cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار

نوشته های اصغر حکمتیار در افشای حقه بازی و ریاکاری نخبگان دانشگاهی و‌حوزوی و خیالات و خیانات سیاسی روشنفکران تماس: [email protected]

Більше
Рекламні дописи
2 244
Підписники
+8724 години
+1757 днів
+15030 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

نظر سنجی: کدام از مناطق و‌ اقوام ایرانی نقش بزرگتری بر اسارت ما داشته اند ؟ ۱-خراسانی ها و ‌به خصوص مشهدی ها با علاقه شان به دسیسه گری ، فرقه بازی، خط بازی، و مافیا ، دلبستگی شان به کمونیسم، خردستیزی، ‌ذهن کنترل زده، یارگیری برای گروهک های سوسیالیستی و التقاطی (مجاهدین و فداییان، شریعتی و حلقه هایش، خامنه ای، باند مشهدی های حاکم ). ۲-ترک ها به خصوص تبریزی ها با نفهمی و سرسختی و بی علاقه گی به گفتگو، تعصبات قومی ، رادیکالیسم ، یارگیری برای حزب نابودگر توده و پایه گذاری تروریسم مدرن در ایران، نقش عمده در تندروی های مشروطه و ۵۷ ۳- مناطق مرکزی به خصوص اصفهان و نجف آباد (نیز قم و بخش هایی از شیراز و کاشان و کرمان و یزد و غیره) با تعصبات مذهبی احمقانه و تنگ نظری و ریاکاری و تحویل کلی تندرو انحصارگر متعصب یهودی مسلک به جامعه ۴-اقوام حاشیه ای نظیر بلوچ و‌کرد و لر با خشونت گرایی و فرهنگ ستیزی و تعصبات و زبان نفهمی خاص خود ۵- ایرانیان داخل مرز هیچ مشکلی ندارند و آخوندها ‌ و اشرار و کمونیست ها از کره مریخ آمده اند. ۶- هیچ کدام . واقعیت آن است که هر گوشه ایران زیرمجموعه ای از خصال زشت اخلاقی و بیماری های شخصیتی و فرهنگی دارد. از تنگ نظری و خود شیفتگی و ریاکاری و ‌دروغ گرفته تا بی شعوری و زبان نفهمی و خست و قوم‌پرستی و تنبلی و سستی وبی شعوری و‌ غیره. اما خصالی که فتنه آفرین و آزادی ستیز است یعنی تنگ نظری ، دروغ و‌خدعه، حرص، خودشیفتگی ‌و عدم مدارا و برده پروری احتمالا در تمام نقاط ایران به یک اندازه وجود دارد. چرا که هیچ گوشه ایران به لحاظ سیاسی شاهکاری ارائه نکرده. در کنار این بیماری ها خصال خوبی هم وجود دارد. ما مسلمان ها از بدگویی منع شده ایم . هرچند مقداری هوشیاری و مقدار کمی بدبینی به انسان ها برای یک محافظه کار لازم است. پرداختن به این مسایل مشکلی حل نمی کند، مگر آنکه در جهت رشد فردی و‌ یا هشدار برای دفع ضرر باشد (با رعایت احتیاط و بدون کینه تراشی و‌ با قلب سلیم). خلاصه نه تعارف و تملق پوپولیستی مساله ای را حل می کند و نه کینه زایی و بدگویی. یک شاه وحدت آفرین سنتی از این ملغمه فرهنگی و انسانی بهترین فضای ممکن را فراهم می کند و یک پوپولیست بادفروش احمق بدترین خصال هرگروه را تشدید می کند.
Показати все...
👍 31 19👎 17
🔸به پزشکیان رأی می‌دهیم چون برنامه‌ ندارد می‌خواهم نکته‌ای بگویم اما سخت دست و دلم می‌لرزد که مبادا مخاطب دچار سوء تفاهم شود. از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نباشد که بارها گرفتار مصائبی اینچنین شده‌ام. به قول خواجه: به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس لذا ناچارم احتیاط لازم را در نظر گرفته، توضیحاتی را همین ابتدا عرض کنم. باری، بنده هیچ دشمنی و پدرکشتگیی با مشهدی‌ها ندارم. یا بهتر است صادقانه بگویم نسبت به ایشان به صرف مشهدی‌بودن نه عداوتی دارم نه ارادتی. رغم خواهران و برادرانم در مشهد متولد نشده‌ام اما سال‌های پایانی دهۀ پنجاه و کلّ دهۀ شصت را در مشهد سپری کرده‌ام و خاطرات بسیاری از آن شهر دارم. لابد خواهید گفت این‌ها دلیل نمی‌شود. کمتر کسی -ولو متنفر از قومی و منطقه‌ای باشد- به طور علنی عقیده‌اش را بازگو می‌کند. خصوصاً اگر آن قوم را در مصدر قدرت ببیند. امروزه نیز از رهبری بگیر که بیش از سی سال است بر مسند قدرت تکیه زده، تا رئیسی که همین چند هفته پیش در قید حیات بود و رئیس جمهور، تا رئیس مجلس ماضی و حال، تا فرمانده سپاه قدس، تا معاون صدا و سیما، تا علم الهدی و... خیلی‌های دیگر مشهدی‌اند. با این وضع خواهید گفت طبیعی است که تقیه کنم و عقیده‌ام را پنهان سازم. اما خدا شاهد است که بنده حتی در خلوت خود نیز با مشهدی‌جماعت حبّ و بغضی ندارم. تا جایی که وقتی در کتاب منتخب التواریخ می‌خواندم: الخراسانیة والانسانیة لا یجتمعان یا وقتی دیدم عبدالقادر بدایونی این بیت را با شوق و شعف نقل کرده که اهل مشهد! به جز امام شما لعنة الله بر تمام شما در حاشیۀ کتاب با مداد از خجالت مؤلف درآمدم. و امّا در این دوره از رقابت‌های انتخاباتی دو نفر مشهدی حضور داشتند؛ سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف. امیرحسین قاضی‌زادۀ هاشمی هم نیمه‌مشهدی بود. از حسن اتفاق نیز تنها همین سه نفر صحبت از برنامه می‌کردند و اتفاقاً کسی گفت در میان نامزدها دو نفر و نصفی برنامه دارند. گویی میان مشهدی‌بودن و برنامه‌داشتن ملازمتی است. در هرحال جلیلی به دور دوم راه یافت و بارها و بارها اعلام و تأکید کرد: "رئیس جمهور باید برنامه داشته باشد و نقطه‌زن باشد." همین شد که یکباره به خاطرم خطور کرد که لااقل در دهۀ شصت واژه یا اصطلاح "برنامه" در افواه مردم مشهد بسیار رایج و شایع بود. البته در معنایی دیگر. (تأکید می‌کنم که انگیزۀ من در نگارش این یادداشت تنها یادآوری یک نکتۀ ادبی-زبانی است) آری، همۀ اهل مشهد تصدیق خواهند کرد که در آن خطّۀ پاک، سال‌های سال به فسق و فجور و اعمال نامشروع "برنامه" می‌گفتند و لابد هنوز هم می‌گویند. مثلا در آن ایام و شاید در این روزها هم شما در کوچه و بازار این شهر فراوان بشنوید که فلانی اهل برنامه است، یا دیشب خانۀ فلانی برنامه بود، یا بیا برویم برنامه. در همین ایام تبلیغات چند بار تلاش کردم در فرهنگ لغات عامیانه و آثار مشابه این واژه را بیابم اما باید اذعان کرد که بسیار در این حوزه کم کار کرده‌ایم. خاطره‌ای هم بگویم و تمام کنم. ساکن ساری بودیم. یک روز برادرم به خانه آمد و تعریف کرد که سوار تاکسی شده بود که خانمی با سر و وضعی نامناسب کنارش نشست. وقت پیاده شدن با لهجۀ مشهدی گفت: بیا بِرِم. اخوی گفت: بله؟ آن بنده خدا گفت: بِرِم برنامه. اخوی که چند سالی می‌شد از مشهد دور افتاده بود و تا حدّی معنی این لفظ رایج و مصطلح را فراموش کرده بود دچار حیرت شده و گفت: متوجه نمی‌شوم. آن خانم گفت: برنامه نِمِدِنی چیه؟ این جملۀ آخر را سال‌هاست که ما و دوستانی که در جریان ماوقع قرار گرفته‌ایم تکرار می‌کنیم و می‌خندیم. غرض اینکه باید این اصطلاحات را تدوین و حفظ کرد. حتی اصطلاح نقطه‌زن هم در مشهد قدمت قابل توجهی دارد. این‌ها باید ثبت و ضبط شود. زمانی نقطه‌زنی کنایه از فال‌گیری و رمّالی بود. این اواخر نقطه‌زن و صفرزن در مشهد معانی خاصی داشت. چیزی مثل آزادکردنِ صفر که از حوزۀ مخابرات به حوزۀ مسائل جنسی وارد شده بود. امروز امّا به واسطۀ پدیده‌ای به نام موشکِ نقطه‌زن مفهوم آن دگرگون شده است. و اما اجازه بدهید در پایان این یادداشت و در واپسین ساعات مانده به انتخابات میان این همه فشار و نگرانی و اخبار جدّی، به مطایبه عرض کنم اکنون کار به دور دوم کشیده شده و دو گزینه پیش روست: یکی جلیلی که برنامه‌ها دارد و به قول خودش نقطه‌زن است دوم پزشکیان که هیچ برنامه‌ای ندارد و می‌گوید نقطه‌زن هم نیستم😄 https://t.me/rezamousavitabari
Показати все...
رضا موسوی طبری

پاره‌هایی از مکتوبات و منشورات نگارنده در ادب و تاریخ و سیاست @mousavitabari

👍 30👎 10 6
Показати все...
رضا موسوی طبری

🔸به پزشکیان رأی می‌دهیم چون برنامه‌ ندارد می‌خواهم نکته‌ای بگویم اما سخت دست و دلم می‌لرزد که مبادا مخاطب دچار سوء تفاهم شود. از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نباشد که بارها گرفتار مصائبی اینچنین شده‌ام. به قول خواجه: به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس لذا ناچارم احتیاط لازم را در نظر گرفته، توضیحاتی را همین ابتدا عرض کنم. باری، بنده هیچ دشمنی و پدرکشتگیی با مشهدی‌ها ندارم. یا بهتر است صادقانه بگویم نسبت به ایشان به صرف مشهدی‌بودن نه عداوتی دارم نه ارادتی. رغم خواهران و برادرانم در مشهد متولد نشده‌ام اما سال‌های پایانی دهۀ پنجاه و کلّ دهۀ شصت را در مشهد سپری کرده‌ام و خاطرات بسیاری از آن شهر دارم. لابد خواهید گفت این‌ها دلیل نمی‌شود. کمتر کسی -ولو متنفر از قومی و منطقه‌ای باشد- به طور علنی عقیده‌اش را بازگو می‌کند. خصوصاً اگر آن قوم را در مصدر قدرت ببیند. امروزه نیز از رهبری بگیر که بیش از سی سال است بر مسند قدرت تکیه زده، تا رئیسی که همین چند هفته پیش در قید حیات بود و رئیس جمهور، تا رئیس مجلس ماضی و حال، تا فرمانده سپاه قدس، تا معاون صدا و سیما، تا علم الهدی و...…

🔸به پزشکیان رأی می‌دهیم چون برنامه‌ ندارد می‌خواهم نکته‌ای بگویم اما سخت دست و دلم می‌لرزد که مبادا مخاطب دچار سوء تفاهم شود. از خدا پنهان نیست از شما نیز پنهان نباشد که بارها گرفتار مصائبی اینچنین شده‌ام. به قول خواجه: به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس لذا ناچارم احتیاط لازم را در نظر گرفته، توضیحاتی را همین ابتدا عرض کنم. باری، بنده هیچ دشمنی و پدرکشتگیی با مشهدی‌ها ندارم. یا بهتر است صادقانه بگویم نسبت به ایشان به صرف مشهدی‌بودن نه عداوتی دارم نه ارادتی. رغم خواهران و برادرانم در مشهد متولد نشده‌ام اما سال‌های پایانی دهۀ پنجاه و کلّ دهۀ شصت را در مشهد سپری کرده‌ام و خاطرات بسیاری از آن شهر دارم. لابد خواهید گفت این‌ها دلیل نمی‌شود. کمتر کسی -ولو متنفر از قومی و منطقه‌ای باشد- به طور علنی عقیده‌اش را بازگو می‌کند. خصوصاً اگر آن قوم را در مصدر قدرت ببیند. امروزه نیز از رهبری بگیر که بیش از سی سال است بر مسند قدرت تکیه زده، تا رئیسی که همین چند هفته پیش در قید حیات بود و رئیس جمهور، تا رئیس مجلس ماضی و حال، تا فرمانده سپاه قدس، تا معاون صدا و سیما، تا علم الهدی و... خیلی‌های دیگر مشهدی‌اند. با این وضع خواهید گفت طبیعی است که تقیه کنم و عقیده‌ام را پنهان سازم. اما خدا شاهد است که بنده حتی در خلوت خود نیز با مشهدی‌جماعت حبّ و بغضی ندارم. تا جایی که وقتی در کتاب منتخب التواریخ می‌خواندم: الخراسانیة والانسانیة لا یجتمعان یا وقتی دیدم عبدالقادر بدایونی این بیت را با شوق و شعف نقل کرده که اهل مشهد! به جز امام شما لعنة الله بر تمام شما در حاشیۀ کتاب با مداد از خجالت مؤلف درآمدم. و امّا در این دوره از رقابت‌های انتخاباتی دو نفر مشهدی حضور داشتند؛ سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف. امیرحسین قاضی‌زادۀ هاشمی هم نیمه‌مشهدی بود. از حسن اتفاق نیز تنها همین سه نفر صحبت از برنامه می‌کردند و اتفاقاً کسی گفت در میان نامزدها دو نفر و نصفی برنامه دارند. گویی میان مشهدی‌بودن و برنامه‌داشتن ملازمتی است. در هرحال جلیلی به دور دوم راه یافت و بارها و بارها اعلام و تأکید کرد: "رئیس جمهور باید برنامه داشته باشد و نقطه‌زن باشد." همین شد که یکباره به خاطرم خطور کرد که لااقل در دهۀ شصت واژه یا اصطلاح "برنامه" در افواه مردم مشهد بسیار رایج و شایع بود. البته در معنایی دیگر. (تأکید می‌کنم که انگیزۀ من در نگارش این یادداشت تنها یادآوری یک نکتۀ ادبی-زبانی است) آری، همۀ اهل مشهد تصدیق خواهند کرد که در آن خطّۀ پاک، سال‌های سال به فسق و فجور و اعمال نامشروع "برنامه" می‌گفتند و لابد هنوز هم می‌گویند. مثلا در آن ایام و شاید در این روزها هم شما در کوچه و بازار این شهر فراوان بشنوید که فلانی اهل برنامه است، یا دیشب خانۀ فلانی برنامه بود، یا بیا برویم برنامه. در همین ایام تبلیغات چند بار تلاش کردم در فرهنگ لغات عامیانه و آثار مشابه این واژه را بیابم اما باید اذعان کرد که بسیار در این حوزه کم کار کرده‌ایم. خاطره‌ای هم بگویم و تمام کنم. ساکن ساری بودیم. یک روز برادرم به خانه آمد و تعریف کرد که سوار تاکسی شده بود که خانمی با سر و وضعی نامناسب کنارش نشست. وقت پیاده شدن با لهجۀ مشهدی گفت: بیا بِرِم. اخوی گفت: بله؟ آن بنده خدا گفت: بِرِم برنامه. اخوی که چند سالی می‌شد از مشهد دور افتاده بود و تا حدّی معنی این لفظ رایج و مصطلح را فراموش کرده بود دچار حیرت شده و گفت: متوجه نمی‌شوم. آن خانم گفت: برنامه نِمِدِنی چیه؟ این جملۀ آخر را سال‌هاست که ما و دوستانی که در جریان ماوقع قرار گرفته‌ایم تکرار می‌کنیم و می‌خندیم. غرض اینکه باید این اصطلاحات را تدوین و حفظ کرد. حتی اصطلاح نقطه‌زن هم در مشهد قدمت قابل توجهی دارد. این‌ها باید ثبت و ضبط شود. زمانی نقطه‌زنی کنایه از فال‌گیری و رمّالی بود. این اواخر نقطه‌زن و صفرزن در مشهد معانی خاصی داشت. چیزی مثل آزادکردنِ صفر که از حوزۀ مخابرات به حوزۀ مسائل جنسی وارد شده بود. امروز امّا به واسطۀ پدیده‌ای به نام موشکِ نقطه‌زن مفهوم آن دگرگون شده است. و اما اجازه بدهید در پایان این یادداشت و در واپسین ساعات مانده به انتخابات میان این همه فشار و نگرانی و اخبار جدّی، به مطایبه عرض کنم اکنون کار به دور دوم کشیده شده و دو گزینه پیش روست: یکی جلیلی که برنامه‌ها دارد و به قول خودش نقطه‌زن است دوم پزشکیان که هیچ برنامه‌ای ندارد و می‌گوید نقطه‌زن هم نیستم😄 https://t.me/rezamousavitabari
Показати все...
رضا موسوی طبری

پاره‌هایی از مکتوبات و منشورات نگارنده در ادب و تاریخ و سیاست @mousavitabari

Фото недоступнеДивитись в Telegram
بعضی اوقات ، خیلی اوقات ، خدا قدرت خودش را در خلق در جهات مختلف نشان می دهد. شیطان هم بعضی اوقات پروژه های موفق خودش را در مسخ و زشتی و‌ پلشتی و خیانت ‌و‌خریت ارائه می کند. حالا موقعیت جالبی است ببینیم چند میلیون نفر رای می دهند به کسی که روی پیشانی اش نوشته شده «ریاکار روانی».
Показати все...
👍 53👎 7
🔸رأی من: نه به استیلای بیشترِ دین سیاسی🔸 ✍️ محسن‌حسام مظاهری [قسمت ۲ و پایانی] ۲ دین سیاسی پدیده‌ی عجیب و پیچیده‌ای است. ثمره‌ی تقدیس قدرت، امتزاج تعصب دینی و تعصب سیاسی است و تولید دیندارانی که سیاست را قدسی می‌پندارند و حاضرند برای قدرت مقدس، خالصانه و داوطلبانه، هر کاری بکنند. از بذل جان و مال خود تا برخورد سخت با مخالفان. سیاست برای آن‌ها عرصه‌ی سیال احتمالات و میدان بازی‌ عوامل و متغیرهای مختلف در چهارچوب منافع ملی و جهانی نیست؛ مصاف حق و باطل است. همه‌چیز را در دوگانه‌ی خدا / ابلیس و خیر / شر فهم و تفسیر می‌کنند و کنش‌های سیاسی‌شان هم در همین چهارچوب است. مواجهه‌شان با امر سیاسی، جزم‌اندیشانه و اعتقادی است. همیشه خود را در موضع حق مطلق می‌دانند و مخالفان خود را در موضع باطل. نمود این امر را در رقابت‌های انتخاباتی این روزها و نوع کنش سیاسی بدنه‌ی حامی جلیلی شاهدیم. در دوره‌ی نخست به دلیل تعدد نامزدهای جریان اصولگرا و اختلاف بدنه‌ی هواداران و مؤثران، تولید گفتار دوگانه‌ی حق/باطل دشوار بود. برای همین کمتر شاهد روایت مذهبی بودیم. اما دوره‌ی دوم به‌دلیل قطبی‌شدن انتخابات، کاملاً شرایط فراهم است که دوگانه‌های تاریخی برساخت شوند: علی/عمروعاص، حسین/یزید، دولت امام زمان / دولت کفر و نفاق. ۳ یک دلیل این‌که تجمعات جلیلی پرشورتر است و حامیانش انگیزه‌ی قوی‌تر و تعصب بیشتری دارند و برخی‌شان حتی از مال و سرمایه‌ی خود برای تبلیغات هزینه می‌کنند، همین است که انتخابات در نظر آن‌ها فقط یک رقابت سیاسی نیست؛ یک مبارزه در راه حق است. یک عمل خداپسندانه که مصداق عبادت و جهاد بوده و مستوجب ثواب دنیوی و اخروی است. (البته در سطوح مختلف، این فهم یکسان نیست و نوعاً هرچه از سطوح بالای قدرت و رهبران و صاحب‌منصبان و چهره‌های اصلی جریان به سطوح پایین‌تر و توده‌ی هواداران معمولی می‌رویم، غلظت ایمان درونی به این انگاره‌های مذکور بیشتر و باور به تقدسی سیاست غلیظ‌تر می‌شود.) همچنین یک دلیل فعال‌ترشدن مبلغان مذهبی و طلاب در این دوره برای تبلیغات انتخاباتی هم همین است. و باز به همین دلیل است که در تبلیغات آن‌ها خط تخریب رقیب از ترویج کاندیدای خود غلیظ‌تر است: چون نفرت و تحریک شکاف‌های هویتی استعداد بیشتری برای بسیج توده‌ای دارد. ۴ اما قدسی‌انگاری سیاست و تبدیل رقابت‌های انتخاباتی به مصاف حق و باطل پیامدهای منفی و آسیب‌های بسیاری دارد. یکی از این پیامدها، مطلق‌انگاری و انحصارگرایی است. طبق منطق دین، حق امری یگانه و تکثرناپذیر است و باور به آن از جنس یقینیات است. امر سیاسی هم در این دستگاه چنین تفسیر می‌شود و به‌همین‌دلیل نوعاً‌ قطبی است: یا این یا آن؛ راه سومی نیست. درحالی ‌که در واقعیت، امر سیاسی و اجتماعی، اولاً ظنی، ثانیاً دایم در حال شدن و تغییر و صیرورت و ثالثاً به‌شدت متکثر و متنوع است. به‌دلیل همین فهم قطبی و حق‌پندارانه است که دین سیاسی، تکثر امر اجتماعی را برنمی‌تابد و در برابر تنوع، موضع انکار و طرد اتخاذ می‌کند. به عنوان مثال، مواجهه‌ی تشیع سیاسی با دیگر جریان‌های شیعی نوعاً‌ طردآمیز است و با باور به حقانیت مطلق قرائت خود (تحت عنوان «اسلام ناب») دیگر خوانش‌ها را با انواع انگ‌ها (انگلیسی، طاغوتی، آمریکایی، حجتیه‌ای، مرتجع، غرب‌زده و...) طرد می‌کند. چرا؟ چون به‌جهت خصلت مطلق‌اندیشی، اساساً تاب فهم تکثر دینداری و امکان‌پذیری خوانش‌های متنوع از دین را ندارد. ۵ این انحصارگرایی، مدارا و دگرپذیری در دین سیاسی را به پایین‌ترین سطح رسانده و در مقابل، آن را مستعد خشونت‌ورزی کرده است. تاریخ نیم‌قرن اخیر که دوره‌ی اوج‌گیری گرایش‌ اسلام سیاسی در ایران است به‌خوبی گواه این امر است. در بین جریان‌های شیعی، هیچ‌یک مانند تشیع سیاسی در مواجهه با جان و مال و نفس افراد بی‌پروا نبوده است. از غائله‌ی کتاب «شهید جاوید» گرفته تا ترورهای قانونی و غیرقانونی و مصادره‌های سال‌های نخست انقلاب و موارد بعدی تا همین توحش گشت ارشاد و حجاب اجباری، همه‌جا در خشونت‌ورزی‌ها به نام دین پای دین سیاسی وسط بوده است. برخلاف جریان‌های دیگر مشخصاً دین سنتی که در برابر مخالفان، نوعاً ابزاری بیش از «تکفیر» و در موارد حاد لعن و سب به کار نبسته و طبق سنتی دیرپا در برابر دماء احتیاط داشته‌اند. ۶ براساس آنچه گفته شد، من قدرت‌گرفتن بیشتر دین سیاسی را برای جامعه‌ی ایرانی و نیز برای خود نهاد دین خطرناک و بحران‌آفرین می‌دانم و در کنار دلایل دیگر، جلوگیری از بسط بیشتر سیطره‌ی دین سیاسی به‌مدد نهاد دولت بر جامعه انگیزه‌ای است که در انتخابات (با حفظ موضع اعتراضی) شرکت کنم و به گزینه‌ی مقابلِ نماینده‌ی دین سیاسیِ استیلاطلب و جامعه‌ستیز رأی دهم. @mohsenhesammazaheri
Показати все...
👎 30👍 24
تعداد قابل توجهی از مدیران بالایی با توجه به کارشکنی ها و‌خرابکاری های عجیب و متعدد جلیلی در مسایل مربوط به تحریم ، FAFT ‌و کرسنت معتقدند او جاسوس موساد است. منتهی بزدلانه اشاره می کنند و صریح بر زبان نمی آورند. شاید همه آنچه بیماری روانی و‌ توهم می پنداشتیم دلیلی ساده تری داسته باشد. الله اعلم.
Показати все...
👍 45👎 9
به نظر می‌رسد چیزی در حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم یکی از مواضع زیر را نسبت به انتخابات پیش رو دارند و سر مواضع خودشان در حال کَل‌کَل و بگو مگوی تمام نشدنی‌اند: ۱- اگرچه کل نظام به‌دردنخور و فاسد است، برویم به پزشکیان رای دهیم، چون جلیلی ایران را ویرانه‌ای می‌کند غیر قابل زندگی. ۲- رای ندهیم، چون رای دادن تایید این نظام به‌دردنخور و فاسد است و رای دادن نوعی مشروعیت دادن به آن است. ۳- رای ندهیم، بلکه شانس بیاوریم و جلیلی قبل از ایران، خود نظام به‌دردنخور و فاسد را نابود کند! خلاصه چیزی که همه در آن اتفاق دارند به‌دردنخور بودن نظام حاکم است. پس آقایان و خانم‌ها! رای می‌دهید یا نمی‌دهید، بس کنید دلیل آوردن و بحث را!
Показати все...
👍 53👎 31
Repost from یادها
#مارتین در آغاز بهار ١٢٨۶ سه دسته ی متفاوت در شیراز فعال بودند: انجمن شیراز؛ انجمن اسلامی؛ و محافظه کاران که نمایندگیشان را قوام و پسرانش بر عهده داشتند. روحانیون برجسته از انجمن اسلامی - که روز به روز تندروتر میشد و قویاً بر ضد قوام بود - فاصله می گرفتند. مردم شیراز (تحت تأثیر مناطق دیگر) رادیکال تر می شدند. تعداد زیادی اعلامیه غلاظ و شداد از تبریز میرسید. گویا شمار زیادی از آنها از جانب زنان تبریزی بود که به زنان شیرازی نوشته شده بود. به نوشته ژانت آفاری، این زنان عضو انجمن های تبریز بودند. جلسات شبانه ای در مساجد بزرگ تشکیل میشد از جوان های شیرازی که در آنها از  «نثار خون در راه آزادی» سخن میگفتند. اندکی بعد عنصر خشن تری - در میان آن بخش از اعضای انجمن اسلامی که لوطی نامیده میشدند - ظهور کرد. طبقات فقیرتر می دیدند که مجلس، در راستای تحقق آمال آنها در رابطه با عدالت اجتماعی است. رادیکالیسم شکل بنیادگرایی اسلامی به خود گرفت بود و فشار بر زنان افزایش یافت. به مجتهد برجسته میرزا ابراهیم (که میانه رو بود) فشار آوردند که با صدور حکمی زنان را از رفتن به بازار منع کند، ولی وی خودداری کرد. گروه افراطی خود رأساً دست به کار شد و به زنان در بازار حمله ور شد و کفشهایشان را پاره پاره کرد. انجمن ناموسیه تشکیل شد. این انجمن در پی آن بود تا زنان را از رفتن به بعضی از اماکن محلی نظیر آرامگاههای حافظ و سعدی در جمعه ها و روزهای مذهبی، بازدارد. ظهور این نوع از بنیادگرایی احتمالاً ریشه در ناتوانی و ضعف روزافزون کشور و نیز ترس فزاینده از نفوذ خارجی ها داشت، که یک نوع آن در اصرار تبشیریهای مسیحی در فراخوانی مردم به آیین خود در شیراز نمود پیدا میکرد.
Показати все...
👍 7
شاهزادهٔ ژاپنی که در پاریس است آمد پیش ما. این شاهزاده پسرعموی امپراتور ژاپن است، مدتی است در پاریس توقف دارد…خیلی کوچک و زردرنگ و لاغر ریزه، نازک و لطیف است، دست او را گرفتم مثل یک گنجشکی انداختم روی نیمکت و خودم پهلویش نشستم. حقیقت نصف تماشا و سیاحت این سفر فرنگ ما، به ملاقات این شاهزاده تمام شد، من پهلوی این شاهزاده یک رستم دستانی بودم، بقدری کوچک بود که توی جیبِ ما جا می‌گرفت و کم‌مانده بود بروی توی جیب ما-۱۸۵
سفر سوم فرنگ-پاریس #ناصرالدین_شاه
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.