی. 🔹قبلا از منظری دیگر به تفصیل به همه اینها در اینجا اشاره کرده‌ام و الان بطور مختصر به نکاتی بسنده می‌کنم: 🔸خاستگاه جریان ضدعلم سیدمنیرالدین حوزه علمیه بود ولی با فضای چپ اول انقلاب که معتقد بود علم مهمترین میوه درخت غرب است، به خوبی هماهنگ شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. 🔸جریان توسعه‌گرایی، بعد از جنگ و باتوجه ضرورت بازسازی و پیشرفت کشور در دولت مرحوم هاشمی کلید خورد. برای مقابله با موانع فکری ناشی از نگاه سنتی و نگاه غرب‌ستیز و علم‌ستیز، دکتر سروش نظریه «قبض و بسط تئوریک شریعت» را مطرح کرد. طبق این نظریه، معرفت دینی امری ثابت و مطلق نیست و با معرفت علمی می‌تواند تغییر کند. قوچانی اهمیت این نظریه را با کتاب "منشا انوع" داروین مقایسه کرده است! 🔸جریان سوم که کمتر درمورد آن صحبت شده، مهم و قابل تامل است. اصلاحات در دهه هفتاد همه بخش‌های دموکراتیک (دولت، مجلس و شورای شهر) را تصاحب کرده بود. در این شرایط، در انتخابات شورای شهر دوم و با وجود مشارکت حداکثری اصلاح‌طلبان و بدون نظارت استصوابی، در سال ۸۱ یکباره صحنه عوض شد و تقریبا همه کرسی‌ها به جریان راست رسید. بعد از آن هم در انتخابات مجلس هفتم و دولت نهم همین جریان پیروز شد. یک دلیل آن این بود که راست سنتی دست به یک "ری‌برندیگ" اساسی زده بود و با چهره‌های دانشگاهی مثل افروغ، خوش‌چهره، احمدی نژاد، خسرو دانشجو و.. ، وارد عرصه شده بود. 🔸جریان چهارم را که اینجا و اینجا بیشتر توضیح داده‌ام جدید و عجیب است. نهادهای حاکمیتی و نظامی در سال‌های اخیر از یکسو بودجه و امکانات کافی برای توسعه تکنولوژی را در اختیار داشته‌اند و از سوی دیگر پشتوانه علمی کافی نداشته‌اند. لذا ناگزیر و برای رسیدن به مقصود، به شبه‌علم روی آوردند. نمونه‌های تیپیکال و عیان آن ویروس‌یاب مستعان، واکسن‌های متنوع داخلی کرونا، نظریه‌پردازان نابغه‌ای چون رائفی‌پور، عبدالملکی، جبرائلی و... هستند. این جریان به انتخابات اخیر مجلس هم ورود کرد (اینجا) 🔹🔹من در این شرایط، شعار و اصرار مسعود پزشکیان بر استفاده از کارشناس را خیلی خوب درک می‌کنم و مفید می‌دانم. استفاده از کارشناس یعنی استفاده از «علم» که هیچگاه حق‌اش در این کشور ادا نشده. دانشگاه همیشه مسیر خودش را رفته و سیاست مسیر خودش. گاهی هم که اولی برای دومی مزاحمتی ایجاد کرده، دومی از همه توانش برای سرکوب اولی استفاده کرده است. (اینجا) لذا دانشگاه اگر عامل مزاحم نباشد، در بهترین حالت جایگاه آن همان چیزی است که سعید جلیلی صادقانه به آن اشاره می‌کند: دانشگاه یک فرصت و ظرفیت است برای افزایش پول و اقتدار. یعنی تفسیر خاصی از «العلم سلطان» که اینجا نقد کرده‌ام. 🔸چنین نگاهی به دانش و دانشگاه، یک نگاه کارکردگرایانه است. در کارکردگرایی «نقش»(role) مهم است و نقش به راحتی قابل جایگزینی است. اگر نقش دانشگاه تولید ثروت باشد، می‌تواند با هر چیز دیگری از جمله شبه‌علم، جایگزین شود. اما در نگاهی که من اشاره کردم، دانشگاه یک ضرورت است نه یک فرصت. ضرورتی برای نشان دادن درست واقعیت. این ضرورت با هیچ چیز دیگر قابل جایگزینی نیست. چون واقعیت قابل جایگزینی نیست. ممکن است یک شخص یا دولت، «عددها» را به عنوان محصول کار دانشمندان غرب‌زده انکار کند، ولی به زودی با سیلی واقعیت پشت این عددها بیدار خواهد شد!
Show all...
👍 20👎 3 1
روایتی فلسفه علمی از انتخابات: مناسبات علم و انقلاب اسلامی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. من به این ژانر بسیار علاقه مندم و شاید یک روز کتابی در این زمینه به نگارش در آوردم. به لحاظ تاریخی میتوانم به چهار جریان اشاره در این زمینه اشار کنم: جریان ضد علم دهه شصت به سردمداری مرحوم سید منیرالدین هاشمی و فرهنگستان علوم اسلامی جریان توسعه گرایی علم بنیاد دهه هفتاد به سردمداری دکتر سروش جریان استفاده از اعتبار علم و مدرک آکادمی اوایل دهه هشتاد به سردمداری راست مدرن محافظه کار ( یا همان جریان نوظهور اصول گرایی) جریان تکنوکرات های طرفدار شبه علم دهه نود و بعد از بیانیه گام دوم انقلاب به سردمداری نهادهای حاکمتی و نظامی قبلا از منظری دیگر تقریبا به همه این جریان ها در اینجا اشاره کرده ام و در اینجا برای اینکه موقعیت انتخابات امروز را دقیق تر درک کنیم، بطور مختصر به نکاتی بسنده میکنم: خاستگاه جریان ضدعلم سیدمنیرالدین حوزه علمیه بود ولی با فضای چپ و استکبارستیزی اول انقلاب که معتقد بود علم مهمترین میوه درخت غرب است، خیلی خوب هماهنگ شد و در حوزه و بعد در دانشگاه طرفداران زیادی پیدا کرد که هنوز هم تاحدی وجود دارد. جریان توسعه گرایی به دنبال خرابی های بعد از جنگ و ضرورت بازسازی و پیشرفت کشور در دولت مرحوم هاشمی کلید خورد. برای مقابله با موانع فکری ناشی از نگاه سنتی و نگاه غرب ستیز و علم ستیز، دکتر سروش نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت را مطرح کرد. طبق این نظریه، معرفت دینی امری ثابت و مطلق نیست و با پیشرفت علم و معرفت علمی میتواند تغییر کند. این نظریه مجوز هرنوع بهره برداری از علم و فناوری جدید را میدهد. محمد قوچانی در یک مقاله، اهمیت این نظریه در ایران، با کتاب "منشا انوع داروین" قابل مقایسه دانسته بود! جریان سوم که کمتر درمورد آن صحبت شده واقعا مهم و قابل تامل است. جریان اصلاحات در دهه هفتاد همه بخش های دموکراتیک (دولت، مجلس و شورای شهر) را تصحاب کرده بود. رسانه های این جریان هم فضای بسیار سنگینی علیه جریان راست ایجاد کرده بودند و راست را مساوی تحجر و خشونت و ارتجاع معرفی کرده بودند. در این شرایط که اصلا کسی فکر نمیکرد جریان راست بتواند دوباره قامت راست کند، در انتخاب شورای شهر دوم با وجود مشارکت حداکثری اصلاح طلبان همه تقریبا همه کرسی ها به جریان راست رسید. بعد از آن هم انتخابات مجلس هفتم بود که مجددا همین جریان پیروز مطلق شد. در اینجا جریان راست دست به یک "ریبرندیگ" اساسی زده بود و با چهره های علمی و دانشگاهی مثل افروغ، خوشچهره، احمدی نژاد، خسرو دانشجو و.. و با عنوان آبادگران وارد عرصه شده بود. تا اینجا شاید هیچوقت به این شکل و با این حجم دانشگاهیان وارد سیاست ایران بعد از انقلاب نشده بودند. جریان چهارم را که اینجا و اینجا بیشتر توضیح داده ام جدید و عجیب است. نهادهای حاکمیتی و نظامی در سالهای اخیر از یکسو بودجه و امکانات کافی برای پیشرفت های تکنولوژیک را در اختیار داشته اند و از سوی دیگر پشتوانه علمی و فکری اصیل و کافی را در اختیار نداشته اند. لذا ناگزیر و برای میانبر زدن به شبه علم روی آوردند. نمونه های تیپیکال و عیان آن مستعان، واکسن های متنوع داخلی در دوره کرونا، نظریه پردازان نابغه ای چون رائفی پور و جبرائلی و... هستند که همانطور که در این مطلب اشاره کرده ام، این جریان به انتخاب مجلس قبلی هم ورود کرد. در این شرایط من شعار و اصرار مسعود پزشکیان بر استفاده از کارشناس را خیلی خوب درک میکنم. استفاده از کارشناس یعنی استفاده از علم که هیچگاه به اندازه ای که باید، بعد از انقلاب به آن بها داده نشده است. دانشگاه همیشه مسیر خودش را رفته و سیاست و اقتصاد مسیر خودش. جایگاه دانشگاه دقیقا همان چیزی است که سعید جلیلی خیلی خوب و صادقانه به آن اشاره میکند: دانشگاه یک فرصت و ظرفیت است برای افزایش پول و اقتدار. اما در این نگاه که من اشاره کردم، دانشگاه یک ضرورت است برای حرکت به سمت درست. این سمت درست در اقتصاد، در فرهنگ، در دین و.. معانی خودش را دارد.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
هفدهمین کنفرانس جهانی اخلاق زیستی (WCB) از دوشنبه ۱۴ تا پنجشنبه ۱۷ خرداد در شهر دوحه کشور قطر برگزار می‌شود. دکتر جواد درویش عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی روز چهارشنبه ۱۶ خرداد مقاله خود با عنوان زیر را بصورت حضوری ارایه خواهد داد. COVID-19 Pandemic and Normative Ethics in Muslim World: Consequentialism and Virtue Ethics vs. Deontology برنامه این همایش از طریق سایت زیر قابل مشاهده است: https://wcb.cilecenter.org/wcb#/agenda?day=1&lang=en
Show all...
👍 4 4🔥 2
🔴 حالا گاهی هم «چگوارا» نباشیم! چند سال پیش کانون شعر دانشگاه شریف یک مراسم بزرگداشتی برای مرحوم سایه گرفته بود. فکر می‌کنم البته آن زمان ایشان مرحوم نشده بود.‌ یک شاعر معروف که از شاگردان سایه بود صحبت می‌کرد. یکجا می‌خواست طعنه‌ای به شاعری که مسولیت حکومتی دارد بزند، گفت: «من گاهی برای یک اتفاق کوچک (مصداق این اتفاق کوچک را گفت ولی من الان یادم نیست)، یک ساعت می‌نشینم در خیابان و گریه می‌کنم، بعد چطور تو می‌توانی شاعر باشی و کار سیاسی و مدیریتی کنی؟» می‌خواست بگوید غرق در سیاست شدن برای شاعر قساوت قلب می‌آورد. البته این درست است که شاعران حال غریب و روح خیلی لطیفی دارند‍! ولی همه ما از آنجا که انسانیم در حد خودمان باید این لطافت روح را حفظ کنیم. انسان بودن گرایش‌هایی ذاتی به سمت همدلی و نوع‌دوستی در ما ایجاد می‌کند. این همدلی و نوع‌دوستیِ ذاتی اگر نبود، اختلافات سیاسی، مذهبی ‌و قومی و قبیله‌ای چیزی از نسل انسان تا الان به جا نمی‌گذاشت. پس همیشه هم لازم نیست ما این همدلی، دلسوزی و نوع‌دوستی را به دلایل سیاسی انکار کنیم. انسانی در حال خدمت و کار، هلی‌کوپترش سقوط کرده و به حالت بسیار دلخراشی بدنش سوخته و از دنیا رفته. چرا باید افرادی تلاش جانفرسا کنند برای اینکه نشان دهند خوشحال هستند تا لابد از این طریق یک اکت سیاسی مهم انجام داده باشند؟ راه و مسیر برای اکت‌های سیاسی که زیاد است، چرا با انکار یک بخش مهم از انسانیت خود، که همان لطافت روح و نوع دوستی است می‌خواهند آن را پیش ببرند؟ این ایام فکر می‌کردم اینکه گاهی ما مسولین را می‌بینیم که به رغم اختلافات سیاسی در مراسم عروسی و عزای هم شرکت می‌کنند، بد نیست بلکه خوب هم هست. چون بین سیاست و انسانیت فاصله و gap زیادی است. نمی‌شود به راحتی از اختلافات سیاسی پلی زد به اختلافات انسانی.
Show all...
👍 33👎 7😱 1
آقای دکتر شعیب مالک از اساتید بسیار خوب در علم و الهیات هستند که الان در دانشگاه ادینبورا کرسی استادی دارند. با ایشان مدتی است در ارتباط هستم و پروژه‌های مشترکی قرار است انجام دهیم. لذا با شناختی که از ایشان و موسسه انعکاس دارم، این دوره بسیار خوبی خواهد بود. دوستان موسسه انعکاس به بنده لطف داشتند و چند کد تخفیف برای ثبتنام در دوره برای افرادی که من معرفی کنم، تعریف کرده‌اند. دوره به زبان انگلیسی خواهد بود. اگر کسی این موضوع را بصورت جدی دنبال می‌کند و علاقمند به حضور است، به من در خصوصی پیام بدهد.
Show all...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
‌ 🔵 Short Course (Online & in-Person) 🔵"Islam and Science" by Shoaib A. Malik (University of Edinburgh) 👥 In collaboration with Institute for the History of Science at the University of Tehran ➕Four 3-hour Sessions (Online & in-Person) ➕May 21,28, June 11,12 (Khordad 1, 8, 22, 23) From 15:00 to 18:00 📄 This course is designed for students interested in understanding how Islamic perspectives intersect with scientific discoveries. Join us on an intellectual journey through the following topics:
1. How to Relate Science and Religion 2. History of Science and Religion 3. Islamization of Knowledge 4. Scientific Miracles in the Quran 5. Physics and Divine Action 6. Fine-tuning Argument 7. Miracles and Science 8. Evolution and Islam
👤 The course will be led by Shoaib Ahmed Malik. Having a PhD in Chemical Engineering and another in Theology, he stands at the crossroads of science and religion. As of August 2024, he will be commencing his role as a lecturer in the University of Edinburgh’s School of Divinity – Philosophy, Science and Religion. 🗓 Deadline for Registration: May 20th (Ordibehesht 31th) 🌐 More information and registration, see here. #رویداد_انعکاس @hisofsci @Inekas
Show all...
👍 2🔥 2😍 2👎 1👏 1
🔸ضمن تشکر مجدد از دوست خوبم آقای مجیدی و نکات دقیقی که اشاره کردند و به رغم اینکه فکر می‌کنم اینها مسائل گشوده و بسیار مهم و پیچیده‌ای هستند که پاسخ یک خطی نمی‌توان به آنها داد، نکاتی به ذهنم رسیده است که در ادامه عرض می‌کنم: 🔹درمورد «قانون» اول باید این را معلوم کنیم که ما قوانین را از سنخ قراردادهای اجتماعی social constructions می‌دانیم (مثل قوانین راهنمایی و رانندگی) یا قواعد ضروری تخلف‌ناپذیر ( مثل قوانین علمی)؟ قوانین دینی و اخلاقی را خیلی‌ها معتقدند که چیزی میان اینهاست. مثلا علامه طباطبایی در موضوع اعتباریات چنین دیدگاهی دارند. رویکرد اول (قرارداد اجتماعی) که تکلیفش مشخص است و قطعا در اینجا قانون باید بسیار سیال و تابع نظر و شرایط مردم جامعه باشد. کمترین آسیب را برای همه ایجاد کند و منافع اکثریت را تامین کند. رویکرد دوم دور از ذهن است و در رویکرد سوم، یعنی حالتی بینابین نیز قانون نمی‌تواند به ساختارها، تنوع‌ها، تفاوت‌ها و تغییرات اجتماعی در طول زمان بی‌تفاوت باشد. به خاطر همین علامه طباطبایی در اینجا حتی درمورد ثابت بودن مصادیق حسن ‌و قبح اخلاقی تشکیک می‌کند. با این حساب پاسخ به نقد اول و دوم، این است که اگر فرهنگِ کلی یک جامعه چنان تغییر کرده باشد که پوشش خاصی را هماهنگ با فطرت حیا بداند و بیش از آن را مساوی سالوس و دین فروشی تلقی کند، قانون‌گذار نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. 🔹اینکه ناهماهنگی شناختی دینی همان نقاق است را قبول دارم که جای فکر و بحث بیشتری دارد. اما به هرحال ابراز رفتار دینی برای بدست آوردن منافع دنیوی، نوعی رفتار منافقانه است که در آیاتی از قرآن هم به آن اشاره شده. حالا کسی که از ترس اخراج شدن یا استخدام نشدن مجبور است برخلاف عقیده‌اش رفتار دینی داشته باشد، مدام ممکن است در درون خودش این احساس گناه، نفاق و بی‌اخلاقی را داشته باشد. 🔹درمورد چهارم فکر می‌کنم مساله همجنسگرایی به خاطر اینکه بیشتر یک گرایش فردی و درونی است، با موضوع حجاب که یک مساله اجتماعی و بیرونی است، قابل مقایسه نباشد. کسی لازم نیست برای استخدام در اداره، گرایش درونی خودش را کنار بگذارد. موضوع آخر یعنی دسیسه دشمنان هم یک فرضیه است که باید در جای خودش بررسی شود. به فرض صحت، باید روش اقدامات پیشگیرانه متناسب با موضوع حجاب و دین که اموری مرتبط به «باور» هستند، باشد. باور، در ساحت معرفت است و مواجهه با آن باید مواجهه معرفتی باشد.
Show all...
👍 6👎 2🤔 1
درمورد قانون باید اول این را معلوم کنیم که قوانین را از سنخ قرارداد اجتماعی میدانیم یا قواعد حتمی. مثلا قانون راهنمایی و رانندگی از سنخ اول است و قوانین علمی از سنخ دوم. قوانین دینی و اخلاقی را خیلی ها معتقدند که چیزی میان اینهاست. مثلا علامه طباطبایی در موضوع اعتباریات.
Show all...
00:32
Video unavailableShow in Telegram
🔴 مجموعه ۹ جلدی بن‌مایه‌های فلسفه دین این مجموعه شامل کتابهای تالیف شده بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ است که توسط انتشارات کمبریج و تحت عنوان Elements in philosophy of religion منتشر شده است. کل مجموعه بیش از ۳۰ جلد کتاب را شامل می‌شود که ۹جلد آن توسط اساتید و پژوهشگران همین حوزه و زیر نظر آقای دکتر سیدحسن حسینی ترجمه و توسط انتشارات سروش منتشر شده است. 🔹این کتابها در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شده است و از اینجا بصورت اینترنتی هم قابل تهیه است. 🔹 عناوین کتابها به همراه اسامی نویسندگان و مترجمین: معرفت‌شناسی دینی: تایلر مک ناب، زهرا زرگر صفات الهی: تی جی ماوسون، صبا فریدونی خدا و زمان: ناتالیا دگ، محمدابراهیم مقصودی خدا و انگیزش عاطفی: آر تی مولینز، زهرا زرگر قلمروزدایی علم و دین: گریگور داوس، جواد درویش آقاجانی برهان طراحی: الیوت سوبر، مسعود طوسی خدا و امور مجرد: اینار دونگربون، نیما نریمانی اختفای الهی: ورونیکا وایدنر، طه عبداللهی برهان‌های کیهان‌شناختی: مایکل آلمیدا، محمدابراهیم مقصودی
Show all...
3.31 MB
👏 13
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.