اندیشه
«اگر همهٔ ما یکسان بیاندیشیم، در واقع نمیاندیشیم.» - والتر لیپمن
Ko'proq ko'rsatishMa'lumot yuklanmoqda...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Postlar | Ko'rishlar | Ulashishlar | Ko'rish dinamikasi |
01 - سکان قفلشده
به همین دلیل است که عادت دارم وقتی دربارۀ آینده ــ حتی فردا ــ صحبت میکنم، بگویم «اگر عمری باشد...» سیدابراهیم رئیسی چشم از جهانی فروبست که هم قاضیالقضاتش بود و هم رئیس جمهورش ــ و البته تنها کسی بود که ردای ریاست این دو قوه را بر تن کرد.
میخواهم پیشبینیام را بگویم ــ همانطور که روز اول جنگ اوکراین و روز اول جنگ غزه پیشبینیام را گفتم. از اینکه خطا کنم باکی ندارم، زیرا پیشبینی در برهههای بحرانی بهترین محک برای سنجش درک آدمی از واقعیات است. والاترین هنر این جهان درک واقعیت است؛ همین سادهترین کاری که سختترین است! از یافتن الماس در دل صخرۀ خارا سختتر.
بُهت سقوط پریده و همه یک به یک به خود میآیند. غبار حیرت که فرومینشیند، فکر بیدار میشود. گمانهزنیها آغاز شده است. یکی از فلان دسیسه میگوید و دیگری از فلان توطئه؛ از چرخش به سوی اصلاحطلبان تا گشایش دریچۀ بایدن. تاریخ انتخابات هم مشخص شده است — هشتم تیر — و میدانم این حدس و گمانها در روزهای آتی فوران خواهد کرد و ایدههای عجیبی خواهیم شنید.
حدس قریببهیقین من اما این است که این سکان روی مسیر ثابتی قفل شده است. هیچ نشانهای از اینکه تغییری، حتی دو درجهای، در مسیر رخ دهد، وجود ندارد. همان سختونرمافزاری که بر انتخابات ۱۴۰۰ حاکم بود و در انتخابات مجلسِ ۴۰۲ تشدید شد، هشتم تیر را هم رقم خواهد زد. نه رنگی و نه لعابی؛ نه شوری و نه تحرکی. همان سیاستهایی که در سه سال اخیر پیاده شد، با همان فرمان و با جدیتی بیشتر پی گرفته خواهد شد. گزینۀ متفاوتی از کابینه سیزدهم نخواهد آمد. اصلاحطلبان حتی برای گرم کردن تنور به بازی گرفته نخواهند شد. البته وقتی هنوز ثبتنام نامزدها هم صورت نگرفته، پیشبینی اینکه چه کسی رئیسجمهور خواهد شد مضحک است، اما باز حدس قریببهیقینم این است که یکی از اعضا یا نزدیکان همین دولت رئیس بعدی خواهد شد. چهبسا همین آقای مخبر.
برای اینکه همهچیز به روال کنونی برسد، بیپروا سنگینترین هزینهها داده شده است. برای تغییر این روال زمینههایی لازم است که چنین زمینههایی دیگر وجود خارجی ندارد؛ معنای «سکان قفلشده» همین است. نه افراد و نه نهادهایی وجود دارند که اراده، انگیزه، توان و قابلیت تغییر مسیر را داشته باشند. تیمِ بزرگِ پیدا-ناپیدایی که دولت سیزدهم را چید، قویتر از قبل سر جایش است و فقط باید دوباره رئیسجمهوری برگزیند ــ و هر چه شبیهتر به رئیسی فقید باشد، راضیتر است. ما هم به کناری در سایهای نشستهایم و نظارهگرِ آمدوشدِ خسروانی که صلاح کار خویش...
مهدی تدینی،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 17 795 | 493 | Loading... |
02 - «حکیم عمر خیام»، ندانمگرای بزرگ
بیستوهشتم اردیبهشتماه، روز گرامیداشت اندیشمند بزرگ ایرانی، خیام نیشابوری است.
تقويم خورشيدی مورداستفادهٔ ايرانيان، در تاریخ ششم مارس ۱۰۷۹ ميلادی توسط خيام تكميل شد و به تقويم جلالی معروف گرديد، چراكه در زمان حكومت «جلالالدين ملكشاه» تنظيم شده بود. اين تقويم دقيقتر از تقويم ميلادی است، چراكه عدم دقت آن در هر ۳۷۷۰ سال يك روز است، حالآنکه عدم دقت تقويم ميلادی در هر۳۳۳۰ سال یک بار رخ میدهد.
خیام نه تنها رياضیدان و منجمی بزرگ بود بلكه در سرایش رباعی نيز شهرت جهانی دارد. رباعيات او در سال ۱۸۳۹ توسط «ادوارد فيتزجرالد» به انگليسی ترجمه شدند و غربیها از همين طريق با مضامين رباعيات او آشنایی پیدا کردند.
بسیاری خیام را یکی از بزرگترین و نخستین شکاکین و به بیانی پدر «ندانمگرایی» ایران میدانند.
«ارنست رنان» فیلسوف فرانسوی می گوید: «خیام، این رند هوشیار، برادر گوته است و نباید فراموش کرد که از جمله کافران بزرگوار دنیای اسلام است.»
«فردریک روزن» معتقد است که: «خیام یعنی شراب».
«الفردتنی سون» نیز خیام را «کافر کبیر» مینامد.
بسیاری وی را، عالمی آگاه و تیزبین و ریاضیدانی زیرک و فیلسوفی با آثار بینظیر میشناسند.
«موریس مترلینگ» در کتاب خدا و هستی در تحلیل افکار خیام می گوید: «از دو حال خارج نيست، يا خدا قبلاً میداند من چه خواهم كرد و يا نمیداند. اگر نمیداند كه در اين صورت خدا نيست و در صورتی كه میداند چگونه انتظار دارد كه من كاری بر خلاف دانايی او بكنم و با رعايت اين دو نكته چگونه مرا بعد از مرگ مسئول نموده و كيفر خواهد داد.»
این تحلیل اشارهای است به رباعی زیر:
«من مِی خورم و هرکه چو من اهل بوَد
مِی خوردن من به نزد حق سهل بوَد
مِی خوردن من حق از ازل میدانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بوَد»
خیام در اشاره به عدم باورش به بهشت و جهنم نیز میگوید:
«گویند کسان، بهشت با حور خوشست
من میگویم که آب انگور خوشست
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوشست»
«تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان و کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت»
«گويند: بهشت و حورعين خواهد بود
وآنجا می ناب و انگبين خواهد بود
گر ما می و معشوقه گزيديم چه باك؟
آخر نه به عاقبت همين خواهد بود؟»
ــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 26 467 | 802 | Loading... |
03 - «حکیم عمر خیام»؛ ندانمگرای بزرگ
بیستوهشتم اردیبهشتماه، روز گرامیداشت اندیشمند بزرگ ایرانی، خیام نیشابوری است.
تقويم خورشيدی مورداستفادهٔ ايرانيان، در تاریخ ششم مارس ۱۰۷۹ ميلادی توسط خيام تكميل شد و به تقويم جلالی معروف گرديد، چراكه در زمان حكومت «جلالالدين ملكشاه» تنظيم شده بود. اين تقويم دقيقتر از تقويم ميلادی است، چراكه عدم دقت آن در هر ۳۷۷۰ سال يك روز است، حالآنکه عدم دقت تقويم ميلادی در هر۳۳۳۰ سال یک بار رخ میدهد.
خیام نه تنها رياضیدان و منجمی بزرگ بود بلكه در سرایش رباعی نيز شهرت جهانی دارد. رباعيات او در سال ۱۸۳۹ توسط «ادوارد فيتزجرالد» به انگليسی ترجمه شدند و غربیها از همين طريق با مضامين رباعيات او آشنایی پیدا کردند.
بسیاری خیام را یکی از بزرگترین و نخستین شکاکین و به بیانی پدر «ندانمگرایی» ایران میدانند.
«ارنست رنان» فیلسوف فرانسوی می گوید: «خیام، این رند هوشیار، برادر گوته است و نباید فراموش کرد که از جمله کافران بزرگوار دنیای اسلام است.»
«فردریک روزن» معتقد است که: «خیام یعنی شراب».
«الفردتنی سون» نیز خیام را «کافر کبیر» مینامد.
بسیاری وی را، عالمی آگاه و تیزبین و ریاضیدانی زیرک و فیلسوفی با آثار بینظیر میشناسند.
«موریس مترلینگ» در کتاب خدا و هستی در تحلیل افکار خیام می گوید: «از دو حال خارج نيست، يا خدا قبلاً میداند من چه خواهم كرد و يا نمیداند. اگر نمیداند كه در اين صورت خدا نيست و در صورتی كه میداند چگونه انتظار دارد كه من كاری بر خلاف دانايی او بكنم و با رعايت اين دو نكته چگونه مرا بعد از مرگ مسئول نموده و كيفر خواهد داد.»
این تحلیل اشارهای است به رباعی زیر:
«من مِی خورم و هرکه چو من اهل بوَد
مِی خوردن من به نزد حق سهل بوَد
مِی خوردن من حق از ازل میدانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بوَد»
خیام در اشاره به عدم باورش به بهشت و جهنم نیز میگوید:
«گویند کسان، بهشت با حور خوشست
من میگویم که آب انگور خوشست
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوشست»
«تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان و کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت»
«گويند: بهشت و حورعين خواهد بود
وآنجا می ناب و انگبين خواهد بود
گر ما می و معشوقه گزيديم چه باك؟
آخر نه به عاقبت همين خواهد بود؟»
ــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 30 | 0 | Loading... |
04 شبی از شبهای بسیار سرد زمستان، «مراد اورنگ» داستانی از داستانهای شاهنامه را برای «رضاشاه» میخواند:
«شبی که قرار بود بعد از شکست ایران و داریوش سوم توسط اسکندر، روشنک دختر داریوش سوم به نزد اسکندر برود. اسکندر اصرار داشت که مردم پیش از حرکت او چراغانی کنند؛ در حالی که مردم اصفهان مانند همهٔ شهرها لباس ماتم بر تن داشتند. مردم، کشور و شاه و اینک شاهدخت را نیز از دست میدادند و حکیم فردوسی طی یک بیت شعر، این ماتم را اینگونه بیان کرد:
ببستند آذین به شهر اندرون
لبان پر ز خنده، دلان پر ز خون»
رضاشاه بی اختیار شروع کرد به گریستن و دقایقی اشک ریخت. تا آن زمان کسی گریهٔ او را ندیده بود.
پس از این اتفاق بود که رضاشاه دستور ساخت آرامگاه فردوسی به شیوهٔ معماری هخامنشی را صادر کرد.
شاهنامه آخرش خوش است،
محمد ابراهیم باستانی پاریزی
پینوشت: ساخت آرامگاه فردوسی از سال ۱۳۱۱ آغاز و در سال ۱۳۱۳ به پایان رسید. این اثر بعدها از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۴۷ مورد بازسازی قرار گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 27 042 | 615 | Loading... |
05 شبی از شبهای بسیار سرد زمستان، «مراد اورنگ» داستانی از داستانهای شاهنامه را برای «رضاشاه» میخواند:
«شبی که قرار بود بعد از شکست ایران و داریوش سوم توسط اسکندر، روشنک دختر داریوش سوم به نزد اسکندر برود. اسکندر اصرار داشت که مردم پیش از حرکت او چراغانی کنند؛ در حالی که مردم اصفهان مانند همهٔ شهرها لباس ماتم بر تن داشتند. مردم، کشور و شاه و اینک شاهدخت را نیز از دست میدادند و حکیم فردوسی طی یک بیت شعر، این ماتم را اینگونه بیان کرد:
ببستند آذین به شهر اندرون
لبان پر ز خنده، دلان پر ز خون»
رضاشاه بی اختیار شروع کرد به گریستن و دقایقی اشک ریخت. تا آن زمان کسی گریهٔ او را ندیده بود.
پس از این اتفاق بود که رضاشاه دستور ساخت آرامگاه فردوسی به شیوهٔ معماری هخامنشی را صادر کرد.
شاهنامه آخرش خوش است،
محمد ابراهیم باستانی پاریزی
پینوشت: ساخت آرامگاه فردوسی از سال ۱۳۱۱ آغاز و در سال ۱۳۱۳ به پایان رسید. این اثر بعدها از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۴۷ مورد بازسازی قرار گرفت.
ــــــــــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 1 | 0 | Loading... |
06 - آیا «گروه قنات» را میشناسید؟
در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی عدهای از انقلابیون در جهرم، گروهی را در این شهر و نواحی اطراف آن با هدف قلع و قمع مخالفان جمهوری اسلامی، تشکیل دادند. آنان پس از ربودن مخالفان سیاسی و پس از شکنجه در غسالخانهٔ قبرستان بهشت رضوان، قربانیانشان را میکشتند آنها را مثله میکردند و سپس اجساد تکهتکه شدهشان را در قناتهای زمینهای کشاورزی جهرم میانداختند. دلیل معروف شدنشان به گروه قنات همین بود.
تقریباً بیشتر اهالی منطقه از وجود چنین گروهی خبر داشتند اما کسی جرأت اعتراض نداشت. در آن دوران وجود چنین گروهی باعث رعب و وحشت بسیار در منطقه شده بود و تا اعتراضی صورت میگرفت، بسیاری میگفتند «چیزی نگویید که گروه قنات به سراغتان میآید!»
گروه قنات قربانیان خود را از بین هواداران سازمان مجاهدین خلق، بهاییان، همجنسگرایان و زنان تنفروش انتخاب میکرد.
نام یکی از زنان تنفروش که قربانی گروه قنات شد اما جان به در برد، گُلو بود. گُلو از خانوادهای تنگدست بود و از راه تنفروشی امرار معاش میکرد. گروه قنات به جرم اینکه گُلو جوانان شهر را آلوده به فساد کرده مقدار زیادی اسید به صورت او پاشیدند. گُلو جان به در برد اما کور و خانهنشین شد.
گُلو پسری داشت که او را ممدگُلو مینامیدند. ممدگُلو، جلو در خانه مینشست و از مردان مشتری مادرش پول میگرفت. ممدگُلو بعد از کور شدن مادر، خودش به گروه قنات پیوست و در تکه تکه کردن اعضای بدن مخالفان و سوراخ کردن جمجمههایشان با دریل و مته، یکی از بهترینهایشان شد!
یکی دیگر از قربانیان این گروه پسر هفده سالهای با نام «منوچهر هنری» بود. به جرم علاقهمندی به مجاهدین خلق منوچهر را شبانه ربودند و به غسالخانه بردند. آنجا بستندش، تمام بدنش را با دریل سوراخ سوراخ کردند و جسدش را در قناتی انداختند.
پس از این حادثه، پدر منوچهر برای دادخواهی به تهران رفت. یکی از آشناهایش حقوقدان شورای نگهبان بود. او را پیدا کرد و پس از کلی دوندگی توانستند حسینعلی منتظری را مجاب نمایند تا هیئتی را جهت تحقیق و تفحص به جهرم بفرستد.
هیئتی بهمراه یک روحانی که عضو شورای نگهبان بود به جهرم رفته و جلوی فعالیتهای این گروه را گرفتند و از آنها خواستند تا در صورت شناسایی ضدانقلابها، آنها را فقط تحویل مقامات دهند.
پس از آن فعالیتهای گروه قنات در جهرم متوقف شد اما سرنوشت خیلی از قربانیان و اجساد آنها هیچگاه مشخص نشد و البته هیچکدام از اعضای گروه هم هرگز مورد محاکمه قرار نگرفتند.
منابع اطلاعات این یادداشت:
روزنامهٔ انقلاب اسلامی، دوم اردیبهشتماه ۱۳۶۲
روزنامهٔ انقلاب اسلامی هفتم اردیبهشتماه ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 29 822 | 1 031 | Loading... |
07 در ویدیوی پایین دکتر غنینژاد از وضعیت شکوفای اقتصادی ایران و رفاه دانشجویان در اواخر دوران پهلوی سخن میگوید؛ ضمن تماشای ویدیو بد نیست بریدههایی از واپسین کتاب محمدرضاشاه پهلوی، پاسخ به تاریخ را هم بخوانیم:
••• در ابتدای سلطنت من، قانون آموزش اجباری و رایگان از تصویب قوهٔ مقننه گذشت، اما کشور امکانات و وسایل اجرای آن را نداشت. انجام سپاه دانش و گسترده آموزش رایگان در سطح روستاهای کشور، گامی بزرگ در این راه بود. من آرزو داشتم که آموزش در همهٔ سطوح برای همهٔ ایرانیان رایگان باشد؛ به همین سبب اصل پانزدهم انقلاب شاه و ملت اعلام شد که بر طبق آن همهٔ دانشآموزان و دانشجویان در مقابل تعهد خدمت به دولت، و یا در محل و وظیفهای که دولت معین نماید، از آموزش رایگان کامل برخوردار شوند. این تدبیر مخصوصاً برای دانشجویان بسیار مفید بود زیرا نوعی بیمه و تعهد دولت در مقابل آنان برای تهیهٔ شغل مناسب محسوب میشد. بر اثر اجرای این اصل مجموعاً ۷٫۴۰۰٫۰۰۰ نفر از آموزش رایگان بهرهمند شدند که نزدیک به شش میلیون نفر آنان از تغذیهٔ رایگان در مدارس برخوردار بودند.
••• یکسال پیش تعداد دانشجویان ما در دانشگاهها و مدارس عالی کشور نزدیک به ۲۰۰٫۰۰۰ تن و در خارج نزدیک به یکصد هزار تن بود که نیمی از گروه اخیر در ایالات متحدهٔ آمریکا به تحصیل اشتغال داشتند. پردیس دانشگاه نوبنیاد پهلوی در شیراز و دانشگاه اصفهان که هر دو در دست ساخت بودند، قرار بود از زیباترین و مجهزترین مجموعههای آموزش عالی در سرتاسر جهان شوند.
••• بیشتر دانشجویان ما علاوهبر آموزش رایگان از کمکهزینهٔ تحصیلی استفاده میکردند و طبیعتاً سن آنان اجازه نمیداد که بدانند بیست و چند سال پیش که هنوز متولد نشده بودند، کشورشان با چه تنگناها و چه دشواریهایی مواجه بود و آنچه را که داشتند و در اختیارشان بود کاملاً عادی میپنداشتند.
نجات بهرامی،
تحلیلگر سیاسی
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 23 253 | 540 | Loading... |
08 - اینجا سوئد نیست!
«نترس دختر غوفا به پا کن»؛ «تو میتوانی، فقط باید تصمیم بگیری»؛ «ده راهکار برای پیشرفت در کمتر از یک ماه»؛ «امروز روز توست و دنیا آماده خدمتگذاری به توست»؛ فقط و فقط خودت باش»؛ «با سرعت بتاز. چرا که نه؟».
به این جملهها میتوانم دهها جملهٔ دیگر اضافه کنم که در طول روز روی جلد کتابهای انگیزهبخش یا پوسترها یا نوشتههای اینستاگرامی میبینم. واقعیت آن است که همیشه به این جملهها با تردید نگاه میکنم. ضعف اساسی توصیههای این چنینی را جدا کردن فرد از متن و زمینهٔ اجتماعی میدانم. متأسفانه اکثر این جملهها به شدت بوی ترجمه میدهند و با وارد کردن ورژن انگلیسی آنها به آسانی میتوان عین آنها را در سایتهای روانشناسی عامهپسند کشورهایی مانند سوئیس، هلند، امریکا، سوئد یا انگلیس یافت. ولی مگر میشود به فردی که در ایران یا عراق یا لیبی یا افغانستان زندگی میکند دقیقاً همان توصیهای را کرد که به شکل انبوه و ماشینی برای افراد در هلند یا سوئد تهیه شده است؟ مگر شرایط این جوامع مانند همدیگر است؟
ما نمیتوانیم خودمان را از جامعهای که در آن زندگی میکنیم منفک کنیم. جملهٔ «خودت باش» در جامعهٔ سوئد یک معنا دارد و در جامعهٔ ایران یا عراق معنایی دیگر. البته منظور آن نیست که از تجربهٔ بشر برای ایجاد یک زندگی بهتر غافل شویم ولی توصیهها را باید در متن اجتماعیشان قرار داد. بیایید فقط تصور کنید که وقتی یک فرد ساکن سوئد یا اتریش ساعت هشت صبح به سایتهای خبری کشورش مراجعه میکند با چه اخباری مواجه میشود و فردی که در ایران زندگی میکند با چه اخباری؟
ما به دنبال توصیههایی هستیم که بگویند در کشوری مانند ایران یا عراق یا لیبی یا افغانستان چطور میتوان پس از مرور صبحگاهی اخبار کشور اشک نریخت، افسرده و اندوهگین نشد و البته، انگیزهٔ لازم برای انجام کارهای بسیار معمولی آن روز را حفظ کرد! توصیههایی که چنین شرایطی را نبیند بیتردید راهگشا نیستند.
جامعهشناسی قرار نیست انگیزهٔ آدمها را برای پیشرفت نابود کند. جامعهشناسی انگیزهکُش نیست بلکه فقط دعوت به این میکند که محیط و متن اجتماعی را در معادلاتتان لحاظ کنید. بر خلاف برخی توصیههای انگیزشیِ آرمانشهری و خیالات هپروتی، جامعهشناسی شما را به واقعبینی دعوت میکند. گاهی اوقات ما فقط به دنبال داشتن یک زندگی معمولی و آرام هستیم؛ همین.
من از شبهروانشناسی درخواست میکنم که لطفاً به ما بگوید چطور در شرایط اجتماعی مملؤ از بحرانهای مختلف و نابسامان، و حاکمان عقلگریز و عقلستیز، میتوانیم آرام باشیم و زندگی کنیم؟ سطح توقع ما همین قدر است.
دکتر فردین علیخواه،
جامعهشناس
ــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 17 542 | 274 | Loading... |
09 - چرا در نقطهای از جهان دانشآموزی میتواند به بیل گیتس بدل شود و در نقطهای دیگر، دانشآموزی در معرض تبدیل شدن به بنلادن، بغدادی یا اعوان و انصار اینگونه افراد قرار دارد؟ شاید بشود بخشی از پاسخ را در فیلم بالا یافت.
@andiiishe | 40 944 | 1 149 | Loading... |
10 - نیروهای کمونیستی به ضرر مبارزات مردمیاند
من کمونیستستیز نیستم و اتفاقاً اعتقاد دارم که در یک ایران آزاد کمونیستها حق دارند حزب داشته باشند و فعالیت سیاسی کنند البته به شرطی که به اصول دموکراتیک پایبند باشند.
اما بحث من دربارهٔ امروز است. آیا وجود نیروهای کمونیست به سود حرکتهای اعتراضی مردم است یا خیر؟ جواب صریح من به این پرسش منفی است. دلیلش هم روشن است: نیروها و جریانهای سیاسی که به اصول دموکراتیک باورمند نیستند (از جمله اکثریت قریب به اتفاق کمونیستها و سوسیالیستهای ایرانی حاضر در صحنه) جز صدمه زدن به جنبشهای دموکراتیک و منحرف کردن این چنبشها هیچ فایده و کارکرد دیگری ندارند. اساساً مسئلهٔ این جریانها دموکراسی نیست و اگر روزی هم به قدرت برسند تنها نسخهشان برای کشور عبارت است از براندازی نظام سرمایهداری، جنگ طبقاتی، مصادرهٔ کارخانهها، اعدام سرمایهداران، مبارزه با امپریالیسم جهانی، سرکوب آزادیها و نقض حقوق بشر؛ نسخهای که در یک صد سال گذشته دهها کشور را به خاک سیاه نشانده است.
حالا ممکن است بپرسید که آیا میتوان از وجود چنین نیروهائی به عنوان متحدان تاکتیکی علیه یک حکومت اقتدارگرا سود جست؟ پاسخ من به این پرسش نیز منفی است مگر در یک حالت استثنائی؛ حالتی که رهبری جنبش در دست یک جریان دموکرات قدرتمند باشد. نمونهٔ چنین حالتی را در جنبش اعتراضی چکسلواکی دیدیم که واتسلاو هاول دموکرات با اتکا به کاریزما و قدرت رهبری بالایش توانست از وجود طیف گستردهای از نیروها، دموکرات و غیردموکرات (مثل آنارشیستها و کمونیستهای اصلاح طلب) برای مقابله با رژیم بهره بگیرد. اما تا مادامی که رهبری دموکراتیک جنبش غایب یا ضعیف باشد، نیروهای اعتراضی غیردموکرات میتوانند بسیار زیانبخش از کار دربیایند.
اگر قرار باشد توصیهای به شما بکنم این است که: همیشه از آن جریانهای سیاسیای دفاع کنید که به دموکراسی و رویههای دموکراتیک باور دارند و هرگز حمایت خود را شامل حال نیروهای سیاسی غیر دموکرات (از قبیل مجاهدین، کمونیستها و آنارشیستها) نکنید..و به نظرم تشخیص این نیروها هم کار بسیار سادهای است.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 27 722 | 381 | Loading... |
11 - مارکسیستم در حال بلعیدن جامعهٔ آمریکاست!
دونالد ترامپ سالهاست فریاد میزند که جامعهٔ آمریکا در معرض تسخیر کمونیستهاست. اذعان میکنم که این حرف ترامپ را چندان جدی نگرفته بودم اما الان یکی دو سالی هست که به این نتیجه رسیدم که این حرفش کاملاً درست است.
چندی پیش کتاب «مارکسیسم آمریکایی»، نوشتهٔ مارک لوین را خواندم و برایم روشن شد که مارکسیسم چه نفوذ زیرپوستی وحشتناکی در آمریکای کاپیتالیست کرده است. نویسنده کتاب به مردم کشورش هشدار داده که مارکسیسم آمریکایی در آستانهٔ بلعیدن جامعه و فرهنگ آمریکاست. او هشدار داده این جنبش مارکسیستی که زمانی یک پدیدهٔ جنبی، حاشیهای، بدنام و پنهانی در جامعهٔ آمریکایی بود، حالا چنان قدرتی گرفته که نشانههایش در همهجا (مدارس، دانشگاهها، رسانهها، فرهنگ و هنر) پیداست. در بخشی از کتاب میخوانیم:
درآمریکا، بسیاری از مارکسیستها خودشان را در زیر پوشش عباراتی مثل «سوسیال دموکرات»، «مترقی» و «فعال اجتماعی» پنهان کردهاند، زیرا هنوز اکثریت جامعهٔ آمریکا با واژهٔ مارکسیسم سر ناسازگاری دارد. مارکسیستهای آمریکایی به همین دلیل در قالب انبوهی از تشکل های نژادی و هویتی از قبیل «بلک لایوز متر»، «آنتیفا» و «اسکاد» فعالیت میکنند. آنها ادعا میکنند که حامی عدالت اجتماعی، عدالت زیست محیطی، برابری جنسیتی و برابری نژادی، صلحطلبی و غیره هستند. آنها نظریه هایی مثل «نظریهٔ نژادی انتقادی» را ابداع کردهاند و نیز انبوهی از واژهها و اصطلاحات مرتبط با اصول مارکسیستی را. آنها مدعی هستند که نظام کاپیتالیستی و «فرهنگ غالب» ناعادلانه و نژادپرستانه است و باید آن را کاملاً نابود کرد. آنها از تاکتیکهای پروپاگاندایی و مغزشویی استفاده میکنند و از هواداران خویش همسانی و متابعت میطلبند و صداهای مخالف خود را با توسل به تاکتیکهای سرکوبگرانهای مثل «کنسل کالچر» (فرهنگ لغو) خفه میکنند.
آرمانگرایی مارکسیستی برای بسیاری از جوانها جذاب است زیرا به آنها وعدهٔ یک آیندهٔ بهشتی میدهد، تنها به شرطی که جامعه و فرهنگ موجود را با خاک یکسان کنند و فرد همهٔ آزادی های خویش را در پای آرمان مارکسیستی قربانی کند.
تازهترین قدرتنمایی چپ آمریکایی را در تظاهرات اخیر دانشگاههای آمریکا میبینید. چندی پیش کتابی خواندم از دیوید هاروویتز که یک تحقیق مفصل و علمی دربارهٔ گرایشات سیاسی در دانشگاههای آمریکاست. هاروویتز در این کتاب ثابت کرده که بیش از نود درصد اساتید آمریکایی چپگرا هستند که خود این بازتابی از گرایشات سیاسی دانشجویان دانشگاههای آمریکاست. خلاصه گفتم که در جریان باشید.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 27 791 | 772 | Loading... |
12 - مارکسیستم در حال بلعیدن جامعهٔ آمریکاست!
دونالد ترامپ سالهاست فریاد میزند که جامعهٔ آمریکا در معرض تسخیر کمونیستهاست. اذعان میکنم که این حرف ترامپ را چندان جدی نگرفته بودم اما الان یکی دو سالی هست که به این نتیجه رسیدم که این حرفش کاملاً درست است.
چندی پیش کتاب «مارکسیسم آمریکایی»، نوشتهٔ مارک لوین را خواندم و برایم روشن شد که مارکسیسم چه نفوذ زیرپوستی وحشتناکی در آمریکای کاپیتالیست کرده است. نویسنده کتاب به مردم کشورش هشدار داده که مارکسیسم آمریکایی در آستانهٔ بلعیدن جامعه و فرهنگ آمریکاست. او هشدار داده این جنبش مارکسیستی که زمانی یک پدیدهٔ جنبی، حاشیهای، بدنام و پنهانی در جامعهٔ آمریکایی بود، حالا چنان قدرتی گرفته که نشانههایش در همهجا (مدارس، دانشگاهها، رسانهها، فرهنگ و هنر) پیداست. در بخشی از کتاب میخوانیم:
درآمریکا، بسیاری از مارکسیستها خودشان را در زیر پوشش عباراتی مثل «سوسیال دموکرات»، «مترقی» و «فعال اجتماعی» پنهان کردهاند، زیرا هنوز اکثریت جامعهٔ آمریکا با واژهٔ مارکسیسم سر ناسازگاری دارد. مارکسیستهای آمریکایی به همین دلیل در قالب انبوهی از تشکل های نژادی و هویتی از قبیل «بلک لایوز متر»، «آنتیفا» و «اسکاد» فعالیت میکنند. آنها ادعا میکنند که حامی عدالت اجتماعی، عدالت زیست محیطی، برابری جنسیتی و برابری نژادی، صلحطلبی و غیره هستند. آنها نظریه هایی مثل «نظریهٔ نژادی انتقادی» را ابداع کردهاند و نیز انبوهی از واژهها و اصطلاحات مرتبط با اصول مارکسیستی را. آنها مدعی هستند که نظام کاپیتالیستی و «فرهنگ غالب» ناعادلانه و نژادپرستانه است و باید آن را کاملاً نابود کرد. آنها از تاکتیکهای پروپاگاندایی و مغزشویی استفاده میکنند و از هواداران خویش همسانی و متابعت میطلبند و صداهای مخالف خود را با توسل به تاکتیکهای سرکوبگرانهای مثل «کنسل کالچر» (فرهنگ لغو) خفه میکنند.
آرمانگرایی مارکسیستی برای بسیاری از جوانها جذاب است زیرا به آنها وعدهٔ یک آیندهٔ بهشتی میدهد، تنها به شرطی که جامعه و فرهنگ موجود را با خاک یکسان کنند و فرد همهٔ آزادی های خویش را در پای آرمان مارکسیستی قربانی کند.
تازهترین قدرتنمایی چپ آمریکایی را در تظاهرات اخیر دانشگاههای آمریکا میبینید. چندی پیش کتابی خواندم از دیوید هاروویتز که یک تحقیق مفصل و علمی دربارهٔ گرایشات سیاسی در دانشگاههای آمریکاست. هاروویتز در این کتاب ثابت کرده که بیش از نود درصد اساتید آمریکایی چپگرا هستند که خود این بازتابی از گرایشات سیاسی دانشجویان دانشگاههای آمریکاست.خلاصه گفتم که در جریان باشید.
بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم
ــــــــــــــــــ
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
@andiiishe | 1 | 0 | Loading... |
- آرامگاه عمر خیام در نیشابور، نمونهٔ برجستهٔ معماری نوین ایرانی است که توسط «هوشنگ سیحون» طراحی شده است؛ ساخت این بنا در امتداد جنبش ساخت بناهای یادبود بزرگان تاریخ ایران، در عصر پهلوی انجام گرفت و در ۱۲ فروردینماه ۱۳۴۲ برای بازدید عموم گشایش یافت.
- آرامگاه عمر خیام در نیشابور، نمونهٔ برجستهٔ معماری نوین ایرانی است که توسط «هوشنگ سیحون» طراحی شده است؛ ساخت این بنا در امتداد جنبش ساخت بناهای یادبود بزرگان تاریخ ایران، در عصر پهلوی انجام گرفت و در ۱۲ فروردینماه ۱۳۴۲ برای بازدید عموم گشایش یافت.
- بیستوپنجم اردیبهشتماه، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.
- بیستوپنجم اردیبهشتماه، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.
«علیمحمد بشارتی جهرمی»، وزیر کشور دولت دوم هاشمی رفسنجانی که بسیاری او را از اعضای اصلی گروه قنات میدانستند.