Mohammad Aleph
Dixi et animam Levavi On X (twitter): https://x.com/mohammadaleph?t=Ja80M6C7JbRAaFnGrpq9HQ&s=09
Ko'proq ko'rsatish4 870
Obunachilar
+224 soatlar
+17 kunlar
+830 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Nashrni tahlil qilish
Postlar | Ko'rishlar | Ulashishlar | Ko'rish dinamikasi |
01 روسیه امروز چقدر شبیه فیلمهای شوروی در خلال جنگ جهانی دومه!
خیابانهای پر گل و لای، رژه با پرچم، سرودهای حماسی، آشفتگی و...
@Soudabeh_Qaisari | 1 011 | 28 | Loading... |
02 «برای درست کردن ایران، ابتدا باید آن را دوست داشت.» این درستترین گفتهای است که میتوان در باب شناخت نگرشهای سیاسی و تجمعات به اصطلاح آزادیخواهانه به آن استدلال کرد. کسانی که علاقهای به ایران ندارند، وضعی بهتر از امروز ایجاد نخواهند کرد چه بسا آمادهاند تا اوضاع را بدتر کنند.
@mohammadaleph | 2 317 | 47 | Loading... |
03 بار معنایی واژهها در اثر کاربرد در زمان و مکان نامناسب و اطلاق بی مورد آن چه به دلیل مشروعیت بخشیدن و تاثیرگذاری شیادانه و چه به دلیل معنا بخشیدن به بیمعناها از بین میرود و یا به ابتذال کشیده میشود. گوش مخاطب در اثر استعمال بیرویه پُر میشود و حساسیت بر کلمات از بین میرود. زمانی که یک «فاشیست، نژادپرست، تمامیتخواه و غیره» در دست بگیری و به هرکس بچسبانی، دیگر «فاشیست، نژادپرست، تمامیتخواه و غیره» بودن معنای خود را از دست میدهد و در هنگام ظهور حقیقی چنین ایدههای دیگر تشخیص آن یا برای مخاطب سخت شده یا علاقهای به نشان دادن واکنش مناسب به آن ندارد. مشکلی که امروز ما با آن روبرو هستیم. معیارها مشخص نیست و استعمال این کلمات به طور بیرویهای افزایش یافته است. اندیشیدن در باب شناخت و استفادهی بجا، جای خود را به استعمال دم دستی برای پیروزی در گفتگوها داده است. خطر چنین رویهای بسیار بیشتر از آنچیزی است که به نظر میرسد.
@mohammadaleph | 1 759 | 26 | Loading... |
04 ۸ مِی ۱۹۴۵، روز تسلیم آلمان نازی در جنگ دوم جهانی. در این نقشه مناطق تحت کنترل نازیها در هنگام تسلیم با رنگ آبی مشخص شده است.
@mohammadaleph | 1 830 | 26 | Loading... |
05 به محض دخیلشدنِ ترس، نفرت، حسادت و پرستشِ قدرت، حسِ تشخیص واقعیت مختل میشود.
هیچ جتایتی، مطلقا هیچ جنایتی وجود ندارد که وقتی گروه "ما" مرتکب آن میشود، نشود آن را نادیده گرفت. حتی اگر منکر رویدادنِ آن جنایت نشویم، حتی اگر بدانیم که دقیقا همان جنایتی است که در دیگر موارد آن را محکوم کردهایم، حتی اگر از نظر عقلانی بپذیریم که "ناحق" است، باز هم چون گروه "ما" مرتکب آن شده، نمیتوانیم آن را اشتباه بدانیم.
اینجا وفاداری دخیل است و همدردی متوقف میشود.
🔺️جورج اورول در کتاب "در باب ناسیونالیسم"
@Soudabeh_Qaisari | 1 293 | 16 | Loading... |
06 صفهای طولانی و افزایش استیصال در کوبا، همزمان با کمبود پول نقد
آندریا رودریگز (منتشر شده در آسوشییتد پرس – 28 آوریل 2024)
ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/659 | 1 739 | 11 | Loading... |
07 برتری اخلاقیای که اسرائیل به واسطه ۷ اکتبر برای مشروعیت بخشیدن به حمله نظامی گسترده به غزه و یکسره کردن کار حماس در ابتدای جنگ داشت به چالش کشیده شده است. از طرفی یک سوال همیشگی وجود دارد و آن این است که حماسِ غزه با وجود فرصتهای زیادی که برای بازی با کارت گروگانها داشته است چرا همچنان به صورت همیشگی زیر میز مذاکرات میزند؟ آن هم در حالی که در طرف روبرو قصد مطلق برای پایان دادن به حیات آنها وجود دارد. دقیقا به چه چیزی امید بستهاند و اصلا گروگانها در چه وضعیتی قرار دارند؟ شاید مسئله را باید جور دیگری دید.
@mohammadaleph | 2 132 | 19 | Loading... |
08 رفتار محور به اصطلاح مقاومت چه خواهد بود؟ چیزی مشخص نیست. هرچند انتظار زیادی نباید داشت.
@mohammadaleph | 2 113 | 5 | Loading... |
09 پیشترها نوشته بودم، جنگِ اسرائیل، جنگ برای موجودیتش است. با وجود یک حماس، هرچند ضعیف، باز هم امکان بازآفرینی ۷ اکتبر به هر اندازهای دور از ذهن نخواهد بود. از طرفی فشارها از سمت آمریکاییها میتواند کار را برای اسرائیل سخت کند. رفح در حال حاضر چنان سرریز از غیرنظامیها است که مطمئنا حماس و حامیانش میتوانند از تلفاتِ اجتنابناپذیر عملیات زمینی در رفح برای تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر جبهه مقابل استفاده کنند.
@mohammadaleph | 2 190 | 9 | Loading... |
10 به نظر میرسد، مذاکرات اسرائیل و حماس به نتیجهای نرسیده است و اسرائیل عزم تخلیه شرق رفح از غیرنظامیان و حمله زمینی به آخرین سنگر زمینی حماس را کرده است.
روزهای سرنوشتساز پیش رو برای هر طرفی که بیشتر بتواند دوام بیاورد حامل خبرهای مهمی است.
@mohammadaleph | 2 221 | 16 | Loading... |
11 بانو ارینا گات Irena Gut با این چهره زیبایش داستان جالبی دارد. او زمانی که ۲۲ یا ۲۳ ساله بود در طول حمله شوروی به لهستان مورد تجاوز سربازان کمونیست قرار میگیرد. بعد در شهر ترنوپیل Ternopil به عنوان خدمتکار سربازان نازی درمیآید. بعدها به دلیل تسلطش به زبان آلمانی، به عنوان خدمتکار به ویلای شخصی یکی از سرگردان ارتش ورماخت به نام ادوارد روگمر Eduard Rügemer میرود. در آنجا او ۱۲ یهودی را از گتوها نجات میدهد و در سرداب ویلا پنهان میکند. یهودیها هنگامی که سرگرد در خانه نبود، بیرون میآمدند و به او در تمیزکاری خانه کمک میکردند.
یک روز سرگرد از داستان یهودیها مطلع میشود اما میپذیرد که اگر ارینا به عنوان معشوقه به او خدمت کند، از جان یهودیها بگذرد. داستان تا بعد از پایان جنگ ادامه پیدا میکند و در نهایت، همه یهودیها به واسطه ارینا نجات پیدا میکنند. خود او در سال ۲۰۰۳ از دنیا رفت.
@mohammadaleph | 2 905 | 80 | Loading... |
12 چیزی که امروز فهمیدم این است که آن صدای خشن و سخت خواننده دومی که میشنوید، در واقع خواننده جوان آلمانی Henning May است که هنگام خواندن این ترانه در سال ۲۰۱۹ فقط ۲۷ سال سن دارد، اما بدون دانستن این نکته به نظر میرسد که فقط ۴۰ سال تمرینِ حنجره پشت این صدا است. | 2 202 | 23 | Loading... |
13 Media files | 2 406 | 68 | Loading... |
14 یک داستان کمونیستی: دو دوست کمونیست با هم حرف میزدند.
اولی گفت: ببینم تو اگه دو تا خونه داشتی، یکی رو به من میدادی؟
دومی: حتما، تو رفیق کمونیست منی.
اولی: دوتا ماشین داشتی چی؟
دومی: حتما.
اولی: دو تا مرغ داشتی چی؟
دومی: نه!
اولی: چرا؟
دومی: چون همین حالا دوتا مرغ دارم.
@mohammadaleph | 8 083 | 233 | Loading... |
15 Media files | 7 914 | 338 | Loading... |
16 Media files | 2 402 | 49 | Loading... |
17 «سوسیالیسم!»
حتی آلمانها هم نتونستن کاری کنن که به درد بخوره.
@mohammadaleph #meme | 3 190 | 76 | Loading... |
18 از میان خاطرات سولژنیتسین: «در گولاگهای شوروی قانونی وجود دارد که بر اساس آن، هرکسی که به بدترین شکل زجر کشیده و سختترین شرایط را شجاعانه تحمل کرده است، صادقترین و استوارترینها هرگز رنگ جهان بیرون را نخواهند دید؛ زیرا که آنها چیزهایی برای گفتن دارند که ذهن آدمی توانایی پذیرش آن را ندارد.»
@mohammadaleph | 3 548 | 59 | Loading... |
19 دهه ۹۰ میلادی، هنگامی که حکومت وحشت کمونیستها سرانجام در شوروی به پایان رسید، مرد جوانی با سوتلانا الکسیویچِ نویسنده مصاحبه کرده و داستانش از مواجهه با یکی از شکنجهگران استالین را برای او تعریف کرد. شکنجهگر داستان، پدربزرگ نامزد او بود. پیرمردی که یک روز در مستی دهانش را باز میکند و داستان شکنجههایش را برای او تعریف میکند. از این میگوید که چگونه دستانش از فرط شلیک مداوم از فاصله نزدیک به سر زندانیها خسته میشده است. از اینکه چگونه در دمای ۴۰ درجه زیر 0 آب روی زندانیهای میریخته است و مجسمههای یخی تا بهار سال آینده همانجا روی زمین میماندهاند. اینکه چگونه آنقدر بوی خون میداده است که حتی سگش هم به او نزدیک نمیشده است. او همیشه میگفته است: «من کارهای نبودم، من فقط دستورات را اطاعت میکردم.» حتی استالین هم چیزی را گردن نمیگرفت، او هم همیشه میگفت: «من دستور نمیدهم، حزب کمونیست به این کار نیاز دارد.» حالا به جای «حزب کمونیست» هر گذارهای را که میخواهید قرار دهید. شیاطین همینجا هستند، در میان ما زندگی میکنند و قیافههایشان دقیقا مانند انسانهای عادی است. شاید شما چندین بار به طور اتفاقی در خیابان از کنار کسانی رد شده باشید که به دخترکی در پشت کامیون یخچالدار تجاوز کردهاند، در دهانش جوراب گذاشتهاند و جنازهاش را در خیابانی خلوت رها کردهاند. آنها با بچههایشان بازی میکنند، شبها راحت سرشان را روی بالش میگذارند و میخوابند، در خیابان قدم میزنند و از کارهایشان پشیمان نمیشوند. حتی دوباره و با قدرت آمادهاند تا همان کارها را تکرار کنند. آنچه که میشنوید، میخوانید و میبینید؛ نوک کوه یخی است که گهگاهی سر و کلهاش در میان اخبار پیدا میشود. زمانی که دشمن شماره یک، یک حکومت، مردمانش باشند؛ هر جنایتی که فکر کنید اتفاق میافتد.
@mohammadaleph | 11 796 | 394 | Loading... |
20 محبوبیت جو بایدن چیزی در حدود ۳۷ درصد است در حالی که در همین بازه زمانی، مقبولیت دونالد ترامپ در دوره ریاستجمهوریاش چیزی حدود ۴۶ درصد بوده است. بالاترین مقبولیت اجتماعی در بین رییس جمهورهای آمریکا در ۷۰ سال گذشته منعلق به آیزنهاور با حدود ۷۰ درصد مقبولیت بوده است.
@mohammadaleph | 5 602 | 53 | Loading... |
21 در مدت زمان کمی که تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده باقی مانده، نتیجه نظرسنجی جدید گالوپ نشان میدهد که جو بایدن کمترین محبوبیت و مقبولیت را در بین روسای جمهور آمریکا در طول ۷۰ سال گذشته دارد و میزان مقبولیت او به کمتر از ۴۰ درصد رسیده است.
@mohammadaleph | 6 086 | 59 | Loading... |
22 از میان خاطرات سولژنیتسین: «در حال حاضر، در کشورهای کمونیستی فقط تعداد کمی وجود دارند که به صورت عمومی -اعتراضشان را- بیان میکنند، درحالی که میلیونها نفر از ماهیت نفرتانگیز حکومت منزجر هستند. هرکس که میتواند با پاهایش رای بدهد، از این ویرانی و خشونت غیرعقلانی فرار میکند.»
@mohammadaleph | 3 080 | 43 | Loading... |
23 مارکسیستها همواره ادعا میکردند که جنگها در عصر جدید، نتیجه شیوه تولید سرمایهداری و رقابتها و انحصارات ناشی از آن است. مفهوم امپریالیسم هم از همینجا زاده میشود. از دیدگاه آنان سرمایهداری برای حفظ نرخ سود و انتقال بحرانهای ناگزیرش، نیاز دائمی به جنگ دارد اما زمانی که طبقه کارگر به رهبری سازمان پیشتازش یعنی حزب کمونیست، حاکمیت را در کشورهای مختلف به دست گیرد، دیگر جنگی وجود نخواهد داشت و تضادهای قومی و ملی هم بی معنا خواهد بود.
اما در دهه هفتاد میلادی که احزاب کمونیست در سه کشور هندوچین قدرت را بدست گرفتند، ابتدا کمونیستهای حاکم در کامبوج دست به نسل کشی ویتنامیهای مقیم آن کشور زدند، سپس ارتش ویتنام کمونیست با یک حمله سراسری در سال هفتاد و نه ررژیم کمونیست کامبوج را سرنگون کرد. سپس چند ماه بعد چین کمونیست برای تنبیه ویتنام دست به یک لشکرکشی ویرانگر به خاک ویتنام زد که دهها هزار کشته برجای گذاشت.
در یک سکانس تاریخی دیگر زمانی که یوزف بروز تیتو رهبر کمونیست یوگوسلاوی از دستورات استالین سرپیچی کرد، ارتش شوروی برای حمله به یوگوسلاوی آماده شد و استالین صراحتا اعلام کرد که انگشت کوچکم را تکان میدهم و آن وقت دیگر تیتویی وجود نخواهد داشت! استالین تنها پس از آنکه دریافت آمریکا کمک نظامی و اقتصادی به یوگوسلاوی را آغاز کرده، از تهاجم نظامی منصرف شد.
بازهم در نیمه دوم دهه هفتاد میلادی اتیوپی و سومالی که هر دو توسط نظامیان کمونیست اداره میشدند، بر سر ایالت اوگادن وارد جنگ شدند، تلاشهای شوروی برای میانجیگری موثر واقع نشد و در نهایت تصمیم گرفت که جانب اتیوپی را بگیرد و نیروهای هوابرد و مستشارانش را به کمک آن کشور بفرستد.
در افغانستان زمانی که کمونیستها به قدرت رسیدند، به دو جناح موسوم خلق و پرچم تقسیم میشدند. در جناح خلق پشتونها غالب بودند و در جناح پرچم تاجیکها. ترهکی و امین پشتون خیلی سریع پرچمیهایی نظیر کارمل و ارتشیهای هوادار آنها را اخراج و تبعید کردند و تعدادی را نیز اعدام. سپس میان خود امین و ترهکی نزاع پدید آمد. امین غالب شد و دستور داد ترهکی را با بالش خفه کنند. پس از آن ارتش شوروی با نیروهای نظامیاش غالب شد و با تصرف کاخ امین او را به همراه تمام خانواده و همکارانش تیرباران کرد و ببرک کارمل تاجیک را به قدرت رساند. دوازده سال بعد در روزهای آخر حکومت کمونیستی، تضادهای قومی تیر خلاص را شلیک کرد، کارمل علیه نجیب پشتون توطئه کرد. شهنواز تنای پشتون علیه حکومت کودتا کرد و سپس به پاکستان گریخت و در نهایت رشید دوستم ازبک با گارد
قدرتمندش در شمال دست از حمایت حکومت برداشت و موجبات سرنگونی آن را فراهم کرد.
در یک سکانس دیگر از تاریخ قرن بیستم، در اواخر دهه شصت میلادی شورویها به طور محرمانه با واشنگتن تماس گرفتند تا موافقت آمریکا را برای حمله اتمی به چین، پیش از آنکه پکن به یک قدرت اتمی تبدیل شود، جلب کنند. نیکسون ک کیسینجر قاطعانه در مقابل شوروی ایستادند و این تجاوز صورت نگرفت.
در سوی دیگر ماجرا مارکسیستها هرگز نتوانستند، هشتاد سال صلح و رفاه در اروپای پس از جنگ دوم جهانی را توضیح دهند. آنها در برابر این واقعیت که هرگز دو کشور دارای نظام سیاسی لیبرال دمکراسی با یکدیگر نجنگیدهاند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند. واقعیت آن است که صفر تا صد تزهای مارکسیستی درباره جنگ و نظام جهانی مطلقا یاوه است. در نتیجه توسعه سرمایهداری، تجارت آزاد و دمکراسی، پس از جنگ دوم جهانی ما مرفهترین و صلحآمیزترین دوران تاریخ بشر را در میان کشورهای توسعه یافته تجربه کردیم. ریشهها و زمینههای جنگ را باید در جاهایی کاملا متفاوت با آنچه مارکسیستها میگویند جستجو کرد. احتمالا در مطلبی مستقل به این موضوع میپردازم. | 3 287 | 48 | Loading... |
24 براساس آموزههای کلاسیک مارکسیسم، انقلاب کمونیستی در پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری رخ میداد. ولادیمیر لنین تبصرهای مهم در این آموزه ایجاد کرد: انقلاب در کشورهای نیمه پیشرفتهای همانند روسیه هم که دارای تضادهای اجتماعی حاد و تعدیل نشده هستند، میتواند رخ دهد اما شرط بقا و تداوم آن انقلاب در کشورهای پیشرفته سرمایهداری است. او و تروتسکی در آغاز انقلاب روسیه تاکید میکردند که این انقلاب، بدون وقوع انقلاب در آلمان نمیتواند به حیات خود تداوم بخشد. اما انقلاب در آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته سرمایهداری به وقوع نپیوست و این مسئله وحشتی بزرگ برای کمونیستهای روسی بود.
استالین در پاسخ به این وضعیت و در تقابل با تروتسکی که قادر نبود از اصول کلاسیک چشم پوشی کند، تز "سوسیالیسم در یک کشور" را مطرح کرد، به این معنا که روسیه با انسجام و تلاش طاقت فرسا در راه صنعتی شدن میتواند سوسیالیسم را در خاکش رویش دهد و نه تنها امکان انتظار برای انقلاب جهانی را فراهم کند، بلکه با قدرت نظامی و اقتصادیاش از آن حمایت کرده و به پیروزی و بقای آن مدد رساند.
این فرمول جوهره حیات اتحاد جماهیر شوروی در دهههای بعد بود. این کشور پیش از هرچیز ماموریت پشتیبانی از انقلاب جهانی و روند کمونیستی کردن جهان را بر دوش داشت. حیرت انگیز برای کمونیستها آن که پس از آن تاریخ نه تنها در هیچیک از کشورهای پیشرفته انقلاب رخ نداد، بلکه انقلابهای بعدی مخصوص کشورهایی بود که به مراتب از خود روسیه هم عقبماندهتر بودند: چین، کوبا، ویتنام و....این کشورها نه تنها قادر نبودند به روند ساخت سوسیالیسم در روسیه و اقتصاد آن کمکی برسانند، بلکه برای ادامه حیات خود محتاج کمکهای اقتصادی و نظامی کلان مسکو بودند.
موج بعدی کشورهایی به اردوگاه سوسیالیسم پیوستند، در اغلب موارد از قبلیها هم عقب ماندهتر بودند: افغانستان، اتیوپی، سومالی، آنگولا، لائوس، کامبوج و نیکاراگوئه. کشورهای اروپای شرقی هم که در مجموع بدون انقلاب و از طریق پیشروی ارتش شوروی در دوران جنگ دوم به این اردوگاه پیوسته بودند، برای گذران اقتصاد دستوری و ناکارامد خود نیازمند پول تو جیبی ماهانه مسکو بودند. لنین خود اعتراف کرد که هنگام کسب قدرت، چیز چندانی برای پایهریزی یک اقتصاد سوسیالیستی، در آثار مارکس نیافت و بیشتر از اقتصاد زمان جنگ امپراتوری آلمان الگو گرفت. لفاظیهای خوشآهنگ فلسفی به هنگام عمل و آغاز حکمرانی توخالی بودن خود را ثابت کردند و هیچیک از حکمرانان مارکسیست در چهارگوشه جهان راهی به جز یک اقتصاد تمام دولتی نیافتند.
در واقعیت ملموس مارکسیسم نه پیشرو بود و نه منطبق بر تحولات تاریخی آینده و هیچ حرفی برای کشورهای پیشرفته سرمایهداری نداشت. مارکسیسم دقیقا برخلاف آموزههای مارکس، تنها در جوامع توسعه نیافتهای که قادر نبودند چالسهای دشوار آغاز دوران تغییر اجتماعی یا صنعتی شدن را مدیریت کنند، مجال عرضاندام مییافت. اگر به روند وقوع انقلابات سوسیالیستی از قرن نوزدهم بدینسو تامل کنیم، نتایج شگفتآوری بدست میآید: در اواخر قرن هجدهم و نیمه قرن نوزدهم چندین خیزش سیوسیالیستی در فرانسه، در پایان دهه دوم قرن بیستم دو خیزش ناکام در آلمان و دو خیزش ناکام دیگر در مجارستان و بلغارستان، در همان زمان انقلاب پیروز سوسیالیستی در روسیه، سپس در نیمه قرن بیستم انقلاب در چین و پس از آن در کوبا، ویتنام و....
نکته مهم آنکه پیشرفتهترین اقتصادهای سرمایهداری، یعنی ایالات متحده و انگلستان، حتی یک خیزش ناکام سوسیالیستی هم رخ نداد و هیچ حزب یا جنبش نیرومند مارکسیستی در این کشورها زاده نشد. مارکسیسم نه آلترناتیو یا مرحله ناگزیر و پیشرفته تاریخ، بلکه یک عارضه و بیماری عفونی بود که در هنگام ناتوانی حکمرانان و طبقه حاکم در مدیریت تضادها و تغییرات اجتماعی مجال بروز پیدا میکرد. | 2 409 | 36 | Loading... |
25 مارکسیستها همواره ادعا میکردند که جنگها در عصر جدید، نتیجه شیوه تولید سرمایهداری و رقابتها و انحصارات ناشی از آن است. مفهوم امپریالیسم هم از همینجا زاده میشود. از دیدگاه آنان سرمایهداری برای حفظ نرخ سود و انتقال بحرانهای ناگزیرش، نیاز دائمی به جنگ دارد اما زمانی که طبقه کارگر به رهبری سازمان پیشتازش یعنی حزب کمونیست، حاکمیت را در کشورهای مختلف به دست گیرد، دیگر جنگی وجود نخواهد داشت و تضادهای قومی و ملی هم بی معنا خواهد بود.
اما در دهه هفتاد میلادی که احزاب کمونیست در سه کشور هندوچین قدرت را بدست گرفتند، ابتدا کمونیستهای حاکم در کامبوج دست به نسل کشی ویتنامیهای مقیم آن کشور زدند، سپس ارتش ویتنام کمونیست با یک حمله سراسری در سال هفتاد و نه ررژیم کمونیست کامبوج را سرنگون کرد. سپس چند ماه بعد چین کمونیست برای تنبیه ویتنام دست به یک لشکرکشی ویرانگر به خاک ویتنام زد که دهها هزار کشته برجای گذاشت.
در یک سکانس تاریخی دیگر زمانی که یوزف بروز تیتو رهبر کمونیست یوگوسلاوی از دستورات استالین سرپیچی کرد، ارتش شوروی برای حمله به یوگوسلاوی آماده شد و استالین صراحتا اعلام کرد که انگشت کوچکم را تکان میدهم و آن وقت دیگر تیتویی وجود نخواهد داشت! استالین تنها پس از آنکه دریافت آمریکا کمک نظامی و اقتصادی به یوگوسلاوی را آغاز کرده، از تهاجم نظامی منصرف شد.
بازهم در نیمه دوم دهه هفتاد میلادی اتیوپی و سومالی که هر دو توسط نظامیان کمونیست اداره میشدند، بر سر ایالت اوگادن وارد جنگ شدند، تلاشهای شوروی برای میانجیگری موثر واقع نشد و در نهایت تصمیم گرفت که جانب اتیوپی را بگیرد و نیروهای هوابرد و مستشارانش را به کمک آن کشور بفرستد.
در افغانستان زمانی که کمونیستها به قدرت رسیدند، به دو جناح موسوم خلق و پرچم تقسیم میشدند. در جناح خلق پشتونها غالب بودند و در جناح پرچم تاجیکها. ترهکی و امین پشتون خیلی سریع پرچمیهایی نظیر کارمل و ارتشیهای هوادار آنها را اخراج و تبعید کردند و تعدادی را نیز اعدام. سپس میان خود امین و ترهکی نزاع پدید آمد. امین غالب شد و دستور داد ترهکی را با بالش خفه کنند. پس از آن ارتش شوروی با نیروهای نظامیاش غالب شد و با تصرف کاخ امین او را به همراه تمام خانواده و همکارانش تیرباران کرد و ببرک کارمل تاجیک را به قدرت رساند. دوازده سال بعد در روزهای آخر حکومت کمونیستی، تضادهای قومی تیر خلاص را شلیک کرد، کارمل علیه نجیب پشتون توطئه کرد. شهنواز تنای پشتون علیه حکومت کودتا کرد و سپس به پاکستان گریخت و در نهایت رشید دوستم ازبک با گارد
قدرتمندش در شمال دست از حمایت حکومت برداشت و موجبات سرنگونی آن را فراهم کرد.
در یک سکانس دیگر از تاریخ قرن بیستم، در اواخر دهه شصت میلادی شورویها به طور محرمانه با واشنگتن تماس گرفتند تا موافقت آمریکا را برای حمله اتمی به چین، پیش از آنکه پکن به یک قدرت اتمی تبدیل شود، جلب کنند. نیکسون ک کیسینجر قاطعانه در مقابل شوروی ایستادند و این تجاوز صورت نگرفت.
در سوی دیگر ماجرا مارکسیستها هرگز نتوانستند، هشتاد سال صلح و رفاه در اروپای پس از جنگ دوم جهانی را توضیح دهند. آنها در برابر این واقعیت که هرگز دو کشور دارای نظام سیاسی لیبرال دمکراسی با یکدیگر نجنگیدهاند، هیچ حرفی برای گفتن ندارند. واقعیت آن است که صفر تا صد تزهای مارکسیستی درباره جنگ و نظام جهانی مطلقا یاوه است. در نتیجه توسعه سرمایهداری، تجارت آزاد و دمکراسی، پس از جنگ دوم جهانی ما مرفهترین و صلحآمیزترین دوران تاریخ بشر را در میان کشورهای توسعه یافته تجربه کردیم. ریشهها و زمینههای جنگ را باید در جاهایی کاملا متفاوت با آنچه مارکسیستها میگویند جستجو کرد. احتمالا در مطلبی مستقل به این موضوع میپردازم. | 1 | 0 | Loading... |
26 زمانی که یک حکومت خود را در تصمیمگیری برای عمیقترین لایههای زندگی شهروندان محق میداند، درگیری و مخالفت از سمت شهروندان به یک عمل اجتنابناپذیر تبدیل میشود. پاسخ حکومت به این مخالفتها مشخص کننده این موضوع است که شهروندانِ مخالف، آن حکومت را به چشمی میبینند. زمانی که حکومت از هر انعطافی اجتناب کرده و «سرکوب با توسل به هر وسیله و به هر مقداری» پاسخ همیشگی در مواجهه با مخالفتها باشد، دیگر آن حکومت به «دشمنی خارجی» تبدیل میشود که هیچ نشانهای از صلاح مردم در آن وجود ندارد. پاسخ مردم در مواجهه با دشمن خارجی را عموما نه در اصلاح و نه در کنار آمدن با آن میتوان جستجو کرد. پاسخ مشخص است: حکومت پایههای ایدئولوژیک خود را مقدم بر صلاح مردم میبیند و با قدرت آماده است تا از هر سلاح موجودی در جهت خفه کردن مخالفتها استفاده کند. در چنین شرایطی برخوردها اجتنابناپذیر است. دیر یا زود، شکل خشونت این برخوردها هم تغییر خواهد کرد.
@mohammadaleph | 4 143 | 80 | Loading... |
Repost from سودابه قیصری
00:29
Video unavailableShow in Telegram
روسیه امروز چقدر شبیه فیلمهای شوروی در خلال جنگ جهانی دومه!
خیابانهای پر گل و لای، رژه با پرچم، سرودهای حماسی، آشفتگی و...
@Soudabeh_Qaisari
«برای درست کردن ایران، ابتدا باید آن را دوست داشت.» این درستترین گفتهای است که میتوان در باب شناخت نگرشهای سیاسی و تجمعات به اصطلاح آزادیخواهانه به آن استدلال کرد. کسانی که علاقهای به ایران ندارند، وضعی بهتر از امروز ایجاد نخواهند کرد چه بسا آمادهاند تا اوضاع را بدتر کنند.
@mohammadaleph
بار معنایی واژهها در اثر کاربرد در زمان و مکان نامناسب و اطلاق بی مورد آن چه به دلیل مشروعیت بخشیدن و تاثیرگذاری شیادانه و چه به دلیل معنا بخشیدن به بیمعناها از بین میرود و یا به ابتذال کشیده میشود. گوش مخاطب در اثر استعمال بیرویه پُر میشود و حساسیت بر کلمات از بین میرود. زمانی که یک «فاشیست، نژادپرست، تمامیتخواه و غیره» در دست بگیری و به هرکس بچسبانی، دیگر «فاشیست، نژادپرست، تمامیتخواه و غیره» بودن معنای خود را از دست میدهد و در هنگام ظهور حقیقی چنین ایدههای دیگر تشخیص آن یا برای مخاطب سخت شده یا علاقهای به نشان دادن واکنش مناسب به آن ندارد. مشکلی که امروز ما با آن روبرو هستیم. معیارها مشخص نیست و استعمال این کلمات به طور بیرویهای افزایش یافته است. اندیشیدن در باب شناخت و استفادهی بجا، جای خود را به استعمال دم دستی برای پیروزی در گفتگوها داده است. خطر چنین رویهای بسیار بیشتر از آنچیزی است که به نظر میرسد.
@mohammadaleph
Photo unavailableShow in Telegram
۸ مِی ۱۹۴۵، روز تسلیم آلمان نازی در جنگ دوم جهانی. در این نقشه مناطق تحت کنترل نازیها در هنگام تسلیم با رنگ آبی مشخص شده است.
@mohammadaleph
Repost from سودابه قیصری
Photo unavailableShow in Telegram
به محض دخیلشدنِ ترس، نفرت، حسادت و پرستشِ قدرت، حسِ تشخیص واقعیت مختل میشود.
هیچ جتایتی، مطلقا هیچ جنایتی وجود ندارد که وقتی گروه "ما" مرتکب آن میشود، نشود آن را نادیده گرفت. حتی اگر منکر رویدادنِ آن جنایت نشویم، حتی اگر بدانیم که دقیقا همان جنایتی است که در دیگر موارد آن را محکوم کردهایم، حتی اگر از نظر عقلانی بپذیریم که "ناحق" است، باز هم چون گروه "ما" مرتکب آن شده، نمیتوانیم آن را اشتباه بدانیم.
اینجا وفاداری دخیل است و همدردی متوقف میشود.
🔺️جورج اورول در کتاب "در باب ناسیونالیسم"
@Soudabeh_Qaisari
Repost from شرق وحشی
Photo unavailableShow in Telegram
صفهای طولانی و افزایش استیصال در کوبا، همزمان با کمبود پول نقد
آندریا رودریگز (منتشر شده در آسوشییتد پرس – 28 آوریل 2024)
ترجمۀ مسعود یوسفحصیرچین (منتشر شده در اکوایران)
https://t.me/yusefmasoud/659
برتری اخلاقیای که اسرائیل به واسطه ۷ اکتبر برای مشروعیت بخشیدن به حمله نظامی گسترده به غزه و یکسره کردن کار حماس در ابتدای جنگ داشت به چالش کشیده شده است. از طرفی یک سوال همیشگی وجود دارد و آن این است که حماسِ غزه با وجود فرصتهای زیادی که برای بازی با کارت گروگانها داشته است چرا همچنان به صورت همیشگی زیر میز مذاکرات میزند؟ آن هم در حالی که در طرف روبرو قصد مطلق برای پایان دادن به حیات آنها وجود دارد. دقیقا به چه چیزی امید بستهاند و اصلا گروگانها در چه وضعیتی قرار دارند؟ شاید مسئله را باید جور دیگری دید.
@mohammadaleph
رفتار محور به اصطلاح مقاومت چه خواهد بود؟ چیزی مشخص نیست. هرچند انتظار زیادی نباید داشت.
@mohammadaleph
پیشترها نوشته بودم، جنگِ اسرائیل، جنگ برای موجودیتش است. با وجود یک حماس، هرچند ضعیف، باز هم امکان بازآفرینی ۷ اکتبر به هر اندازهای دور از ذهن نخواهد بود. از طرفی فشارها از سمت آمریکاییها میتواند کار را برای اسرائیل سخت کند. رفح در حال حاضر چنان سرریز از غیرنظامیها است که مطمئنا حماس و حامیانش میتوانند از تلفاتِ اجتنابناپذیر عملیات زمینی در رفح برای تحت فشار قرار دادن هرچه بیشتر جبهه مقابل استفاده کنند.
@mohammadaleph
به نظر میرسد، مذاکرات اسرائیل و حماس به نتیجهای نرسیده است و اسرائیل عزم تخلیه شرق رفح از غیرنظامیان و حمله زمینی به آخرین سنگر زمینی حماس را کرده است.
روزهای سرنوشتساز پیش رو برای هر طرفی که بیشتر بتواند دوام بیاورد حامل خبرهای مهمی است.
@mohammadaleph