cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

کتابــو

إظهار المزيد
إيران84 962Farsi82 551الفئة غير محددة
مشاركات الإعلانات
1 572
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-17 أيام
-1930 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
قانون زندگی تدلاسو اینجوریه که اگه همه خبیث و کثافت و زیرک و سیاستمدار و دغلکار و بی‌رحم اند، تو درستکار باش. احتمالا شکست می‌خوری و لهت می‌کنن ولی اینکه نتونستن تو رو مثل خودشون کنن دیوونه‌شون می‌کنه. بنابراین باید کار درستُ انجام بدی، حتی اگه ببازی. :)
إظهار الكل...
می پرسی:کلمه وطن به چه معناست؟! خواهند گفت: خانه است و درخت توت لانه ی مرغ و کندوی زنبور عسل بوی نان و آسمان نخست و میپرسی: چه طور کلمه ای سه حرفی بر تمامی این ها فراخ است و بر ما تنگ؟! "محمود درویش"
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
Repost from مملکته
02:23
Video unavailableShow in Telegram
داد تو رو می‌ستانم. GhaediMh2 @mamlekate
إظهار الكل...
dX76av6u_4XMc4Fi.mp41.34 MB
Photo unavailableShow in Telegram
برای زن، زندگی، آزادی... که ما همچنان می‌نویسیم، که ما همچنان در اینجا ماندیم، مثل درخت که مانده است، مثل گرسنگی که اینجا مانده است و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند و مثل درد که مانده است و مثل خاک که مانده است و مثل شب که هنوز مثل روز مانده است و مثل ساعت و نبض و خاموشی، مثل شعر و فراموشی، مثل وهن و مثل دوست داشتن، مثل پرنده، مثل فقر، مثل شک، مثل یقین، مثل آتش، مثل فکر، مثل تنهایی، مثل شبنم، مثل خشونت، مثل دانایی، مثل ترس، مثل قتل، مثل سلول، مثل آرزو، مثل عدم حتمیت، مثل آزادی و مثل استبداد و مثل هر چیزی که از ما نشانه ای دارد و ما از آن نشانه ای داریم. ما شاهد شعارها و شعرهای خویشتنیم و شاهد یقین و تردید خویشتنیم و شاهد فساد و رشد خویشتنیم و با همین شعاع که آسان می‌نماید، قوس دوام را تا اینجا پیموده‌ایم و دایره هر دم بزرگتر شده‌است ... و باز بخوانیم و لحظه به لحظه رویامان را بنویسیم و خط زنند و باز بنویسیم و باز خط زنیم و باز بخوانیم و باز بنویسیم و باز خط زنند و باز حرف به حرف بنویسیم و باز بنویسیم و باز . . .  واگویه #محمد_مختاری بنویس که من برای همیشه در ایران و کنار مردم ایران می‌مانم. @Hosseinronaghi
إظهار الكل...
01:41
Video unavailableShow in Telegram
فاطمه سپهری از اعضای بیانیه ۱۴ نفر با انتشار پیامی صوتی از زندان، از فراخوان روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ آذرماه حمایت کرد و گفت: «با اتحاد و پیوستن به اعتراضات و اعتصابات نگذارید خون مهساها، کیان‌ها، خدانورها و حدیث‌ها پایمال شود» #مهسا_امینی 🌐 @masih_alinejad
إظهار الكل...
IMG_5532_11.mp44.03 MB
00:09
Video unavailableShow in Telegram
IMG_1471.MP44.78 KB
Repost from مملکته
همین ها که قبل از چهلم یک بسیجی دارن برای ۱۵ نفر بیگناه حکم اعدام صادر میکنن، سه سال بعد از شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراین و قتل ۱۷۷ انسان بیگناه هنوز هیچکس را محاکمه هم نکردند در حالی که قاتلین اعتراف کردند که همه مسئولیت جنایت را گردن میگیریم. MasoudSaeedinia @mamlekate
إظهار الكل...
خواب می‌بینم از ارتفاع خیلی بلند پرت میشم پایین. استخونهام خرد میشه ولی می‌خندم. زنی که صورت نداره میگه چرا می‌خندی؟ میگم اگه خواب نبود گریه می‌کردم. دستاشو میاره جلو میگه اگه استخونات نشکسته بود دستامو باز می‌کردی. نگاه می‌کنم، دستاشو بستن. پامیشم وامیسم دستاشو باز می‌کنم، میگم با من می‌رقصی؟ صدای تیزی میاد و گلوله از پیشونی زن رد میشه و از پبشونی من رد میشه و می‌خوره به آینه. می‌شکنه. می‌پرم از خواب. وسط خیابون وایسادم. یه پسر مرده رو بغل کردم و گریه می‌کنم. بعد شروع می‌کنم دوییدن. خون پسر پیراهن سفیدمو سرخ کرده. مردم دارن شعار میدن و مامورا دارن کتک می‌زنن. داد می‌زنم یه دقیقه وایسین، ساکت باشین، این بچه خوابیده، خسته‌س. یه زنی میاد روبروم و میگه بچه‌ت مرده. میگم خوابه. میگه مرده. گریه می‌کنه. میگه بیا خاکش کنیم. دم متروی شریعتی دفنش می‌کنیم. از گورش یه درخت درمیاد میره تا آسمون. زن میگه بیا بریم بالا. میگم من می‌ترسم از ارتفاع. میگه بیا بریم، حواسم بهت هست. میگم بریم. صدای شلیک میاد و یه دختر خونین میفته روی دستم. می‌پرم از خواب. پیراهن سفیدم خونی کنار تخت افتاده. خودم مُردم و روی دستای یه مرد پیرم. هزار تیکه شدم. یه زن که صورت نداره میاد من رو از مرد می‌گیره. شروع می‌کنه به لالایی خوندن. صدای شلیک میاد. دوباره. دوباره. زن لالایی خوندن رو ادامه میده. از صداش موج‌های بلند میان و قایق مامورها رو می‌برن. چشمام رو باز می‌کنم و میگم من از ازتفاع می‌ترسم. من رو می‌بوسه و میگه ما دیگه از هیچی نمی‌ترسیم. صدای شلیک میاد. گلوله تو موهای زن گیر میفته. می‌خندیم. از من و از زن خون می‌چکه. می‌پرم از خواب. برای هر زنی که نترسیدن یادم داد، و برای پسر سپیدپوشم #ابوالفضل_آدینه_زاده 📻 @blue_coldroom
إظهار الكل...