cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

آموت هوربوف

اکتشافات و دست‌نوشته‌های مترجمی شب‌زی (آموت: آشیانۀ پرندگان شکاری؛ آشیان) عاقل به کنار جوی تا پل می‌جُست، دیوانه‌ی پابرهنه از آب گذشت. شناس: @Behnam_Hjzdh ناشناس: https://t.me/Harfmanrobot?start=97208012

Show more
Advertising posts
510
Subscribers
+124 hours
+47 days
-330 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

برای شمارش پرنده‌ها چند واحد داریم، قطعه، بال، بهله، طوق. «قطعه» بیشتر به لاشه‌ی پرنده اشاره دارد و برای مرغ و ماکیان استفاده می‌شود؛ «بال» واحد کلی‌تری است و گویا برای همه‌ی پرنده‌ها می‌شود از آن استفاده کرد؛ «بهله» واحد پرنده‌های شکاری است و برای جغد و شاهین به کار می‌رفته؛ «طوق» واحد شمارش کبوتر است. کلمه‌ی جالب برایم «بهله» است، چون از قرار معلوم به دستکش چرمی میرشکار که قوش و باز رویش می‌‌نشسته می‌گفته‌اند «بهله». در کنار «بهله»، کلمه‌های نکاب، نکاپ، و نکاف هم در همین معنی به کار رفته‌اند. (با کمی جست‌وجوی بیشتر، «دستگی» را هم در همین معنی پیدا کردم.) با دیدنشان یاد Gauntlet افتادم که دستکش محافظی چرمی یا آهنی یا فلزی بوده، ولی از قرار معلوم در انگلیسی هم به دستکش قوش‌بازها می‌گویند gauntlet. در ترجمه بیشتر می‌گوییم «دستکش آهنی» و از ذهنم گذشت که هرچند بهله هنوز برای بعضی‌ها در معنای قدیمی واحد شمارش آشناست، کلمه‌های دیگر شاید برای Gauntlet معادل خاص و بدی نباشند و بشود با گسترش معنایی، به شکل تازه‌ای ازشان استفاده کرد:
نکاب؛ نکاپ؛ نکاف؛ دستگی: دستکشی چرمی یا زرهی، دستکشی آستین‌بلند.
اینکه بشود از این کلمه‌ها در معنایی امروزی‌تر و تخصصی‌تر استفاده کرد بحث جدایی است، ولی دورنمایش برایم جالب است. #واژه‌بازی @Owlpedia
Show all...
🔥 6👍 3🤔 1
از کلمه‌ی یونانی pétros اسم‌های بسیاری مشتق شده که رایج‌ترینش Peter است. اسم‌های Pedro، Pietro، Pierre هم از همین ریشه‌ و شکل‌های اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسوی‌اش هستند. کلمه‌ی Petroleum (نفت) هم ترکیب petro (سنگ) و oleum (روغن) است: تحت‌اللفظی یعنی روغن سنگ. یک کاربرد دیگرش را در هری پاتر دیدیم: ورد Petrificus Totalus، ورد سنگ‌شدگی. (در اینجا Totalus از کلمه‌ی لاتین totalis آمده، یعنی «کامل» و «تمام»؛ اصطلاحاً «سنگ‌شدگی تمام‌وکمال».) @Owlpedia
Show all...
❤‍🔥 7👍 2👌 2
به رایحه‌ی خاک باران‌خورده می‌گن «پتریکور/Petrichor»، متشکل از دو بخش: کلمه‌ی یونانی pétros به معنی «سنگ یا صخره»، و ikhṓr، «خون خدایان» یا «خونابه»؛ در واقع، «بوی خون زمین». @The_NightOwl
Show all...
🔥 5👍 2
با
Show all...
معنای دیگر «کُنگُر» در واژه‌نامه‌ها «شاخ نورسته‌ی درخت» است و یکی دیگر «زینت تاج»، «پَر بالای کلاهخود»، و «سازه‌ی دندانه‌دار بالای عمارت» (و شکل دیگرش «کُنگُره»)، در ادبیات فارسی هم بیشتر در همین معنی آخر به کار رفته:
آن قصر که با چرخ همی زد پهلو بر درگه اوشهان نهادندی رو دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای بنشسته همی گفت که کوکو کوکو. خیام
در نیمه ره به سدره برآساید از عروج مرغی که سوی کنگر قصرت کند هوا جامی
نظر چون کرد شهری در نظر دید سوادش از نظر پر نورتر دید حصار او زدی بر چرخ پهلو کواکب سنگ‌ها بر کنگر او حصارش زلف زهره شانه کرده ز کنگر شانه را دندانه کرده وحشی بافقی
پ.ن یک اعتراف هم بکنم: در همه‌ی این سال‌ها، تا همین لحظه‌، همیشه این کلمه را می‌خوانده‌ام «کُنگِره»، ولی «کُنگِره» کلمه‌ی دخیل فرانسوی است به معنی «مجمعی از سران دولت». پس آن سازه‌ی دندانه‌دار بالای کاخ و قصر «کُنگُره» است. #واژه‌بازی #سوراخ_خرگوش @Owlpedia
Show all...
👍 4 2
«شاخ‌[و]شانه کشیدن» داشتم همین‌طوری بین کلمه‌ها برای خودم می‌گشتم که رسیدم به «کُنگُر»:
دهخدا: کنگر. [ ک ُ گ ُ ] (اِ) قسمی از گدایان باشند که شاخی و شانهٔ گوسفندی به دست گیرند و بر در خانه‌ها و دکان‌های مردم آیند و آن شاخ را بر آن شانه مالند به عنوانی که از آن صدای غرغری ظاهر شود و چیزی طلبند اگر احیاناً در دادن اهمالی واقع شود کاردی بر اعضای خود زده مجروح سازند و بعضی کارد را به دست فرزندان خود دهند تا آن‌ها این کار کنند و این قسم گدایان را «شاخ‌شانه‌کش» گویند. نه چو طاوس مجلس‌آرا شو نه به ویران وطن چو کنگر کن ابن یمین تو مردمی کریمی، من کنگر‌ی گدا‌یم ترسم ملول گردی با این کرم ز کنگر فرخی سیستانی
اینطوری بود که «شاخ‌[و]شانه کشیدن» شد کنایه از «تهدید کردن و دادوبی‌داد راه انداختن». #ضرب‌المثل #واژه‌بازی #سوراخ_خرگوش @Owlpedia
Show all...
👍 3
کلمه‌ی دیگری که از ریشه‌ی verm آمده، رنگ Vermilion است که در فارسی به آن می‌گوییم «شنگرفی»، رنگ سرخ مایل به نارنجی، خود «شنگرف» یک کانی معدنی است به همین رنگ. به این دلیل به این رنگ می‌گویند vermilion که از قرون وسطی تا قرن نوزده، این رنگ را با ساییدن سنگ شنگرف می‌ساختند و رنگ قرمزی که به دست می‌آمد شبیه رنگی طبیعی بود که از حشره‌ای به نام Kermes Vermilio و از سرده‌ی Kermes ( نوعی شپشک بلوط) به دست می‌آمد. شپشک‌های ماده‌ی این سرده هم رنگ قرمزی تولید می‌کردند که به همین نام، یعنی kermes معروف بود و از دوران باستان در بین‌النهرین و هند و روم و یونان و ایران تولید می‌شد و روی ابریشم خوب می‌نشست. کلمه‌ی kermes خودش از «قرمز» ترکی یا عربی وارد زبان‌های اروپایی شده است، خود این «قرمز» هم از کلمه‌ی فارسی «کرمست» آمده، یعنی «هم‌رنگ کرم»، آمده از «کرمس» در زبان نیاهندوایرانی، یعنی «کرم». در گذر زمان، کلمه‌ی kermes هم در زبان‌های اروپایی تغییر شکل پیدا کرده و شده است Crimson، هرچند که دیگر آن را از شپشک‌های kermes vermilio نمی‌سازند. رنگ دیگری که از حشرات این سرده درست می‌شده carmine است که آن هم با crimson هم‌ریشه است. #ریشه‌یابی #واژه‌بازی #سوراخ_خرگوش @Owlpedia
Show all...
👍 7❤‍🔥 2
برایم یکی از پیشوندهای جالب زبان انگلیسی -Omni است، به معنی «همه». بیشتر کلماتی که با این پیشوند ساخته می‌شوند، صفات الهی و خدایی هستند:
🔻 Omniscient (adj) / omniscience (n) 🔺 واقف به همه‌چیز، دانای کل 🔻 Omnipotent (adj) / omnipotence (n) 🔺 قادر مطلق، قادر متعال 🔻 Omnipresent (adj) / omnipresence (n) 🔺 حاضر در همه‌جا، حضور در همه‌جا در آنِ واحد
یکی دیگر از کلماتی کلماتی که با این پیشوند ساخته می‌شود omnivore است، یعنی «جانور همه‌چیزخوار». پسوند vore- خودش یعنی «خوردن» و بر همین اساس، کلمه‌ی voracious یعنی «پرخور، حریص، سیری‌ناپذیر». بیشتر کلمات ساخته با این ریشه هم در حوزه‌ی جانورشناسی هستند:
🔻 Omnivore / Omnivorous موجود همه‌چیزخوار 🔻 Carnivore / Carnivorous موجود گوشتخوار پیشوند carn- یعنی «گوشت، جسم»؛ برای مثال، carnal یعنی «جسمانی، نفسانی، شهوانی». 🔻 Herbivore / Herbivorous موجود گیاهخوار پیشوند -herb یعنی «گیاه، علف»؛ برای مثال، herbal یعنی «گیاهی» و herbalist یعنی «فروشنده‌ی گیاهان طبی» 🔻 Insectivore / Insectivorous حشره‌خوار 🔻 Vermivore / Vermivorous کرمخوار (بیشتر برای پرندگان به کار می‌رود) پیشوند -verm یعنی «کرم»*، کلمه‌ی vermin گسترش معنایی پیدا کرده و به معنی «آفت، حشرات و جانوران موذی» به کار می‌رود.
* کلمه‌ی دیگری که از این رشته وارد فارسی شده Vermicelli است، «ورمیشل»، رشته‌فرنگی؛ وجه تسمیه‌اش روشن است. #ریشه‌یابی #واژه‌بازی #سوراخ_خرگوش @Owlpedia
Show all...
👍 6
فهرستی از کانال‌های مفید مرتبط با ویرایش، درست‌نویسی، ترجمه و زبان: ویرایش و زبان: ▪️مؤسسهٔ ویراستاران ▪️از ویرایش (فرهاد قربان‌زاده) ▪️ویر ویرایش (محمد یوسفی‌شیرازی) ▪️خانهٔ ویراستار (سیدحمید حیدری‌ثانی) ▪️ویراستار (حسین جاوید) ▪️معین‌نامک (معین پایدار) ▪️ویراستارباشی ▪️زین قند پارسی - علیرضا حیدری ▪️پارسی‌انجمن ▪️درست‌نویسی ▪️پارسی دربرابرِ فارسی ▪️شبکۀ متن‌پژوهی ▪️کلمه‌بازی ▪️انگلیسی زیر ذره‌بین🔎 ▪️ریشِگی ▪️لغت‌بازی ترجمه: ▪️ترجمه‌پژوهی ▪️آموزش ترجمه: تَرزَبانی ▪️تاریخ‌نگاری ترجمه ▪️گاما | Gama (گروهی از مترجمان ایران) یادداشت‌ها: ▪️[فارسیات غیرمحض] ▪️یادداشت‌های سید احمدرضا قائم‌مقامی ▪️مقالات دکتر علی‌اشرف صادقی ▪️امیرو وفا (استاد دانشگاه شیراز) ▪️فسون و فسانه (حسین ترکمن‌نژاد، استاد دانشگاه علامه) ▪️تأملات علمی‌تخیلی و فانتزی (حسین شهرابی) ▪️The Silk Road of the Mind (محمدرضا طاق‌دره) * اگر کانال مفید دیگری می‌شناسید، زیر همین پست معرفی‌اش کنید. | آموت هوربوف |
Show all...
آموت هوربوف

اکتشافات و دست‌نوشته‌های مترجمی شب‌زی (آموت: آشیانۀ پرندگان شکاری؛ آشیان) عاقل به کنار جوی تا پل می‌جُست، دیوانه‌ی پابرهنه از آب گذشت. شناس: @Behnam_Hjzdh ناشناس:

https://t.me/Harfmanrobot?start=97208012

🙏 4👍 3💯 1
🔻to distinguish oneself 🔺خودی نشان دادن، به چشم آمدن #ترجمه @Owlpedia
Show all...
👍 6