cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

|• هم خواب مافیا•|

ولی من آغوش پر مهرت رو به هیچ کس نمی فروشم! ❤️ گی عاشقانه🏳️‍🌈

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 540
Obunachilar
+5424 soatlar
-257 kunlar
-530 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
ک.یرشو لای ک.صم مالید تا خوب خیسش کنه -اووففف چقدر آبداره ک.صت کوچولو +آههه اوییییی توروخدا فرو کن تو ک.صم داغممم باورم نمیشد زیر ک.یر رئیس پرورشگاه التماس میکنم ک.صمو بگاد منو نشوند روی ک.یرش و گفت: -ک.ون تپلتو رو ک.یرم بالا پایین کن یالا هنوز نصفش تو سوراخم فرو نرفته بود که.. https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 با رئیس پرورشگاه سکس میکنه🔞💦 9 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
پرورشگاه‌سک🔞س💦

از پشت سرش دستاتو برسونی به شورتش و از رو براش بمالی🤤💦🔞

Repost from N/a
-درد داره گرشا جون؟! دستمو روی هلوش کشیدم که آهی کشید -درد نداره فقط لذته کوچولو -آخ اوی آه چقدر خوبه گرشا جونم خم شدم و برای اینکه بیشتر بهش حال بدم مشغول خوردن ک.صش شدم با ملچ و مکلوچ چو.چولشو توی دهنم می کشیدم و می مکیدمش -آه آه داره جیشم گیره نوک سینه هاشو کشیدم و زبونمو روی کلیتوریسش چپ و راست کردم که با جیغ کوتاهی لرزید و آبش توی دهنم خالی شد💦💯🔞 https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 سکس مدیر پرورشگاه با دختر کوچولوی یتیم و ک.ص صورتی🍑🍓 9 پاک
Hammasini ko'rsatish...
پرورشگاه‌سک🔞س💦

از پشت سرش دستاتو برسونی به شورتش و از رو براش بمالی🤤💦🔞

00:04
Video unavailable
#صکصی #لاو_هات‌گی - اول از جلوت شروع کنم یا برم سراغ سوراخ پشتت؟! نگاه دردیده‌اش روی تنم نشست - احمد‌ جوابم ندادی طبق نظر دیکم پیش میرم! دستش رو روی شکمم گذاشت و لنگ هام رو هوایی کرد روغن رو بین پاهام ریخت - میخوام حسابی سوراخ‌هات رو صفا بدم دلشون واسه دی* ک بزرگم تنگ شدن! پسری با وجود داشتن رحم هیچ کس رو داخل زندگیش راه نمیده و یه شب بارونی مورد تجاوز قاتل اجاره‌ای قرار میگیره تجاوزی که به حاملگی ختم می‌شه... https://t.me/+jMsE29NO4VJmMGI8 https://t.me/+jMsE29NO4VJmMGI8
Hammasini ko'rsatish...
bl-kiss.mp41.51 KB
00:04
Video unavailable
امیر دست روی سوراخ تنگ شایان میکشه و چند سیلی به سوراخ ملهتب و قرمزش میکوبه _سوراخت واسه جر خوردن زیر کیـ.ـرم له له میزنه...نکنه وقتی بادیگارد هامو میبینی هم اینجوری واسه ک.یـ.ـرشون باز و بسته میشه.🍆 شایان لباشو از حرفای کثیف امیر بهم فشار میده و گودی کمرشو به رخ میکشه امیر تفی روی سوراخ پسر هورنی و سکـ.ـسی زیرش میندازه و انگشت شصتشو وارد سوراخش میکنه _خیلی مشتاقم حلقه شدن سوراختو دور مردونگی م ببینم ضربه های سریع و پشت سرهمش به پروستان شایان میخوره و صدای ناله ش توی کل انبار میپیچه و...💦 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 https://t.me/+lii7QKXua8I5YjA0 من رئیس بزرگترین باند عاشق پسر غد و بد دهنی میشم و به اجبار برای نگه داشتنش...
Hammasini ko'rsatish...
ghmttiuixcvckmeklaxvfghbqfncuhgtyxwvijewmalaztimfkhjdqdkjdpatael.mp42.09 KB
پسره رو به بردگی گرفته و پسره برای آزادیش باید برای ارباب و معشوقش #ساک بزنه🔞😱👇🏻 -اهههههه ارباببببببب توروخدا #چیستیتی رو از دور #ک*یرم باز کنید -ولی تو پسر خوبی نبودی... نگاه *یر منو پسرم هنوز باد نکرده... کارتو خوب انجام ندادی.🔥 دستش رو گذاشت زیر چونم و مجبورم کرد بهش نگاه کنم. -فکر میکنی سگ خوبی هستی؟ مردد سری به نشونه تایید تکون دادم که #ک*یر خودش و پسر عموم رو نزدیکم آورد. -پس برای بکنات #ساک بزن برده کوچولوم🔞🔥 https://t.me/+AuktkPRdc_wyZTg0 https://t.me/+AuktkPRdc_wyZTg0
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
00:10
Video unavailable
#پیام_ناشناس📬 ببخشید یه رمان بود که زن بزرگسال ، زنی که دختر #روستایی ۱۵ ساله #صیغه ای از دست یه مرد #هوسباز نجات میده ولی به شرط اینکه برده و اسلیو خودش باشه و هرشب بهش سرویس بده و مثل یه اسباب بازی جنسی باهاش رفتار کنه ، لینکش داری بفرستی؟ گمش کردم 🥹⁉️ رمانش چون صحنه های جنسی زیاد و بازی داره لینکش میذارم ولی سریع هم پاک میکنم 🤌🏻 https://t.me/+v6-2rYvDiE4wMGJk https://t.me/+v6-2rYvDiE4wMGJk این رمان محدودیت شدید #سنی داره 21+ عضویت محدود فقط ۳۰ نفر می‌تونند جوین بدند بدش باطل میشه✅❌ ۸ صبح پاک شه 🌞
Hammasini ko'rsatish...
1.01 MB
Repost from N/a
00:14
Video unavailable
-یا برام میخوری... یا خشک خشک درت میزارم🍌🍑💥 چشمام با وحشت گشاد میشه و لب میزنم -ب...ببخشید... من چندشم میشه آخه... بی رحم، موهامو چنگ میزنه و صورتمو نزدیک صورتش میگیره -خوب گوشاتو باز کن... مثل آب نبات میلیسی تا برسی به تخم..ام... وای به حالت عق بزنی... یالا هرز..ه...👅🍭🍼 پایین پاش زانو میزنم و کی..رشو دستم میگیرم -آفرین بیبی گرل... زبون بزن و آروم بکن دهنت🤤🔞 استادم دستمو از پشت بسته بود و مردای بدون لباس داشتن بالا سرم حرکت میکردن .. استادم فشاری به پاستیلم داد و گفت : https://t.me/+KuPDoOLg7ew4YWQ8 _یه جوری بکنیدش که چیزی ازش باقی نمونه ، انقد نرمه که خودش تو دهن آب میشه 😋🍓💦 ۸ صبح پاک شه
Hammasini ko'rsatish...
5.65 KB
Repost from N/a
رفت و برگشت ک.یرم تو ک.ص کوچولو و باکرش اوج لذت بود هق می زد تا ولش کنم اما شهوت جلو چشممو گرفته بود و نمی تونستم از اون هلوی بی مو و صورتیش بگذرم نوک سینشو توی دهنم فرو کردم -گریه نکن پناه ناله کن برام لذت ببر توله سگ من تلمبه هامو یکم اروم کردم و با مالیدن چو.چولش حس کردم که ک.یرم از آبش خیس شد و سیاهی چشماش بالا رفتن -آههه آخ عمو جلوی دهنشو گرفتم و ک.یرمو عمیق تو رحمش کوبیدم که... https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 https://t.me/+pdRIV9H1Pz8wMGM0 یکی از بچه های مظلوم پرورشگاهو میکشه زیر خودش و ک.ص باکرشو جر میده و دختره ی بیچاره رو به خونریزی میندازه❌🔞💦 9 پاک✅
Hammasini ko'rsatish...
پرورشگاه‌سک🔞س💦

از پشت سرش دستاتو برسونی به شورتش و از رو براش بمالی🤤💦🔞

Repost from N/a
00:02
Video unavailable
وسط سکس پریود میشه 🫠🇯🇵 سوگند مدام روی #گلویش بوسه میزد و نفس های #گرمش را روی #سینه اش پخش میکرد . به ارامی #لب هایش را روی لب های #لطیف سودابه گذاشت و ارام #انگشتش را واردش کرد + اههههه _ هیییش ارام ارام #انگشتش را پیش برد که #خیسی زیادی را #حس کرد _ چقدر یهو خیس شدی ! سودابه با #تیر کشیدن زیر #دلش به ارامی با #بغض زمزمه کرد + وای سوگند فک کنم پریود شدم سوگند ارام انگشتش را خارج کرد و #بوسه ای به لب هایش زد _ اشکال نداره چیزی نیست که https://t.me/+0T1zd9XBFmMzNDRk https://t.me/+0T1zd9XBFmMzNDRk لزبین لاو ♡ مجموعه گوزن ♡ پارت واقعی
Hammasini ko'rsatish...
girl-kiss.mp41.24 KB
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
پسرایی که از بچگی اسیر مرد قلدری میشن که بچه ها رو بزور وادار میکنه موادهاش رو پخش کنن و بفروشن و... 🥺🖤🔥 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 ترسیده قطره اشکی روی صورتش چکید که غریدم: زود باش به جای آبغوره گرفتن لباس هات رو دربیار تا پارشون نکردم...زوددد! 🔥 اشک هاش رو پاک کرد و دست سمت سوییشرتش برد تا دربیارتش اما کند پیش میرفت و من کم طاقت رو دیوونه تر میکرد!🔞 دست هاش رو پس زدم و سریع زیپش رو پایین کشیدم و از موهای سرش چنگی گرفتم که نالید و به پشت برگردوندمش و از پشت یقه اش گرفتم و به دو طرف کشیدم که با صدای بدی پاره شد. 🔥 صدای هق هق های ریزش به گوشم رسید. 🔞 از گلوش گرفتم و سرش رو عقب آوردم و دم گوشش لب زدم: اوخی...ترسیدی توله کوچولوی مهراب؟! 🔥 فین فین کرد و گفت: غلط کردم...فین...ببخشید...فین... 🔞 خندیدم. 🔥 از این بازی خیلی داشت خوشم میومد! 🔞 🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥 https://t.me/+W0sbkdYmuiFjODlk https://t.me/+W0sbkdYmuiFjODlk
Hammasini ko'rsatish...
1.34 KB