cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

کوکب خانم

نهایت در ایجاز

Show more
Advertising posts
1 905
Subscribers
No data24 hours
+247 days
+230 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
💦دانشجوی خط امام! دانشگاه علامه طباطبایی دو واحد متون ادب فارسی پاس می کردم. دکتر مسگرنژاد گفت درس را روخوانی کنید. هر کس یک پاراگراف. در پاراگراف من آمده بود:"اسفندیار از جای خود برجست. عمودی برداشت." خواندم: اسفندیار از جای خود برجست عمودی. کلاس که از تَرک دیوار هم خنده اش می گرفت منقلب شد. استاد گفت به این دلیل. اعتراض کرده بودم آقا اجازه مگه اکابری گیر آوردین می گین روخونی کنین! https://t.me/jamalsanatnegar
3773Loading...
02
💦غلام سیاه! ✍️علی مرادی مراغه ای: تجارت برده با فشار انگلستان ممنوع گردید. جاستین شیل وزیر مختار انگلیس مامور مذاکره با حکومت قاجار شد. میرزا آغاسی با محمدشاه در میان گذاشت و شاه نوشت: «جناب حاجی. غلام و کنیز خریدن موافق شرع غرای حضرت خاتم الانبیاست. نمی توانم حلال را به مردم خود حرام کنم.» جاستین شیل به مراجع دینی مراجعه کرد. پاسخ دادند: «خرید و فروش جایز است، اما عدم خرید و فروش حرام نیست.» کشمکش ۹ ماه ادامه یافت، محمدشاه می گفت: «خلاف مذهب من است، خلاف دین من است. آیه صریح قرآن است.» جاستین شیل مایوس به نخست وزیر بریتانیا نوشت: «حرف دیگری برای متقاعد کردن شاه ایران ندارم، لطفا عقیده بهتری به من بدهید.» توسل به قوای نظامی مطرح شد و شاه مجبور به تمکین گردید. اما پنهانی ادامه داشت. وقتی حج میرفتند غلامان سیاهشان را می بردند در صورت کم آوردن هزینه سفر بفروشند. در نامه ای وزارت امورخارجه به کارگزاری بوشهر دستور داده شده بود: «چون در تهران کنیز بی عیب نمی توان یافت دو سه کنیز غیر بومی بخرید بفرستید.» محمدابراهیم کازرونی از بندر لنگه دیدن کرد می نویسد: «در هر خانه ده دوازده غلام و کنیز هستند. چنان وفور که جمیع خلق به زبان سودان متکلم اند.» ناصرالدین شاه هم ۵۰ سال پس از عقد قرارداد می نویسد: «یک بچه کنیز بمباسی سیاه خوبی سقاباشی از مکه برای ما آورده بود.» https://t.me/jamalsanatnegar
56616Loading...
03
💦صدام یزید کافر! ✍️ علی مرادی مراغه ای: سرنگونی صدام با سه تریلیون دلار هزینه اشتباه آمریکا بود. با تمام پدرسوختگی هایش مانع رشد فاندامنتالیسم بود. در مزرعه‌ ای نزدیک تکریت دستگیر شد. تنها و با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری. مخفیگاه زیر یک باغچه کاذب قرار داشت که با جابه‌جا کردن یک صفحه فلزی نمودار می‌شد. لوله‌ای به ارتفاع ۷ متر تعبیه و دیکتاتور از آن تنفس میکرد. یکی از سربازها متوجه سیم برقی شد که به سمت چاله میرود، وارد چاله شدند، چاله دیگری بود و درون آن صدام را پیدا کردند. شبیه کارل مارکس. همان باغچه ‌ای که بعد از ترور عبدالکریم قاسم هم در آن مخفی شده بود. نخستین کلماتش این بود: «من صدام حسین رئیس‌جمهور عراق خواهان گفت‌وگو هستم.» فرمانده‌ نیروهای آمریکایی هم پاسخ داد: «جورج بوش خدمت شما خیر مقدم می گویند.» نشانه تایید هویت صدام یک تتوی قبیله ‌ای پشت دست راستش بود و دهانش هم کج بود. پزشك آمريكایی دهانِ وی را باز كرده به بررسی دندانهايش میپردازد و هر وقت این تصویر را می بینم یاد پدرم در روستا می افتم موقع خرید گوسفند دهانش را باز و دندانهایش را می شمرد. https://t.me/jamalsanatnegar
66810Loading...
04
💦خدمه! ✍️کافه سیاست: ‏جوری خادم‌الرضا خادم‌الرضا میکنن انگار خادم الرضاها را نمی شناسیم. مشتی دزد، زن‌باره، جنایتکار و شیاد که رانت قبر مجانی در حرم دارند و ماهی دو بار با هزینه آستان قدس میروند چند ساعت شوآف میکنند. هتل لوکس و نهارخوری وی‌آی‌پی حضرت. 🥕مُرده برده بودیم حرم امام رضا طواف بدیم و برای تبرک خاک گوشه فرش حضرت را بتکانیم روی کفنش که چشمم افتاد به حمیدرضا ترقی نماینده مجلس. لباس خادمی پوشیده بود و اُرد می داد: - از این ور برو. - از اون ور نرو. از اون ور رفتم. می شناخت. گفتم: - ثواب ها را هم تنها تنها جا می کنین. گفت: - از این ورا؟ - راه گم کردم!
1 23249Loading...
05
💦اصحاب کهف! ✍️آتوسا فردوسی: قرآن بار علمی ندارد. آوردن تخت ملکه صبا توسط جن ها، حرف زدن با مورچگان، شتر صالح که از دل صخره‌ بیرون آمد. لوط که مردم به در خانه‌اش رفتند دو مرد مهمانت را بده لواط کنیم گفت دو دختر باکره دارم می‌دهم با مهمانان من لواط نکنید و خدا همه را سنگ کرد. خورشید شب در چشمه‌ی آب تیره‌ فرو می‌رود. محمد می‌تواند نوبت همخوابگی زنانش را جابجا کند. محمد هر زنی و به هر تعدادی خواست می‌تواند بگیرد. پشت خانه محمد بلند حرف نزنند. محمد را با صدای بلند نخوانند. صبر کنند محمد خود بیرون بیاید، بدون دعوت خانه محمد نروند. دعوت شدند زودتر از وقت غذا نروند و بعد از غذا به صحبت کردن مشغول نشوند یا بعد از محمد با زنانش ازدواج نکنند. https://t.me/jamalsanatnegar
79937Loading...
06
💦ز شوخی بپرهیز ای باخرد! ✍️اریکا چنووت: با دشمن شوخی کنیم. شوخی میتواند در برابر پروپگاندا عرضِ اندام کند. در تظاهرات علیه بشار اسد معترضان با ترقه‌ بازی و فشفشه هوا کردن قدرت‌نماییِ نظامیان را مسخره می کردند. میتواند مرگبار باشد. دوران استالین صدها شهروند بجرم گفتن لطیفه‌ به حبس در اردوگاه‌های کارِ اجباری محکوم شدند. «دادگاه خلق برلین» ۴۹۳۳ نفر را به جرم گفتن لطیفه به مرگ محکوم کرد. ماریان الیز کارگر کارخانه‌ مهمات‌سازی جرمش تعریف این لطیفه‌ بود: هیتلر و گورینگ بالای برج مخابرات ایستاده‌اند. هیلتر میگوید دلم میخواهد کاری کنم اهالیِ برلین شاد شوند. گورینگ میگوید: «بپر پایین؟» یکی از همکاران گزارش داد و به اعدام ماریان انجامید. لطیفه‌ها را در مشروب‌فروشیها درِگوشی تعریف میکردند. رواج طنز سیاسی برای مقاومت مدنی ضروری است. نظامهای ستمگر می ترسند. امپراتور را برهنه نشان می دهد. https://t.me/jamalsanatnegar
1 14919Loading...
07
💦پیام نور! ✍️فرید ذکریا: آموزش عالی برترین صنعت آمریکا است و در هیچ حوزه‌ی دیگری تا این حد قاطع نیست. در جهان برتری مطلق دارد. 68 درصد بهترین دانشگاه ها در این کشور است. 2/6 درصد تولید ناخالص ملی را صرف آموزش عالی می‌کند. در اروپا 1/2 و در ژاپن 1/1 درصد. 30 درصد دانشجویان خارجی در آمریکا تحصیل می‌کنند و دهها برنده‌ی جایزه‌ی نوبل پرورش داده است. نظام آموزشی آمریکا به استعداد بها می‌دهد نه آزمون‌. مشوق انسان‌های خودجوش و استثنایی است. تفکر کردن را می‌آموزد. مخترع، ماجراجو و خطرپذیر تربیت میکند. جسارت بورزند، چالشگر باشند، زمین بخورند و به پا خیزند. مشکل‌گشایی، پرسش‌گرایی و نو‌اندیشی را بال و پر می‌ دهد. برای شکست خوردن آزاد می‌گذارد و فرصت‌های دوباره و سه باره می‌ بخشد. همه عوامل از پایین به بالا هستند و امریه‌های دولتی از خلق آن عاجز می باشند. https://t.me/jamalsanatnegar
1 34635Loading...
08
💦فرود سخت! از هلیکوپتر پرت شد بیرون. گرمبی خورد به یک صخره و تالاپی افتاد ته دره. روی سنگ ها غلطید. مورچه ها را کشت. آتش به جوراب هایش افتاده بود. نمی توانست پاهایش را تکان بدهد. به شلوارش سرایت کرد. تنکه اش سوخت. بیضه هایش ترکید. به شکمش رسید. سینه اش زبانه کشید. از دهانش مثل لوله شیش اینچ بخار خارج می شد. اشهدش را می گفت. مکافات خانه همین دنیاست. آن دنیا کی آمده و کی رفته! https://t.me/jamalsanatnegar
1 22631Loading...
09
💦شاهد عینی! ✍️احمد کسروی: یک زیان شیعیگری گستاخی پیروان آن بدروغگوییست. گویند «دو شهر هست جابُلقا و جابُلسا، یکی در مشرق دیگری در مغرب و امام ناپیدا در آن دو شهر می‌باشند.» اکنون که همه کره‌ی ‌زمین شناخته شده از ملایان بپرسید این جابُلقا و جابُلسا کجاست؟ هر چند سال از کربلا یا نجف تلگرافی دادندی فلان کور بینا گردیده یا فلان لنگ پا گرفته و شهرها در ایران چراغان رفتی. هر کس بکربلا رود کمتر رخ دهد دروغ همراه نیاورد. بارها شنیدم در کربلا مرغی هست آشکاره گوید: «حسین کشته شد». در مشهد سنگی را غلتانیده بصحن آورده می گویند: «بزیارت آمده.» یک ماه در مشهد می‌زیستم روزی پرسیدم: «خودش آمده؟» پاسخ دادند: «آری. خیلی سنگها می‌آیند». گفتم: از کدام در؟ می‌غلتید یا می‌پرید؟ درماندند. یکی گفت : «آنهاش را ندیدیم.» روسیان توپ بگنبد مشهد بستند و جاهای گلوله مانْد و من خود دیدم. در شهرها می‌گفتند : «گلوله‌ها بازگشته افتاده بمیان خودشان.» «معجزه» سازند و کس نپذیرفت نام «بابی» برویش گذارند و بآزارش کوشند. هرچه درباره‌ی امامان گفته شود باید پذیرفت. ملایان گویند: «باعث استحکام عقیده‌ی عوامست». این دروغ را محرم در باکو بمیان انداختند و من در تبریز شنیدم : «حاجی‌رضا نامی با یک روسپی روز عاشورا درآمیخته و بهم چسبیده‌اند». شیعیان بیکدیگر مژده می‌دادند و شکوهی‌ مراغه‌ای داستان را بشعر کشید. در تهران نیز بمیان آوردند: «یک سرباز هندی در شهرِنو با یک زن بدکاره شب بیست‌ویکم رمضان بهم چسبیده اند و به بیمارستان برده‌اند». روزنامه‌ها این را نوشتند و انبوهی مردم در برابر بیمارستان گرد آمدند. هرچه گفته شد دروغست باور نمی‌کردند و بدتر این که وقتی بازمی‌گشتند می‌گفتند: «با چشم خودم دیدم.» https://t.me/jamalsanatnegar
1 65049Loading...
10
💦شهر مو! یک برنامه رادیویی به مناسبت میلاد امام رضا سوالات ذیل را از شنوندگانش می پرسید و من هم پشت فرمان برای نفر سمت شاگرد جواب می دادم: سوال: جامعه رضوی چگونه جامعه ای است؟ جواب: جامعه ای خودمختار که روی آن خاک مرده پاشیده اند. نقّاره می زنند. دوچرخه سواری ممنوع. کنسرت ممنوع. شاهنامه ممنوع. اپیلاسیون ممنوع. چیز خوردن هم ممنوع. شاید یک نفر روزه قضا گرفته باشد. سوال: اقتصاد رضوی چگونه اقتصادی است؟ جواب: مبتنی بر دکترین "سامره". گدایی. زیارتنامه خوانی. شمع دزدی. وجوهات. نذورات. خیرات. وقف. قبر. قبله نما. نان قدس. موج های آبی. متعه، فروش ژتون و زوار خوش معامله عراقی. سوال: آخرین بار کی به زیارت حرم مطهر امام هشتم مشرف شدید؟ جواب: 25 سال پیش. سوال: اهل کجا هستید؟ جواب: مشهد مقدس! https://t.me/jamalsanatnegar
2 50143Loading...
11
💦قلب فلزی تو سینه است! ✍️دکتر غلام‌حسین غفاری: ایلان‌ماسک مجوز جاسازی تراشه‌ در مغز انسان را گرفت. تراشه‌ هوش‌مصنوعی. روی چند حیوان آزمایش شده. میمون توانست به انگلیسی تایپ کند و خرس بدون آموزش تنیس بازی کرد. یک معلول نخاعی از رخت‌خواب بلندشد راه رفت و یک نابینای مادر‌زاد بینایی خود را بازیافت. شاید شش‌ماه تا یک‌سال طول بکشد با قیمت کمتر از گوشی‌موبایل در دسترس همگان قرار گیرد . تحولی‌که انسان‌ را میلیاردها سال جلو می‌برد و به انسانی دیگر تبدیل می کند. آیندگان به‌نسل ما همانند انسان‌های نخستین نگاه خواهند کرد. می‌توانند به هر زبانی صحبت‌کنند و در کسری از ثانیه  معادله‌های پیچیده ریاضی را حل‌ نمایند. موبایل و کامپیوتر از بین می روند. مدارس بی‌معنی می‌شوند. پزشک و وکیل دیگر نیاز ندارند. چیزی به‌نام زبان یا خط دیده نمی‌شود. دین معنی ندارند. معاشرت‌ها دچار تحول‌ می شود و شیوه زاد و ولد تغییر خواهد کرد. https://t.me/jamalsanatnegar
1 39529Loading...
12
💦کاش من هم یک سلجوقی بودم! - حمله. پتیکو پتیکو پتیکو پتیکو. رومی و افغان و ترک و تازی و تاتار تاختند، سوزاندند، بریدند، دریدند، غارت کردند، کنیزی بردند، از کله مناره ساختند و با آسیاب خون آرد بیختند. - شراب و شاهد بیار. خدایا الحمدالله، صد هزار مرتبه الحمدالله. همیشه شاکر بودم در عصر شکفتن فلز پا به دنیا گذاشتم. - همه چی آرومه. من چقدر خوشبختم. الان که مقابله می کنم می بینم از من بدبخت تر، بیچاره تر، ذلیل تر، پیشانی سیاه تر، توسری خور تر، ناکام تر و ماتحت دریده تر کوروش نسلی نداشته. نسل سوخته. عصر زر، زور، تزویر، دزدی، جنایت، شکست، ناکامی، قعر جدول، ویرانی، گرانی، قحطی، تورم، سانسور، شنود، دوربین، فیلتر، پارازیت، ساچمه، پینت بال، دوشکا، شوکر، باتون، ون یخچال دار، گشت ارشاد، بسیج، نوپو، زندان، شکنجه و هر اذان صبح اعدام. سرم را توی کاسه توالت فرو می کنند. مظلوم گیر آورده اند. خوش دوران شاه شهید. معقول چوب بود و فلک. پسرکیم را برنمی داشتند! https://t.me/jamalsanatnegar
1 20811Loading...
13
💦وجه تسمیه! کچل باشد می گویند زلفعلی، کور باشد چراغعلی، شانس داشته باشد شمسعلی، ذرّیه رسول الله باشد میرعلی، حاجت مرادی باشد نیازعلی، سر سفره ی انقلاب نشسته باشد صفدرعلی، پابوس امام رضا رفته باشد مشتعلی، قبر شش گوشه ی امام حسین را زیارت کرده باشد کبعلی، هفت مرتبه دور سنگ سیاه لی لی کرده باشد حاجعلی، ژن مرغوب داشته باشد گرگعلی، اسکل نظام باشد جوزعلی، دهقان فداکار باشد ریزعلی، رئیس ستاد مشترک باشد قوچعلی، روشنفکر دینی باشد کلعلی و شیخ محمد بن راشد آل‌ مکتوم باشد گیجعلی. بی عرضه ترین در منطقه! https://t.me/jamalsanatnegar
1 32928Loading...
14
💦قحط الرجال! ابراهیم رئیسی برای جمهوری اسلامی همان حامد اسماعیلیون است برای اپوزیسیون خارج نشین. فقط لوکوموتیرش عوض شده. این آلترناتیو ولایت فقیه است. آن آلترناتیو جمهوری سکولار. این چهار تا دکترا دارد. آن چهار تا رمان نوشته. این شوهر جمیله است. آن سیاه پوشِ ریرا. آن دندان عقل می کشد. این از عقل فقط دندانش را دارد. آن به این می گوید روت سیاه. این به آن می گوید صل علی. می گوییم آلترناتیو ما شاهزاده است. نواسه رضاشاه. آلترناتیو شما؟ گشتند آدم وارتر، خوش سابقه تر، موجه تر، خوشگل تر و حرف زن تر از اسماعیلیون نیافتند. - غلامِ شماست! https://t.me/jamalsanatnegar
1 67824Loading...
15
👜کوکب مشهدی 💦خار سر دیوار! - کِمال آقا مِگه مو هر جا یک رئیس، مدیر، معاون، مقام یا مسئول می بینوم، تو دلُم موگوم ای یک آقازاده ی شیرین عقل، پت و مت، پر رو، بی سواد، بی تجربه، رانت خوار، پاچه خار، دروغگو، دغل، دزد، دریده، با حقوق نجومی، ژن مرغوب و مدرک تحصیلی غیر مرتبطه که پرسنل زیر دستش فک و فامیلشن. - عین جِلال آقا. مِگه مو خِلاف نیستوم، ولی پاسبون ببینوم جُفت موکونوم، دلُم ملِرزَه، احساس نا امنی موکونوم. موگوم الان دستبند مزنه و سیلی موخوابونه و فحش ناموسی مدَه. مزاحم هم داشته باشوم آویزون پلیس نموروم، موروم دست بوس مَش کورلئونه گله نکنه چرا اول نیامدی سراغ مو؟ دو نفره بفرسته همو طور که خواستوم گوشمالیش بدَن! https://t.me/jamalsanatnegar
1 2087Loading...
16
💦تو بزن چهچه بلبل! ✍️سهیل عربی: زندانبان گفت شخصی در دفتر مجتمع می خواهد با تو گفتگو کند. پیر مرد چشم زاغ گفت: من محمد علی رامین هستم. از طرف مقام معظم رهبری مامور شده ام حرف هایتان را بشنوم و نصیحتی پدربزرگانه بکنم. آقای سهیل عربی، من تو را می شناسم. مثل خودم تندی. اگر تو از یک فساد خبر داری، من از هزار تا خبر دارم. ولی باز میگم این نظام بهترین نظام تاریخ بشریته. بعد یک تصویر بهم نشون داد: چند گوسفند پشت میله های زندان گیر افتادن، در حالی که اطرافشون بازه و می تونن برن. زیرش هم هشتگ زده بود: #ما_آزاد_نیستیم. تا اومدم سرش داد بکشم گفت: تند نشو. تو جای نوه منی. تا کی زندان؟ بچسب به کاسبیت. https://t.me/jamalsanatnegar
1 17910Loading...
17
💦افعی به زمرد نگرد کور شود! فکرم کشید انقلاب نکرده بودیم الان کینگ ایران اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران رضا شاه دوم پهلوی بود. - شاها تو زمردی و خصمت افعی. ولیعهد هم پرنسس نور. - فرمان بده شاهزاده. شهبانو فرح هم مام میهن. - هرگز نمیر مادر. نه سرم پیش کسی خم می شد. نه کسی بود مسخره م کنه. روغن ها روغن بود. گوشتی بود. دنبه ای بود. شب جمعه ای بود. همه آشپزخونه ها دود می کرد. مستم کردن، گولم زدن، دامنم را بالا کردن. - چرا اوخیش اوفیش نمی کنی؟ کدام ملت در طول تاریخ گول خورده ما دومیش بودیم؟ - کوروش، خواب به خواب نشی با این ترِکه ت! https://t.me/jamalsanatnegar
92512Loading...
18
💦بیش از 72 تن! بچه بودم آرزو می کردم کاش در رکاب امام حسین بودم. یار هفتاد و سوم. یک مسلسل اتومات هم داشتم. خاکریز می زدم. درازکش. هدف سپاه رو به رو. رگبار می بستم. نارنجک پرتاب می کردم. ابن زیاد باید از روی نعش من می گذشت تیرش به گلوی علی اصغر می نشست. الان فکر می کنم امام حسین که رویش را برگرداند می زدم به چاک و شبانه می رفتم مدینه به سپاه ترویج اسلام و آبادانی می پیوستم و سواره نظام می شدم. هنگ شتری. می کشتم می رفتم بهشت، کشته می شدم می رفتم بهشت، غارت و غنیمت و برده و کنیز هم توفیر بود. جنگ پسر عموهاست. غِریبه نیاد داخل شون! https://t.me/jamalsanatnegar
1 08813Loading...
19
💦چشم آبچکو، دست رعشه گرفته، پیزی گشاد! ✍️جراید: چرچیل تا ۸۰ سالگی‌ نخست‌وزیر ماند. راه نمی توانست برود. چه کسی می توانست به استعفا بکشاند؟‌ نمایندگان مجالس اعیان و عوام هدیه تولد ۸۰ سالگی اش پرتره‌ او را به گراهام ساترلند سفارش دادند. نقاش چرچیل را چند نوبت دید و آئینه‌ای خلق کرد که نقش او بنمود راست. تابلو به دستور همسر چرچیل به آتش کشیده شد، اما آتشی به جان چرچیل انداخت که تا استعفا نکرد رهایش نساخت. یک نقاشی یک کشور را از شر افکار پیر رهانید. https://t.me/jamalsanatnegar
1 05812Loading...
20
💦نشانه خدا! ✍️حسین سرداریان: پارک و تاتر و سینما و استخر ندیده، تفریح و ورزش و حال و صفا نکرده، بانک و رستوران و بیمه و شهرداری و دارایی نرفته، مالیات و عوارض و قبض و جریمه نپرداخته، کار بلد نیست، دسترنج نگرفته، کنکور نداده، دوچرخه سوار نشده، گواهینامه نگرفته، سربازی نرفته، جامعه ی هدفش 1400 سال پیش هم غیر متمدن بود و محل رجوع است. 🥕مسئلتن! https://t.me/jamalsanatnegar
1 04511Loading...
21
💦یک خاک انداز پشم! ✍️ علی مرادی مراغه ای: هوشنگ ابتهاج شاعر ستایشگر خون عمر طولانی کرد، ولی تغییر نکرد. با ریشی به هیبت موسی در فیلم ده فرمان همچنان از خشونت و چریک بازی گفت و گفت و رفت. سیاوش کسرایی از طریق شجریان به او پیغام داد «روس ها پدرسوخته ها هیچ در بساطشان نیست و به ما دروغ گفتند.» جواب داد این کسرایی زود قضاوت می کند و نتیجه می گیرد. پس از کودتای 28 مرداد خسرو روزبه قاتل محمد مسعود را در خانه اش پنهان کرد. «بهارا گلِ تازه را یاد ده ز سروِ کهن، خسروِ روزبه شبی با رفیقی درآمد به راز درِ خانه کردم به رویش فراز» شاعری برجسته، قاتل روزنامه نگاری برجسته را پناه می دهد. قبل از انقلاب بر طبل خشونت می کوبید، بعد از انقلاب هم مثنوی «خون بلبل» را سرود. مقابل کانون نویسندگان ایستاد. مخالف اجرای شبهای شعر بود و در حمله به حزب توده دستگیر و زندانی شد. دلِ شکسته ی ما همچو آینه پاک است بهای دُر نشود گم اگر چه در خاک است شهریار واسطه آزادی می گردد. به رئیس جمهور نوشت: «وقتی سایه در زندان است، فرشته ها بر عرش خدا می گریند.» معمولا اهل هنر چون اهل شورند تا شعور، مورد سواستفاده قرار می گیرند. https://t.me/jamalsanatnegar
1 43721Loading...
22
💦خسرو رقص! یکی از ویدیوهای طنز که در شبکه های اجتماعی به اشتراک می رود عروسی های دهه 60 است. جوانان رقص بلد نیستند خودشان را به در و دیوار می کوبند. ورجه ورجه می کنند. ملّاق می زنند. از ستون راست بالا می روند و لای فرش می پیچند. قر توی کمرشان فراوان است نمدونند چطور بریزند. تا این که محمد خردادیان ظهور کرد. این طور: - شونه بالا. دست رو شکم. دو تا راست. دو تا چپ. یک دو سه. عوض. انگار کف پات سوزن رفته. مردها مسکولن تر. زن ها عشوه بیان. چنج کن . یه دونه یه دونه. سینگل وان. دل بده راه برو. یک دو. عقب جلو. سه چار. زن ها دست زیر موها. مردا اخم. خیال کن تو شانزه لیزه قدم می زنی. از اینا. از اینا. چی رقصی موکونوم مو. دیگر کسی نمی گوید رقص بلد نیستم. عروسی ها جان گرفت و مجالس روح آمد. تو بزن تا من برقصم. بابا می زنه مامان می رقصه. دو تا چپ. دو تا راست. دست زیر موها. باسن بالا. انگار داره کمون می کشه. خردادیان مبدع رقص ایرانی در ایران اسلامی است. یک شهریار. یاد داد ایرانی با معین برقصیم: - آره خودم فداتم. فدای اون چشاتم. به قربون نگاه تم. همیشه خاک پاتم! ✍️محمد خردادیان: - مرسی جمال جان. https://t.me/jamalsanatnegar
91819Loading...
23
💦گربه اشرافی! ✍️علی مرادی مراغه ای: ببری خان گربه مورد لطف ناصرالدین شاه صاحب دم و دستگاه و لقب بود. درباريها عريضۀ خود را به دُم گربه می بسته و هيچوقت محروم نمي شده‌اند. تاج السلطنه می نویسد: «زینت داده می‌شد با چیزهای نفیس و پرورش داده می‌شد با غذاهای لذیذ. مستخدم و مواجب‌بگیر و مواظبت‌کننده داشت. امین‌اقدس ددۀ گربه بود. خانم‌ها که شوهر خود را همیشه مشغول او می‌بینند گربۀ بدبخت را دزدیده در چاه عمیقی سرنگون می‌سازند.» اعتمادالسلطنه 17 شعبان می نویسد: «ببری خان مفقود شده خاطر همایون پریشان است» 18 شعبان می نویسد: «دربخانه رفتم باز خاطر همایون ملول بود» 19شعبان می نویسد: «باز خاطر همایون افسرده است.» 20 شعبان می نویسد: «باز با کسالت ناهار میل فرمودند.» https://t.me/jamalsanatnegar
9523Loading...
24
💦حتی کنار مهدی! درود بر سه سید حسینی: خمینی، خامنه ای، رئیسی. روحانیت برای ملت ما نعمت است نه نقمت. موهبتی الهی برای زدودن موانع ورود به دموکراسی و دنیای آزاد. دو تا گیر سه پیچ داشتیم که حل کردند. گیر کق ندهیم. اول خرافات. حسرت حکومت عدل علی را از دل مان زدودند و پناهیان لو داد پیغمبر گوشتش تلخ بوده. دوم چاه های نفت و منابع سرشار ملی. دلایل استعمار، استبداد و تن پروری. هورررت کشیدند. بعد از آخوند خودمانیم و لباس تن مان و یک ایران قلوه کن شده و دولتی که کاسه گدایی اش جلوی مردم دراز است. آماده ورود به دروازه های تمدن بزرگ. - ولکام! https://t.me/jamalsanatnegar
1 50732Loading...
25
💦تاپ استیودنت! دبیرستان ابومسلم آقای سلوکی دبیر خط سرش را کرد توی کلاس: فلونی بیاد دفتر. سه تا برگه امتحان خط گذاشت جلوم. کدام مال توست؟ دستش را گذاشت روی اسم ها. مدیر و ناظم و دبیرها هم نشسته اند. قلم و جوهر و ترکیب و کرسی و دور و اصول شان یکی بود. شانسی گفتم این. مال موحدی بود. مدیر گفت می خواستم اسمت را بدهم برای اردو رامسر. خط نستعلیق، سیکل اول، اول شده بودم. نداد. زبان هم تک ماده زدم. داشتم می رساندم آقای عتیقی برگه ام را پاره کرد. برایش شعری سرودم و افتاد سر زبان لژ نشین ها: - تیغ تیغ ناست/ چیز تو چیز عتیقی فاسد. ببُرد آن زبانم! https://t.me/jamalsanatnegar
8562Loading...
26
💦تیغ در دست زنگی مست! 🎤رضا براهنی: چند کتاب من به راحتی منتشر می‌شود. از جمهوری ‌اسلامی ناراحتی به دل ندارم. مدتی بازداشت بودم که بازجو با احترام رفتار کرد و من هم راحت حرف زدم. دوره پهلوی انواع شکنجه‌ را تجربه کردم و انواع توهین‌ به من شد. من هم انتقامی گرفتم که در سقوط شاه تاثیر داشت. فقط کتاب چاه به چاه نبود مقالاتی علیه حکومت ابله در نیویورک‌تایمز و واشنگتن پست منتشر کردم که شاه دچار استیصال شد. می‌گفتند کاری کرده‌ای شاه از تو وحشت دارد. نوشته بودم بر سر ملت ما چه آورده و نوام چامسکی با خواندن مقالات من دنباله کار را گرفت. پدر حکومت منفور را به نوبه خودم در‌ آوردم. https://t.me/jamalsanatnegar
9855Loading...
27
💦احسن القصص! ✍️بی نام: قصه‌ی یوسف و زلیخا عشق زن متاهل به پسر مجرد، زن مسن به پسر جوان و ملکه به غلام است. شوهرش او را نمی‌کشد و داستان به جای سنگسار به وصال ختم می شود. عقدش را در آسمان ها می بندند. 💦پایین اومدیم دوغ بود! زلیخا زنان مصر را دعوت می‌کند، چاقو و ترنج دست‌شان می دهد و یوسف وارد می شود. - سرتو بالا کن خوشگله. بچگی هر وقت به اینجای قصه می رسید توی دلم می گفتم: - لواشک آلو. برگه هلو. بچه گیر آورده اند. بچه هم بچه های قدیم. خودم را می گذاشتم جای زنان مصری. یوزارسیف را که می دیدم خشکم می زد و نهایت چاقو و ترنج از دستم می افتاد. می گفتم فتبارک الله. می زدم به تخته. چشم می انداختم کف پاش. ولی آنان زارت زارت دست شان را مثل خیارچنبر پوست می گیرند. اعتقادم سست شد. قصه ما راست بود! https://t.me/jamalsanatnegar
1 39425Loading...
28
💦چت! - جمال لطفا یک پیام تسلیت با معنا برام بنویس. پسر جوون یکی از دوستام فوت شده می خوام تو گروه بترکونم. - چرا عمر طاووس و درّاج کوته؟ - نه. - بتِرکی را صداش کن! https://t.me/jamalsanatnegar
9151Loading...
29
💦بالاتر از خطر! ✍️علی مرادی مراغه ای: رضاشاه همه را کتک می زد. از فرماندهان ارتش تا نمایندگان مجلس، روزنامه نگاران، علما و ارباب شریعت. متن زیر را عینا از روزنامه ستاره آورده ام: روز سلام شاه است. نمایندگان بنگاههای ملی در تالار برلیان حضور دارند. رنگها پریده، هر کس هر دعا بخاطر دارد می خواند و به سر و صورتش فوت می کند. می لرزند. گردن ها کج. یکی به دیگری می گوید بوی ادکلن می دهی مگر نمی دانی شاه بدش می آید. رئیس تشریفات دستمال یکی را می گوید بردارد و کراوات دیگری را محکم می کند. می گوید هرچه سرفه دارید الان بکنید. می پرسند اوقات اعلیحضرت انشاء الله تلخ نیست؟ وزیر دربار با تعظیمی که سرش به زمین می رسد درب اتاق مجاور را باز می کند و شاه وارد می شود. همه چندین بار تعظیم ‌می کنند. رئیس بانک ملی متن تبریکِ بنگاههای ملی را با لکنت زبان می خواند و اشتباهاً می گوید: موسسات ملی. شاه می گوید: غلط می کنی. مگر بنگاه را بجای موسسه معین نکرده ام؟ اوقات شاه تلخ می شود و رنگها مثل میت سفید می گردد. جلوی صنف اتاق بازرگانی می پرسد: در بازار طلا پیدا می شود؟ رئیس اتاق می گوید: بله قربان فراوان‌. به رئیس بانک ملی می گوید: پول در بازار هست؟ بله قربان زیاد. جلوی صف شهرداری می گوید: شهردار کاری که می کند دزدی است. آب سعدآباد را بدزدد بگوید آب‌پاشی می کنیم. همان روز تغییر کرد. تو کی هستی؟ «قربان» مدیر روزنامه ستاره. چرا گراور قشنگ و کاغذ برقی ندارید؟ جرأت نمی کند بگوید ملت مطلب نمی بیند خریداری کند. مراسم با موزیک تمام می شود و همه به هم تبریک می گویند از خطر جستند. https://t.me/jamalsanatnegar
8786Loading...
30
💦ساخت ایران! اعتبار پاسپورت ایرانی مرهون فرّ سلطنت، تاج شاهنشاهی، عصای مرصّع، شنل زربفت و کالسکه ی زرین بود. روسای جمهور تا کمر خم می شدند. ملکه انگلستان زانو می زد، آمریکا طاق نصرت می بست و شاه عربستان رقص شمشیر می کرد. سران دنیا از رژه ارتش 2500 ساله ایران سان دیدند. ایرانی کم کسی نبود. - کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست. از مالکریم به کانزاس. از بیبیان به تگزاس و از چشمه علی به آرکانزاس. ایرانی چاه نفت. ایرانی پرسیان. ایرانی سایروس. ایرانی خایام! https://t.me/jamalsanatnegar
1 07313Loading...
31
💦ابلیس! 🎤 احمد شاملو: یک ماه از رسیدن من به آمریکا گذشته بود احمد کریمی خبر داد آقای مندلسون دبیر انجمن جهانی قلم آمریکا تلفن زده اگر در اقامتم با اشکال مواجه شدم روی یاری انجمن حساب کنم. گفته در سالن مادیسون اسکوایر نیویورک مراسم جوایز سالیانۀ کتاب برپاست و از من دعوت کرده از این فرصت برای افشای اختناق حاکم بر ایران استفاده کنم. فرصت مغتنمی بود. لگد جانانه‌ای نثار شاه کنم که در اوج قدرت ابلیسیش بود. صبح جمعه کریمی دماغ سوخته آمد مندلسون تلفن کرده دعوتمان را پس می‌گیریم. ظهر نعمت جزایری تلفن کرد می‌دانی علت فسخ چه بوده؟ به دیدن مندلسون رفتم چاپ مقاله‌ات را توصیه کند. با شنیدن اسم تو ناراحت شد. شرح داد رضا براهنی رفته پیشش چرا او را دعوت نکرده‌اند؟ چرا شاملو بیاید در مورد اختناق در ایران حرف بزند که خودش رئیس اداره سانسور بوده؟ https://t.me/jamalsanatnegar
9497Loading...
32
💦هر شب دو چیز یادت نره! ✍️ روزنامه خاطرات عین السلطنه: شاه شهید همه چیز را روی هم میل می‌فرمودند. ناهار پایین نرفته هندوانه خربوزه میل می فرمودند. مزاج غریبی داشتند. اطباء گفتند تیر نخورده بود ۴۰ سال دیگر تحلیل نمی رفت. به سیمین تنان میل وافر داشت. ۱۴ و ۱۶ ساله ها. کدام جوانی می‌تواند هر شب با دو تا زن مصاحبت داشته باشد؟ صدراعظم خواب دیده بود امیرالمومنین به شاه فرموده: میل ملاقات ما را داری؟ درکمال خضوع گفته بلی. با شعف فرموده: «جمعه بیا عبدالعظیم.» حاجی میرزا حسن آشتیانی خواب دیده بود امیرالمومنین فرموده: شاه شهید را بگویید بیاید. میراخور نایب السطلنه خواب دیده بود حضرت رسول، حضرت امیر و حضرت عیسی روی منبرند و حضرت رسول مظفرالدین شاه را صدا کرده کارها منبعد با توست. جلال السلطنه ضارب را استنطاق کرد «چرا شاه را کشتی؟» گفت: می‌خواستی بیایی نگذاری. امین الدوله گفت: خیر نبینی. جواب داد: خیر تو نبینی. به معتضد السلطنه گفت: برو پی قاپ بازی‌ات. ملک التجار گفت تحقیق از این آدم کار من است. به لطایفی او را فریفت و در حالیکه از رندی خود شادمان بود پرسید چند تن بودید؟ گفت: ۵ تن. خودم و سایه ام، شوشولم و جفت خایه ام. ملک التجار خفیف شده تا خانه روی پای بند نمی شود. او را در طویله بسته و ریشش را کنده اند. کوسه شده. چند جای بدنش چاقو فرو کرده اند. به آقاغلامحسین خزانه گفته بود: چهار بار مرا بی دلیل حبس کردند. پایم مجروح بود گفتم به آن یکی پایم "خلیلی" ببندید اعتناء نکردند. عیالم آمد گفت: "پسرت را آدم های سردار افخم می برند و لواط می کنند." همان موقع تصمیمم را گرفتم. دو بار طناب انداختند و پایین کشیدند. بار اول نیم ذرع بالا رفت نقصی در کار بود پایین آوردند. به میرغضب گفته بود طناب را همان طور اول محکم کن. تعب ندید. باید شقه می کردند ساعاتی گرفتار رنج باشد. https://t.me/jamalsanatnegar
1 33115Loading...
33
💦گزارش یک جرح! تنکه جوراب کردم رفتم سر صحنه ی جرم. - آقایان برن کنار. جناب سروان از خودم بپرس. شاهد عینی. ریز خونریزی را حضرت عباسی استشهاد محلی می کنم: داشتم توی اینستا استوری می کردم فحش خوارمادر آمد. آمدم لب پنجره. دو تا خرس گنده افتاده بودند به جان هم. آن یکی زنگ زد دوست و رفقاش و بیست دقیقه بعد از ردّه و قرقی و کال زرکش با وانت و موتور و خط واحد رسیدند این بابا را خط خطی کردند دیگر گوز گوز نکند و سوار شدند رفتند. این مادر مرده هم زنگ زد 110. ده دقیقه است. یک ساعت کشید. مرغ از قفس پرید! https://t.me/jamalsanatnegar
9365Loading...
34
💦خوش دوران شاه شهید! ✍️علی مرادی مراغه ای: میرزا رضا کرمانی البسه کهنه خرید و فروش می کرد. دو طاقه شال کشمیر به نایب‌السلطنه می فروشد که وجه آن را نمی پردازد. بعد از دو سال جسارت نموده تذکر می‌دهد. نایب‌السلطنه دستور می‌دهد پول را با بهره‌اش برگردانند، اما در قبال هر یک قران یک پس گردنی بیفزایند. شال کشمیر گران بوده مجسم نمائید چند پس گردنی به این بینوا زده‌اند. گلوله‌ رولور میرزا رضا کرمانی «منتهی‌الیه پایین قلب شاه را شکافت. جسد را به حالت نشسته نگه داشتند مردم گمان نبرند کشته شده و به تالار برلیان بردند. امین‌السلطان به مظفرالدین ولیعهد در تبریز تلگراف کرد خود را زود برساند، اما ولیعهد تعلل کرد. سال ۱۳۱۳ بود و ۱۳ را نحس می‌دانست. در راه به کبوتر زدن مشغول شد تا ۱۳۱۴ برسد. همراه شاه جدید گله ای از مزورترین افراد روان بودند. عین‌الدوله، حکیم‌الملک، سید بحرینی، بصیرالسلطنه و امیر بهادر که با فردا فرد آنها رفاقتی گستاخانه داشت.» هنوز نرسیده جنگ تبریز و تهران آغاز شد. امین‌السلطان از صدر اعظمی عزل گردید و کارها دست اطرافیان شاه جدید افتاد. مظفرالدین شاه آنقدر دلرحم بود که نمی خواست قاتل پدرش را بکشد و وادارش ساختند. تا چهار فرسخی تهران بیشتر نفوذ نداشت. عین‌السلطنه می‌نویسد: «دولت حالیه نه قانون دارد نه زور.» شاهی قدرتمند مرده و شاهی ضعیف بقدرت رسیده بود و تهرانی ها هر جا کرمانی می دیدند کتک می زدند. چون میرزا رضا اهل کرمان بود. 🥕کرمانی ها کرم دارن! https://t.me/jamalsanatnegar
1 0717Loading...
35
💦دم سحر! دیشب توی خواب طنز نوشتم. سوژه ش آرمان های امام راحل بود: دنیام آباد شده بود. اولش یک کلنگی خریدم هشتصد و پنجاه. دو سال بعد میلیونر شدم شد یکصد و سی. امسال هم میلیاردر شدم شده یک و چارصد. با ابراهیم رئیسی هم تا 1408 تریلیاردر می شم. یک جلوش بی نهایت صفرها. قباله م هم هست. اونا بیل گیتس دارن، ما بی بی کوکب! طنزش خوابکی بود! https://t.me/jamalsanatnegar
98013Loading...
36
💦کبلایی! ✍️علی مرادی مراغه ای: احمد احمدی معروف به «پزشک احمدی» کارمند وظیفه شناسی بود که شب و نصف ‌شب سر خدمت حاضر می شد و با آمپول داغ یا هوا بیماران را راحت میکرد. کوتاه بود و لاغر با صورتی استخوانی و چشمانی که هیچ چیز تداعی نمیکرد، نه خشم، نه نفرت و نه عطوفت. پالتوی بلند می پوشید. یک کیف کوچک داشت و یک انژکسیون بزرگ. وقتی آمپول نمی‌ زد تسبیح می ‌چرخاند. کتابچه دعا داشت. برای هر قتل انعام میگرفت و قربانیانش از فرخی یزدی بود تا تیمورتاش. وقتی متفقین آمدند با یک گذرنامه جعلی به عراق گریخت. ایران خانم دخترِ سمج تیمورتاش به خون ‌خواهی پدر با ورقه جلب و یک هفت تیر راهی عراق شد. پس از یکماه دوندگی در کربلا و نجف در «فندق المناف» بغداد چشمش به مردی ریشو و رنگ زده افتاد و بلافاصله پزشک احمدی را شناخت. ماموران عراقی او را دستگیر و به مقامات ایرانی تحویل دادند. پرسیدند چرا به عراق گریخته بودی؟ گفت: «رفته بودم پابوس آقا امام حسین.» یک سپیده ‌دم به میدان توپخانه آوردند، اجازه دادند چند رکعت نماز بخواند و به دار آویختند. https://t.me/jamalsanatnegar
9649Loading...
37
💦فیل و فنجان! مهدی نصیری برای اپوزیسیون نسخه وحدت کلَمَه پیچیده. . - از تاجزاده تا شاهزاده. اتحاد میان مشروطه طلب و جمهوری خواه. - اتحدو. اتحدو. یک کفه شاهزاده پهلوی و هشتاد میلیون ایرانی پشیمان و سرافکنده و دست به دهن که نام پدر بزرگش را کف خیابان ها فریاد می کنند. - ای شاه خوبان برگرد به ایران. کفه دیگر، بشمار، مصطفی تاج زاده (دیگه تمومه ماجراش). مهندس موسوی، عبدالله مهتدی، اسی، مسی، منافقین، چپ ها، چپول ها، ملی مذهبی ها، احزاب دو سه نفره، پنجاه و هفتی ها، روزنامه نگارها، روشنفکرها، فراری ها و خارج نشین ها که رسانه دارند، فاند می گیرند، سگ می چرانند، شامپاین با کوکتل می خورند و 44 سال آزگار حسرت اتحاد اپوزیسیون را به دل مان گذاشته اند. اتحاد نخواهیم ما کی را باید ببینیم؟! https://t.me/jamalsanatnegar
89614Loading...
38
💦زمزمه محبت! روز معلم را به معلمان عزیزم، کلاس اول آقای عرفانیان، دوم آقای حامد نیا، سوم خانم توکلی، چهارم آقای محولاتی، پنجم آقای داوودی، ششم آقای ناصح، ناظم آقای کیومرثی، مدیر آقای مدرسی و فراش آقای پژوم، دبستان همت، خیابان سرباز، باقی و فانی، تبریک و تهنیت می گویم. - چوب الف بر سر ما. آقای داوودی را چند سال پیش دیدم. کنار خیابان نشسته بود نفس تازه کند. زیر بازویش را گرفتم. - آقا اجازه، به آن نشان که روز دوم من را سیر زدین زهر چشم بگیرین و تا آخر سال کسی را اونجوری ناکار نکردین. یقه ام را گرفتین کشیدین بیرون. به در و دیوار کوبیدین. توی سر و کله ام زدین. لگد پراندین پرت شدم کف کلاس. آب دماغ و دهنم قاطی شده بود. دو صفحه مشق ننوشته بودم. آقام اونجوری نزده بود. تنها گیر آوردم! https://t.me/jamalsanatnegar
1 0289Loading...
39
💦گزارش یک قتل! 🎤بی‌بی‌سی: نیکا روی سطل زباله ایستاده بود، حجابش را آتش زده و دور او شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دادند. «تیم١٢» به این نوجوان مظنون به رهبری اعتراضات بود. یکی از عوامل خود را میان جمعیت فرستاد. نیکا فرار کرد. یک ساعت بعد دوباره مشاهده شد و او را بازداشت و سوار "یک ون فریزر بدون علامت" کردند. بهروز صادقی می گوید: نیکا شروع به داد و فریاد کرد. آرش کلهر با جوراب‌هایش دهان نیکا را بست و صادق منجزی انداخت کف فریزر روی او نشست. آرش کلهر می‌گوید لامپ موبایلم را روشن کردم و صادق منجزی را دیدم «دستش را داخل شلوار نیکا کرده». صادق منجزی اظهارات آرش کلهر را ناشی از حسادت حرفه‌ای می داند، اما انکار نمی کند باسن نیکا را لمس کرده و "تحریک" شده. به صورت من لگد زد. مرتضی جلیل دستور داد خودرو توقف کند، درب عقب را باز کرد و با جسد نیکا روبرو شد. پرسید: "نفس می کشد؟" بهروز صادقی گفت: نه. ضربات سه باتون و سه شوکر باعث مرگ نیکا شده بود. با مقر سپاه تماس گرفت. افسر ارشد "نعیم 16" گفت: «در خیابان بیاندازید.» در بزرگراه یادگار امام رهایش کردند. https://t.me/jamalsanatnegar
1 20819Loading...
40
💦فحش نده، فحش بِلدوم! در زبان اسکیمو واژه ی شتر یک معادل دارد یا ندارد، ولی در زبان عربِ بادیه نشین شتر یک کوهان یک اسم دارد، شتر دوکوهان یک اسم، شتر نشسته در سایه یک اسم، شتر ایستاده در آفتاب یک اسم و واژه ی برف فقط یک معادل. ولی در زبان اسکیمو برف سنگین یک اسم، برف سبک یک اسم، برف آبدار یک اسم و برفِ برف و شیره یک اسم دارد. فحش در زبان انگلیسی "مادرفاکر" است. کم می آورد، شلیک می کند. کیووو. ولی در فارسی سره نیاز به تیغ برکشیدن نیست. بکشی میاد: دیّوث، پفیوز، جاکش، قرمساق، قرمدنگ، تاپاله، نکبت، مرده شور برده، بی ناموس، بی شرف، تخم حیض و زن باشد پتیاره، لکاته، عجوزه، لگوری، قرشمال، سوزمونی، کتک خورده، سه سوراخه! https://t.me/jamalsanatnegar
7116Loading...
💦دانشجوی خط امام! دانشگاه علامه طباطبایی دو واحد متون ادب فارسی پاس می کردم. دکتر مسگرنژاد گفت درس را روخوانی کنید. هر کس یک پاراگراف. در پاراگراف من آمده بود:"اسفندیار از جای خود برجست. عمودی برداشت." خواندم: اسفندیار از جای خود برجست عمودی. کلاس که از تَرک دیوار هم خنده اش می گرفت منقلب شد. استاد گفت به این دلیل. اعتراض کرده بودم آقا اجازه مگه اکابری گیر آوردین می گین روخونی کنین! https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

3
💦غلام سیاه! ✍️علی مرادی مراغه ای: تجارت برده با فشار انگلستان ممنوع گردید. جاستین شیل وزیر مختار انگلیس مامور مذاکره با حکومت قاجار شد. میرزا آغاسی با محمدشاه در میان گذاشت و شاه نوشت: «جناب حاجی. غلام و کنیز خریدن موافق شرع غرای حضرت خاتم الانبیاست. نمی توانم حلال را به مردم خود حرام کنم.» جاستین شیل به مراجع دینی مراجعه کرد. پاسخ دادند: «خرید و فروش جایز است، اما عدم خرید و فروش حرام نیست.» کشمکش ۹ ماه ادامه یافت، محمدشاه می گفت: «خلاف مذهب من است، خلاف دین من است. آیه صریح قرآن است.» جاستین شیل مایوس به نخست وزیر بریتانیا نوشت: «حرف دیگری برای متقاعد کردن شاه ایران ندارم، لطفا عقیده بهتری به من بدهید.» توسل به قوای نظامی مطرح شد و شاه مجبور به تمکین گردید. اما پنهانی ادامه داشت. وقتی حج میرفتند غلامان سیاهشان را می بردند در صورت کم آوردن هزینه سفر بفروشند. در نامه ای وزارت امورخارجه به کارگزاری بوشهر دستور داده شده بود: «چون در تهران کنیز بی عیب نمی توان یافت دو سه کنیز غیر بومی بخرید بفرستید.» محمدابراهیم کازرونی از بندر لنگه دیدن کرد می نویسد: «در هر خانه ده دوازده غلام و کنیز هستند. چنان وفور که جمیع خلق به زبان سودان متکلم اند.» ناصرالدین شاه هم ۵۰ سال پس از عقد قرارداد می نویسد: «یک بچه کنیز بمباسی سیاه خوبی سقاباشی از مکه برای ما آورده بود.» https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👍 6😢 4
💦صدام یزید کافر! ✍️ علی مرادی مراغه ای: سرنگونی صدام با سه تریلیون دلار هزینه اشتباه آمریکا بود. با تمام پدرسوختگی هایش مانع رشد فاندامنتالیسم بود. در مزرعه‌ ای نزدیک تکریت دستگیر شد. تنها و با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری. مخفیگاه زیر یک باغچه کاذب قرار داشت که با جابه‌جا کردن یک صفحه فلزی نمودار می‌شد. لوله‌ای به ارتفاع ۷ متر تعبیه و دیکتاتور از آن تنفس میکرد. یکی از سربازها متوجه سیم برقی شد که به سمت چاله میرود، وارد چاله شدند، چاله دیگری بود و درون آن صدام را پیدا کردند. شبیه کارل مارکس. همان باغچه ‌ای که بعد از ترور عبدالکریم قاسم هم در آن مخفی شده بود. نخستین کلماتش این بود: «من صدام حسین رئیس‌جمهور عراق خواهان گفت‌وگو هستم.» فرمانده‌ نیروهای آمریکایی هم پاسخ داد: «جورج بوش خدمت شما خیر مقدم می گویند.» نشانه تایید هویت صدام یک تتوی قبیله ‌ای پشت دست راستش بود و دهانش هم کج بود. پزشك آمريكایی دهانِ وی را باز كرده به بررسی دندانهايش میپردازد و هر وقت این تصویر را می بینم یاد پدرم در روستا می افتم موقع خرید گوسفند دهانش را باز و دندانهایش را می شمرد. https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👏 11👍 4 1👌 1
Photo unavailableShow in Telegram
💦خدمه! ✍️کافه سیاست: ‏جوری خادم‌الرضا خادم‌الرضا میکنن انگار خادم الرضاها را نمی شناسیم. مشتی دزد، زن‌باره، جنایتکار و شیاد که رانت قبر مجانی در حرم دارند و ماهی دو بار با هزینه آستان قدس میروند چند ساعت شوآف میکنند. هتل لوکس و نهارخوری وی‌آی‌پی حضرت. 🥕مُرده برده بودیم حرم امام رضا طواف بدیم و برای تبرک خاک گوشه فرش حضرت را بتکانیم روی کفنش که چشمم افتاد به حمیدرضا ترقی نماینده مجلس. لباس خادمی پوشیده بود و اُرد می داد: - از این ور برو. - از اون ور نرو. از اون ور رفتم. می شناخت. گفتم: - ثواب ها را هم تنها تنها جا می کنین. گفت: - از این ورا؟ - راه گم کردم!
Show all...
👍 18👌 4💯 1
💦اصحاب کهف! ✍️آتوسا فردوسی: قرآن بار علمی ندارد. آوردن تخت ملکه صبا توسط جن ها، حرف زدن با مورچگان، شتر صالح که از دل صخره‌ بیرون آمد. لوط که مردم به در خانه‌اش رفتند دو مرد مهمانت را بده لواط کنیم گفت دو دختر باکره دارم می‌دهم با مهمانان من لواط نکنید و خدا همه را سنگ کرد. خورشید شب در چشمه‌ی آب تیره‌ فرو می‌رود. محمد می‌تواند نوبت همخوابگی زنانش را جابجا کند. محمد هر زنی و به هر تعدادی خواست می‌تواند بگیرد. پشت خانه محمد بلند حرف نزنند. محمد را با صدای بلند نخوانند. صبر کنند محمد خود بیرون بیاید، بدون دعوت خانه محمد نروند. دعوت شدند زودتر از وقت غذا نروند و بعد از غذا به صحبت کردن مشغول نشوند یا بعد از محمد با زنانش ازدواج نکنند. https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👍 17👏 5🤔 1😡 1
💦ز شوخی بپرهیز ای باخرد! ✍️اریکا چنووت: با دشمن شوخی کنیم. شوخی میتواند در برابر پروپگاندا عرضِ اندام کند. در تظاهرات علیه بشار اسد معترضان با ترقه‌ بازی و فشفشه هوا کردن قدرت‌نماییِ نظامیان را مسخره می کردند. میتواند مرگبار باشد. دوران استالین صدها شهروند بجرم گفتن لطیفه‌ به حبس در اردوگاه‌های کارِ اجباری محکوم شدند. «دادگاه خلق برلین» ۴۹۳۳ نفر را به جرم گفتن لطیفه به مرگ محکوم کرد. ماریان الیز کارگر کارخانه‌ مهمات‌سازی جرمش تعریف این لطیفه‌ بود:
هیتلر و گورینگ بالای برج مخابرات ایستاده‌اند. هیلتر میگوید دلم میخواهد کاری کنم اهالیِ برلین شاد شوند. گورینگ میگوید: «بپر پایین؟»
یکی از همکاران گزارش داد و به اعدام ماریان انجامید. لطیفه‌ها را در مشروب‌فروشیها درِگوشی تعریف میکردند. رواج طنز سیاسی برای مقاومت مدنی ضروری است. نظامهای ستمگر می ترسند. امپراتور را برهنه نشان می دهد. https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

16👍 9
💦پیام نور! ✍️فرید ذکریا: آموزش عالی برترین صنعت آمریکا است و در هیچ حوزه‌ی دیگری تا این حد قاطع نیست. در جهان برتری مطلق دارد. 68 درصد بهترین دانشگاه ها در این کشور است. 2/6 درصد تولید ناخالص ملی را صرف آموزش عالی می‌کند. در اروپا 1/2 و در ژاپن 1/1 درصد. 30 درصد دانشجویان خارجی در آمریکا تحصیل می‌کنند و دهها برنده‌ی جایزه‌ی نوبل پرورش داده است. نظام آموزشی آمریکا به استعداد بها می‌دهد نه آزمون‌. مشوق انسان‌های خودجوش و استثنایی است. تفکر کردن را می‌آموزد. مخترع، ماجراجو و خطرپذیر تربیت میکند. جسارت بورزند، چالشگر باشند، زمین بخورند و به پا خیزند. مشکل‌گشایی، پرسش‌گرایی و نو‌اندیشی را بال و پر می‌ دهد. برای شکست خوردن آزاد می‌گذارد و فرصت‌های دوباره و سه باره می‌ بخشد. همه عوامل از پایین به بالا هستند و امریه‌های دولتی از خلق آن عاجز می باشند. https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👏 17👍 3👌 3 1🥰 1
💦فرود سخت! از هلیکوپتر پرت شد بیرون. گرمبی خورد به یک صخره و تالاپی افتاد ته دره. روی سنگ ها غلطید. مورچه ها را کشت. آتش به جوراب هایش افتاده بود. نمی توانست پاهایش را تکان بدهد. به شلوارش سرایت کرد. تنکه اش سوخت. بیضه هایش ترکید. به شکمش رسید. سینه اش زبانه کشید. از دهانش مثل لوله شیش اینچ بخار خارج می شد. اشهدش را می گفت. مکافات خانه همین دنیاست. آن دنیا کی آمده و کی رفته! https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👏 36👍 8😢 1
💦شاهد عینی! ✍️احمد کسروی: یک زیان شیعیگری گستاخی پیروان آن بدروغگوییست. گویند «دو شهر هست جابُلقا و جابُلسا، یکی در مشرق دیگری در مغرب و امام ناپیدا در آن دو شهر می‌باشند.» اکنون که همه کره‌ی ‌زمین شناخته شده از ملایان بپرسید این جابُلقا و جابُلسا کجاست؟ هر چند سال از کربلا یا نجف تلگرافی دادندی فلان کور بینا گردیده یا فلان لنگ پا گرفته و شهرها در ایران چراغان رفتی. هر کس بکربلا رود کمتر رخ دهد دروغ همراه نیاورد. بارها شنیدم در کربلا مرغی هست آشکاره گوید: «حسین کشته شد». در مشهد سنگی را غلتانیده بصحن آورده می گویند: «بزیارت آمده.» یک ماه در مشهد می‌زیستم روزی پرسیدم: «خودش آمده؟» پاسخ دادند: «آری. خیلی سنگها می‌آیند». گفتم: از کدام در؟ می‌غلتید یا می‌پرید؟ درماندند. یکی گفت : «آنهاش را ندیدیم.» روسیان توپ بگنبد مشهد بستند و جاهای گلوله مانْد و من خود دیدم. در شهرها می‌گفتند : «گلوله‌ها بازگشته افتاده بمیان خودشان.» «معجزه» سازند و کس نپذیرفت نام «بابی» برویش گذارند و بآزارش کوشند. هرچه درباره‌ی امامان گفته شود باید پذیرفت. ملایان گویند: «باعث استحکام عقیده‌ی عوامست». این دروغ را محرم در باکو بمیان انداختند و من در تبریز شنیدم : «حاجی‌رضا نامی با یک روسپی روز عاشورا درآمیخته و بهم چسبیده‌اند». شیعیان بیکدیگر مژده می‌دادند و شکوهی‌ مراغه‌ای داستان را بشعر کشید. در تهران نیز بمیان آوردند: «یک سرباز هندی در شهرِنو با یک زن بدکاره شب بیست‌ویکم رمضان بهم چسبیده اند و به بیمارستان برده‌اند». روزنامه‌ها این را نوشتند و انبوهی مردم در برابر بیمارستان گرد آمدند. هرچه گفته شد دروغست باور نمی‌کردند و بدتر این که وقتی بازمی‌گشتند می‌گفتند: «با چشم خودم دیدم.» https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

👍 29🤣 6👏 3😢 2 1👌 1
💦شهر مو! یک برنامه رادیویی به مناسبت میلاد امام رضا سوالات ذیل را از شنوندگانش می پرسید و من هم پشت فرمان برای نفر سمت شاگرد جواب می دادم: سوال: جامعه رضوی چگونه جامعه ای است؟ جواب: جامعه ای خودمختار که روی آن خاک مرده پاشیده اند. نقّاره می زنند. دوچرخه سواری ممنوع. کنسرت ممنوع. شاهنامه ممنوع. اپیلاسیون ممنوع. چیز خوردن هم ممنوع. شاید یک نفر روزه قضا گرفته باشد. سوال: اقتصاد رضوی چگونه اقتصادی است؟ جواب: مبتنی بر دکترین "سامره". گدایی. زیارتنامه خوانی. شمع دزدی. وجوهات. نذورات. خیرات. وقف. قبر. قبله نما. نان قدس. موج های آبی. متعه، فروش ژتون و زوار خوش معامله عراقی. سوال: آخرین بار کی به زیارت حرم مطهر امام هشتم مشرف شدید؟ جواب: 25 سال پیش. سوال: اهل کجا هستید؟ جواب: مشهد مقدس! https://t.me/jamalsanatnegar
Show all...
کوکب خانم

نهایت در ایجاز

🤣 20👌 6👍 4 1👏 1