cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

فلسفه علم

مطالب فلسفه تحلیلی و موضوعات فلسفه علم این کانال تلاشی برای عمومی کردن مفاهیم فلسفه علم در جامعه ایرانی است. برای ارتباط با Admin با آیدی @mmasiha و درج تبلیغات میتوانید با کانال @adsphilosophy1 در ارتباط باشید.

Show more
Advertising posts
6 017
Subscribers
+324 hours
-147 days
+1930 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

📣 صوت ارائه مقاله با موضوع: ♦️مطالعات اخیر در اخلاق شناختی چطور مبانی اخلاق فمنیستی را پشتیبانی می‌کند؟ 🗣 توسط: مریم فرهمند (دانشگاه شریف) 🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402 @PhilMind
Show all...
چکیده سخنرانی دوشنبه پژوهشکده فلسفه تحلیلی سخنران: محمدحسین محمدعلی خلج، پژوهشگاه دانش های بنیادی عنوان: ایمان ضمنی، معرفت به خود و برون گرایی زمان: دوشنبه ۷ خرداد ساعت ۱۶ تا ۱۸ مکان: سالن شماره ۱، پژوهشگاه دانش های بنیادی، میدان نیاوران حضور برای عموم آزاد است
Show all...
تغییر در شخصیت با دریافت عضو پیوندی؟! مطابق فهم رایج در علم خاستگاه شناخت و هیجان‌های ما از جهان، مغز انسان است. البته در گذشته‌های دور از نقش سایر اعضا، به ویژه قلب، نیز سخن گفته شده است اما از منظر علمی این سخنان بیشتر جنبه‌های استعاری داشته‌اند تا واقعی. در دهه‌های اخیر، با شکل‌گیری نظریه‌ی «شناخت بدن‌مند»، به نحو فزاینده‌ای از نقش اعضای بدن در شناخت سخن گفته شده است. مثلاً امروزه شواهد متعددی داریم که نحوه‌ی انقباض عضلات چهره در ادراک هیجانی ما نقش دارد. همچنین می‌دانیم که میکروبیوم دستگاه گوارش نقشی بسیار مهم در شناخت و هیجان بازی می‌کند. حالا اگر قلب یک انسان را به انسانی دیگر پیوند بزنیم انتظار چه تغییراتی در حالات شناختی و هیجانی فرد داریم؟ اینکه بگوییم تغییرات مهمی را شاهد هستیم سخنی بدیهی گفته‌ایم زیرا عمل پیوند، عملی بسیار پرتنش است و گیرنده‌ی عضو قبل و بعد از عمل دورانی بسیار پرتنش را تجربه می‌کند. به‌علاوه داروهای زیادی را که بر سیستم ایمنی اثر دارند مصرف می‌کند که محصول فرعی آنها می‌تواند تأثیر بر قوای شناختی، هیجانی، و شخصیت فرد باشد. برخی شواهد نشان داده‌اند که عادات رفتاری فرد اهداکننده به فرد گیرنده منتقل می‌شوند. در یک مورد شخصی که از موسیقی کلاسیک متنفر بوده با دریافت قلب یک موسیقی‌دان به موسیقی کلاسیک علاقمند شده است. در موردی دیگر فردی که علاقه‌ای به شنیدن موسیقی با صدای بلند نداشته پس از دریافت قلب نوجوانی که موسیقی را با صدای بلند و از هدفون گوش می‌کرده به این سنخ گوش دادن به موسیقی علاقمند شده است. نگاهی علمی به این پدیده‌ی عجیب گام نخست: آیا این پدیده واقعاً رخ می‌دهد؟ به وضوح ساده‌ترین گام در برخوردی علمی با این موضوع آن است که شیوع چنین گزارش‌هایی را رصد کنیم. چه بسا این پدیده‌ای شایع نباشد که دراین‌صورت شاید همدلی دریافت‌کننده‌ی عضو با اهداکننده سبب این تغییرات باشد. در مقاله‌ای که اخیراً در نشریه‌ی پیونداعضا منتشرشده فراوانی این پدیده ارزیابی شد و از ۴۷ شرکت‌کننده (۲۳ گیرنده‌ی قلب و ۲۴ گیرنده‌ی اعضای دیگر) یک نظرسنجی آنلاین به عمل آمد. نتیجه؟ نخست اینکه ۸۹ درصد از تمام گیرندگان پیوند (قلب، کلیه، ...)، تغییرات شخصیتی را پس از انجام عمل جراحی پیوند گزارش کردند. (تا اینجا گواهی‌ست بر اینکه پیوند عضو به احتمال زیاد بر شخصیت فرد اثر دارد.) دوم آنکه تفاوتی میان پیوند قلب و سایر اعضا، مثلاً کلیه، مشاهده نشد. البته دریافت‌کنندگان قلب در ویژگی‌های فیزیکی تغییر بیشتری کردند. حجم کوچک داده‌های این پژوهش نویسندگان مقاله را به نگارش این جمله ترغیب کرده که «مطالعات بیشتری برای درک بهتری از عوامل ایجاد این تغییرات شخصیتی مورد نیاز است». پس پذیرفتنی‌ست که دریافت عضو جدید بر شخصیت فرد اثر دارد. اما چگونه؟ گام دوم: چرا این پدیده رخ می‌دهد؟ به وضوح می‌توان تبیین‌های روان‌شناختی متعددی برای این تغییرات معرفی کرد که به یکی از آنها اشاره شد. اما تبیین‌های زیستی نیز عرضه شده‌اند: اعضای بدن، ازجمله قلب و کلیه، جدا از کارکردهای شناخته‌شده‌ای مانند پمپاژ خون، یا دفع مواد سمی از راه ادرار، هورمون‌هایی ترشح می‌کنند که میزان ترشح آنها در افراد مختلف دارای تنوع است. در نتیجه با دریافت عضو جدید ممکن است تعادل هورمونی قدیمی که در شکل‌گیری خلق‌وخو و شخصیت فرد اثر داشت به هم بخورد و تعادل جدیدی شکل بگیرد که نتیجه‌ی آن تغییرات شخصیتی است. اما آیا ممکن است برخی خاطرات اهداکننده نیز به دریافت‌کننده‌ی عضو منتقل شود؟! نخست باید بدانیم که خاطرات محصول فرایندهایی هستند که طی آنها از طریق انتقال‌دهنده‌های شیمیایی ارتباط‌هایی بین اعصاب برقرار می‌شود. این اعصاب عموماً در مغز هستند، اما نه منحصراً. بنابراین ممکن است که اعصاب بدنی نیز در تعامل با اعصابی که در حافظه و خاطرات نقش دارند نقشی داشته باشند. در هنگام اهدا عضو چند اتفاق می‌افتد. نخست آنکه بسیاری از اعصاب مرتبط با عضو قطع می‌شوند و بنابراین اگر نقشی، هرچند کوچک، در فرایندهای مربوط به حافظه داشته باشند نمی‌توانند نقش خود را ایفا کنند و بنابراین ناممکن نیست که در یادآوری برخی خاطرات خللی ایجاد شود. ثانیاً ترکیب هورمونی جدید می‌تواند نقشی در فرایندهای مرتبط بل حافظه نیز بازی کند. ثالثاً امروزه می‌دانیم که سلول‌های عضو اهدا شده در بدن گیرنده در حال گردش هستند و آثاری از دی.ان.ای اهداکننده، دو سال پس از پیوند، در تمامی بخش‌های بدنِ گیرنده دیده می‌شود. و بنابراین ممکن است این موارد ژنتیکی در اعضای جدید، از جمله در مغز گیرنده کارکردهایی داشته باشد که با آن آشنا نیستیم. فعلا پذیرش این سخن که برخی خاطرات اهداکننده به گیرنده منتقل می‌شوند پذیرفتنی نیست زیرا شواهد تجربی مقبولی برای آن نداریم، اما امکان ایجاد تغییراتی در حافظه‌ی گیرنده‌ی عضو منتفی نیست. هادی صمدی @evophilosophy
Show all...
New organ, new personality? Transplants appear to have a mysterious impact and scientists are searching for answers

Organ transplants recipients often report changes in their personality traits or preferences. This phenomenon may be influenced by hormonal and neurochemical factors, immune responses, and potential memory integration, though the exact mechanisms remain unclear and warrant further research.

👍 5
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع: ♦️Artificial Subjects as 'Sesmets' 🗣 توسط: آرتم بسدین (دانشگاه لومونوسف موسکو) 🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402 @PhilMind
Show all...
👍 3
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع: ♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness 🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو) 🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402 @PhilMind
Show all...
👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
جناب آقای سید ابراهیم رئیسی، هشتمین رئیس جمهوری ایران پس از سه سال خدمت رسانی و انجام وظیفه، در هنگام سفر استانی به دلیل سانحه هوایی به دیدار معبودش شتافت. رئیس جمهوری که موافقین و مخالفین عمده ای داشت و حالا اوست که در پیشگاه پروردگارش حاضر است و کارنامه او در دوران قبل و حین ریاست جمهوری مورد قضاوت تاریخ و مردمان سرزمینش قرار خواهد گرفت. فوت هشتمین رئیس جمهوری ایران و هیئت همراه او را که در هنگام خدمت رسانی به مردم آذربایجان جان خود را از دست دادند تسلیت میگوئیم و امیدواریم کمک و خدمت به مردم بزرگ ایران همواره سرلوحه مقامات و مسئولین باشد و نهمین رئیس جمهور بتواند صدای متکثر جامعه ایران را بشنود و به نظرات گوناگون توجه کند.
Show all...
32👎 28😁 8👍 4🎉 1
هنرمند یا دانشمند؟ کشف تعارض‌هایی بنیادی در شناخت انسان   پژوهشی که نتایج آن در نشریه‌ی نیچر منتشر شده از پدیده‌ی مغزی بسیار جالبی پرده برمی‌دارد که نتایج اخلاقی و اجتماعی مهمی نیز می‌تواند به همراه داشته باشد. اگر بگوییم فعالیت‌های مغز ما هماهنگی خاصی با هم دارند سخن شگفت‌آوری نگفته‌ایم؛ اما اگر بگوییم برخی فعالیت‌های مغزی ما در تعارض با هم هستند چطور؟ این‌بار توجه‌مان جلب می‌شود. کشفِ پژوهشگران فرانسوی پیامدهای مهمی برای مغزپژوهی، علوم شناختی، و علوم تربیتی دارد: کسانی که در یادگیری الگوها و توالی‌ها مهارت دارند، در انجام وظایفی که نیاز به تفکر فعال و تصمیم‌گیری دارد مشکل دارند، و به عکس. به عبارتی بین یادگیری آماری (که به یادگیری الگوها و توالی‌ها ربط دارد) و عملکردهای اجرایی همبستگی منفی وجود دارد. نکته‌ی جالب اینجاست که عموماً وقتی یکی از این دو تقویت می‌شود دیگری تضعیف می‌شود. "یادگیری آماریِ ضمنی" یک مهارت شناختی اساسی است که افراد را قادر می‌سازد به نحوی ناخودآگاه، الگوها و نظم‌های موجود در محیط را شناسایی کنند و این زیربنای "یادگیری زبان" و "تعاملات اجتماعی" را شکل می‌دهد. از سوی دیگر، "کارکردهای اجرایی" فرآیندهای شناختی سطح بالایی هستند که در برنامه‌ریزی، تصمیم‌گیری، تصحیح خطا و سازگاری با موقعیت‌های جدید و پیچیده دخالت دارند. این پژوهش نشان می‌دهد که اگر کسی در یکی از این دو دسته فعالیت خوب است به احتمال زیاد در دیگری ضعیف خواهد بود! نتایج بسیار شگفت‌انگیز بودند. بنابراین برای اطمینان بیشتر مشابه این آزمایش، علاوه بر فرانسه، در مجارستان نیز انجام شد و همان نتایج گزارش شد.   تبیین تکاملی این پدیده: «ما به هم محتاجیم.» مغز ما یک اکوسیستم پیچیده است. فرآیندهای عصب‌شناختی مختلف به‌طور مداوم با یکدیگر در تعامل‌اند اما این تعاملات می‌توانند رقابتی نیز باشند. واضح است که نیاکان ما، برای بقا در محیط، به هر دو فرایند نیازمند بوده‌اند. بنابراین "نقص در یک جنبه" انسان‌ها را به هم نیازمند می‌کرده است. در این تصویر ما یک شناخت توزیع‌شده بین اعضای گروه داریم. همین پدیده‌ی ساده باعث می‌شود که شناخت کل گروه از محیط، و کارآمدی آن در حل مسائلِ محیطی چیزی بیش از تک‌تک افراد گروه باشد. در این نگاه گروه انسان‌ها تفاوت فاحشی با گروه شامپانزه‌ها پیدا می‌کند و بیشتر به گروه مورچه‌ها یا زنبورها شبیه می‌شود که از زیرگروه‌هایی با شرح وظایف مشخص و متفاوت تشکیل شده‌اند. به‌نظر می‌رسد تعارضاتی که در شناخت خود داریم یکسره بی‌فایده هم نیست. (اگر، البته با تسامح، از منظر هگل به این پدیده بنگریم گویا وفاق در گروهِ انسان‌ها، سنتزِ تعارضی میان بخش‌های متفاوت شناختیِ درون سر تک‌تک آنهاست!)    نویسنده‌ی مقاله می‌گوید بسیار شگفت‌انگیز است که این رقابت را در پس‌زمینه‌ی یادگیری مهارت‌ها در نظر بگیریم.   اهمیت پژوهش این یافته‌ها نقدی‌ست به دیدگاه سنتی که توانایی‌های شناختی را به‌عنوان مهارت‌های مجزا در نظر می‌گیرد، و در مقابل ماهیت تعاملی و بالقوه‌ی رقابتی سیستم‌های شناختیِ مختلف در مغز را برجسته می‌کند. انسان‌ها فرآیندها و سیستم‌های یادگیری و حافظه‌ی متفاوتی دارند. بنابراین، چیزی به نام سیستم «یادگیری» یا سیستم «حافظه» وجود ندارد.   پیامد آموزشی و تربیتی این پژوهش هرچند عجیب و غیر شهودی به‌نظر برسد اما اگر می‌خواهید مهارت جدیدی مانند نواختن یک آلت موسیقی جدید را یاد بگیرید، اگر عملکردهای مرتبط با شبکه‌های پیشانی شما ضعیف‌تر باشد (به عبارتی در برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری و سازگاری با محیط‌های پیچیده مشکل داشته باشید)، اتفاقاً بسیار هم خوب است و به یادگیری شما کمک می‌کند! در مقابل اگر می‌خواهید تاریخ، زیست‌شناسی، یا سایر فعالیت‌های نیازمند تحلیل را خوب انجام دهید باید عملکرد پیشانی قوی‌ای داشته باشید و این بدان معناست که این‌بار در تشخیص الگوها و توالی‌هایی که در یادگیری موسیقی مورد نیاز هستند با مشکل مواجه خواهید بود. تذکر یک نکته‌ی مهم: همبستگی منفی مشاهده‌شده در این پژوهش گرچه به لحاظ آماری معنادار، اما متوسط بود، و نه چندان قوی. به عبارتی افرادی هستند که در هر دو حوزه خوب عمل می‌کنند (احتمالاً آینشتاین را به خاطر می‌آورید)؛ یا افرادی در هیچ‌کدام خوب نیستند. این نشان می‌دهد که احتمالاً عوامل دیگری وجود دارند که در این مطالعه اندازه‌گیری نشده‌اند اما ممکن است نقش مهمی در عملکرد شناختی ایفا کنند. آنچه تا اینجا مشخص شده این است که کارکردهای اجرایی و یادگیری آماری ساختارهای یکپارچه و مستقل نیستند. حالا پرسشی که پژوهش‌های بعدی باید پاسخ دهند این است که آیا این دو بخش همواره رقابت می‌کنند یا ممکن است در شرایطی خاص، یا در بعضی افراد، همکاری کنند؟ در پاسخ به این سؤال احتمالاً پای بخش‌های دیگر مغز نیز به میان خواهد آمد. هادی صمدی @evophilosophy
Show all...
Scientists uncover a surprising conflict between important cognitive abilities

New research published in npj Science of Learning reveals a surprising competitive relationship between implicit statistical learning and executive functions, suggesting that excelling in one may diminish capabilities in the other.

👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
‌ 🔵 Short Course (Online & in-Person) 🔵"Islam and Science" by Shoaib A. Malik (University of Edinburgh) 👥 In collaboration with Institute for the History of Science at the University of Tehran ➕Four 3-hour Sessions (Online & in-Person) ➕May 21,28, June 11,12 (Khordad 1, 8, 22, 23) From 15:00 to 18:00 📄 This course is designed for students interested in understanding how Islamic perspectives intersect with scientific discoveries. Join us on an intellectual journey through the following topics:
1. How to Relate Science and Religion 2. History of Science and Religion 3. Islamization of Knowledge 4. Scientific Miracles in the Quran 5. Physics and Divine Action 6. Fine-tuning Argument 7. Miracles and Science 8. Evolution and Islam
👤 The course will be led by Shoaib Ahmed Malik. Having a PhD in Chemical Engineering and another in Theology, he stands at the crossroads of science and religion. As of August 2024, he will be commencing his role as a lecturer in the University of Edinburgh’s School of Divinity – Philosophy, Science and Religion. 🗓 Deadline for Registration: May 20th (Ordibehesht 31th) ➕Online participation is free, but registration is required. 🌐 More information and registration, see here. #رویداد_انعکاس @hisofsci @Inekas
Show all...
👍 3
✅ تبلیغات
Show all...
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع: ♦️The Moorean Argument, Illusionism and Common Sense 🗣 توسط: اوگنی لوجینوف (دانشگاه لومونوسف موسکو) 🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402 @PhilMind
Show all...
1