cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

گروه دنبلیدی ها

تأسیس ۱۳۹۴/۹/۳۰ ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani

Show more
Advertising posts
1 676
Subscribers
No data24 hours
-57 days
+1230 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
آپ عصر مجموع بارش تا ۳۰اردیبهشت (بهشتی) به معنی واقعی🙏 ☔️این مقداربارش سامانه فعال حال حاضر و+دوموج دیگر که سنجاق شده خواهدبود ✔️@aerology_ir
700Loading...
02
نظرتون درباره دشت شقایق دیلمان چیه؟؟ تاحالا دشت شقایق دیلمان رفتین؟ @Ahangshadshomali
2322Loading...
03
Media files
2660Loading...
04
حمیدهیراد🎤 🎶عروسک #جدید 🎶@AHANGNAZANI❤️
2722Loading...
05
Media files
2520Loading...
06
Media files
2610Loading...
07
🔻گاز شهری کرج، چهارشنبه قطع می‌شود 🔹شرکت گاز استان البرز اعلام کرد: در نظر دارد به منظور توسعه شبکه، گاز شهری قسمتی از کرج به آدرس حد فاصل میان خیابان برغان و شریعتی و حد فاصل خیابان چالوس تا کوچه مهارج، کوچه‌های ناهید، مهرگان، گندم بخش شمالی، دانش، لاله، کرمی، گنجی، حافظ، گلشن، مدرسه مهاجر، عارف، هما و فرعی‌های منشعب در روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه از ساعت ۸ صبح الی ۱۶ اقدام کند. 🔹از ساکنان درخواست می‌شود تمهیدات لازم را پیش‌بینی کنند. 🔹پس از پایان عملیات نسبت به وصل مجدد گاز مشترکان اقدام لازم خواهد شد. به منظور رعایت کامل مسائل ایمنی در زمان وصل گاز حضور ساکنان در محل سکونت الزامی است. 🆔 @ALBORZTODAY
2802Loading...
08
کرد... ادامه دارد °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
3080Loading...
09
#دوقسمت بیست ونه وسی ⚛ @donbelid 📝پری گفتم نه خوبم مال استرسه درحال حرف زدن با علیرضا بودم وعلیرضا دستم روگرفت تودستش،گرمای دستش دستهایم روگرم کردمهمونا درحال رفتن به سالن غذاکه یهو برق سالن قطع شد و همزمان صدای شکستنه چراغ هاو لامپ های داخل باغ وصدای جیغ و داد مهمونا بلند شد وحشت کرده بودیم سریع برق اضطراری‌ سالن وصل شد ومهمونا علی الخصوص خانم هابچه هاشون رو‌وحشت  زده بغل کرده بودن .باعجله به سمت سالن ها میدویدن،علیرضامنو سپرد به مادرش اینا وهمراه چند نفر دویدن داخل باغ ،صدای گاز دادنه موتورو عربده ی چند مردبه گوش می‌رسید چند دقیقه ای توحالت شوک بودم و نمی‌دونستم چه خبره وچی شده بادیدنه علیرضا که صورتش خونی بوداز حال رفتم  به خودم که اومدم  همه جاساکت بودوروی تخت آمبولانس بودم و پرستار داشت رگ دستم روچک میکرد که سرم می‌ره یا نه،مامان بالاسرم بود و اشک می‌ریخت پرسیدم مامان چه خبره اینجا ؟چه اتفاقی افتاده ؟,مامان دستش رو به نشونه ی هیس روی لبم گذاشت . گفت ارازل اوباش بودن خوشبختانه پلیس سریع رسیدودستگیرشون کردن پرسیدم علیرضا چطوره دیدم سرو صورتش خونی بودهمین حین علیرضا با سر بانداژ شده اومد سمتم وگفت خوبی پریا جان نگران نباش همه چیزتموم شد .الآنم میریم یه عکس میندازیم ازسر مون بعد میریم خونه قرارشده سالن همه ی غذاها روپک کنه به مهمونا بده که با خودشون ببرن،تو‌نگران چیزی نباش ،لحن صدای علیرضا غمگین بوددر حالی که معلوم بودداره خودشو کنترل می‌کنه و میخواد انرژی بده بهم اما معلوم بودخودش هم خیلی ناراحت و عصبیه ،البته حق هم داشت مراسممون بی خودوبی. جهت خراب شده بود حالا خسارته سالن وغذاها و ..به کنار آبروریزی که پیش مهمونا شده بوداز طرف دیگه اعصابمونروبه هم ریخته بود.همینجور اشک میریختم علیرضا اومدتوآمبولانس وکنارمن نشست و دستم روگرفت وگفت غصه نخور همشون دستگیرشدن ،من که کوتاه نمیام و رضایت نمی‌دم تااینا بشینن،سرجاشون و بفهمن هر خطایی یه سزایی داره ،پلیس گفت اگربه کسی مشکوک هستین بگین پدرت باهاشون رفت،دلم هری ریخت نکنه کارکاره حامد بوده باشه وخواسته آخرین ضربه ش هم بزنه؟ بااین فکر تپش قلبم بالارفت پرستار نبضم رو چک کردوگفت آقای دامادلطفاًبهش استرس ندین،بهتر که شد براش تعریف کنید الان شرایطشون مناسب نیست علیرضاغمگین دستم رو گرفت و به پرستار گفت چشم ،میدونم بهش فشار زیادی اومده،پریا جان بهت قول میدم عروسی جبران کنم بعدرو به پرستارگفت با اجازه وصورتم رو بوسیدبعد از. انجام کارهای اورژانسی منو علیرضا هردومرخص شدیم ‌علیرضا خیلی بهم محبت میکرد و حواسش بهم بود امامن خیلی نگران وناراحت بودم همچنان پرونده ی شکایت درجریان بود و علیرضا می‌گفت به هیچ عنوان گذشت نمیکنه اون روزبه مامان گفتم مامان بازداشت شده هاکیاهستن؟؟اون پسره حامد هم بینشون هست ؟مامان صداش روآروم کرددرحالی که کسی جزمنو مامان خونه نبودیم گفت آره متهم اصلی اونه باچندتادوستاش اومده بودن حالا خوبه نگفته باتودوست بوده قبلاً ما هم گفتیم فقط خواستگار بوده و یک بار اومدن و رفتن،علیرضا میگه بایدتاوان کارش روپس بده تا بفهمه هر چیزی یه اصولی داره و اگر به هردلیلی بهش نرسیدی نباید فکر کنی با زور میتونی برسی ما هم استقبال کردیم این پسره رو باید یکی سر جاش بشونه،وگرنه دست ازسر تو و زندگیت برنمیداره ،غصه داشتم در واقع تو بد حالیه حامدخودم رو مقصر میدونستم اماکاری نمی‌تونستم بکنم ،هر شب به حامد فکر میکردم وگریه می می‌گرفت روند پرونده پیش رفت واون روز علیرضا اومد دنبالم وگفت بریم آتلیه عکسهامون روانتخاب کنیم تو راه گفت حکم این ارازل اومده باید..‌‌میلیون تومان جریمه به دولت بدن ،هزینه ی خسارت روبپردازن،شش ماه هم زندانی داره پسره ی پرو ،رنگ از صورتم پرید غمی عمیق نشست رو دلم ،علیرضا گفت من که پول خسارت.رو خودم میدم ولی ازاین بچه پروبااون خانواده ی حق به جانبش پول رومیگیرم ومیدم به یه محتاج بزنه زخم زندگیش ، از بس بغض تو گلوم بودنمی‌تونستم حرف بزنم علیرضاکنارآبمیوه فروشی نگه داشت وگفت چرااینقدر ناراحت شدی عزیزم هر چی بوده تموم شده ؟نگران چیزی نباش من هستم بعد دو تا لیوان آبمیوه گرفت وگفت بخوررنگ به صورت نداری ،خدالعنتش کنه ببین چه به روز تو آورده که یاداون شب اینطوریت می‌کنه،آبمیوه رو خوردم و باهم رفتیم آتلیه چندتاعکس رو با بی حوصلگی انتخاب کردم وعلیرضا هم چندتاروپسندیدوسفارش چاپ دادیم تو این چند هفته ازفکر وخیال لاغر شده بودم وهمش فکرم درگیر حامد بود،علیرضاگفت عروسی روتاوقتی این یاروتوزندانه میگیریم که تو خیالت راحت باشه البته اگربیرون هم بوددیگه جرات نمی‌کردهمچین غلطی بکنهراستی پریا مگه این پسره چندباراومده بود خواستگاری یاچندبارتو رو دیده بود که اینجوری مجنون شده بود ؟مگه کسی قولی بهش داده بودکه هی میگفت به من قول داده بودن،قرار بودمن کاسبی م جور شه عروسی کنیم دستام شروع به لرزیدن
3120Loading...
10
Media files
2970Loading...
11
🌧 مجموع بارش موج بارشی پیش رو ! موج بارشی پیش رو در بخش های وسیعی از کشور بارش های خوبی خواهد داشت و تمرکز اصلی بارش ها در استان های آذربایجان های شرقی ، غربی ، اردبیل ، گیلان ، مازندران ، خراسان های شمالی ، رضوی ، کردستان ، کرمانشاه و ایلام خواهد بود . میزان بارش پیش بینی شده برای استان های مذکور بین ۳۰ تا ۶۰ میلی متر خواهد بود و در نتیجه احتمال وقوع آبگرفتگی معابر عمومی و سیلابی شدن مسیل ها در این استان ها وجود دارد . در استان های مجاور استان های فوق نیز بارش های خوبی را طی روزهای آینده خواهیم داشت ✅ @aerology_ir
3450Loading...
12
Media files
3472Loading...
13
Media files
3782Loading...
14
Media files
3780Loading...
15
اطلاعیه ترحيم زنده حاج حبیب‌اله دهقان روحش شاد یادش گرامی باد °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ⚛گروه دنبلیدی ها ⚛ @donbelid
3872Loading...
16
🌀 طی امروز با شکل گیری یک آنومالی منفی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز میانی جو برروی دریای مدیترانه و شمال دریای سرخ و قرارگیری قطاع شرقی این ناوه برروی غرب و شمالغرب و جنوبغرب ایران جو این مناطق از ایران ناپایدار و بارانی می شود. 🌟 با توجه به مسیر حرکت این سامانه(فلش قرمز) بیشینه ی ناپایداری ها و بارش ها در مناطق غربی و شمالغربی کشور خواهد بود. 🌧️ بنابراین بیشترین مقدار بارش این سامانه در استان های کرمانشاه، کردستان، زنجان، قزوین، آذربایجانهای غربی و شرقی، اردبیل، گیلان و ارتفاعات البرز غربی (استان البرز) اتفاق خواهد افتاد و احتمال رخداد سیلاب، آبگرفتگی معابر، بارش تگرگ در این استان ها از امشب تا چهار شنبه۱۹ اردیبهشت بسیار بالاست. ✅ @aerology_ir
4551Loading...
17
"زورق مهتاب" با صدای #مختاباد شعر: #مشفق_کاشانی آهنگساز: #محمد_ساعد نشاندی آتشم بر جان کجایی فشاندی اشکم از مژگان کجایی همه دردم همه دردم همه درد کجایی ای مرا درمان کجایی من آن سرگشته در خود چون غبارم که سرگردان به دشت و کوهسارم وگر یابم ترا ای جان هستی به یادت سر به صحرا می‌گذارم عزیزون از غم و درد جدایی به چشمونم نمونده روشنایی گرفتارم به دام غربت و درد نه یار و همدمی نه آشنایی تو دریایی و من آوای رودم خروش توست در ساز وجودم کنون افتاده در گرداب عشقم کجا باشد غم بود و نبودم سحر روی ترا در خواب دیدم به باغ آینه در آب دیدم نشستم در کنار جویباران ترا در زورق مهتاب دیدم غم عشق تو بی­پروایی من شرر زد در دل شیدایی من بتاب ای آفتاب مشرق افروز شبی در کوچه تنهایی من 💢موسیقی باریتون 📎@baritonmosighi
4521Loading...
18
Media files
4250Loading...
19
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۷ اردیبهشت سالروز درگذشت گیتی پاشایی‌تهرانی (زاده ۲۳ خرداد ۱۳۱۹ تهران – درگذشته ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۴ تهران) خواننده، آهنگساز و بازیگر او نوه جعفر منصوری شاعر و استاد تار و خط بود و نوازندگی تار و سه‌‌تار را به مادر گیتی آموخته بود و او نزد مادرش با موسیقی آشنا شد. وی ردیف‌های موسیقی سنتی را نزد فرامرز پایور، مهدی فروغ و محمود کریمی آموخت؛ سپس به آمریکا رفت و در سیتی‌کالج نیویورک در رشته معماری تحصیل کرد و در سیاتل آمریکا لیسانس هارمونی و ارکستراسیون گرفت. در اواخر دهه چهل، فعالیت رسمی‌اش را با خوانندگی در رادیو و تلویزیون آغاز کرد و تصنیف‌های مردمی می‌خواند که ترانه‌های «شب من شب تو» «دل بلهوس» «گل مریم» و «یه دل دارم» از آن جمله‌اند. همچنین بر روی اشعار اخوان ثالث، احمدی و سپانلو آهنگسازی کرد و سال ۱۳۵۶ در فیلم «سفر سنگ» به‌کارگردانی همسرش مسعود کیمیایی به‌عنوان بازیگر حضور یافت و پس از آن دیگر به‌ بازیگری نپرداخت. وی در سال ۱۳۶۸ به آلمان رفت و در هامبورگ یک دوره موسیقی را در نوریک هوخ شوله گذراند و به‌طور جدی به‌کار آهنگسازی پرداخت و با سه فیلم «تیغ و ابریشم» (۱۳۶۵) «سرب» (۱۳۶۷) و «گروهبان» (۱۳۶۹) هر سه به‌کارگردانی  کیمیایی به‌عنوان آهنگساز فیلم شناخته شد. آرامگاه وی در قطعه ۱۰۳ بهشت زهرا است. ‎🆔 @bargi_az_tarikh #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #گیتی_پاشایی_تهرانی، د
4912Loading...
20
🍃🌸🥀🥀🥀🥀🌸🍃 اطلاعیه ترحيم اولین سالگرد درگذشت زنده یاد حاجیه خانم کلثوم صمیمی را به اطلاع کلیه دوستان . آشنایان و بستگان محترم میرسانیم به همين مناسبت مراسم یادبودی روز پنجشنبه ۱۴۰۳.۲.۲۰ از ساعت ۱۶ الی ۱۷ در مسجد صاحب الزمان (عج) روستای دنبلید طالقان برگزار میگردد حضور شما سروران گرامی باعث شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطربازماندگان خواهد شد روحش شاد یادش گرامی باد 🍃🌸💚💚🌸🍃 °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ⚛گروه دنبلیدی ها ⚛ @donbelid
4583Loading...
21
‍ ‍ ‍ ☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘ ۱۷ اردیبهشت سالروز درگذشت ایرج قادری (زاده ۲۸ فروردین ۱۳۱۳ تهران – درگذشته ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ تهران) کارگردان، فیلمنامه‌نویس و بازیگر سینما او در ۴۱ فیلم کارگردان، ۴ فیلم نویسنده، ۷۱ فیلم بازیگر، ۹ فیلم تهیه‌کننده و ۱ فیلم تدوین‌گر بود. نخستین کار سینمایی‌اش بازی در فیلمِ چشمه آب‌حیات در سال ۱۳۳۸ و واپسین کارش، کارگردانی و بازی در فیلمِ شبکه در سال ۱۳۸۹ بود. وی تحصیلاتش در رشته داروسازی بود و  سال ۱۳۴۱ شرکت سینمایی «پانوراما» را به‌همراه موسی افشار تأسیس کرد. او که اغلب به‌عنوان یکی از فیلمسازان سینمای پیش از انقلاب شناخته می‌شد، فعالیتش را در دوران پس از انقلاب با ساخت فیلم‌های: برزخی‌ها (۱۳۶۰)  دادا (۱۳۶۱)  تاراج (١٣٦٣) ادامه داد. بعد از این فیلم به‌علت ممنوع‌ از فعالیت شدن، تا اوایل دهه ۷۰ فیلمی نساخت و با درام جنایی "می‌خواهم زنده بمانم" فیلمنامه‌ای از رسول صدرعاملی و بر اساس داستان زندگی پدرام تجریشی، فعالیتش را دوباره آغاز کرد. محمدرضاگلزار از بازیگرانی است که موفقیتش را مدیون ایرج قادری است. به‌تازگی سعید سلطانی کارگردان سریال ستایش عنوان کرده است که سنگ بنای کار را ایرج قادری گذاشت، اما پس از ساخت ۲۰۰ دقیقه از کار، به علت بیماری انصراف داد و من به‌جایش آمدم.  آرامگاه وی در بهشت سکینه کرج است.                                      برای دیدن کامل آثار ایرج قادری به لینک زیر مراجعه شود : https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC_%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C ‎🆔 @bargi_az_tarikh #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #ایرج_قادری، د
4541Loading...
22
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘ ۱۷ اردیبهشت سالروز درگذشت مهرداد اوستا (زاده ۲۰ بهمن ۱۳۰۸ بروجرد -- درگذشته ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۰ تهران) شاعر و نویسنده او در سال ۱۳۲۷ با ورود به‌دانشکده معقول و منقول "الهیات" دانشگاه تهران لیسانس گرفت و سپس با مدرک فوق لیسانس در رشته فلسفه از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و یکی از استادانش، بدیع الزمان فروزانفر بود. وی هم‌زمان با تحصیل در دانشگاه، در چندین دبیرستان تهران به‌تدریس پرداخت و در سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۹  همراه با تحصیل نزد ذسباستین مونه فیلسوف و شرق‌شناس فرانسوی، عرفان مشرق زمین آموخت. او در تابستان ۱۳۴۶ به کشورهای فرانسه، انگلیس، ایتالیا رفت و در انگلستان با برتراند راسل دیدار کرد. در سال ۱۳۴۹ به‌مدت یک ماه به‌فرانسه و سوییس رفت و با ژان پل‌سارتر دیدار کرد. در تابستان ۱۳۵۶ نیز سفری یک‌ماهه به‌فرانسه و سویس داشت که به‌دیدار محمدعلی جمال‌زاده در ژنو شتافت. در شهریور ۱۳۵۹ به‌سفری یک‌ماهه در فرانسه و ایراد چندین سخنرانی در مراکز فرهنگی و دانشگاهی پرداخت. در زمستان سال ۱۳۶۲ برای درمان بیماری قلبی و بازگرداندن چندکتاب دست‌نویس ارزشمند به‌مدت یک ماه به‌فرانسه رفت. در زمستان ۱۳۶۷ به‌ پاکستان رفت و به ایراد سخنرانی درباره شعر و شخصیت حافظ پرداخت. در سال ۱۳۶۹ دوباره به‌ پاکستان رفت و در مراسم بزرگداشت خلیل‌اله خلیلی شاعر افغانستان سخنرانی کرد. سال ۱۳۶۹–۱۳۷۰ سالهای آخر تدریس او در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به‌شمار می‌رفت. وی كتابى به نام "شراب خانگى ترس محتسب خورده"  دارد كه بنا به‌ نوشته دكتر  بقايی ماكان در كتاب تصحيف غرب‌زدگى آن را با خط زيباى خود به "پيشگاه منيع شاهنشاه فرهنگ گستر" تقديم کرد. وى پس از سال ٥٧ سرپرست مميزى آثار ترانه سرايان در وزارت ارشاد شد. ‎🆔 @bargi_az_tarikh #برگی_از_تقویم_تاریخ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ #مهرداد_اوستا، د
4671Loading...
23
‌ ما گنهکاریم، آری، جرم ما هم عاشقی است آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟ زندگی بی عشق، اگر باشد، همان جان کندن است دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است، نیست؟ زندگی بی عشق، اگر باشد، لبی بی خنده است بر لبِ بی خنده باید جای خندیدن گریست زندگی بی عشق اگر باشد، هبوطی دائم است آنکه عاشق نیست، هم اینجا هم آنجا دوزخی است عشق عین آبِ ماهی یا هوای آدم است می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟ تا ابد در پاسخ این چیستانِ بی جواب بر در و دیوار می پیچد طنینِ چیست؟ چیست؟... #قیصر_امین_پور ‌ °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
5411Loading...
24
Media files
5171Loading...
25
بنان- آرزوی دل با او نشستن به تو دارم شبی آرزو ... شعر : علی موید ثابتی https://t.me/muzicpeyman
5140Loading...
26
🍃    🍃     🌱    🌱     🌱    🍃    🌱 🌱    🌱     🍃    🌸     🍃    🌸    🍃 🍃    🌸     🌱              🌱            🌸 🌱              🌸              🌸            🌸                                                  ۱۴۰۳/۲/۱۷ ⚛ @donbelid 🌾🌼 درودبرشما بزرگواران روز قشنگ بهاریتون بخیروشادی🍃🌸 الهـی در پـنـاه پـروردگـار  🍃🌸 امروزتون بخیرونیکی🍃🌸 حــال دلتــون خـوب 🍃🌸 وجـودتــون سـلامـت  🍃🌸 دوشنبه تون عالی و پراز موفقیت🍃🌸    🍃🌸 ان شاءالله 🍃🍀 تصویری بسیار زیبا از طبیعت بهاری کوه روستای دنبلید منداچالی عصا چشمه دورنمای قله شاه البرز خردادماه سال گذشته °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
5361Loading...
27
💢 خیابان طالقان در رشت "تصویری از تابلوی خیابان طالقان در شهر رشت منطقه ۵ شهرداری شهر رشت" ● در سال ۱۴۰۲ در جریان برنامه گرامیداشت یکصد و چهارمین سالروز شهادت دکتر ابراهیم حشمت طالقانی در طالقان به پیشنهاد مشاور فرهنگی فرماندار شهرستان طالقان آقای علیرضا شاه حسینی، پیوند خواهر خواندگی دو شهر رشت و طالقان انجام شد، طالقان دهمین شهر در پیوند فرهنگی و تاریخی با شهر رشت قرار گرفت. 《این پیشنهاد نامگذاری پس از تصویب در شوراهای اسلامی دو شهر رشت و طالقان با نصب تابلو در دو شهر به همت شهرداری ها در سال ۱۴۰۲ به سرانجام رسید》 "از زحمات اعضای شورای هر دو شهر در پاسداشت فرهنگی طالقان و رشت صمیمانه سپاسگزاریم" #طالقان رسانه فرهنگی گیل دیلم شهرستان طالقان 🟪 www.instagram.com/gildeylam t.me/GILDEYLAM_OFFICIAL @Ardekani_ha
5227Loading...
28
💢 شهرهای خواهر خوانده رشت 《طالقان، دهمین شهر در پیوند تاریخی و فرهنگی شهر رشت قرار دارد، پیشنهاد پیوند خواهر خواندگی بین دو شهر توسط مشاور فرماندار طالقان آقای علیرضا شاه حسینی مطرح و پس از تایید در شوراهای اسلامی دو شهر طالقان و رشت این پیوند انجام شد》 ۱- مسکو در کشور روسیه ۲- طرابزون در کشور ترکیه ۳- کوتائیسی در کشور گرجستان ۴- کازان در کشور روسیه ۵- ناحیه رشت در کشور تاجيکستان ۶- آستراخان در کشور روسیه ۷- مولتان در کشور پاکستان ۸- شوبیشهال در کشور آلمان ۹- شهر آستارا در کشور ایران ۱۰- شهر طالقان در کشور ایران رسانه فرهنگی گیل دیلم شهرستان طالقان #بین_الملل 🟪 www.instagram.com/gildeylam t.me/GILDEYLAM_OFFICIAL @Ardekani_ha
4725Loading...
29
Media files
4750Loading...
30
Media files
4711Loading...
31
سرود گل با همین دیدگان اشک آلود از همین روزن گشوده به دود به پرستو به گل به سبزه درود به شکوفه به صبحدم به نسیم به بهاری که میرسد از راه چند روز دگر به ساز و سرود ما که دلهایمان زمستان است ما که خورشیدمان نمی خندد ما که باغ و بهارمان پژمرد ما که پای امیدمان فرسود ما که در پیش چشم مان رقصید این همه دود زیر چرخ کبود سر راه شکوفه های بهار گر به سر می دهیم با دل شاد گریه شوق با تمام وجود سالها می رود که از این دشت بوی گل یا پرنده ای نگذشت ماه دیگر دریچه ای نگشود مهر دیگر تبسمی ننمود اهرمن میگذشت و هر قدمش نیز به هول و مرگ و وحشت بود بانگ مهمیزهای آتش ریز رقص شمشیر های خون آلود اژدها میگذشت و نعره زنان خشم و قهر و عتاب می فرمود وز نفس های تند زهرآگین باد همرنگ شعله برمیخاست دود بر روی دود می افزود هرگز از یاد دشتبان نرود آنچه را اژدها فکند و ربود اشک در چشم برگها نگذاشت مرگ نیلوفران ساحل رود دشمنی کرد با جهان پیوند دوستی گفت با زمین بدرود شاید ای خستگان وحشت دشت شاید ای ماندگان ظلمت شب در بهاری که میرسد از راه گل خورشید آرزوهامان سر زد از لای ابرهای حسود شاید اکنون کبوتران امید بال در بال آمدند فرود پیش پای سحر بیفشان گل سر راه صبا بسوزان عود به پرستو به گل به سبزه درود #فریدون_مشیری #جان_عشاق @Jane_oshaagh
4850Loading...
32
😍 رمان زیبای [ مهــــــــا ] هر روز در گروه دنبلیدی ها ⚛ @donbelid #مهــــــا❤️‍ #قسمت_47 آرزو را گفتم تا دريك كلام بگويم كه تمام آرزويم تويی.و حالا می خواهم بگويم تمام ارزوی من دوستت دارم.. نام تو هميشه مرا سرمست می كند بهتر از شراب بهتر از تمام شعرهاب ناب نام تو اگر چه بهترين سرود زندگی ست من تو را به خلوت خدايی خيال خود بهترين بهترين من خطاب می كنم بهترين بهترين من...* نامه را به همان ترتيب قبل به گل فروشی رساندم. و به شركت رفتم.دلم می خواست حداقل ان روز سرحال باشد اما باز هم به هم ريخته بود. به محض اينكه گل ها رسيد تا خواستم ان را به دفترش ببرم دوستش رئوف امد گل ها را از دستم گرفت از پنجره به بيرون انداخت,نامه را ريز ريز كرد و توی اشغال ريخت. بغض گلويم را گرفت.انگار اين قلب من بود كه از پنجره پرت مب شد بيرون . هاج و واج فقط ايستادم . فط داشتم حرص می خوردم و هيچ كاری از دستم برنمی امد.بعدازظهر با حال خراب به منزل رفتم.تازه فهميدم قرار است برايم خواستگار بيايد و حالم بدتر شد. هنوز درست سرجايم ننشسته بودم كه مادر شروع كرد به صغری و كبری چيدن و بالاخره لب مطلب را بيان كرد و گفت: - تو كه الان بيست و دو سال از عمرت می گذرد حواست به همه چيز است الا يك چيز دختر تا يك سنی خواستگار دارد.. صبح سر كار رفتن عصر خسته و كوفته برگشتن برای يك دختر جوان دم بخت كه نشد زندگی.اين يكی را ديگر نمیگذارم رد كنی. با بی حوصلگی گفتم: شما كه تا حالا زحمت كشيديد و همه را جواب كرديد زحمت اين يكی را هم بكشيد. _امكان ندارد اتفاقا اين يكی از هر لحاظ مناسب است هم از نظر تحصيل و درامد . هيچ ايرادی ندارد. ادامه دارد °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
4640Loading...
33
😍 رمان زیبای [ مهــــــــا ] هر روز در گروه دنبلیدی ها ⚛ @donbelid #مهــــــا❤️‍ #قسمت_46 از دوستانم بپرسی به خدا قسم راست می گويم.من نمی فهم.. چرا بين اين همه ادم به من شك كرده. سپس صورتش را با دستانم پوشاند و با صدای بلند گريست. تنهايش گذاشتم و به نزد اقای شمس برگشتم كه از شدت خشم رگ های گيجگاهش بيرون زده بود.به نزديكش كه رسيدم با صدای ارام و اهسته ای گفتم: - اين بيچاره نامزد دارد.كار هر كس باشد معلوم می شود خيلی زرنگ است. - البته كه زرنگ است كه هيچ نشانی از خودش باقی نگذاشته.از طرف من از دختر عذرخواهی كنيد و بهش بگوييد كه من اين روزها اصلا كنترل اعصابم را ندارم. همين كار را كردم . دلم برای ارزو سوخت و باخود گفتم: ای كاش درنامه اسم خودم را آرزو نمی‌گذاشتم تا اين همه مكافات پيش نمی امد. هر بار كه وارد دفتر اقای شمس می شدم میديدم همان طور كه پشت ميزش نشسته سرش را در ميان دو دست گرفته و سخت غرق تفكر است. ساعتی بعد كه پدرش امد دعا كردم حداقل وقتی او را ببيند ارام بگيرد اما هنوز چند دقيقه ای از امدنش نگذشته بود كه صدای هر دو بالا رفت و به جر و بحث پرداختند.از خودم حرصم گرفت.از كرده خودم پشيمان شدم.نبايد چنين بازی مسخره و دردسرسازی می زدم . در تمام مدت حتس یك بار هم لب هايم رنگ خنده را به خود نديده بودند.حوصله ی هم صحبتيی با هيچ كس را نداشتم.تمام فكر و ذكرم شده بود پدرام.اما با اين وضعی كه پيش اوردم ديگر هيچ اميدی براي به دست اوردنش نداشتم.اگر می فهميد فرستادن گل ها كار من است و اين همه عذابش داده ام, ديگر حتی تف هم توی صورتم نمی انداخت. گرچه بعيد می دانستم عصبانيتش فقط به خاطر ماجرای گل ها باشد.به احتمال زياد موضوع ديگری هم در ميان بود كه انقدر اعصابش را تحريك كرده.به همين جهت تصميم گرفتم نامه ديگری هم بنويسم. سلام می دانم پيش خودت فكر می كنی قصد من اذيت كردن توست,ولی اشتباه می كنب , من نه تنها دوستت دارم,بلكه تمام زندگی ام در وجود تو خلاصه می شود.نه تنها مقام و موقعيت و نه امكاناتت باعث جلب توجه ام شده.مهم خودت هستی كه در خيال و رويا هايم جا گرفتی و حتی يك لحظه هم از خاطرم نمی روی. اول با سلام شروع كردم و خواستم در يك كلام بگويم تمام سلام های دنيا تقديم به تو.بعد كلمه ی آرزو را گفتم تا دريك كلام بگويم كه تمام آرزويم تويی.و حالا می خواهم بگويم تمام ارزوی من دوستت دارم.. ادامه دارد °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
4590Loading...
34
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️نیایش صبحگاهی یارب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را ابوسعید_ابوالخیر 🌺امروز روز بهترین‌هاست💐 روز دوباره برخواستن ، روز دوباره شاد زیستن و شاد کردن دیگران تو آتشفشانی ازجنس عشق وامید هستی.. امروزت را زندگی کن بخاطر تمام آنهایی که در کنارت هستند... امروزت را عاشقانه پروازکن در آسمان قلبت .. تو تولدی دوباره یافتی در صبح امروز تولدت مبارک ای مهربان ...                           سلام دوستان و عزیزان🍃💚            یه حس خوب ، یه صبح خوب،               یه روز خوب ، همه اینها        آرزوی منه برای شما دوستان عزیزم         امروزتون قشنگ و سرشار از آرامش °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani ⚛ @donbelid
4700Loading...
35
مجموع بارش موج بارشی جدید موج بارشی جدید در استان های آذربایجان های شرقی ، غربی ، اردبیل ، کردستان ، کرمانشاه ، ایلام ، کردستان ، لرستان ، چهارمحال و بختیاری ، کهگیلویه و بویراحمد ، همدان ، مرکزی ، قم ، قزوین ، البرز ، تهران ، گیلان ، مازندران ، گلستان ، خراسان های شمالی و رضوی بارش های خوبی خواهد داشت . شدت و تمرکز بارش ها همانطور که گفتیم در شمال غرب ، غرب و مناطقی محدود از شمال کشور پیش بینی شده است! بارش های این موج در اغلب نواحی ماهیت سیستماتیک داشته و فاقد رعدوبرق و توده های تندری خواهد بود. @iran_weather
4700Loading...
36
.   ➖➖➖👑روزشمار تاریخ👑➖➖➖ ⚛ @donbelid          ─┅═ 👑 به نام ایزد یکتا 👑 ═┅─ غمخــــوار به جز درد و وفـــــــادار به جز درد جز درد که دانست که این مرد چه مردی است از درد سخـــــــن گفتـــــن و از درد شنیــــــدن با مــردم بی‌درد ندانــــــی که چه دردی است؟                        •● مهرداد اوستا ●•   ➖➖➖👑روزشمار تاریخ👑➖➖➖        ─┅═👑 امروز  ،  " دوشنبه " 👑═┅─ 📕۱۷      اردیبهشت   ۱۴۰۳   هجری‌خورشیدی 📗رشن  اشاوهیشتا  ۳۷۶۲   زرتشتی 📘6            مه       2024   میلادی 📙۲۷  ‌      شوال      ۱۴۴۵   هجری قمری   ➖➖➖👑روزشمار تاریخ👑➖➖➖ ⚛ @donbelid 📚روز "اسناد ملی". 📖در دوران قاجار به خصوص از زمان "فتحعلی شاه"، اسناد به صورت آرشیو اداره بیوتات در دربار، نگهداری و در زمان "ناصرالدین شاه"، اسناد سیاسی در وزارت امور خارجه و اسناد مالی در دفتر میرزا یوسف خان مستوفی الممالک گردآوری می‌شد. وزارت خارجه ایران در سال ۱۲۷۸ توانست با پیروی از روش بایگانی کشورهای اروپایی، بایگانی خود را با رعایت اصول صحیح حفظ و نگهداری اسناد انسجام بخشد. در سال ۱۳۴۵، لایحه تاسیس 'سازمان اسناد ملی ایران' ارائه شد، در روز هفدهم اردیبهشت ماه، سال ۱۳۴۹، مجلس شورای ملی، قانون تاسیس این سازمان را تصویب کرد. 📕وقوع زلزله شديد در سلماس و كشته شدن بيش از دو هزار تن. (۱۳۰۹ ه.ش) 📕مجلس مؤسسان اصل الحاقی به "قانون اساسی" را تصويب كرد. (۱۳۲۸ ه.ش) 📕پیکر "رضا شاه" به تهران انتقال يافت و در مقبره‌ای كه در شهر ری احداث شده بود دفن گرديد. (۱۳۲۹ ه.ش) 📕لایحه جدید آئین دادرسی کیفری با حذف پاره‌ای از تشریفات زائد تقدیم مجلس شد. (۱۳۵۲ ه.ش) 📕درگذشت "مهرداد اوستا" شاعر و قصيده‏ سرا معاصر. (۱۳۷۰ ه.ش) 📕درگذشت "ایرج قادری"، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر سینمای ایران. (۱۳۹۱ ه.ش) ⚛ @donbelid 📘ترس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی. (261 م) 📖شكست‌های نظامی سنگين سال های ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ميلادی از ايران (زمان اردشير ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ‌ها و تعهد پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو "زنوبيا" در مصر و مناطق شرقی آن، حمله فرانك‌ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا و شورش طوايف ساكن شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال ۲۶۱ ميلادی در بدترين وضعيت خود قرار داده بود. اين فشارهای نظامی و مقاومت‌ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد ضروری و بی نظمی‌های اجتماعی شده بود. در اواخر اپريل سال ۲۶۱ ميلادی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خود را با روحيه خود مختاری ارتش‌ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درصدد معرفی يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به علت خريد اراضی خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس خطر كردند، اختلافات فيمابين را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه می سال ۲۶۱ ميلادی در "رم" تشكيل دادند دولت ساسانيان را خطر اول و مسبب همه اين دشواری ها تشخيص دادند. 📘مرگ "معاويه بن ابی سفيان" سر سلسله امويان در ۷۸ سالگی. (680 م) 📘زادروز "زيگموند فرويد" روان‏پزشك،  روان‏كاو برجسته اتريشی و بنیان‌گذار مکتب روانکاوی. (1856 م) 📘مرگ "فِرِدْريش هومبولدْ" جغرافی‌دان آلمانی و پدر جغرافيای نوين. (1859 م) 📘"رابرت كُخ" آلمانی كشف ميكروب سِل به دست خود را اعلام نمود. (1882 م) 📘تشكيل اوليه جلسه سازمان بين ‏المللی هواپيمايى كشوری موسوم به "ايكائو" وابسته به سازمان ملل متحد. (1947 م) 📙زادروز "ابواسحاق كسايی مروزی" شاعر معروف ايرانی اواخر عهد سامانی و اوايل دوره ‏ی غزنوی. (۳۴۱ ه.ق) 📙وفات "ابوالحسن عامری"، فيلسوف ايرانی. (۳۸۱ ه.ق)   ➖➖➖👑روزشمار تاریخ👑➖➖➖ .°C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ⚛گروه دنبلیدی ها ⚛ @donbelid
4761Loading...
آپ عصر مجموع بارش تا ۳۰اردیبهشت (بهشتی) به معنی واقعی🙏 ☔️این مقداربارش سامانه فعال حال حاضر و+دوموج دیگر که سنجاق شده خواهدبود ✔️@aerology_ir
Show all...
نظرتون درباره دشت شقایق دیلمان چیه؟؟ تاحالا دشت شقایق دیلمان رفتین؟ @Ahangshadshomali
Show all...
2👍 1🥰 1
حمیدهیراد🎤 🎶عروسک #جدید 🎶@AHANGNAZANI❤️
Show all...
👍 1
🔻گاز شهری کرج، چهارشنبه قطع می‌شود 🔹شرکت گاز استان البرز اعلام کرد: در نظر دارد به منظور توسعه شبکه، گاز شهری قسمتی از کرج به آدرس حد فاصل میان خیابان برغان و شریعتی و حد فاصل خیابان چالوس تا کوچه مهارج، کوچه‌های ناهید، مهرگان، گندم بخش شمالی، دانش، لاله، کرمی، گنجی، حافظ، گلشن، مدرسه مهاجر، عارف، هما و فرعی‌های منشعب در روز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ماه از ساعت ۸ صبح الی ۱۶ اقدام کند. 🔹از ساکنان درخواست می‌شود تمهیدات لازم را پیش‌بینی کنند. 🔹پس از پایان عملیات نسبت به وصل مجدد گاز مشترکان اقدام لازم خواهد شد. به منظور رعایت کامل مسائل ایمنی در زمان وصل گاز حضور ساکنان در محل سکونت الزامی است. 🆔 @ALBORZTODAY
Show all...
👍 1
کرد... ادامه دارد °C᭄‌⚘ ✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾ ❤💜 ⚛گروه دنبلیدی ها ارتباط با مدیر @mohamad_rezakhani@donbelid
Show all...
👍 3😍 1
#دوقسمت بیست ونه وسی ⚛ @donbelid 📝پری گفتم نه خوبم مال استرسه درحال حرف زدن با علیرضا بودم وعلیرضا دستم روگرفت تودستش،گرمای دستش دستهایم روگرم کردمهمونا درحال رفتن به سالن غذاکه یهو برق سالن قطع شد و همزمان صدای شکستنه چراغ هاو لامپ های داخل باغ وصدای جیغ و داد مهمونا بلند شد وحشت کرده بودیم سریع برق اضطراری‌ سالن وصل شد ومهمونا علی الخصوص خانم هابچه هاشون رو‌وحشت  زده بغل کرده بودن .باعجله به سمت سالن ها میدویدن،علیرضامنو سپرد به مادرش اینا وهمراه چند نفر دویدن داخل باغ ،صدای گاز دادنه موتورو عربده ی چند مردبه گوش می‌رسید چند دقیقه ای توحالت شوک بودم و نمی‌دونستم چه خبره وچی شده بادیدنه علیرضا که صورتش خونی بوداز حال رفتم  به خودم که اومدم  همه جاساکت بودوروی تخت آمبولانس بودم و پرستار داشت رگ دستم روچک میکرد که سرم می‌ره یا نه،مامان بالاسرم بود و اشک می‌ریخت پرسیدم مامان چه خبره اینجا ؟چه اتفاقی افتاده ؟,مامان دستش رو به نشونه ی هیس روی لبم گذاشت . گفت ارازل اوباش بودن خوشبختانه پلیس سریع رسیدودستگیرشون کردن پرسیدم علیرضا چطوره دیدم سرو صورتش خونی بودهمین حین علیرضا با سر بانداژ شده اومد سمتم وگفت خوبی پریا جان نگران نباش همه چیزتموم شد .الآنم میریم یه عکس میندازیم ازسر مون بعد میریم خونه قرارشده سالن همه ی غذاها روپک کنه به مهمونا بده که با خودشون ببرن،تو‌نگران چیزی نباش ،لحن صدای علیرضا غمگین بوددر حالی که معلوم بودداره خودشو کنترل می‌کنه و میخواد انرژی بده بهم اما معلوم بودخودش هم خیلی ناراحت و عصبیه ،البته حق هم داشت مراسممون بی خودوبی. جهت خراب شده بود حالا خسارته سالن وغذاها و ..به کنار آبروریزی که پیش مهمونا شده بوداز طرف دیگه اعصابمونروبه هم ریخته بود.همینجور اشک میریختم علیرضا اومدتوآمبولانس وکنارمن نشست و دستم روگرفت وگفت غصه نخور همشون دستگیرشدن ،من که کوتاه نمیام و رضایت نمی‌دم تااینا بشینن،سرجاشون و بفهمن هر خطایی یه سزایی داره ،پلیس گفت اگربه کسی مشکوک هستین بگین پدرت باهاشون رفت،دلم هری ریخت نکنه کارکاره حامد بوده باشه وخواسته آخرین ضربه ش هم بزنه؟ بااین فکر تپش قلبم بالارفت پرستار نبضم رو چک کردوگفت آقای دامادلطفاًبهش استرس ندین،بهتر که شد براش تعریف کنید الان شرایطشون مناسب نیست علیرضاغمگین دستم رو گرفت و به پرستار گفت چشم ،میدونم بهش فشار زیادی اومده،پریا جان بهت قول میدم عروسی جبران کنم بعدرو به پرستارگفت با اجازه وصورتم رو بوسیدبعد از. انجام کارهای اورژانسی منو علیرضا هردومرخص شدیم ‌علیرضا خیلی بهم محبت میکرد و حواسش بهم بود امامن خیلی نگران وناراحت بودم همچنان پرونده ی شکایت درجریان بود و علیرضا می‌گفت به هیچ عنوان گذشت نمیکنه اون روزبه مامان گفتم مامان بازداشت شده هاکیاهستن؟؟اون پسره حامد هم بینشون هست ؟مامان صداش روآروم کرددرحالی که کسی جزمنو مامان خونه نبودیم گفت آره متهم اصلی اونه باچندتادوستاش اومده بودن حالا خوبه نگفته باتودوست بوده قبلاً ما هم گفتیم فقط خواستگار بوده و یک بار اومدن و رفتن،علیرضا میگه بایدتاوان کارش روپس بده تا بفهمه هر چیزی یه اصولی داره و اگر به هردلیلی بهش نرسیدی نباید فکر کنی با زور میتونی برسی ما هم استقبال کردیم این پسره رو باید یکی سر جاش بشونه،وگرنه دست ازسر تو و زندگیت برنمیداره ،غصه داشتم در واقع تو بد حالیه حامدخودم رو مقصر میدونستم اماکاری نمی‌تونستم بکنم ،هر شب به حامد فکر میکردم وگریه می می‌گرفت روند پرونده پیش رفت واون روز علیرضا اومد دنبالم وگفت بریم آتلیه عکسهامون روانتخاب کنیم تو راه گفت حکم این ارازل اومده باید..‌‌میلیون تومان جریمه به دولت بدن ،هزینه ی خسارت روبپردازن،شش ماه هم زندانی داره پسره ی پرو ،رنگ از صورتم پرید غمی عمیق نشست رو دلم ،علیرضا گفت من که پول خسارت.رو خودم میدم ولی ازاین بچه پروبااون خانواده ی حق به جانبش پول رومیگیرم ومیدم به یه محتاج بزنه زخم زندگیش ، از بس بغض تو گلوم بودنمی‌تونستم حرف بزنم علیرضاکنارآبمیوه فروشی نگه داشت وگفت چرااینقدر ناراحت شدی عزیزم هر چی بوده تموم شده ؟نگران چیزی نباش من هستم بعد دو تا لیوان آبمیوه گرفت وگفت بخوررنگ به صورت نداری ،خدالعنتش کنه ببین چه به روز تو آورده که یاداون شب اینطوریت می‌کنه،آبمیوه رو خوردم و باهم رفتیم آتلیه چندتاعکس رو با بی حوصلگی انتخاب کردم وعلیرضا هم چندتاروپسندیدوسفارش چاپ دادیم تو این چند هفته ازفکر وخیال لاغر شده بودم وهمش فکرم درگیر حامد بود،علیرضاگفت عروسی روتاوقتی این یاروتوزندانه میگیریم که تو خیالت راحت باشه البته اگربیرون هم بوددیگه جرات نمی‌کردهمچین غلطی بکنهراستی پریا مگه این پسره چندباراومده بود خواستگاری یاچندبارتو رو دیده بود که اینجوری مجنون شده بود ؟مگه کسی قولی بهش داده بودکه هی میگفت به من قول داده بودن،قرار بودمن کاسبی م جور شه عروسی کنیم دستام شروع به لرزیدن
Show all...
👍 2