سید مهدی موسوی
اشعار، ترانهها، داستانها و... مرا فقط از این کانال و همچنین اینستاگرام، فیسبوک و کانال یوتیوب شخصیام دنبال کنید
Ko'proq ko'rsatish26 075
Obunachilar
+124 soatlar
-247 kunlar
-15430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
نوجوان زل زده به تلویزیون، میکند آه و ناله مردِ کچل
هر دو در یک نمایش محضند! مثل یک زوج توی ماهعسل
بغل هم، کنارِ هم، در تخت، عکس یک زوجِ واقعاً خوشبخت
با همند و بدون ربط به هم، مثل مربوطیِ اتل به متل!
گیر کرده میان یک حلقه، توی انگشت یا مسیر جهان
شب به فکر فرار و صبحِ بعد، باز تکرارِ قصه از اوّل
زن فقط گریه میکند شاید، بعد از آن چند بار میزاید
قصهی ترسناک زندگیاش هالووینیست بی کدوتنبل!
رهسپار عبور میشود و چمدان بسته دور میشود و
باز برگشت میخورد مثلِ سرنوشتِ چکی بدون محل
مرد توی اداره میپوسد، بالشش را گرفته میبوسد
در فراموشی است با الکل، فکر آرامش است با منقل
خشمگین است، نابهنجار است، چونکه از زندگیش بیزار است
عصبانی شبیه بمب اتم، بیاثر مثل سازمان ملل!
هر دو از رنج زندگی بیزار، همهی عمر فکرِ راهِ فرار
ناتوانند از ادامهشدن مثلِ پاهای خسته از تاول
تن سپردن به تازیانهی باد، جفتگیریِ کاملا آزاد
عشق خوب است یا غریزهی محض؟! زندگی توی شهر یا جنگل؟!
■
نوجوان بعدِ یک خودارضایی، مانده در اضطراب و تنهایی
- کات!...
فوراً لباس میپوشد، میرود سمت خانه مرد کچل
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بررسی اشعار #طاهره قرةالعین
با موزیکهایی از احمد ظاهر، محمدرضا شجریان، محسن نامجو و...
و شعرخوانی زنده
با اجرای #مهدی_موسوی
برنامهی این هفته را در اینجا ببینید:
https://youtu.be/XwPLkc6NUec?si=Iq5BdzhkjX2rFq2f
Repost from سید مهدی موسوی
متن زیر را سالها پیش نوشته و منتشر کرده بودم و به درخواست شما و به بهانهی روز توهینآمیز «دختر»!! آن را بازنشر میدهم:
برای من دختر بودن و باکرگی، ارزش نیست که به خاطرش به کسی تبریک بگویم. اگر روزی بود که بهانهاش «دخترِ کسی بودن» بود و تبریک پدرها به دخترانشان (حالا هر سن و سال و ازدواجکرده یا نکرده) من هم «شاید» در این بازی شریک میشدم.
اما وقتی دلیل نامگذاری یک روز (با توجه به سبقهی تاریخیاش) باکرگی یا ازدواجنکردن است و قرار است آدمها را به دو دستهی «دختر» و «زن» تقسیم کنیم!! به نظر من نه تبریک دارد و نه تسلیت. یک مسئله و انتخاب شخصی است که به خود افراد مربوط است.
درواقع با وجود تمام مخالفتهای جدیام با ازدواجکردن هنرمندان و آدمهای باهوش (که دلایلش در این متن کوتاه نمیگنجد)، اعتقاد راسخ دارم که زیر کمر و زندگی شخصی هر کس فقط به خود او مربوط است و هیچکس حق اظهارنظر ندارد.
و یقین دارم که باکرگی نه ضدارزش و نه ارزش است و فقط تصمیمی است که به خود افراد مربوط است.
اپیزود دوم یک شعر بلند:
تشنّجم در دستت، تو و زمینلرزه
فرار کردنِ از سالها زن هرزه
به فیلم دیدن، در مبلهای یکنفره
به زندگی چسبیدن، شبیه یک حشره
به هرزگی تنم روی داغی نفسی
به شعر خواندن من روی تختخواب کسی
به بحث علمی آهستهی درِ گوشت!
مقاله خواندن، از دیدگاه آغوشت
به گریه کردنِ من در حقوقِ جاریِ زن
به بوسههای تو با نقد ساختارشکن
به بغض کردن و مُهر طلاق را خوردن
به پارک/ رفتنت و چای داغ را خوردن
درست میمیرم تا تو را غلط نکنم!
به اینهمه میچسبم که گریهات نکنم...
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
بهعلت تغییر ساعت در آمریکا و اروپا
برنامهی بامداد در بهار و تابستان
پنجشنبهها یک ساعت زودتر
و در ساعت ۱۸ بهوقت تهران پخش خواهد شد.
(۱۶:۳۰ به وقت اروپای مرکزی)
شعر و موسیقی و ترانه
با واتساپ برنامه تماس بگیرید و شعر بخوانید:
+4740572356
اگر به ماهواره و «کانال وان» دسترسی ندارید
میتوانید برنامه را زنده از اینجا ببینید:
https://www.parsatv.com/m/name=Kanal-Yek#persian
مهدی موسوی
Kanal Yek Live Stream
Kanal Yek on Parsa TV, Free Live TV Channels HD Quality
شما میتوانید تا پنجشنبه ظهر، اشعارتان را بهصورت ویس یا فایل صوتی دکلمه کنید
و به این شمارهی واتساپ بفرستید:
+4740572356
تا در برنامهی زندهی «بامداد»
از «کانال وان» پخش شود.
همچنین میتوانید در هنگام پخش برنامه تماس بگیرید و بهصورت زنده شعرخوانی کنید 💚❤️
خدای خوب و بزرگی بود
که شک نداشت، ولی ایمان
به هیچچیز نمیآورد!
خدای خوب و بزرگی که
بهار و سکس گروهی را
به شکل معجزه نازل کرد!!
بهار، بعد زمستان است
خدای خوب، چنین فرمود!
و سبز شد همهجا یکهو
پرندهای عصبانی گفت
چقدر رفتن و برگشتن؟!
شروع شد همهچی از نو
درخت بعد دو خمیازه
شکوفه داد و به حسرت گفت
که مرگ، خواب قشنگی بود
دلم امید نمیخواهد
بهار و عید نمیخواهد
که باز دفن شوم در کود!
و ساخت سکس گروهی را
برای درک جنون از تن
خدای خوب و بزرگی بود
که ساخت سکس گروهی را
برای کشتن «من» در «ما»
برای لذتِ نامحدود
و مرد گفت که باید زن
همیشه مال خودم باشد
بهزورِ حلقهی در گردن
و زن که در وسط هر سکس
به فکر روز عروسی بود
به فکر بچّهبغلکردن!
خدای خوب و بزرگی بود
سقوط تلخ جهانش را
در امتداد زمان میدید
خدای خوب و بزرگی که
بهار و سکس گروهی را
نیافرید و فقط خوابید
که ناامید و پر از شک بود
نخواست تا که خدا باشد
نخواست تا که خدا... جا زد!
خدای خوب و بزرگی بود
که رفت داخل حمّام و
بدون مکث رگش را زد
مهدی موسوی
@seyedmehdimoosavi2
Repost from سایه ها
«این تخته، سیاه است»
بیستویک داستان از بیستویک نویسندهی معاصر
نشر الکترونیک سایهها
بهار ۱۴۰۳
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa
#توماج_صالحی و #نیکا_شاکرمی
در برنامهی این هفتهی «بامداد»
به همراه موسیقی و شعر
با اجرای #مهدی_موسوی
اگر موفق به دیدن برنامه از ماهواره نشدهاید
میتوانید تکرار آن را در اینجا ببینید:
https://youtu.be/oP5rXV7Rw5U?si=_XxQRAeTRGBu2hKh
توماج صالحی و نیکا شاکرمی در بامداد با اجرای مهدی موسوی
@MehdiMousavi برنامه بامداد، برنامهای مخصوص شعر و موسیقی هر جمعه عصر از شبکه ماهوارهای چنل وان با اجرای سید مهدی موسوی برای شعرخوانی در زمان اجرای برنامه تماس بگیرید یا دکلمههایتان را به واتساپ مجله ادبی بامداد بفرستید. Mehdi Moosavi