کانال رسمی گنجور
12 633
Obunachilar
-324 soatlar
-197 kunlar
-6330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from شفیعی کدکنی
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
صدها رباعی ناسروده
ابوسعید ابوالخیر
تنها سه بیت از خود سروده است و بس!
▪️در میان «شاعرانِ بزرگی که صاحبِ دیوانهای مشهورند ولی هرگز شعر نگفتهاند» یعنی امثال خواجه عبدالله انصاری و حلاج (منظور دیوان فارسی اوست) و باباکوهی، ابوسعید در صدر قرار دارد. بوسعید دو رباعی و در حقیقت یک رباعی و نیم سروده است.
برای بسیاری از مردم، دشوار است پذیرفتن این حقیقت که ابوسعید جز یک رباعی و نیم، شعر دیگری نسروده باشد اما چه میتوان کرد که مؤلفان زندگینامهٔ او که از خاندان او و نزدیک عصر او بودهاند، همه تصریح دارند براینکه وی جز دو رباعی شعری دیگر نسروده است و معاصران و نزدیکان به عصر وی که به زندگینامهٔ او پرداختهاند و همهٔ فضایل او را از علم و کرامت یادآور شدهاند، اشارهای به شاعری او ندارند نه صاحب تاریخ نیشابور و نه سمعانی و نه رافعی هیچ کدام اشارهای در این باب نکردهاند تنها هُجویری از قدما شعری عربی را به نام او آورده که اتفاقاً از او نیست و ما در جای خود در باب آن شعر بحث کردهایم.
▪️پس چهگونه است که وی شعر ناگفته، در صدر شاعران زبان فارسی و در شمار محبوبترین گویندگان تاریخ ادب ما قرار دارد؟
هیچ تردیدی نیست که وی با همان یک رباعی و نیم نشان داده است که استعدادی شگرف در سرودن شعر داشته ولی عامل اصلی شهرت او به شاعری نه این استعداد شعر سرودن، بلکه، استعداد بسیار بسیار عجیبِ با شعر زیستن و در شعر نَفَس کشیدن است.
از همان سن پنجشش سالگی زندگی او با شعر آغاز میشود و آن رباعی «این عشق بلی عطای درویشان است» زمزمهٔ او میشود تا آخرین کلامش در بستر مرگ، به روایت رافعی، پس از گفتن الحمدلله این رباعی است:
آزادی و عشق چون به هم نامدراست
بنده شدم و نهادم از هرسو خواست
زین پس چونان که خواهدم دوست رواست
گفتار و خصومت از میانه برخاست
و پس از این چشم از جهان فرومیبندد و برای همیشه خاموش میشود.
▪️آن دو رباعی که بوسعید مسلماً آنها را سروده عبارتند از بیتی که در پاسخ رقعهٔ درویشی به نام حمزةالتُّراب نوشته و دیگری رباعی «جانا به زمین خابران خاری نیست»
اینک به عین تصریح محمد بن منور توجه کنید:
«روزی [حمزةالتّراب] به شیخ ما رقعهای نبشت، و بر سر رقعه، تواضع را، بنوشت که «ترابُ قَدَمِه» شیخ ما قدس الله روحهُ العَزیز، بر ظَهرِ [پشت] رقعه نوشت جواب آن این یک بیت و بدو فرستاد، بیت:
یک:
چون خاک شدی خاک تراخاک شدم
چون خاک تراخاک شدم پاک شدم
ادامه از محمد بن منور:
«جماعتی را گمان افتاد که بیتهایی که در میان سخن بر زفان مبارک شیخ ما میرفته است او گفته است و نه چنان است. در همه عمر او الّا این یک بیت که بر پشت رقعهٔ حمزه نوشت و این دو بیت که شیخ فرمود،
دو:
جانا به زمین خابران خاری نیست
کش با من و روزگار من کاری نیست
با لطف و نوازش جمال تو مرا
در دادن صدهزار جان عاری نیست
بیش از این، او، نگفته است. دیگر هرچه بر زفان او رفته است همه آن بوده است که از پیران خویش یاد داشته است.»
و زندگینامهنویس دیگر بوسعید که قبل از مؤلف اسرارالتوحید زیسته و نزدیکتر به عصر بوسعید است در دنبال داستانِ بوحمزةالتّراب و نامه و جواب شیخ، میگوید:
« پس [شیخ] روی به جمع کرد و گفت ما هرگز شعر نگفتهایم آنچ بر زبان ما رود گفتهٔ عزیزان بود و بیشتر از آن پیر ابلقسم بشر بود.»
▪️اجتهاد در مقابل این دو نصّ قدیمی، و از سوی دیگر، نبودن کوچکترین اشارهای به شاعری بوسعید در اسناد کهن زندگی او، از قبیل گفتار سمعانی و عبدالغافر و رافعی بسیار دشوار است؛ بهخصوص که کسی بخواهد مانند مرحوم استاد سعید نفیسی از تعبیر بیت گفتن، استفادهٔ شعر سرودن کند و معتقد شود که در تعبیر این مؤلفان هرجا آمده است که «شیخ این بیت گفت» یعنی این بیت را سرود با اینکه متون فارسی سرشار است از تعبیر بیت گفتن به معنی خواندن و قرائت کردن. به خصوص که مؤلف اسرارالتوحید فصلی را که اختصاص به این شعرها ذارد تحت عنوان «آنچه بر زفان شیخ رفته» آورده است و نه «آنچه سروده».
آنچه استاد سعید نفیسی تحت عنوان سخنان منظوم ابوسعید ابیالخیر چاپ و منتشر کرده است است، شعرهایی است که به لحاظ سبکشناسی و تحولات معنی و صورت در شعر فارسی نه تنها به ابوسعید که به چند قرن بعد از او نیز غیرقابل انتساب است.
محمدرضا شفیعی کدکنی
برای مطالعهٔ بیشتر رجوع کنید به:
اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید [ابوالخیر]، مقدمهٔ مصحّح، صفحات صدوپنج تا صدوپانزده
#ابوسعید_ابوالخیر
❤ 14👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
امکان کوچکی به محاسبهگر ابجد افزوده شده که با استفاده از آن میتوان لینک به جستجوی جاری را مشاهده و در صورت نیاز از طریق نوار نشانیِ مرورگر کپی و ارسال کرد.
👍 13
قسمت نهصد و سیزدهم
- گفتوگو با آدمهای شیفته - حمیدرضا محمدی
سیستم آموزش رسمی همواره تلاش میکند تا با پاداشهای بیرونی افراد را به سمت و سوی دلخواهش بکشاند. اما بسیاری از روانشناسان از قدرت انگیزههای درونی میگویند.
شما چقدر افرادی را میشناسید که با شیفتگی به کاری مشغولند؟ این شیفتگی چه تأثیری بر کار آنها گذاشته است؟
در رادیو کودکان دنیا سراغ افرادی رفتهایم که برای کارشان شور و شوق دارند. آنها چگونه جهان را میبینند؟ چطور شیفتگیشان را با دیگران در میان میگذارند؟
در سومین قسمت با آقای حمیدرضا محمدی، خالق سایت ادبی گنجور، گفت و گو کردهایم.
#افراد_شیفته
https://t.me/radiokoodakandonya
913. آدم های شیفته - حمیدرضا محمدی.mp358.58 MB
❤ 8👍 2
Photo unavailableShow in Telegram
پایان سرشماری بسامد واژههای گنجور:
https://blog.ganjoor.net/1403/04/22/word-freq-finished/
👍 10❤ 4
Photo unavailableShow in Telegram
گلهای رادیو، پیشنهاد ویژهٔ هفتهٔ کافه بازار در بخش موسیقی:
https://cafebazaar.ir/app/com.hamireza.golha
❤ 1
Photo unavailableShow in Telegram
بسامد واژگان در گنجور:
در شاهنامه چند بار از ایران نام برده شده؟ پرکاربردترین کلمه غیر از حروف ربط و افعال پرکاربرد در رباعیات خیام کدام کلمه است؟ در غزلیات سعدی بیشتر از واژهٔ «دلبر» استفاده شده است یا از واژهٔ «معشوق»؟ به نسبت حجم کل، درصد کاربرد کلمهٔ «عشق» در غزلیات شمس بیشتر است یا در غزلیات حافظ؟
«بسامد واژگان» در فهرستهای بخشهای گنجور برای پاسخگویی به این دسته سؤالات ایجاد شده است.
ادامهٔ این مطلب را اینجا بخوانید:
https://blog.ganjoor.net/1403/04/06/words-frequency/
❤ 13👍 9👏 1😍 1
Repost from کاریز
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم...
مختصری بگوییم از سابقه این بیت بسیار مشهور و رایج که عارف و عامی، هر یک به خیالی، آن را از قول مولانا میآورند.
این بیت که به چند صورت متفاوت هم رایج است، چنان که توقّع میرود، موجب واکنشهای بسیاری هم شده است. برخی همدلانه به نگاه مغزْبین آن توجّه دادهاند، بلکه آن را ستودهاند، عدّهای شیوهٔ بیان و الفاظ آن را نقد کردهاند و برخی هم به کلّ بیت را موهن و ناپسند دانستهاند و از این رو به مولانا تاختهاند. این یادداشت البته نظر به این نکات ندارد. پرسش این است که سابقهٔ این بیت چه بوده، چطور به مولانا منسوب شده و چه ردّی از آن میتوان یافت؟
پنهان نیست که این بیت در چاپهای انتقادی مثنوی، مبتنی بر نسخ اصیل و اوّلیه، دیده نمیشود. در مثنویهای متاخّر چطور؟ باز تا جایی که من جُستهام، این بیت حتّی در نسخ متاخر مثنوی هم، که سرشار از ابیات الحاقیست، حضور ندارد. نسخهٔ ناسخهٔ مثنوی عبداللطیف عبّاسی گجراتی که حدود دو هزار بیت الحاقی نسبت به دستنویسهای اصیل کهن دارد، یا نسخ بعدی که ابیات افزوده متفاوتی دارند و حتی مثنویهای چاپ هند... من کهنترین سابقهای که از آن یافتم در سخنرانی یکی از نمایندگان مجلس عهد پهلوی بود! پس اصل و علّت شهرت این انتساب چه بوده؟
استاد احمد گلچین معانی در سال ۱۳۴۳ مقالهای منتشر کردهاند با عنوان «احوال و آثار خطائی قمی». در این شرح احوال، از قول خود خطائی قمی آمده که او، در کنار دیگر آثار نظم و نثر، گزیدهای از مثنوی فراهم کرده است با این توضیح:
«یکی از آنها لبّ مثنوی است که در سه سال ترتیب یافته، الحقّ اگر رنجی برد گنجی به جهت عارفان حقیقت که سالکان طریق معروفاند، گذاشت، و چنان میداند که مغزِ نغزِ مثنوی و جوهرِ جان کلام مولوی رومی اعلی الله مقامه را چون روح از تن کشیده باشد، و به از این لُبّی نیافته باشد:
خطائی:
مغز نغز مثنوی برداشتم / پوست را بهر خران بگذاشتم
شُکر لله در جهان بیمدار / از خطائی ماند نقشی یادگار»
استاد گلچین معانی در همان یادداشت کتاب را بیشتر معرّفی کرده است: «کتاب لبّ الالباب و مفتاح الابواب گزیدهایست از مثنوی شامل دو هزار و پانصد و پنجاه بیت که در مشهد به مدّت سه سال تنظیم کرده و در ۱۲۴۵ هـ ق پایان یافته است.»
اگر براستی از سر عمد و قصد نظیرهسازی نبوده، عجیب است که خطائی قمی عنوانی چنین نزدیک به «لبّ لباب مثنوی» ملّاحسین کاشفی برگزیده است.
چنان که میبینیم، آن بیت «مغز نغز مثنوی برداشتم...» با تصریح نویسنده، از خود خطائی است و البته اشاره به مغزِ نغز هم مناسب عنوان کتاب «لبّ الالباب». پس اگر این احتمال بعید را کنار بگذاریم که خود او هم در ساخت این قطعه، نظر به بیت رایج دیگری داشته است، که ما شاهدی بر آن نداریم و هنوز سابقه استفاده از آن را هم در متون پیش از ۱۲۴۵ هـ ق ندیدهایم، میتوانیم با احتمال زیاد چنین فرض کنیم که:
بیتِ خطائی در باب گزینشِ مغزِ «مثنوی معنوی مولوی» که در چشم برخی ادبا و عرفا «هست قرآن در زبان پهلوی»، شکل بیت سایره گرفته است و از آنجا که در خصوص مثنوی بوده، و در وزن مثنوی هم بوده، کم کم با اندکی تغییر صورت از قول مولانا در باب قرآن فرض شده و بکار رفته است. احتمالا همین سابقه کوتاه بیت دلیل غیبت آن در نسخ دستنویس و چاپی است. به واقع این صورت جدید فرصت آن را نداشته که مانند موارد نظیر متعدد، ابتدا به حاشیه و از آنجا به متن رود، منتهی صورت شفاهی بیت رایج بوده است تا این اواخر که اینجا و آنجا ظاهر شده است.
همچنان جای جستجوی حلقههای مفقوده گردش این بیت است که خطائی شاعر در اصل در خصوص مثنوی گفته بود و بعد به خود مولانا منسوب شد در باب قرآن.
.
👍 12👏 1😁 1
Photo unavailableShow in Telegram
آمار منابع دیجیتال گنجور
بخش عمدهٔ محتوای گنجور از نرمافزارها و وبگاههای دیگر وارد شده است و در این زمینه علاقمندان ادبیات مدیون بزرگوارانی هستند که پیش و بیش از گنجور روی دیجیتالی کردن میراث ادب ایرانزمین سرمایهگذاری کردهاند.
ادامهٔ این مطلب را اینجا بخوانید:
https://blog.ganjoor.net/1403/04/01/source-stats/
👍 10❤ 4
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.