🔸فروغ_فرخزاد🔸
ادرس پیج اینستاگرام 👇 https://www.instagram.com/foroghfarokhzad_official/ ادمین: @Forogh_admn تبلیغات: @yasharabdolmaleki59 @Forogh_admn ارتباط باما: @Moaz7777 ️کانالای دیگرمون👇 "عاشقانه ها" @asheghanehas سایه روشن @Lighting
Ko'proq ko'rsatish44 381
Obunachilar
+524 soatlar
+777 kunlar
+40030 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
گاهی اوقات دلم میخواهد در تاریکی گم بشوم. از خودم میگریزم. از خودم که همیشه مایهی آزار خودم بودهام. از خودم که نمیدانم چه میکنم و چه میخواهم...
فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسهات...
#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •
Repost from 🔸فروغ_فرخزاد🔸
«آکادمی زبان شکسپیر»
• تدریس آنلاین و حضوری (خصوصی و نیمه خصوصی) زبان انگلیسی از مبتدی تا سطح پیشرفته
• به همراه مشاوره جهت نگارش پروپوزال، مقاله و پایان نامه انگلیسی
https://t.me/ShakespeareLanguage
https://t.me/ShakespeareLanguage
من گل پژمردهای هستم
چشمهایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم
#فروغ_فرخزاد
بخشی از شعر تشنه
• @foroghfarokhzad •
.
آه اگر باز به
سویم آیی ،
دگر از کف ندهم
آسانت....!
#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •
@enzevayyy
رقص در انزوای کلمات
https://t.me/joinchat/AAAAAElZrGUBSGRwNlC3IQ
ما از نفوذ سایههای شک در
باغهای بوسههامان رنگ میبازیم
ما در تمام میهمانیهای قصر ِنور
از وحشت آوار میلرزیم ...
#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •
دوستانی که اهل موسیقی هستند
و از ادبیات و هنر لذت میبرن
پیشنهاد میکنم این کانال رو از دست ندین
خیلی وایب خوبی داره
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد
باز هم می دود به دنبالم
دیدگانی پر از امید و نیاز
باز هم با هزار خواهش گنگ
می دهندم به سوی خویش آواز
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم
دگرم آرزوی عشقی نیست
بی دلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز می نالید
که هنوزم نظر به او باشد
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را
#فروغ_فرخزاد
شعر : گمگشته
دفتر شعر : اسیر
• @foroghfarokhzad •