216
Subscribers
No data24 hours
+17 days
+330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from آن
«در آغوشم هستم، من خود را در آغوش گرفتهام، نه چندان با لطافت، امّا وفادار، وفادار.»
- متنهایی برای هیچ؛ ساموئل بکت، فارسیِ علیرضا طاهری عراقی.
#کتاب_بخوانیم
@monadchannel
«این آغوشی که سر رسیده از تو
ببین که فصل گمگشتگی مرا
به انتها برد..»
•
زنده باد زندگی و آخر هفته بخیر و سلامتی.🪄
@nonaqmeha
Arman Garshasbi - Booseh.mp36.98 MB
Repost from یادداشتها | فاطمه بهروزفخر
حواسم همیشه پی کلمههاست؛ چه کلمههایی که آدمها با لحن و صدای خودشان ادا میکنند؛ چه کلمههایی که روی کاغذ یا در همین صفحهٔ مستطیلی کوچک مینویسند.
حواسم پی کلمههاست و مثل کارآگاهی کلمهجو مدام دقتم را صرف این میکنم که ببینم کدامشان بیهوا کلمهای را از دهانش یا از نوک انگشتهایش پرت میکند سمت دیگران یا کدامشان قبل از ادای کلمه، با وسواس، اول آن را بین کلمههای مشابه میجورد، صیقل میدهد و بعد به زبان میآورد یا مینویسد.
بعضیها -که البته کماند- خداوندگارِ طمأنینه و دقت در انتخاب کلمهاند. آنها حرف به حرف میتراشند و بعد روانهاش میکنند. انگار بقچهٔ کلمهای دارند که بهگاهِ هر گفتوگو یا نوشتنی آن را مقابل چشمهایت باز کردهاند تا از لابهلای ذخیرهٔ کلمهای که دارند، بهترینش را جدا کنند.
بعضیها هم -که البته زیادند- خداوندگار اسرافاند. اینها نهتنها از کلمهها بهره نمیبرند، بلکه کلمه را بهطرز مفتضحانهای خرج میکنند. اینها ذخیرهٔ کلمهای ندارند و گوشههای کلمههایشان اگرچه گاهی آنقدرها هم تیز و بُرنده نیست که ما را مکدر کند، اما آنقدر هم صیقلخورده و تراشیده نیست که دلمان را ببرد یا حواسمان را جمعتر کند.
و خب، همیشه مقدر است که هر دویِ اینها را ببینیم:
اولیها را کمتر؛ چراکه قرعهٔ داشتن فیض و آداب کلمهدانی را به نام هر کس نمیزنند؛ مگر بِشَرطِها وَ شُرُوطِها.
و دومیها را بیشتر؛ آنهایی را که هر روز لک کوچکی به ساحت کلمه و مراودههای انسانی میاندازند؛ طوری که آدم مدام با خودش فکر میکند، این طفلکیهای بیکلمه چطور با این زمختی و بیهنری روزگار میگذرانند یا چطور شرمشان نمیآید که بلدِ کلمهها، گفتن و نوشتنشان در سالمترین و کمترین شکل ممکن آن نیستند!؟
بیراه نیست اگر خیال کنیم یا حتی اطمینان خاطر داشته باشیم در عصر پرشتاب دیجیتالیشده که سرِ صبر بودن برای بهترین انتخابها را از ما گرفته، باز هم عیار دلپذیری آدمها، به کلمهدانیشان است.
#کلمه_نویسی
Repost from The Weeping Meadow
Photo unavailableShow in Telegram
اسبهای غمگین ، در سرم آرام نمیگیرند
- الیاس علوی
The Weeping Meadow
«من مِی زدهی دوشم
شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر
مستانه کند ما را»
•
یلدا مبارک.🌚
@nonaqmeha
Alireza Ghorbani - Dar Zolfe To Avizam.mp39.86 MB
❤ 2
Repost from _lettersto_
«میخواهم بروم دور، خیلی دور، یک جایی که خودم را فراموش بکنم. فراموش بشوم، گم بشوم، میخواهم از خود بگریزم بروم خیلی دور، مثلاً بروم در سیبریه، در خانههای چوبین زیر درختهای کاج، آسمان خاکستری، برف، برف انبوه میان موجیکها، بروم زندگانی خودم را از سر بگیرم.»
• صادق هدایت
@letterssto
«تو فقط برام قصه بگو
قصهی تو قشنگتره..»
@nonaqmeha
@HipHopFree - Eshghe Bachegi - The Don.mp38.24 MB
Repost from نخستین نغمهها
https://soundcloud.com/kermanshahiha/shiringian
•
یغما تکیه داده به دیوار و میگه تا صبحی که باید من اینجا میشینم و اینو میخونم شیرین.تو یه روز پرده رو میزنی کنار و نگاهم میکنی.تو یه روز کنارم میایستی و همراه من میخونی.شیرین من.شیرین گیان.
از آخرین باری که دیدمش تا الان خیلی گذشته.آخرین بار روز ۵۰ام بود که توی بارون و ریزش برگهای پاییزی پرده رو زدم کنار،دیدم داره هنوز میخونه و میلرزه.
پرده رو زدم کنار اما الان جز یه سنگ قبر با اسمش توی کوچه پس کوچههای لواسون چیزی نمونده.بارون اون شب و تبی که داشت، صداش رو ازش نگرفت.این آهنگ اذیتم میکنه.هنوز صداش رو توی گوشم میشنوم.صِدام میکنه شیرین گیان و تا بیام بگم یغما،حرفها از توی دهنم شبیه حباب محو میشن.حالا یه زن ۵۰ سالهام.یغما اگه بود ۵۱ سال رو پر کرده بود.
@nonaqmeha
شيرين گيان | شهاب جزايری
شيرين گيان خواننده : شهاب جزايري آهنگساز : مجتبي ميرزاده هاشم ربيعي www.facebook.com/Kermanshahiha -------------------- ئویشن لهدوریت فره هولمه شیرین گیان شیرین و گشت کهس چه نه بیستون