cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

پارادوکس

نوشته‌ها، ترجمه‌ها، و گزیده‌های مهدی خسروانی @MKhosravani

Більше
Рекламні дописи
8 186
Підписники
-524 години
-307 днів
-15330 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
📚 منتشر شد «معنای زندگی در ١۶ تصویر»؛ از مجموعه «جستارنامه» 📌نویسنده: رابرت سالمن 📌ترجمه: مهدی خسروانی 📌تعداد صفحات: ۸۰ 📌قیمت: ٨٠ تومان 📌ناشر: اریش لینک خرید کتاب برشی از کتاب: پرسش از معنای زندگی پرسشی نیست که بتوان (یا باید) پاسخی دقیق به آن داد. اما آیا یافتن پاسخ دقیق، تنها راه است؟ آیا نمی‌توان به شیوه‌ای دیگر (مثلاً شیوه‌ی استعاری) درباره‌ی معنای زندگی اندیشید و به پاسخی دست یافت؟ تصاویر و استعاره‌های قوی به ما کمک می‌کنند تا به اندیشه‌ی خودمان درباره‌ی زندگی (دست‌کم زندگی شخص‌مان) شفافیت و غنای بیشتری ببخشیم و به یک پاسخ درست (یا پاسخ درستِ شخصی) دست یابیم. جستار حاضر، قرار است همین کار را بکند. این جستار کوتاه درواقع آلبومی است از شانزده تصویر که شاید بسیاری از ما بتوانیم تصویر زندگی مطلوب خودمان را در میان آنها بیابیم. @arishpub 🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer
Показати все...
👌 7
Repost from N/a
پروندۀ مطالعاتی زندگی خوب فلسفۀ بهروزی، راجر کریسپ، ترجمۀ حسین محمدی‌زاده و بابک عباسی این کتابچۀ الکترونیکی ترجمۀ مدخل well-being از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد، نوشتۀ Roger Crisp و شامل پنج قسمت است. راجر کریسپ در قسمت اول (مفهوم) سعی می‌کند در نسبت با مفاهیمی چون نفع شخصی، شادکامی، رضایت از زندگی، شکوفایی و ایودایمونیا، مفهوم بهروزی را متمایز و روشن کند. او بهروزی را نوعی ارزش صلاح‌اندیشانه می‌داند، ارزشی که مشخصۀ آن مفهوم «خوب برای» است. در قسمت دوم (چالش مور) ابتدا آزمایشی فکری را طرح می‌کند و سپس سعی می‌کند چالش جی. ئی. مور را در خلال همین آزمایش بیان کند. مور استدلال می‌کند که «خوب برای من» بی‌معنی است. مؤلف بر این باور است که استدلال مور مصادره به مطلوب است. در قسمت سوم (چالش اسکنلن) از دیدگاه مؤلف اسکنلن در حمله به مفهوم بهروزی انگیزه‌ای پنهان دارد: حمله به نظریه‌های اخلاقی به‌اصطلاح غایت‌انگارانه. در این قسمت سه ایراد اسکنلن به مفهوم بهروزی طرح و سعی می‌شود به هر سه ایراد پاسخ داده شود. قسمت چهارم (نظریه‌های بهروزی) خود به سه بخش تقسیم شده است: لذت‌گرایی، نظریه‌های میل و نظریه‌های فهرست بیرونی. بر اساس لذت‌گرایی، بهروزی عبارت است از بیشترین موازنۀ مثبت لذت و درد. مؤلف بین لذت‌گرایی محتوایی و تبیینی تمایز می‌گذارد و سپس به چند تقریر متفاوت از لذت‌گرایی و بعضی از اشکالات آن از جمله «ماشین تجربه» می‌پردازد. در بخش نظریه‌های میل ابتدا به خاستگاه این نظریه‌ها اشاره می‌کند و سپس چند نسخه از آن را از ساده به پیچیده ارائه می‌دهد و به مشکلات هر یک می‌پردازد. نظریه‌های فهرست عینی مؤلفه‌هایی را فهرست می‌کنند که بهروزی متشکل از آنها است. اینکه چه چیزی از نظر آنها «خوب‌ساز» است به نظریه بستگی دارد. در قسمت پنجم (بهروزی و اخلاق) ابتدا به بهزیستی‌باوری می‌پردازد که طبق آن توان توجیهی هر دلیل اخلاقی، مبتنی بر بهروزی است. و سپس به بهروزی و فضیلت پرداخته می‌شود زیرا فلسفۀ اخلاق دوران باستان، به یک معنا، بیش از بسیاری از فلسفه‌های اخلاق جدید دغدغۀ بهروزی داشت. @SeaInTheJar
Показати все...
👍 4
Repost from N/a
فلسفۀ بهروزی (از دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد) نوشتۀ راجر کریسپ ترجمۀ حسین محمدی‌زاده و بابک عباسی @SeaInTheJar
Показати все...
فلسفۀ بهروزی، راجر کریسپ.pdf6.19 KB
👌 3👎 1
💢 پورسانت‌بگیرها (از اصلاح‌طلبی تا دلالی سیاسی) ✍️ مهدی خسروانی 1️⃣ در این نوشته، که مطمئناً از «بخشی‌نگری» بری نخواهد بود، می‌خواهم ارزیابی خودم را از نقش اصلاح‌طلبان در سیاست ایران بیان کنم و نیز، با مفروض‌گرفتن این انگاشته (ی قابل مناقشه) که حاکمیت به نامزد مورد حمایت اصلاح‌طلبان امکان رقابت خواهد داد، نقش ایشان در انتخابات تیرماه را واکاوی کنم. 2️⃣ شاید بتوان گفت اصلاح‌طلبانِ سال‌های نخست اصلاح‌طلبی نقش واقعاً سازنده‌ای در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ایفا کردند. دقیقاً نمی‌توان گفت که کدام‌یک از آنها و تا چه زمانی توانستند چنین نقشی را حفظ کنند، اما درباره‌ی عمده‌ی اصلاح‌طلبان امروز تقریباً با اطمینان می‌توان گفت به مرتبه‌ی دلالی سیاسی تنزل کرده‌اند. به این صورت که در برخی بزنگاه‌های سیاسی (دقیق‌تر بگویم: هنگام انتخابات) سروکله‌شان پیدا می‌شود تا معامله‌ای بین مردم جان‌به‌لب‌رسیده و حاکمیتِ احساس خطر کرده جوش دهند و پورسانت خودشان را (که آن هم به‌مرور زمان آب رفته و اکنون به نقشی کمتر از تدارکاتچی، شاید آبدارچی، رسیده) از حاکمیت دریافت کنند. 3️⃣ حدس اینکه اصلاح‌طلبان این بار پورسانت چه چیزی را می‌گیرند چندان دشوار نیست. کافی‌ست نگاهی به وضعیت کشور و وضعیت اصول‌گرایان بیندازیم. الف: احتمالاً بخش اصلی حاکمیت به این نتیجه رسیده که وضعیت اقتصادی کشور در آینده‌ی نزدیک بسیار وخیم‌تر خواهد شد، به‌نحوی که هزینه‌های سیاسی سنگینی روی دست‌شان خواهد گذاشت و مایل اند این هزینه از جیب اصلاح‌طلبان پرداخت شود. برای مثال، اگر برای جبران بخشی از کمبود بودجه چاره‌ای جز افزایش قیمت بنزین نبینند، ترجیح می‌دهند آن کسی که قرار است «صبح جمعه از افزایش قیمت خبردار شود» یک رئیس‌جمهورِ ولایی نباشد. ب: ترامپ. با ریاست جمهوری احتمالی ترامپ، دست‌کم دو اتفاق رخ می‌دهد. یکی از آنها کاهش شدید درآمدهای نفتی است و حاکمیت بدش نمی‌آید که مسئولیت گذر از چهار سال آینده‌ی سخت ترامپ بر عهده‌ی کسی مثل رئیسی نباشد. اتفاق دیگر، مذاکرات سخت پیش روست که شاید مستلزم نرمشی بسیار «قهرمانانه»تر از قبل باشد! در این شرایط، مهم‌ترین دغدغه‌ی حاکمیت این است که ژست سازش‌ناپذیری‌اش آسیب کمتری ببیند. نقش بعدی که برای یک دولتِ نزدیک به اصلاح‌طلبان در نظر گرفته شده این است که فردای روز «نرمش قهرمانانه» چند سیلیِ نمایشی از کیهان و مجلس‌نشینان و ... دریافت کند تا همچنان هیچ چیز به پای بخش‌های کانونی حاکمیت نوشته نشود و صاحبان اصلی قدرت بتوانند همچنان ادعا کنند که «اگر ما بودیم می‌توانستیم بدون امتیازدادن از طرفِ غربی امتیاز بگیریم». ج: تجربه‌ی جنبش ژینا. در عالم سیاست، برای آنکه کسی نقش فحش‌خور را بازی کند باید کمینه‌ای از تشخص سیاسی داشته باشد تا از طرف مردم، دست‌کم تاحدودی جدی گرفته شود. روی کار آوردن کسی مثل رئیسی که فاقد این تشخص کمینه بود برای حاکمیت بسیار گران تمام شد. باعث شد بخش اصلی حاکمیت به شکلی بی‌سابقه هدف شعارهای اعتراضی قرار گیرد. رئیس‌جمهور شدن کسی مثل پزشکیان این فرصت را به تصمیم‌گیران اصلی می‌دهد که دست‌کم چند صباحی از جلوی تیرهای انتقاد کنار بروند و در پستو به ترمیم زخم‌هایشان بپردازند و، با شناختی که از آنها داریم، حتی ژست اپوزیسیون هم بگیرند. 4️⃣ حتی اگر کسی به امکان‌پذیر بودن اصلاح معتقد باشد، باید به اصلاح‌طلبان نه به‌عنوان گزینه‌ای برای پیش‌بردن اصلاح، بلکه به‌عنوان مانعی در راه آن نگاه کند (ادعایی که می‌دانم نیاز به استدلال جداگانه دارد و امیدوارم بتوانم استدلال‌اش را پیش از انتخابات بیان کنم).   🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer
Показати все...
👍 26👎 4👌 3
💢 «نیازمند ویرایش» ✍️ مهدی خسروانی ❇️ چندپهلویی واژه‌ها و عبارت‌ها خیلی جاها تفاوت‌هایی در معنا ایجاد می‌کند که گرچه ممکن است ناچیز به نظر برسند به پیامدهای مهمی در عمل منجر می‌شوند. ❇️یکی از نمونه‌های ملموس‌اش همین عبارت «نیازمند ویرایش» است. شکی نیست که هیچ کتابی در تاریخ نشر جهان «بهترین نسخه‌ی ممکن خودش» نبوده است. این یعنی همه‌ی کتاب‌های جهان نیازمند ویرایش بوده و خواهند بود. اما در دنیای نشر ایران، کتاب‌ها معمولاً به شکلی ناروشن در دسته‌ی «نیازمند ویرایش» قرار می‌گیرند. آن کتابی که حتی با چندین بار ویرایش ارزش خواندن پیدا نمی‌کند در این دسته قرار می‌گیرد؛ کتابی که هیچ نقصِ مهمی ندارد (و حتی پیش از ویرایش، از نود درصدِ کتاب‌های ناشران برجسته‌ی ایران بهتر است) نیز در همین دسته قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، به‌خاطر ویرایشی بسیار ناچیز، چاپ کتاب چندین ماه یا بیشتر به تعویق می‌افتد. اتفاق بدتر زمانی رخ می‌دهد که ویراستاری که هنوز مرز «اصلاح» با «اعمال سلیقه» را نمی‌شناسد برای آنکه خودی نشان داده باشد به جانِ متن سالم می‌افتد و این تازه اول دردسر است. بسیاری اوقات، تغییرات نادرستی که در متن اعمال می‌شوند بیشتر از تغییراتِ درست اند. ❇️ شاید بگویید «خوب چه ایرادی دارد؟ نویسنده یا مترجم می‌تواند ویراستار یا مدیر نشر را در این زمینه قانع کند». اما باید جای یک نویسنده یا مترجم دقیق باشید تا بفهمید که این کار چه ظلمی‌ست در حق نویسنده یا مترجمی که پیشاپیش کارش را با دقت انجام داده و حالا نه‌تنها متن‌اش قاطی متن‌های بی‌ارزش شده، بلکه باید انرژی فراوانِ جداگانه‌ای صرف کند، فقط برای آنکه ویراستار و/یا ناشر قانع شوند و متن به حالتِ درست (یا بهترِ) اولیه برگردد. ❇️ شخصاً هرگاه به عنوان مترجم در چنین موقعیتی قرار می‌گیرم احساس می‌کنم نه‌تنها آن روزهایی که برای رساندن متن به درجه‌ی مطلوب (و پس از آن، روزهای اضافه‌ای که برای روان‌تر کردن متن) صرف کرده‌ام دیده نشده بلکه بابت «درست انجام‌دادن کار» به تنبیهی شدید محکوم شده‌ام؛ مثل خیلی کارهای دیگر در کشور ما که دقیقاً به خاطر درست‌بودن‌شان مستوجب تنبیه می‌شوند. . #ویرایش #ترجمه #کتاب #نشر 🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer
Показати все...
👍 28👌 3
💢 همه‌ی نگاه‌ها به همه‌ی بی‌صدایان ✍️ مهدی خسروانی ♻️ قصد نوشتن و انتشار چنین مطلبی را از مدت‌ها پیش داشتم. دنبال فرصتی می‌گشتم که بیشتر توی ذوق بزند، شاید کمی شانس «در یاد ماندن» نصیب‌اش شود. احتمالاً حالا که تقریباً کل فضای مجازی به عرصه‌ی جدال طرفداران نگاه به رفح و طرفداران نگاه به ایران تبدیل شده و افراد، فارغ از موضع‌شان، درباره‌ی «اهمیت» این موضوع به توافق رسیده‌اند وقت‌اش باشد. ♻️ اولین بار پس از سقوط پرواز هفتصد و پنجاه و دو بود که درونمایه‌ی این نوشته ذهنم را آزار داد. بله، ساقط شدن آن هواپیما (همانند آنچه در رفح رخ می‌دهد) فاجعه بود و جا داشت که به شکلی ویژه مورد توجه قرار گیرد، طوری که هرگز فراموش نشود. اما ذهن من در همان روزها درگیر پدیده‌ای بود که گرچه کمیاب نیست، اما چنان با آن برخورد می‌شد که گویی اصلاً «وجود» ندارد: رنج یا دغدغه‌ی کسانی که نمی‌توانند صدایشان را به گوش کسی برسانند، و اگر هم برسانند (و به شکلی رسا و گویا هم برسانند) کسی «اهمیت» دغدغه‌شان را به رسمیت نمی‌شناسد و، حداکثر، با همدلی‌ای گذرا برای رفع تکلیف از کنارش عبور می‌کند. چرا؟ چون رنج‌شان با هیچ ایدئولوژی‌ای پیوند نخورده است، چون با هیچ انگیزه‌ی سیاسی‌ای پیوند نخورده است، چون برای هیچ رسانه‌ای جذاب نیست، چون هیچ عکاسی نمی‌تواند از آن عکس بگیرد و جایزه ببرد، چون هیچ خبرنگاری با بازتاب‌دادن رنج‌شان به شهرت یا ارتقای شغلی نمی‌رسد! ♻️ از آن زمان، هر وقت صدای رنج یک گروه ویژه به شکلی مطلق بلند می‌شود و همه‌ی نگاه‌ها را به خودش جلب می‌کند (گاه به‌شیوه‌ای که گویی سخن‌گفتن از هر موضوع دیگری گناهی نابخشودنی است) ناخودآگاه به یاد رنج‌کشانی می‌افتم که شاید هیچ‌گاه، حتی تا آخر عمر، حتی یک بار رنج‌شان به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ صاحبان رنج‌های «حقیر»، رنج‌های «بی‌اهمیت، غیرقهرمانانه، پیش‌پاافتاده، و ناچیز»؛ کسانی که شاید پس از مدتی حتی خودشان هم جرأت بزرگ دانستن رنج خودشان را از دست بدهند؛ کسانی که همواره باید صدای «آخ گفتن» خودشان را پایین بیاورند تا صدای رنج و مظلومیت کسانی که شنیده‌شدن‌شان سازگاریِ بیشتری با آرمان‌های اعلا دارد بهتر شنیده شود. ♻️ در میان کسانی که با حمیت تمام پیگیر رنج ساکنان رفح اند یا با حمیت تمام با گروه اول مجادله می‌کنند، کسانی را می‌شناسم که در مقابل نمونه‌های بارز فساد و ستم که به آنها معرفی شد مطلقاً ساکت ماندند یا به واکنشی برای رفع تکلیف بسنده کردند. ♻️ آیا ممکن است روزی در جهان، درباره‌ی ارج‌نهادن به رنج‌های آدمیان نیز عدالتی برقرار شود؟ ♻️ و یک پیشنهاد: اگر برایتان عجیب است که برخی افراد به مسائل جمعیِ برجسته شده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی واکنشی نشان نمی‌دهند (درحالی‌که باید نشان دهند) و اگر این قابلیت را دارید که خیال خودتان را با «محکومیت اخلاقی» یا زدنِ برچسب «جامعه‌ستیزی» به آن افراد راحت نکنید، به این فکر کنید که شاید دلیل‌اش به رسمیت شناخته نشدن رنج‌های عظیم آن افراد باشد. آدم‌ها نمی‌توانند با کسانی که رنج‌هایشان را حقیر می‌دانند پیوندی داشته باشند. از نظر آنها، همراه شدن با دغدغه‌هایی که از نظر شما عظیم و شایسته‌ی توجه است، تلویحاً مهر تأییدی است بر حقیر بودن رنج‌ها و دغدغه‌های خودشان.   🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer
Показати все...
👌 27👍 17👎 1🔥 1👏 1
درباره چیستی «اخلاق زدگی» از آنجا که واژه‌ی «اخلاق» در زبان فارسی تقریباً همیشه با احترام و حتی تقدیس به کار می‌رود، روبه‌رو شدن با واژه‌ی «اخلاق‌زدگی» (که خواننده را به‌درستی به یاد پدیده‌هایی همچون کپک‌زدگی، زنگ‌زدگی، دزدزدگی، فلک‌زدگی، و ... می‌اندازد) احتمالاً خلاف عادت است. بنابراین، شاید توضیحی کوتاه درباره‌ی آن برای کسانی که می‌خواهند بدانند جستارهایی همچون «اخلاق‌زدگی»، نوشته جولیا درایور، اساساً به چه پدیده‌ای مربوط می‌شوند سودمند باشد. اخلاق‌زدگی ترجمه‌ی واژه انگلیسی مورالیزم (moralism) است. این واژه در زبان انگلیسی هم کاربرد مثبت دارد (که در این صورت معمولاً «اخلاق‌گرایی» ترجمه می‌شود) و هم کاربرد منفی. در سالیان اخیر، معنای منفی این واژه در ادبیات انگلیسی فلسفه‌ی اخلاق بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته و مقالات و کتاب‌های بیشتری درباره‌ی آن به نگارش در آمده‌اند. شاید بتوان هسته‌ی مرکزی مفهوم اخلاق‌زدگی (کاربرد منفی مورالیزم) را چنین تعریف کرد: «توجه نابه‌جا و بیش از اندازه به اخلاق و ملاحظات اخلاقی». برای ترجمه‌ی این اصطلاح، تا جایی که اطلاع دارم، تاکنون از اصطلاحات فارسی همچون «اخلاق‌پرستی»، «اخلاق‌مآبی»، «وسواس اخلاقی» و ... استفاده شده است. من معتقدم عبارت «اخلاق‌زدگی» اصطلاح بهتری برای اشاره به این مفهوم است؛ از جمله به این دلیل که عناصری همچون «بیمارگونگی» و توجه «بیش از اندازه» به اخلاق و ملاحظات اخلاقی را بهتر منتقل می‌کند. جولیا درایور در جستار «اخلاق‌زدگی»* درباره‌ی سه نوع اخلاق‌زدگی بحث می‌کند. از آنجا که اشاره به این سه نوع می‌تواند به ملموس‌تر شدن مفهوم اخلاق‌زدگی کمک کند، یادداشت حاضر را با ذکر این سه نوع به پایان می‌برم: یک: مطلق‌انگاری اخلاقی دو: پرتوقعی اخلاقی [از دیگران] و معیارهای افراطی [عمدتاً هنگام داوری اخلاقی درباره‌ی دیگران یا تعیین تکلیف اخلاقی برای دیگران] سه: اخلاقی جلوه‌دادن ملاحظات غیراخلاقی ﹏﹏✎ #مهدی_خسروانی * برای تهیۀ این جستار، به مترجم پیام بدهید: @MKhosravani #اخلاق‌زدگی، #فلسفه_اخلاق، #جولیا_درایور Taamoq | تَعَمُّق
Показати все...
پارادوکس

💢 منتشر شد: جستار «اخلاق‌زدگی» اولین جستار از مجموعه‌ی «جستارنامه» ✍️ نویسنده: جولیا درایور ✍️مترجم: مهدی خسروانی ❓ موضوع: اخلاق‌زدگی (برای آشنایی با مفهوم «اخلاق زدگی» میتوانید این مطلب را مطالعه کنید) 🔰 شیوه‌ی انتشار: پرداخت اختیاری (همانند کتاب چگونه درباره سکس بیشتر بیندیشیم) 📚 برای تهیه متن کامل این جستار به آیدی مترجم پیام بدهید: @Mkhosravani ◀️ بهای فایل برای هر خواننده 25 هزار تومان (برای پرداخت دلاری: 1 دلار) است. خواننده می‌تواند بهای فایل را در زمانی که برایش مناسب است بپردازد و، در صورت تمایل به تخفیف، هزینه را با هر میزان تخفیف که به نظر خودش مناسب است پرداخت کند. 🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer

👍 15👌 3🔥 1
نقد آقای جواد نکونام به مطلب آخر من شادی از مرگ دیگری؛ درباره‌ی یکی از مصداق‌های اخلاق‌زدگی است که در کانال دین عقلانی منتشر کرده‌اند. گرچه استدلال ایشان در این مطلب برای من قانع‌کننده نیست، اما به پاسداشت رویکرد استدلالی ایشان، آن را در کانال پارادوکس منتشر می‌کنم تا ناظران و خوانندگان خود به داوری بنشینند
Показати все...
پارادوکس

💢 شادی از مرگ دیگری؛ درباره‌ی یکی از مصداق‌های اخلاق‌زدگی ✍️ مهدی خسروانی ❇️ با توجه به شدت (یا بهتر بگویم: وخامت) گرایش به کاربرد مقولات اخلاقی در فرهنگ غالب روشنفکری، از همان دقایق نخستین ماجرای سقوط بالگرد رئیسی می‌شد حدس زد که شوخی و شادی مخالفانش، به موضوع بحث‌های اخلاقی تبدیل خواهد شد. ❇️ من قطعاً در جایگاه داوری اخلاقی در این باره نیستم و اساساً میانه‌ی خوبی با بحث‌ درباره‌ی این‌گونه داوری‌ها ندارم. اما به همان اندازه که از بحث‌های اخلاقی گریزان ام، به مرز اخلاق و اخلاق‌زدگی علاقه‌مند ام. ❇️ به گمان من، داوری درباره‌ی شادی از مرگ رئیسی تا حد زیادی به میزان نزدیکی یا دوری شادی‌کنندگان به جبهه‌ی سیاسی او بستگی دارد. تکلیف نزدیکان به جبهه‌ی سیاسی او که معلوم است. بحث درباره‌ی شادی/شوخی کسانی که رئیسی برایشان صرفاً سیاستمداری در جبهه‌ی رقیب و «موضوع انتقاد» بود شاید صرفاً پیچیده باشد. اما به‌کارگیری مقولات اخلاقی درباره‌ی شادی آن دسته از افراد که نسبت خودشان با کسی مثل رئیسی را در ردیف «دشمنی» می‌دانند به احتمال فراوان نوعی اخلاق‌زدگی است. ❇️ یکی از مصداق‌های اخلاق‌زدگی «پرتوقعیِ اخلاقی» است؛ یعنی اینکه…

👍 24👏 7
🔶 غیراخلاقی بودن شادی بر درگذشت دیگران 🔸به مناسبت حادثۀ سقوط بالگرد رئیس جمهور محترم و همراهان ✅ جعفر نکونام 31 اردیبهشت 1403 یادداشت حاضر خطاب به برخی است که از این حادثه اظهار خوشحالی می‌کنند. چکیدۀ سخن این است که شما هر نوع قضاوتی که دربارۀ رئیس جمهور محترم و همراهانشان دارید، این نباید باعث شود که با اندوه بسیاری که از درگذشت ایشان اندوهناک‌اند، همراهی نکنید. 🔸به تعبیر قرآن:
▪️کلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (انبیاء، 35) ▫️هرکسی مرگ را خواهد چشید و ما شما را با نیک و بد می‌آزماییم و به سوی ما باز می‌گردید.
🔸امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید:
▪️لَیسَ مِنَ الْأَدَبِ إِظْهَارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُون؛ ▫️اظهار شادی در برابر شخص غم‌دیده، خلاف ادب است.
🔸امیر مؤمنان (ع) نیز به هنگام تشییع جنازه‌ای وقتی صدای خنده یکی از افراد را شنید، ناراحت شد و فرمود:
▪️کأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَی غَیرِنَا کتِبَ وَ کأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَی غَیرِنَا وَجَبَ وَ کأَنَّ الَّذِی نَرَی مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَینَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْکلُ تُرَاثَهُمْ کأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِینَا کلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِینَا بِکلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ؛ ▫️گویا مرگ را در این دنیا بر جز ما نوشته‌اند، و گویا حق را در آن بر عهده جز ما هشته‌اند، و گویی آنچه از مردگان می‌بینیم مسافرانند که به زودی نزد ما باز می‌آیند، و آنان را در گورهاشان جای می‌دهیم و میراثشان را می‌خوریم، پنداری ما از پس آنان جاودان به سر می‌بریم. سپس پند هر پند و پنده دهنده را فراموش می‌کنیم و نشانه قهر بلا و آفت می‌شویم.
🔸به فرض این که ایشان در نظر شما دشمن باشد، سعدی در این زمینه چه نیکو سروده است:
شادمانی مکن که دشمن مرد/ تو هم از مرگْ جان نخواهی برد
ـ
چو بر جنازه دشمن گذر کنی ای دوست / شادی مکن که با تو هم این ماجرا رود
🔸پنهان نیست که به رئیس جمهور محترم میلیون‌ها نفر رأی دادند و به ایشان علاقه دارند و به فرض که ایشان گنهکار باشند، اما علاقه‌مندان ایشان چه گناهی دارند که باید با شادی بر درگذشت ایشان باعث آزردن آنان بشوید؟ تردیدی نیست که نباید گناه کسی را به نام دیگران نوشت و آنان را مجازات کرد. 🔸ارتقای اخلاقی و فرهنگی و حتی اقتصادی و علمی و سیاسی ما در گرو آن است که دشمنی‌ها را به دوستی بدل سازیم؛ چرا که از نفرت‌ورزی هم خود نفرت‌ورزنده زیان می‌برد و هم کسانی که به آنان نفرت ورزیده می‌شود؛ اما از عشق‌ورزی هم خود عاشق سود می‌برد و هم کسانی که به آنان عشق ورزیده می‌شود. 🔸یادداشت‌های مربوط به عشق مطلق https://t.me/dineaqlani
Показати все...
دین عقلانی | جعفر نکونام

👎 48👍 7🖕 6👌 1
💢 شادی از مرگ دیگری؛ درباره‌ی یکی از مصداق‌های اخلاق‌زدگی ✍️ مهدی خسروانی ❇️ با توجه به شدت (یا بهتر بگویم: وخامت) گرایش به کاربرد مقولات اخلاقی در فرهنگ غالب روشنفکری، از همان دقایق نخستین ماجرای سقوط بالگرد رئیسی می‌شد حدس زد که شوخی و شادی مخالفانش، به موضوع بحث‌های اخلاقی تبدیل خواهد شد. ❇️ من قطعاً در جایگاه داوری اخلاقی در این باره نیستم و اساساً میانه‌ی خوبی با بحث‌ درباره‌ی این‌گونه داوری‌ها ندارم. اما به همان اندازه که از بحث‌های اخلاقی گریزان ام، به مرز اخلاق و اخلاق‌زدگی علاقه‌مند ام. ❇️ به گمان من، داوری درباره‌ی شادی از مرگ رئیسی تا حد زیادی به میزان نزدیکی یا دوری شادی‌کنندگان به جبهه‌ی سیاسی او بستگی دارد. تکلیف نزدیکان به جبهه‌ی سیاسی او که معلوم است. بحث درباره‌ی شادی/شوخی کسانی که رئیسی برایشان صرفاً سیاستمداری در جبهه‌ی رقیب بود شاید پیچیده باشد. اما به‌کارگیری مقولات اخلاقی درباره‌ی شادی آن دسته از افراد که نسبت خودشان با کسی مثل رئیسی را در ردیف «دشمنی» می‌دانند به احتمال فراوان نوعی اخلاق‌زدگی است. ❇️ یکی از مصداق‌های اخلاق‌زدگی «پرتوقعیِ اخلاقی» است؛ یعنی اینکه از انسان‌ها، بدون توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، انتظار داشته باشیم طبق قواعد اخلاقی عمل کنند. مثالی می‌زنم. فرض کنیم فردی مبلغ چهار میلیارد تومان از شما کلاهبرداری کرده و از من نیز به همان میزان کلاهبرداری کرده. این مبلغ، یک دهمِ دارایی شماست، اما برای من، معادل کل دارایی‌ام است که در طول بیست سال با مشقت فراهم آورده‌ام تا خانه‌ای بخرم و خانواده‌ام را از اجاره‌نشینی نجات دهم. اکنون، اگر شما آن فرد را ببخشید و با اشاره به قاعده‌ی «خوب بودن بخشودن دیگران» از من نیز توقع داشته باشید که او را ببخشم به ورطه‌ی اخلاق‌زدگی افتاده‌اید؛ زیرا این توقع که من هم او را ببخشم مصداق پرتوقعی است (چراکه تأثیر عمل او روی زندگی من و اطرافیانم بسیار بیشتر است). ❇️ در موضوع «"ابراز" شادی از مرگ دیگران» نیز همین استدلال را می‌توان تکرار کرد. ابراز شادی از مرگ دیگران علی‌القاعده نادرست است. حتی شاید بتوان گفت ابراز شادی از مرگ کسی که به ما بدی کرده نیز علی‌القاعده نادرست است. اما اگر کسی معتقد باشد که شخص مرده به زندگی او و اطرافیان‌اش (یا کل هم‌وطنان‌اش) لطمه‌ی اساسی زده، این توقع که از «ابراز شادمانی از مرگ آن شخص صرفنظر کند» مصداق پرتوقعی، و درنتیجه مصداق اخلاق‌زدگی، است. ❇️ تازه، همه‌ی آنچه گفته شد درباره‌ی «ابراز» شادی بود، وگرنه نفس «شادی» همانند بسیاری عواطف دیگر از مقوله‌ی «انفعال طبیعی» است، نه فعل. به عبارت دیگر، انسان‌ها همان‌طور که درنتیجه‌ی غذانخوردن گرسنه و درنتیجه‌ی آب‌نخوردن تشنه می‌شوند، از برخی رویدادها شاد می‌شوند و نمی‌توان آنها را بابت این انفعال به میدان داوری اخلاقی کشید زیرا، دست‌کم در نگاه نخست، نقشی در این انفعال ندارند. ❇️ مخالفانِ «ابراز شادی از مرگ رئیسی» بهتر است برای اقناع شادی‌کنندگان راه دیگری در پیش بگیرند: آنها را متقاعد کنند که «رئیسی آن‌قدرها که گمان می‌کنید آدم بدی نبود» یا «فلان مصلحت ایجاب می‌کند که از مرگ او ابراز شادمانی نکنید» (که البته قبولاندن هر دو گزاره به شادی‌کنندگان کار بسیار دشواری است). 🌐 کانال پارادوکس: 🆔 @paradoxizer
Показати все...
👍 97👎 13👌 6👏 5🖕 2
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.