cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

•|عصیان| ~ |او|•

-1400/6/8 -قِشاع: دردی که آدم را از درمان مایوس می‌کند. -به قلم: سارا (آیواس) 💮لینک چنل دوم https://t.me/+WaneNwjFFkcyMWJk • شنوای نظراتتون هستم.💙 https://t.me/BiChatBot?start=sc-136010-cFBEJNi • چنل ناشناس و نظرات https://t.me/chanellnazarat

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 876
Obunachilar
-1524 soatlar
-1137 kunlar
+6130 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

سلام خوشگلا اگه کسی وی‌ای‌پی او رو می‌خواد بهم بگه برم پیویش اگه بالای ده نفر باشین تخفیف پنجاه درصدییی می‌زنم
Hammasini ko'rsatish...
00:06
Video unavailable
_من حتما باید تو این جشن باشم دستی به بـاسـنـم کشید و بی توجه به جدیتم دستشو تو شـلـوارم کرد 🔞🔥 _تو جایی میری که من میگم حالا هم وقتشه‌ که چـهـاردسـت و پا زیرم پاره شی.. در همون حین که لباس سلطنتیمو‌ بالا میزد پـایـیـن تـنـمـو بالا کشید و از پشت اولین ضربه رو زد با درد زمین و چنگ زدم 💯 با تقه ای که به درد خورد با تـرس #زیـرش پریدم که بیشتر خودشو روم انداخت که دیـک کـلفـتش بیشتر توم رفت🔥 تلمبه محکمی بهم زد و زیر گوشم با تحقیر خندید و آروم لب زد _ شاهزاده سرش شلوغه سـرویـس دادنشه وحشیانه سرعت #تـلـمـبـه هاشو بیشتر کرد با درد نالیدم _یواش خیلی درد دارم بی توجه چنگی به پهلوم زد و با نفس نفس و تمسخر غرید _ #سـوراخـت باید به آل*تم عادت کنه امگا... https://t.me/+JKVfcgkkAf4yOGI0 https://t.me/+JKVfcgkkAf4yOGI0
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp40.78 KB
Repost from N/a
02:12
Video unavailable
دختر فقیری که وارد مدرسه پولدارا میشه ولی نمیدونه اون مدرسه در اصل...🏳‍🌈💦 با ورودم به کلاس یکی از دخترا سوتی کشید... معذب به دنبال جای خالی تو کلاس گشتم. ولی... تنها جای خالی کنار کارا دنریس شاخ ترین دختر مدرسمون بود‼️ صدای اوووو گفتن بقیه پیچید. -الان کارا میرینه بهش... بچه ها تا معلم نیومده نمایش داریم.🚿🎀 کارا ولی بی توجه به حرفاشون مشغول آنالیز بدنم بود... ازش بعد ماجرای دیشب خجالت میکشیدم! از این‌که بهش اعتراف کردم که لزبینم و بهش حس دارم خجالت میکشیدم!🧸🍼🍒 کارا سرشو به گوشم نزدیک کرد... با حرفی که زد همونجا روی نیمکت خشکم زد...😱 https://t.me/+x3ZBA5nC3O04YTg8 ۱۲ ظهر پاک شه🌞
Hammasini ko'rsatish...
6.71 KB
Repost from N/a
پسر هورنی که به پدر رفیق صمیمیش التماس میکنه جلوی بقیه بکنتش🤤♨️♨️ _انقد حشری ای که برات فرقی نداره جلوی این همه ادم سوراخ گشادت به فاک بره؟🍓💦 _التماس میکنم ارباب سوراخم تشنه کی*رتونه🍑🔥 بی توجه به افراد حاضر توی حیاط، روی کاپوت ماشین خمش کرد و بدون درآوردن لباسش کی*رشو از بین زیپش بیرون آورد و خشک به سوراخ پسر فشار داد و همشو یه جا واردش کرد که ناله پسر بلند شد و همه خدمه ها دورشون جمع شدن اما با ورود پسرش و دیدن پدرش که داره سوراخ تنگ رفیقشو میگاد... 😱💯 https://t.me/+sBQnwl3FgqlmM2Jk https://t.me/+sBQnwl3FgqlmM2Jk #ورود_افراد_زیر_سن_قانونی_ممنوع🔞
Hammasini ko'rsatish...
00:02
Video unavailable
🔞یه خلیفه‌ی عرب، میخرتش و شب بهش🔞
#صحنه‌دارترین رمان گی بزرگسال بدون‌سانسور اوریا یه پسر یتیمه که به‌خاطر چهرش🩸⛓ توسط یکی از خلیفه‌های عرب بیهوش 📛⛓‍💥 و به زور بهش تجا*وز میشه ❌🔞❌ بخشی از رمان: [ دست‌هام رو به تاج تخت بسته‌ بود. کاملا #لخت بودم و این حسابی معذبم میکرد. « چی دادی بهم خوردم؟ نمیتونم بدنمو... » پاهام رو به سمت #بالا کشید و گفت: « آرام باش! چیزی نیست. » بین پاهام جا گرفت. #دیکش رو روی #سوراخم تنظیم کرد و... ‼️💢 ]
‼️ #اخطار: رمان مناسب هر سنی نیست ‼️ ظرفیت لینک محدوده! #فقط پنجاه نفر
https://t.me/+ir_uqsx4cWRmODZk https://t.me/+ir_uqsx4cWRmODZk
Hammasini ko'rsatish...
0.34 KB
00:05
Video unavailable
اربابی که برای تنبیه اسلیوش‌ روی دوچرخش‌ دیلدو‌ میذاره😱❌
⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓ با اخمی که کرد روی دیلدو🍆 نشستم و با حس #کشیده شدن سوراخم‌🍑 #ناله‌ای کردم که کوبید تو صورتم: هیش! صدات نیاد...🤕😭 با بغض خودم رو بیشتر فشار دادم که #دیلدو کامل رفت داخل با*سنم:اومم‌..آی... همزمان با #دوچرخه🚲 ارباب، دور عمارت می‌چرخیدم و با هر تکونم‌ دیلدو داخلم‌ حرکت می‌کرد.💦☠ با دور بیستمی‌🚴 که زدیم برای پنجمین‌ بار ار^ضا شدم و بی‌حال روی زمین غلت خوردم که ارباب اومد بالا سرم و..‌‌ : بغلم کن🥺😱 ⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓⚰⛓ https://t.me/+sewQHHiDhz42ZjA0 https://t.me/+sewQHHiDhz42ZjA0
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp42.05 KB
Repost from N/a
00:01
Video unavailable
#گی👨‍❤️‍👨 #مافیا⛓ #عاشقانه🔥 مچ کسی که روش کراشه رو حینی که می‌خواد برای خدمتکار هتل سا/ک بزنه، می‌گیره. وقتی دست لوکاس وارد شلوار مرد خدمتکار شد، دیگه نتونست بیشتر از این ساکت بمونه و این صحنه رو ببینه. همزمان نگاه طلبکار لوکاس به عصبانیتش دامن زد.
- چیه دیـ/کی که می‌خواستی بخوریش رو پروندم؟
تمسخرآمیز پرسید و نگاهی از جنس تحقیر به سر تا پای لوکاس انداخت، مردی که انگار اصلا بهش برنخورد و فقط خیلی آروم از روی مبل بلند شد.
- اینقدر برای اینکه یکی ترتیبتو بده بی‌تابی می‌کنی؟ این کارو که منم می‌تونم برات انجام بدم. می‌تونم اونقدری سوراخ تنگت رو بگـ/ام که بالاخره راضی بشی.
از میون دندون‌های روی هم ردیف شده‌اش گفت و چشم‌هاش رو به تاریک شدن رفت. https://t.me/+glWAwYTC1XY5MGZk ۸ صبح پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
video.mp41.00 KB
Repost from N/a
00:15
Video unavailable
پسر عموش میدزدتش و میخواد وحشیانه بهش تجاوز کنه ولی دوست پسرش سر میرسه و...💦😱 #گـــــــــــــــــــــــــــی #صحنه_دار #پیشنهادی🌈 "چندتا انگشت میتونی تحمل کنی؟🔞 اون البرز حروم زاده با چندتا انگشت کارتو راه مینداخت؟" 🚫 آوان با هق هق بدنش رو روی مبل عقب کشید تا #انگشت‌های عرشیا از سوراخ دردناکش خارج بشه.❌😭 "تروخــدا بس کــن "😭🔞 اما عرشیا با خنده #کمربندشو در آورد و دوی مچش پیچید ...❌ "میخوام اون #باسـ.ن سفیدتو جوری #کبـود کنم که هم رنگ #کــیـ.رم بشه .."🚫 و‌همزمان با #جیغی که کشید در ورودی به شدت باز شد و قامت البرز...😱🚫 صحنه هاش خیلی بازه اگه بزرگسالی بیا🌈👇 https://t.me/+wUxqDDZdh8UzY2Q0 ۸ صبح پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
3.53 KB
Repost from N/a
00:09
Video unavailable
پسر هورنی که به پدر رفیق صمیمیش التماس میکنه جلوی بقیه بکنتش🤤♨️♨️ _انقد حشری ای که برات فرقی نداره جلوی این همه ادم سوراخ گشادت به فاک بره؟🍓💦 _التماس میکنم ارباب سوراخم تشنه کی*رتونه🍑🔥 بی توجه به افراد حاضر توی حیاط، روی کاپوت ماشین خمش کرد و بدون درآوردن لباسش کی*رشو از بین زیپش بیرون آورد و خشک به سوراخ پسر فشار داد و همشو یه جا واردش کرد که ناله پسر بلند شد و همه خدمه ها دورشون جمع شدن اما با ورود پسرش و دیدن پدرش که داره سوراخ تنگ رفیقشو میگاد... 😱💯 https://t.me/+sBQnwl3FgqlmM2Jk https://t.me/+sBQnwl3FgqlmM2Jk #ورود_افراد_زیر_سن_قانونی_ممنوع🔞
Hammasini ko'rsatish...
1.58 MB
Repost from N/a
🔥🔞اغواگر شاه🔞🔥 خلاصه ی رمان : سه جونگ پسری خوش چهره که خدمتکار دربار سلطنتی و مسئولیت تعویض و انتخاب لباس های امپراطور رو به عهده داره اما چه اتفاقی میافته اگر نظر عایجناب بهش جلب بشه و راز بزرگ سه جونگ رو بفهمه ......... #گی_عاشقانه_تاریخی🏳‍🌈🍌💦 https://t.me/+jSZ7cdYCbtIwNmI0 ۱۲ شب پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.