cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

هاسکی

هاسکی به قلم مهدیار ف . آوش

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 937
Obunachilar
-1024 soatlar
-437 kunlar
-18430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
00:03
Video unavailable
پسرایی که از بچگی اسیر مرد قلدری میشن که بچه ها رو بزور وادار میکنه موادهاش رو پخش کنن و بفروشن و... 🥺🖤🔥 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 ترسیده قطره اشکی روی صورتش چکید که غریدم: زود باش به جای آبغوره گرفتن لباس هات رو دربیار تا پارشون نکردم...زوددد! 🔥 اشک هاش رو پاک کرد و دست سمت سوییشرتش برد تا دربیارتش اما کند پیش میرفت و من کم طاقت رو دیوونه تر میکرد!🔞 دست هاش رو پس زدم و سریع زیپش رو پایین کشیدم و از موهای سرش چنگی گرفتم که نالید و به پشت برگردوندمش و از پشت یقه اش گرفتم و به دو طرف کشیدم که با صدای بدی پاره شد. 🔥 صدای هق هق های ریزش به گوشم رسید. 🔞 از گلوش گرفتم و سرش رو عقب آوردم و دم گوشش لب زدم: اوخی...ترسیدی توله کوچولوی مهراب؟! 🔥 فین فین کرد و گفت: غلط کردم...فین...ببخشید...فین... 🔞 خندیدم. 🔥 از این بازی خیلی داشت خوشم میومد! 🔞 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 https://t.me/+zmTjHvaY0EVmMjg8 https://t.me/+zmTjHvaY0EVmMjg8 https://t.me/+zmTjHvaY0EVmMjg8 https://t.me/+zmTjHvaY0EVmMjg8 13 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
1.34 KB
00:06
Video unavailable
_من حتما باید تو این جشن باشم دستی به بـاسـنـم کشید و بی توجه به جدیتم دستشو تو شـلـوارم کرد 🔞🔥 _تو جایی میری که من میگم حالا هم وقتشه‌ که چـهـاردسـت و پا زیرم پاره شی.. در همون حین که لباس سلطنتیمو‌ بالا میزد پـایـیـن تـنـمـو بالا کشید و از پشت اولین ضربه رو زد با درد زمین و چنگ زدم 💯 با تقه ای که به درد خورد با تـرس #زیـرش پریدم که بیشتر خودشو روم انداخت که دیـک کـلفـتش بیشتر توم رفت🔥 تلمبه محکمی بهم زد و زیر گوشم با تحقیر خندید و آروم لب زد _ شاهزاده سرش شلوغه سـرویـس دادنشه وحشیانه سرعت #تـلـمـبـه هاشو بیشتر کرد با درد نالیدم _یواش خیلی درد دارم بی توجه چنگی به پهلوم زد و با نفس نفس و تمسخر غرید _ #سـوراخـت باید به آل*تم عادت کنه امگا... https://t.me/+JKVfcgkkAf4yOGI0 https://t.me/+JKVfcgkkAf4yOGI0
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp40.78 KB
قرار نبود رو بابای رفیقم کراش بزنم🔥 ولی با دیدن اون هیکل س..ک‌سی و دست‌های بزرگش که جون می‌داد پشت هم اس.. پنکم کنه، روی بابای صمیمی‌ترین دوستم کراش زدم. فکر نمی‌کردم قبولم کنه ولی وقتی یک بار سر سر میز شام، پاهام رو مالیدم بهش و اون با نوک کفش ک‌.. یرم رو مالید، از اون به بعد هرشب بعد از خوابیدن دوستم تا خود صبح زیر باباش به‌ ف.. اک رفتم.💦👅 https://t.me/+ezyaeJAIN7E4N2Y0 #گی‌لاو #ممنوعه🥵🔞
Hammasini ko'rsatish...
قرار بود پرستار دوتا پسربچه بشم🔞 دوتا پسربچه که در نبود خانواده‌شون نیاز به مراقبت داشتن ولی همه چی وقتی تغییر کرد که اون دوتا پسربچه، اون‌قدرها که فکر می‌کردم کوچیک نبودن و هردو ۱۷ سال سن داشتن.🔥 فکر می‌کردم می‌تونیم با هم یه رابطه‌ی دوستانه داشته باشیم ولی همه چی وقتی عوض شد که یه شب مجبور شدم زیر دوتاشون ج.. ر برم و گفتن اگه اس..لیومون نشی، فیلم به ف...اک رفتن و ناله‌هام رو پخش می‌کنن🍆😈💦 https://t.me/+ezyaeJAIN7E4N2Y0 #گی‌لاو #ت. ریسام‌س.. ک‌سی‌خشن🔞
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
02:12
Video unavailable
دختر فقیری که وارد مدرسه پولدارا میشه ولی نمیدونه اون مدرسه در اصل...🏳‍🌈💦 با ورودم به کلاس یکی از دخترا سوتی کشید... معذب به دنبال جای خالی تو کلاس گشتم. ولی... تنها جای خالی کنار کارا دنریس شاخ ترین دختر مدرسمون بود‼️ صدای اوووو گفتن بقیه پیچید. -الان کارا میرینه بهش... بچه ها تا معلم نیومده نمایش داریم.🚿🎀 کارا ولی بی توجه به حرفاشون مشغول آنالیز بدنم بود... ازش بعد ماجرای دیشب خجالت میکشیدم! از این‌که بهش اعتراف کردم که لزبینم و بهش حس دارم خجالت میکشیدم!🧸🍼🍒 کارا سرشو به گوشم نزدیک کرد... با حرفی که زد همونجا روی نیمکت خشکم زد...😱 https://t.me/+x3ZBA5nC3O04YTg8 ۱۲ ظهر پاک شه🌞
Hammasini ko'rsatish...
6.71 KB
Repost from N/a
_ک*صت بوی توت فرنگی میده بخورمش؟ تند تند سرمو تکون دادم و آب دهنم قورت دادم و شهوتی پچ زدم: _بابایی ک.صم میخاره... از وقتی ک.یر کلفتتو دیده همش می‌خاره... انگشتشو رو کلیت*وریسم کشید که از لزج شدن انگشتش لبخند خرسندی زد و زبونشو به آب ک.صم آغشته کرد و منم از فرصت استفاده کردم و سرشو به ک.صم کوبیدم و...🔞🔞 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 #سک‌س_بابابزرگ_و_نوش🫦💦 9پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅

انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦

Repost from N/a
_بابابزرگ با ک.ون من ج💦ق میزدی؟ دست پاچه ک.یر شق شدشو از دستش رها کرد و با لکنت گفت: _اخه وقتی قمبل کردی این بی صاحابم بلند شد... خجالت زده سرشو پایین انداخت که آروم سمتش رفت.شک نداشتم بوی ک‌.صم به مشامش خورده که اینطوری دست به ک.یر شده... جلوش خم شدم و قمبل کردم و تموم هیکلمو براش لرزوندم. _بابا بزرگ برام بخورش🔥🔞 زبونمو شهوتی رو لبم کشیدم و پامو از هم باز کردم و نگاش کردم که لبشو تر کرده و ک.یرشو دستش گرفته . _اووووف عجب ک.ونی بکنم من امشب...💦 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 9پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅

انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦

Repost from N/a
_اوووف بدو بابایی داره آبم میاد ...بدووو 💦💦 تند تند تو ک*صم با زبونش تلمبه میزد و با یه دستش ک.یر پر از رگشو تکون میداد: _اههههه چه ک.ص تر و تمیزی داره جیگرممم .خودم با انگشتم گشادش میکنم.... کی.رش بالا پایین می‌رفت و حسابی ک.ص منم قرمز شده بود که کم کم داشتم ارضا میشدم تا اینکه ک.یرشو نزدیک شکمم آورد و آب داغشو رو شکمم ریخت و آروم لب زد : _اههههه جونم تازه شد...💦 چوچولمو مالیدم تا اینکه آبم تختشو خیس کرد و اونم منو تهدید کرد و ازم خواست تا هرشب ...🔞😱 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 https://t.me/+hJT0SRppdWw4NTg0 این زمان به شدت بزرگساله و به همه توصیه نمیشه ❌ لطفاً افراد زیر هیجده سال جوین بدن 9پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
𝐒𝐄.𝐗𝐘 𝐏𝐀𝐏𝐀👅

انقدر حواسش بهت باشه که حتی نزاره جـ.ق بزنی خودش مدام بهت بده🤤🔞 نویسنده: lilium صحنه دار و ابدار🔞💦💦

00:02
Video unavailable
🔞یه خلیفه‌ی عرب، میخرتش و شب بهش🔞
#صحنه‌دارترین رمان گی بزرگسال بدون‌سانسور اوریا یه پسر یتیمه که به‌خاطر چهرش🩸⛓ توسط یکی از خلیفه‌های عرب بیهوش 📛⛓‍💥 و به زور بهش تجا*وز میشه ❌🔞❌ بخشی از رمان: [ دست‌هام رو به تاج تخت بسته‌ بود. کاملا #لخت بودم و این حسابی معذبم میکرد. « چی دادی بهم خوردم؟ نمیتونم بدنمو... » پاهام رو به سمت #بالا کشید و گفت: « آرام باش! چیزی نیست. » بین پاهام جا گرفت. #دیکش رو روی #سوراخم تنظیم کرد و... ‼️💢 ]
‼️ #اخطار: رمان مناسب هر سنی نیست ‼️ ظرفیت لینک محدوده! #فقط پنجاه نفر
https://t.me/+ir_uqsx4cWRmODZk https://t.me/+ir_uqsx4cWRmODZk
Hammasini ko'rsatish...
0.34 KB
00:05
Video unavailable
اربابی که برای تنبیه اسلیوش‌ روی دوچرخش‌ دیلدو‌ میذاره😱❌
⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓ با اخمی که کرد روی دیلدو🍆 نشستم و با حس #کشیده شدن سوراخم‌🍑 #ناله‌ای کردم که کوبید تو صورتم: هیش! صدات نیاد...🤕😭 با بغض خودم رو بیشتر فشار دادم که #دیلدو کامل رفت داخل با*سنم:اومم‌..آی... همزمان با #دوچرخه🚲 ارباب، دور عمارت می‌چرخیدم و با هر تکونم‌ دیلدو داخلم‌ حرکت می‌کرد.💦☠ با دور بیستمی‌🚴 که زدیم برای پنجمین‌ بار ار^ضا شدم و بی‌حال روی زمین غلت خوردم که ارباب اومد بالا سرم و..‌‌ : بغلم کن🥺😱 ⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓ https://t.me/+sewQHHiDhz42ZjA0 https://t.me/+sewQHHiDhz42ZjA0
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp42.05 KB
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.