در من زنی متولد شده است..

من می‌دانم ما سرانجام در یک روز بارانی به‌هم معرفی می‌شویم. من در انتظار آن روز هستم.. ‏۷.احمدرضا_احمدی #چاشت

دیرگاهی است که چون من همه را رنگ خاموشی در طرح لب است. جنبشی نیست در این خاموشی، دستها، پاها در قیر شب است.. #سهراب_سپهری

قلب من گواه بر تو دارد، دشوار است فراموشی لبخند تو.. ۶.احمدرضا_احمدی #چاشت

تو مرا دوست بدار، گلدان گل می‌دهد.. ۵.احمدرضا احمدی #چاشت

تا کجا می‌توانم بروم؟ تا جایی که دست‌های تو توی دستهایم باشد.. #مرا

چطور می‌توانیم از جست‌وجوی بیهوده‌ی خوشبختی محض دست بکشیم و در عوض به تجربه‌ی ذره‌ای خوشبختی ساده، پربرکت و شگفت‌انگیز قانع بشویم؟ این خوشبختی نیازمند تجربه‌ها و شاهکارهای حماسی نیست، بلکه حاصل تجربه‌های ساده و صمیمی و آشناست. 📖گفت‌وگوهای اگزیستانسیال #دنیل_چیچک

سکوت تو را چون مدالی گرم و نایاب بر سینه آویختم هر روز در آینه به این سکوت خیره می‌شدم.. ۴.احمدرضا احمدی #چاشت