خُنَّـس
________________________________ ﴿°فَلاأُقْسِـمُ‌‌بِالْخُنَّـس°﴾ ﮼آن‌ستـاره‌ای‌كه‌می‌رودامابرمیـگردد...🍃 ﮼دُعآمون‌کنـید _________________________________ ﮼اللهمَّ‌عَجـِّـل‌لِوَلیِّــکَ‌الفَــــرَج ﮼صحبَـت‌بٰامـا،نظر،پـیشنـهآد👇🏻 @khonaasbot
Ko'proq ko'rsatish3 698
Obunachilar
-424 soatlar
-127 kunlar
-2730 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Hammasini ko'rsatish...
يكى‌ازامدادگرها‌به‌محض‌رسيدن
به‌صحنه‌ى‌حادثه‌چندين‌بارممتدومستأصل
واندوه‌بارفرياد‌مى‌زند؛
"حاج‌آقا!هـارداسان؟"
وهارداسـان‌يعنى"كجـايى؟"
يعنى‌به‌كدام‌سوبنگرم‌كه‌ردى‌ازتو‌ببينم
وبارعظيم‌نگرانى‌هـايم‌رادركدامين‌جهت برروى‌زمين‌بگذارم؟
يكى‌ازامدادگرها‌به‌محض‌رسيدن
به‌صحنه‌ى‌حادثه‌چندين‌بارممتدومستأصل
واندوه‌بارفرياد‌مى‌زند؛
"حاج‌آقا!هـارداسان؟"
وهارداسـان‌يعنى"كجـايى؟"
يعنى‌به‌كدام‌سوبنگرم‌كه‌ردى‌ازتو‌ببينم
وبارعظيم‌نگرانى‌هـايم‌رادركدامين‌جهت برروى‌زمين‌بگذارم؟
Repost from کلمات
یکی از امدادگرها به محض رسیدن به صحنه‌‌ی حادثه، چندین‌بار ممتد و مستأصل و اندوهبار فریاد می‌زد: «حاج‌آقا! هارداسان؟» و هارداسان یعنی «کجایی؟» یعنی به کدام سو بنگرم که ردی از تو ببینم و بار عظیم نگرانی‌هایم را در کدامین جهت، بر روی زمین بگذارم؟