تَپِهیِنَهَنگها
╯ سلام ، شما مقیمِ تپهینهنگها هستید !🌊🐋 @nahangainfo ➜ اطلاعاتِ اینجا ๋🪴 ❞ هوا در اینجا چیزی حدودِ سیزده درجه زیر صفر است چون شبیهسازیشدهیِ زحل است پس لطفا با خودتان پتو و لباس گرم بیاورید ، گربهها را دراینجا در آغوش بگیرید . ❝
Ko'proq ko'rsatish1 390
Obunachilar
-124 soatlar
-157 kunlar
-6430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
توی کتاب "پیرمرد و دریا" یه دیالوگ بود که میگفت:
بهتره به چیزایی که ندارم فکر نکنم، به جاش به چیزایی که دارم فکر میکنم؛ من یه عالمه امید دارم، بهتره به امید فکر کنم...
🌚 3
یه روز میرم قول میدم بهت اون روز دیر نیست، بدش روزا انقد تُند تُند پشت هم میگذره که چند سال میگذره تو یادت میره کی بود که از دور ترین راه بهت دوست داشت!
ن.الف
🌚 9
چیزی که از دست دادم اُمید نبود بلکه شوقِ زندگی بود.
🌚 10
من دشتهای دور را گشتم،
اما غم آنجا هم بود.
°غریبه
🌚 9
Repost from خزعبلات
واقعا دلم میخواد که با آدمها برم بیرون و برنامه بچینم، اما همیشه وقتی موقعیتش پیش میآد ترجیح میدم خونه بمونم و از تنهایی لذت ببرم.
🌚 5
Repost from N/a
روزهای خوبی نبود.
اما من در همان روزهای سخت هم تورا دوست داشتم
حالا بشر یاد گرفته چگونه در هوا مثل پرنده پرواز کند و چگونه در دریا مثل ماهی شنا کند. تنها یک چیز مانده که هنوز بلد نیستیم؛ اینکه چگونه روی زمین مثل آدم زندگی کنیم!
" جورج برنارد شاو"
🌚 6
چیزی از فرق سرش به سرعت پایین آمد
از چشم هایش بیرون زد
گلویش را خراشید و توی دلش فرو ریخت،
این شکل طبیعی چیزی بود که بعد ها فهمید غصه است
" فریبا وفی"
🌚 5