• رایمون
«از حیّز انتفاع ساقط شده» [مطالبی که بدون نام هستند را خودم نوشتهام. کپی نکنید. فوروارد یا با نام چنل منتشر کنید.] < تبلیغ نداریم. > https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1504828-RwxTu18 از این به بعد صحبتهای من بیمعنی هستند.
Show more13 444
Subscribers
-3824 hours
+767 days
+47830 days
Posting time distributions
Data loading in progress...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Publication analysis
Posts | Views | Shares | Views dynamics |
01 دیشب ماسه؛ پسرم، نذاشت بخوابم. هی میاومد جلوی صورتم و دماغم رو گاز میگرفت، گوشم رو میلیسید و تنم مورمور میشد. دوست داشتم مهربون باشم و اجازه بدم به این کارها ادامه بده اما کلافه شده بودم. باید میخوابیدم تا صبح زود برسم بیمارستان و یه شیفت گهمرغی دیگه رو شروع کنم. با دست پس میزدمش تا بفهمه ساعت پنج صبح وقتِ گاز گرفتن دماغم نیست. متوجه نمیشد ولی. به کارهاش همینجور ادامه داد. آفتاب رسیده بود به اتاقم و هنوز درست و حسابی خوابم نبرده بود. پتوی نازکم رو برداشتم و ماسه و تخت و اتاقم رو ترک کردم. روی کاناپهی کمعرضم دراز کشیدم و سعی کردم بخوابم. سیاتیکم شروع کرده بود به بازی درآوردن و دردش خواب رو ازم گرفته بود. بلند شدم و به گُلها آب دادم. گُلها موجودات مهربونتری از گربههان. فکر میکنم اینطور باشه. هرچند گربهها بامزهترن. حالا نشستم گوشهی خلوتی از بیمارستان و میخوام «نخستین دموکراسی» رو بخونم. ماسه و خونه و تخت و کاناپه و گلهام رو ترک کردم و تنها چیزی که از خونه باهام همراه شده، کتابمه. گُلها مهربونن، گربهها بامزه، و کتابها بامعرفت. | 146 | 2 | Loading... |
02 Media files | 1 245 | 5 | Loading... |
03 میگفت ولی هیچکدوم از اینا دردمون رو دوا نمیکنه. نه مهاجرت، نه همستر. سرور فرانکفورت هم همیشه قرار نیست وصل باشه. | 1 975 | 14 | Loading... |
04 تاریخ تکرار میشود؛ بار اول به عنوان تراژدی، بار دوم به صورت کمدی.
مارکس | 2 416 | 41 | Loading... |
05 با سرور فرانکفورت وصل شدم به دنیا. یک عده داشتند در مورد رئیسجمهورِ آینده صحبت میکردند و انگار یادشان رفته بود که سالها پیش با چه وعدههایی پرچم بنفش برافراشته بودند برای گول زدنمان. تازه، آنموقعها خیلی چیزها بود که ندیده بودیم و نمیدانستیم. عدهای همخوابِ همستری شده بودند تا پولدارشان کند و امیدوارانه به عدالتِ بینالمللی، انگشت میکوبیدند. که شاید کسی صدها کیلومتر آنطرفتر دلش به حال ما بسوزد. عدهای داشتند از راحتتر شدنِ مهاجرت به آلمان میگفتند و برنامهی مهاجرتیشان را برای صدمین بار تغییر میدادند. سرور فرانکفورت خیلی سریع وصل میشد و سرعت خوبی داشت. چه شانس خوبی! پستهایی که رفیقهام توی اینستاگرام برایم فرستاده بودند را یکییکی دیدم و با اکثرشان لبخند زدم، تا زندگی نرمتر بگذرد. به بچه گربهی پرانرژیام تشر زدم تا کمتر شیطنت کند و گُلها و کتابهام را به فنا ندهد. حرف گوش نمیکرد. شیطنت اقتضای سنش هست لابد. مثل ما که بلاتکلیفی شده اقتضای زندگیمان. | 2 522 | 37 | Loading... |
06 «آس و پاس در پاریس و لندن» رو تموم کردم و این کتاب تبدیل شد به یکی از کتابهای مورد علاقهم. رمان نیست. اتوبیوگرافی هم نیست. چیزی شبیه به خاطرهنگاریه. از زندگیِ مفلسانهی جورج اورول در برههای از زندگیش صحبت میکنه، که انقدر وضعش خراب شده بود که به جمع خیابانگردهای پاریس و بعد لندن پیوست. توصیفهای دقیق و صداقتی مثالزدنی داشت و من رو به ضیافتی پُر از حقارت و فقر برد. چه ضیافتی! دوستش داشتم و پیشنهادش میدم. | 2 435 | 91 | Loading... |
07 اینم هست ظاهرن:
https://t.me/cexio_tap_bot?start=1717519207648004 | 2 624 | 28 | Loading... |
08 من فعلن این سهتا رو پیگیرم و از بقیه چندان اطلاعاتی ندارم. طبق تحقیقاتم (!) این سه معتبرتر بودن و اسپانسرهای قویتری داشتن. اگر شما چیزی میدونین به اطلاعات ما بیفزایید.
Tapswap
Hamster Kombat
Yescoin | 2 619 | 64 | Loading... |
09 اینم داشته باشین پس. :)))
https://t.me/theYescoin_bot/Yescoin?startapp=oW87wM | 2 576 | 38 | Loading... |
10 جالب بودن.
لینک دسترسی به عکسها. | 2 799 | 176 | Loading... |
11 شبها بیدفاعترم. | 2 971 | 65 | Loading... |
12 این چنل رو که دیدم از شعرهاش خوشم اومد. شاید شما هم خوشتون بیاد. اینْ تبلیغ نیست، معرفیه.
لینک چنلش:
https://t.me/khakestari_world | 2 860 | 18 | Loading... |
13 و گفت: هر که جانِ خود را جاروبِ درِ معشوق نمیکند، او عاشق نیست
تذکرة الاولیا
(احتمالا چند اپیزود خاکستری غمگین داشته باشیم.البته با صدای خسته و تحمل ناپذیر خودم.) | 2 876 | 61 | Loading... |
14 شروع کردم به خوندن کتاب «نخستین دموکراسی» که توسط پال وودراف نوشته شده. یکی از چیزهایی که همین ابتدای کتاب توجهم رو جلب کرد، اینه که نویسنده میگه عمومِ ما دموکراسی رو اشتباه متوجه شدیم. وجودِ تعابیری مثلِ «حکومت اکثریت» و «رأی دادن» و «نمایندگان منتخب» هرگز به معنایِ وجودِ دموکراسی نیست. در واقع این نوع تفسیر از دموکراسی به این معنیه که اگر شما در اقلیتاید، باید شکست بخورید! اگه این دموکراسیه پس چرا انقدر شبیه به استبداده؟ پال وودراف میگه «حکومتِ توده آشکارا نوعی استبداد است. حکومتی که میترساند و محروم میکند و اقلیت را زیر یوغِ مطلقِ اکثریت در میآورَد. و استبدادِ اکثریت، آزادی را مانند هر استبداد دیگری کاملاً میکُشد. اگر مجبور باشید برای اینکه احساس آزادی کنید به اکثریت بپیوندید، این نامش آزادی نیست.» | 2 962 | 59 | Loading... |
15 چرا میخواهی نامه برایت بنویسم؟
چرا میخواهی مثلِ انسانِ نخستین برابرِ تو برهنه شوم؟
نوشتن تنها چیزیست
که برهنهام میکند
• نزار قبانی
• ترجمهی رضا عامری | 2 886 | 68 | Loading... |
16 catnap - 1954
اثر لوسیان برنهارد | 3 098 | 37 | Loading... |
17 «تو! برف تهرانی
کم میای
زود آب میشی
ولی یادِ هر کسی میمونه» | 3 174 | 78 | Loading... |
18 آدمها (همهشان) اشتباه میکنند. اینکه اشتباهِ یکی را عَلَم کنیم و هراازگاهی بکوبانیم توی پیشانیش - و از همه مهمتر وقتی موفقیتهاش را میبینیم - نشان میدهد که چقدر بیشعوریم. شبیه وقتی که رازهای دوستی را جمع کنیم و جمع کنیم و جمع کنیم، آنوقت که رابطهمان باهاش شکرآب شد به عنوان سلاحی جانبدارانه به کارش گیریم. نهایتِ حماقت و نامردیست. قضاوت کردن به شکل کلی شاید کار خیلی اشتباهی نباشد ولی قضاوت کردنِ اشتباهاتِ انسان بیشرمانه است. سوالی که در فیلم stone پرسیده میشود مبارزهایست علیه بیشعوری: «واقعا میخوام بدونم، تا کی میخواین در مورد آدما فقط از روی یه کار اشتباه قضاوت کنین؟!» | 3 458 | 72 | Loading... |
19 مراقبت کنید خلاصه. | 3 898 | 72 | Loading... |
20 چون توی ماسهها افتاده بود و پیداش کردیم، اسمشو گذاشتیم «ماسه». | 3 722 | 5 | Loading... |
21
اسم گربت چیه | 3 736 | 5 | Loading... |
22 تا یک ماه پیش نمیدونستم، ولی انگار گربه داشتن اینجوریه. وسط شیفتِ بیمارستان، اونم ساعت سه صبح، یهو دلت براش تنگ میشه و عکساشو نگاه میکنی. | 3 817 | 23 | Loading... |
23 به نظر من کاری که اینجا «اورول» ازش صحبت میکنه، کاریه که صددرصد اشتباهه. اصول من این نیست. شما با توجه به شرایطی که وجود داره، پذیرفتی که این کار رو انجام بدی. شرایط نسبی رو میدونی و وقتی پذیرفتیش که انجامش بدی، باید با اخلاق و مسؤولیتپذیری انجامش بدی. حالا ممکنه حین کار بهت ظلم بشه یا حقوق کمتری دریافت کنی و یا کار بیشتری نسبت به چیزی که گفته شده سرت آوار شه. اینجا هم دو کار میشه کرد. یا اعتراض کنی و در حدی که ابتدا صحبتش شده کارت رو انجام بدی یا حقوقت رو بگیری. یا استعفا بدی و ترکشون کنی. این که «چون رئیسم بهم کمتر حقوق میده پس من حق دارم از شرکت چیزی بدزدم یا کمکاری کنم و کارم بیفته گردن یکی دیگه» کاریه دقیقن شبیه به کارِ رئیس. یعنی رفتاری غیراخلاقی و حتی ظالمانه. من چنین چیزی رو اصول درستی نمیدونم. | 4 314 | 18 | Loading... |
24
https://t.me/raymonism/16160
سلام رایمون. وقتت بهخیر. دوست دارم نظر خودت رو راجع به اصول بیشتر بدونم. میخوام بدونم از دید تو، این بخش چهطور تفسیر میشه؟ | 4 168 | 2 | Loading... |
25 این خودکشی نیست
نهنگها برای بُردنِ یونس
به ساحل آمدهاند
• شهرام میرشکاک
برای شهرامِ محترم که به «بهانه»ی حضور و فعالیت در شبکههای شیطانپرستی(!) بازداشت شده! | 4 253 | 50 | Loading... |
26 یکبار در رستورانی کار میکردم که صاحبش فکر میکرد میتواند با من مثلِ سگ رفتار کند. خب، من هم انتقام میگرفتم. راهی پیدا کرده بودم که از ظرفهای شیر، شیر بدزدم و دوباره درِ ظرف را طوری ببندم که کسی متوجه نشود. من همهی آن شیرها را سر میکشیدم، صبح و شب. روزی چهار لیتر شیر میخوردم، به علاوهی نیملیتر خامه. صاحب رستوران حیران بود که این شیرها کجا میروند. مسئله این نبود که من دلم شیر میخواست، میفهمی؟ چون من اصلاً از شیر متنفر بودم؛ مسئله ایستادن روی اصول بود، همین و بس.
• آس و پاس در پاریس و لندن
• جورج اورول | 4 367 | 80 | Loading... |
27 Media files | 5 489 | 45 | Loading... |
28 لیستِ چنلهایی که هیچوقت ازشون لفت نمیدم." | 755 | 0 | Loading... |
29 به قول حافظ «ما مردِ زُهد و توبه و طامات نیستیم». | 4 771 | 66 | Loading... |
30 به این آپارتمان کوچک عادت میکنی
به اینکه در این مساحت کم
به رویایی بزرگ فکر کنی
به صدایِ محزونِ موزیک در هدفن عادت میکنی
و یک روز گلدانی را به خانه میبری
که به نورِ کمتری نیاز دارد
• جواد گنجعلی | 4 858 | 101 | Loading... |
31 گفته بودید چنلهایی براتون بذارم که هم مفید و متفاوت هستن و هم موردعلاقهی خودم. بفرمایید کلیک کنید.🌿 | 1 459 | 9 | Loading... |
32 گفته بودید چنلهایی براتون بذارم که هم مفید و متفاوت هستن و هم موردعلاقهی خودم. بفرمایید کلیک کنید.🌿 | 1 | 0 | Loading... |
33 لیستِ چنلهای موردعلاقهی خودم، اینجاست.
مجموعه ادمینهای خلاق و هنرمند. | 700 | 1 | Loading... |
34 پیدا کردن چنلهایی که واقعا قشنگ و متفاوت هستن سخته. لیستِ چنلهای موردعلاقهم که سخت پیداشون کردم. بفرمایید کلیک کنید.🌱 | 874 | 4 | Loading... |
35 Media files | 5 890 | 41 | Loading... |
36 تعداد زیادی از سوالهاتون رو اینجا جواب داده. | 700 | 4 | Loading... |
37 https://youtu.be/mDh7aUoY0Ig?si=nnkedXEoCEAn6SEC | 723 | 45 | Loading... |
38
ک.غ میشه بذاری کسی بلده نحوه اتصال به کیف پول و از کجا مطمئن بشیم وصل شده | 793 | 9 | Loading... |
39 اینا رو اطلاع دارم که احتمال لیست شدنشون زیاده | 816 | 32 | Loading... |
دیشب ماسه؛ پسرم، نذاشت بخوابم. هی میاومد جلوی صورتم و دماغم رو گاز میگرفت، گوشم رو میلیسید و تنم مورمور میشد. دوست داشتم مهربون باشم و اجازه بدم به این کارها ادامه بده اما کلافه شده بودم. باید میخوابیدم تا صبح زود برسم بیمارستان و یه شیفت گهمرغی دیگه رو شروع کنم. با دست پس میزدمش تا بفهمه ساعت پنج صبح وقتِ گاز گرفتن دماغم نیست. متوجه نمیشد ولی. به کارهاش همینجور ادامه داد. آفتاب رسیده بود به اتاقم و هنوز درست و حسابی خوابم نبرده بود. پتوی نازکم رو برداشتم و ماسه و تخت و اتاقم رو ترک کردم. روی کاناپهی کمعرضم دراز کشیدم و سعی کردم بخوابم. سیاتیکم شروع کرده بود به بازی درآوردن و دردش خواب رو ازم گرفته بود. بلند شدم و به گُلها آب دادم. گُلها موجودات مهربونتری از گربههان. فکر میکنم اینطور باشه. هرچند گربهها بامزهترن. حالا نشستم گوشهی خلوتی از بیمارستان و میخوام «نخستین دموکراسی» رو بخونم. ماسه و خونه و تخت و کاناپه و گلهام رو ترک کردم و تنها چیزی که از خونه باهام همراه شده، کتابمه. گُلها مهربونن، گربهها بامزه، و کتابها بامعرفت.
میگفت ولی هیچکدوم از اینا دردمون رو دوا نمیکنه. نه مهاجرت، نه همستر. سرور فرانکفورت هم همیشه قرار نیست وصل باشه.
با سرور فرانکفورت وصل شدم به دنیا. یک عده داشتند در مورد رئیسجمهورِ آینده صحبت میکردند و انگار یادشان رفته بود که سالها پیش با چه وعدههایی پرچم بنفش برافراشته بودند برای گول زدنمان. تازه، آنموقعها خیلی چیزها بود که ندیده بودیم و نمیدانستیم. عدهای همخوابِ همستری شده بودند تا پولدارشان کند و امیدوارانه به عدالتِ بینالمللی، انگشت میکوبیدند. که شاید کسی صدها کیلومتر آنطرفتر دلش به حال ما بسوزد. عدهای داشتند از راحتتر شدنِ مهاجرت به آلمان میگفتند و برنامهی مهاجرتیشان را برای صدمین بار تغییر میدادند. سرور فرانکفورت خیلی سریع وصل میشد و سرعت خوبی داشت. چه شانس خوبی! پستهایی که رفیقهام توی اینستاگرام برایم فرستاده بودند را یکییکی دیدم و با اکثرشان لبخند زدم، تا زندگی نرمتر بگذرد. به بچه گربهی پرانرژیام تشر زدم تا کمتر شیطنت کند و گُلها و کتابهام را به فنا ندهد. حرف گوش نمیکرد. شیطنت اقتضای سنش هست لابد. مثل ما که بلاتکلیفی شده اقتضای زندگیمان.
«آس و پاس در پاریس و لندن» رو تموم کردم و این کتاب تبدیل شد به یکی از کتابهای مورد علاقهم. رمان نیست. اتوبیوگرافی هم نیست. چیزی شبیه به خاطرهنگاریه. از زندگیِ مفلسانهی جورج اورول در برههای از زندگیش صحبت میکنه، که انقدر وضعش خراب شده بود که به جمع خیابانگردهای پاریس و بعد لندن پیوست. توصیفهای دقیق و صداقتی مثالزدنی داشت و من رو به ضیافتی پُر از حقارت و فقر برد. چه ضیافتی! دوستش داشتم و پیشنهادش میدم.
اینم هست ظاهرن:
https://t.me/cexio_tap_bot?start=1717519207648004
CEX.IO Power Tap
🤩 Farm CEXP tokens and earn rewards! CEX.IO App makes it simple and secure to buy, exchange, and store cryptocurrencies
من فعلن این سهتا رو پیگیرم و از بقیه چندان اطلاعاتی ندارم. طبق تحقیقاتم (!) این سه معتبرتر بودن و اسپانسرهای قویتری داشتن. اگر شما چیزی میدونین به اطلاعات ما بیفزایید.
Tapswap
Hamster Kombat
Yescoin
اینم داشته باشین پس. :)))
https://t.me/theYescoin_bot/Yescoin?startapp=oW87wM
Yescoin
Yes, It is…