تاملاتی در دین ،معنویت و فلسفه
عباسعلی منصوری عضو هیات علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه رازی [email protected]
Більше871
Підписники
-124 години
+47 днів
+930 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
🍃داستانی کوتاه در باب کارمندی
👌هانا آرنت: " آیشمن یک کارمند معمولی بود. کارمند زمانی که چیزی جز یک کارمند نیست، واقعا آدم بسیار خطرناکی است"
منبع:هانا آرنت،آخرین مصاحبه و دیگر گفت و گوها،ترجمه هوشنگ جیرانی،نشر خزه،۱۴۰۰،ص ۳۸
👌چند روز پیش با پسرم رفته بودیم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که کتابهایی را که او و دخترم گرفته بودند،تحویل بدیم و کتاب جدید بگیریم.
کارمند مربوطه کتاب ها را تحویل گرفت.
گفت: می توانید پنج کتاب امانت ببرید
رفتیم سراغ قفسه ها. پسرم با شوق کتابها را انتخاب میکرد. نهایتا چهار کتاب را انتخاب کردید و کتاب ها را روی پیشخوان کارمند گذاشتیم
کارمند مربوطه گفت: الان که چک کردم زمان عضویت بچه ها تمام شده و باید تمدید کنند.
گفتم: بی زحمت تمدید کنید
گفت: باید چهل هزارتومان حق عضویت سالانه پرداخت کنید.
گفتم: بفرمایید از این کارت بکشید
گفت: دستگاه ندارم باید پول نقد بدید. جلسه بعد با خودتان پول نقد بیارید
گفتم: خوب این کتاب ها؟
گفت: نمی توانید ببرید
من چیزی نگفتم.چون راستش در اون ساعت حوصله بگو و مگوهای احتمالی را نداشتم. (هر چند بعدا خودم را سرزنش کردم که چرا چیزی نگفتی)
در راه برگشت از کانون از این رفتار کارمند خیلی تعجب کردم. با خودم گفتم خدایا اینا که اصلا مشتری ندارن و می دانن که ما کتابها را بر می گردانیم. چرا نگفت اشکال نداره کتاب ها را ببرید و هنگام بازگشت هزینه تمدید را هم با خودتان بیاورید؟
احساس کردم او در آن لحظه فقط یک کارمند بود نه انسان کارمند.
مشکل اینجاست که ما در نظام کارمندی ایران از این سنخ افراد کم نداریم. نه اینکه لزوما این افراد، انسان های بدی باشند بلکه تا حد زیادی ساختار اداری معیوب ایشان را صرفا کارمند کرده است نه انسان کارمند.
👌البته باید در پایان این نکته را یادآور شوم که زندگی این درس را به من داده است که فعل افراد را سرزنش کنم اما زود صاحب فعل را سرزنش نکنم. با این وصف همچنان احتمال میدهم که کارمند مذکور انسان شریفی باشد و این ماجرا صرفا یک اتفاق و از سر غفلت بوده باشد.
👍 7👏 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
👌عبارتی قابل تامل از هانا آرنت دربارهی زن و زنانگی
منبع:هانا آرنت،آخرین مصاحبه و دیگر گفت و گوها،ترجمه هوشنگ جیرانی،نشر خزه،۱۴۰۰،ص ۹
👍 2🤔 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
👌عباراتی قابل تانل از هانا آرنت درباره سیاست و فلسفه
منبع:هانا آرنت ،آخرین مصاحبه و دیگر گفت و گوها،ترجمه هوشنگ جیرانی،نشر خزه،۱۴۰۰،ص۸
👍 3
👌در احوالات فکری جامعهی ایران
به نظرم حق با استاد مقصود فرستخواه است.نوعی از پوچ انگاری /نهیلیسم بر جامعه حاکم است.
همچنین نوعی نسبی گرایی و رواج شک و تردید رو به فزونی است.
به نظر میرسد که در آینده نه چندان دور ما هم شاهد رواج تکثر در انواع دینداری خواهیم بود و هم شاهد رشد مسلک اخلاق باوری
گویی حال فعلی جامعه ما همچون حال و حکایت برزویه حکیم است(حکایتی خواندنی است. خواندن آن را پیشنهاد می کنم)
👍 5
Repost from فرهیختگان
03:20
Відео недоступнеДивитись в Telegram
مقصود فراستخواه در گفتوگو با «شبکه شرق» - بخش دوم؛
تجربه عاطفی منفی ایرانیان زیاد است
«من فکر می کنم در ایران یک ترومای اجتماعی و ذهن زخمی شکل گرفته که نتیجهاش ناامیدی و حتی یک نیهیلیسم پنهان است. بر اساس مطالعات کیفی که انجام دادم یک نوع نیهیلیسم پنهان عجیبی مثل خوره در جامعه مان نفوذ کرده و یک نوع هیچ انگاری منفعلانه هم رسیدیم.»
#فرهیختگان راهی به رهایی
😢 3👍 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🍃به لطف خدا رساله دکتریام در قالب کتاب بالا منتشر شد.
👌البته که این کتاب تا حد زیادی تخصصی است و کمتر می تواند مخاطب عام داشته باشد. اما با این وصف معتقدم که اندیشه اسماعیلیه و الهیات ایشان میتواند کمکهای شایانی به الهیات ما داشته باشد.
فکر میکنم قرائتی از دین که هم پاس مقاصد و غایات دین را بدارد و هم سبب افزوده شدن درد و رنج های دنیوی ما نشود بلکه باری از زندگی بردارد، قرائت عرفانی / باطنی - عقلانی است. یعنی قرائتی که هم به سویه های باطنی و رازورزانه دین نظر داشته باشد و هم نهایت تلاش را داشته باشد که عقلانیت را پاس بدارد
قرائت اسماعیلیه از دین میتواند در جهت اول(نگاه باطنی به دین و توجه به مقاصد و غایت دین و رهایی از عرفی شدن و سکولار شدن دین) کمک کند. این که این کمک چقدر میتواند باشد و قرائت باطنی اسماعیلیه چه محاسن و معایبی دارد،البته که بحثی است که پرونده آن گشوده است.
👏 29👍 4
Repost from سخنرانیها
🖤۱۸ فروردین سالروز درگذشت استاد رضا بابایی
✍️رضا بابایی
🖊 اگر عمری باشد
✅ اگر عمری باشد، پس از این هیچ فضیلتی را همپایه مهربانی با آدمیزادگان نمیشمارم.
اگر عمری باشد، کمتر میگویم و مینویسم و بیشتر میشنوم و میخوانم.
@sokhanranihaa
✅اگر عمری باشد، پس از این خویش را بدهکار هستی و هستان میشمارم نه طلبکار.
اگر عمری باشد، پس از این در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنم که به تیغ نظارت استصوابی اخته شده است.
اگر عمری باشد، دیگر به هیچ سیاستمداری وکالت بلاعزل نمیدهم.
اگر عمری باشد، دیگر هیچ عدالت کوچکی را در هوس رسیدن به عدالت بزرگتر قربانی نمیکنم.
اگر عمری باشد، دیگر با دو گروه بحث و گفتوگو نمیکنم:
آنان که از عقیده خویش منفعت میبرند
و آنان که از اندیشه خویش، پیشه ساختهاند.
اگر عمری باشد،
عدالت را فدای عقیده،
و آرزو را فدای مصلحت،
و عمر را در پای خوردنیها و پوشیدنیها قربان نمیکنم.
✅ اگر عمری باشد، چندان در خطا و کوتاهیهای دیگران نمینگرم که روسیاهی خود را نبینم.
✅ اگر عمری باشد، از دینها تنها مذهب انصاف را برمیگزینم و از فلسفهها آن را که سربههوا نیست و چشم به راههای زمینی دارد.
✅ اگر عمری باشد، هیچ ظلمی را سختتر از تحقیر دیگران نمیشمارم.
اگر عمری باشد، در پی هیچ عقیده و ایمانی نمیدوم. در خانه مینشینم تا ایمانی که سزاوار من است به سراغم آید.
اگر عمری باشد، هر درختی را که دیدم در آغوش میگیرم، هر گلی را میبویم، و هر کوهی را بازیگاه میبینم و تنها یک تردید را در دل نگه میدارم: طلوع خورشید زیباتر است یا غروب آن.
اگر عمری باشد، سیاستمداران را از دو حال بیرون نمیدانم: آنان که دروغ را به راست میآرایند و آنان که راست را به دروغ میآلایند.
✅ اگر عمری باشد، همچنان برای آزادی و آبادی کشورم میکوشم.
اگر عمری باشد، رازگشایی از معمای هستی را به کودکان کهنسال میسپارم.
اگر عمری باشد، از هر عقیدهای میگریزم، چونان گنجشک از چنگال عقاب.
اگر عمری باشد، در جنگلهای بیشتری گم میشوم؛ کوههای بیشتری را مینوردم؛ ساعتهای بیشتری به امواج دریا خیره میشوم؛ دانههای بیشتری در زمین میکارم و زبالههای بیشتری از روی زمین برمیدارم.
✅ اگر عمری باشد، کمتر غم نان میخورم و بیشتر غم جان میپرورم.
✅ اگر عمری باشد، دیگر هیچ گنجی را باور نمیکنم جز گنج گهربار کوشش و زحمت.
اگر عمری باشد، برای خشنودی، منتظر اتفاقات خوشایند نمینشینم.
✅اگر عمری باشد، خدایی را میپرستم که جز محراب حیرت، در شاُن او نیست.
✅اگر عمری باشد، قدر دوستان و عزیزانم را بیشتر میدانم.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
attach 📎
👍 9👏 3
🍃مرحوم رضا بابایی: صاحب بصیرتی که رفتنش خسرانی برای الهیات بود
دیروز (۱۸ فروردین) چهارمین سالروز درگذشت استاد رضا بابایی بود
👌من بخشی از زندگی علمی و دین فهمیام را مدیون ایشان هستم.
یکی از افسوسها و داغهای زندگی من که هر بار یادش میافتم داغم تازه میشود، مرگ مرحوم رضا بابایی است او گلی بود که در سنین پیری شکفته شده بود و هر روز بویش خوشتر و رنگش زیباتر میشد و امیدی برای ایران بود. اما به عللی که ما از آنها بی خبریم و جز اسرار جهان است،خدا این نعمت را از ما گرفت.
گرچه او عناوینی چون دکتر، فیلسوف یا نظریهپرداز یا.... را نداشت و فقط رضا بابایی بود. اما متنهای او پر از فراصتهای فیلوسوفانه و مایههای نظرورزانه بود.
اواخر عمر که در بستر مریضیبود،فراصتهای او دو چندان شده بود و علم جایش را به حکمت داده بود.
خواندن کتاب " دیانت و عقلانیت" را توصیه میکنم
همچنین خواندن یادداشت های او در اینجا را توصیه میکنم
👍 7👏 4
🍃نام خدا و یاد خدا
(متن بسیار قابل تاملی است)
تلخیص گفتاری از محمد مجتهد شبستری:
عرفا میگویند انسان از طریق آگاهی به هستی خودش از «هستی مطلق» (خدا) هم آگاه است. وقتی از هستی خودش خبر دارد از خدا هم خبر دارد. باخبری ما از خودمان ما را از وجود مطلقی که ما حصهای از آن و قطرهای از آن هستیم باخبر میکند
هرکس هستی محدود خود را تجربه میکند، هستی مطلق را هم تجربه میکند و هیچگاه هستی محدود بهتنهایی قابل تجربه نیست. ممکن است بگویید اگر اینطور است پس باید مسئلۀ خدا مسئلۀ کاملاً واضحی باشد و باید ما همیشه به یاد خدا باشیم و خدا را در کنارمان بیابیم، درحالیکه وضع ما معمولاً اینطور نیست.
عارفان بزرگ این پرسش را پاسخ دادهاند. آنان میگویند ما از هستی خودمان هم معمولاً باخبر نیستیم؛ یعنی معمولاً ما خودمان را فراموش میکنیم. خصوصاً در مواقعی که بهشدت سرگرم کاری هستیم بهکلی از خودمان غافل میشویم. اما اگر به خود آییم و فراغت یابیم، متوجه میشویم که خودمان خودمان را داریم و خودمان پیش خودمان حاضریم؛ یعنی آگاه میشویم از خودمان. ما همیشه خودمان را پیش خودمان داریم اما همیشه از این واقعیت آگاه نیستیم و از آن غافل میباشیم، چون حواسمان سراغ هزار مسئلۀ دیگر میرود. عارفان میگویند داستان انسان و خدا هم همینطور است. آفت انسان غفلت از خداست و به همین جهت میگویند کار انسان باید این باشد که خدا را «یاد» کند و این همان «ذکر» است که در قرآن مجید فراوان روی آن تأکید شده است.
انسان با شناخت حسی، تجربی بیرونی، دیدن، شنیدن و افتوخیزکردن با خدا آشنا نشده تا یادکردن او هم مانند یادکردن یک انسان فراموش شده باشد. به یادآوردن خدا از همان طریق ممکن میشود که شناختن خدا از آن طریق امکانپذیر شده؛ یعنی از طریق وجود خود ما و خود ما و از طریق هستی خود ما. یادآوری خدا در درون خود ما باید اتفاق بیفتد. او از بیرون به یاد آورده نمیشود چون او همیشه در درون ماست.
یک انسان هرقدر کمالات داشته باشد، درست به همان اندازه هم میتواند خدا را بشناسد و او را یاد کند و نه بیشتر. اگر انسان بهرهمند از علم باشد، که یک کمال است، از کمال علمی خدا آگاه میشود، اگر انسان عشقورز باشد از عشقورزی خدا آگاه میشود، اگر بخشاینده و رحیم باشد از بخشایندگی و رحمت خدا آگاه میشود، اگر خلاق و آفریننده باشد از خلاقیت و آفرینندگی خدا آگاه میشود و هکذا در نقطۀ مقابل، انسان جاهل یا کینهورز و حسود یا خودخواه و زورمدار برای خود خدایی میسازد که همین صفات ناشایست را دارد
انسان هرقدر دربارۀ عشق و محبت کتاب بخواند، نمیفهمد عشق و محبت چیست، مگر اینکه کسی به او عشق و محبت را بچشاند و او بچشد و یا اینکه عشق و محبت از درونش به علتی سرازیر شود؛ یعنی خود عاشق شود. با اینهاست که انسان میفهمد عشق و محبت یعنی چه.
رابطۀ انسان و خدا هم این چنین است. ما انسانها متناسب با ظرفیت وجودی خودمان از خدا و کمالات خدا آگاه میشویم. بذر خدایی در خودآگاهی ما رشد میکند. استدلال فلسفی برای این است که اگر در ساختار عقلانی انسان شبههها و پرسشهایی به وجود آید، آنها پاسخ بیابند. عارفان بزرگ به ما میگویند که خدا را یاد کنید تا خدا از درونتان بجوشد. انسان باید مقدمات این جوشیدن را فراهم کند تا این حادثه اتفاق بیفتد که یکی از مهمترین آن مقدمات فراغت است. انسان باید فراغتی داشته باشد تا از خودش آگاه شود و از طریق آگاهشدن از خود از خدا آگاه شود. ما معمولاً این فراغت را نداریم. باید وقت گذاشت باید فرصت به وجود آورد، باید حفاری کرد خود را و این حفاری وقت لازم دارد.
اصل متن را می توانید در اینجا بخاطر انید
👍 8👏 4